جانی ایرکسون تادا
جانی ایرکسون تادا
«جانی» سالها پیش، زمانی که تنها هفده سال داشت، در پی شیرجه زدن در بخش کم عمق اقیانوس در سال 1967، از گردن به پایین فلج شد. او که با نوشتههایش، سخنرانیها، آواز خواندنهایش و نقاشیهایی که با نگه داشتن قلم مویی در دهان میکشد، در سراسر دنیا شناخته شده است، بعدها وقتی سی و دو ساله بود در خودش عشقی را احساس کرد و تصمیم گرفت ازدواج کند.
در واقع او در سن سی و دو سالگی این فکر را که مردی بخواهد یا بتواند به او ورای صندلی چرخدار و معلولیتش نگاه کند و او را به چشم معشوق و همسر آینده خود ببیند تا حد زیادی از ذهن بیرون کرده بود، اما او در آن زمان، انتظار مواجه شدن با «کِن تادا» را نداشت.
با این حال، ازدواج جانی و کن با موانعی مواجه است که حتی تصورش نیز برای بیشتر ما غیر ممکن است و دلایل بیشماری برای دست کشیدن از آن وجود دارد، اما آنها هنگام روبهرویی با موانع ناممکن پیش رویشان که به شکلی غیر منتظره دشوارتر میشوند، به جای آن که فقط به سادگی یکدیگر را تحمّل کنند و بدون هیچ احساسی و تنها از روی قید و شرط با هم بمانند، از میان همه دشواریها راهی مییابند تا به سطح جدیدی از عشق نائل شوند.
زندگی زیبا و عاشقانه جانی با کن در جراید و نشریات درخشید و درباره این زندگی مطالب بسیاری نوشتهاند.
لری لیبی نویسنده و ویراستاری آمریکایی هم تصمیم گرفت، کتابی درباره جانی و کن بنویسد. از کتابهای لری میتوان به «روزی بهشت» و «چه کسی خدا را به وجود آورد؟» اشاره کرده، وی بیش از 35 سال در رسانههای مسیحی فعالیت داشته است و در حال حاضر به عنوان نویسنده و ویراستاری مستقل با مؤلفان و ناشران حوزه مسیحیت همکاری دارد.
بالاخره لری کتاب جذابی درباره جانی و کن نوشت که بعدها در ایران توسط آیدا الهی ترجمه و منتشر شد. این کتاب داستان عشقی ناگفته نام دارد.
«داستان عشقی ناگفته» روایت عاشقانهایست متفاوت، روایت عشقی راستین و بازگوکننده رابطهای خاص میان زن و مردی که در وهله اول، تمام دلایل و حقایق عالم مخالف با عاشق شدن و ازدواج آنها با یکدیگر است.
آیدا الهی مترجم این اثر هم خودش دارای معلولیت حرکتی است. از اینرو به خوبی محتوای این اثر را درک کرده و از ترجمه آن برآمده است.
مأخذ
ماهنامه الکترونیکی پیک توانا، ش7، ص22.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.