موفقیت های تاریخ پژوه دارای معلولیت جسمی حرکتی
موفقیتهای تاریخ پژوه دارای معلولیت جسمی – حرکتی
گفتوگو با دکتر کامران عاروان مدیرعامل جامعه معلولان ایران
دفتر فرهنگ معلولین، 1396
اشاره
روز 4 مهرماه 1396 خدمت آقای کامران عاروان در خیابان مطهری تهران دفتر جامعه معلولان ایران رسیدیم؛ ایشان مدرس رشته تاریخ در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز و مدیرعامل جامعه معلولان ایران که از ناحیه پای راست معلول است یکی از جمله معلولان است که از موفقیتهایش در عرصههای مختلف پرسیدیم و ایشان با صبر و حوصله و درایت پاسخ گفتند. شخصیت عالمانه و صفای معنوی و روحی ایشان از حلم و بردباریشان به خوبی پیدا بود.
عاروان که اکنون مدیرعامل جامعه معلولان ایران با 20 شعبه و 40 دفتر و 50 هزار معلول جسمی و حرکتی عضو است به دلیل معلولیت جسمیاش بارها زمین خورده و مورد تمسخر دیگران قرار گرفته، در دوران نوجوانی و جوانیاش به خاطر اینکه نمیتوانست همچون دیگران راه برود، بدود و فوتبال بازی کند حسرتها خورده است. او در دوران تحصیلش در مقاطع راهنمایی و دبیرستان برای اینکه حسرت نداشتههایش را نخورد و روحیهاش بیش از پیش تضعیف نشود بیشتر وقتش را در خانه گذراند و سعی کرد استعدادهایش را شکوفا کند. عاروان با تلاش و پشتکارش توانست در مقطع کارشناسی رشته تاریخ دانشگاه تهران قبول شود.
وی در سال 76 نیز توانست رتبه اول کنکور کارشناسی ارشد در رشته تاریخ را کسب کند و پس از اخذ مدرکش به عنوان پژوهشگر در مرکز تحقیقات صداوسیما فعالیت کاری خود را آغاز کرد.
معلولیت عاروان باعث شد که او برای ازدواجش هم دچار مشکل شود طوری که هر کجا برای خواستگاری میرفت به علت معلولیتش از دادن دختر به وی صرفنظرمیکردند.تلاشهای او بینتیجه نماند و بالاخره در سال 81 موفق شد با خانمی که همچون خودش از ناحیه پای راست معلول است ازدواج کند. حاصل ازدواج آنها پسر 14 سالهای است که بیش از آنکه به معلولیت پدر و مادرش توجه کند تواناییهای آنان را باور دارد.
این معلول معتقد است معلول واقعی؛ کسی است که ناامید است و نشاط و روحیه ندارد و تواناییهای افراد با معلولیتهای جسمی از بین نمیروند به نظر او معلولان باید با سعه صدر در جامعه حضور یابند و استعدادهای خود را شکوفا کنند و از تمسخر کردن دیگران ناراحت نشوند.
افراد سالم با تغییر دادن نگاهشان خود را لحظهای جای معلولان بگذارند، چشمانشان را ببندند و چند ساعتی روی ویلچر بنشینند یا با عصای سپید و چشمان بسته راه بروند تا موقعیت معلولان را درک کنند و با آنان همدل شوند.
* لطفاً خودتان را معرفی نمایید.
– اینجانب کامران عاروان متولد 1353 میباشم. بنده از دوران طفولیت از ناحیه پای راست دچار فلج اطفال شدم. من اصالتاً اهل لرستان هستم؛ ولی در تهران متولد شدم. البته هم برادرم و هم همسرم دچار فلج اطفال میباشند. عاروان نام طایفهمان است و ما عاروان زیرمجموعه طایفه باجلان است که میگویند از کلمه آریان گرفته شده است. واژه صحیح آروان با الف است؛ ولی اداره ثبت احوال آن را با عین ثبت نموده است. این طایفه جزء ایل باجلان یا باجولوند است که بین بروجرد و خرمآباد ساکن بودند. اما پدرم به تهران مهاجرت کردند. من دوره ابتدایی ، راهنمایی و دبیرستان را در تهران پارس پشت سر گذاشتم و در سال 72 در دانشگاه تهران رشته تاریخ پذیرفته شدم. سپس در سال 76 در مقطع کارشناسی ارشد با رتبه یک در رشته تاریخ ایران دوره اسلامی در دانشگاه تهران پذیرفته شدم. در سال 91 نیز در رشته تاریخ انقلاب اسلامی و دوره پهلوی در مقطع دکتری در پژوهشکده امام خمینی پذیرفته شدم. در حال حاضر هم دانشجوی پژوهشکده امام خمینی و میخواهم از رسالهام دفاع نمایم. البته بنده در دانشگاه آزاد تاریخ تدریس میکنم.
در کل اعتقاد دارم که برای رسیدن به هدف های زندگی باید برنامه ریزی کرد و با تمام قوا و هوشمندی کوشید تا استعدادهای فردی عیان و متبلور شود . مشکلات بسیاری بر سر راه بود ولی با صبر و تحمل و یافتن راه کارهای جدید به پیش رفتیم.
* موضوع رساله شما چیست؟
– تز پایاننامه دکتریم درباره تأثیر کتابهای ممنوعه بر وقوع انقلاب اسلامی است. و تز کارشناسی ارشد هم در رابطه با تاریخ ایلات لرستان دوره رضاشاه بود. اما به طور شخصی در حوزه معلولین کار میکنم.
* چرا موضوع پایاننامه را معلولیت انتخاب نکردید؟
– چون رشته تحصیلی من به پهلوی مربوط بود و نمیشد معلولیت را انتخاب نمود؛ اما خودم به طور شخصی در حوزه معلولین کار میکنم.البته اساتید راهنما هم در این حیطه تخصصی ندارند. البته خودم هم تمایلی نداشتم که به عنوان تز در این حیطه کار کنم. در دوره پهلوی اقداماتی برای معلولان صورت گرفته است . در دوره پهلوی دوم در حوزه معلولین خیلی کار شد که شاید خیلی از پژوهشگران نخواهند به این موضوع بپردازند و به مذاق علمی اشان خوش نیاید. البته در حوزه هنری در مورد زندگی شهید فیاضبخش و فعالیتهای ایشان از جمله تأسیس بهزیستی و تجمیع بنیادهایی که قبلاً فعالیت داشتند تحقیقی بر مبنای اسناد و مصاحبه های شفاهی انجام داده ام که اصلاحات نهائی آن در حال انجام است. کتابی هم در رابطه با تاریخ معلولین در ایران و اسلام خواهم نوشت که انشاءالله ارائه خواهم نمود. فیش های آن آماده است و فقط در اولین فرصت نگارش آن آغاز خواهد شد.
* شما چند مقاله در حوزه معلولین نوشتید؟
– حدود پنج عنوان که چاپ شده اند . مثلاً درباره زندگی استفان هاوکینگ کار کردم که در سایتها درج شده است. تاریخچه قوانین افراد دارای معلولیت ایران و جهان در نشریه توان یاب رعد منتشر شد. یک ترجمه با عنوان «معلول چالشگر» انجام دادم که در روزنامه همشهری چاپ شد. یک مقاله هم تحت عنوان نقش و جایگاه اجتماعی معلولان دوره قاجار برای نشریه تاریخی دانشگاه بیرجند کار کردم که در حال داوری است و اگر پذیرفته شود منتشر خواهد شد. در واقع معلولین به عنوان گروه بدون تاریخ محسوب میگردند که کسی به سراغ آنها نمیرود و در این زمینه ظلم بزرگی در حق معلولین شده است. بنده قصد دارم پس از اتمام رساله دو سه کار اساسی در زمینه مقاله و کتاب در حوزه معلولین انجام دهم. بنده جدا از اینکه خودم ترجمه میکنم و مینویسم مطالعه در حوزه معلولین را تشویق و ترغیب مینمایم با یاری به دانشجویان و پژوهشگرانی که در این حوزه قصد دارند کاری انجام دهند . بنده کتابی با عنوان مکتب تاریخنگاری آنال ترجمه کردم. اینها یک گروه فرانسوی هستند که بر همین مسأله تأکید دارند. آنها معتقدند که در مورد مسائلی که در تاریخ به آن پرداخته نشده باید نوشت و تحقیق کرد. مثل زنان، کارگران و معلولان، متکدیان، کشاورزان و… آنها دنبال نوشتن تاریخ مردم بودند. مثلاً کسانی مثل گافمن و فوکو که داغ ننگ و تاریخ جنون را نوشت در واقع به این گروه و به این مسائل توجه کردند. در مطالعات معلولین جامعهشناسی معلولین، حقوق معلولین، تاریخ معلولین، مردمشناسی معلولین قابل مشاهده است. نتیجه آن میشود که معلولین دارای تاریخ میشوند و دردها و رنجهای آنها برای تغییر این وضعیت نوشته میشود. یعنی فقط صرف نوشتن نیست؛ بلکه پس از نوشتن باید به این موضوع نگاه کاربردی شود. در مقالهای که در مورد شرایط معلولین در دوره قاجار نوشتم به این مسأله پرداختم که امیرکبیر وقتی صدراعظم ناصرالدین شاه شد مشاهده کرد که نود درصد از متکدیان تهران معلول و بقیه معلولنما هستند. لذا بحث تأسیس مراکز نگهداری، بهداشت و آموزش آنها را سر و سامان داد. امیرکبیر جزء پیشروان توجه به معلولین در تاریخ معاصر بود. او وضعیت معلولین را دید و تکدیگری را ممنوع اعلام کرد و آنها را جمعآوری نمود. او واکسیناسیون را به شدت پیگیری نمود. متأسفانه سالی دویست هزار کودک بر اثر آبله نابینا میشدند که امیرکبیر اولین کسی بود که واکسن آبله را وارد کشور نمود. اولین بیمارستان با پزشکی نوین و اولین دارالفنون را امیرکبیردایر کرد که بسیاری از مسائل توانبخشی و رسیدگی به معلولین در همان دوره پیگیری و انجام شد.
* آیا شما چیزی مبنی بر اینکه در دارالفنون به موضوعات معلولین پرداخته میشد پیدا کردید؟
– به طور مستقیم نه؛ ولی غیرمستقیم پزشکی مدرن این رویه را ابتدا در اروپا دنبال میکرد. در اروپا به معلولین به عنوان بیمار توجه میشد و دردها و رنجهای افراد مورد بررسی و درمان قرار میگرفت. در ایران هم شهرهایی مثل تهران، اصفهان و تبریز پزشکی مدرن به سر پا شدن معلولین کمککرد. جالب است بدانید اولین مناسبسازیها در دوره امیرکبیر صورت گرفت. طوری که خیابانها سنگفرش میشدند و زبالهها جمعآوری میشد. حتی بلدیه تأسیس شد و ریختن زباله در سطح شهر ممنوع اعلام گردید. تمام این موارد را پزشکی مدرن پوشش میداد. اما در دورههای بعد توانبخشی از پزشکی جدا میشود و رسیدگی به معلولین را به صورت ویژه مورد توجه قرار میدهد. از دوره پهلوی دوم توانبخشی وارد ایران میشود. در حوزه آموزش و پزشکی میسیونرها وارد شدند. چون اعتبار خوشنامتری میتوانستند کسب نمایند. در اروپا هم که نظام سرمایهداری خشک که انسانیت را خرد میکرد مسیحیت بود که با نگاه لطیف و رئوفانه به این مهم پرداخت و شرایط را تلطیف کرد. مثلاً افرادی مثل ویکتور هوگو و چارلز دیکنز به رسیدگی به محرومان و مستمندان و معلولین و بعد لطیف مسأله بسیار کمک نمودند.
* آیا شما درباره اینکه امیرکبیر این تجربیات را از کجا به دست آورد اسنادی دارید؟
– بله، البته اسنادی وجود دارد. مثلاً فتح علی شاه با فردی ارمنی در ارتباط بود که تمام گزارشها از جمله مراکز نگهداری پاریس را از او دریافت مینمود که در یک کتاب به چاپ رسیده است. گزارشهایی هم از سفر امیرکبیر به روسیه و عثمانی و بازدید از این مراکز وجود دارد.
* آیا شما پیگیر این بودید که مباحث فوقالذکر در دانشگاهها تدریس شود؟
– من خودم ضمن تدریس این مطالب را بیان مینمایم؛ اما به صورت مستقل خیر. چون در تاریخ ایران هنوز آن نگاه سیاسی و نخبه پروری و نخبه بینی قالب است.البته در فکر پیشنهاد دادن آن به دانشگاه بودم؛ ولی احساس کردم باید این مسأله کمی قوت بگیرد و هنوز زود است. من افرادی را سراغ دارم که در حوزههای جامعهشناسی معلولین و حقوق معلولین کار کردند. ما میتوانیم با حضور این افراد و برگزاری همایش به این جمعبندی برسیم که در دانشگاهها در رشتههای حقوق، تاریخ و جامعه شناسی به معلولین اختصاص دهند. در زمینه معلولین متأسفانه بهزیستی هیچ منبعی ندارد و من از جاهای دیگر برای تأمین منابع کمک گرفتم.
* شما در شهرداری بودید. آیا شهرداری حاضر نیست بودجهای به مطالعات معلولین اختصاص دهد؟
– بله ، مدت کوتاهی مشاور حوزه معلولین بودم . متأسفانه در جامعه معلولین این نظریه وجود دارد که اول باید فیزیک جامعه درست شود بعد به مطالعات معلولین پرداخته شود که به نظر من اشتباه است. یکی از برنامههای جامعه معلولین این است که ما از پایاننامههایی که در حوزه معلولین نوشته میشود حمایت فکری مینماییم. در سال هفت هشت پایاننامه با مشاوره ما پیش میرود. ما هم منابع معرفی میکنیم؛ هم اساتید مطلع را به آنها معرفی میکنیم و هم موضوعات را پیشنهاد میدهیم.
* فعالیتهای جامعه معلولین در چند شاخه دستهبندی میشود؟
– ساختمان فعلی جامعه در خیابان مطهری یک سال است که تکمیل شده است. ابتدا ساختمان جامعه در مجاهدین روبهروی مجلس واقع شده بود و در آنجا کمیتههای ما فعال بودند. آن ساختمان را آقای مهدوی کنی به جامعه معلولین هدیه کرده بود. اما روزنامه جمهوری آنجا را به نام خود سند زد و ما از آنجا بیرون آمدیم. وقتی به ساختمان فعلی آمدیم اینجا کانکس بود و در خرداد سال پیش با ذکر یا علی این طبقه را ساختیم و الآن هم میخواهیم شاخه آموزش را راهاندازی نماییم. این آموزشها علاوه بر مسائل ویژه معلولین مانند کمکهای اولیه معلولین به مسائل معرفتی مثل تفسیر مثنوی توجه ویژهای دارد. ما هم بحث حقوق معلولین و هم مطالعات معلولین را راهاندازی خواهیم نمود و البته بیشتر جامعه معلولین را تجهیز میکنیم. ما از جایی بودجه نداریم و هزینهها را خودمان تأمین مینماییم. ما باید هم بودجه عمومی داشته باشیم و هم بودجه تخصصی داشته باشیم. لازم به ذکر است که بگویم استاد مثنوی ما خانم لبانیان هستند که خودشان معلول میباشند که بسیار به مثنوی مسلطاند و از شاگردان کریم زمانی میباشند که بیست سال است که در این حوزه فعالیت دارند. در حوزه حقوق هم در سطح کلان پیگیریهایی انجام میدهیم. در حوزه مناسبسازی هم طی همکاری با راهآهن خواستیم که ایستگاهها را برای معلولین مناسبسازی نمایند. حتی با مشورت استانداردها را طراحی میکنیم. طوری که پس از ابلاغ در سراسر کشور اجرائی شود.
* شما این استانداردها را از کجا میآورید؟
– یک سری استانداردها برای اروپا است و یک سری هم مختص به امریکا است. ما سعی میکنیم تلفیقی از آنها را با توجه به شرایط موجود در ایران ایجاد و بومیسازی نماییم.
* آیا این استانداردها را در قالب کتاب منتشر کردهاید؟
– حقیقت این است که روی این استانداردها گروه دیگری کار کردهاند و ما آن را چکشکاری مینماییم. آنها ترجمه کردند؛ ما با توجه به شرایط خودمان تکمیلش میکنیم. البته مناسبسازی هم جزء آموزشهایمان هست که مهندس پرفکرمقدم قرار است زحمت آموزش آن را بکشد. در حوزه توانبخشی ایران بسیار ضعیف عمل کرده است. ما در جهت استانداردسازی در این حوزه هم کار میکنیم و افراد را به جاهایی معرفی میکنیم که استاندارد بیشتری داشته باشند یا اینکه در جهت بهبود توانبخشی فشار وارد میکنیم. ما 20 شعبه و 40 دفتر در سراسر کشور داریم که اینها را مدیریت مینماییم. ما برای پیشبرد اهدافمان با آنها همکاری داریم. مثلاً در رابطه با قانون حمایت از حقوق معلولین قرار شد با سایر شعب در شهرها مکاتبه کنیم تا آنها هم با نمایندگانشان رایزنی کنند . ما برای قانون جامع حمایت از حقوق معلولین پیشنهادات را جمعآوری کردیم و در قالب یک جدولبندی به بهزیستی ارائه نمودیم که خیلی از موارد در قانون لحاظ گردید.
* اساسنامهای که به ما دادند خیلی وسیع است. به نظر شما چرا اینگونه است؟
– اولین انجمن معلولین جسمی حرکتی ایران در 24 آبان سال 1357 استارت خورد و اسفند همان سال به ثبت رسید و به سرعت گسترش یافت. طوری که در دهه شصت قریب به ده شعبه رسید. این انجمن هیئت مدیرهای و بر اساس نظام انتخاباتی اداره میشود و آقای تاجیک که در حال حاضر به رحمت خدا رفتند از مدیرعامل های اولیه جامعه به شمار میرفت و سپس به ترتیب آقایان کاری و سید هاشم شهیدی مدیرعامل شدند. گستردگی آن به خاطر وسعت مشکلات پیش روی معلولان بود وهمتی که معلان برای رفع آن باید به خرج می دادند .
* شما بودجهتان را از چه طریقی تأمین میکنید؟
– از طریق طرح ترافیک، فروش آرم ویلچر، حق عضویت و خیرین به خصوص خیرین معلولی که توانمند هستند و به یاری معلولان همنوع بی مزد و منت می پردازند .
* ارتباط جامعه معلولین با شعب دیگر در سراسر کشور چگونه است؟
– آنها از نظر کاری مستقل عمل مینمایند؛ ولی هیئت مدیرهشان را ما تأیید میکنیم. یعنی به صورت دموکراتیک انتخابات برگزار میگردد و بازرس و اعضا انتخاب میشوند. سپس از ما تأییدیه میگیرند و بر اساس اهداف اساسنامه جامعه در منطقه خود به فعالیت می پردازند و به ارتقای جایگاه معلولان می پردازند .
* هیئت مدیره چند سال فعالیت میکند؟
– قبلاً دو سال فعال بودند؛ ولی طبق اساسنامه جدید، هر هیئت مدیرهای سه سال فعالیت دارد. شعب نماینده هم دارند. یعنی از هر پنجاه نفر معلول یک نماینده انتخاب میشود . این نمایندگان در شهریورماه به جامعه معلولین ایران میآیند و هیئت مدیره و بازرسان جامعه معلولین ایران را انتخاب مینمایند. در حقیقت هیئت مدیره جامعه معلولین ایران انتخاب شده شعب ما میباشند که هفت نفر هستند و مدیرعامل نیز توسط همین هفت نفر انتخاب میگردد. این هفت نفر عبارتند از: آقای نوروزی رئیس هیئت مدیره، البته در هیئت مدیره جدید آقای تاجزاد نایب رئیس، خانم احمدیان، خانم پورقدیمی، خانم جلالی، آقای افشین پرفکرمقدم و آقای کلهر میباشند.
* به نظر شما این انجمن از ابتدا تا کنون چه نقاط ضعفی داشته است؟
– البته بخشی از ضعفها متوجه آزمون و خطاها میشود. بخشی دیگر هم یکسان نبودن ساختار هیئت مدیره بود. چون هیئت مدیره را اعضا انتخاب میکنند؛ لذا ممکن است تفاوت در نگرشها پیش بیاید که گاهی موجب ایجاد تفرقه میشد. برخی دورهها هم خیلی خوب بود. هر دوره که افراد قوی و متحد کار میکردند کارها پیشرفت خوبی داشت. الآن هم سطح علمی هیئت مدیره خوب است و همه از لیسانس به بالا و مدیران ارشد سازمانها هستند و کارها به خوبی پیش میرود. بخشی از ضعفها هم به این مشکل برمیگردد که هنوز نیازهای اولیه اعضا مرتفع نگردیده است. بنابراین ما را به رفع این نیازها مشغول میسازد و ما را از اصل قضیه دور میکند. در واقع نمیتوانیم هیچ کدام را رها نماییم. از این رو باید تعادل ایجاد کنیم؛ اما گاهی اوقات این تعادل به هم میخورد. ما از گذشته تا کنون ده هزار پرونده داریم و در حال حاضر دوهزارتای آن فعال میباشند. چون کرج از تهران جدا شد و گروهی هم در انجمنهای دیگر پخش شدهاند. گروهی هم دیگر به دنبال فعالیتهای اجتماعی در ngoها نیستند. اما تعداد اعضا در سراسر کشور حدود پنجاههزار نفر میباشند.
* به نظر شما بود و نبود انجمنها چه تأثیری در فرهنگ معلولین دارد؟
– کمترین تأثیرش این است که وقتی افراد مطالب را با یکدیگر به اشتراک میگذارند قدرتشان خیلی بیشتر میشود و مطالب را بهتر منتقل مینمایند و اقدامات مؤثرتری ارائه می دهند .
* شما برای اشتغال معلولین چه راهحلی پیشنهاد مینمایید؟
– راه های مختلی در پیش گرفته شد . یکی از مهمترین راههایی که ما برای اشتغال در نظر گرفتیم این است که برخی سازمانها و شرکتها به ما پیشنهاد میدادند و اعلام نیاز میکردند که ما به تعدادی معلول نیاز داریم. ما هم افراد جویای کار را معرفی میکردیم و از این طریق مشغول به کار میشدند. ما از همین طریق بیش از سیصد نفر را مشغول به کار نمودیم . مثلاً ما دو ماه پیش ده نفر را به شرکت فیروز معرفی کردیم و آنجا مشغول به کار شدند. ما معتقدیم یک دست صدا ندارد. همه انجمنها باید با هم همکاری و همفکری داشته باشند. جامعه معلولین در حد وسع خود کارهایی انجام داده؛ ولی کافی نیست.
* شما در زمینه تولیدات فرهنگی چه اقداماتی انجام دادید؟
– پلاک خودرو از پیشنهادات جامعه بود. حتی قانون سه درصد استخدام معلولین نیز از پیشنهادات ما بود ولو اینکه اجرایی نشد. یکی از ارکان تدوین و تصویب قانون جامع نیز جامعه معلولین بود. البته در دهه شصت و هفتاد با وجود چند انجمن فعالیتها بسیار محدود بود؛ اما از دهه هشتاد به بعد رشد قابل توجهی داشت. در زمینه مناسبسازی هم منشأ این کار ما بودیم. مثلاً تبریز یکی از بهترین شهرهای مناسبسازی شده ایران است. در بخش فرهنگ سازی با ارائه توانمندی های معلولان بطور فردی و جمعی به جامعه از طریق نمایشگاه ها ، مصاحبه با مطبوعات و صدا و سیما ، برنامه ها و جشن ها ، چاپ بروشورها و نشریات و غیره به این مهم پرداخته شده است .
* آیا شما کتاب و نشریه هم منتشر نمودهاید؟
– بله، ما نشریهای به نام بشارت داشتیم. اما به دلیل وجود مشکلات مالی و سختافزاری دیگر قادر به ادامه نبودیم. من تصمیم دارم تاریخ جامعه معلولین ایران را به صورت تاریخ شفاهی بنویسم.
* جناب عاروان خیلی ممنون که در این مصاحبه شرکت نمودید.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)