تاریخچه تئاتر درمانی
تاریخچه تئاتر درمانی
دکتر جاکوب لوی مورنو بنیانگذار تئاتر درمانی است و سیر زندگیاش با سیر تحولات این حرفه در هم آمیخته است. مختصری از زندگیاش و تحولات این رشته را میآورم.
تاریخچه توسعه تئاتر درمانی، در حقیقت بیوگرافی دکتر جاکوب لوی مورنو است. داستان زندگی او بدون اغراق کتابی کامل است. در اینجا به برخی از رویدادهای مهم زندگی وی اشاره میشود.
جاکوب لوی مورنو در ۱۹ ماه مه ۱۸۸۲ در «بخارست» رومانی به دنیا آمد و پنج سال بعد، خانواده او به وین نقل مکان کرد. مورنو از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۲ در رشته فلسفه دانشگاه وین مشغول به تحصیل شد. از همان سالها به طور خودجوش به الهیات و مذهب علاقمند شد. از ۱۹۱۱ به مشاهده، مطالعه و تحلیل بازیهای کودکان پرداخت و از آن زمان بود که اندیشه تئاتر درمانی و تئاترهای فیالبداهه در او جوانه زد.
همزمان با تحصیل در دانشکده پزشکی، وارد فعالیتهای اجتماعی شد و به همراه پزشکان این دانشکده با گروهدرمانی کوچکی به نام «یاری به خود» کار در زمینه گروهدرمانی را آغاز کرد. این فعالیت مورنو شروع رواندرمانی گروهی و همچنین مثال اولیهای از روانپزشکی اجتماعی است که در تاریخ رشد رواندرمانی ثبت شده است.
در ۱۹۱۷ پس از دریافت درجه دکترای حرفهای پزشکی از دانشگاه وین در اردوگاه پناهندگان، در شهر «متین دورف» مشغول به کار شد و در آن جا به تحقیقات علمی در زمینههای فرهنگی و پویاییهای گروهی پرداخت.
از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۱ فعالیتهای خلاق خود را در زمینه شعر، فلسفه، الهيات و فرهنگ ادامه داد. وی در سمت سردبیری مجله فرهنگی دیامون با بسیاری از فلاسفه هم عصر خود در وین مانند مارتین بوبر و ماکس شلر آشنا شد. به طور کلی فلسفه او در ارتباط نزدیک با تمهای بین فردی است. واژههایی همچون «اینجا و اکنون»، و «مواجهه» که امروزه در «جنبش تواناییهای بشری» فراوان به کار میروند، از جمله کلیدهای نظریه مورنو هستند که وی در آن زمان با اشعارش منتشر و معرفی کرده است. کتاب کلمات پدر که یکی از کتابهای شناخته شده او است در همین ایام نگاشته شد.
از ۱۹۲۱ تا ۱۹۲۳ سالهای شروع «تئاتر خودجوش» است. ابتدا عقاید مختلف در مورد یک رویداد جاری (روزنامه زنده) ، موضوع فعالیتهای نمایشی او بودند؛ ولی بعدها مورنو این موقعیتهای فیالبداهه را در درمان افراد، مشاوره ازدواج و گروههای کوچک نیز به کار گرفت. جالب است که بدانیم، فکر عملی کردن تئاتر درمانی پس از مطالعات در زمینه مذهب، گروهدرمانی و سوسيومتری در وی شکل گرفت.
در ۱۹۲۵ دکتر مورنو برای یافتن زمینههای مساعد رشد افکارش، به امریکا مهاجرت کرد و در نیویورک ساکن شد و روشهای خود را در موضوعهای مجادله برانگیزی همچون کودکان بیمار بستری، زندانها و روانشناسی سیاسی – اجتماعی به کار گرفت. استفاده از ثبت و ضبط روشهای اجرا شده، برای ارزیابی کارایی آنها، نخستین مورد کاربرد چنین روشی در تاریخ رواندرمانی است. بعدها که استفاده از تلویزیون رواج یافت، وی نخستین کسی بود که از آن برای پیشبرد اهداف خویش، استفاده کرد.
در سالهای پس از این دکتر مورنو نظریههای خود را در ابعاد متنوعی توسعه داد. همزمان با کار با نوجوانان در مراکز بستری و بر اساس کارهایی که در «متین دورف» انجام داده بود، کتاب معروف خود، به نام چه کسی باید زنده بماند؟ را که در بردارنده اصول سوسيومتری، رواندرمانی گروهی و سوسیودرام است منتشر کرد (امروزه سوسیومتری یکی از روشهای شناخته شده تحقیق در جامعهشناسی است). همچنین مورنو بر لرزش کار در گروهها تأکید و در ۱۹۳۲ اصطلاح «رواندرمانی گروهی» را به نام خود ثبت کرد. از این پس او منبع اصلی معرفی رواندرمانی گروهی در فرهنگ روان پزشکی امریکا شد.
در ۱۹۳۶ مؤسسه مورنو در «باکون» در حومه نیویورک افتتاح شد و هم اکنون به منزله کانونی آموزشی، درمانی و نخستین محل رسمی اجرای تئاتردرمانی و همچنین محل سکونت اصلی مورنو شهرت دارد. مورنو در ۱۹۳۷ مجله سوسيومتری را منتشر کرد. در سالهای بعد کارش را در زمینههای دیگر همچون روانشناسی اجتماعی، رواندرمانی، جامعهشناسی، فلسفه و برخی رشتههای دیگر ادامه داد. بسیاری از افرادی که پس از آن خود منبع صاحب صلاحیت در حیطه علمی خود شدهاند در ابتدا کار خود را با دکتر مورنو آغاز کردند. کرت لوین، گاردنر مورفی، رونالد لیپیت ، لِلاند برادفورد ، كنت بن و جک گیب از آن جمله هستند (سه مورد آخر مؤسس گروهدرمانی از نوع تی هستند).
وی در جنگ جهانی دوم به مسئولان ارتش پیشنهاد کرد که از روشهای اجرای نقش برای انتخاب مدیران و پرسنل ارتش استفاده کنند. او همچنین گسترش دهنده روش رواندرمانی گروهی به منزله یکی از روشهای درمانی مفید برای پرسنل ارتش و سربازان بیمار بازگشته از جنگ شد. پس از خاتمه جنگ، مورنو تکنگاریهای متعددی منتشر کرد. در ۱۹۴۹ با زرکاتومن ازدواج و به همراه او در کنگرههای بینالمللی متعدد شرکت کرد و چندین کارگاه آموزشی ترتیب داد. اثرگذاری مورنو در نوآوریهای متعددی که در حیطه روانپزشکی نسل قبل به وجود آمد مانند خانواده درمانی، روانپزشکی اجتماعی، رواندرمانی با روش گشتالت و غیره مشاهده میشود.
خلاصه میتوان گفت که رشد تئاتردرمانی، با کارهای مورنو در زمینه فلسفه، رواندرمانی گروهی، جامعه شناسی، نظریههای شخصیت و روانشناسی اجتماعی به شدت در هم تنیده شده است. درباره برخی از واژهها و مفاهیمی که او در حدود ۵۰ سال قبل مطرح کرده است، به تازگی دوباره بحث و بازبینی شده است و به عمق آنها آگاهی یافتهایم. مورنو در زندگی خود نه تنها فردی پرانرژی بوده است، بلکه الگویی برای نظریه خلاقیت و خودجوشی است.
در زیر برخی از واژهها و مفاهیمی را که مورنو در نوشتارهای خود بر آنها تأکید کرده است، ذکر میکنیم:
١- بازی (نقش بازی) به منزله عنصری در فرهنگ کمک رسانی به دیگران.
٢- کاتارسیس: جایگاه آن در تاریخ، تئاتر، مذهب و تئاتر درمانی
۳- روندهای گروهی و رواندرمانی.
۴- خودجوشی و خلاقیت به منزله اصل پایه رشد انسانی.
۵- تصور: نیروی خلاق و کاربردهای سازنده تصور و تخیل.
6- اهمیت ارتباط غیرکلامی، حرکات جسمی، حالتها ، وضعیتها ، قلمرو، نور، صدا، موسیقی، رنگها، زمینه، تماس جسمی، خنده و شوخی به منزله عناصری از روابط انسانی.
7- شبکه اجتماعی، خانواده، شبکه جهانی – اجتماعی و ارتباطات متقابل بین فردی.
۸- اینجا و اکنون: به منزله رویکردی اگزیستانسیالیستی.
– تمرکز بر جریان به جای تمرکز بر محتوا.
۱۰- برون ریزی (در خدمت ایگو) به منزله نیاز به تحقق عمل بیشتر سازنده است تا ساز و کاری انفکاکی (مکانیسم دفاعی).
۱۱- کاربردهای ذهنی مذهب، خلاقیت و خودجوشی بشر در ارتباط با جهانی خلاق.
۱۲- مطلوب بودن به کارگیری روشهای متعدد برای کمک به دیگران (مراجع) تا ابعاد وسیع تجارب خود را درک و کشف کنند (به جای محدود شدن به شیوهای خاص).
۱۳. به کارگیری «نقش معکوس» در آموزش نحوه تربیت کودکان به مادران و آموزش همدلی، همحسی و حساسیت به افراد در ارتباط با دیگران.
مأخذ: درونپردازی، رواندرمانی با شیوههای نمایشی، آدام بلانر، ترجمه حسن حق شناس و حمید اشکانی، تهران، رشد، 1394، ص 191-195.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)