تحقیق و تفحص از سازمان بهزیستی
تحقیق و تفحص از سازمان بهزیستی
محمد حسینی (پژوهشگر حوزه معلولیت)
شنیده شد که مجلس شورای اسلامی درصدد اجرای تحقیق و تفحص از سازمان بهزیستی است. ضربالمثلی در فرهنگ عربی هست که میگوید: «من فی البیت ادری بما فی البیت» یعنی هر فردی در خانه است نسبت به جریانات آن خانه آگاهتر است. معلولان، سالمندان، زنان بیسرپرست و دیگر اصحاب بهزیستی که چند دهه است با این نهاد در تهران و در شهرهای مختلف زندگی کردهاند، نسبت به تحولات و زیر و بم و مسائل این نهاد آگاهی و اطلاعات خوبی دارند. از طرف دیگر NGOهایی هستند که چندین سال درباره بهزیستی کار کارشناسی و مطالعه و تحقیق داشته و مقاله و کتاب نوشته و منتشر کردهاند. هر چند بسیاری از این تحقیقات به دلیل ترس یا هر مورد دیگر منتشر نشده است. از اینرو از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی استدعا دارم به این منبع مهم مراجعه کنند و اطلاعات آنها را ثبت و ضبط نمایند.
البته قبول دارم هر فرد یا هر NGO تحلیل و ذهنیت واقعی نسبت به بهزیستی ندارد یا اگر بعضاً داشته باشند، درصدد بیان و بازگو کردن آن نیستند. نکته دیگر اینکه برخی مراکز یا افراد در لباس منتقد جلو میآیند ولی در عمل میخواهند پروژه را منحرف کنند به قول معروف نفوذی هستند. باید مواظب اینگونه افراد هم بود. راه کار درست این است که کسانی که در این زمینه استدلال و سخن برای شنیدن دارند شناسایی و اطلاعات آنها اخذ شود.
موضوعات اساسی
قابل توجه نمایندگان دلسوز و با تدبیر میرساند که: نکات و موضوعات اساسی هست که طی چند دهه گذشته، سازمان بهزیستی نسبت به آنها غفلت کرده است. اکنون به برخی از آنها اشاره میکنم.
1ـ قشرهایی تحت پوشش بهزیستی هستند که سرمایه ملی محسوب میشوند. یعنی در بسیاری از کشورها از طریق این قشرهای اجتماعی درآمدزایی دارند و کسب حیثیت و پرستیژ جهانی برای کشورشان میکنند. به عنوان مثال: کشور مصر با مهارت افزایی روی نابینایان و دیگر معلولان در رشتههای مذهبی و هنری، صنعتی و اجتماعی سالانه رقم قابل توجه درآمد کسب میکند.آیا فقط یک برنامه برای جذب مثلاً معلولین در ورزش، در هنر، در امور مذهبی و غیره و مهارت افزایی و آمادهسازی و سپس انجام عملیات اقتصادی توسط سازمان بهزیستی بوده است؟ آیا سازمان بهزیستی اساساً در این زمینه مطالعه کرده و طرح و برنامه دارد؟
2ـ در بسیاری از کشورها قشرهای اجتماعی مثل بازنشستگان، سالمندان و زنان بیسرپرست را با مهارت افزایی تبدیل به قشرهای دارای بازده و سودآور کردهاند و دولت نه تنها خرجی در این زمینه نمیکند که کسب درآمد هم میکند. اما طرح و برنامه بهزیستی در این حوزه چیست؟ اساساً طرحی دارد؟
3ـ چرا بهزیستی چند دهه است گزینشی و تبعیضآمیز کار میکند برای مثال مسابقه قرآن برای نابینایان برگزار میکند ولی برای ناشنوایان یا معلولین ذهنی یا حرکتی اقدامی در برگزاری مسابقه قرآنی نداشته است؟ چرا؟
4ـ چرا بهزیستی در عرصه سامانههای فکر ساز و فرهنگ ساز و آگاهی بخش مثل کتاب، نشریه، روزنامه نگاری، اطلاعرسانی، ایجاد بانک اطلاعات و امثال اینها ضعیف است؟
یعنی آمار کتب منتشره درباره مسائل و موضوعات مثلاً معلولان نسبت به همه طبقات جامعه کمتر است؛ همینطور نشریات و… . با اینکه در جوامع پیشرفته تلاش میکنند تا فرهنگ در اقشار تحت پوشش مثل معلولین رشد کند و از طریق فرهنگسازی به توانبخشی و توانافزایی میرسند.
5ـ بهزیستی در توانبخشی به معنای فیزیوتراپی و افزایش توان جسمی، برنامهریزی مفصل و هر ماه پرداختهای میلیاردی دارد. اما در عرصه توانبخشی فرهنگی و افزایش دانش و تجربه و آگاهی افراد تحت پوشش، هیچ مساعدتی نمیکند؛ چرا؟
6ـ کارنامه بهزیستی در حوزه غربالگریها، پایلوتها، کاشت حلزون، پخش وسایل توانبخشی، بخش فرهنگ، بخش اطلاعرسانی، زبان اشاره، کاشت قرنیه، اشتغال و دهها موضوع دیگر قابل بررسی است.
7ـ در عرصه اشتغال، مسائل بسیاری هست از جمله سرمایهگذاری وسیع برای اشتغال حمایت شده ولی فقط یک مسئله اگر بررسی شود، پارهای از ابهامات روشن میشود.
در قانون مصوب 83 و در قانون مصوب 96 و در قانون کنوانسیون مصوب 87 در همه اینها مطرح شده که نهادهای دولتی باید درصدی از نیروی کار خود را از معلولین بگیرند، گاه تأکید شده 3 درصد و گاه گفته شده پنج درصد باید از معلولین باشد. و ارقام دیگر هم در قانون آمده است. حال پرسش این است که خود بهزیستی و خود وزارت رفاه و کار به عنوان یک نهاد دولتی چند درصد نیروی کار خود را از معلولین گرفتهاند؟ سازمان بهزیستی یا اداره بهزیستی تهران یا دیگر استانها دقیق اعلام کنند چند کارمند و شاغل دارند که دارای معلولیتاند؛ و چند درصد از معلولین استفاده کردهاند؟ اگر خود بهزیستی قانون را رعایت نکند، انتظار هست چه نهادی مراعات کند؟
8ـ رویه بهزیستی در مساعدت و کمک به NGOها یکسان نیست در تهران و در شهرها به برخی کمکهای بزرگ کردهاند و به برخی به دهها بهانه کمک نکردهاند، چرا؟
آیا بهزیستی نباید پیشقدم در رفع تبعیض باشد و به همه بر اساس یک دستورالعمل و یکسان عمل کند؟ اما آیا به آنهایی که مساعدت پرداخت شده فعالتر بودهاند؟ یا مسائل دیگری هست که نیاز به رسیدگی دارد؟
9ـ یکی از ادارات بهزیستی در استانی زمین و ساختمانی که مردم به بهزیستی واگذار کردهاند تا در جهت رفع مشکلات زنان بیوه، کودکان بیسرپرست و معلولین مصرف شود، اجاره داده، زمین دیگری را هم پاساژ ساخته است و در حال فروش یا اجاره است. از طرف دیگر مددجویان تحت پوشش آن شهر یک متر جا برای عرضه محصولات یا برای انواع برنامههای خود ندارند؛ نیز همین بهزیستی در پایان برخی سنوات، بودجهای که نتوانسته خرج کند به مرکز عودت داده است. اینگونه اقدامات متناقض قابل رسیدگی است.
10ـ یک نکته بسیار مهم در بهزیستی مرکز و بهزیستی شهرها و استانها، فقدان طرح و برنامهریزی است. عقل و تجربه میگوید برای رفع هر مشکل باید داشتهها را سنجید، برنامه زمانی طراحی کرد و دقیق مشخص کرد که در هر دوره زمان کوتاه مثلاً یک سال چه مقدار از آن برنامه انجام شدنی است؟ موانع و مشکلات را هم سنجید. برای اینکه از تجارب عمومی هم استفاده شود لازم است این طرحها منتشر گردد.
بهزیستی لازم است برای همه فعالیتهایش یک برنامه جامع داشته باشد. این برنامه را در سه سطح دوره بلندمدت، کوتاهمدت و میان مدت تعریف کند. سپس نسبت به هر یک از اقشار تحت پوشش هم یک برنامه جامع در سه قالب بلندمدت، کوتاهمدت و میانمدت تدوین و عرضه کند. تمام بودجه ها و امکاناتش را هم شفاف معرفی کند و همه اینها را برای اطلاع عموم منتشر کند. در این صورت معلوم میشود مثلاً مشکل اشتغال معلولان هر سال چند درصد رفع میشود، چقدر بودجه میخواهد و در نهایت در چه زمانی این مشکل صد در صد رفع خواهد شد. با چنین برنامههایی، مردم و نیکوکاران هم به کمک خواهند آمد و مساعدت میکنند. اما متأسفانه بهزیستی فاقد چنین روشی است؟
اینها برخی از مواردی است که نیاز به بررسی دارد.
شیوه حقیقتیابی
موارد فوق نمونههایی است که خودش زیر مجموعههای متعدد دارد و در تحقیق از بهزیستی قابل مطرح شدن است.
نمایندگان محترم شما را توجه میدهم که به عنوان مثال در بخش معلولین فردی داریم که نابینای مطلق بوده و در دانشگاه هاروارد در رشته حقوق تا فوق دکتری تحصیل کرده، با بهترین نمرات و الآن در همانجا به عنوان بهترین استاد تدریس دارد. در دانشگاه سوربن، در رسانههای مهم اروپا و آمریکایی، در بین اصحاب هنر و در همه زمینهها معلولان برجستهای داریم که از ایران کوچ کرده و در آن کشورها آبرو برای ایراناند. چرا بهزیستی شرایطی فراهم نمیآورد تا این نخبگان و این استعدادها در میهن خودشان بمانند یا برگردند؟ اساساً آیا بهزیستی در این حوزه کاری کرده است؟
البته اگر از مدیران ارشد یا میانی بهزیستی این پرسشها مطرح شود آنان با لفاظی و حرافی کامل و به هم بافتن رطب و یابس و به هم دوختن آسمان و زمین جوری نشان میدهند که بهترین وضعیت را دارند و مدینه فاضله است. اما نمایندگان مجلس به خوبی میدانند که نباید گول این حرفها را خورد و هر شخص و سازمانی هر ادعایی داشت لازم است سند و مدرک بیاورد، دوم اینکه باید با رویکرد کمیت گرایانه بررسی کند یعنی آمار و اطلاعات آماری بدهد. برای مثال یکی از مدیران بهزیستی نیم ساعت سخن میگفت که اشتغال را درست کردیم و بهترین شرایط را در کل جهان داریم و… . از او پرسیدم امسال چند نفر را مشغول کار کردید؟
پاسخ داد خیلی زیاد، با همه کارخانهها صحبت کردهایم و… .
پرسیدم از ابتدای فروردین سال 97 تا الآن که بهمنماه هستیم چند نفر و در کجا مشغول شدهاند؟
پاسخ داد ما بهترین روش را داریم و روش ما در دنیا شناخته شده است و… .
دوباره پرسیدم: طی 11 ماه در سال جاری چه افرادی با چه مشخصاتی و در کجا مشغول به کار شدهاند؟
وقتی دید من جدی هستم. جواب داد درست نمیدانم و شاید چند نفری باشند.
پرسیدم اسامی آنها چیست و اسامی محل اشتغال آنها را به ما بدهید؟
در نهایت هم هیچگونه اطلاعاتی برای اثبات حرفهایش ارائه نکرد.
بهرحال لازم است روی روش کمیت و آمار و نیز سند و مدرک تأکید شود و از این طریق داوریها و حرفهای یک مدیر سنجیده خواهد شد.
اعلام عمومی
مجلس محترم شورای اسلامی اگر اعلام رسمی و عمومی کند که هر شخصی مدرک و سندی دارد جهت تحقیق و تفحص بهزیستی به آدرس فلان بفرستد. قطعاً افراد زیادی هستند که مدارک و اسناد مهمی در اینباره در اختیار دارند.
مهمتر تشکلهای مردمی در شهرهای مختلفاند که سالهای متمادی نتوانستهاند با اداره بهزیستی هماهنگ شوند و از بهزیستی گلایهمند هستند، لازم است اینان هم دیدگاهها و اسناد خود را بفرستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.