رونمایی و جشن امضای عشق آهنی در جامعه معلولین اصفهان
((عشق آهنین)) اولین رمان بلند ایرانی با موضع معلولیت رونمایی شد
کتاب “عشق آهنی” نوشته مهناز صوفی سویری در جامعه معلولین اصفهان رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار ندای اصفهان: در این جلسه محمد نوری مدیر عامل دفتر فرهنگ معلولین گفت: معلولین و استعدادهای درخشان آنها باید به جامعه شناسانده شود و این کار انجام نخواهد شد مگر آنکه خودشان بخواهند، تا خویشتن را به جامعه که خود جزوی از آنها هستند ثابت کنند. اما مشکل انجاست که عموما راه آن را بلد نیستند. ما افراد زیادی ر ا در این مجموعه داریم که با استعدادهای بسیارشان متاسفانه گمنام مانده اند و که یا نمی خواهند و یا نمیتوانند خود را به دنیا نشان دهند و خانم مهناز صوفی این کار را با نوشتن کتابی به نام عشق آهنی به دنیا نشان داد و ثابت کرد.
مهناز صوفی نویسنده کتاب عشق آهنی نیز در این جلسه بیان داشت: در این مسیر با مجموعه ای از چالشها و دغدغهایی روبرو شدم که یکی از آنها قانونی بود در مجلس تصویب شده بود و من با آن مخالف بودم اما برای این که بدانید آن قانون چیست توصیه میکنم کتاب را بخوانید. اما همن قانون باعث شد تا به این فکر بیفتم تا با یک تیر دو نشان را بزنم چرا که به نظرم هیچ شمشیری برنده تر از قلم نیست. از این طریق هم به آن قانون اعتراض کرده ام و هم به چالشها و دغدغه هایی بپردازم.
وی افزود: در این مورد که شعار معلولیت محدودیت نیست من میگویم هست و این حرف را کسی گفته که مشکل در سلامتی و جسمانی خود ندارد و گرنه کسی که معلولیت داشته باشد میداند که محدودیت هست. برای این که وقتی یک معلول با بهترین تحصیل نمیتواند سرکار برود و وقتی یک کلاسی را میخواهد برود به خاطر نبود مناسب سازی نمی تواند برود. محدودیت هست وقتی با وجود شخصیت عالی با وجود تحصیلات با وجود عواطف خوب به خاطر مشکل جسمی اش نمی تواند ازدواج کند این میشود محدودیت پس محدودیت هست ولی ناتوانی نیست.
وی در مورد کتاب خود گفت: این کتاب را از تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۹۵ شروع و ۷ بهمن ۹۶ به پایان رسید. هشتاد درصد اتفاقات این داستان واقعی هستند و بیست درصد آن از تخیل خودم بوده است.
منبع: خبرگزاری ندای اصفهان، 1 تیر 1397
دختری با عشق آهنی
بادکنک های سبز و سفید سرتاسر محوطه کشیده شده است. فرقی میان میزبان و میهمان در جمع نیست؛ چشمان همه از شوق برق می زند.
به گزارش خبرنگار ایسنا_منطقه اصفهان، سی سالگی شاید برای هر کس خروج از سال های نوجوانی باشد، اما برای او گذر از سال ها تجربه است. تجربه هایی که از او دختری از جنس آهن با قلبی عاشق ساخته است.
مهناز صوفی تنها دختر توانای جامعه معلولیت نیست اما شاید تنها کسی باشد که قلبش را در دست فشرده، تجربه روزهای گذشته خود را با تخیل همراه کرده و بر روی کاغذ آورده است. خودش می گوید “خداوند به کسی که دچار معلولیت می شود روحی جنگجو هدیه می دهد”.
جامعه معلولین تاکنون رفتارها، حرف ها و قضاوت هایی را دیده است رفتارهایی که قلب هر شخص را می شکنند. مهناز صوفی باور دارد حتی کوچک ترین حرف ها هم باعث می شود که معلولان خانه نشین شوند و از این رو است که برخلاف شعارها تاکید می کند “معلولیت دقیقا محدودیت است”.
می گوید “اینکه به خاطر عدم مناسب سازی نمیتوانیم در بسیاری از مکان ها حضور پیدا کنیم، معلولیت محدودیت است؛ وقتی نتوانیم در کلاسهایی که دوست داریم شرکت کنیم، معلولیت محدودیت است و وقتی از بسیاری از مسائل همچون ازدواج پس زده می شویم معلولیت دقیقا برایمان مفهوم معلولیت دارد. اما با این وجود معلولین ناتوانی نیست”.
نام شکست های خود را تجربه می گذارد و ادامه می دهد “بسیاری از افراد موفقیت هایم را می بینند اما دل شکستن ها و سنگ اندازی ها را نمی بینند”. موفقیت هایی که از پی تحمل مشکلات بسیار، او را به نوشتم وا داشته است.
اولین باری که برای گرفتن گواهی نامه رفته است را به یاد می آورد، روزی که افسر به او گفته است “گواهی نامه نگیری نمی شود؟” اما او تسلیم نمی شود و این خاطره می نشیند در گوشه ای از رمان “عشق آهنی”
می گوید: 80 درصد نوشته های این کتاب از روی واقعیت است. واقعیت هایی که او را اینگونه جنگجو بار آورده است اما در کنار آن کمک های خانواده و دوستانش را نیز بی تاثیر نمی داند.
دکتر محمد نوری ـ مدیر انتشارات توانمندان و دفتر فرهنگ معلولین قم یکی از افرادی است که برای تقدیر از توانایی های مهناز صوفی به اصفهان آمد و باور دارد که اولویت معلولان انجام کارهای ذهنی است. تاکید دارد “کتاب های منتشر شده درباره معلولین به هزار کتاب نمی رسد و این ضعفی است که باید جبران شود. معلولین باید کارهای خود را به برند تبدیل کنند و آن ها را توسعه دهند.”
گروه موسیقی خانه هارمونیکای اصفهان در میان برنامه سازهایشان را به دست گرفتند و مهناز نیز یکی از اعضای این گروه است که دل ها به دستان هنرمندش گرم است. دستانی که از یک سو می نویسند و از سویی دیگر ساز می زند.
نوای ساز آن ها در دل می نشیند و مهناز دست در دست مادر، پدر، استادان و دوستان خود آن هم در سالروز تولد سی سالگی اش از رمان “عشق آهنی رونمایی می کند. لبخند بر لب دارد؛ لبخندی که حاصل تلاش های بسیارش است؛ تلاش هایی که سی سالگی را رنگی تر از گذشته کرده و اکنون این را باور دارد که چیزی به اسم شکست نخواهیم داشت بلکه انتخاب ها تنها به تجربه منجر می شود.
برنامه رونمایی از کتاب عشق آهنی به درخواست نویسنده اش ـ مهناز صوفی در محل جامعه معلولین اصفهان برگزار می شود زیرا می خواهد این خاطره را همچون دیگر اتفاقات برای سال ها در ذهن و قلب خود حفظ کند.
سی سالگی برای او دیگر همچون گذشته نیست، سی سالگی اش همراه با عشقی آهنی است که با خود آن را خلق کرده و با فکر و احساسش آن را پدید آورده است.
منبع: خبرگزاری ایسنا اصفهان، 31 خرداد 1397
از جنس عشق و آهن
بارها دلش شکسته، بالا و پایین مسیر را تاب آورده و باز هم ادامه داده تا آب دیده شده و حالا در سالروز تولد ۳۰ سالگیاش موفقیت بزرگش را باخانواده و دوستانش جشن میگیرد.
به گزارش خبرنگار ایمنا، “مهناز صوفی سویری” زندگی با جنس آهن، زندگی از جنس عشق را در نخستین رمان ایرانی با موضوع معلولیت رونمایی کرد.
ماجرا آشنا و در عین حال پنهان است. شاید هرکدام از ما افراد ناتوان را در زندگیمان دیده باشیم اما روح جنگجوی یک معلول از دیدمان پنهان مانده است. مهناز معتقد است “خدا به همه معلولان عنایت کرده” او واقعیت کتمان شده زندگی یک معلول را با قلمش به رشته تحریر در میآورد تا شجاعت و قدرتش را به رخ همگان بکشد.
حرفش را با شعر و ادبیات خاص خودش شروع میکند اما به زمان زیادی نیاز نیست تا بتوان به قدرتش پی برد. حرفهایش انگار از دل میآیند و به دل مینشینند. داستان راهش طولانی است اما عشق به نوشتن را نه در کلامش انکار میکند و نه در نوشته هایش. از ۳۱ اردیبهشت ماه ۹۵ شروع به نگارش “عشق آهنی” کرده و در ۷ بهمن ۹۶ نگارش آن به پایان رسیده است.
رمانش تلفیقی از زندگی شخصی و قدری تخیل است و واقعیتهایی که در کتابش نوشته گاهی از پشت چشمهایش میگذرند و حرف زدنش را دشوار میکند اما مهناز به راهش ادامه میدهد. میگوید “به شعار تو خالی معلولیت محدودیت نیست، اعتقاد ندارم.” شاید همین پذیرفتن حقیقت باشد که مهناز را قدرتمندتر از هر کس دیگری کرده است تا بتواند بنویسد.
میگوید “معلولیت، محدودیت است. زمانی که من درس میخوانم اما به خاطر عدم مناسب سازی نمیتوانم کار کنم. معلولیت محدودیت است. زمانی که نتوانم در کلاسهایی که دوست دارم شرکت کنم، معلولیت محدودیت است. زمانی که من در روابط احساسی به خاطر معلولیت پس زده میشوم، این محدودیت است. معلولیت، محدودیت است اما ناتوانی نیست.”
مهناز از برخورد افراد در مورد نگارش کتابش میگوید “اطرافیان میگویند خوش به حالت که این کار را میکنی اما هیچ کس مسیر طی شده برای نوشتن این کتاب را نمیبیند، کسی دلشکستگیها را نمیبیند، کسی خستگیها را نمیبیند.”
از کتابش که بپرسی با تمام خستگیها و دلشکستگیهایش جواب میدهد ” ۸۰ درصد افراد و اتفاقات داخل کتاب واقعی هستند” حتی ماجرای دریافت گواهینامهاش را هم در کتاب نوشته است که پس از مدتها تلاش برای دریافت گواهینامه، سرهنگ راهنمایی که از او امتحان میگرفته در چشمانش نگاه می کند و می پرسد “حالا شما گواهینامه نگیرید نمیشود. ”
حرف مهناز که تمام میشود سکوت حاکم میشود اما در ذهن حضار غوغایی برپاشده است… غوغایی که با عشق مهناز همراه است، از جنس عصایی که کنار دستش به دیوار تکیه داده شد و از جنس عشقی که در قلبش جاری است… مهناز سخنور نیست، به قول خودش نویسنده نیست، اما امروز سخنش، کتابش و عشقش در کتابفروشی های شهر جاری است.
به گزارش ایمنا، آیین رونمایی از کتاب “عشق آهنی” نوشته “مهناز صوفی” بعد از ظهر چهارشنبه _۳۰ خردادماه_ در جامعه معلولیان اصفهان برگزار شد.
منبع: خبرگزاری ایمنا، 31 خرداد 1397
مشخصات کتاب:
عشق آهنی، مهناز صوفی، انتشارات توانمندان، ۱۳۹۷، ۵۶۰ ص.
نشست رونمایی رمان عشق آهنی
محمد نوری، دفتر فرهنگ معلولین
30 خرداد ماه 1397 به دعوت دفتر فرهنگ معلولین، انتشارات توانمندان، جامعه معلولین اصفهان و خانم مهناز صوفی مؤلف رمان، جلسهای در جامعه معلولین اصفهان در شهر اصفهان خیابان احمدآباد برگزار شد و جمعیت قابل توجه از قشرهای مختلف جامعه به ویژه افراد دارای معلولیت حضور داشتند. جلسه از ساعت 17 عصر آغاز و تا ساعت 20 ادامه داشت.
خانم معتمدی مدیرعامل جامعه و سید محمد منصوری عضو هیئت امنای جامعه حضور و مدیریت امور نشست را بر عهده داشتند. چند تن از استادان دانشگاههای اصفهان، گروهی از هنرمندان به ویژه گروه موسیقی هارمونیکا از خانه هارمونیکا آمده بودند. همچنین والدین و خانواده خانم صوفی و دوستان و هم شاگردانش بر وزانت مجلس میافزودند.
از دفتر فرهنگ معلولین چند تن از مدیران حضور داشتند و در برگزاری این جلسه هم این دفتر مشارکت فعال داشت.
این کتب، رمان بلند(560 صفحه) است که توسط یک ناشر ویژه معلولین و با حمایت علمی یک تشکل ویژه معلولیت یعنی «دفتر فرهنگ معلولین» و به قلم یک خانم دارای معلولیت با محتوای سراسر درباره مسائل و مشکلات معلولین منتشر شده است: این ویژگیها برای اولین بار در چنین کتابی تجمیع شدهاند.
سفر به اصفهان و شناخت چهرههای جدید
به هنگام رونمایی از کتاب خانم صوفی در 30 خرداد 1397 به اصفهان سفر کردیم در این جلسه بیش از ده نفر شخصیت از جامعه هدف را برای اولین بار دیدیم و صحبت کردیم.
از برخی از آنان اجازه گرفتم، شخصیت و کارشان را معرفی کنم. اکنون به معرفی آنها میپردازم.
علی نیکبخت و رزق حلال
وقتی وارد جلسه رونمایی کتاب عشق آهنین نوشته مهناز صوفی شدم، یک فرد که روی موتور مسقف نشسته بود، توجهم را جلب کرد. اسم ایشان علی نیکبخت است. در طول مراسم او را زیر نظر داشتم. یواش یواش از کنار جلسه به وسط جلسه آمد و گاهی یک بار جملات فکاهی میگفت و جو مجلس را طربناک میساخت. بعد از جلسه نزد او رفتم و از زندگی و کارش پرسیدم، گفت با همین موتور، کار میکنم و پیک موتوری هستم. بیشتر کارهای جامعه معلولین را انجام میدهم. میگفت در پی رزق و روزی حلال هستم و با قناعت زندگی میکنم.
دو نسخه کتاب عشق آهنین را خرید و میگفت برای هدیه میخواهم. با هم یک عکس یادگاری گرفتیم و تصمیم گرفتهام او را به عنوان یک کارآفرین و یک شاغل نمونه معرفی کنم. دیگر معلولان هم میتوانند مثل او با حداقل سرمایهگذاری، درآمدزایی و اشتغال داشته باشند.
سید محمد منصوری فعال امور معلولین اصفهان
آقای سید محمد منصوری کارمند استانداری و مشاور استاندار در امور معلولین در استان اصفهان است، همچنین عضو هیئت امنای جامعه معلولین اصفهان است. انسانی خوش اخلاق، خوشرو اما صریح لهجه و دارای روحیه اقتصادی اصفهانی است. طرحها و فکرهای خوبی برای معلولین اصفهان دارد. فعالیتها و کارها و صحبتهایش مرا جذب کرد. سخنرانی قابل توجه و مفیدی داشت. البته در موضوع حقوق معلولین بود. اساساً جو و فضای شهرها در زمینه فرهنگ معلولین ضعیف است با اینکه استعدادهای بسیار خوبی در این شهرها از جمله اصفهان هست.
اصغر فخاری خبرنگار و عکاس
قبلاً درباره آقای فخاری بسیار شنیده بودم، به رغم معلولیت و روی ویلچر بودن اما تواناییهای خوبی در خبرنگاری دارد. برای اولین بار بود که او را میدیدم. شخصیت ساکت ولی پرکاری دارد. به معلولین و خدمت به آنان عشق میورزد. فقط خبرنگار نیست ورزشکار هم هست.
تصمیم گرفتیم به پاس خدماتش چند کار برایش انجام دهیم:
1ـ کتابی دربارهاش تألیف و منتشر کنیم.
قرار شد خودش ما را یاری کند، گزارشها و تعدادی از عکسهایش را امانت بدهد تا در کتاب بیاوریم.
2ـ یک جلسه تکریم و بزرگداشت برای او برقرار کنیم و مسئولین استان حضور داشته باشند. چون به فرهنگ و جامعه اصفهان بسیار خدمت کرده است.
3ـ نمایشگاهی از کارهایش در اصفهان و تهران برگزار گردد تا جامعه، معلولان و مدیران ببینند یک فرد به رغم معلولین با اتکاء بر هزینههای خودش چقدر خدمت کرده است.
در واقع عکسهای او گویای یک دوره تاریخ اصفهان و تاریخ معلولیت در این استان است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.