کتاب احکام شرعی معلولان حرکتی/ فصل1
احکام شرعی معلولان حرکتی
بر اساس آراء حضرت آیت اللّه العظمی سید علی حسینی سیستانی مدظله العالی
بهکوشش: اعظم قاسمی
نوبت چاپ: اول، بهار 1396
ناشر: دفتر فرهنگ معلولین
قم، بلوار محمدامین، خیابان گلستان، کوچه11، پلاک4
تلفن: 32913452-025 فکس: 32913552-025 همراه: 09125520765
www.HandicapCenter.com , info@handicapcenter.com
فهرست
مقدمه 7
فصل اول: احکام و وظایف شرعی 9
قرآن و حدیث 11
لمس و مس 11
همراه داشتن 12
طهارت و نجاست 12
وضو 12
نایب و کمک گرفتن 23
تجدید 35
وضوی جبیره 35
مسح 36
کمک و نایب گرفتن برای مسح 41
زمین 42
استحمام 43
تیمم 43
پاکی مسجد 45
بول و غائط 45
نماز 46
تکبیرة الاحرام 46
قبله 46
مکان 46
لباس نمازگزار 48
قیام 48
رکوع 55
استقرار و آرامش بدن در رکوع، قیام و قعود 57
سجود 60
نماز قضاء 63
نماز مستحبی 64
نماز جمعه 64
نماز جماعت 66
کمک و اجیر گرفتن 67
احکام متفرقه 67
روزه 68
حج 69
شرایط وجوب 69
استطاعت 70
وصیت 73
میقات احرام 73
طواف و نماز آن و سعی 74
طواف النساء 77
سعی 78
وقوف در مشعر الحرام 79
وقوف در عرفات 79
مبیت در منی 79
واجبات مِنی 80
1 ـ رمی جمره عقبه 80
2 ـ کشتن گاو یا گوسفند یا شتر 81
3ـ تراشیدن موی یا کوتاه نمودن آن 82
رمی جمرات سه گانه 83
عمره تمتع 84
حج تمتع 85
نیابت در حج 87
مصدود 96
محصور 97
خمس 99
زکات 100
مسائل اجتماعی 101
جلوگیری از فرزند دار شدن 101
سقط جنین 102
حضانت 103
پوشش 103
مصرف دارو 103
وظیفه شاقّ 103
فصل دوم: پژوهشها 105
معلولیتهای جسمی ـ حرکتی 107
معلولیتهای جسمی 129
حقوق افراد ناتوان در اسناد بینالمللی 153
مقدمه
در یکصد سال اخیر و تحولات جدید در زندگی انسان و پیدایش تکنولوژی مدرن و زندگی ماشینی، معلولیتها به سرعت افزایش یافته است. یک مورد آن تصادفات به هنگام رانندگی و تردد است. هر سال در ایران و دیگر کشورهای جهان اسلام، هزاران انسان بر اثر تصادف، قطع نخاع شده و موجب از حرکت افتادن دست و پا و کمر و گردن آنها میشود و اکثر آنان تا آخر عمر نمیتوانند بایستند یا بنشینند یا راه بروند. نمیتوانند مثل یک فرد عادی وضو بگیرند، طهارت داشته باشند، نماز بخوانند و دیگر تکالیف مذهبی خود را انجام دهد.
بسیاری از این افراد که به نام معلول قطع نخاعی یا معلول دارای ضایعه نخاعی یا معلول جسمی – حرکتی مشهوراند، متدین و متشرع هستند و دوست دارند وظایف شرعی خود را انجام دهند. مراجع تقلید و دفاتر آنان رسالت مهمی بر عهده دارند و تا کنون اقدامات خوبی انجام دادهاند. اما دفتر حضرت آیت اللّه سیستانی به دلیل اینکه اداره و مسئولیت مؤسسهای برای معلولین به نام «دفتر فرهنگ معلولین» را بر عهده دارد و اقدامات بسیار با توصیه حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید جواد شهرستانی، برای معلولین انجام شده است. به ویژه در مورد نیازهای فرهنگی آنان، خدمات بسیار اجرا شده و در زمینه احکام و وظایف شرعی معلولان، چند پروژه در این دفتر انجام یافته است؛ از جمله پنج کتاب به تفکیک موضوع آماده شده است. یکی از آنها همین کتاب است.
برای سهولت و آسانی دسترسی به احکام و وظایف شرعی، مسائل هر گروه از معلولین، تفکیک شده، و احکام ناشنوایان، احکام نابینایان، احکام معلولان ذهنی، احکام معلولان جسمی- حرکتی و بالاخره احکام مرتبط به پیشگیری در پنج کتاب آمده است.
در سه دهه اخیر، رسالهها و توضیح المسائلهایی برای کارگران، دختران، پسران، دانشآموزان، دانشجویان و زنان منتشر شده است. اما تا کنون برای معلولین، چنین آثاری عرضه نشده بود. دفتر فرهنگ معلولین به توصیه جناب حجت الاسلام والمسلمین سید جواد شهرستانی زیدعزه کار را آغاز و توضیح المسائل جامع شامل همه مسائل شرعی معلولین آماده و منتشر کرد. سپس توضیح المسائلهایی برای هر یک از اقشار معلولین هم آماده و عرضه میکند.
روش آماده سازی و تدوین این کتاب اینگونه بوده است: نخست کلید واژههایی شناسایی شد و یک فهرست از اصطلاحات مرتبط به موضوعهای معلولیت جسمی- حرکتی آماده شد. سپس با جستجوی این واژهها در توضیح المسائل و فتاوای حضرت آیت اللّه العظمی سیستانی، مسائل مورد نظر را یافته؛ آنگاه با دستهبندی آنها این مجموعه آماده شده است.
کلیدواژههای مرتبط به معلولیت جسمی و حرکتی که در فرهنگ دینی و فقهی استفاده میشود، عبارتاند از: توانایی، ناتوانی، نتوانستن، ناتوان، جسم ناتوان، توانایی جسمی؛ عاجز، عجز، عاجز از حرکت؛ استطاعات جسمی، مستطیع جسمی؛ معلولیت جسمی، معلولیت حرکتی؛ زحمت زیاد، مشقت فراوان، سختی بسیار؛ مصدوم، محصور، حصر؛ ضعیف، دارای ضعف؛ بجا آوردن؛ انجام دادن امور؛ تمکن، تمکن جسمی؛ حَرَج؛ مشقت در انجام کار، شاق بودن کاری؛ معذور، عذر؛ پیر، مریض، مرض، بیمار، بیماری؛ سکته؛ فلج، افلیج؛ قدرت، قادر، مقدور، قدرت داشتن، حس نداشتن اعضاء؛ قطع نخاع؛ معلول، علیل؛ ناقص العضو، نقص عضو، ناقص الخلقه.
از همه منتقدان و فرهیختگان استدعا داریم راهنماییهای خود را از ما دریغ نفرمایند و دیدگاههای اصلاحی و انتقادی خود را برای ما بفرستند.
محمد نوری
فصل اول: احکام و وظایف شرعی
قرآن و حدیث
لمس و مس
* افراد دارای قطع نخاع که قوه ماسکه ندارند یا ضعیف است و دائم از آنان بول و غائط بیرون میآید و از کیسه (کاندوم و سُنْد) استفاده میکنند، تکلیف آنان به هنگام قرائت قرآن و لمس قرآن و اسماء جلاله و معصومین(ع) چیست؟
ـ با یک وضو میتوانند نماز بخوانند و همه آن اعمال را انجام دهند تا وقتی که با حدث دیگری غیر از آن چه محل ابتلا است، وضو باطل شود مانند خواب.
* فرد قطع نخاع از گردن که هنگام قرآن خواندن برای ورق زدن قرآن از لب و دهان کمک میگیرد در صورت مشقت برای وضو گرفتن و نبودن کمک دیگران بدون وضو میتواند این کار را انجام دهد؟
ـ جایز نیست.
* فرد قطع نخاعی از گردن به هنگام تلاوت قرآن و موقع ورق زدن، ناچار است از لب و دهان کمک بگیرد، و کمک گرفتن از دیگری برایش مشکل است، وضو گرفتن نیز برایش مشقت دارد. آیا میتواند بدون وضو این کار را انجام دهد؟
ـ بدون وضو نمیتواند دست به خط قرآن بزند.
* فرد قطع نخاعی که بول و غائط بیاختیار از او خارج میشود از کیسه ادرار استفاده میکند (سند و کاندوم) به همین جهت دائماً ادرار او جریان دارد، و داخل کیسه میریزد. به چه شکلی میتواند قران بخواند، و دست به آیات قرآن بزند؟
ـ وضوی او با ادرار باطل نمیشود.
همراه داشتن
* افراد قطع نخاع که روی تختخواب قضای حاجت را در کیسه و ظرف مخصوص انجام میدهند تختخواب برای آنها حکم مکان تخلی را دارد و بردن قرآن و نام خداوند در آن حرام است؟
ـ حرام نیست.
* آیا برای معلول قطع نخاعی که قدرت ماسکه ندارد، حمل قرآن مجاز است؟
ـ بدون لمس خط اشکال ندارد.
* فرد قطع نخاعی که ادرار و مدفوع بی اختیار از او خارج میشود، و بسیاری از اوقات بدنش نجس است. آیا میتواند قرآن همراه خودش داشته باشد، یا حمل قرآن برای او مجاز نیست؟
ـ اشکال ندارد.
طهارت و نجاست
وضو
* فردی که دو دست او از مچ قطع شده، برای وضو هنگام شستن پهنای صورت گفته شده است که باید مقداری که بین انگشت وسط و شصت قرار میگیرد شسته شود حکم او چیست و چه مقداری از صورت را باید بشوید؟
ـ مقدار آن با ملاحظه بقیه افراد مشخص است.
* معلولی است که به دلیل قطع دو دست هنگام وضو مجبور است برای شستن صورت آن را زیر شیر آب بگیرد و سپس تمامی صورت را دست میکشد تا آب به آن برسد آیا این مقدار کفایت میکند؟
ـ دست کشیدن لازم نیست.
* در هنگام وضو به علت قطع دو دست گاهی اوقات به ناچار صورت از پایین به بالا شسته میشود آیا خللی بر وضو وارد میشود؟ و در این صورت تکلیف نمازهای قبلی که خوانده شده است چیست؟
ـ مقداری به عکس شود با اینکه قصد شستن در آن حال ندارد وان جا را قبلاً یا بعداً از بالا شسته یا میشوید اشکالی ندارد.
* برادر معلولی که دستانش از آرنج قطع شده و نمیتواند با باقیمانده دستها هر دو طرف صورت را بشوید آیا مجاز است، طرف چپ صورت را با بازوی دست چپ و طرف راست صورت را با بازوی دست راست بشویم؟
ـ اساساً دست مالیدن لازم نیست کافی است که آب برسد.
* اگر یک دست قطع گردیده و به خاطر حساسیت مقداری از دست خود را باندپیچی کرده است باید چگونه وضو بگیرد؟
ـ باید تیمم کند.
* معلولی که دو دستش قطع شده و با باقیمانده دستهایش هنگام وضو مسح سر و پا میکند ولی به دلیل کوتاهی دست آب وضویی که بر روی دستها مانده به قدری نمیباشد که مسح سر و پا را با آن بتوان کاملاً انجام داد تکلیف چیست؟
ـ برای هرکدام به مقدار عرض یک انگشت کافی است و برای مسح سر کافی است که آن را بر جای مسح تکانی بدهد.
* فردی که دو دستش قطع شده و دست مصنوعی به جای آن میبندد و برای وضو در آوردن دستهای مصنوعی برایش مشکل است چه تکلیفی دارد؟
ـ اگر حرج غیر قابل تحملی است و با کمک دیگران هم میسر نیست تیمم کند.
* کسی که دستهایش قطع شده و به هنگام وضو گرفتن ناخودآگاه چندین بار دستش خیس میشود آیا این وضو صحیح است؟
ـ باید اجتناب کند.
* آیا معلولی که دو دستش از آرنج قطع شده است برای او شستن صورت در هنگام وضو لازم است؟
ـ لازم است.
* آیا شستن دستها برای معلولی که دو دستش از آرنج قطع شده در وقت وضو گرفتن لازم است؟
ـ اگر از استخوان آرنج چیزی باقی مانده باید شسته شود وگرنه لازم نیست.
* معلولی که دو دستش قطع شده آیا جایز است فرد دیگری آب بریزد و او وضو بگیرد؟
ـ جایز است.
* هنگام وضو گرفتن به دلیل اینکه دو دستش قطع میباشد زمان زیادی طول میکشد تا تکتک اعضا را وضو بدهد آیا وضو باطل است؟
ـ باطل نیست.
* نحوه وضو گرفتن در صورت نداشتن دست چپ به چه صورت است؟
ـ دست راست را زیر شیر آب بشوید و با همان سر و پاها را مسح کند.
* معلولی که یک دست آن قطع شده و به خاطر حساسیت مقداری از دست خود را باندپیچی کرده باشد، چگونه باید وضو بگیرد؟
ـ اگر نتواند باز کند تیمم کند و وضوی جبیره نیز بگیرد.
* آیا برای معلولی که دو دستش از آرنج قطع شده، شستن صورت لازم است؟
ـ زیر شیر آب از بالا به پایین بشوید.
* آیا شستن باقیمانده دستها برای جانبازی که دو دستش از آرنج قطع شده در وقت وضو لازم است؟
ـ لازم نیست.
* آیا برای هر وضو باید سند و کاندوم را به علت نجس بودن از مجرای ادرار جدا کرد و سپس وضو گرفت، با توجه به اینکه تعویض و تهیه آن برای فرد قطع نخاع مشقت دارد؟
ـ در صورت مشقت لازم نیست.
* آیا فرد قطع نخاع در هنگام وضو علاوه بر اعضای وضو که میباید پاک باشد دیگر قسمتها مانند اطراف مخرج بول یا غائط نیز باید عاری از نجاست باشد این در حالی است که دفع ادرار و مدفوع در اختیار ایشان نمیباشد و خود به خود بدن نجس میشود؟
ـ طهارت سایر مواضع شرط صحت وضو نیست.
* نجس بودن کاندوم و کیسه ادرار آیا برای وضو گرفتن اشکال دارد؟
ـ اشکال ندارد.
* افراد قطع نخاع از گردن معمولاً همراه خود کیسههای ادرار دارند و اکثر مواقع بول آنها در حال ریزش است و داریم که در هنگام وضو محل بول و غائط باید پاک باشد وحدث باعث بطلان وضو میشود، تکلیف این گونه افراد در وضو چیست؟
ـ جواب روشن شد.
* افراد قطع نخاع که ادرار از آنها به طور دائم خارج میشود برای وضو و انجام فریضه نماز چه باید بکنند؟
ـ با یک وضو هر مقدار نماز بخواهد میتواند بخواند و فقط با مبطلات دیگر وضوی او باطل میشود.
* وضو گرفتن با کیسه ادرار که درون آن ادرار است چه حکمی دارد؟
ـ صحیح است.
* انگشتان دست بعضی از افراد قطع نخاع در موقع وضو باز نمیشود و به قسمتی از انگشتان ایشان آب وضو نمیرسد در این حالت وضو چه حکمی دارد؟ وظیفهاش چیست؟
ـ اگر با کمک دیگران هم نتواند آب برساند باید تیمم کند و اگر تیمم هم به طور کامل ممکن نیست باید به همین نحو که ممکن است هم تیمم کند هم وضو بگیرد.
* معلولی که به هنگام وضو گرفتن به طور سهوی دستش طوری قرار میگیرد که آب وضو به طرف بالا سرازیر میشود آیا اشکال در وضو ایجاد میشود یا خیر؟
ـ اشکال ندارد کافی است که قصد شستن وقتی باشد که از بالا به پایین آب میرسد.
* در افرادی که معلولیت جسمی دارند در هنگام وضو ساختن یا مسح کشیدن آیا حرکات غیرارادی اعضاء وضو را دچار اشکال میکند؟
ـ اشکال ندارد.
* افرادی که براثر مجروحیت دائماً آمپول میزنند و چسبی که روی محل سوزن زده میشود را نمیتوانند جدا نمایند و وضو بگیرد تکلیف آنها چیست؟ حکم اثر باقیمانده چسب زخم روی دست چیست؟
ـ باید برطرف شود.
* افراد قطع نخاع که بول و غائط از آنها خارج میشود و در هنگامی که وضو میگیرند باید سریعاً نماز بخوانند تا وضویشان باطل نشود آیا اگر احتمال بدهند که با طولانی شدن نماز وضویشان باطل میشود جایز است که مستحبات مانند اذان و اقامه را بگویند؟
ـ نباید بگویند.
* افراد قطع نخاع که خودشان میتوانند وضو بگیرند ولی برای درآوردن کفش یا جوراب از پا مشقت دارند و از دیگران هم نمیتوانند کمک بگیرند میتوانند از روی کفش یا جوراب مسح بکشند؟
ـ مجزی نیست و باید تیمم کنند.
* وضو گرفتن در افرادی که قطع نخاع از کمر میباشند ولی دستهایشان میتواند حرکت کند چطور است؟
ـ وضوى معمولى باید بگیرند.
* افراد معلول و قطع نخاع آیا جایز هستند که در هنگام وضو بعضی از اعضاء را وضو بدهند و برای بعضی دیگر مثلاً مسح پا یا سر مسافتی را طی بکنند و آنگاه ادامه وضو را بجا آورند؟
ـ اگر به مقداری نباشد که موالات فوت شود اشکال ندارد.
* افراد قطع نخاع که دائم الوضو هستند آیا میتوانند به جای وضو گرفتن از تیمم استفاده کنند؟ در این صورت آیا ثواب وضوی مستحبی را دارند و با این تیمم میتوان نماز خواند؟
ـ به احتیاط واجب تیمم به جای وضو در این صورت صحیح نیست ولی به قصد رجا اشکال ندارد اما نماز با آن محل اشکال است.
* دو دست فردی در جنگ تحمیلی از مچ قطع شده است. هنگام شستن پهنای صورت، که باید مقدار بین انگشت وسط و شصت شسته شود، وظیفه او چیست؟ چه مقداری از صورت را باید بشوید؟
ـ معیار حدودی است که با دست معمولی و بر صورتهای معمولی محدود میشود.
* معلولی که به دلیل قطع دو دست، مجبور است برای شستن صورت آن را زیر شیر آب بگیرد، و سپس صورت را دست میکشد تا آب به آن برسد، آیا این مقدار کفایت میکند؟
ـ کفایت میکند و اگر دست نکشد هم کافی است.
* در هنگام وضو به علت قطع دو دست، گاه از پایین به بالا شسته میشود. آیا خللی بر وضو وارد میشود؟ تکلیف نمازهای قبلی چیست؟
ـ با فرض اینکه قصد او در وضو شستنی است که از بالا است اشکالی ندارد.
* معلولی که دستانش از آرنج قطع شده، و نمیتواند با باقیمانده دستها هر دو طرف صورت را بشوید. آیا مجاز است طرف چپ صورت را با بازوی دست چپ، و طرف راست صورت را با بازوی دست راست بشوید؟
ـ مجاز است و دست کشیدن اصلاً لازم نیست.
* معلولی به خاطر فلج شدن هر دو پا، به مساعدت کفش طبّی و عصا راه میرود. از آن جا که بیرون آوردن کفش طبی در موقع وضو به هیچ وجه امکان ندارد، تکلیف شرعی او در ارتباط با مسح پاها چیست؟
ـ باید تیمم کند و بهتر است وضو نیز بدون مسح پا انجام دهد.
* آیا حرکات غیر ارادی اعضای وضو در افرادی که معلولیت جسمی دارند، به هنگام وضو یا مسح کشیدن، وضو را دچار اشکال میکند؟
ـ اشکال ندارد.
* فرد قطع نخاعی که عادت کرده دائماً با وضو باشد، گاهی از اوقات کسالت جسمی، اجازه وضوی مستحبی به او نمیدهد، آیا میتواند تیمم کند؟ در این صورت، آیا ثواب وضوی مستحبی را میبرد؟ آیا با این تیمم میتواند نماز مستحبی بخواند؟
ـ در این فرض تیمم مشروعیت ندارد و میتواند به قصد رجا انجام دهد ولی با آن نمیتواند کاری که متوقف بر طهارت است انجام دهد.
* اگر یکی از افراد کم توان ذهنی یا معلولان جسمی- حرکتی، کارهای وضو را پشت سر هم به جا آورد، ولی به واسطه گرمای هوا یا حرارت زیاد بدن و مانند اینها، رطوبت جاهایی که پیش از آن شسته یا مسح کرده خشک شود، وضو چه حکمی دارد؟
– وضوی او صحیح است.
* آیا جایز است که معلولی در هنگام وضو بعضی از اعضا را وضو دهد، و برای بعضی دیگر (مثلاً مسح پا یا سر) مسافتی را طی نموده، آنگاه وضو را ادامه دهد؟
ـ اگر فاصله زمانی به حدی باشد که وحدت عمل از بین برود جایز نیست.
* فرد قطع نخاعی از گردن به هنگام تلاوت قرآن و موقع ورق زدن، ناچار است از لب و دهان کمک بگیرد، و کمک گرفتن از دیگری برایش مشکل است، وضو گرفتن نیز برایش مشقت دارد. آیا میتواند بدون وضو این کار را انجام دهد؟
ـ بدون وضو نمیتواند دست به خط قرآن بزند.
* فرد قطع نخاعی که بول و غائط بیاختیار از او خارج میشود از کیسه ادرار استفاده میکند (سند و کاندوم) به همین جهت دائماً ادرار او جریان دارد، و داخل کیسه میریزد. به چه شکلی میتواند قران بخواند، و دست به آیات قرآن بزند؟
ـ وضوی او با ادرار باطل نمیشود.
* معلولی که دو دستش قطع است، زمان زیادی طول میکشد تا تکتک اعضا را وضو بدهد. آیا وضویش باطل است؟
ـ باطل نیست.
* آیا فردی که از گردن قطع نخاع است، و خود قادر بر انجام وضو نیست، ولی میتواند نایب بگیرد، جایز است بدون وضو نماز بخواند؟
ـ جایز نیست.
* اگر کسی یک دست دارد و میخواهد تیمم کند با یک دست چگونه به پیشانی بکشد، عرضی یا طولی، چون با یک دست تمام پیشانی را نمیتوان دست کشید و برای به پشت دست کشیدن چه باید بکند؟
ـ عرضی بکشد و دوبار و پشت دست را بر زمین بکشد ولی اگر دست دیگر از مچ قطع است بالاتر از آن را به جای کف دست قرار دهد.
* فرد قطع نخاعی که اگر در منزل بماند با وسایلی که دارد یا با کمک نایب میتواند به راحتی وضو بگیرد، اما مجبور است برای کار یا تحصیل از خانه خارج شده، و به هنگام نماز نمیتواند در خارج از منزل وضو بگیرد، یا وضویی که میگیرد ناقص است. آیا لازم است دائم در خانه بماند، و کار و تحصیل را رها سازد؟
ـ لازم نیست و اگر نتوانست با کمک کسی وضو بگیرد و وقت تنگ بود تیمم کند.
* کسانی که قطع نخاع شده، و قدرت بر نگهداری بول ندارند، میتوانند با یک وضو در نماز جمعه شرکت کرده، و به استماع خطبه و ادای نماز جمعه و عصر بپردازند؟
ـ میتوانند.
* فردی که قطع نخاع است، بدین جهت بول و غائط بیاختیار از او خارج میشود. آیا برای هر نماز باید وضو بگیرد؟ برای سجده سهو و نماز احتیاط چطور؟
ـ اگر فرصتی در طول مدت وقت ادا دارد که بول یا غائط خارج نمیشود نماز را در آن وقت بخواند و اگر چنین فرصتی نیست با یک وضو هر مقدار بخواهد میتواند نماز بخواند و وضوی او فقط با موجبی دیگر مانند خواب باطل میشود.
* فرد قطع نخاعی که بول و غائط بیاختیار از او خارج میشود. و هنگامی که وضو میگیرد باید سریعاً نماز بخواند تا وضویش باطل نشود، اگر احتمال بدهد که با طولانی شدن نماز وضویش باطل میشود، آیا جایز است مستحبات نماز، مانند اذان و اقامه را بجا آورد؟
ـ جایز نیست.
نایب و کمک گرفتن
* انسان تا میتواند، در کارهای وضو نباید از دیگری کمک بگیرد مثلاً اگر کسی عذری دارد و دست راست او شکسته و نمیتواند آن را حرکت دهد برای شستن صورت از دست چپ کمک بگیرد یا صورت را به نیّت وضو زیر شیر آب یا داخل حوض به کیفیتی که قبلاً بیان شد، بشوید و بعد از وضو دادنِ دست راست، دست چپ را به نیّت وضو با مراعات ترتیب، زیر شیر آب یا داخل حوض بشوید، سپس مسح سر و پاها را با دست چپ میکشد.
* کسی که نمیتواند به تنهایی وضو بگیرد، باید از دیگری کمک بگیرد و در صورت امکان، مسح کشیدن با مشارکت هر دو باشد ولی باید خودِ او نیّت وضو کند و با دست خود مسح نماید و اگر مشارکت خودِ شخص ممکن نباشد، باید از شخص دیگر بخواهد که او را وضو بدهد و در این صورت، احتیاط واجب آن است که هر دو نیّت وضو نمایند و اگر ممکن باشد باید نایبش دست او را بگیرد و به محلّ مسح وی بکشد و چنانچه این کار هم ممکن نباشد، باید نایب از دست او رطوبت و تری بگیرد و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کند و اگر نایب مزد بخواهد در صورتی که بتواند و از نظر مالی به حالش ضرر نداشته باشد، باید بپردازد.
* هر کدام از کارهای وضو را که فرد میتواند انجام دهد نباید در آن از دیگری کمک بگیرد.
* کمک گرفتن برای انجام مقدّمات وضو مثل آب آوردن، گرم کردن آب و ریختن آب در کف دست وضو گیرنده، اشکال ندارد هرچند مورد آخر، مکروه است.
* وضو گرفتن برای افرادی که از کمر قطع نخاع میباشند، ولی دستهایشان را میتوانند حرکت دهند، چگونه است؟
ـ آن چه میتوانند باید خود انجام دهند.
* افراد قطع نخاع از گردن که همیشه نایب برای آنها وضو میگیرد اگر نایب از منزل بیرون برود تا پایان وقت برنگردد تکلیف چیست؟ آیا وضو از من ساقط میشود؟
ـ اگر کسی دیگر نیست و نمیتوانید تیمم کنید نماز ساقط است و بنا بر احتیاط قضا لازم است.
* کسی که نمیتواند وضو بگیرد وظیفهاش چیست؟
– باید از دیگری کمک بگیرد هر چند شستن و مسح کشیدن با مشارکت هر دو باشد.
* کسی نمیتواند وضو بگیرد و باید نایب بگیرد که او را وضو دهد چنانچه نایب مزد بخواهد، وظیفهاش چیست؟
– در صورتی که بتواند و مضر به حالش نباشد باید بدهد.
* کسی که نمیتواند وضو بگیرد و اگر بخواهد نایب بگیرد که او را وضو دهد چگونه باید او را وضو دهد؟
– باید خود او نیت وضو کند و با دست خود مسح نماید، و اگر مشارکت خود شخص ممکن نباشد، باید از شخص دیگر بخواهد که او را وضو بدهد، و در این صورت احتیاط واجب آن است که هر دو نیت وضو نمایند، و اگر ممکن باشد باید نائبش دست او را بگیرد و بهجای مسح او بکشد، و اگر این هم ممکن نباشد باید نائب از دست او رطوبت بگیرد و با آن رطوبت، سر و پای او را مسح کند.
* در صورتی که نتواند وضو بگیرد و وظیفهاش نایب گرفتن است، چه کسی باید نیت کند؟
– احتیاط واجب آن است که خود او و نایب هر دو نیت وضو کنند.
* آیا میتواند در کارهای وضو کمک بگیرد؟
– هر کدام از کارهای وضو را که میتواند به تنهایی انجام دهد نباید در آن کمک بگیرد.
* در صورتی که نتواند وضو بگیرد و نایبی که او را وضو میدهد نتواند با دست معلول مسح کند باید از کدام یک از اعضا وضوی او رطوبت بگیرد و او را مسح دهد؟
– از دست رطوبت بگیرد و سر و پای او را مسح کند.
* فردی که دو دستش قطع شده، و بجای آن از دست مصنوعی استفاده میکند، و به هنگام وضو در آوردن دستهای مصنوعی برایش مشکل است چه کند؟
ـ از کسی کمک بخواهد و اگر ممکن نشد تیمم کند و وضوی جبیره نیز بگیرد.
* فردی که از گردن قطع نخاع شده باشد و خود قادر به انجام اعمال وضو نباشد چگونه باید وضو بگیرد؟
ـ از کسی کمک بخواهد.
* معلولی هستم که بر اثر جراحت وارده هر دو دستانش هیچگونه حس و حرکتی ندارد تکلیف او در وضو چیست؟
ـ از کسی کمک بخواهد.
* فرد قطع نخاع از گردن که به پشت بر تخت خوابیده توسط شخص دیگر وضو داده میشود، آیا لازم است هنگام وضو دادن سر شخص را کمی بلند کند تا جریان آب از بالا به پایین که در وضو شرط است بر او صدق کند؟
ـ لازم نیست.
* در فرد قطع نخاع از گردن که بر پشت خوابیده و توسط شخص دیگر وضو داده میشود مسح پا چگونه باید کشیده شود و این در حالی است که از پشت خوابیده و دست او به پایین نمیرسد آیا خود وضو دهنده میتواند از آب دست این فرد بگیرد و مسح پاهای او را بکشد؟
ـ همین کار را باید انجام دهد.
* فردی هستم قطع نخاع از گردن که برای وضو نایب میگیرد و نایب کمک میکند تا با دستهای خود صورتش را بشوید اما قسمتی از صورتش را با دستهایش نمیتواند بشوید تکلیف چیست؟
ـ نایب با دست خود بشوید.
* فردی که قطع نخاع از گردن میباشد و در هنگام وضو نایب میگیرد که برای شستن صورت یک طرف صورتش را با یک دست و طرف دیگر صورت با دست دیگرش شسته میشود و امکان ندارد که همه صورتش را با یک دست بشوید آیا صحیح است؟
ـ اشکال ندارد.
* فردی که قطع نخاع میباشد و باز و بسته کردن شیر و ریختن آب روی صورت برایش مشکل است آیا میتواند در آب ریختن از دیگری کمک بگیرد یعنی یک نفر آب روی صورتش بریزد و او با دست آن را بشوید؟
ـ میتواند.
* فرد قطع نخاع از گردن که برای وضو ساختن نایب میگیرد در هنگام شستن صورت که نایب با دستهای خودش این کار را برای او انجام میدهد، چه مقدار از صورت باید شسته شود؟
ـ همان مقدار که دیگران میشویند.
* آیا لازم است نایب برای وضو دادن حتماً از دستهای خود فرد قطع نخاع برای شستن اعضاء کمک بگیرد در غیر اینصورت آیا جایز است که نایب با دستهای خود دست و صورت فرد قطع نخاع را بشوید و او را مسح سر و پا کند؟
ـ اگر معلول نمیتواند حتی با کمک دیگری خود مباشرت شستن کند لازم نیست نایب با دستان معلول صورت و دستان او را بشوید بلکه میتواند با دستهای خود بشوید ولی در مسح سر و پا باید در صورت امکان از دست او استفاده کند.
* کسی که قطع نخاع میباشد و در وضو گرفتن نایب دارد و خودش دستها و صورتش را میشوید اما مسح را نمیتواند و نایب برایش انجام میدهد آیا نایب برای مسح کشیدن باید از رطوبت دست و صورت او استفاده کند و یا رطوبتی که از وضو دادن او در دستهایش باقی مانده برای این کار کافی است؟
ـ فقط از رطوبت دست باید استفاده شود.
* آیا به همان ترتیبی که وضو گیرنده باید وضو بگیرد وضو دهنده هم باید آن را رعایت بکند مثلاً با دست راست دست چپ را بشوید نایب نیز باید همین کار را بکند یا همه کارها با یک دست میتواند انجام دهد؟
ـ اساساً لازم نیست دست راست با دست چپ شسته شود وبر عکس بلکه میتواند فقط زیرآب بگیرد و نایب هم میتواند این کار را بکند یا به هر وسیله بشوید.
* افراد قطع نخاع از گردن برای وضو گرفتن نایب میگیرند آیا هر دو آنها باید نیت قصد قربت داشته باشند یا فقط فرد قطع نخاع؟ و یا فقط نایب؟ کدامیک؟
ـ اگر معلول خود میشوید ولی از نایب کمک میگیرد خودش نیت میکند و اگر نایب دست و صورت او را میشوید و با دستان او یا خودش مسح میکند به احتیاط واجب باید هر دو نیت کنند.
* در وضو گرفتن افراد قطع نخاع از گردن حصول یقین در شسته شدن دستها، صورت و مسح سر و پاها به طور کامل و به مقدار واجب بر عهده کیست؟ وضو دهنده و یا فرد وضو داده شده؟
ـ فرد معلول باید یقین کند هرچند از جهت اطمینان به دقت نایب.
* اگر بین نایب و فرد قطع نخاعی که وضو داده شده اختلاف نظر باشد یکی بگوید وضو دارم و دیگری بگوید وضو نداری حرف کدام مقدم است و چه باید کرد؟
ـ معیار اطمینان شخص معلول است.
* اگر بین نایب و فرد قطع نخاعی که وضو داده شده شک در صحت وضو ایجاد شود و یکی میگوید وضو صحیح بود و دیگری میگوید صحیح نبود. حرف کدام مقبول است و تکلیف چیست؟
ـ مانند مورد قبل است.
* اگر فرد قطع نخاعی که نایب او را وضو میدهد در اعضاء وضو پس از وضو نجاست ببیند و یا مانع رسیدن آن به عضو وضو داده شده را ملاحظه کند تکلیف چیست اگر نایب بگوید در هنگام وضو نجاست و یا مانع نبوده آیا حرف او را بپذیرد؟
ـ احتمال کافی است حتی اگر نایب نگوید.
* یکی از شرایط وضو پاک بودن محل وضو است حال اگر فرد قطع نخاع از گردن امکان شستن و تطهیر آن را نداشته باشد وظیفهاش در گرفتن وضو چیست؟ و این در صورتی است که نایب هم در دسترس نیست؟
ـ وظیفه تیمم است.
* افرادی که قطع نخاع میباشند و در هنگام خم شدن برای کشیدن مسح پا، دستشان به نوک انگشتان پا نمیرسد چگونه مسح را انجام دهند؟
ـ از کسی کمک بگیرند.
* فرد قطع نخاع که برای وضو گرفتن اگر نایب بگیرد وضو به شکل صحیح گرفته میشود و اما اگر خودش بخواهد وضو بگیرد در بعضی از اعضاء به جای آنکه آب از بالا به پایین ریخته و عضو شسته شود از پایین به بالا عضو شسته میشود حال اگر نایب بگیرد بهتراست یا خود انجام دهد؟
ـ باید نایب بگیرد.
* فرد قطع نخاع که اگر نایب بخواهد آن را وضو دهد احتمال میرود که طول بکشد و اعضاء وضو خشک شود آیا در این صورت خللی به وضو وارد میشود؟
ـ اشکالی ندارد.
* فردی هستم قطع نخاع از گردن که برای وضو گرفتن نایب میگیرم نایب مرد در دسترس نیست و زن نامحرم حاضر است تکلیف چیست؟
ـ اگر مستلزم دست زدن بدون دستکش باشد جایز نیست.
* آیا لازم است که در هنگام وضو نایب (وضو دهنده) را راضی کرد و این در حالی است که او حقوق خود را جهت پرستاری از این معلول دریافت میکند و لیکن برای وضو دادن هنوز اکراه دارد دستمزد بیشتری میخواهد؟
ـ در این فرض لازم نیست راضی باشد.
* معلول قطع نخاع از گردن خودش نمیتواند وضو بگیرد و باید نایب داشته باشد آیا میتواند برای راضی کردن نایب به او دستمزد بدهد؟
ـ اشکال ندارد.
* نایب هنگام وضو دادن فرد قطع نخاع که دستهایش بیحس است و حرکت نمیکند از دستهای خودش کمک میگیرد آیا برای شستن صورت فرد قطع نخاع کافی است که نایب به اندازه فاصله انگشت شصت و انگشت وسطی دست خودش صورت آن فرد را وضو دهد؟ یا مقدار بیشتری از صورت او را باید بشوید؟
ـ اگر دست او و صورت معلول معمولی باشد کافی است.
* نایب هنگام وضو دادن فرد قطع نخاع، که دستهایش بیحس است و حرکتی ندارد، از دستهای خود کمک میگیرد. آیا برای شستن صورت فرد قطع نخاع کافی است که نایب به اندازه فاصله انگشت شصت و انگشت وسط دست خود، صورت آن فرد را وضو دهد؟ یا باید مقدار بیشتری از صورت او را بشوید؟
ـ اگر دست او و صورت معلول معمولی است کافی است.
* معلولی که بر اثر جراحت وارده، دستانش هیچگونه حسّ و حرکتی ندارد، تکلیف او برای وضو چه میباشد؟
ـ از کسی کمک بخواهد.
* کسی که قادر بر وضو نیست، نایب گرفته، و خودش نیت وضو نموده، و با دست خود مسح میکند، و اگر قادر بر مسح نباشد نایب دست وی را گرفته و با آن مسح میکند، و اگر از آن هم ناتوان باشد نایب با گرفتن رطوبت از دست او عمل مسح را انجام میدهد. اگر این شخص دست نداشته باشد، چه حکمی دارد؟
ـ نایب از محاسن او و اگر نباشد از صورت او رطوبت میگیرد و مسح میکند.
* فرد قطع نخاعی که در هنگام وضو گرفتن آب روی پاهایش میچکد. آیا برای مسح پا باید نایب بگیرد تا روی پا را خشک کند؟ اگر نایب وجود نداشته باشد تکلیف چیست؟ این در حالی است که خشک کردن روی پا برایش مشقت دارد.
ـ مسح بر مقدار باریکی به عرض یک انگشت بلکه کمتر هم کافی است و اگر همه روی پا خیس بود و نتوانست از کسی کمک بخواهد به همان حالت مسح کند.
* اگر نایب بخواهد فرد وضو گیرنده را وضو دهد، احتمال آن میرود که طول بکشد و اعضای وضو خشک شود، آیا در این صورت خللی به وضو وارد میشود؟
ـ همین که فاصله نباشد کافی است.
* بعضی از افراد قطع نخاع باید برای وضو گرفتن کمک بگیرند. آیا نایب میتواند غیربالغ باشد؟ بچه غیرممیز چطور؟ در هر دو صورت نیت وضو بر عهده کیست؟
ـ اگر شستن و مسح با دست معلول باشد نیت را او میکند و در این صورت کمک ممکن است از کودک غیر ممیز هم باشد و اگر با دست کمک کار است باید احتیاطاً هر دو نیت کنند و باید کمک کار بالغ باشد و غیر بالغ کافى نیست حتى اگر ممیز باشد بنا بر احتیاط واجب.
* افراد قطع نخاع از گردن که همیشه نایب برای آنها وضو میگیرد اگر نایب از منزل بیرون برود تا پایان وقت برنگردد تکلیف چیست؟ آیا وضو از من ساقط میشود؟
ـ اگر کسی دیگر نیست و نمیتوانید تیمم کنید نماز ساقط است و بنا بر احتیاط قضا لازم است.
* آیا فرد قطع نخاع از گردن که خود قادر به گرفتن وضو نیست ولی میتواند نایب بگیرد جایزاست بدون وضو نماز بخواند؟
ـ صحیح نیست.
* فرد قطع نخاع که اگر در منزل بماند با وسایلی که دارد و یا با کمک نایب به راحتی میتواند وضو بگیرد اما برای کار و یا تحصیل مجبور است از خانه بیرون برود و در هنگام نماز نمیتواند در خارج از منزل وضو بگیرد و یا وضویی که میگیرد ناقص است آیا لازم است دائم در خانه بماند و کار و تحصیل را رها نماید؟
ـ باید برای نماز به خانه یا هرجایی که نایب میتواند بیابد بازگردد.
* فردی که از کمر قطع نخاع شده باشد در وضو گرفتن بعضی از اعمال را شخصاً میتواند انجام دهد آیا برای قسمتی از اعمال که انجام دادنش مشقت دارد میتواند از کسی کمک بگیرد؟
ـ میتواند.
* بعضی از افراد قطع نخاع لازم است برای وضو گرفتن نایب بگیرند آیا نایب میتواند غیربالغ باشد؟ بچه غیرممیز چطور؟ در هر دو صورت نیت وضو کردن به عهده کیست؟
ـ اگر با دست معلول است اشکال ندارد و نیت با خود او است.
* فرد قطع نخاعی که اگر برای وضو نایب بگیرد، وضو به شکل صحیح انجام میشود؛ اما اگر خودش وضو بگیرد، در بعضی از اعضا به جای آنکه آب از بالا به پایین ریخته شود، عضو از پایین به بالا شسته میشود. نایب بگیرد بهتر است، یا خودش انجام دهد؟
ـ در شستن دستها باید نایب بگیرد و در شستن صورت باید دو بار بشوید به دو نحو.
* فردی که از کمر قطع نخاع شده باشد در وضو گرفتن بعضی از اعمال را شخصاً میتواند انجام دهد آیا برای قسمتی از اعمال که انجام دادنش مشقت دارد میتواند از کسی کمک بگیرد؟
ـ میتواند.
* بعضی از افراد قطع نخاع لازم است برای وضو گرفتن نایب بگیرند آیا نایب میتواند غیربالغ باشد؟ بچه غیرممیز چطور؟ در هر دو صورت نیت وضو کردن به عهده کیست؟
ـ اگر با دست معلول است اشکال ندارد و نیت با خود او است.
* فرد قطع نخاعی که اگر برای وضو نایب بگیرد، وضو به شکل صحیح انجام میشود؛ اما اگر خودش وضو بگیرد، در بعضی از اعضا به جای آنکه آب از بالا به پایین ریخته شود، عضو از پایین به بالا شسته میشود. نایب بگیرد بهتر است، یا خودش انجام دهد؟
ـ در شستن دستها باید نایب بگیرد و در شستن صورت باید دو بار بشوید به دو نحو.
* آیا فردی که از گردن قطع نخاع است، و خود قادر بر انجام وضو نیست، ولی میتواند نایب بگیرد، جایز است بدون وضو نماز بخواند؟
ـ جایز نیست.
* فرد قطع نخاعی که اگر در منزل بماند با وسایلی که دارد یا با کمک نایب میتواند به راحتی وضو بگیرد، اما مجبور است برای کار یا تحصیل از خانه خارج شده، و به هنگام نماز نمیتواند در خارج از منزل وضو بگیرد، یا وضویی که میگیرد ناقص است. آیا لازم است دائم در خانه بماند، و کار و تحصیل را رها سازد؟
ـ لازم نیست و اگر نتوانست با کمک کسی وضو بگیرد و وقت تنگ بود تیمم کند.
* شخصی که هر دو دست او فاقد حسّ و حرکت است، به طوری که نمیتواند هنگام وضو دستها و صورت را آب بکشد، و قادر بر مسح سر و پاها نیز نمیباشد، برای وضو چگونه باید عمل کند؟
ـ از کسی کمک بخواهد.
تجدید
* افراد قطع نخاع که قدرت حفظ و کنترل وضو ندارند و متوجه باطل نشدن وضو نمیشوند آیا برای هر نماز باید وضوی جداگانه بگیرند و یا مثلاً برای نماز ظهر و عصر یک وضو کفایت میکند؟
ـ تا یقین به بطلان ندارند تجدید وضو لازم نیست.
وضوی جبیره
* آیا دست مصنوعی در حکم جبیره است و در هنگام وضو باید دست مرطوب را بر آن کشید؟
ـ خیر.
مسح
* معلولی که دو دست او از بازو قطع شده، برای مسح سر و پا نیاز به نایب دارد یا مسح از او ساقط است؟
– در صورت امکان باید از کسی برای مسح کمک بگیرد و اگر ممکن نشد احتیاطاً هم صورت را بشوید هم تیمم کند به این نحو ـ که پیشانی و دو طرف آن را بر خاک از بالا به پایین بکشد.
* کسی که دو دستش قطع شده آیا مسح سر لازم میباشد؟ و این در صورتی است که به هیچ وجه نمیتواند مسح بکشد.
ـ مانند مورد قبل است.
* فردی که دو دستش قطع شده آیا میتواند با باقیمانده دست روی باریکی از پا مسح بکشد؟
ـ جواب آن گذشت.
* کسی که دو دستش قطع شده، به هنگام مسح، ناخودآگاه بقیه دستش به قسمتهای بالاتری پا که هنوز مسح نشده است برخورد کرده و آن را خیس میکند آیا وضوی او در این حالت صحیح است؟
ـ قسمتهایی که خیس نشده است را مسح کند هرچند کم باشد.
* اگر دست راست کسی از کتف قطع شده باشد آیا مسح پای راست از او ساقط میگردد؟
ـ با دست چپ مسح کند.
* فردی که در جنگ پایش قطع شده است برای کشیدن مسح پا چه باید بکند؟
ـ پایی که قطع شده است مسح ندارد.
* کسی که قادر بر وضو گرفتن نیست کس دیگر را نایب گرفته و خودش نیت وضو را نموده با دست خودش مسح میکند و اگر قادر به مسح نباشد نایب دست وی را گرفته و با آن مسح میکند و اگر از آن هم ناتوان باشد نایب با گرفتن رطوبت از دست او عمل مسح را انجام میدهد اگر این شخص دست نداشته باشد چه حکمی دارد؟
ـ هر مقدار از دست او باقی باشد از رطوبت آن بگیرد و اگر از آرنج قطع باشد به احتیاط واجب از محاسن او و اگر ممکن نباشد از صورت او بگیرد.
* کسی که دست راست او از بالای مرفق قطع شده، آیا مسح پای راست از او ساقط است؟
ـ با دست دیگر مسح کند.
* فردی که قطع نخاع میباشد و انگشتان دستش بسته است و تنها یک انگشت آن تحرک دارد آیا با نوک همان یک انگشت میتواند مسح سر و پا را انجام دهد؟
ـ با هرجای دست مسح صحیح است.
* افراد قطع نخاع که انگشتان پایشان جمع شده و امکان ندارد که مسح پاها از نوک انگشتان بکشند تکلیف چیست؟
ـ اگر فرض شود که مسح از سر انگشت بدون حرج و ضرر حتی با کمک دیگران میسور نیست باید تیمم کنند.
* فرد قطع نخاع که انگشتان دستش بسته شده و باز نمیشود برای مسح سر و پا آیا از انگشتان که جمع شده یا قسمتی از کف دست میتواند مسح بکشد؟
مسح حتی در حال اختیار با هر جای دست کافی است.
* فرد قطع نخاع که با دستهایش به سختی میتواند مسح بکشد اما هنگام مسح کشیدن آب شره میکند و از روی سرش به صورت میرسد آیا وضوی او صحیح است؟ در غیر این صورت تکلیفش چیست؟
اشکال ندارد.
* آیا فردی که دست راستش قطع از مچ یا آرنج است میتواند مسح سر را با رطوبت دست چپ (همانند دست راست) انجام داد؟ و آیا مسح سر از پایین به بالا جایز است؟
ـ اختیاراً هم میشود با دست چپ مسح کرد و به هر سو میتوان مسح کرد.
* معلول قطع نخاعی که دستهایش بیاراده تکان میخورد. هنگام مسح سر، یا پا، قبل از آنکه بخواهد مسح کند دستش بیاختیار به سر، یا پایم کشیده میشود؛ آیا میتوانم روی همان خیسی سر یا پا مسح نمایم، یا باید محلّ مسح را خشک کنم؟
ـ موضع دیگر را مسح کند.
* معلولی که دو دستش قطع شده، و با باقیمانده دستهایش سر و پایش را مسح میکند، ولی به دلیل کوتاهی دست، آب وضویی که بر روی دستها مانده به قدری نیست که بتوان مسح سر و پا را کاملاً انجام داد، تکلیف چیست؟
ـ مسح به عرض یک انگشت بلکه کمتر هم کافی است و در مسح سر کافی است تکان بدهد و به هر حال اگر آب بر دست نماند میتواند از محاسن و اگر نبود از سایر مواضع صورت بگیرد.
* پاهای فردی به گونهای دچار آسیب شده که دائماً باید کفشهای طبّی به پا داشته باشد، و بیرون آوردن کفشها برای مسح پا، بالاخص خارج از منزل، بسیار مشقّت دارد. وظیفه این شخص چیست؟
ـ اگر با کمک کسی بتواند بدون حرج و مشقت زیاد بر خود پا مسح کند لازم است و اگر میسور نبود مسح پا ساقط است.
* معلولی که پاهایش قطع شده، و لذا از پای مصنوعی استفاده میکند. آیا به هنگام مسح پا لازم است روی پای مصنوعی را مسح بکشد، یا نیازی نیست؟
ـ نیازی نیست.
* فردی که انگشت شصت پا، و چند انگشت دیگرش قطع شده است. برای کشیدن مسح پا چه باید بکند؟
ـ بر آن چه باقی مانده مسح کند و از نظر عرض بر یک انگشت کافی است.
* فردی که در دوران دفاع مقدس پایش قطع شده است، چگونه باید مسح بکشد؟
ـ مسح پا ساقط است.
* پای فردی که از مچ به پایین قطع شده، و فقط بخش کوچکی از روی پا باقی مانده است. آیا برای مسح پا لازم است روی این قسمت را مسح کند، یا نیازی نیست؟
ـ اگر پایینتر از مچ پا است لازم است.
* فردی که پای راستش قطع شده است. آیا در هنگام وضو، برای کشیدن مسح، فقط مسح پای چپ کافی است. یا کار دیگری باید انجام بدهد؟
ـ فقط پای چپ را مسح کند.
* آیا برای فردی که دو دستش قطع شده، جایز است که با باقیمانده دست، روی قسمت باریکی از پا مسح بکشد؟
ـ کافی است.
* گاه به هنگام مسح پا، به دلیل این که دو دستم قطع شده، ناخودآگاه بقیه دستم به قسمتهای بالاتر از پا که هنوز مسح نشده برخورد کرده، و آن را خیس میکند. آیا وضوی بنده در این حالت صحیح است؟
ـ اگر قسمتی که خیس نشده است نیز مسح میشود هرچند مختصر باشد کفایت میکند.
* اگر دست راست کسی از کتف قطع شده باشد، آیا مسح پای راست، از او ساقط میگردد؟
ـ هر دو پا را با یک دست میتوان مسح نمود حتی در حال اختیار.
* فرد قطع نخاعی که برای مسح پا تنها میتواند با پشت انگشتان دست مسح بکشد. آیا این کار صحیح است؟
ـ اختیاراً هم کافی است.
* فرد قطع نخاعی که اگر بخواهد خودش مسح میکند، از بالا به پایین و به طرف نوک انگشتان مسح کشیده میشود. آیا کافی است، یا باید نایب بگیرد؟
ـ اختیاراً نیز کافی است.
* فردی قطع نخاع که با دستهایش به سختی میتواند مسح بکشد، اما هنگام مسح کشیدن آب شره میکند، و از روی موها به صورتش میریزد. آیا وضوی این شخص صحیح است؟ اگر صحیح نیست، تکلیف چیست؟
ـ اشکال ندارد.
کمک و نایب گرفتن برای مسح
* آیا برای کسی که دو دستش قطع شده، و به هیچ وجه نمیتواند مسح بکشد، مسح سر لازم است؟ مسح پا چطور؟
ـ از کسی کمک بخواهد و او از محاسن و اگر نبود از صورت آب بگیرد.
* کسی که با دست و زانو راه میرود، اگر کف دست یا زانوی او نجس شود، بنا بر احتیاط واجب با راه رفتن پاک نمیشود و همچنین است ته عصا و ته پای مصنوعی و نعل چهار پایان و چرخ موتور، ماشین و مانند اینها.
* به دلیل اینکه دستهایم قطع است در آوردن و سپس پا کردن جوراب برایم سخت است آیا میتوانم از روی جوراب مسح بکشم؟
ـ از کسی کمک بخواهید مسح بر جوراب کافی نیست.
* فرد قطع نخاع که در هنگام وضو آب روی پاهایش میچکد آیا برای مسح پا باید نایب بگیرد تا روی پا را خشک کند؟ اگر نایب وجود نداشته باشد چطور؟ این در حالی است که خشک کردن روی پا برای خود مشقت دارد.
ـ بر مواضعی که آب نرسیده است مسح کند به مقدار عرض یک انگشت بلکه کمتر نیز کافی است.
* معلولی که خودش میتواند وضو بگیرد، اما برای کشیدن مسح پا در آوردن کفش یا جوراب برایش مشقت دارد، و کمک گرفتن از دیگران برایش سخت است. آیا میتواند از روی کفش مسح بکشد؟ از روی جوراب چطور؟
ـ باید از کسی کمک بگیرد و اگر نبود و کندن آن ممکن نبود باید تیمم کند.
زمین
* اگر ته عصا، پای مصنوعی و لاستیک چرخ ویلچر نجس باشند، آیا به وسیله زمین پاک میشوند؟
– به احتیاط واجب پاک نمیشود.
استحمام
* من معلولی هستم که هر دو سه ماه یکبار حمام میکنم. باتوجه به شرایطم آیا با این وجود نماز قبول است، همچنین دستشویی را چکار کنم؟
ـ نماز خواندن با بدن نجس در مفرض سوال اشکال ندارد.
تیمم
* اگر به واسطه پیری یا ناتوانی، یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها، یا نداشتن وسیلهای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم کند.
* آیا دست مصنوعی در حکم و مثل دست طبیعی است و در جبیره به هنگام وضو باید دست مرطوب بر آن کشیده شود؟
ـ خیر لازم نیست شسته شود.
* اگر به واسطه پیری یا ناتوانی، یا ترس از دزد و جانور و مانند اینها، یا نداشتن وسیلهای که آب از چاه بکشد، دسترسی به آب نداشته باشد، باید تیمم کند.
* اگر یک دست قطع گردیده و به خاطر حساسیت مقداری از دست خود را باندپیچی کرده است باید چگونه وضو بگیرد؟
ـ باید تیمم کند.
* افراد قطع نخاع که انگشتان پایشان جمع شده و امکان ندارد که مسح پاها از نوک انگشتان بکشند تکلیف چیست؟
ـ اگر فرض شود که مسح از سر انگشت بدون حرج و ضرر حتی با کمک دیگران میسور نیست باید تیمم کنند.
* فرد قطع نخاعی که به تنهایی نمیتواند تیمم کند و به دلیل در دسترس نبودن نایب محرم میتواند از نامحرم استفاده بکند؟
ـ نمیتواند.
* معلولی که دستانش قطع است، از آنجا که در آوردن و سپس پوشیدن جوراب برایش سخت است. آیا میتواند بر روی جوراب مسح بکشد؟
ـ باید از کسی کمک بگیرد و اگر نبود و کندن آن ممکن نبود باید تیمم کند.
* اگر آسیب دیده جسمی- حرکتی یا دیگر معلولان، احتمال دهد که به واسطه غسل یا وضو مرضش طولانی شود یا شدت پیدا میکند، یا معالجهاش سخت میشود، در این صورت وظیفه شرعی او چیست؟
– باید تیمم کند.
* اگر برای شخص آسیب دیده جسمی- حرکتی تهیه آب یا استعمال آب جهت وضو یا غسل، حرج و مشقت شدید داشته باشد وظیفهاش چیست؟
– باید تیمم کند.
* فرد قطع نخاعی که اگر در منزل بماند با وسایلی که دارد یا با کمک نایب میتواند به راحتی وضو بگیرد، اما مجبور است برای کار یا تحصیل از خانه خارج شده، و به هنگام نماز نمیتواند در خارج از منزل وضو بگیرد، یا وضویی که میگیرد ناقص است. آیا لازم است دائم در خانه بماند، و کار و تحصیل را رها سازد؟
ـ لازم نیست و اگر نتوانست با کمک کسی وضو بگیرد و وقت تنگ بود تیمم کند.
پاکی مسجد
* اگر فرد نتواند مسجد را تطهیر نماید، تطهیر مسجد بر او واجب نیست ولی اگر باقی گذاشتن نجاست موجب هتک حرمت باشد، چنانچه بداند یا بنا بر احتیاط واجب احتمال معقول بدهد که اگر به دیگری اطّلاع دهد این کار انجام میگیرد باید به او اطّلاع دهد.
* بردن عین نجس و متنجّس به مسجد، اگر بیاحترامی به مسجد باشد، حرام است بلکه احتیاط مستحب آن است که اگر بیاحترامی هم نباشد، عین نجس را به مسجد نبرند مگر آنچه که از توابع انسانی که وارد میشود، شمرده شود مانند خون زخم یا جراحتی که در بدن یا لباس او است.
بول و غائط
* معلولینی که قطع نخاع دارند و قادر به جلوگیری بول نیستند آیا برای آنها جایز است که بین وضو و نمازشان فاصله واقع شود تا بتوانند در نماز جماعت شرکت کنند؟
ـ جایز است.
نماز
تکبیرة الاحرام
* موقع گفتن تکبیرة الاحرام در نمازِ واجب باید بدن استقرار داشته و آرام باشد و اگر عمداً در حالی که بدنش حرکت دارد، تکبیرة الاحرام را بگوید، نماز باطل است.
قبله
* کسی که نمیتواند نشسته نماز بخواند، باید در حال نماز به پهلو طوری بخوابد که جلوی بدن او رو به قبله باشد و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد، بنا بر احتیاط لازم، نباید به پهلوی چپ بخوابد و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
مکان
* مکان نمازگزار هفت شرط دارد:
1. بنا بر احتیاط واجب، غصبی نباشد.
2. استقرار داشته باشد.
3. در جایی نماز بخواند که احتمال بدهد نماز را تمام میکند.
4. توانایی انجام واجبات را در آن محلّ داشته باشد.
5. اگر مکان نمازگزار نجس است، موجب نجاست لباس و بدن او نشود.
6. زن جلوتر یا مساوی مرد نماز نخواند (بنا بر احتیاط واجب).
7. مکان نمازگزار مسطّح باشد.
* مکان نمازگزار در نمازهای واجب باید طوری نباشد که از شدّت حرکت، مانع از ایستادن نمازگزار و انجام رکوع و سجود اختیاری شود، بلکه بنا بر احتیاط لازم، نباید مانع از آرامش و سکون بدن او باشد و اگر به دلیل کمی وقت یا جهت دیگر ناچار باشد، در چنین جایی – مانند بعضی از انواع اتومبیل، کشتی و قطار – نماز بخواند، باید به قدری که ممکن است استقرار و قبله را رعایت نماید و اگر آن وسایل نقلیه از قبله به طرف دیگر حرکت کنند، فرد مکلّف است به طرف قبله برگردد و در هنگام حرکت و برگشتن به سمت قبله، قرائت و اذکار واجب نماز را نخواند و اگر رعایت استقبال قبله دقیقاً ممکن نباشد سعی کند که اختلاف کمتر از (90) درجه باشد و اگر این هم ممکن نباشد فقط در تکبیرة الاحرام قبله را رعایت کند و اگر این هم امکان نداشته باشد، رعایت قبله لازم نیست.
* اگر راننده اتوبوس به مسافر فرصت کافی برای خواندن خارج از اتوبوس ندهد، آیا مسافر جایز است که نماز واجبش را در حالی که در اتوبوس بر جای خود نشسته است به جای آورد؟
ـ آری، لیکن خواندن نماز در حالت ایستاده بر آن مقدم است. در هر دو صورت اگر ممکن گردد باید در همه حالات نماز رو به قبله باشد و الا در صورت تمکن در حالت تکبیرة الاحرام رو به قبله باشد وگرنه شرط رو به قبله بودن ساقط میشود. همچنین اگر بتواند رکوع و سجود اختیاری به جای آورد ـ مانند آن که از راهرو میان اتوبوس استفاده کند ـ واجب است که چنین کند و اگر نتوانست آنها را به جای آورد، در صورتی که میتواند به مقداری که عنوان رکوع و سجود صدق کند خم شود، باید چنین کند. در سجود نیز گذاشتن پیشانی بر سجده گاه را رعایت کند، گرچه با بالا آوردن سجده گاه باشد و اگر به این مقدار نیز نتوانست خم شود، بدل از آنها اشاره کند.
* اگر فرد ناچار شود در جایی نماز بخواند که به طور کلّی قادر به ایستاده نماز خواندن نباشد، لازم است نشسته نماز بخواند و اگر توانایی رکوع و سجود را نیز ندارد، آنها را با اشاره سر، انجام دهد.
لباس نمازگزار
* حکم نماز آسیبدیدگان جسمی ـ حرکتی که همواره میبایست از کفشهای طبی استفاده کنند چیست؟
ـ با همان کفش نماز بخوانند.
* کسی که باید خوابیده نماز بخواند، لازم نیست ملافه یا لحافی که روی خود میکشد، دارای شرایط لباس نمازگزار باشد مگر طوری باشد که بر آن پوشیدن صدق کند، مثل آنکه آن را بر خود بپیچد.
قیام
* ایستادن و قیام در چهار قسمت نماز در صورت امکان واجب است:
1. قیام در موقع گفتن تکبیرة الاحرام
2. قیام پیش از رکوع که آن را قیام متّصل به رکوع میگویند.
3. قیام در موقع قرائت (خواندن حمد و سوره و تسبیحات اربعه)
4. قیام بعد از رکوع.
قیام در مورد اول و دوم علاوه بر اینکه واجب است رکن نماز نیز میباشد و امّا قیام در مورد سوم و چهارم هرچند واجب است امّا رکن نماز نمیباشد و اگر کسی آن را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است.
* موقعی که برای قیام واجب ایستاده (همه چهار نوع قیام) باید راه نرود و جابجا نشود و نیز صاف بایستد و به طرفی خم نشود و همینطور بنا بر احتیاط واجب به جایی تکیه نکند. همچنین بنا بر احتیاط واجب آرامش خود را حفظ نماید. ولی اگر این موارد از روی ناچاری و اضطرار باشد، اشکال ندارد.
* نمازگزار باید بنا بر احتیاط واجب در هنگام قیام هر دو پا را روی زمین بگذارد؛ مثلاً در حال خواندن حمد بنا بر احتیاط واجب نمیتواند پای خود را از زمین – هرچند برای لحظهای – بردارد ولی در حالی که مشغول قرائت نیست و ساکت میباشد از این جهت مانعی ندارد. همچنین لازم نیست سنگینی بدن نمازگزار روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد، اشکال ندارد.
* تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند، مثلاً کسی که در موقع ایستادن، بدنش حرکت میکند یا مجبور است به چیزی تکیه دهد یا بدنش را کمی کج کند یا پاهایش را بیشتر از معمول باز بگذارد، به گونهای که در این موارد ایستادن صدق میکند، باید هر طور که میتواند ایستاده نماز بخواند ولی اگر به هیچ صورت نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند. بنابراین نماز خواندن ایستاده با قیام اضطراری (مثل موارد ذکر شده)، مقدّم بر نماز خواندن نشسته است.
* تا انسان میتواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشیند باید هر طور که میتواند، بنشیند و اگر به هیچ صورت نمیتواند بنشیند، باید به گونهای که در احکام قبله گفته شد به پهلو بخوابد طوری که جلوی بدنش رو به قبله باشد و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد بنا بر احتیاط لازم، نباید به پهلوی چپ بخوابد و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد طوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
* کسی که میتواند بایستد، اگر بترسد که به علّت ایستادن – هرچند با تکیه دادن به دیوار یا عصا و مانند آن باشد – مریض شود یا ضرری قابل توجّهی به او برسد، میتواند نشسته نماز بخواند و چنانچه از نشستن هم بترسد، میتواند خوابیده نماز بخواند.
* اگر نمازگزار در بین نماز از ایستادن ناتوان شود، در صورتی که از برطرف شدن ناتوانی خویش تا آخر وقت نماز ناامید باشد، باید بنشیند و ادامه نماز را نشسته بخواند و اگر نمازگزار از نشستن هم ناتوان شود، باید بخوابد و ادامه نماز را خوابیده با رعایت جهت قبله به جا آورد ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید. امّا چنانچه فرد میداند یا اطمینان دارد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز باقی نمیماند و قبل از سپری شدن وقت میتواند نماز را مثلاً در حال ایستاده بخواند، در این صورت نماز را قطع کرده و بعداً باید نماز را در حال توانایی در داخل وقت ایستاده بخواند. همچنین اگر ناامید نبوده و احتمال معقول بدهد که ناتوانیش تا آخر وقت نماز برطرف میشود، میتواند رجاءً آن را به کیفیتی که بیان شد به پایان برساند و چنانچه عذرش تا آخر وقت باقی ماند نمازی که خوانده کافی است و اگر عذرش برطرف شد باید آن را دوباره بخواند.
* کسی که طبق وظیفهاش نشسته نماز میخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده به جا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود و اگر نتواند باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.
* کسی که طبق وظیفهاش نشسته نماز میخواند اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نخواند امّا اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.
* کسی که طبق وظیفهاش خوابیده نماز میخواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند باید مقداری را که میتواند، نشسته بخواند و نیز اگر میتواند بایستد باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از اذکار واجب را نخواند امّا اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد باید آن را به قیام متّصل به رکوع اختصاص دهد.
* اگر انسان ناامید نباشد که در آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند، چنانچه اول وقت، نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت و توانایی بر ایستادن پیدا کند، باید نماز را دوباره به جا آورد ولی اگر ناامید از آن باشد که بتواند نماز را ایستاده بخواند و در اول وقت، نماز را بخواند و سپس قدرت بر ایستادن پیدا کند، لازم نیست نماز را دوباره بخواند.
* اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود، باید بنشیند، و اگر از نشستن هم عاجز شود، باید بخوابد، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید.
* تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند، مثلاً کسی که در موقع ایستادن، بدنش حرکت میکند، یا مجبور است به چیزی تکیه دهد، یا بدنش را مختصری کج کند، باید به هر طور که میتواند ایستاده نماز بخواند، ولی اگر به هیچ قسم نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
* تا انسان میتواند بنشیند، نباید خوابیده نماز بخواند، و اگر نتواند راست بنشیند باید هر طور که میتواند، بنشیند؛ و اگر به هیچ قسم نمیتواند بنشیند، باید بهطوری که در احکام قبله گفته شد به پهلو بخوابد بهطوری که جلوی بدنش رو به قبله باشد، و تا وقتی که ممکن است به پهلوی راست بخوابد نباید ـ بنا بر احتیاط لازم ـ به پهلوی چپ بخوابد، و اگر این دو ممکن نباشد، باید به پشت بخوابد بهطوری که کف پاهای او رو به قبله باشد.
* کسی که نشسته نماز میخواند، اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بایستد و رکوع را ایستاده بجا آورد، باید بایستد و از حال ایستاده به رکوع رود، و اگر نتواند باید رکوع را هم نشسته بجا آورد.
* کسی که خوابیده نماز میخواند، اگر در بین نماز بتواند بنشیند باید مقداری را که میتواند، نشسته بخواند. و نیز اگر میتواند بایستد باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از اذکار واجب را نخواند. اما اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد باید آن را به قیام متصل به رکوع اختصاص دهد.
* کسی که نشسته نماز میخواند اگر در بین نماز بتواند بایستد، باید مقداری را که میتواند، ایستاده بخواند، ولی تا بدنش آرام نگرفته، باید چیزی از ذکرهای واجب را نخواند. اما اگر بداند مقدار کمی میتواند بایستد باید آن را به قیام متصل به رکوع اختصاص دهد.
* کسی که میتواند بایستد، اگر بترسد که به واسطه ایستادن، مریض شود یا ضرری به او برسد، میتواند نشسته نماز بخواند، و اگر از نشستن هم بترسد، میتواند خوابیده نماز بخواند.
* اگر انسان مأیوس نباشد که در آخر وقت بتواند ایستاده نماز بخواند، چنانچه اوّل وقت نماز را بخواند و در آخر وقت قدرت بر ایستادن حاصل نماید باید نماز را دوباره بجا آورد. ولی اگر مأیوس از آن باشد که بتواند نماز را ایستاده بخواند، اگر در اوّل وقت نماز را بخواند و سپس قدرت بر ایستادن پیدا کند، لازم نیست نماز را اعاده کند.
* کسی که پای مصنوعی دارد و به وسیله آن میتواند نماز را ایستاده بخواند گاهی به علت خستگی پا یا احتمال زخم شدن آن پای مصنوعی را در آورده و نشسته نماز میخواند آیا واجب است همیشه با پای مصنوعی به طور ایستاده نماز بخواند یا میتواند نشسته هم بخواند؟
– تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند نباید بنشیند ولی اگر به هیچ قسم حتی مثل حال رکوع هم نتواند بایستد باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
* اگر فردی بخواهد تمام نماز را با پای مصنوعی و به صورت ایستاده بخواند موجب ضرر یا عسر و حرج میشود آیا میتواند بعضی رکعات نماز را نشسته بخواند؟
– اگر در بین نماز از ایستادن عاجز شود باید بنشیند.
* آیا ایستادن بر یک پا در حالی که پای دیگر حالت استراحت دارد در حال نماز صحیح است؟
– لازم نیست سنگینی بدن روی هر دو پا باشد و اگر روی یک پا هم باشد اشکال ندارد.
* کسی که قادر به ایستادن در حال نماز نباشد یا برایش مشقت داشته باشد میتواند نمازش را نشسته بخواند؟
– اگر به هیچ قسم نتواند بایستد باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
* فرد معلولی که میتواند نشسته همراه با تکیه دادن نماز بخواند آیا میتواند خوابیده نماز بخواند؟
– خیر
* معلولی که خوابیده نماز میخواند اگر در بین نماز بتواند بنشیند وظیفهاش چیست؟
– باید مقداری را که میتواند، نشسته بخواند.
* کسى که نشسته یا خوابیده نماز مىخواند، اگر موقعى که حمد یا تسبیحات مىخواند شک کند که سجده یا تشهّد را بجا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از آنکه مشغول حمد یا تسبیحات شود شک کند که سجده، یا تشهّد را بجا آورده یا نه، باید به جا آورد.
* کسی که نشسته نماز میخواند، اگر شکی کند که باید برای آن یک رکعت نماز احتیاط ایستاده، یا دو رکعت نشسته بخواند، باید یک رکعت نشسته به جا آورد و اگر شکی کند که باید برای آن دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند، باید دو رکعت نشسته به جا آورد.
* کسی که وظیفهاش خواندن نماز نشسته است، اگر موقع خواندن نماز احتیاط بتواند بایستد، باید به وظیفه کسی که نماز را ایستاده میخواند، عمل کند.
* کسی که ایستاده نماز میخواند، اگر موقع خواندن نماز احتیاط از ایستادن ناتوان شود، باید مثل کسی که نماز را نشسته میخواند نماز احتیاط را به جا آورد.
رکوع
* نمازگزار در هر رکعت بعد از قرائت باید رکوع کند؛ یعنی طوری که در ادامه ذکر میشود، خم شود.
* واجبات رکوع عبارت است از:
1. خم شدن
2. قیام قبل از رکوع (متّصل به رکوع)
3. ذکر رکوع
4. استقرار و آرامش بدن
5. قیام بعد از رکوع.
* کسی که نشسته رکوع میکند، باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد، و بهتر است به قدری خم شود که صورت مقابل جای سجده برسد.
* کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد؛ مثلاً دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو میرسد، یا زانوی او پایینتر از مردم دیگر است که باید زیاد خم شود تا دستش به زانو برسد، باید به اندازه معمول خم شود.
* کسی که نشسته رکوع میکند، باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و احتیاط مستحب است به قدری خم شود که صورت مقابل جای سجده برسد.
* هر گاه نتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و از حال ایستاده رکوع کند و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند، باید به اندازهای که عرفاً به آن رکوع گفته میشود، خم شود و اگر به این مقدار نیز نتواند خم شود، باید برای رکوع در حال ایستاده با سر اشاره نماید و اگر به طور کلّی از ایستادن در نماز عاجز باشد، باید رکوع را نشسته انجام دهد.
* کسی که نمیتواند ایستاده رکوع کند ولی برای رکوع میتواند در حالی که نشسته است خم شود، باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید و احتیاط مستحب آن است که نماز دیگری هم بخواند و موقع رکوع آن بنشیند و برای رکوع خم شود.
* کسی که برای رکوع باید با سر اشاره کند، اگر نتواند با سر اشاره کند، باید به نیّت رکوع چشمها را بر هم بگذارد و ذکر آن را بگوید و به نیّت برخاستن از رکوع، چشمها را باز کند و اگر از این هم ناتوان است، باید در قلب خود نیّت رکوع کند و بنا بر احتیاط واجب، با دست خود یا مانند آن برای رکوع اشاره کند و ذکر آن را بگوید و در این صورت آخر، اگر نمازگزار میتواند در حال نشسته رکوع را با اشاره با سرانجام دهد، باید بنا بر احتیاط واجب، نماز را هم ایستاده (که رکوع آن با نیّت در قلب و همراه با اشاره دست و امثال آن باشد) بخواند و هم نشسته (که رکوع آن با اشاره به سرانجام شود) بجا آورد.
* اگر شخص آسیب دیده جسمی- حرکتی اصلاً ولو با تکیه دادن نتواند خم شود تکلیف او درباره رکوع نمازش چیست؟
– باید برای رکوع با سر اشاره کند.
استقرار و آرامش بدن در رکوع، قیام و قعود
* اگر به سبب بیماری و مانند آن، نتواند در رکوع آرام بگیرد، نمازش صحیح است؛ ولی باید پیش از آنکه از حدّ رکوع خارج شود، ذکر واجب را بگوید و چنانچه نتواند به مقدار ذکر واجب – هرچند یک «سُبْحانَ اللّه» و هرچند بدون آرامش – در حدّ رکوع بماند، واجب نیست ذکر را بگوید ولی احتیاط مستحب آن است که ذکر را بگوید، هرچند بقیه آن را در حال برخاستن به قصد قربت مطلقه بگوید (یعنی خصوص ذکر واجب نماز را نیت نکند بلکه به این قصد که این ذکر به طور کلّی مطلوب و دارای ثواب است بگوید) و یا اینکه قبل از رسیدن به حدّ رکوع به قصد قربت مطلقه شروع کند.
* شخص آسیب دیده یا مریضی که نشسته رکوع میکند کیفیت رکوع او در این حال چگونه است؟
– باید به قدری خم شود که صورتش مقابل زانوها برسد و بهتر است به قدری خم شود که صورت مقابل جای سجده برسد.
* اگر شخص آسیب دیده بتواند به رکوع برود ولی به مقدار ذکر نمیتواند در رکوع بماند وظیفهاش چیست؟
– اگر نتواند به مقدار ذکر ولو یک «سبحان اللّه» در حال رکوع بماند هر چند بدون آرامش واجب نیست بگوید ولی احتیاط مستحب آن است که ذکر را بگوید هر چند بقیه آن را در حال برخاستن و قصد قربت مطلقه بگوید یا قبل از آن شروع کند.
* اگر فرد آسیب دیده ذهنی یا معلول جسمی- حرکتی یا مریض در رکوع آرام نمیگیرد نمازش چه حکمی دارد؟
– نمازش صحیح است ولی باید پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود ذکر واجب یعنی «سبحان اللّه ربی العظیم و بحمده» یا سه مرتبه «سبحان اللّه» را بگوید.
* چنانچه آسیب دیده جسمی- حرکتی یا کم توان ذهنی که نمیتواند تعادل خود را حفظ کند، نتواند به اندازه رکوع خم شود تکلیف او در رابطه با رکوع چیست؟
– باید به چیزی تکیه دهد و رکوع کند، و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به طور معمول رکوع کند، باید بهاندازهای که عرفاً به آن رکوع گفته شود خم شود، و اگر به این مقدار نیز نتواند خم شود، باید برای رکوع با سر اشاره نماید.
* اگر شخص آسیب دیده جسمی- حرکتی اصلاً ولو با تکیه دادن نتواند هم شود تکلیف او درباره رکوع نمازش چیست؟
– باید برای رکوع با سر اشاره کند.
* اگر شخص معلول یا مریضی که نماز را نشسته میخواند، اگر بعد از خواند حمد و سوره نتواند رکوع را ایستاده به جا آورد، وظیفهاش چیست؟
– اگر نتواند، باید رکوع را هم نشسته به جا آورد.
* چنانچه مریض یا معلول در بین نماز از ایستادن یا نشستن عاجز میشود تکلیفش چیست؟
– اگر از ایستادن عاجز شود باید بنشیند و اگر از نشستن هم عاجز شود باید بخوابد ولی تا بدنش آرام نگرفته باید چیزی از ذکرهای واجب را نگوید.
* کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد مثلاً دستش خیلی بلند است که اگر کمی خمی شود به زانو میرسد یا زانوی او پایینتر از مردم دیگر است که باید خیلی خم شود تا دستش به زانو برسد وظیفهاش در رابطه با رکوع چیست؟
– باید به اندازه معمول خم شود.
سجود
1. قرار دادن قسمتهای هفتگانه بر زمین
2. ذکر سجده
3 و4. نشستن بین دو سجده و بنا بر احتیاط واجب نشستن بعد از سجده دوم
5. استقرار و آرامش بدن
6. همسطح بودن پیشانی نسبت به انگشتان شست و دو زانو
7. گذاشتن پیشانی بر چیزی که سجده بر آن صحیح است.
* در سجده باید دو کف دست (که شامل انگشتان هم میشود) را بر زمین بگذارد و بنا بر احتیاط واجب، در صورت امکان همه کف دست را بر زمین بگذارد ولی در حال ناچاری و اضطرار پشت دست هم مانعی ندارد و اگر پشت دست هم ممکن نباشد، بنا بر احتیاط واجب، باید مچ دست را بر زمین بگذارد و چنانچه آن را هم نتواند، تا آرنج هر جا را که میتواند بر زمین بگذارد و اگر آن هم ممکن نیست، گذاشتن بازو کافی است.
* کسی که مقداری از انگشت شست پایش قطع شده است، باید بقیه آن را بر زمین بگذارد و اگر چیزی از آن نمانده، یا اگر مانده خیلی کوتاه است که نمیتوان آن را به هیچ وجه بر زمین یا چیز دیگری گذاشت، بنا بر احتیاط واجب، باید بقیه انگشتان را بگذارد و اگر هیچ انگشتی در پاهایش وجود ندارد، هر مقداری که از پا باقیمانده بر زمین بگذارد، کافی است.
* بدن نمازگزار در حال سجود باید آرام باشد و نباید بدن خود را، به اختیار طوری حرکت دهد که از حال آرام بودن خارج شود؛ حتّی بنا بر احتیاط واجب زمانی که مشغول ذکر واجب نیست.
* اگر در پیشانی دمل یا زخم و مانند آن باشد که نتواند آن را، هرچند بدون فشار، بر زمین بگذارد، چنانچه آن دمل مثلاً همه پیشانی را فرا نگرفته باشد، باید با جای سالم پیشانی سجده کند و اگر برای سجده کردن با جای سالم پیشانی لازم باشد زمین را گود کند و دمل را در گودال و جای سالم را به مقداری که برای سجده کافی باشد بر زمین بگذارد، باید این کار را انجام دهد.
* اگر دمل یا زخم تمام پیشانی را فراگرفته باشد، بنا بر احتیاط واجب، باید بقیه پیشانی (دو طرف باقیمانده از پیشانی یا یکی از دو طرف آن) را هر طور که میتواند بر زمین بگذارد و اگر نتواند قسمت باقیمانده پیشانی را بر زمین بگذارد، احتیاط لازم آن است که در صورت امکان، به چانه سجده کند و اگر نمیتواند به چانه سجده کند، به یکی از دو طرف پیشانی که آن را جَبین یا شقیقه مینامند، سجده نماید و اگر این کار را هم نتواند انجام دهد، به یک قسمت از اجزای دیگر صورت سجده کند و اگر سجده کردن با صورت، به هیچ وجه – هرچند با معالجه – ممکن نباشد، باید برای سجده با سر یا چشمش اشاره کند.
* کسی که میتواند بنشیند ولی نمیتواند پیشانی را بر زمین برساند، اگر بتواند به قدری خم شود که عرفاً سجده بر آن صدق کند، باید به آن مقدار خم شود و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است، روی مکان بلندی گذاشته و پیشانی را بر آن بگذارد؛ ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را در صورت امکان به طور معمول بر زمین بگذارد و اگر در این صورت، مکان بلندی نباشد که مهر یا شیء دیگری که سجده بر آن صحیح است را روی آن قرار دهد و کسی هم نباشد که مثلاً مهر را بلند کند و بگیرد تا آن شخص بر آن سجده نماید، باید مهر یا شیء دیگر را با دست بلند کرده و بر آن سجده نماید.
* کسی که به هیچ وجه نمیتواند سجده نماید، یا آنکه میتواند مقداری خم شود، ولی بر آن مقدار، عرفاً سجده صدق نکند، باید برای سجده با سر اشاره کند و اگر نتواند، باید با چشمها اشاره نماید و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند، باید در قلب نیّت سجده کند و بنا بر احتیاط لازم، با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند و ذکر واجب را بگوید.
* عدم تماس هفت موضع هنگام سجده برای معلولین چه حکمی دارد؟
ـ ضرورت ندارد.
* کسی که یکی از انگشتان دستش کج میباشد و مثل بقیه انگشتان به راحتی روی زمین قرار نمیگیرد وظیفهاش چیست؟
ـ لازم نیست بر زمین بگذارد.
* افرادی که کف دستشان عادی نیست چگونه باید کف دست را به زمین بگذارند آیا لازم است جای متناسب با کف دست درست کنند؟
ـ اگر ممکن است طوری دست را بر زمین بگذارند که همه کف دست تقریباً به زمین برسد و اگر ممکن نشد به همان نحو که ممکن است اکتفا کند.
* کسی که یکی از انگشتان شصت پایش کج است و مثل بقیه انگشتها به راحتی روی زمین قرار نمیگیرد وظیفهاش چیست؟
ـ هر قسمتی از انگشت شصت بر زمین باشد کافی است و اگر ممکن نیست ساقط است.
* معلولینی که دست و پای آن مصنوعی است هنگام سجده و قرار گرفتن مواضع سجده بر زمین چه تکلیفی دارند؟
ـ واجب نیست دست یا پای مصنوعی را بر زمین بگذارند.
* کسی که مقداری از شصت پایش بریده است برای سجده وظیفهاش چیست؟
– باید بقیه آن را به زمین بگذارد.
نماز قضاء
* اگر پدر نمیتوانسته قضای نماز را – هرچند با عمل به وظیفه نماز اضطراری مثل نماز نشسته یا خوابیده برای کسی که نمیتواند ایستاده نماز بخواند – انجام دهد و در همان حال ناتوانی فوت شده است، قضای آن بر پسر بزرگتر واجب نیست.
* کسانی که از گردن به پایین قطع نخاع هستند و قدرت انجام وضو و تیمم و گرفتن نایب را ندارند، تکالیفشان برای نماز چیست؟
ـ نماز ساقط است و به احتیاط واجب در وقت تمکن قضا کنند.
* فرد قطع نخاعی از گردن که همیشه نایب برای او وضو میگیرد. اگر نایب از منزل بیرون رود، و تا پایان وقت برنگردد، تکلیفش چیست؟ آیا وضو از او ساقط میشود؟
ـ اگر نتواند بدون نایب تیمم کند نماز از او ساقط است و به احتیاط واجب قضا کند.
* مریضی که سکته کرده و مدتی بستری بوده و فاقد حس و حرکت و شعور است آیا نماز از او ساقط است یا خیر؟ و بعد از او ورثه باید نمازهای او را قضا کنند یا ضرورتی ندارد؟
ـ ساقط است و قضا ندارد.
نماز مستحبی
* نمازهای مستحبّی را در حال اضطرار و عدم توانایی، میتوان خوابیده به پهلوی راست یا چپ یا خوابیده به پشت (طبق وظیفه فرد) به جا آورد و در این حال رکوع و سجده با اشاره سرانجام میشود و امّا در حال اختیار، جواز آن محلّ اشکال است؛ ولی انجامش به عنوان رجاء اشکال ندارد.
* کسی که نمیتواند وضو بگیرد یا غسل کند، جایز است نمازهای مستحبّی را با تیمم (طبق وظیفهاش) بخواند.
نماز جمعه
* معلولین و افرادی که قطع نخاع شدهاند و قدرت بر نگهداری بول را ندارند آیا برای ایشان جایز است شرکت در نماز جمعه و استماع خطبه و ادای نماز جمعه و عصر یا وضوی کسی که نمیتواند بولش را نگهدارد؟
ـ جایز است.
* اگر شخصی که شصت پایش بریده است چیزی از آن باقی نمانده یا اگر باقی مانده خیلی کوتاه است یا نمیتواند به زمین بگذارد برای سجده چه کند؟
– بنابر احتیاط واجب باید بقیه انگشتان را بگذارد.
* اگر شخصی اصلاً انگشت پا ندارد چگونه باید سجده کند؟
– باید هر مقداری که از پا باقی مانده به زمین بگذارد.
* کسی که نمیتواند پیشانی را به زمین برساند برای سجده وظیفهاش چیست؟
– کسی که میتواند بنشیند ولی نمیتواند پیشانی را بر زمین برساند، اگر بتواند بهقدری خم شود که عرفاً سجده بر آن صدق کند باید به آن مقدار خم شود، و مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است، روی چیز بلندی گذاشته و پیشانی را بر آن بگذارد، ولی باید کف دستها و زانوها و انگشتان پا را در صورت امکان به طور معمول بر زمین بگذارد.
* اگر چیز بلندی نباشد که مهر یا چیز دیگری را که سجده بر آن صحیح است بر آن بگذارد چگونه باید سجده کند؟
– اگر چیز بلندی نباشد که مهر یا چیز دیگری که سجده بر آن صحیح است بگذارد، و کسی هم نباشد که مثلاً مهر را بلند کند و بگیرد تا آن شخص بر آن سجده کند، باید مهر یا چیز دیگر را با دست بلند کرده و بر آن سجده نماید.
* آسیب دیده جسمی- حرکتی که اصلاً نمیتواند برای سجده خم شود، وظیفهاش در رابطه با سجده نماز چیست؟
– باید برای سجده با سر اشاره کند، و اگر نتواند باید با چشمها اشاره نماید، و اگر با چشمها هم نمیتواند اشاره کند باید در قلب نیت سجده کند ـ و بنا بر احتیاط لازم ـ با دست و مانند آن برای سجده اشاره کند، و ذکر واجب را بگوید.
* کسانی که قطع نخاع شده، و قدرت بر نگهداری بول ندارند، میتوانند با یک وضو در نماز جمعه شرکت کرده، و به استماع خطبه و ادای نماز جمعه و عصر بپردازند؟
ـ میتوانند.
نماز جماعت
* آیا کسانی که قطع نخاع هستند، و قادر بر جلوگیری از خروج بول نمیباشند، جایز است که بین وضو و نمازشان فاصله بیندازند، تا بتوانند در نماز جماعت شرکت کنند؟
ـ اگر در تمام وقت نماز فرصتی نداشته باشند که تمام نماز را بدون خروج بول بخوانند تأخیر جایز است.
کمک و اجیر گرفتن
* اگر معلولی به کمک فرد دیگری بتواند بایستد آیا نماز را ایستاده بخواند یا اینکه از کمک دیگری استفاده نکند و نماز را نشسته بخواند؟
– تا انسان میتواند ایستاده نماز بخواند، نباید بنشیند، مثلاً کسی که در موقع ایستادن، بدنش حرکت میکند، یا مجبور است به چیزی تکیه دهد، یا بدنش را مختصری کج کند، باید به هر طور که میتواند ایستاده نماز بخواند، ولی اگر به هیچ قسم نتواند بایستد، باید راست بنشیند و نشسته نماز بخواند.
* اگر فردی که از انجام بعضی از شرایط و کارهای اختیاری نماز ناتوان است، حتّی به صورت مجّانی و بدون اجرت، به نیابت از دیگری عمل را به جا آورد، بازهم بنا بر احتیاط واجب نمیتوان به عمل او اکتفاء کرد؛ بنابراین به طور مثال نیابت کسی که به علّت عذری، با تیمم یا نشسته یا با بدن یا لباس نجس نماز میخواند یا توانایی اصلاح حمد و سورهاش را ندارد، بنا بر احتیاط واجب کافی نیست؛ ولی نیابت و اجیر گرفتن کسی که وظیفه او وضو یا غسل جبیرهای است و با چنین وضو یا غسلی نماز میخواند، اشکال ندارد.
* کسانی که از گردن به پایین قطع نخاع هستند و قدرت انجام وضو و تیمم و گرفتن نایب را ندارند، تکالیفشان برای نماز چیست؟
ـ نماز ساقط است و به احتیاط واجب در وقت تمکن قضا کنند.
احکام متفرقه
* آیا به فرد کم توان ذهنی، ناشنوا، معلول جسمی- حرکتی که نماز را غلط میخواند لازم است تذکر دهیم؟
ـ اگر ممکن باشد باید به مقدار تمکن، به او تفهیم شود.
* فرد قطع نخاعی از گردن که همیشه نایب برای او وضو میگیرد. اگر نایب از منزل بیرون رود، و تا پایان وقت برنگردد، تکلیفش چیست؟ آیا وضو از او ساقط میشود؟
ـ اگر نتواند بدون نایب تیمم کند نماز از او ساقط است و به احتیاط واجب قضا کند.
* احتراماً پدری دارم که حدود چهار سال است که در اثر سکته مغزی یک سمت ایشان فلج شده و بر روی صندلی چرخدار نشسته است و همچنین نمیتواند نماز بخواند، وضعیت نماز ایشان چگونه است؟ تکلیف چیست؟
ـ نماز را به همان صورتی که تمکن دارد بجا آورد.
روزه
* پیرمرد و پیرزنی که روزه گرفتن به سبب پیری، برای آنان ممکن نیست یا سختی فوقالعاده دارد. که در صورت دوّم (سختی فوقالعاده) باید برای هر روز یک مُدّ طعام (تقریباً 750 گرم) گندم یا جو یا نان و مانند اینها به فقیر بدهد که آن را فدیه مینامند و در این مورد و مواردی که در مسائل بعد ذکر میشود، سیر کردن فقیر کافی نیست و لازم است یک مدّ طعام را به عنوان اینکه مال و ملک فقیر باشد به او بدهد.
* کسی که به سبب پیری روزه نگرفته، چنانچه بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگیرد، احتیاط مستحب آن است که قضای روزههایی را که نگرفته، به جا آورد.
* مسافری که باید نمازهای چهار رکعتی را در سفر دو رکعت بخواند، نباید روزه بگیرد – چه روزه واجب باشد و چه روزه مستحب – و از این حکم، موارد زیر استثناء میشود:
الف. کسی که از قربانی واجب در حجّ تمتّع ناتوان است، واجب است به جای آن ده روز، روزه بگیرد، که باید سه روز اوّل آن را در بین همان سفر حج روزه بگیرد؛ هرچند مسافر باشد و هفت روز باقیمانده را پس از برگشتن به وطن به جا آورد.
ب. کسی که در مناسک حج تمتّع در وقوف عرفات، قبل از غروب آفتاب، از سرزمین عرفات خارج شود و دوباره به عرفات برنگردد، باید یک شتر كفّاره بدهد و اگر نتواند این كفّاره را بدهد باید هیجده روز، روزه بگیرد و میتواند این هیجده روز را در همان حال سفردر مكّه و یا در راه برگشتن و یا بعد از بازگشت به وطن به جا آورد.
ج. کسی که روزه مستحبّی روز معیّنی را نذر کرده که آن را در سفر یا آنکه چه در سفر باشد یا در سفر نباشد، به جا آورد.
د. مسافری که میخواهد در مدینه منوّره برای طلب حاجت سه روز روزه بگیرد.
* اگر دکتر، مریض یا آسیب دیده ذهنی یا دیگر آسیب دیدگان را از گرفتن روزه منع کند ولی خود شخص میداند که روزه ضرر ندارد، چه باید بکند؟
– باید روزه بگیرد.
حج
شرایط وجوب
* حج: زیارت کردن خانه خدا و انجام اعمالی است که دستور دادهاند در آنجا بجا آورده شود. و در تمام عمر بر کسی که این شرایط را دارا باشد، یک مرتبه واجب میشود:
اوّل: آنکه بالغ باشد.
دوّم: آنکه عاقل و آزاد باشد.
سوّم: به واسطه رفتن به حج مجبور نشود که کار حرامی را که ترک آن از حج مهمتر است انجام دهد، یا عمل واجبی را که از حج مهمتر است ترک نماید، ولی اگر در این حال به حج برود گر چه گناه کرده اما حج او صحیح است.
چهارم: آنکه مستطیع باشد.
* پول قربانی بچه غیر ممیّز بر ولی او است، و همچنین کفّاره شکار او، و اما کفاراتی که با به جا آوردن عمدی موجباتشان واجب میشوند، ظاهر این است که با صدور موجباتشان از بچه هر چند ممیّز باشد، واجب نمیشود، نه بر ولیّ و نه در مال بچه. پس بر دیوانه هر چند ادواری باشد حج واجب نیست. بلی اگر دیوانگیش ادواری باشد، و زمان سلامتیش کافی برای انجام مناسک حج و تهیه مقدماتش باشد، و مستطیع هم باشد، حج بر او واجب است هر چند در سائر اوقات دیوانه باشد. همچنان که اگر بداند زمان دیوانگیش همیشه مصادف با ایام حج است، واجب است در زمان سلامتیش نائب بگیرد که از طرف حج را در ایام آن انجام دهد.
* بر فرد غیر بالغ – هرچند نزدیک به بلوغ باشد- حج، واجب نیست و اگر بچه ممیّز نابالغ، حج انجام دهد، حجش صحیح میباشد، ولی جای حجة الاسلام را نمیگیرد.
استطاعت
* مستطیع بودن به چند چیزاست:
اوّل: آنکه توشه راه و همچنین مرکب سواری ـ در صورت احتیاج به آن ـ یا مالی که بتواند با آن مال آنها را تهیه کند، داشته باشد.
دوّم: سلامت مزاج و توانایی آن را داشته باشد که بدون مشقت زیاد بتواند مکه رود، و حج را بجا آورد. و این شرط در وجوب مباشرت حج معتبر است و کسی که توانایی مالی دارد ولی قدرت بدنی مباشرت ندارد یا مباشرت برای او حرجی است و امید بهبودی ندارد باید نایب بگیرد.
سوّم: در راه مانعی از رفتن نباشد، و اگر راه بسته باشد یا انسان بترسد که در راه جان یا عرض او از بین برود یا مال او را ببرند، حج بر او واجب نیست. ولی اگر از راه دیگری بتواند برود اگرچه دورتر باشد، باید از آن راه برود، مگر آنکه آن راه آنقدر دورتر و غیرمعمولی باشد که بگویند راه حج بسته است.
چهارم: تمکن از سایر جهات داشته باشد که به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد.
پنجم: مخارج کسانی را که خرجی آنان بر او واجب است مثل زن و بچه، یا ترک انفاق بر آنان برای او حرجی است، داشته باشد.
ششم: بعد از برگشتن، کسب یا زراعت یا عایدی ملک یا راه دیگری برای معاش خود داشته باشد، یعنی اینطور نباشد که به واسطه مخارج حج پس از برگشتن مجبور شود به زحمت زندگی کند.
* اگر کسی که مستطیع شده حج نکند، و بعد به واسطه پیری یا مرض و ناتوانی، نتواند حج نماید، یا حرجی باشد و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش حج کند، باید دیگری را از طرف خود بفرستد، و در صورتی که بعداً قدرت پیدا کرد، خودش نیز حج نماید و همچنین است اگر در سال اوّلی که به قدر رفتن حج مال پیدا کرده، به واسطه پیری یا مرض یا ناتوانی نتواند حج کند و ناامید از توانایی خود باشد، و در تمام این صور احتیاط مستحب آن است که چنانچه منوبعنه مرد باشد، نایب صروره باشد، یعنی کسی باشد که برای اوّلین بار به حج میرود.
* شخص مستطیع در صورتی که توانایی حج را داشته باشد، باید شخصاً به حج برود، و حج شخص دیگری از طرف او تبرعاً یا با اجرت کفایت نمیکند.
* کسی که حج بر ذمه وی مستقر شده، و شخصاً نتواند به علت بیماری یا پیری یا مانعی دیگر حج را به جا آورد، یا حج نمودن برایش مشقت و حرج داشته، و امید اینکه بعداً بتواند حج نماید بدون مشقت و حرج نیز نداشته باشد، در این صورت واجب است برای خود نائب بگیرد. و همچنین کسی که دارا و ثروتمند است ولی توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد، یا مباشرت موجب حرج و مشقت برای او میشود، و وجوب نایب گرفتن فوری است مانند فوریت خود وجوب حج.
* در صورتی که نایب از طرف کسی که توانایی نداشت شخصاً به حج برود حج نمود، و شخصی که حج از طرف او انجام شده در حالتی که عذرش باقی بود فوت نمود، حج نایب کفایت میکند هر چند حج بر ذمه وی مستقر شده باشد، و اما اگر اتفاقاً قبل از مردن عذر برطرف شد، احوط این است که شخصاً در زمان تمکن حج نماید. و چنانچه بعد از محرم شدن نایب عذرش برطرف شود، بر شخصی که نیابت از طرف او انجام شده واجب است شخصاً حج نماید. اگر چه بنابر احوط واجب است که نایب نیز عمل حج را تمام نماید.
* کسی که شخصاً از حج نمودن معذور است و تمکن نایب گرفتن هم ندارد وجوب (نایب گرفتن) ساقط است، ولی واجب است بعد از فوتش حج از طرف او قضا شود، در صورتی که حج بر او مستقر شده باشد، و اگر مستقر نبوده واجب نیست، و اگر متمکن از نایب گرفتن بوده و نایب نگرفت تا فوت نمود، واجب است از طرف او قضا شود.
وصیت
* آیا شخص میتواند به ناقصالعضوی وصیت کند که حجةالاسلام یا غیر آن را به نیابت از او به جای آورد، در صورتی که نقص عضوش بر نحوه طبیعی انجام اعمال اثر میگذارد؟
– اگر وصیت کننده از نقص عضو نایب بیخبر بود، یا آن که این نقص بعد از وصیت پدید آمد و وصیت کننده بی آن که از آن باخبر شود، فوت کرد و یا آن که پس از مرگ وصیت کننده، نقص عضو پیدا شد، بعید نیست که وصیت باطل باشد. اما اگر وصیت کننده با علم به نقص عضو وصیت کرد و یا آن که پس از وصیت این نقص پدیدار شد ولی وصیت کننده با آگاهی از آن از وصیت خود عدول نکرد، ظاهراً اجرای وصیت از ثلث میت واجب است. البته اگر مورد وصیت حجةالاسلام بوده باشد، احتیاط واجب آن است که هم وصیت را اجرا کنند و هم کسی را که توانایی ادای عمل اختیاری داشته باشد، از اصل ترکه میت برای حج نایب بگیرند.
میقات احرام
* در شریعت مقدسه اسلام جاهایی برای بستن احرام تعیین شده، که به آنها میقات گفته میشود، و واجب است احرام از یکی از آن جاها بسته شود. و آنها نه جا و مکان میباشد:
1ـ ذو الحلیفه، و آن در نزدیکی مدینه منوره است، و میقات اهل مدینه و هر کسی است که خواسته باشد از راه مدینه به حج برود، و احوط این است که احرام در مسجد آنکه معروف است به مسجد شجره بسته شود و اینکه احرام بستن در بیرون آن برای غیر زن حائض و هر کس که حکم او را داشته باشد کفایت نمیکند، اگر چه محاذی مسجد باشد.
2ـ وادی عقیق، و آن میقات اهل عراق و نجد و هر کسی است که از آنجا عبور کند، هر چند اهل عراق و نجد نباشد، و آن میقات دارای سه جزء میباشد:
اول: مسلخ، که نام اول آن است.
دوم: غمره، که نام وسط آن است.
سوم: ذات عرق، که نام آخر آن است.
و احوط و اولی آن است که مکلف در صورتی که مانعی مانند بیماری یا تقیه نداشته باشد، پیش از رسیدن به ذات عرق احرام ببندد.
* کسی که از راه مدینه به حج میرود و به ذو الحلیفه میرسد و میقات دیگری بنام «جحفه» در میان راه دارد، نمیتواند از ذو الحلیفه بدون احرام گذشته و از جحفه احرام ببندد، مگر در موارد ضرورت، مانند بیماری یا ضعف و یا عذر دیگری مانند اینها.
طواف و نماز آن و سعی
* بنابر احتیاط طواف حج و نماز آن و سعی در حج تمتع، قبل از وقوف در عرفات و مشعر بجا آورده نشود، و در صورتی که از روی ندانستن حکم شرعی آنها را بجا آورد، اکتفا به آنها مورد اشکال است، اگر چه خالی از وجه نمیباشد، و از حکم ذکر شده موارد ذیل استثناء میشود:
1ـ زنی که از ترس از پیش آمدن عادت ماهانه و یا حالت زایمان و خون پس از آن دارد.
2ـ افراد پیر و مریض و علیل، و غیر آنها از کسانی که بازگشت به مکه برای آنها مشکل است، و یا طواف نمودن بعد از بازگشت از منی، به علت ازدحام شدید جمعیت یا غیر آن، برای آنها مشکل است.
3ـ کسی که از چیزی بترسد که با وجود آن به مکه برگردد.
بنابر این جایز است برای اینها، طواف و نماز آن و سعی را پیش از وقوف در عرفات و مشعر و بعد از بستن احرام حج، انجام دهند، و احوط و اولی این است که آنها را پس از وقوفقین و تا آخر ذیالحجه در صورت امکان دوباره نیز بجا آورند.
* حکم کسی که توانائی اینکه شخصاً طواف حج و نماز آن و سعی حج را به جا آورد ندارد، حکم همان شخص است در عمره تمتع، به این صورت که، اگر محرم نتواند خود شخصاً طواف را انجام دهد حتی با کمک دیگری، چه به علت مرض یا شکستگی عضوی از بدن و یا مانند آنها، واجب است او را طواف دهد، اگر چه به وسیله بغل کردن او بر دوشهایش یا گاری و مانند آن باشد، و احوط اولی آن است که به طوری او را طواف دهد که پاهایش به زمین کشیده شود، و اگر توانایی طواف حتی به این صورت هم نداشته باشد، واجب است که از طرف او طواف نمایند، به اینکه کسی را نائب گرفتن داشته باشد، و اگر نداشته باشد، مانند شخص بیهوش، باید ولیّ او یا دیگری آن را از طرف او به جا آورد. و کسی که نتواند سعی را خود شخصاً ـ اگر چه با کمک دیگری ـ در وقت مشخص شده آن، انجام دهد، واجب است از دیگری جهت سعی دادنش کمک بگیرد، اگرچه به وسیله حمل کردن او بر دوش یا گاری یا مانند آن باشد، و اگر این را هم نتواند باید نائب بگیرد تا از طرف او سعی را انجام دهد، و اگر نتواند نائب بگیرد تا از طرف او سعی را انجام دهد، و اگر نتواند نائب هم بگیرد، مانند شخصی بیهوش ولیّ او یا دیگری از طرف او سعی را انجام دهد، و حجش صحیح خواهد بود.. و زنی که عادت ماهانه بیند یا حالت زایمان و نفاس برای او پیش آید، در صورتی که نتواند صبر کند تا اینکه طاهر شود و پس از آن خود شخصاً طواف را بجا آورد، باید نائب جهت طواف و نماز آن بگیرد، و پس از انجام آنها توسط نائب خود شخصاً سعی را بجا آورد.
* مشهور بین فقهاء این است که طواف باید بین کعبه و مقام حضرت ابراهیم (علیهالسلام) باشد، و گفته شده: فاصله مذکور بیست و شش ذراع و نیم است، یعنی در حدود دوازده متر، و از آنجا که حجر اسماعیل (علیهالسلام) داخل در محدوده طواف است، در طرف حجر تنها شش ذراع و نیم برای طواف باقی میماند. یعنی حدود سه متر.
ولی بعید نیست که در بیش که در بیش از مقدار ذکر شده هم ـ هر چند که کراهت دارد ـ طواف جائز باشد، مخصوصاً برای کسی که در فاصله ذکر شده توانائی طواف را ندارد یا موجب حرج و مشقت زیاد برای او میشود، و در صورت توانائی رعایت احتیاط اولی است.
* اگر حاجی نتواند خودش طواف کند و صاحبان تخت روان مبلغ زیادی که به حالش سنگین است از او میخواهند تا او را طواف دهند، آیا برایش جایز است که برای طواف دیگری را نایب خود کند؟
– آری، جایز است.
* اگر کسی بتواند تنها پارهای از شوطها را به جای آورد، آیا برای شوطهای باقی مانده نایب بگیرد یا برای همه آنها؟
– اگر از پیش میداند که نمیتواند همه شوطها را به جای آورد برای همه آنها نایب بگیرد و همچنین اگر پیش از به پایان بردن شوط چهارم ناتوانی عارض شود، اما اگر پس از کامل کردن شوط چهارم دچار ناتوانی شد، اقرب آن است که میتواند برای باقی شوطها نایب بگیرد.
* اگر محرم نتواند خود شخصاً طواف را انجام دهد حتی با کمک دیگری، چه به علت مرض یا شکستگی عضوی از بدن و یا مانند آنها، واجب است او را طواف دهد، اگر چه به وسیله بغل کردن او بر دوشهایش یا گاری و مانند آن باشد، و احوط اولی آن است که به طوری او را طواف دهد که پاهایش به زمین کشیده شود، و اگر توانائی طواف حتی به این صورت هم نداشته باشد، واجب است که از طرف او طواف نمایند، به اینکه کسی را نائب گرفتن داشته باشد، و اگر نداشته باشد، مانند شخص بیهوش، باید ولیّ او یا دیگری آن را از طرف او بجا آورد.
و همچنین است نماز طواف، که اگر خود محرم بتواند انجام دهد باید خود بجا آورد، و اگر نتواند باید نائب بگیرد تا آن را از طرفش انجام دهد.
و حکم زنی که در عادت ماهانه است و زنی که هنوز خون پس از زایمان او قطع نشده، قبلاً در شرائط طواف بیان شد.
طواف النساء
* حکم کسی که توانائی اینکه شخصاً طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، ندارد، حکم همان شخص است در طواف عمره تمتع، به این صورت که، اگر محرم نتواند خود شخصاً طواف را انجام دهد حتی با کمک دیگری، چه به علت مرض یا شکستگی عضوی از بدن و یا مانند آنها، واجب است او را طواف دهد، اگر چه به وسیله بغل کردن او بر دوشهایش یا گاری و مانند آن باشد، و احوط اولی آن است که به طوری او را طواف دهد که پاهایش به زمین کشیده شود، و اگر توانایی طواف حتی به این صورت هم نداشته باشد، واجب است که از طرف او طواف نمایند، به اینکه کسی را نائب گرفتن داشته باشد، و اگر نداشته باشد، مانند شخص بیهوش، باید ولیّ او یا دیگری آن را از طرف او به جا آورد.
* کسی که طواف نساء را ترک کند، عمداً باشد ـ با دانستن حکم شرعی آن یا ندانستن ـ یا از روی فراموشی، واجب است آن را تدارک نماید، و قبل از تدارک زنها بر او حلال نمیشوند. و در صورتی که نتواند خود شخصاً آن را بجا آورد و یا خیلی زحمت و مشکل باشد، جایز است نائب بگیرد، و هرگاه نائب از طرفش بجا آورد زنها بر او حلال میشوند. و اگر بمیرد قبل از اینکه آن را تدارک نماید پس اگر ولیش یا غیر او آن را از طرفش قضا نماید، اشکالی نیست، وگرنه احوط این است که از میراثش از سهم وارثان بالغ با رضایت آنها قضا شود.
* اگر کسی به نیابت از مستطیعی که شخصاً عاجز از ادای حج بود، حج کرد و طواف النساء را ترک نمود، آیا زن بر منوب عنه حرام میگردد یا بر نایب؟
– بر نایب حرام میشود.
سعی
* اگر سعی را از روی فراموشی ترک کرد، هر گاه یادش آمد باید آن را بجا آورد، اگر چه از اعمال حج فارغ شده باشد، و اگر نتواند خود آن را انجام دهد و یا اینکه موجب سختی و زحمت زیادی برای او شود باید نائب بگیرد، و حج در هر دو صورت ذکر شده صحیح است.
* کسی که نتواند سعی را خود شخصاً ـ اگر چه با کمک دیگری ـ در وقت مشخص شده آن، انجام دهد، واجب است از دیگری جهت سعی دادنش کمک بگیرد، اگرچه بهوسیله حمل کردن او بر دوش یا گاری یا مانند آن باشد، و اگر این را هم نتواند باید نائب بگیرد تا از طرف او سعی را انجام دهد، و اگر نتواند نائب بگیرد تا از طرف او سعی را انجام دهد، و اگر نتواند نائب هم بگیرد، مانند شخصی بیهوش ولیّ او یا دیگری از طرف او سعی را انجام دهد، و حجش صحیح خواهد بود.
* آیا نیابت در مورد برخی از شوطهای سعی ـ همانطور که در مورد کل آن صحیح میباشد ـ صحیح است، یا نه؟
– دلیلی بر صحت نیابت برخی شوطها در دست نیست، لذا اگر شخصی از انجام مجموع سعی ناتوان است هر چند بر تعدادی از شوطها قادر باشد باید برای همه آن نایب بگیرد.
* اگر شخصی نتواند خود سعی کند و صاحبان صندلیها از او مبلغ کلانی که برایش سنگین است میخواهند تا او را سعی دهند، در این حال آیا میتواند دیگری را نایب خود کند؟
– در فرض این مسأله جایز است.
وقوف در مشعر الحرام
* از وجوب وقوف مقداری از شب عید تا صبح در مشعر الحرام بلکه بنابر احتیاط تا طلوع آفتاب، عدهای استثناء میشوند، و آنها عبارتاند از: کسی که ترس دارد و بچه و زنها و افراد ضعیف و ناتوان ـ مانند پیران و مریضها ـ و کسانی که سرپرستی امور اینها را دارند، بنابر این برای اینها جایز است، به توقف شب عید در آنجا و حرکت کردن قبل از طلوع فجر به طرف منی اکتفا کنند.
وقوف در عرفات
* اگر حاجی در عرفات وقوف کرد و آنگاه بیهوش شد و تا زوال روز عید به هوش نیامد، حکمش چیست؟
– حجش باطل است و به عمره مفرده منقلب میشود و باید مناسک آن را به جای آورد و از احرام خارج شود.
مبیت در منی
* روز دوازدهم ذیحجه در منی به شدت ازدحام میشود، چه برای رمی و چه برای کوچ از آن پس از زوال، حال تکلیف افراد ناتوان، بیماران و زنان نسبت به رمی و کوچ بعدازظهر روز دوازدهم چیست؟
– اگر بر اثر شدت ازدحام این کسان خودشان نتوانند رمی کنند، میتوانند برای آن نایب بگیرند و اگر ازدحام مانع کوچشان پس از زوال روز دوازدهم شود، در صورتی که میتوانند بدون سختی و حرج آن شب را در منی بمانند، باید چنین کنند وگرنه برایشان جایز است که پیش از زوال از آنجا کوچ کنند.
* کسی که رمی در شب دوازدهم برایش جایز است، مانند زن، کودک و شخص ناتوان، اگر رمی کرد و به مکه بازگشت، آیا بر او واجب است که تا پیش از ظهر روز دوازدهم به منی بازگردد تا بعدازظهر از آن کوچ کند؟
– این سؤال مبنی بر جواز رمی جمرات سه گانه در شب برای کسی است که بر اثر شدت ازدحام بر جان خود ترسان است، مانند زن، کودک و شخص ناتوان، لیکن نظر ما آن است که جواز رمی در شب ـ جز رمی جمره عقبه در شب عید ـ مختص کسی است که در روز حتی به مقدار رمی کردن نیز نمیتواند توقف کند، مانند کسی که میترسد و چوپان و بنده، اما زنان و کودکان و افراد ناتوان و مانند آنها که بر اثر شدت ازدحام و جز آن نمیتوانند در روز رمی کنند، برای این کار باید نایب بگیرند، گرچه احتیاط اولی آن است که میان آن دو جمع کنند و هم شبانه رمی کنند و هم برای رمی در روز نایب بگیرند.
بنابر قول اول، برای کسی که در شب دوازدهم رمی کرده و میتواند روز نیز در منی بماند ـ نه مانند کسی که میترسد و بنده و چوپان ـ جایز نیست که پس از رمی کوچ کند و اگر از منی به سوی مکه برای طواف و یا کار دیگری خارج شد، بر او واجب است به آنجا بازگردد تا پس از زوال روز دوازدهم و یا بعد از رمی در صبح روز سیزدهم از آنجا کوچ کند.
واجبات مِنی
* واجب است پس از وقوف در مشعر الحرام از آنجا حرکت کرده و به منی برود، و غرض از رفتن به منی انجام عمل واجبی است که باید در آنجا به جا آورد، و این اعمال سه چیز است که ذیلاً تفضیل آنها بیان میشود:
1 ـ رمی جمره عقبه
* اگر بر ارتفاع جمره افزوده شود، اکتفا به مقدار تازه بنا شده آن مورد اشکال است، بنابر این احتیاط این است که به همان مقدار سابق ریگ زده شود، و در صورتی که نتواند هم خود به مقدار جدید پرتاب کند و هم نائب بگیرد که به مقدار سابق ریگ بزند، و در حکم ذکر شده فرقی بین کسی که حکم شرعی را میدانسته یا نمیدانسته و یا فراموش کرده، نمیکند.
* اگر به علتی مانند فراموشی و یا ندانستن حکم شرعی و یا غیر آنها، در روز عید رمی نکرده هرگاه که رفع مانع شد باید جبران کند، و در صورتی که رفع مانع در شب باشد باید فردای آن شب جبران کند، در صورتی که از کسانی نباشد که رمی در شب برای آنها جایز است، و بیان آنها در مسائل رمی جمرات خواهد آمد.
و ظاهر این است که هرگاه رفع مانع شد باید جبران کند چه در منی و یا در مکّه باشد، حتی اگر بعد از روز سیزدهم ماه باشد، اگرچه احوط در این صورت اخیر این است که در سال آینده، خودش آن را دوباره بجا آورد ـ در صورتی که به حج برود ـ و اگر نه نائب بگیرد. ولی اگر رفع مانع بعد از بیرون رفتن از مکّه باشد، واجب نیست برگردد، بلکه بنابر احوط و اولی خود در سال آینده دوباره آن را بجا آورد ـ در صورتی که به حج برود ـ و اگر نه نائب بگیرد.
2 ـ کشتن گاو یا گوسفند یا شتر
* اگر کسی را نائب خود جهت قربانی کردن قرار دهد، و پس از آن شک کند که آیا از طرف او قربانی کرده یا نه، بنا را بر قربانی نکردن بگذارد، و در صورتی که خبر دهد قربانی کرده ولی خبرش مفید اطمینان نباشد، اکتفا به آن اشکال دارد.
* واجب نیست خود شخصی که قربانی یا کفاره بر او واجب شده آن را بکشد، بلکه جایز است شخص دیگری را حتی در حال اختیار نائب بگیرد، و باید نیت کشتن از نائب حاصل شود، و واجب نیست شخصی که بر او قربانی یا کفاره واجب شده نیت کند، اگر چه احوط این است که او نیز نیت کند، و باید نائب مسلمان باشد.
* آیا صرف قانون حکومتی مبنی بر ممنوعیت ذبح در منی در صورتی که حاجی احتمال عقلائی دهد که ذبح در منی و مخالفت با قانون ضرر مالی و جسمی قابل توجهی برایش در پی دارد، موجب عجز از ذبح در آن و جایز بودن ذبح در وادی محسّر است؟
– خوف از ضرر در صورت مخالفت با قانون، رافع وجوب ذبح در منی است و این مسأله مُقتضی مُجزی بودن ذبح در جای دیگری به جای منی نیست. ملاک مُجزی بودن ذبح در وادی محسّر ـ همان طور که در مناسک ذکر کردهایم ـ تنگی جا برای دربر گرفتن همه حُجاج است. لیکن اگر به دلیل مذکور در مسأله و مانند آن، ـ نه بر اثر تنگی جا ـ ذبح در منی ممکن نبود، احتیاط واجب آن است که هم در وادی محسّر ذبح کند و هم بدل از قربانی روزه بگیرد.
* اگر حاجی معتقد شد کسی را که برای ذبح نایب کرده وظیفهاش را انجام داده است. لذا تقصیر کرد و از احرامش خارج شد. سپس متوجه خلاف آن گشت، تکلیفش چیست؟
– بلافاصله باید لباسهای دوختنی را از تن درآورد و از دیگر محرمات احرام بپرهیزد، پس هرگاه قربانی خود را ذبح کرد، از احرامش بیرون میآید و دیگر نیازی به اعاده تقصیر ندارد.
* اگر کسی که در حج نایب دیگری است شخصی را برای ذبح نایب خود کند، این شخص به نیت از چه کسی ذبح کند؟ به نیت از نایب یا منوب عنه؟
– از طرف نایب ذبح کند، یعنی به نیت آن قربانی که بر او واجب گشته است، ذبح کند، چه آن شخص برای خود حج کند و چه نایب دیگری باشد.
3ـ تراشیدن موی یا کوتاه نمودن آن
* واجب است تراشیدن و یا کوتاه کردن در منی باشد، پس اگر در آنجا عمداً و یا از روی ندانستن حکم شرعی، نتراشید و نه کوتاه کرد، تا اینکه از أنجا بیرون رفت، واجب است برگردد و تدارک نماید، و بنابر احتیاط حکم کسی که فراموش کرده نیز چنین است.
و در صورتی که نتواند برگردد و یا بسیار سخت و مشکل باشد، در همان جائی که هست بتراشد و یا کوتاه کند، و در صورت امکان موی خود را به منی بفرستد. و کسی که در غیر منی ـ اگر چه عمداً ـ سر خود را بتراشد، به همان اکتفا کند، ولی واجب است در صورت امکان موی خود را به منی بفرستد.
رمی جمرات سه گانه
* واجب است رمی جمرات در روز باشد، و از این حکم چوپانان، و هر کسی که از ماندن روز در منی معذور است به علت ترس یا مرض یا چیز دیگری، استثناء میشود، که برای آنان جایز است رمی هر روزی را در شب آن روز انجام دهند، و اگر این را هم نتوانند، جایز است رمی همه روزها را در یک شب جمع کنند.
* کسی که معذور است و شخصاً نمیتواند رمی نماید، مانند مریض، باید نائب بگیرد، و اولی این است که نزد جمرهها در صورت امکان حاضر شود، و نائب در حضور او پرتاب کند، و اگر امید به رفع عذر شخص معذور قبل از گذشتن وقت رمی وجود داشته باشد، ولی نائب بگیرد و از طرفش رمی نماید، و اتفاقاً عذر شخص قبل از گذشتن وقت رفع شود، بنابر احتیاط خود شخصاً نیز رمی نماید، و کسی که قدرت نائب گرفتن ندارد، مانند بیهوش، ولیش یا دیگری از طرف او رمی نماید.
* آیا رمی جمرات از طبقه بالایی کافی است؟
– احتیاط در رمی جمرات، رمی مقداری است که در دوران پیامبر و ائمه (علیهمالسلام) موجود بوده و امروزه به دلیل ارتفاع قاعده زمینیاش از زمین بالاتر است. حال اگر حاجی نتوانست این مقدار را رمیکند، احتیاط واجب آن است که هم برای رمی خود نایب بگیرد و هم خودش آن مقدار زاید را رمیکند.
* آیا برای زن، بیمار و مانند آنها جایز است که شب یازدهم و دوازدهم، رمی جمرات کنند؟
– جواز رمی شبانه ـ به جز رمی جمره عقبه در شب عید ـ مختص کسانی است که از توقف در روز حتی به مقدار رمی کردن معذور باشند، مانند شخصی که میترسد، چوپان و بنده، اما زنان، افراد ناتوان و کودکان و مانند آنها که به دلیل شدت ازدحام نمیتوانند در روز رمی کنند، بر آنان لازم است که برای آن نایب بگیرند، گرچه احتیاط اولی آن است که هم خودشان شبانه رمی کنند و هم برای رمی در روز نایب بگیرند.
عمره تمتع
* اگر مکلَّف برای عمره تمتع مُحرم گشت و سپس دچار اغما شد، وظیفه ولیّ او چیست؟
– اگر احتمال بدهند که از حالت اغما بیرون آید و حج را درک کند; یعنی وقوف اختیاری در مشعر را درک کند یا وقوف اضطراری آن را با وقوف اختیاری عرفه یا دو وقوف اضطراری را درک کند، ولیّ برای او نایبی میگیرد تا به نیابت از او طواف کند و نماز آن را به جای آورد. سپس مقداری از مویش را کوتاه میکند و از احرام عمرهاش خارج میشود. در یوم الترویه نیز احتیاط آن است که ولیّ به نیابت از او مُحرم شود; یعنی به جای او لبیک بگوید و او را از محرمات احرام باز دارد و او را به دو موقف ببرد. اگر در آنجا از اغما بیرون آمد، ـ اگر نتواند به مکه برود ـ از همانجا مُحرم شود. پس اگر در حال هوشیاری وقوف اختیاری مشعر را یا وقوف اضطراری مشعر همراه با وقوف اختیاری یا اضطراری عرفه درک کند حج را درک کرده است و باید بقیه مناسکش را به جای آورد. و اگر پیش از انجام بقیه مناسک مجدداً به حالت اغما رفت، ولیّ نایبی میگیرد تا به نیابت از او آنها را انجام دهد. لیکن اگر از حالت اغما بیرون نیامد تا وقوفها را از دست داد، حجش باطل است.
* اگر کسی در حال انجام طواف عمره تمتع سکته قلبی کند و او را به شهرش برگردانند، تکلیفش چیست؟
– اگر وضع جسمیاش اجازه ماندن در مکه برای تکمیل مناسک عمرهاش را اگرچه از طریق نایب گرفتن و سپس احرام برای حج و ادراک وقوفها به مقداری که جز به آن حج صحیح نیست، ندهد، اگر بخواهد از احرام بیرون بیاید، باید قربانی یا قیمت آن را با همسفرانش به مکه بفرستد، و با آنها قرارداد کند که قربانی باید در روز عید در منی کشته شود، و آنگاه که آن وقت برسد سر خود را بتراشد یا کوتاه کند و از احرام بیرون رود. و در صورتی که نتواند قربانی و یا قیمت آن را بفرستد به علت پیدا نکردن کسی که با او بفرستد، جایز است در جای خود قربانی کند و از احرام بیرون رود. بیرون آمدن محصور از احرام در مورد ذکر شده، موجب حلال شدن محرمات احرام میشود، مگر زنها که حلال نمیشوند تا پس از اینکه طواف و سعی بین صفا و مروه را در حج و یا عمره بجا آورد. در غیر این صورت اگر بازگشتن به شهرش به خواست و اختیارش بوده باشد، بعید نیست که احرامش باطل گردد، گرچه در این کار گناهکار است.
حج تمتع
* حج تمتع عبارت از دو عبادت است، که نام عبادت اول عمره و نام عبادت دوم حج است، و گاهی حج تمتع را بر عبادت دوم تنها میگویند. و واجب است عمره را در حج تمتع پیش از حج به جا آورد .
* در عمره تمتع پنج چیز واجب است :
اول: احرام از یکی از میقاتها.
دوم: طواف دور خانه خدا.
سوم: خواندن نماز طواف.
چهارم: سعی (رفت و آمد) بین صفا و مروه، که نام دو جای معین در جنب مسجد الحرام است.
پنجم: تقصیر، یعنی گرفتن مقداری از موی سر یا ریش یا شارب.
و هنگامی که شخص تقصیر را انجام دارد از احرام بیرون رفته، و چیزهایی که به جهت احرام بر او حرام شده بود حلال می شود.
* بر مکلف واجب است با نزدیک شدن روز نهم ذیالحجة الحرام خود را برای اعمال حج آماده و مهیا نماید.
و واجبات حج سیزده چیز است، که عبارتند از:
اول: بستن احرام. بهترین وقت بستن احرام ظهر روز هشتم ذی الحجّة است، و برای اشخاص پیر و مریض که از فشار جمعیّت بترسند، جایز است قبل از آن وقت نیز احرام ببندند و قبل از دیگران از مکه خارج شوند، و همچنین جایز است برای کسی که شرعاً میتواند طواف حج را قبل از وقوف در عرفات و مشعر انجام دهد، و مانند زنی که ترس از پیش آمدن عادت ماهانه دارد، آن را بر وقت یاد شده تقدیم کند.
دوم: وقوف (بودن) در عرفات در روز نهم ذیالحجة الحرام، پس از گذشت مقدار انجام غسل و خواندن نماز ظهر و عصر پشت سر هم، از زوال آفتاب تا غروب آن.
و عرفات نام جائی است در چهار فرسخی مکه.
سوم: بودن در مزدلفه (مشعر) که بین عرفات و مکه است مقداری از شب عید قربان (دهم ذیالحجة) تا اندکی قبل از طلوع آفتاب، و مزدلفه نام مکانی است بین عرفات و مکه.
چهارم: رمی جمره عقبه (زدن سنگریزه) در منی روز عید قربان، و منی تقریباً یک فرسخ تا مکه فاصله دارد.
پنجم: قربانی کردن گاو و گوسفند یا بیشتر در منی روز عید، یا روزهای تشریق که عبارتاند از روزهای یازدهم و دوازدهم و سیزدهم.
ششم: تراشیدن سر، یا گرفتن مقداری از موی سر یا ریش یا شارب در منی، و به این عمل آنچه به سبب احرام بر وی حرام شده بود حلال میشود. مگر زن و بوی خوش، و همچنین شکار بنابر احتیاط.
هفتم: طواف زیارت خانه خدا پس از بازگشت به مکه.
هشتم: به جا آوردن نماز طواف.
نهم: سعی (رفت و آمد) بین صفا و مروه، و با این عمل بوی خوش نیز حلال میشود.
دهم: طواف نساء
یازدهم: به جا آوردن نماز طواف نساء، و با این عمل زن نیز حلال میشود.
دوازدهم: بیتوته (ماندن شب) در منی شب یازدهم و شب دوازدهم، بلکه و همچنین شب سیزدهم در بعضی از صورتها.
سیزدهم: رمی سه جمره (اولی و وسطی و عقبه) در روز یازدهم و دوازدهم، بلکه در روز سیزدهم نیز بنابر اظهر، در صورتی که شب سیزدهم را در منی مانده باشد.
* شخصی پس از فراغت از اعمال عمره تمتع، دچار حادثهای میشود که به سبب آن به بیمارستانی بیرون از مکه منتقل میگردد و پزشک عملاً او را از بازگشت به مکه جهت مُحرم شدن برای حج باز میدارد. در صورتی که توانایی وقوف در عرفات و مشعر را داشته باشد، تکلیفش چیست؟
– از هرجایی که بتواند، مُحرم شود و راهی عرفات گردد.
نیابت در حج
* فرد مستطیع در صورتی که خود، توانایی انجام حجة الاسلام را داشته باشد، باید شخصاً به حج برود و حج شخص دیگری از طرف او به طور مجّانی یا با اجرت کافی نیست.
* در چند مورد نایب گرفتن در حج واجب است:
الف. اگر کسی که مستطیع شده حج بر او مستقرّ شود و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش بتواند بدون حرج حج به جا آورد، باید دیگری را از طرف خود به عنوان نایب بفرستد، مثل اینکه فردی با وجود استطاعت و فراهم بودن سایر شرایط، در ادای فریضه حج کوتاهی نموده و حج واجب را به جا نیاورد و بعد، به دلیل پیری یا بیماری و ناتوانی و مانند آن، نتواند حج نماید یا انجام حج، سختی فوقالعاده داشته باشد و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش بتواند بدون سختی فوقالعاده، حج به جا آورد، در این صورت، لازم است دیگری را از طرف خود به عنوان نایب بفرستد.
ب. اگر در سال اوّلی که به قدر رفتن حج مال پیدا کرده و سایر شرایط نیز فراهم است به دلیل پیری یا بیماری یا ناتوانی یا مانند آن نتواند حج کند و ناامید باشد از اینکه بعداً خودش بتواند بدون سختی فوقالعاده حج به جا آورد، باید دیگری را از طرف خود به عنوان نایب بفرستد؛ بلکه در این صورت چنانچه مال وی تنها به اندازه هزینه حج میقاتی باشد – نه بلدی- بازهم نایب گرفتن بر وی واجب میشود.
ج. فردی که مستطیع بوده ولی حج را به جا نیاورده و حج بر ذمّه او مستقرّ شده سپس فوت نموده است، باید از ماترک او، کسی را برای انجام حج نیابتی اجیر نمایند و فرق ندارد که آن شخص خودش توانایی انجام حج را داشته و باید شخصاً حج را انجام میداده و انجام نداده است یا آنکه وظیفه داشته نایب بفرستد، ولی به وظیفه خویش رفتار نکرده است.
* اگر عجز و ناتوانی بر نائب عارض شد به طوری که قدرت انجام بعضی از مناسک حج بهطور کلی و یا به طوری که شارع مقدس معین نموده است نداشته باشد، ظاهر این است که نائب در این حال مانند کسی است که از طرف خود حج بجا میآورد. پس در بعضی موارد حجش صحیح و برای منوب عنه کافی خواهد بود و در بعضی دیگر باطل، مثلاً اگر قدرت بر وقوف اختیاری عرفه پیدا نکرد میتواند به وقوف اضطراری اکتفا کند، و حجش صحیح خواهد بود و ذمه منوب عنه فارغ میشود، و امّا اگر قدرت بر هر دو وقوف پیدا نکرد حجش باطل میشود. و در صورتی که از قبل ناتوان بودن شخصی از انجام بعضی از اعمال اختیاری حج ـ هر عملی که باشد ـ معلوم شود بنابر احتیاط جایز نیست او را اجیر نمود، بلکه اگر چنین شخصی تبرعاً و بدون اجرت به نیابت دیگری حج نمود اکتفا کردن به عملش مشکل است.
بلی مانعی ندارد که کسی را اجیر نمود که از قبل معلوم باشد محرمات بر محرم را مرتکب میشود، مثل زیر سایه رفتن و مانند آن، خواه معذور باشد خواه نباشد، و همچنین است کسی که از قبل معلوم باشد بعضی واجبات حج را ترک مینماید، از واجباتی که ترک آنها اگرچه از روی عمد باشد به صحت حج ضرر نمیرساند، مانند طواف نساء و ماندن در منی شبهای یازدهم و دوازدهم.
* آیا نایب شدن زن برای مرد در حج تمتع جایی که احتمال میرود به سبب حیض شدن و تبدیل حجش به حج اِفراد نتواند عمره تمتع را به جا آورد، صحیح است؟ و اگر نایب شد و حیض گشت، آیا عمل نیابتی او مُجزی است؟
– اگر به ناتوانی او در حج تمتع اطمینان حاصل نشود، اقرب آن است که نایب شدنش جایز و عملش مُجزی است، حتی در صورت تبدیل حج.
* کسی که در انجام طواف عمره تمتع و حجش و نمازهای دو طواف نایب شده است لازم است در حین ادای آنها مُحرم باشد؟
– لازم نیست.
* کسی که به دلیل پیری یا ضعف و مانند آن جایز است که برای حجةالاسلام نایب بگیرد، آیا شرعاً برایش بهتر است که تا جایی که میتواند خود با تحمل سختی و مشقت مناسک حج را به جای آورد و آنچه را که نمیتواند خودش به جای آورد مانند سعی و رمی و جز آن به نایب واگذارد و یا آن که برایش ارجح آن است که برای همه مناسک حج نایب بگیرد؟
– ظاهراً صورت اول ارجح است.
* شخصی همه کارهایش را به پسرش میسپارد و او به دلیل ناتوانی پدر از ادای حج، برایش کسی را اجیر میکند تا به نیابت از او حج بگزارد. حال آیا اگر پدر از مسأله نیابت یکسره بیخبر باشد، عمل نایب برایش مُجزی است؟
و اگر پیش از آن که نایب در میقات مُحرم شود، از مسأله خبردار شد و با آن موافقت کرد، چه حکمی دارد؟
– اگر وکالت پسر عام و شامل نایب گرفتن برای پدر باشد ـ گرچه پدر نداند که در چه سالی این نیابت صورت خواهد گرفت ـ عمل نایب برایش مُجزی است وگرنه مُجزی نخواهد بود، مگر آن که با اطلاع و موافقتش باشد، گرچه این اطلاع و موافقت پیش از مُحرم شدن حاصل شود.
* آیا واجب است که اعمال نایب در حج بر طبق تقلیدش باشد یا ناچار باید مطابق تقلید منوب عنه باشد؟
– طبق تقلید خودش عمل کند، البته اگر فرض شود که مورد اجاره صریحاً ـ یا بر اثر انصراف اطلاقش ـ مقید به عمل صحیح در نظر منوب عنه یا اجیر کننده باشد، در آن صورت وظیفهاش عمل به مقتضای آن است مادام که به فساد عبادت یقین حاصل نشود.
* آیا همان طور که ایمان نایب در انجام حج شرط است، برای ادای پارهای از اعمال حج نیز شرط است؟
– آری. بنابر احوط ـ جز در مورد ذبح و نحر ـ شرط است.
* شخصی نایب میشود که به نیابت از دیگری حج کند و از شهر خودش برای همین غرض راه میافتد و چون به میقات میرسد و برای عمره تمتع مُحرم میشود، آن را فراموش میکند، بهگونهای که اگر از او بپرسند: «چه میکنی؟» خواهد گفت: «برای خودم مُحرم میشوم» و نمیگوید که به نیابت از فلانی مُحرم میشوم و متوجه خطای خود نمیشود، مگر پس از آن که خود را در مکه مییابد. حال چه کند؟ آیا میتواند از احرام خود اعراض کند و برای منوب عنه دوباره مُحرم شود، یا آن که بر او واجب است که حج خودش را به پایان برساند؟
– جایز نیست از احرام خودش اعراض کند. لیکن اگر اعمال عمره تمتع را به جا آورد و آنگاه از مکه بیرون رفت و در ماهی که عمره را در آن به جا آورده بود، بدان بازنگشت ـ مانند آن که عمره را در ماه ذیقعده به جای آورد و از شهر بیرون رفت و تا پایان آن برنگشت ـ و در نتیجه عمرهاش باطل شد، در این صورت اگرچه به سبب باطل کردن عمرهاش گناهکار است، میتواند به نیابت از منوب عنه برای عمره تمتع از یکی از میقاتها مُحرم شود.
* شخصی به قصد ادای حجةالاسلام، به مدینه میرسد و پیش از انجام اعمال فوت میکند. حال آیا برای متولیان کارش جایز است که کسی را از اموال به جا گذاشتهاش اجیر کنند تا به نیابت از او حج کند؟ و آیا با علم به اینکه حج بر او مستقر شده است، نایب گرفتن نیازمند کسب اجازه از ورثهاش است یا آن که اجازه حاکم شرعی کفایت میکند؟
– واجب است که از ورثهاش اجازه بگیرند و اجازه حاکم شرعی کافی نیست و اینکه زاد و راحلهاش را باید ـ طبق روایت ـ برای حج معین کنند به این معنی نیست که بر این امر غیر از ورثه ولایت دارند.
* آیا نایب برای حج، میتواند جهت ادای برخی اعمال که نایب گرفتن در آنها جایز است، دیگری را نایب کند؟
– اگر عذری که مجوز نایب گرفتن است، برایش پیش آید، جایز است و در مورد ذبح مطلقاً جایز است.
* آیا جایز است کسی را برای ادای حجةالاسلام اجیر کنند، در صورتی که از پیش معلوم باشد که به یکی از طرق زیر از ادای عمل اختیاری ناتوان است؟
1. اگر از وقوف اختیاری در عرفه یا مزدلفه معذور باشد و وقوف اضطراری را انجام دهد.
– بنابر احوط نیابت او مُجزی نیست.
2. اگر از ادراک وقوف اختیاری برای همه وقت معذور باشد و تنها به مقدار رکن توقف کند.
– بعید نیست که نیابتش جایز باشد.
3. اگر شخصاً از انجام طواف عمره تمتع یا حج و یا سعی آن دو معذور باشد و ناچار برای آنها نایب بگیرد.
– بنابر احوط نیابتش مجزی نیست.
4. اگر لبیک گوییاش غلط باشد و حتی با تلقین نتواند جملات را درست ادا کند، لذا خود لبیک بگوید و دیگری را هم نایب بگیرد تا لبیک بگوید.
– احوط مُجزی نبودن نیابتش است.
5. اگر در قرائتش غلطی باشد که با آن نتواند نماز طواف را طبق روش معتبر شرعی به جای آورد، لذا خود نماز بخواند و دیگری را هم برای ادای آن نایب بگیرد.
– احوط مُجزی نبودن نیابتش است.
6. اگر شخصاً از رمی جمره عقبه در روز عید معذور باشد، لذا دیگری را برای آن نایب بگیرد.
– احوط مُجزی نبودن نیابتش است.
7. اگر از مبیت در منی معذور باشد.
– بنابر اظهر نیابتش جایز است.
8. اگر شخصاً از رمی جمرات در روز یازدهم و دوازدهم معذور باشد، لذا دیگری را نایب بگیرد.
– بعید نیست که نیابتش صحیح باشد.
9. اگر نسبت به ارتکاب پارهای محرمات احرام، چون در سایه قرار گرفتن و پوشاندن سر و مانند آنها معذور باشد.
– نیابتش جایز است.
* اگر حج در فرضهای سؤال قبل، حج مستحبی باشد، آیا اجیر گرفتن برایش صحیح است؟
ـ اگر عمل اجیر درباره خودش صحیح باشد، صحیح است. لیکن بر او لازم است که اجیر کننده را از وضع خود باخبر سازد.
* اگر کسی را که قادر به ادای عمل اختیاری در جایی که بنا به فتوا یا احتیاط نایب گرفتن در آن جایز نیست، به سبب جهل به حکم یا موضوع نایب بگیرد و بعد از گذشت وقت علم پیدا کند، آیا جهل او باعث معذوریتش میگردد و میتواند به عمل نایب اکتفا کند؟
– خیر.
* اگر شخصی ناقصالعضو باشد، آیا میتوان او را برای حجةالاسلام و جز آن نایب گرفت؟
– اگر نقص عضو او موجب خلل در انجام عمل اختیاری نشود، نیابتش جایز است.
* اگر نایب گرفتن واجب شد و نایب نگرفت، ولی شخصی تبرعاً از طرف او حج به جا آورد کفایت نمیکند، و بنابر احوط نایب گرفتن بر خودش واجب است.
* در نایب گرفتن کفایت میکند از میقات نایب بگیرد، و واجب نیست از شهر خود نایب بگیرد.
* کسی که بمیرد و حجةالاسلام بر ذمه وی باشد، واجب نیست از وطن نایب بگیرند، بلکه نایب گرفتن از میقات کافی است، اگر چه نزدیکترین میقاتها به مکه باشد، بلی احوط این است که از وطن، نایب گرفته شود. و اگر میراث میت وافی به مصارف حج باشد، از هر میقات که نایب گرفته شود کافی است، اگرچه ارزانترین آنها باشد، در صورتی که میراث گنجایش حج از وطن و غیر آن، از واجباتی که باید ذمه را از آنها فارغ نمود داشته باشد، ولی اجرت بیشتر از میقات نباید از سهم وارثان صغیر کسر گردد بلکه از سهم وارثان بالغ، با رضایت آنها کسر میگردد.
* کسی که بمیرد و حجةالاسلام بر ذمه وی باشد و میراث او وافی به هزینه حج باشد، احوط این است که فوراً برای فارغ شده ذمه او اقدام نمایند، اگرچه با اجیر گرفتن از میراثش باشد، و اگر در همان سال اول استیجار و نایب گرفتن از میقات ممکن نباشد، احوط این است که از وطنش نایب بگیرند و تا سال آینده به تأخیر نیندازند، اگرچه بداند که نایب گرفتن از میقات در سال بعد ممکن است، ولی مقدار زائد بر استیجار از میقات نباید از سهم نابالغان ورثه کسر شود.
* کسی که بمیرد و حجةالاسلام بر ذمه وی باشد و میراث او وافی به مصارف حج باشد، اگر نایبی پیدا نشود مگر به بیشتر از مقدار معمول، احتیاط این است که نایب گرفته شود، و برای صرفهجوئی بر ورثه تا سال آینده به تأخیر انداخته نشود، ولی در این صورت زائد بر اجرت معمول از سهم نابالغان ورثه نباید حساب شود.
* کسی که بمیرد و حجةالاسلام بر ذمه وی باشد، چنانچه شخصی بدون اجرت به جای او حج نمود کفایت میکند و واجب نیست که از میراثش برای او نایب بگیرند، و همچنین اگر وصیت به حج از ثلث خود نماید و شخصی حج را به جای او بدون اجرت به جا آورد، که در این صورت هم واجب نیست از ثلث برایش نایب بگیرند، ولی معادل هزینه حج از ثلث حق ورثه نخواهد بود، بلکه باید در خیراتی مصرف شود که به نظر میت نزدیکتر باشد.
* کسی که بمیرد و حجةالاسلام بر ذمه وی باشد و وصیت نموده که از وطنش نایب گرفته شود واجب است از وطن نایب گرفته شود، ولی مازاد بر اجرت میقات از ثلث خارج میشود، و چنانچه فقط وصیت به حج نموده و چیزی تعیین نکند به نایب گرفتن از میقات اکتفا میشود.
مگر در صورتی که قرینهای باشد که مراد وی استیجار و نایب گرفتن از وطن باشد، مثل اینکه مقداری از مال را تعیین کند که مناسب حج از وطن باشد.
* چنانچه وصیت به حج از وطنی غیر وطن خود نماید، مثل اینکه شخصی که اهل مشهد است وصیت کند از نجف ـ مثلاً ـ برایش نایب بگیرند، عمل به این وصیت واجب است، و مازاد بر اجرت حج میقاتی از ثلثش اخراج میشود.
* اگر وصیت کند که برای حجةالاسلام از طرف او نایب گرفته شود و اجرت را نیز تعیین نموده باشد، عمل به این وصیت واجب است، و هزینهاش از اصل میراث برداشته میشود، در صورتی که بیش از اجرت معمولی عمل وصیت شده نباشد، و اگر بیش از آن بود تفاوتش از ثلث خواهد بود.
* در صورتی که نایب گرفتن برای حج از طرف میت به وصیت یا غیر وصیت واجب شده باشد، و کسی که واجب بود نایب بگیرد سهل انگاری و اهمال نموده، و مالی که برای حج در نظر گرفته شده بود تلف شود، این شخص ضامن خواهد بود، و بر او واجب است که از مال خود برایش نایب بگیرد.
مصدود
* مصدود کسی که است که پس از بستن احرام، دشمن و مانند آن مانع از رسیدن او به اماکن مقدسه جهت انجام مناسک حج یا عمره میشود.
* مصدود در حج تمتع، اگر از رسیدنش به وقوفین یا مشعر به تنهائی منع شده باشد، احتیاط این است که طواف و سعی نماید، و سر خود را بتراشد، و گوسفندی را قربانی کند، و سپس از احرام بیرون رود. و اگر از طواف و سعی منع شده باشد و نگذارند به جایگاه طواف و سعی برود، در این صورت اگر نتواند نائب بگیرد و بخواهد از احرام بیرون رود، احتیاط این است که قربانی کند و سر خود را بتراشد یا کوتاه کند. و اگر بتواند نائب بگیرد، بعید نیست که نائب گرفتن کفایت کند، بنابر این برای طواف و سعی نائب میگیرد، و نماز طواف را خود پس از طواف نائب به جا میآورد.
و اگر از رسیدنش به منی جهت بجا آوردن اعمال آنجا جلوگیری شود، در این صورت اگر بتواند نائب بگیرد، باید نائب جهت رمی و قربانی کردن بگیرد، و پس از آن سر خود را بتراشد یا کوتاه کند، و موی خود را در صورت امکان نیز به منی بفرستد، و باقی مناسک را بجا آورد. و اگر نتواند نائب بگیرد، واجب نیست قربانی کند، ولی بجای آن روزه بگیرد، همچنان که واجب نیست رمی کند ـ اگر چه احتیاط این است که خودش شخصاً رمی را در سال آینده بجا آورد، در صورتی که به حج برود، و یا توسط نائبش، در صورتی که به حج نرود ـ سپس باقی مناسک حج را، از سر تراشیدن یا کوتاه کردن، و اعمال مکه، بجا آورد، و پس از آن همه محرمات احکام بر او حلال میشوند حتی زنها، و نیازی به هیچ چیز دیگری نیست.
* کسی که از حج و یا عمره او جلوگیری شده، اگر با قربانی کردن از احرامش بیرون رفت، کفایت از حج و یا عمره برای او نمیکند، پس اگر قصد داشته حجة الاسلام بجا آورد و جلو او را گرفتهاند، و با قربانی از احرامش بیرون رفته، باید حجت الاسلام را بعداً بجا آورد، در صورتی که استطاعتش باقی بماند یا حج در ذمه او مستقر شده باشد.
* در صورتی که از بازگشت شخص به منی جهت شب ماندن و رمی جمرات جلوگیری شود ضرری به صحت حج شخص نمیرساند، و حکم مصدود بر او جاری نمیشود و بنابر احوط و اولی برای رمی در همان سال در صورت امکان نائب بگیرد، و در صورت ناتوانی از نائب گرفتن، در سال آینده خودش شخصاً قضای آن را بجا آورد، در صورتی که به حج برود، و یا نائب قضای آن را بجا آورد، در صورتی که به حج نرود.
محصور
* محصور کسی است که مرض یا مانند آن مانع از رسیدن او به اماکن مقدسه، جهت انجام مناسک عمره و یا حج بعد از بستن احرام، میشود.
* اگر کسی که احرام عمره بسته مریض شود، و قربانی را به مکه بفرستد، و پس از آن مرضش کاهش پیدا کند، به طوری که بتواند به سفر خود ادامه دهد و به مکه قبل از کشته شدن قربانیش برسد، واجب است به سفر خود ادامه دهد و به مکه برود، پس اگر عمرهاش مفرده باشد، باید آن را تمام کند و چیزی به جز آن بر او واجب نیست. و اگر عمره تمتع باشد، پس اگر بتوانند قبل از ظهر روز عرفه اعمال آن را به اتمام برساند، اشکالی نیست، و اگر نتواند ظاهر این است که منقلب به حج افراد میشود. و همچنین است ـ در هر دو صورت ـ اگر قربانی را نفرستاده باشد، و صبر کرده تا اینکه مرضش کاهش پیدا کرده، و توانائی ادامه دادن سفر به طرف مکه را پیدا کرده است.
* اگر کسی که احرام حج بسته مریض شود و قربانی را بفرستد، و بعد از آن مرضش کاهش پیدا کند، پس اگر گمان کند به حج میرسد، واجب است حرکت کند تا خود را برساند، و در این حال اگر به هر دو موقف رسید یا به مشعر به تنهایی رسید ـ به توضیحی که سابقاً داده شد ـ حج را درک کرده است، و مناسک را بجا میآورد و قربانی را میکشد، و اگر به هیچ کدام نرسید پس اگر قبل از رسیدنش از طرف او قربانی نکرده باشند موی خود را بتراشد یا کوتاه کند و از احرام بیرون رود، و همه چیز بر او حلال میشود، به جز زنها، تا اینکه طواف و سعی را در حج و یا عمره بجا آورد، و آنگاه آنها نیز بر او حلال میشوند.
* اگر محصور از طواف و سعی شد، مثل اینکه مرضی یا مانند آن مانع از رسیدنش به جایگاه طواف و سعی شد، جایز است نائب جهت انجام طواف و سعی شد، جایز است نائب جهت انجام طواف و سعی بگیرد، و نماز طواف را خود شخصاً پس از طواف نائب بجا آورد. و اگر محصور از رفتن به منی و انجام مناسک آن شد، باید جهت رمی و قربانی کردن نائب بگیرد، و پس از انجام آنها توسط نائب، سر خود را بتراشد یا کوتاه کند، و در صورت امکان موی خود را به منی بفرستد، و باقی مناسک حج را بجا آورد تا اینکه حجش به اتمام برسد.
* کسی که محصور شده، اگر نتوانست نه قربانی و نه قیمت آن را تهیه کند، ده روز روزه بجای آن بگیرد.
* اگر محرم نتوانست به حرکت خود بهطرف اماکن مقدسه جهت انجام مناسک عمره یا حج، به علتی غیر از مصدود و محصور شدن، ادامه دهد، پس اگر احرام عمره مفرده بسته است، جایز است در جای خود قربانی کند، و بنابر احتیاط سر تراشیدن یا کوتاه کردن را به آن ضمیمه کند، و از احرام خود بیرون رود. و همچنین است اگر احرام عمره تمتع بسته است و نتواند حج را نیز درک کند، وگرنه ظاهر این است که عمرهاش منقلب به حج افراد میشود.
و اگر احرام حج بسته است و نتواند به وقوفین یا وقوف در مشعر به تنهائی برسد، باید با عمره مفرده از احرام بیرون رود. و اگر نتواند به جایگاه طواف و سعی جهت انجام آنها برسد، و یا نتواند به منی جهت انجام مناسک آنجا برود، حکم این دو به این صورت است که اگر محصور از طواف و سعی شد، مثل اینکه مرضی یا مانند آن مانع از رسیدنش به جایگاه طواف و سعی شد، جایز است نائب جهت انجام طواف و سعی شد، جایز است نائب جهت انجام طواف و سعی بگیرد، و نماز طواف را خود شخصاً پس از طواف نائب به جا آورد. و اگر محصور از رفتن به منی و انجام مناسک آن شد، باید جهت رمی و قربانی کردن نائب بگیرد، و پس از انجام آنها توسط نائب، سر خود را بتراشد یا کوتاه کند، و در صورت امکان موی خود را به منی بفرستد، و باقی مناسک حج را به جا آورد تا اینکه حجش به اتمام برسد.
خمس
* کسی که مشغول تحصیل علم است و میداند چنانچه تحصیل را هم رها نماید، کسب و کاری که بتواند مخارجش را از آن تأمین کند پیدا نمیکند یا باید به شغلی مشغول شود که کسر شأن برای او محسوب میشود یا اگر هم کار یافت میشود وضعیت بدنی و جسمانی او به گونهای است که کلاًّ از انجام کار ناتوان است یا اشتغال به آن کار برای او حَرَجی است یعنی مشقّت فوقالعادهای دارد که قابل تحمّل نیست، تا زمانی که این وضعیت باقی است و منبع درآمد دیگری هم ندارد میتواند تحصیل علم را ادامه دهد و فقیر محسوب میشود و جایز است برای کسری مخارجش از وجوهات شرعیهای که فقر در آن معتبر است – با رعایت شرایط استحقاق آن – به وی پرداخت نمود، هرچند تحصیل آن علم بر او واجب عینی نباشد.
زکات
* انسان نمیتواند مخارج و نفقات لازم کسی را که مثل اولاد یا پدر و مادر یا زن دائمیاش که نفقه و مخارجش بر او واجب است از زکات بدهد. البتّه این حکم در موردی است که پرداخت زکات، به عنوان فقر باشد و امّا اگر زکات را به عنوان دیگری به او بدهد، اشکال ندارد؛ مثل اینکه آن فرد، غارِم و بدهکار یا ابن السبیل است و از جهت مذکور استحقاق دریافت زکات را داشته باشد. البتّه چنانچه فرد، عاجز و ناتوان از پرداخت نفقه واجب افراد واجب النفقهاش باشد و زکات بر او واجب باشد میتواند از زکات، نفقه آنها را بدهد هرچند احتیاط مستحب ترک این کار است.
* پرداخت زکات به زن دائمی که فقیر است و شوهرش نفقه او را میپردازد، جایز نیست؛ بلکه اگر شوهرش میتواند نفقه همسرش را بدهد ولی از پرداخت نفقه امتناع میورزد، چنانچه بتوان او را – بدون سختی غیرقابل تحمّل- مجبور به پرداخت نفقه کرد، (هرچند با مراجعه به مراکز دولتی و حکومتی)، نمیتوان به چنین زنی زکات داد، امّا اگر شوهر نمیتواند مخارج او را بدهد یا دارد و نمیدهد و مجبور کردن او به پرداخت نفقه – بدون سختی غیرقابل تحمّل- امکان ندارد، میشود به وی زکات داد. همچنین به فقیری که نفقهاش بر شخص دیگری واجب است و شخص مذکور توانایی پرداخت نفقه آن فقیر را دارد و در صورت مطالبه از پرداخت آن امتناع نمیورزد و بدون منّتی که عادتاً قابل تحمل نیست حاضر به پرداخت آن میباشد، در این صورت احتیاط واجب آن است که به فقیر مذکور زکات ندهند؛ اما اگر آن شخص عاجز و ناتوان از پرداخت نفقه است یا اصلاً حاضر به نفقه دادن نیست یا نفقه دادن با منّتی همراه است که به طور معمول غیرقابل تحمّل است، در چنین مواردی میشود به فقیر مذکور زکات داد.
* آیا پرداخت خمس و زکات بر افراد کمتوان ذهنی و دیگر معلولان واجب است؟ لازم به تذکر است معلولین به چهار دسته نابینا، ناشنوا (کر و لال)، ناتوان در حرکت دست و پا (حرکتی که اصطلاحاً فلج نامیده میشوند) و ناتوان ذهنی (اصطلاحاً دیوانه نامیده میشوند) طبقهبندی شدهاند.
ـ کسی که ادراک در حد تکلیف دارد باید خمس بدهد و کسی که ندارد ولی او باید خمس اموالش را بدهد.
مسائل اجتماعی
جلوگیری از فرزند دار شدن
* با توجه به اینکه بخشی از معلولیتها از طریق وراثت و ژنتیک منتقل میشود و فرزندان زوجه یا زوج معلول خواهند شد، تکلیف آنان چیست؟ آیا جهت جلوگیری از فرزنددار شدن، این معلولین میتوانند اقدامی داشته باشند؟
ـ اشکال ندارد.
* برای جلوگیری از بارداری عمل جراحی انجام میگیرد حکم شرعی آن را بیان فرمایید؟
– فی حد ذاته، اشکال ندارد مگر این که عضوی را قطع یا فلج نمایند.
سقط جنین
* آیا میشود جنین ناقص الخلقه در هنگام حمل با علم به آن به وسیله دستگاههای پزشکی اسقاط نمود یا نابود کرد؟
ـ جایز نیست.
* آیا سقط جنین چهار ماهه که طبق نظر دکتر پس از تولد زنده نمیماند و فلج مطلق خواهد بود صحیح است؟
ـ جایز نیست.
* حکم اسقاط جنین معلول عقب مانده ذهنى یا ناقصُ الخلقه چیست؟
ـ در هیچ حالى جایز نیست مگر این که بقاى آن در شکم مادر براى او موجب ضرر و یا حرج فوق تحمّل باشد و روح در او دمیده نشده باشد.
* از نظر شرع سقط کردن کودکى که در شکم مادر است و مشخص شده که معلول است در صورت اینکه زیر 4 ماه باشد چگونه است؟ اگر از 4 ماه بگذرد چگونه است؟
ـ بعد از ولوج روح مطلقاً جایز نیست و قبل از آن اگر حفظ جنین براى مادر ضررى یا حرجى باشد سقط آن مانعى ندارد.
* خانمی در ماههای آخر حاملگی (ماه هشتم یا نهم) پس از سونوگرافی به تشخیص پزشکان جنین او ناقص الخلقه است و قطع نخاع و از نظر بیماریهای مغزی دارای مشکل بسیار زیاد میباشد که معلوم نیست در حال زایمان و پس از زایمان بمیرد یا زنده بماند از طرفی مادرش با شنیدن این خبر تعادل خود را از دست داده و به شدت روحش در عذاب است آیا سقط جنین جایز است؟ زیرا نگهداری چنین فرزندی برای خانوادهاش قابل تحمل نیست؟
ـ حرام است.
حضانت
* تأدیب و زدن فرزندان (آسیب دیده) توسط والدین تا چه مقدار جایز است؟
– اگر مانع نباشد آهسته اشکال ندارد.
پوشش
* رعایت حجاب در برابر معلولین با توجه به مشکلات حجاب برای معلولین فلج و مشلول یا معلولینی که قدرت نگهداری دستهای آنها ضعیف است چه حکمی دارد؟
ـ باید تا حد مقدور رعایت شود.
مصرف دارو
* مددجویان و معلولینی که درد فراوان میکشند مثلاً تصادف کرده و بر اثر عوارض تصادف درد دارند آیا استفاده از داروهای مسکن مثل تریاک جایز است؟ اگر مشروط به نظر پزشک باشد چطور؟
ـ طبق نظر پزشک باید عمل شود.
وظیفه شاقّ
* فردی که از کمر قطع نخاع شده، فقط بعضی از اعمال را شخصاً میتواند انجام دهد. آیا برای قسمتی از اعمال که انجام دادنش مشقّت دارد، میتواند از کسی کمک بگیرد؟
ـ میتواند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.