حمیده محمدپور
حمیده محمدپور
دفتر فرهنگ معلولین
حمیده محمدپور در شهر بابل به دنیا آمده است. او از بدو تولد دچار معلولیت میشود. به دلیل عدم وجود امکانات تحصیلی، نهضت سوادآموزی را برای تحصیل انتخاب میکند اما به دلیل مشکلات پیش رو و برخلاف میل باطنی از ادامه تحصیل منصرف میشود.
در طی سالهایی که به اجبار از درس و مدرسه عقب میماند شروع به خواندن کتابهای مختلف میکند که همین موضوع او را به نوشتن ترغیب میکند. در نوجوانی و ابتدای ورودش به دنیای نویسندگی داستاننویسی را به صورت مبتدی و سپس به طور حرفهای آغاز میکند و موفق به چاپ داستان کوتاه به نام »من و پدربزرگم« در مجله استانی میشود. همچنین در زمستان 98 در جشنواره داستاننویسی کشوری صاحب رتبه میگردد.
حمیده از روزی یاد میکند که خواهرش کتاب اشعار شاملو را به عنوان هدیه به او میدهد کتابی که تکتک شعرهایش خال تنهایی او را پر میکند و هر زمان که دلش میگیرد این شعرها مرهمی میشوند بر دردهایش. تا اینکه رفتهرفته و با مرور هر روز شعرهای این کتاب یک حس درونی او را به سرودن شعر تشویق میکند. او میگوید هیچوقت تصور نمیکردم روزی برسد که کتابم به چاپ مجدد برسد، اما با استقبال مردم به این نتیجه رسیدم که شعرها پلهایی هستند میان احساسات درونی و بروز دادن آن که به لطیفترین شکل ممکن اتفاق میافتد.
در آخر نویسنده با این جمله صحبتهایش را پایان میدهد: من معتقدم هنر داستاننویسی به بنای ساختمان شباهت دارد که با زاویه دید مختلف نوشته میشود که گاهی با دیالوگ و گاهی با فضاسازی مسیرش را طی میکند. از نظر من نویسنده باید اشخاص داستانش را خوب و محکم اسکلتسازی کند تا بتواند خواننده را جذب و به داخل داستان بکشاند زیرا داستان خوب داستانی است که خواننده را به فکر وادار کند و به چرایی بکشاند. درباره کتابش هم نوشته است:
کتاب «قلم، قلمم را فریاد کن» از انتشارات پارسیان البرز کرج، اثری از شاعر دارای معلولیت به نام حمیده محمدپور از شاعران روزگار ما است که با پشتکار و تالش چندین ساله پا به عرصه شعر سپید گذاشت. شاعر در این کتاب کلمات را به زیبایی به تصویر میکشد و با سرودن اشعار لطیف و روان توجه همگان را به شعر معطوف میدارد.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)