داستان یک خیریه: بنیاد خیریه معلولین ایرانیان
داستان یک خیریه
تهران- ایرنا- بنیاد خیریه معلولین ایرانیان در ابتدا خیریه فاطمه زهرا(س) ایرانیان نام داشت ولی بهخاطر تشابه اسمی با یک خیریه دیگر نام خود را تغییر داد. این بنیاد از سال ۱۳۹۲ مجوز فعالیت دریافت کرده است و اکنون ۱۶۰۰ عضو دارد که ۷۰۰ نفر از آنها زنان معلول خودسرپرست یا سرپرست خانوار هستند.
ناهید کلوشانی، مدیرعامل این بنیاد، خودمبتلا به فلج اطفال بوده و از موسسان جامعه معلولین کشور است. پس از بازگشت امام خمینی(ره) از فرانسه به ایران و وقوع انقلاب اسلامی، خانم کلوشانی و چند نفر دیگر نزد امام رفته و پس از دریافت تأیید ایشان، به اتفاق جامعه معلولین کشور را تأسیس میکنند. ازآنجا که خانم کلوشانی از کودکی مبتلا به فلج اطفال بوده، همواره دغدغه این را داشته که کاری برای افراد معلول انجام بدهد.
اما داستان علی کرمی کبیر، عضو هیأتمدیره بنیاد معلولین ایرانیان، فرق دارد. اودر سال ۱۳۸۲ زمانی که دانشجوی سال سوم رشته کارشناسی مهندسی ماشینهای کشاورزی بود، طی تصادفی در راه دانشگاه دچار آسیب نخاعی شد. چیزی که او بهیاد میآورد این است که در خودرو را باز کرده، پیاده شده و از اتوبان عبور کرده و به دشتی در سمت مقابل رسیده است. مردی قدبلند را دیده که با پسربچهای مشغول بازی هستند. مرد با اشاره، سایهساری را در دامنه کوه به او نشان میدهد و میگوید: آنجا بنشین که سایه است. علی به سمت سایهای میرود که ناشی از حفرهایجادشده در کوه و به غاری شبیه است. وقتی در آنجا آرام میگیرد چشم باز میکند و متوجه میشود روی تخت بیمارستان در اتاق آیسییوست و پس از دوهفته در کما بودن بههوش آمده است.
واقعیت این بود که علی در صندلی عقب تاکسی به خواب رفته و اصلا متوجه نشده بود که خودرو در چالهای افتاده و بهدنبال آن چندین بار دور خودش چرخیده است. او که خواب بود از خودرو به بیرون پرتاب و بیهوش میشود اما دیگران جان سالم بهدر میبرند. خودش میگوید: اوضاعم آنقدر بد بود که مردم بهخیال آنکه مردهام رویم پول ریخته بودند.
**فرصت و محدودیت
در کشوری که بالاترین آمار تصادفات رانندگی در دنیا را دارد هرلحظه ممکن است یک تصادف، زندگی هریک از ما را زیرورو و دچار عوارض ناشی از معلولیت کند. علی کرمی کبیر نهتنها با مسایل پس از معلولیت خود کنار آمده است بلکه سعی دارد تا به کسانی که وضعیتی مشابه خودش را دارند کمک کند.
خودش میگوید: من از سال ۱۳۸۲ با بچههای دچار ضایعه نخاعی در ارتباط بودم. اطرافیان و خانواده کسی که چنین بحرانی برایش پیش میآید نقش پررنگی در چگونگی کنارآمدن او با این موضوع دارند. من این شانس را داشتم که اطرافیانم امیدوارانه صحبت میکردند.استادی داشتم به اسم دکتر مهدی طباطبایی که خیلی به من روحیه داد و وجود این افراد مرا زودتر به زندگی برگرداند.
او میافزاید: معلولیت در جامعه ما یکبحران است، شبیه همه بحرانهای دیگر مثل عاشقی، طلاق و ورشکستگی. بهتر است اینطور نگاه کنیم که به هردلیل محدودیتی بهوجود آمده و باید با آن بهدرستی برخورد کرد. در این میان افرادی موفق میشوند که بحران را مدیریت کنند، با شرایط کنار بیایند و خودشان را با آن وفق بدهند.
آقای کرمی تأکید میکند: اتفاقی مانند معلولیت دوبعد دارد، یک بعد غمانگیز به این معنی که من از برخی چیزها محروم میشوم، مثلا همهجا نمیتوانم حضور داشته باشم. اما بعد دیگرش این است که دریچههای دیگری را بهروی آدم باز میکند و نگاه موشکافانهتری به او میدهد. این همان فرصتی است که معلولان میتوانند از آن استفاده کنند.
**فعالیتهای بنیاد معلولین ایرانیان
علی کرمی کبیر درباره فعالیتهای بنیاد خیریه معلولین ایرانیان میگوید: پایه خدمات این بنیاد، اشتغالزایی برای معلولان است، به این شکل که برای توانمندسازی و امرارمعاش آنها از یک مسیر درست، کارگاههای آموزشی برگزار میکنیم. همچنین به معلولان خدمات توانبخشی، معیشتی، فرهنگی و تفریحی ارائه میدهیم. اعضای بنیاد را هرسهماه یکبار به اردوی مسافرتی میبریم. اول مهر ماه سال جاری طی مراسمی در باغ کتاب به معلولان یا فرزندانشان که در مقاطع دبستان تا دبیرستان تحصیل میکنند، لوازمالتحریر اهدا کردیم.
این بنیاد خیریه عموما معلولان جسمی- حرکتی شامل عزیزان مبتلا به ام.اس، فلج، دیستروفی و آسیبهای نخاعی را پوشش میدهد و فعلا در حوزههای تخصصی دیگر وارد نشده است.
از خدمات توانبخشی و فیزیوتراپی بنیاد میپرسم. آقای کرمی میگوید که برای ارائه چنین خدماتی با چند پزشک نیکوکار درحال رایزنی هستند. میپرسم معلولان بیشتر به کدام تخصصهای پزشکی نیاز دارند؟ پاسخ میدهد: بیشتر به متخصص اورولوژی، جراحی عمومی، ارتوپدی، قلب و عروق و مغز و اعصاب نیاز داریم.
**ریزش تعداد نیکوکاران
عضو هیأتمدیره بنیاد معلولین ایرانیان میگوید: مشکل آن است که به دلیل مشکلات اقتصادی اخیر در کشور، این بنیاد خیریه با ریزش تعداد نیکوکاران مواجه شده و بخشی از حامیان خود را از دست داده است.
آقای کرمی میافزاید: افرادی که دچار آسیب نخاعی شدهاند معمولا زخمبستر دارند و هزینههای جراحی آنها بالاست. در اینگونه موارد سعی میکنیم آنها را با نیکوکاران مرتبط کنیم.
ما مشکلات زیادی داشتیم. دفتر بنیاد در خیابان خواجه عبدالله انصاری را از سازمان بهزیستی اجاره کردهایم و این موضوع قدری غمانگیز است که ما داریم در راستای اهداف آن سازمان کار میکنیم و درواقع بازوی آن هستیم اما آنها از ما اجاره دریافت میکنند. اخیرا فرد نیکوکاری بهنام دکتر عباس زمردیان، مجموعه ساختمان دوطبقهای در خیابان پاسداران در اختیار ما قرار داده که از آن برای برپایی کارگاههای اشتغالزایی استفاده میکنیم.
مینا نوحیفرد، از یاوران بنیاد خیریه معلولین ایرانیان میگوید: معلولان همزمان دچار دو مسأله هستند، از یکطرف درد و مشکلات جسمانی و از طرف دیگر مشکلات اقتصادی آنها را تحتفشار قرار میدهد.
**کارگاههای آموزشی
در کلاسهای بنیاد معلولین ایرانیان چه آموزشهایی به معلولان داده میشود؟ یکی از اعضای هیأتمدیره بنیاد در پاسخ به این پرسش میگوید: کارگاههای ما شامل کلاسهای آموزش مونتاژکاری (تابلوهایLED)، خیاطی، خط و موسیقی است و قصد داریم کلاس زبان هم برگزار کنیم. همچنین یک نشست مشورتی برای زنان دارای معلولیت داریم، زیرا باتوجه به اینکه زنان شکنندهتر هستند و در جامعه آسیبهای بیشتری متوجه آنهاست، آموزش وضعیت و آگاهیدادن به زنان معلول میتواند کمکشان کند. در کنار همه اینها کارگاههای مشترکی با انجمنهای دیگر نیز داریم، مثل کارگاههای عوارض بعد از معلولیت که بهشکل تخصصی- پزشکی راهکارهای لازم در مواردی مانند جلوگیری از زخم بستر، نگهداری از کلیهها یا اینکه یک نفر مبتلا به فلج اطفال باید چه کند تا انحنای ستون فقراتش بیشتر نشود را آموزش میدهد.
علی کرمی کبیر میافزاید: خط ممیزی عضوگیری ما سازمان بهزیستی است، یعنی افرادی را میپذیریم که در این سازمان ارزیابی شده و کارت معلولیت دریافت کرده باشند. آنها ضمن دریافت این کارت، با توجه به نوع و میزان معلولیتشان طبقهبندی میشوند و این طبقهبندی هنگام استفاده از کارگاههای آموزشی بهکار میآید، مثلا کلاس مونتاژ برای کسانی است که دستهایشان سالم است و پاهایشان مشکل دارد.
اودرباره جزییات کارگاههای آموزشی میگوید: طرحی بهنام توانمندسازی داریم که خود سازمان بهزیستی ارائه میدهد و بر اساس آن هرسال حدود صدنفر را به ما معرفی میکند و بودجهای درنظر میگیرد تا این افراد را آموزش بدهیم و توانمند کنیم. توانمندسازی فقط بهمعنای ایجاد اشتغال نیست، بلکه مواردی وجود دارد که فرد بهدلیل نامناسب بودن محل زندگیاش هرگز از اتاق بیرون نمیآید و باید خانهاش را مناسبسازی کرد تا بتواند دستکم در محل زندگی خود حرکت داشته باشد. اینگونه کمکها معمولا برای افرادی است که بین یک تا سهسال از معلولیتشان میگذرد.
**ویلچر در برابر در بطری
یکی دیگر از کارهای بنیاد خیریه معلولین ایرانیان اهدای ویلچرهایی است که از محل جمعآوری در بطریهای پلاستیکی تهیه میشود و این بنیاد از مقرهای اصلی جمعآوری آنهاست؛ بهطوری که وقتی برای عکاسی به دفتر بنیاد در خیابان شریعتی مراجعه میکنیم، دو سبد بزرگ را که به این کار اختصاص داده شده در دوطرف در ورودی میبینیم. مردم عزیز تهران میتوانند درهای بطریهای پلاستیکی را جمع کنند و به این دفتر واقع در ابتدای خیابان خواجه عبدالله انصاری، پلاک ۱۲۹ تحویل بدهند. اگر بالای ۳۰-۲۰ کیلو دربطری جمع کرده باشید، میتوانید با دفتر بنیاد تماس بگیرید تا خودشان برای تحویل آنها به درب منزلتان مراجعه کنند.
تهیه هر ویلچر به جمعآوری ۵۰۰ کیلو در بطری نیاز دارد. برخی شرکتهای بازیافت، در بطریها را دریافت میکنند و بهجایشان ویلچر تحویل میدهند.
جمعآوری درهای بطری و اهدای آن بهمنظور تهیه ویلچر برای معلولان یکی از قشنگترین اقدامات مردمی در سالهای اخیر است؛ کاری آسان که مهربانی را از پای سفره شما به خانه همنوعانتان میبرد و گره از کار فروبستهای میگشاید.
**مشکلات حمل و نقل معلولان
علی کرمی کبیر با اشاره به این که یکی از مشکلات اساسی هر فرد معلول، موضوع حمل و نقل است، میگوید: شهرداری تهران برای تردد معلولان در سطح شهر ۶۵ خودروی ون مناسبسازیشده در نظر گرفته که اولویتشان تردد بهمنظور تحصیل، درمان و کار است. اما باتوجه به اینکه رفتوآمد، دغدغه تمامی معلولان است این میزان خودرو پاسخگوی نیاز آنها نیست. هروقت ما قرار است برای مصاحبه یا گفتگو با مسئولان جایی برویم، بچهها درباره این دغدغه تأکید میکنند و از ما میخواهند حتما درباره حملونقل معلولان صحبت کنیم.
وی میافزاید: ایستگاههای اتوبوس، سطح شیبدارمناسبی برای عبور معلولان ندارد و فرد نمیتواند بهتنهایی از آنها بالا برود. وجود اینقبیل مشکلات در شهر، استقلال فردی افراد معلول را زیرسوال میبرد. سوار و پیاده شدن به اتوبوس داستان دیگری است. وجود همه این مشکلات باعث شد ما تصمیم بگیریم برای بنیادمان دو خودروی ون تهیه کنیم که فعلا با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه و ریزش نیکوکاران امکانپذیر نیست.
**جمعیت ایران رو به سالمندی
باید توجه داشت که جمعیت کشور ما بهسوی سالمندی میرود و نیازهای سالمندان و معلولان تقریبا مشابه یکدیگر است ولی متأسفانه دغدغه برطرف کردن این نیازها وجود ندارد.علی کرمی کبیر با بیان این موضوع میافزاید: موقع تهیه پایانکار برای ساختمانها صاحبکار از بالابرهای اجارهای استفاده میکند و مهندس ناظر باتوجه به آن پایانکار را تأیید میکند، سپس صاحبکار، بالابر را پس میدهدتا هزینه آن را صرفهجویی کرده باشد!
مینا نوحیفرد، یاور بنیاد خیریه معلولین ایرانیان، در همین زمینه میگوید: چرا باید جایی که برای پارک خودروی معلولان درنظر گرفته شدهاست، توسط افراد دیگر اشغال شود؟ متأسفانه برخی از مردم ما حتی نمیدانند محل مخصوص پارک خودرو یا صندلی مخصوص معلولان چیست! درک متقابل، نکتهای است که معلولان به آن احتیاج دارند ولی متأسفانه در فرهنگ جامعه ما درست جانیفتاده است.
او میافزاید: یکی از اعضای خیریه ما درباره نصب آسانسور در ساختمان محل سکونتش با همسایه مشکل داشت، چون همسایه او در طبقه اول زندگی میکرد و میگفت اگر آسانسور نصب کنیم، از قیمت خانه من کم میشود! معلولان نیاز به دلسوزی ندارند، نیاز به درک دارند، درک اینکه آنها بهعنوان یک معلول به چهشکلی میتوانند کارها را انجام بدهند یا چه کارهایی را نمیتوانند انجام بدهند.
خانم نوحیفرد حدود ششماه است که از طریق آقای کرمی با بنیاد خیریه معلولین ایرانیان آشنا شده و میگوید: در همین مدت کوتاه متوجه شدهام که این بنیاد چه مجموعه فعال و خوبی دارد.
**لزوم آگاهیبخشی درباره معلولان
پاییز رو بهپایان است و بهزودی زمستان سرد و یخزده از راه میرسد. این موضوع، تردد در کوچهها و خیابانها را برای همه ما دشوارتر میکند، چراکه بسیاری از معابر چنان نامناسب هستند که حتی در روزهای عادی و برای افراد عادی هم رفتوآمد در آنها کار سختی است؛ چه برسد بهآنکه یک سالمند یا یک معلول بخواهد بدون کمک دیگران از آنها عبور کند. اندکی دقت و توجه از سوی مسئولان میتواند زندگی شهری را به تجربهای راحتتر برای مردم و بهویژه برای اقشار خاص تبدیل کند.
علی کرمی کبیر میگوید: خیلیوقتها ساختمان فقط به یک رمپ با شیب مناسب (بین ۶ تا ۸ درصد) نیاز دارد که هزینه خاصی هم ندارد، کافی است بخشی از پلهها حذف و بهجای آن رمپ احداث شود اما نمیشود.
او با بیان اینکه باید در این زمینه فرهنگسازی شود، میافزاید: چند سالی هست که آمار تلفات چهارشنبهسوری در کشور شیب نزولی داشته و این بهخاطر آگاهیبخشی از طریق رسانههاست. متأسفانه هرسال فقط در روز ۱۲ آذر که روز جهانی معلولان است، به یاد این قشر میافتیم، درحالیکه رسانهها باید بیش از اینها به موضوع مشکلات معلولان ورود پیدا کنند و به مردم آگاهی بدهند.
آقای کرمی در همین راستا ماجرایی را تعریف میکند که شاید خیلی از ما آن را شنیده باشیم: یک تیم خارجی به ایران آمده بود و اعضای آن از تعداد کم معلولان در ایران اظهار خوشحالی کرده بودند، غافل از این که جامعه ما برای حضور معلولان مناسبسازی نشده و اغلب معلولان مجبورند در خانه بمانند!
او میافزاید: خود من یکبار در خیابان با رمپی مواجه شدم که جلوی آن دیوار کشیده شده بود و متأسفانه از این قبیل بیتوجهیها زیاد است.
آقای کرمی در پایان یادآوری میکند که اگرچه برخورد مسئولان و نگهبانان روزنامه اطلاعات با آنها خیلی خوب بوده و نهایت همکاری را با او داشتهاند اما شیب رمپ در ورودی ساختمان موسسه خیلی زیاد است و فرد با واکر یا ویلچر نمیتواند بهتنهایی از آن استفاده کند. به او قول میدهم این موضوع را منعکس کنم تا فکری برایش بشود.
منبع: روزنامه اطلاعات؛ ۱۳۹۷٫۹٫۱۲
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)