حسینعلی موحدزاده: از بنیان گذاران گروه فرهنگی نابینایان نخبه
حسینعلی موحدزاده
از بنیانگذاران گروه فرهنگی نابینایان نخبه از سه کشور ایران و تاجیکستان و افغانستان
به نام گروه خوبان پارسیگو
دفتر فرهنگ معلولین، تیر 1399
توضیح
حسینعلی موحدزاده از فعالان اجتماعی و فرهنگی جامعه نابینایان است. او در کنار کارهایش هم اکنون همراه عدهای از نخبگان نابینا، گروه فرهنگی و واتساپی به نام «خوبان پارسیگو» را راهاندازی کردهاند. نابینایان نخبه از سه کشور پارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان در این گروه به بررسی مسائل خودشان میپردازند و تجاربشان را به یکدیگر منتقل میکنند. این سامانه ابتکار جدید و نوآوری بدیعی است. و اولین بار است که چنین گروهی با این ساختار و محتوا از بهار 1399ش شروع به کار کرده است. البته در گذشته گروههایی مثل مجله ویپس هم بودند که فارسی زبانان از چند کشور حضور داشتند و به هماندیشی میپرداختند ولی سبک و خطمشی گروه «خوبان پارسیگو» جدید است.
به منظور اطلاعیابی بیشتر از این گروه به سراغ آقای موحدزاده رفتیم و با پرسشهایی از ایشان، به نکات و مطالب جذاب و جالبی دست یافتیم و اکنون درصدد متن این گفتوگو را به اشتراک گذاشته تا همگان از وضعیت کنونی و گذشته این سامانه مطلع شوند. این مصاحبه در تیرماه 1399 انجام یافت. تصمیم داریم پس از این مصاحبه با دیگر افراد فعال و مؤثر و بنیانگذار این گروه هم گفتوگو داشته باشیم.
هدف از این مصاحبه این است که تجربهها و دستاوردهای مثبت گروه خوبان پارسیگو را در اختیار دیگران قرار دهیم و به اشتراک بگذاریم، دوم اینگونه فعالیتهای مؤثر و فرهنگساز را به مسئولان و جامعه بشناسانیم تا مردم بیشتر با نابینایان آشنا شوند.
متن پرسش و پاسخ
* شما در گروه خوبان پارسیگو به نام عمو حسین مشهور شدهاید آیا خودتان این نام را انتخاب کردید یا دیگران این نام را روی شما گذاشتهاند؟
ـ در شبکههای مجازی نامهای کوتاه، سلیس و آسان و جذاب کاربرد دارد و افراد به نامهای گاه عجیب مشهور شدهاند. من هم به نام «عمو حسین» مشهور شدهام. این شیوه در شعر و در نویسندگی هم متداول بوده است و شاعران نامی را به عنوان تخلص انتخاب میکرده و متخلص به اسمی میشدهاند.
نیز نویسندگانی بودهاند که نامهای مستعار یا نامهای ترسناک یا جهت هزل و طرب برای خود برمیگزیدهاند مثلاً علیاکبر دهخدا به «دخو» مشهور شده است. گاه بعضی از شاعران و نویسندگان، به دلیل اینکه در عصری میزیستند که حاکمان مستبد بر جان و مال و سرنوشت مردم حاکم بودند و از جان خود بیم داشتند، از اینرو نامهایی روی خود میگذاشتند تا شناخته نشوند و کمتر در معرض خطر باشند.
البته استفاده از نامهای استعاری و غیر شناسنامهای در فضاهای مجازی در این زمان کمتر به خاطر ترس و مسائل امنیتی است، بلکه بعضی افراد به خاطر تفنن به سراغ نام دیگر رفته و بعضی افراد به خاطر اینکه نمیخواهند شناخته شوند و دوست ندارند مطرح شوند، از نام دیگر استفاده میکنند. من دیدم هم نامم یعنی حسینعلی و هم فامیل من یعنی موحدزاده کمی ثقیل است و رُند نیست از اینرو درصدد برآمدم از نام خودمانی و رُند عمو حسین استفاده کنم.
* درباره تاریخ شکلگیری این گروه بفرمایید؟
ـ آغاز شکلگیری خوبان پارسیگو به گذشتهای باز میگردد که گروهی بود که بچههای نابینا در خارج از کشور ایجاد کرده بودند به نام «گروه مجله ویپس» در این گروه اصل بر پارسی و فرهنگ و ادبیات فارسی بود و به صورت گزینشی افرادی از چند کشور در گروه مجله ویپس جمع شده بودند. دوستانی از تاجیکستان و کسانی از افغانستان و نیز از ایران بودند. من هم در آن گروه بودم و در آنجا با نخبگان نابینا از دیگر کشورها آشنا شدم و پایههای دوستی بین ما در آنجا ریخته شد.
در گروه مجله ویپس بانویی به نام مطلوبه بود که هنرمند بود، صدای دلنشینی داشت و ترانههای زیبایی میخواند من به فکر افتادم کانالی به نام مطلوبه ایجاد کنم و ایشان را به عنوان یک الگوی مثبت به جوامع ایران و افغانستان بشناسانیم به ویژه به دختران بگوییم که رمز و راه موفقیت آنان چگونه است. یعنی موفقیتهای مطلوبه را به عنوان یک الگو برای آنها تبیین کنیم. کانال مطلوبه هنوز هم هست و میتوانید به آن سر بزنید.
با راهاندازی کانال مطلوبه، تعدادی از عضوهای مجله ویپس را به کانال مطلوبه منتقل کردیم، با این کار میخواستیم افرادی که مثل مطلوبه بودند، مثل آستاره بختیاری را در یک جا جمع کنیم و با افزایش الگوها، کارآمدی و تأثیر آن را در جوامع خودمان افزایش دهیم.
پس از مدتی دوستان تاجیک از کانال مطلوبه استقبال کردند، مثلاً آقای مراد اف به pv من آمد و تشکر کرد و گفت خوب است گروهی راهاندازی شود که نخبگان نابینا از سه کشور بتوانند در کنار هم قرار گیرند و با هم هماندیشی و گفتوگو کنند. بنابراین دوستان تاجیک مثل مراد اف اولین بار پیشنهاد تأسیس گروه خوبان پارسیگو را روی واتساپ بیان کردند.
سپس من با افرادی از جمله لیلی یوسفی مشورت کردم. خانم یوسفی بسیار فهیم و دانا و ساکن تهران است. و در رشته ادبیات در مقطع دکترا تحصیل میکرد. او هم در مجله ویپس بود و آنجا با او آشنا شدم. خانم یوسفی هم این ایده دوستان تاجیک را تأیید میکرد. روزی از او پرسیدم به نظر شما اسم این گروه را چه بگذاریم؟ ابتدا گفت: هفت شهر عشق اما من گفتم حافظ در شعری میگوید: «خوبان پارسیگو بخشندگان عمراند».
خانم یوسفی گفت خوبان پارسیگو خیلی خوب است و بهترین گزینه است و در مورد هفت شهر عشق بیخیال شو.
به هر حال گروه خوبان پارسیگو با هماندیشی جمعی چند تن از ایرانیان با چند تن از تاجیکها شکل گرفت و ایجاد شد. به تدریج نیروها شناسایی شدند. چون از ابتدا نمیخواستیم افراد را فلهای وارد کنیم و عضو شوند بلکه همه ما نظرمان این بوده و هست که افراد فرهیخته و مؤثر را گزینشی عضو کنیم. واژه خوبان گویای همین نکته است.
* این ایده که افرادی از چند کشور به دلیل اشتراکاتی که دارند هماندیشی کنند، مال چه کسی بود و چگونه شکلگرفت؟
ـ وقتی میدیدم نابینایان و کلاً افرادی که از ایران یا افغانستان بیرون رفتهاند موفقتر بودهاند، به تدریج از نیمه دوم سال 1398 این بحث در ذهنم پدید آمد که یکی از راههای حل مشکلات نابینایان و دیگر اقشار دارای معلولیتهای دیگر این است که از جغرافیای ایران بیرون آمده و به هجرت اهمیت داده شود. چون این تجربه وجود دارد که بسیاری از نابینایانی که کوچ کردهاند به رفاه و موفقیت و زندگی ایدهآلتر رسیدند. اما در اول سال 1399 با جدیت این ایده را با کسانی مطرح کردم و به این نتیجه رسیدم که عنصر مشترک در میان مردم منطقه، زبان پارسی است و با اتکا بر این عنصر مشترک میتوان ارتباطات نابینایان در کشورهای پارسی و مردم پارسی زبان را توسعه داد. بالاخره از اردیبهشتماه 1399 در واتساپ، گروه را شکل دادیم. البته دوستان خوبی که در تاجیکستان و افغانستان و در شهرهای ایران داشتم و قبلاً در گروهها و کانالهای دیگر با آنها آشنا شده بودم، به کمکم شتافتند و نیز دوستانی بعداً جذب شدند و «خوبان پارسیگو» شکل گرفت و کارش شروع شد. بنابراین این گروه محصول یک نفر نیست و جمعی از سه کشور در ساخت آن همکاری و مشارکت داشتند. در مورد نام آن هم پس از مشورت با همین دوستان دیدیم بهترین نام خوبان پارسیگو است.
* به نظر میرسد این نام سنجیده و بر اساس پشتوانه فکری بوده است؟
ـ همینطور است؛ این نام هم کوتاه و هم روان و به قول معروف خوش دست و هم متکی بر پشتوانه فکری و باوری و فرهنگی است. خوبان پارسیگو، در اصل دو کلمه است، البته پارسیگو یک واژه مرکب است.
کلمه پارسی حلقه اتصال اعضاء است. در واقع هر تشکل انسانی، هر مشکلی داشته باشد، اگر محوریت مشترک نداشته باشد، در واقع پیوند قوی بین افراد حاضر در آن تشکل نیست وقتی پیوند نباشد یعنی روابط و تعاملات بین آنها ضعیف است و وقتی این ضعف وجود داشته باشد، همکاری و همدلی نیست. و در نهایت هر تشکلی حلقه پیوندی و ارتباطی مستحکم بین افراد نداشته باشد بالاخره آسیب میبیند و متلاشی میشود. مثل یک ساختمان که اگر بین آجرها و مصالح چسبندگی و اتصالات قوی و محکم نباشد با کوچکترین لرزش این عناصر از هم جدا شده و کل ساختمان فرو میپاشد.
بنابراین درصدد بودیم و البته تجارب تشکلهای چهل ساله را هم داشتیم که این تشکل را بر اساس چیزی استوار و بنا کنیم که به آسانی آسیب نبیند و فرو نریزد. از اینرو «پارسی» را اصل قرار دادیم. یعنی فرهنگ و تمدن و مدنیت پارسی که بسیار ریشهدار است و عنصر مشترک بین ایرانیان و بسیاری از افغانستانیها و تاجیکها است را محور فعالیتهای این سامانه قرار دادیم.
نکته دیگر گفتار و گویایی است. این جنبه از سامانه که از «گو» در پارسیگو فهمیده میشود، هم گویای این است که به دلیل نابینایی اعضاء، همگی به جای نوشتار و کتابت و متون نوشتاری از گفتار و صدا بهره میگیرند. دوم اینکه گفتوگو و ارتباطات شفاهی و رو در رو و دیالوگ به عنوان یک اصل قابل احترام پذیرفته شده است. زیرا اساس پیشرفت و موفقیت دیالوگ انسانها است که به هم اندیشی و هم افزایی و در نهایت حل مشکلات منوط به گفتوگو انسانها است. همه این نکات، با «گو» که جزئی از واژه پارسیگو است، فهمیده میشود.
اما واژه خوبان به این معنا است که در گروه به روی همگان باز نیست و اعضا گزینش میشوند و کسانی عضو میشوند که تبحری، مهارتی و سخنی و تحلیلی برای گفتن و حداقل تجربهای داشته باشند. در واقع تلاش شده نخبگان از این کشورها تجمع داشته و همکاری نمایند. نیز خوبی و خوبان گویای بار معنوی و اخلاقی هم هست و میخواهیم بگوییم اخلاق و فضائل انسانی برای ما مهمترین است. مال و ثروت، حتی علم و دانش و تخصص به اندازه انسانیت و اخلاقیات و فضایل انسانی نیست. نیکها یعنی گفتار و رفتار نیک و کردار نیک پایه و اساس است. بنابراین یکی از ملاکهای برای گزینش افراد، نیکی و خوبی و داشتن فضائل و محاسن اخلاقی نیک است.
بالاخره به این دلایل نام «خوبان پارسیگو» را انتخاب کردیم و به سرعت هم جا افتاد و متداول شد.
* اگر ممکن است افرادی که در راهاندازی این گروه مشارکت و همکاری داشتند را نام ببرید؟
ـ فرد یا افرادی در مرحلهای میآمدند و بعد کنار میرفتند، یا افرادی در بعضی کارها کمک میکردند و در برخی کارها مشارکت نداشتند. بالاخره یاد کردن از افراد به این دلایل کمی مشکل است؛ ولی افرادی که ذهنم یاری میکند اینها بودهاند:
آقای رحیمی، آقای جاوید شریفی، آقای اکبرشاه، آقای پویان بابایی، آقای ژیانی، خانم نیلوفر، آقای شهرام، آقای مراد اف، آقای روشن، آقای احمد کاظمی، آقای مسعود شریفی و آقای مرشد.
حتماً افراد دیگری بودند که ذهنم یاری نمیکند و از اینکه آنها را اسم نبردم معذرت میخواهم.
* شما در پاسخ به پرسش قبل از مهاجرت صحبت کردید در این باره بیشتر صحبت کنید؟
ـ فیلسوفان و کارشناسان تمدن و مورخان تمدن مثل ویل دورانت، کوچ انسانها و مهاجرتها را در طول تاریخ عامل پیدایش تمدنها بود و اساساً در جاهایی مدنیت و پیشرفت مبتنی بر هجرت بوده است. اما امروزه لازم نیست مهاجرت حقیقی داشت و از کشوری به کشور دیگر رفت، گر چه این هم اگر هوشمندانه باشد، خوب و مؤثر است، اما امروزه به کمک وسایل مدرن مردم کشورها در کنار هم قرار گیرند. و همان انتظاری که از مهاجرت هست در اینجا هم محقق میشود.
اما با امکانات موجود نمیتوانیم در یک سامانه نخبگان نابینا از کشورهای جهان را جمعآوری و در یک شبکه به هم مرتبط کنیم، به همین دلیل از کشورهای نزدیکتر و دارای پیوندهای عمیقتر شروع کردیم. اینگونه اقدامات موجب هماندیشی و همافزایی فکری و فرهنگی و به عبارت دیگر هجرت فکری و فرهنگی میشود و به تدریج میتوان دامنه آن را هم افزایش داد.
* در این هجرت فکری و فرهنگی غیر از گفت وگو و اطلاعیابی و اطلاعدهی شما چه انتظارهای عینی که در زندگی روزمره نابینایان این کشورها مؤثر باشد دارید؟
ـ البته چند ماه از عمر این گروه میگذرد و هنوز نمیتوان نتیجهگیری قطعی انجام داد. اما تا همین جا چند نوع داد و ستد انجام شده یا در حال انجام است. دوستان تاجیک نیازمندیهای خود در زمینه کتاب گویا را توضیح دادند و اینکه در تاجیکستان به دلیل گرانی نمیتوانند کتاب گویا تهیه کنند و مراکز تولیدی هم در آنجا ضعیف است. از طرف دیگر در ایران گویا فراوان است و دهها مؤسسه و شرکت به تولید کتاب گویا میپردازند و حتی رایگان و Free هم در اختیار میگذارند. بنابراین ایرانیان لینکهای این مراکز را در اختیار دوستان تاجیک قرار دادند.
دوستان افغانستانی که در کشورهای اروپایی هستند روابطی برای دریافت فناوریهای نوین آغاز کردند و در گروه در این باره هم گفتوگو شد و زمینه داد و ستد فراهم گردید.
در تاجیکستان موسیقی پیشرفت قابل توجه داشته و ایرانیان درصدد هستند از این پیشرفتها بهرهمند گردند. بالاخره در زمینههای مختلف بحث میکنند و به تدریج تعامل و داد و ستد صورت میگیرد.
* آیا نهادهای متصدی امور نابینایان مثل سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنایی با شما همکاری داشتهاند و آیا درباره این طرح و این گروه نظر خاصی دارند؟
ـ تاکنون چیزی نشنیدهایم و تماسی با ما نداشتهاند. البته ما خوشحال میشویم که از نظرات و حتی نقدهای آنان مطلع شویم. در واقع تشکلهای مردمی معارض بهزیستی یا استثنایی نیستند بلکه مددکار آنان هستند و به پیشبرد اهداف آنان کمک میکنند.
خوبان پارسیگو هم بسیاری از کارهای بخش بینالملل بهزیستی را انجام میدهد. کارهایی که در ایران برای نابینایان انجام یافته، حداقل به تاجیکها و افغانستانیها معرفی میکند. به عبارت دیگر با معرفی اقدامات و پیشرفتها در ایران به نوعی کسب وجاهت و حیثیت برای آنان میشود.
در واقع نهادهای دولتی باید پشتیبان چنین اقداماتی باشند ولی تجربه نشان داده حتی یک تشکر ساده هم نداشتهاند. البته امیدواریم رویه آنان عوض شده باشد.
* انگیزه و هدف شما چه بوده است؟
ـ قطعاً در پی مقاصد تجاری و سودجویی مادی یا اهداف سیاسی و حتی نیتهای مذهبی نبودهایم و افرادی دور هم جمع شدهاند که نیت و هدفشان صرفاً فرهنگی و انسانی است. اولین مسئله برای ما این است که جامعه نابینایی ایرانی، تاجیکی و افغانستانی رشد فکری و ارتقای فرهنگی پیدا کند. بر فرهیختگی و دانایی آنان افزوده شود. چون به قول فردوسی توانا بود هر که دانا بود. توانایی وابسته به دانایی است و هدف ما این است که به شیوههای به روز و مدرن دانایی را گسترش دهیم.
به نظر میرسد مهمترین مسئله در جامعه هدف این است که به فرهنگ سازی اهتمام نشده و فرهنگ صحیح و کارآمد در جامعه نابینایان و نیز در خانواده آنان و در کل جامعه ترویج نشده است. به همین دلیل بسیاری از مشکلات و آسیبها از همینجا نشأت میگیرد.
* ظاهراً این سامانه اولین تلاشی است که در سه کشور با اهتمام خودتان انجام میشود.
ـ البته در گذشته کارهایی مثل گروه مجله ویپس هم بوده ولی به این شکل بله جدید است و من هم سراغ ندارم که نخبههای چند کشور توانسته باشند گروهی روی واتساپ با خطمشی هماندیشی و دیالوگ داشته باشند. البته در برنامههای دولتی یا نیمه دولتی اقدام مشترک داریم. مثلاً نمایندگان مجالس شورای ایران و افغانستان یا ایران و فلان کشور نشستها و تعاملهای مشترک دارند. البته همه اینها محدودند و بیشتر نمادین و صوری میباشد؛ یا سازمان اکو برای تعاملات فرهنگی و اقتصادی کشورهای فارسی زبان تشکیل شده یا سازمان کنفرانس اسلامی ویژه کشورهای اسلامی است یا ایسسکو یک سازمان فرهنگی و مخصوص کشورهای اسلامی است، اما همه اینها در قالب پروتکلهای دولتی شکل گرفته و مردمی نیست. به همین دلیل بسیار محدودند؛ ولی خوبان پارسیگو مردمی است و محدودیت خاصی ندارد. بالاخره نهاد و تشکلی با این ویژگیها به نظر میرسد اولین بار است که شکل گرفته است.
* آیا فقط نابینایان میتوانند عضو شوند؟
ـ خوبان پارسیگو توسط نابینایان و در محدوده خواستهها و نیازهای آنان برنامهریزی شده است. البته کمبینایان هم عضو شده و مشکلی نیست. تاکنون غیر نابینا یا کمبینا نداشتهایم که عضو شده باشد.
نابینایان که به زبان پارسی تسلط داشته باشند و فارسی را بتوانند بشنوند یا به فارسی حرف بزنند میتوانند عضو شوند، در هر کشوری باشند خواه در افغانستان یا ایران تا تاجیکستان باشند یا در کشورهای اروپایی زندگی کنند، یا مقیم ژاپن یا آمریکا یا هر جای دیگر باشند.
* این گروه دارای تنوع و تکثر است؟
ـ از ابتدا هدفمان این بود که با دید و نگاه باز، افراد را وارد کنیم. نگرشهای متعصبانه و بسته را کنار گذاشتیم. از اینرو افراد با تبحرها و تخصصهای مختلف از جناحهای گوناگون و با تواناییهای گوناگون را وارد کردهایم.
بعضی به دلیل اینکه مدیریت چنین گروه متنوع و متکثری را دشوار میدانند، معمولاً در گروه را میبندند و افراد را از دالان تنگ و گزینش شده وارد میکنند ولی ما سعی کردهایم نگرش گسترده و فراگیر داشته باشیم و احترام به افکار افراد یک اصل است.
* درباره ساختار مدیریتی این گروه توضیح بفرمایید؟
ـ تلاش کردهایم ساختار کار آمد و پویا داشته باشیم از اینرو ساختارهایی که قبلاً تجربه شده و مشکل داشته را کنار گذاشته و درصدد اجرای ساختار نوین بودهایم. تجربه نشان داده، نهادها و مراکز دمکراتیک که بر اساس اصول دمکراسی بنا شده دوام و بقاء بیشتر و بهتر دارند اما نهادهای متکی بر اندیشه و خواست یک نفر و استبدادی به زودی فرو میریزد و به سرعت مقبولیت خود ا از دست میدهد و فرو میریزد. بر اساس این تجربه درصدد بودهایم خوبان پارسیگو ساختار دمکراتیک داشته باشد و نیز لائیکگرا باشد یعنی عقاید و باورها ضمن اینکه محترماند ولی در فضای گروه جایگاهی ندارند، گروه محلی برای همگان است از اینرو باورهای یک نفر یا یک جریان را نمیتوان بُلد کرد و مسلط نمود.
تلاش کردهایم تصمیمها و اقدامات اولاً مبتنی بر خرد جمعی و تعقل گروهی باشد. بر این اساس یک اتاق فکر به صورت یک سایت دیگر راهاندازی کردهایم اسمش گریت پرشیا است و نقش اتاق فکر برای خوبان پارسیگو را دارد. برای هر کار ابتدا در آنجا بحث و بررسی میشود و پس از شور، رأیگیری میگردد.
خلاصه اینکه نظام خوبان پارسیگو استبدادی و متکی بر خواست یک یا چند نفر نیست و جمعی فکر میشود و جمعی عمل میشود. و همه اندیشهها و باورها و عقاید به یک اندازه محترماند.
* این سامانه چه برنامههایی دارد و روزانه به چه مسائلی میپردازید؟
ـ توضیح دادم چگونه برنامهریزی و اداره میکنیم. در مورد برنامهها همین پیشنهادات به مشورت گذاشته میشود و پس از بحث و بررسی، تصمیمگیری میشود. افراد تصمیمساز تقریباً همفکری دارند و درصدد هستند برنامههایی را اجرا کنند که اساسی و زیربنایی و مؤثر باشد. برنامههای سطحی و کم عمق و دارای تأثیر اندک را معمولاً رأی نمیدهند.
هم اکنون برنامههای این گروه عبارت است از: شنبه شعر و دکلمه، یکشنبه تکنولوژی، دوشنبه کتاب و کتابخانه، سهشنبه آزاد، چهارشنبه شاهنامه و حکمت فردوسی، پنجشنبه ضربالمثل و داستان کوتاه و طنز (به عبارت دیگر فولکور) و جمعه هم آزاد است.
روزهای دارای بحث یک نفر مدیر دارد که در واقع هماهنگ کننده است و خود افراد برنامه را به دست دارند و درباره موضوع روز صحبت میکنند.
* مهمترین ویژگیهای خوبان پارسیگو را به اجمال بشمارید البته غیر از مواردی که قبلاً گفتید؟
ـ یک ویژگی این گروه حضور و نقش برجسته زنان است. همه ادمینها و مدیریت تأکید دارند، خانمها بیشتر باید حضور داشته باشند. ویژگی دیگر اینکه یک سایت خبری نیست که اخبار روز را بیان کند بلکه یک سایت تحلیلی و فرهنگسازی است، همچنین به هنر و موسیقی هم بها میدهیم.
ویژگی دیگر این است که درصدد هستیم به مسائل پایه و مرجع و زیربنایی بپردازیم. و از پرداختن به مسائل روبنایی و کم اهمیت که نهادهای دولتی معمولاً به آن میپردازند، خودداری کردهایم. مشخصه دیگر خوبان پارسیگو این است که بر دیالوگ و گفتوگو اهمیت میدهد. بر خلاف روش یک سویه و گفت و شنود یا استاد و شاگردی که یکی حرف میزند و بقیه گوش میدهند، در اینجا همه حرف میزنند و همه اظهار نظر میکنند. از طرف دیگر به افکار و باورهای یکدیگر احترام گذاشته و کسی حق ندارد به کسی توهین یا تحقیر کند.
ویژگی دیگر کسی حق ندارد مستبدانه و متکبرانه برخورد کند، همگان به روش انسانی با یکدیگر تعامل دارند و تصمیمها به شیوه رأیگیری جمعی انجام میشود و خرد و عقلانیت جمعی حاکم است.
* آیا قصد ندارید مباحث گروه را منتشر کنید؟
ـ چنین تصمیمی داریم چون اولاً این مباحث اگر مکتوب و کتاب نشود به فراموشی سپرده شود و از بین میرود. لذا درصدد هستیم اینها را کتاب کنیم و کتاب را به روش دیجیتالی یا کاغذی در اختیار عموم قرار دهیم. و از این طریق در تاریخ ماندگار کنیم. یا تداوم آن را افزایش بدهیم.
* آیا خوبان پارسیگو رویکرد و گرایش به نابینایان دارد یا سمت و سوی آن عمومی است؟
ـ چون خود نابینایان عضو هستند و خود آنان بحث میکنند و خودشان اداره میکنند، طبیعی است مسائل خودشان برایشان اولویت داشته باشد. ولی اینگونه نیست که محتوای مباحث فقط نابینایی باشد، به مباحث عام و عمومی مثل شرح شاهنامه هم میپردازیم البته برای افزایش دانش و دانایی نابینایان.
* در مورد بودجه و مخارج بفرمایید؟
ـ هر عضوی هزینههای مربوط به خودش و مشارکت خودش را میپردازد مثلاً خط اینترنتی میخواهد و از اینگونه مخارج. اما هزینههای مشترک را فعلاً بعضی از اعضا میپردازند و درصدد هستیم برای این موارد هم فکری بکنیم.
با توجه به اینکه قیمت اینترنت و کلاً ارتباطات در افغانستان و تاجیکستان بسیار گرانتر از ایران است و در ایران امکاناتی مثل گوشی گران است و از طرف دیگر اعضاء از نظر مالی و اقتصادی واقعاً مشکل دارند. اما به دلیل عشق و علاقه به اینگونه کارها شرکت میکنند و تمام سختیها را به جان میخرند.
چه خوب است اگر به جای حیف و میلها و برنامههای پر خرج و کم تأثیر کمک میکردند تا اقداماتی مثل خوبان پارسیگو توسعه یابد. اما میدانیم گوش شنوایی نیست.
* شما چه توصیهای دارید؟
ـ در چنین گروههایی تجارب خوبی معمولاً به دست میآید و گاه بحثهای سودمندی میشود و راه کارهای خوبی برای حل مشکلات عرضه میشود اما نمیدانیم مدیران و مسئولین دولتی و تصمیمسازان نابینایان این گروه را گوش میدهند و به اینگونه برنامه توجه دارند یا نه؟
به آنان توصیه میکنم، موفقیت شما در گرو این است که به خواست و افکار جامعه هدف و مردم توجه داشته باشید و چون خیلی از نظرات مردم در خوبان پارسیگو گفته میشود لازم است به آن گوش دهند.
توصیهام به خود نابینایان این است که چنین برنامههایی را گسترش دهند. در واقع دیالوگ و هماندیشی را توسعه دهند تا از این طریق هماندیشی گسترش یابد و در نهایت به راه کارهای جامع برای حل مشکلات برسیم.
* با تشکر از اینکه وقت خود را در اختیار این گفتوگو گذاشتید.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)