کتاب فعالیت های قرآنی جامعه معلولان/ فصل9-10
فعالیتهای قرآنی جامعه معلولان
بهکوشش: محمد نوری
زیرنظر: محمد علی کوشا
نوبت چاپ: اول، تابستان 1395
ناشر: دفتر فرهنگ معلولین
قم، بلوار محمدامین، خیابان گلستان، کوچه11، پلاک4
تلفن: 32913452-025 فکس: 32913552-025 همراه: 09125520765
www.HandicapCenter.com , info@handicapcenter.com
فصل نهم: قرآن برای معلولان
معلولان جهت پیشرفت در زمینههای آموزشی و فرهنگی، نیاز به کتاب بریل، کتاب گویا، کتاب درشت خط، کتاب به زبان اشاره و کتاب الکترونیک و نیز کتب کاغذی و معمولی، همچنین مجله، سایت، تلگرام دارند. تنوع و تکثر معلولان موجب تنوع منابع درخواستی آنها شده است. همچنین یادگیری قرآن و تمامی فعالیتهای قرآنی آنها مبتنی بر این متون است.
هر یک از این موضوعات یک کتاب مستقل و مفصل میطلبد ولی اینجا به اجمال گزارشی از فعالیتهای مردمی یا دولتی یا تشکلهای مردمی عرضه میشود.
مشارکت در تولید
تولید قرآنهای مورد نیاز معلولین کم یا بیش در ایران تولید میشود و نیازهای جامعه هدف تأمین میگردد؛ اما خود معلولین چه اندازه در تولید قرآنهای مورد نیاز سهم دارند و مشارکت آنها چگونه است؟
برای پاسخ به این سؤال، اطلاعات آماری و دقیقی نداریم. البته اجمالاً میدانیم نابینایان و دیگر معلولین در تولید قرآن گویا یا تولید تفاسیر قرآنی یا قرآن بریل همکاری و فعالیتهای قابل توجه داشتهاند. معلولین در مراکزی مثل رودکی، دفتر فرهنگ معلولین، بنیاد روشندلان اصفهان و ثامن حضور چشمگیر و فعال دارند و حداقل در تولید قرآنهای صوتی و قرآنهای بریل فعال هستند. به طوری که فعالیت آنان در حوزه تولید قطعی است ولی اندازه و حد و حدود کیفی و کمّی آن نیاز به اطلاعات آماری و بررسیهای میدانی دارد.
نیاز سنجی
تولید انواع قرآنهای مورد نیاز معلولان لزوماً باید تابع نیازهای این قشر باشد. هم اکنون در جهان پیشرفته «کتاب سنجی» یا ببلیومتریکس رشته مهم ترکیبی کتابشناسی و آمار است و از طریق بهرهگیری از تواناییهای آمارها در عرصه کتاب به حقایق پی برده؛ آنگاه تدبیرها و تصمیمها را مبتنی بر این حقایق بنا میکنند. مثلاً برای پاسخ به پرسشهایی چون:
ـ هر سال چه اندازه نیاز به قرآن گویا و قرآن بریل هست؟
ـ بودجه مورد نیاز برای تولید این آثار چه مقدار است؟
ـ این آثار در چه مناطقی از کشور مصرف میشود؟
ـ مصرف کنندگان چه ذائقهها و پسندهایی دارند؟
ـ کدام بخشهای تولیدی چه کمبودهایی دارند؟
ـ چند درصد از جامعه معلولان در بخش تولید قرآن معلولیتی اشتغال دارند؟
لازم است اطلاعات میدانی گردآوری گردد؛ سپس توسط پژوهشگران تجزیه و تحلیل شود.
قرآن گویا
بسیاری از نابینایان از متن قرآن، ترجمه قرآن و تفاسیر قرآن استفاده میکنند. نابینایان زیادی هستند اساساً خط بریل را نمیدانند و نه میتوانند خط بریل را بخوانند و نه میتوانند بریل را بنویسند، اینان ترجیح میدهند از قرآن صوتی استفاده کنند.
اما در زمینه قرآن صوتی کمبودها و مشکلاتی هست که لازم است هر چه زودتر مرتفع گردد بعضی از این اشکالات عبارتاند از:
ـ اغلاط و بدخوانیهایی در متن قرآنهای گویا وجود دارد. لازم است به این نوع از محصولات نهادهایی نظارت داشته باشند و آیین نامهها و ضوابطی حکم فرما گردد.
ـ تعیین متونی که باید گویا گردد اولاً چون برای این قشر تولید نشده با خواستهها و اقتضائات آنان فاصله دارد، دوم اینکه این متون توسط کارشناسان خبره بعضاً انتخاب نمیشود. لازم است برای توسعه کمی و کیفی قرآنهای صوتی فکری شود. و لازمه آن، حضور خود معلولین در مراکزی است که قرآن گویا تولید میکنند. به این روش دغدغهها و خواستگاههای معلولین را به آن سازمان وارد مینمایند.
غفلت از قرآن گویا
در سالهای اخیر سازمان بهزیستی، تشکلهای معلولیتی از قرآن گویا منصرف شده و بیشتر به قرآن بریل میپردازند. گویی نابینایان فقط به قرآن لمسی و قرآن به خط بریل نیاز دارند. در حالی که ارزانی و سرعت در حمل و نقل، راحتی در ارسال و دریافت و دیگر ویژگیهای قرآن صوتی موجب شده که در جهان به آثار صوتی توجه و اقبال بیشتر هست. قرآن صوتی حداقل شامل چهار حوزه متن، ترجمه، تفسیر و تحقیقات درباره است و هزاران جلد تفاسیر، ترجمهها و قرآن پژوهشیها را میتوان از این طریق تولید کرد. مشروط به اینکه صنعت کتاب صوتی مغفول نباشد و از تشکلهایی که در این زمینه فعالاند، پشتیبانی گردد. به هر حال یکی از فعالیتهای معلولین، فعالیت در عرصه کتاب صوتی است. اما هم تحقیقات در این زمینه اندک است و تا کنون تاریخ تحولات کتاب صوتی و قرآن گویا تدوین نشده است همچنین پشتیبانی معلولین در این زمینه ضعیف بوده است.
ضرورت تحول در قرآن گویا
صنعت کتاب صوتی در کشورهای مدرن با مشارکت فعال معلولین اداره میگردد و درآمدزایی آن هم فوقالعاده است. زیرا میتوان دو منظوره تولید کرد تا هم معلولین و هم افراد عادی گوش دهند. به همین دلیل تقاضا زیاد است چون محدود به یک قشر خاص نمیباشد.
اما این صنعت در ایران چهار مشکل اساسی و زیربنایی دارد:
1ـ عدم ورود ابزارآلات مدرن در عرصه تولید و مصرف کتاب گویا در ایران هنوز به شیوه سنتی تولید و ویرایش میگردد و شیوههای مدرن وارد تولید و مصرف نشده است.
2ـ گسترش اشتراک گذاری و مصرف عمومی کتب گویا در ایران ضعیف است. با اینکه در غرب صنعت دیزی توانسته انواع آثار از جمله کتب صوتی را در دسترس همگان قرار دهد.
3ـ اطلاعرسانی ضعیف است و سامانههای اطلاعرسانی در ایران اساساً وجود ندارد. چندی است دفتر فرهنگ معلولین بانک اطلاعات راهاندازی کرده و درصدد است. در زمینه کتاب گویا اطلاعرسانی کارآمد داشته باشد.
4ـ بالاخره آخرین مشکل و ضعف در ایران فقدان تحقیقات تحلیلی و آماری و راهگشا است.
اگر این مشکلات رفع شود کتاب صوتی و قرآن گویا میتواند تحول پیدا کند و نابینایان در این زمینه فعالتر شوند و درآمدزایی مناسب هم برایشان فراهم میگردد.
قرآن به خط بریل
فعالیتهای نابینایان در این زمینه در کشورهای مختلف اسلامی از دهههای پیش آغاز شده است. پس از اختراع خط بریل توسط لویی بریل در سال 1830م، نابینایان جهان از این خط استقبال کردند و در جهان اسلام هم به تدریج کتب مذهبی را به خط بریل منتشر کردند.
لاول Lovell در 1870م یعنی حدود 150 سال قبل خط بریل را به مصر برد. از اینرو اطلاعاتی که در سایت «مرکز طبع و نشر قرآن کریم» در مقاله تألیفی توسط بنیاد روشندلان آمده در مورد تاریخها، ابهام دارد.
در ایران خط بریل توسط یک گروه از کشیشها و راهبههای آلمانی که در تابستان 1925م به رهبری کریستوفل از ترکیه وارد ایران شد بودند، برای اولین بار ترویج و تعلیم شد.
با ورود خط بریل به ایران و دیگر کشورهای مهم جهان اسلام، اولین آثاری که با این خط تولید شد، قرآن کریم بود. نابینایانی مثل مرحوم خزائلی، آقای عبدالله معطری و آقای محمدحسن وجدانی در ایران قرآن بریل را شروع کردند. هر چند اولین قرآنهای بریل در ایران در دست نیست.
تحولات خط بریل در ایران
محمد نوری
چکیده
این مقاله به سیر تحولات بریل در ایران از زمان ورود یعنی ۱۲۹۹ تاکنون میپردازد. یعنی حدود حدود ۹ دهه یک سده بریل در ایران سابقه دارد و همراه روشندلان در این مدت بوده و تلخیها و شیرینیهای آنان را تجربه کرده است.
نویسنده، حضور بریل را در ایران به چهار دوره تقسیم میکند. متأسفانه اسناد و مدارک در این زمینه اندک است. اگر نسل کنونی هم منقضی شود، نسلهای آینده از بریل ایرانی چیزی نخواهند دانست. از اینرو مؤسسههای ویژه روشندلان و به ویژه خود معلولین باید اهتمام کنند و هر آنچه میدانند هرچند در حد یک سطر باشد مکتوب نمایند و همه اسناد و مدارک را جمع آوری نمایند. کتابخانه اسکندریه در مصر در بخش نابینایان به نام کتابخانه طه حسین هزاران سند را جمعآوری کرده است اما متأسفانه اسناد ایران در بین این اسناد نیست.
مسلمانان در ایران از زمانیکه با خط بریل آشنا شدند، و آن را راه کار مناسب برای رفع مشکلات روشندلان یافتند، درصدد برآمدند از آن استفاده مطلوب داشته باشند. زیرا اصل اول و مهم برای هر مسلمان، اجرای توصیهها و دستورات قرآنی و شرعی در اهتمام به امور معلولین و نابینایان است. برخی ادیان معلولین را محکوم جبر طبیعی یا اسیر نیروهای ماوراء طبیعی میدانند و وضعیت نامطلوب آنان را سرنوشتی محتوم تلقی میکنند. در اسلام اما تفاوت ماهوی بین انسان عادی و کسانی که فاقد توان شنوایی یا حس بیناییاند، نیست و این آیین برای آنان حقوق مساوی در نظر گرفته است. در دنیای قدیم یعنی پیش از آغاز عصر مدرن و صنعتی شدن، همه انسانها اعم از سالم و معلول تقریباً از فرصتهای مساوی و تواناییهای برابر برخوردار بودند. مگر کسانی که هیچ نوع توانایی برای کارهایی مثل بیل زدن، شخم زدن، چرانیدن گوسفند و کشیدن آب از چاه نداشتند. یعنی فاقد دست و پا و قدرت بدنی بودند. فقط اینان با افراد سالم از فرصتهای برابر برخوردار نبودند، اما تقریباً اکثریت افراد جوامع تساوی در بهرهوری داشتند. اما با آغاز عصر صنعتی شدن و اختراع ماشین چاپ، اختلافات فاحشی بین اقشار پدید آمد. افراد دارای قدرت بینایی میتوانستند از نعمت خواندن و نوشتن بهرهمند باشند، به مدرسه و دانشگاه بروند، در جامعه کار و اشتغال داشته باشند؛ امّا نابینایان از همه اینها محروم بودند. از اینرو اختلاف فاحشی بین معلولین و سالمها به وجود آمد. چند قرن اینگونه گذشت و نخبگان همواره در فکر پیدا کردن راه حلّی بودند. لویی بریل در سال ۱۸۲۹م موفق شد کار شارل باربیه را تکمیل و خط بریل را اختراع کند. این اختراع انقلاب و تحولی اساسی بود. زیرا به نابینایان قدرت خواندن و نوشتن میداد و مجدداً فرصتها بین همه بنی آدم مساوی میشد.
ایران از نخستین کشورهای منطقه بود که رهایی از عقب ماندگی و استعمار و استبداد را تجربه کرد. پروسه توسعه و پیشرفت فراگیر است و بخشی از آن مربوط به معلولین است، از اینرو فراگیری علوم و مشارکت اجتماعی معلولین در ایران زودتر از بسیاری از کشورها آغاز شد. این مقاله به اجمال و خیلی فشرده سیر تحولات مربوط به معلولین نابینا در عرصههای فرهنگی و آموزشی را بررسی میکند. البته خط بریل زودتر وارد جهان عرب شد؛ لاول در سال ۱۸۷۰یعنی حدود ۱۴۵ سال قبل، بریل را به مصر برد. یعنی حدود چهل سال بعد از اختراع بریل توسط بریل و حدود نیم سده پیش از ایران، بریل به مصر رفته است.
ورود خط بریل به ایران و استفاده محدود (دوره نخست: ۱۲۹۹-۱۳۳۱)
در سال ۱۲۹۹ش (بنابر برخی اسناد در ۱۳۰۰ش) یک کشیش آلمانی مسیحی به نام پاستور ارنست جی. کریستوفل از ترکیه به ایران وارد شد و در تبریز اقامت گزید و سپس کار تبلیغ و خدمات رسانی را آغاز کرد. او نابینایان شهر تبریز را دعوت کرد و برای جوانان نابینا کلاس آموزش خط بریل گذاشت. در این دوره جمعاً ۵ دانشآموز شرکت داشتند. و بدین ترتیب نخستین آموزشگاه و کلاس درس نابینایان و اولین آموزش خط بریل در ایران آغاز شد.
کریستوفل در سال ۱۳۰۷ (یا ۱۳۰۵) تأسیس رسمی مدرسه نابینایان را به نام آموزشگاه نابینایان تبریز به وزارت معارف پیشنهاد کرد. او در همان سال از وزارت معارف مجوز گرفت و کار آموزش را آغاز کرد. برخی نوشتهاند او در همان سال ورود یعنی ۱۲۹۹ مدرسه نابینایان تبریز را بنیان نهاد. بخش مهمی از آموزشها مربوط به خط بریل بود. چون فراگیری این خط به مثابه یادگیری الفبای فارسی برای بینایان است و افرادی که خط بریل را فرا میگرفتند در واقع سواد خواندن و نوشتن را دارا شده بودند.
همکار کریستوفل در تبریز دبیر با سابقهای به نام محمد علی خاموشی بود. او از فرهنگیان خوش نام و فعال بود و توانست مشاور و همکار مناسبی برای کریستوفل باشد. کریستوفل در سال ۱۳۰۵ش با خاموشی در تبریز آشنا شد و از این سال همکاری آنان آغاز گردید . ثمره این آشنایی و همکاری تدوین کتب آموزشی نابینایان به خط بریل در سال ۱۳۰۵ بود.
آموزشگاه نابینایان تبریز که تنها مرکز آموزش نابینایان در ایران محسوب میشد تا سال ۱۳۱۹ مشغول ارائه خدمات آموزشی و تربیت حرفهای نابینایان بود و تعداد دانشآموزان نابینای تحت پوشش آن به ۴۵ نفر میرسید. با آغاز جنگ جهانی دوم دولت ایران مجبور شد همه آلمانیها را از ایران اخراج کند. کریستوفل هم ایران را ترک کرد. اما پس از ترک مخاصمات، علاقهاش به ایران، او را به تبریز بازگرداند و آموزش پسران نابینا را از سر گرفت. کریستوفل به دلائل نامعلوم، حوالی سال ۱۳۲۰ به اصفهان رفت (برخی منابع رفتن او به اصفهان را بین ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰ میدانند) و دانشآموزان نابینا را هم با خود به اصفهان بُرد. در اصفهان مجوز آموزشگاه شبانه روزی پسران نابینا را گرفت و کارش را آغاز کرد. همکارش در اصفهان نیز یکی از دبیران و فرهنگیان فعال به نام علی اکبر کابلی بود. کریستوفل و همکاران فرهنگی او به ویژه مرحوم کابلی توانستند اقداماتی شایسته و در خور ستایش در عرصه خط بریل پدید آورند. بسیاری از متون درسی را تبدیل به بریل کردند. علائم فارسی بریل را در بعضی موضوعات و علوم هرچند ناقص توسعه دادند و خلاصه موجبات تحولاتی ژرف را پدید آوردند. نخستین سند بریل موجود در مرکز اسناد ملی ایران، الفبای بریل فارسی است که کریستوفل در سال ۱۳۰۵ش نوشت و توسط وزارت کشور منتشر شد.
کریستوفل در آلمان با بریل آشنا شده بود. به احتمال قوی کلیسا برای مبلغان مذهبی جلسات آموزش بریل داشته تا آنان در این زمینه کاملاً تبحر پیدا کنند و به هنگام تبلیغ در دیگر کشورها، برای نابیناها کلاس بریل برپا نمایند. بعداً در ترکیه هم تجربه آموخت و برای نابینایان کلاس بریل داشت. ولی به دلائل نامعلوم در ترکیه نتوانست موفق شود. داوری برخی درباره کریستوفل اینگونه است که او بسیاری از حروف آلمانی از قبیل ب، پ، ت، که مستقیماً از بریل فرانسوی گرفته شده بود، را برای فارسی به کار برد. اما نتوانست برای برخی حروف مانند مصوتها، همزه، تشدید علامت بریل ایجاد کند. از اینرو بریل کریستوفل ناقص و با بریل امروزی اختلاف فاحش داشت.
در همین دوره مبلغ مسیحی دیگر به نام خانم گون گستر در اصفهان، یک باب آموزشگاه شبانه روزی برای دختران نابینا تأسیس کرد. او در سال ۱۳۲۵ مجوز برای آموزشگاه نور آیین مجوز گرفت. این مدرسه بعدها به مدرسه رودابه تغییر نام یافت. نورآیین دارای امکانات خوابگاهی، نشر متون بریل و دیگر امکانات برای مهارت افزایی نابیناها بود.
این اقدامات نخستین فعالیتها درعرصه ترویج و آموزش خط بریل در ایران است.
حدود چهل سال خط بریل محدود بود به قشر خاصی از نابینایان که از مکنت و ثروت برخوردار بودند یا گرایش و علاقه به تبلیغات مذهبی مسیحی داشتند و میخواستند با خواندن متون مذهبی و تسلط بر معارف دینی در عرصه تبلیغ، کارآیی داشته باشند.
در این دوره خط بریل محدود به حروف الفبا و علائم عمومی بود و در عرصههای علوم و فنون مختلف گسترش نیافته بود. البته گزارشهایی هست که مدعی است مدرسه دار الفنون اقدام به گسترش علائم بریل در علوم مختلف نمود. ولی اسناد محکمی در این زمینه هنوز ارائه نشده است.
تا دهه چهل وضعیت خط بریل کما بیش همینطور بود و سرعت توسعه و گسترش آن کُند بود امّا هنگامی که در سال ۱۳۳۹ش پذیرش خط بریل و تصویب آن در مجلس شورای ملی صورت گرفت، راه برای گسترش آن هموار گردید و مرحله دوم آغاز شد.
ویژگی دیگر خط بریل در این دوره، وابستگی مراکز آموزشی خط بریل به جریانهای تبلیغی مسیحیت و کلیسا است. یعنی دولت پهلوی و دیگر نهادهای مدنی نقشی در اداره این مراکز نداشتند.
اسناد و مدارک فقط از فعالیتهای آموزشی در زمینه خط بریل در دو شهر تبریز و اصفهان گزارش میدهد؛ اما بعید مینماید در شهرهایی مثل شیراز، اهواز و غیره فعالیتهایی نبوده باشد. به هرحال فعالیتها در این دو شهر و نیز در شهرهای دیگر نیاز به بررسیهای گستردهتر دارد.
برخی اسناد گویاست که قبل از سال ۱۳۲۰ و پیش از اینکه خانم گونگستر در سال ۱۳۲۵ آموزشگاه دخترانه نابینایان را در اصفهان تأسیس کند، مرکز دیگری جهت نگهداری و آموزش دختران نابینا در اصفهان تأسیس شده بود و پس از جنگ جهانی دوم، اداره آن به عهده کشیشان و برخی مؤسسات خیریه انگلیسی واگذار گشته بود.
در همه این آموزشگاههای وابسته به کلیسا، برای پذیرش نابینایان در این مدارس محدودیت سنی وجود نداشتند و کودکان ۲ تا ۷ ساله و حتی افراد ۳۰ ساله را نیز میپذیرفتند. زیرا هدف آنان آموزش نبود بلکه تربیت مبلغ دینی مهمترین هدفشان بود.
این آموزشگاهها به نگهداری و نیز حرفه آموزی و آموزش نابینایان میپرداختند. آنها آموزشهایی از قبیل بافندگی، کشاورزی، آموزگاری، مترجمی، فیزیوتراپی و کارهای دستی دیگر فرا میگرفتند و پس از یادگرفتن به آموزش آن به دیگران یا ایجاد کارگاهها و مزارع اقدام میکردند.
این شیوه در ادامه تدبیر برای خودکفایی جریانهای تبلیغی است که کلیسا ترویج میکرد. در واکنش به این اقدامات و فعالیتها، عدهای از روحانیون، بازاریان و نیکوکاران اصفهان و کمابیش در برخی شهرهای دیگر، آموزشگاههای نابینایان با گرایش اسلامی تأسیس کردند. هدف آنان سه چیز بود: جذب مسلمانانی که به مدارس مسیحی رفته بودند و امکان مسیحی شدن آنان زیاد بود؛ دوم تربیت مبلغان اسلامی و سوم ایجاد محیطی آرام برای آموزش و مهارت آموزی شبانه روزی بود.
بریل ایرانی از ۱۲۹۹ (سال ورود به ایران) تا ۱۳۳۱ (سال تصویب و اصلاح توسط یونسکو) به نام خط کلیسا یا خط کریستوفل شناخته میشد و سایه اهداف کلیسا و میسوزی بر آن سایه افکنده بود. با توجه به تعصبات مذهبی مردم ایران، عدم همکاری و نفرستادن فرزندان نابینا به مدارس نابینایی قابل فهم و درک است. یک علت مهم ضعف بنیههای خط بریل ایرانی و پیشرفت کُند آن در طی سه دهه همین نکته است. نکته مهم اینکه این دوره در اوج فراز و فرود حکومت رضا شاه پهلوی است. ایشان مدعی بود با موانع توسعه ایرانی هرچند دینی باشد، مبارزه میکند ولی هیچگونه تلاشی در این زمینه مشاهده نمیشود. اطلاعات ما از این دوره بسیار اندک است، از همه مردم استدعا داریم هر گونه سند و مدرک و اطلاعاتی دارند هر چند کوچک و اندک باشد برای ما بفرستند.
تصویب رسمی و گسترش همگانی (دوره دوم: ۱۳۳۱-۱۳۶۰)
دوره دوم خط بریل در ایران با اقدام یونسکو آغاز میشود. ورود یونسکو به امور معلولین و مسائل فرهنگی آنان و به تبع خط بریل، حادثه مهم تاریخی است. یونسکو به عنوان بخش فرهنگی سازمان ملل متحد، برای ملتها و فرهنگهای جوامع سراسر جهان و نمایندگی و پشتیبانی آنها تأسیس شد. از اینرو در خط بریل «جامعه هدف» آن یک قشر خاص یا یک مکتب و پیروان یک دین ویژه نبوده و همه آحاد جوامع را در نظر دارد. به همین دلیل در ایران از دولت خواست تا مدارس، آموزش و پرورش و در ادامه خط بریل را گسترش دهد. در مقر و ساختمان یونسکو در تهران هم جلسات توجیهی و آموزشی برگزار میکرد.
اما مهمتر از همه اینها در سال ۱۹۵۰م (۱۳۳۰ش) همایش و کنفرانس در مقر یونسکو در پاریس با هدف ساماندهی به خط بریل برگزار شد. کارشناسان یونسکو پیش از این همایش، مشکلات را بررسی کرده بودند و با دعوت مسئولین و مدیران فرهنگی کشورها، به هماندیشی و تبین مشکلات و ارائه راهکارها توسط کارشناسان و نیز شنیدن تحلیلهای مدیران بومی پرداختند. مهمترین راهبرد این جلسه، جهانگرایی در بریل بود. گفته شد بریل یک نیاز عمومی، برای همه نابینایان است و باید در سراسر جهان اولاً یک اراده همگانی و ثانیاً تعامل همه جانبه ایجاد شود تا این مهم به هدف مطلوب برسد. به همین دلیل نام این کنفرانس به بریل جهانی مشهور شد.
در پی کنفرانس بریل جهانی، رؤسای فرهنگی هر کشور موظف شدند در کشورهای خود به برگزاری کنفرانس درباره بریل پرداخته و به بررسی و سپس ساماندهی بپردازند.
نیز در سال ۱۹۵۱م کنفرانس محلی بیروت در ۱۲-۱۷ فوریه توسط یونسکو برپا شد. علائم بریل عربی، فارسی و ترکی نهایی و مصوب گردید. یونسکو در همین سال الفبای بریل فارسی را به وزارت آموزش و پرورش ایران تحویل داد. وزارت آموزش و پرورش، تدریس و آموزش خط بریل را بر اساس مصوب و ابلاغیه جدید آغاز کرد. اهمیت این مصوبه در کامل بودن آن است. یعنی غیر از الفبا، نشانهها هم در قلمرو بود. البته با همفکری کارشناسان ایرانی، علائم اختصاصی مثل چ و ژ هم تصویب شد.
مقدمات تحولات آغاز شده بود. یعنی در دوره پهلوی ساختار اداری و قوه مجریه بازسازی و اصلاح شد. وزارت آموزش و پرورش در رأس اصطلاحات قرار داشت و بیش از جاهای دیگر به آن اهتمام میشد. از اینرو وقتی یونسکو، این وزارت خانه را موظف به ساماندهی و توسعه بریل کرد، زمینهها و مقدمات فراهم بود. البته برخی حوادث مثل جریان ملیشدن صنعت نفت و منازعات دولت مصدق و حاکمیت پادشاهی مانع بود یا موجب کند شدن پروژه بریل ایرانی میشد. تا اینکه بالاخره در ۱۳۳۹ یعنی هشت سال بعد از توصیههای یونسکو، وزارت آموزش و پرورش رسماً خط بریل را مصوب کرد و ابلاغیهای به مدارس ارسال شد.
بریل مصوب و ابلاغی بر مبنای توصیه شده توسط یونسکو ولی با تغییراتی بود که در طول هشت سال در مراکز آموزشی به دست آمده بود.
غیر از حوادث کلان و سرنوشتساز مزبور، در این دوره، رخدادهای دیگر جلب توجه میکند. گسترش همگانی بریل برای عموم نابینایان، نیازمند گسترش مهارت خواندن و نوشتن بریل بود. گسترش این مهارتها منوط به سه متغیر اساسی آموزگاران با تجربه، وسایل و تجهیزات و متون آموزشی (کتب درسی) است.
برای تهیه و نشر متون آموزشی، نخست باید علائم و نمادهایی که گویای حروف و نشانهها باشد تکمیل میشد. این کار از ۱۲۹۹ با تلاشهای کریستوفل آغاز شده بود و در چند مرحله کاملتر شد و بالاخره در ۱۳۳۱ توسط یونسکو و در ۱۳۳۹ توسط وزارت آموزش و پرورش نهایی گردید.
دوم نیاز به دستگاههای تحریر بود تا این حروف و نشانهها را روی برگهها ثبت و تایپ کند. دستگاههای تحریر همگی در اروپا و امریکا ساخته میشد و برای بریل انگلیسی مناسب بودند. اما برای بریل فارسی باید اصلاح میشدند. دولت ایران پیشنهاد اصلاح داد و چند سالی طول کشید تا دستگاههای مناسب فارسی تولید و در اختیار نابینایان و مراکز قرار گیرند. این اقدام موجب تسهیل در نشر متون درسی بریل شد.
اما دستگاههای تحریر که به نام لوح و قلم و پرکینز مشهوراند باید به حد وفور در جامعه پخش میشد و در اختیار نابینایان قرار میگرفت. این اقدام هم با تلاش نهادهای دولتی و بعضی از نیکوکاران عملی گردید. حتی در ایران کارخانههایی برای ساخت این وسایل تأسیس شد.
متغیر بعدی، تربیت آموزگاران بریل بود. وزارت آموزش و پرورش اقداماتی برای انتقال تجارب و تربیت آموزگاران عملی شد. بعدها وقتی دانشگاه تربیت معلم تأسیس شد، این مهم در حیطه وظایف آنجا قرار گرفت.
حادثه مهم دیگر در این دوره، تأسیس مؤسسهها و مراکز مختلف با خطمشیهای «نیکوکاری و خدمترسانی» یا آموزشی ـ پژوهشی در شهرهای بزرگ و کوچک ایران تأسیس شد. برخی مراکز هم بودند که خطمشی در رسالت دینی، مذهبی، و تبلیغی برای خود قائل بودند. مثل مؤسسه ابابصیر که توسط روحانیت برجسته اصفهان و نیکوکارانی از این شهر تأسیس شده بود.
در اصفهان مدارس زنجیرهای ابابصیر از سال ش۱۳۴۰ رسماً تأسیس شد و توانست ظرف حدود دو دهه کارنامه قابل قبولی از خود بر جای گذارد.
مدارس ابابصیر، چاپخانه بریل را دایر کرد و متون بسیاری را به خط بریل منتشر نمود. نیز در سال ۱۳۴۳ آموزشگاههای دخترانه و پسرانه نابینایان در تهران دایر شد و در کار نگهداری و مهارت آموزی آنان به روش شبانه روزی کار میکرد. پس از انقلاب اسلامی این مدارس به «شهید محبی» تغییر نام داد. برخی هم با آموزشگاه دکتر محمد خزائلی تلفیق گردیدند .
ابابصیر غیر از خطمشی اصلی که همان رشد نابینایان و مهارت آموزی به آنان بود، اهداف تبلیغی دیگری هم تعقیب میکردند. یکی مقابله با مدارس نابینایان که توسط کلیسا دایر شده بود و اهداف تربیت مبلغ مسیحی داشتند؛ و دوم مقابله با تبلیغات بهائیت و بابیت بود. نابینایان به دلیل استعدادهای خارق العاده در کلاسهایی توجیه شده و آموزشهای لازم برای نقادی بابیت و بهائیت و خنثی کردن تبلیغات آنان میدیدند.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سران انقلاب چنین کارهایی را انحراف از مبارزه با رژیم دانسته میگفتند انجمن حجتیه و تفکر حجتیهای چون اعتقاد به مبارزه با شاه را نداشت، نیروها و استعدادها و امکانات را در مسیر انحرافی مصرف میکرد. بالاخره با تلاشهای برخی از سران انقلاب، ابابصیر به تعطیلی کشانده شد. یعنی بسیاری از فعالیتهای آن محدود یا تعطیل شد. بطوری که هماکنون هم چنین است.
در مقابل تفکر دیگری هست که هر نوع اقدام برای جامعه نابینایان را مطلوب میداند. چون ثمره و نتیجه همه این اقدامات رشد و توسعه فرهنگ ملی و افزایش مهارتهای افراد مستعد موجب اشتغال بیشتر، رهایی از فقر و خلاصه به نفع کشور مردم است. اینان تفکر افراطی ضد انجمن حجتیه و ضد ابابصیر را تندروی بیجهت میدانند.
با تبدیل خطمشی آموزش بریل از جریان مذهبی به جریان فرهنگی، اقدامات فراوانی برای گسترش خط بریل آغاز شد. در شهریور ۱۳۴۸ش، در سمینار مربیان و آموزگاران نابینایان (تهران) قرار شد علاوه بر اصلاح خط بریل، روش آموزش آن هم آسانتر گردد و بریل فارسی در همه موضوعات و در همه علوم گسترش پیدا کند.
یکی از اقدامات خوب دیگر در این دوره، تقویت زیر ساختها و مبانی خط بریل فارسی است. آموزشگاه دکتر محمد خزائلی در ۱۳۴۸ش تأسیس شد. او خود دانشمندی نابینا و فعال در عرصههای سیاسی و فرهنگی بود. یعنی هم شخصیت علمی و دانشگاهی داشت و به عنوان مؤلف و پژوهشگر معروف بود و هم به عنوان نماینده مردم اراک در مجلس شورای ملی از حقوق نابینایان دفاع میکرد. اقدامات او و آموزشگاه او، در تقویت شالودههای بریل بسیار مؤثر بود. البته مراکز دیگر هم به تبع او مؤثر بودند. که در اینجا به چند نمونه از اقدامات آنان اشاره میشود.
دکتر خزائلی کلاسهایی با عنوان تقویت لامسه، کلاس آموزش بریل فارسی، کلاس کوتاه نویسی خط بریل، کلاس تقویت مهارتهای خواندن و نوشتن در سراسر ایران برپا کرد. نابینایان با شرکت در این کلاسها مهارت افزایی کرده و مبانی خواندن و نوشتن آنها تقویت میشد. این تلاشها اقدام در توسعه خط بریل بسیار مؤثر افتاد.
به تبع آموزشگاه دکتر خزائلی، دیگر مراکز نابینایان نیز چنین کلاسهایی را برپا میکردند و در نتیجه نهضت گسترش بریل ظرف دو دهه سراسر کشور را فرا گرفت.
خلاصه این دوره از مهمترین دورههای تأثیرگذار در جامعه و فرهنگ معلولین است.
افزایش نقش دولت و محدودیت مراکز مردمی (دوره سوم: ۱۳۶۰-۱۳۸۰)
این دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بویژه پس از سال ۱۳۶۰ آغاز شده و حوادث سالهای پس از انقلاب بر آن سایه افکنده است. در این دوره اهتمام به امور دیگران افزایش یافت و ضرورت توجیه بیشتر نسبت به معلولین احساس شد؛ به طوری که بر سرنوشت نابینایان مؤثر بوده است. در این زمان تشکیلاتی برای مدارس استثنایی و نیز پژوهشگاهی هم در وزارت آموزش و پرورش تأسیس شد. این تشکلها حداقل چهار اقدام را به موازات هم پیش میبردند:
الف: توسعه کوتاه نویسی خط بریل
ب: دسترسی همگانی به وسایل و تجهیزات بریل
ج: تربیت آموزگاران و مربیان بریل و اعزام به همه مناطق ایران
د: گسترش خط بریل در همه علوم و فنون
در سال ۱۳۶۷ش کارشناسان خط بریل طرحی به نام «گردآوری، تدوین و تثبیت علائم خط بریل» را مطرح کردند و نظر مقامات آموزش و پرورش را برای اجرای آن جلب نمودند. با اجرای این طرح، متون علوم و فنون مختلف با علائم زبان بریل تدوین میشد و خط بریل گسترش جدی پیدا میکرد. در سال ۱۳۶۹ نخستین ثمره این پروژه نتیجه داد و کتابی دارای بخشهای مختلف از علوم و فنون به زبان بریل عرضه و منتشر شد.
الف- ضرورت کوتاه نویسی: کتب بریل به لحاظ اینکه حروف آن به صورت مجزا به روی کاغذهای ضخیم نوشته شده، فضای بسیاری میطلبد و به صورت بسیار حجیم در میآید. برای چاپ و تهیه کتب و همچنین حمل و نقل آنها میبایست زحمات زیادی تحمل گردد. به خصوص کودکان نابینا از حمل این کتب بزرگ و سنگین ناتوانند و هر چه حجم کتاب بیشتر باشد خواندن آن هم بیشتر طول میکشد و نیروی فراوانی جهت مطالعه آن صرف میگردد.
این امر باعث شد تا مردم کشورهای مختلف برای خود روشهایی را به کار گیرند که حتی المقدور از حجم کتب بریل کم کنند و در نتیجه در وقت، مواد اولیه و نیروی انسانی صرفه جویی شود.
صرفه جویی در وقت نابینایان دارای اهمیت زیادی است زیرا آنان در اثر مطالعه طولانی که به وسیله انگشتان انجام میدهند، مقاومت انگشتانشان به علت کرخ شدن کم میگردد و نهایتاً منجر به خستگی میشود.
روش کوتاه نویسی گرچه قبلاً هم وجود داشت ولی در این دوره اهتمام گستردهتری به کوتاه نویسی شد و تحول عظیمی در تهیه کتب بریل به وجود آورد. از دیرباز در کشور ما نیز نابینایان و کارشناسان آموزش و پرورش، روشهایی را ابداع نمودهاند تا برای خط بریل فارسی، روش کوتاه نویسی تدوین کنند اما نظر به محدودیت علائم بریل که فقط ۶۳ حالت دارد موفق به ارائه روش جامعی نشدهاند. زیرا اکثر این علائم در حروف الفبای فارسی به کار رفته است. زیر مجموعه علائم بریل عبارتاند از:
حروف الفبا، ۳۳ علامت
علائم نقطه گذاری و علامت عدد، ۱۳ علامت
تنوینها، ۲ علامت
اعراب، ۲ علامت
همزهها، ۴ علامت
الف مقصوره و الف کوتاه، ۲ علامت
تشدید، ۱ علامت
با توجه به محاسبه فوق ۵۷ علامت از ۶۳ علامت استفاده شده است لذا افرادی که تا کنون خواستهاند علائم کوتاه نویسی ابداع نمایند با مشکلاتی مواجه گردیدهاند. برای تهیه طرح کوتاه نویسی بریل تا کنون تلاشهای فراوانی صورت پذیرفته که شاید تنها موردی که به صورت مکتوب منتشر شده طرح گروهی از متخصصین است که زیر نظر سازمان بهزیستی فعالیت نموده و موفق به تهیه جزوهای گردیدهاند. نخستین تلاش ضابطه مند و رسمی برای تدوین قواعد کوتاه نویسی در سال ۱۳۶۲ توسط دانشجویان تربیت معلم و زیر نظر محمد حسن وجدانی شروع شد. در سال ۱۳۶۴ طرح جدیدی برای کوتاه نویسی عرضه شد و پس از اجرای آن در ۱۳۶۶ش منتشر گردید. این طرح در قالب جزوهای با عنوان «کوتاه نویسی بریل فارسی» تألیف عبدالله غفاری و همکارانش در سال ۱۳۶۶ منتشر شد . با مطالعه و بررسی کوتاه نویسی مذکور و توجه به کاستیهای آن مجری طرح بر آن شد تا کوتاه نویسی کاملی را با کمک همکاران و بر اساس مطالعات دقیق و علمی تهیه نموده و آرزوی دیرینه نابینایان ایران را جامه عمل بپوشاند.
کوتاه نویسی که در کتاب دائرهالمعارف خط بریل توسط آقای محمدرضا ظروفی و همکارانش در سال ۱۳۶۷ش عرضه شده، مزایای زیادی نسبت به کوتاه نویسی سازمان بهزیستی دارد. از جمله تعداد علائم کمتر آن، قابل تشخیصتر بودن آن و درصد کوتاه کردن متون است. به طوری که این تحقیق به طور متوسط ۳/۲۷% متون را کوتاهتر کرده، حال آنکه کوتاه نویسی بهزیستی حدود ۶/۲۴% بود.
در سه دهه اخیر آثار مختلف درباره کوتاه نویسی در رشتههای مختلف تألیف و منتشر شده است. اما این آثار نیازمند همسان سازی و ایجاد رویه واحد کوتاه نویسی و جمع آراء و دیدگاههای مختلف است.
ب- دسترسی همگانی به وسایل و تجهیزات: بریل نویسی یا نویسنده بریل (بریل نگار) نیازمند وسایلی است. همانطور که مؤلف عادی برای نوشتن یک صفحه نیازمند قلم (خودکار، مداد، خودنویس و امثال اینها)، کاغذ یا هر نوع صفحهای که روی آن بتوان نوشت، است، بریل نگار هم نیاز به وسایل و ادواتی دارد که نقطه برجسته ایجاد کند؛ بطوری که مخاطب بتواند به کمک حس لامسه این نقطهها را بخواند.
در این دوره شاهد کارخانهها و شرکتهای تولیدکننده وسایل بریل ساز هستیم. نیز سازمانهای دولتی مثل بهزیستی، گاه این تجهیزات را بین نابینایان توزیع کردهاند. در بیست سال اخیر، تجهیزات دیجیتالی و الکترونیکی برای نگارش علائم بریل یا خواندن آنها، یا انتقال و اشتراکپذیری آنها، رونق بیشتر پیدا کرد. مراکزی این وسایل را تهیه و در کتابخانههای نابینایان در دسترس آنان قرار دادهاند. به هر حال همگانی کردن دسترسی و استفاده از وسایل بریل ساز، انقلاب و تحول جدیدی در خط بریل و فرهنگ نابینایان بوده است. البته در کشورهای پیشرفته دسترسی به وسایل ارزانتر و بهتر است ولی در کشورهای در حال توسعه وسایل الکترونیکی هنوز گران و دسترسی بدانها برای نابینایان هنوز مشکل است. مراکز خیریه و دولت در اینگونه کشورها به ویژه جوامع اسلامی میتوانند از طریق وقف این ابزار آلات و استمداد از نیکوکاران، این مشکل را مرتفع کنند. اما اقدامات چشمگیر و جدی در این زمینه به چشم نمیخورد.
ج- تربیت آموزگاران و مربیان بریل: در این دوره رویکرد و استقبال نابینایان از خط بریل بیشتر شد و افراد بیشتری خواهان آموختن بریل شدند. از اینرو مراکز دولتی و خصوصی و غیر انتفاعی فراوان، کار آموزش را بر عهده گرفتند. ولی بدون مربیان ماهر و حاذق، آموزش امکانپذیر نمیبود. از اینرو وزارت آموزش و پرورش، طرحهایی برای تربیت معلمان و مربیان را آغاز کرده است. در دانشگاه تربیت معلم و برخی از دیگر دانشگاهها، رشته تربیت معلم بریل تأسیس شد. مهمّتر اینکه تلاش شد رویه و انسجام آموزشی و تربیتی واحد بین همه فعالیتها حاکم باشد.
د- گسترش خط بریل در همه علوم و فنون: نابینایان در گذشته فقط در مقطع تحصیلات عمومی، نهایتاً تا گرفتن گواهی دوره ابتدایی یعنی در حدی که خواندن و نوشتن بدانند، آموزش میدیدند. اما در دهههای اخیر آنان در مقاطع عالی فوق لیسانس و دکتری در رشتههای تخصصی تحصیل کردند. از اینرو نیازمند متون درسی و آموزشی تخصصی در رشتههای مختلف فنی، مهندسی، پزشکی و داروسازی، علوم انسانی، علوم محض و علوم عملی بودهاند.
کارشناسان امور بریل چارهای نمیدیدند، جز اینکه خط بریل را در همه رشتهها گسترش بدهند. آخرین متنی که در زبان فارسی منتشر شد، کتابی است که به مدیریت آقای محمدرضا ظروفی با عنوان دائرةالمعارف خط بریل منتشر شد. دهها کارشناس بریل در رشتههای مختلف زبان، موسیقی، شیمی، فیزیک، ریاضیات، حقوق، علوم شرعی و اسلامی و غیره، علائم بریل را گسترش دادهاند و در بخشهای مختلف این کتاب آوردهاند.
مؤلفان در مقدمه برخی رشتهها چنین نوشتهاند:
۱- زبان انگلیسی: در مقدمه به معرفی نشانههای بریل انگلیسی پرداخته و علائم بریل را در زمینه گرامر و لغات انگلیسی ارائه دادهاند.
۲- نشانههای خط بریل در زمینه علوم پایه: تا همین اواخر، این امر دچار آشفتگیهایی بود و نیاز به بررسی مجدد و ایجاد وحدت رویه در به کار گیری آن کاملاً محسوس به نظر میرسید. در نتیجه نگارنده با بهره گیری از تلاشهای صمیمانه دبیران خوش فکر و با تجربه ریاضیات مدارس نابینایان کشور، مجموعه جامع و کاملی را پایه ریزی نمود تا نشانههای مورد نیاز نابینایان در حوزههای علوم ریاضی (حساب، جبر، آمار، ریاضیات جدید، هندسه، مثلثات)، فیزیک، شیمی، علوم زیستی و … را در یک مجموعه منسجم و کامل فراهم نماید.
۳- نشانههای مربوط به علوم رایانه: هم گام با پیشرفتهای شگرف علوم رایانهای و اشتیاق و توانایی آسیب دیدگان بینایی در زمینه فراگیری این بخش از دانش بشری، لازم دیدند نشانههای مربوط، جمعآوری و معرفی شوند. اگر چه تقریباً تمامی نرم افزارهای مربوط به نابینایان در کشور آمریکا تهیه میشود، اما بر آن شدیم تا در این بخش از کتاب با دست یابی به تازهترین نشانههای موجود، به معرفی علائم دو روش آمریکایی و بریتانیایی بپردازیم. خلاصه اینکه از ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰، خط بریل در چهار عرصه مزبور گسترش چشمگیر در ایران یافت.
مهم اینست که اقدامات مزبور تحت تأثیر شرایط و وضعیت انقلاب اسلامی قرار داشت. دولت جمهوری اسلامی با رأی اکثریت روی کار آمد، تفکر کاپیتالیسم و خصوصی بودن اقتصاد نفی و طرد شد، دولت هدایتگر و پشتیبان فرهنگ ملی و مذهبی مردم بود. از اینرو اکثر شؤون و بخشهای جامعه در اختیار حاکمیت قرار داشت. به همین دلیل جایی برای فعالیت مراکز خصوصی باقی نمانده بود. سازمان بهزیستی تأسیس شد، و همه سازمانها و نهادهای مربوط به معلولین از آن ادغام شدند. سپس سازمان مدارس استثنایی تأسیس شد و تمامی امور آموزشی و پژوهشی حتی پشتیبان در این سازمان متمرکز گردید. روحیه انقلابی بر این ادارات حاکم شد و این رخداد تبعاتی مثل ضدیت با غرب و کنار رفتن اندیشه مدارا و تساهل در پی داشت. همه اینها در سرنوشت جامعه معلولین و نابینایان مؤثر بوده است. بعضی از مراکز مردمی در جریان منازعات که طبیعی پس از انقلاب است، حذف شدند. ابابصیر یکی از آنها بود. قبلاً توضیحاتی درباره آن عرضه شد. انقلاب اسلامی و بلافاصله پس از آن آغاز جنگ همه جانبه علیه ایران، مسیر رشد و ارتقای نابینایان نسبت به برخی کشورها، با تأخر و مشکلاتی مواجه شد. چون کشورهای پیشرفته جهان به ویژه غربیها نگاه منفی به ایران داشتند. این عوامل موجب گسستگی و انفصال نابینایان ایران از جریان کلی نابینایی جهانی شد و تأخر آنان را تشدید کرد. اما همه این مسائل موجب از پای نشستن نابینایان نشد آنان به دلیل پشتکار و علاقههایی که در آنان نهادینه شده، با تلاش فراوان مسیر رشد و ترقی را هموار نمودند و به رغم همه کمبودها و موانع به مدارج عالی فرهنگی و اجتماعی رسیدند.
ورود به عرصههای عالی فرهنگ و جامعه (دوره چهارم: ۱۳۸۰ تا کنون)
در بررسی دوره سوم گفته شد با وجود جنگ و موانع فراوان که برای رشد و ارتقای جامعه و فرهنگ معلولین وجود داشت، اما با تلاش و مجاورتهای سازنده توانستند از هر فرصت استفاده کرده، تحصیلات عمومی و متوسط را اغلب پشت سر گذاشتند، وارد دانشگاه شدند یا در حوزه علمیه به دروس عالی راه یافتند و مقطعهای کارشناسی ارشد و دکتری را طی کرده و به مدارک عالی نایل آمدند. با اینکه دولت و وزارت آموزش عالی هیچگونه امتیازی برای آنان منظور نمیکرد و در تمامی مسائل و بارمبندیها مثل افراد عادی و سالم بودند. تصور کنید گاه یک نابینا در بین یکصد سالم در آزمونی شرکت میکرد؛ همه افراد به راحتی متون را مطالعه کرده و با آمادگی میآمدند ولی نابینا برای مطالعه یک کتاب چه زحماتی باید متحمل میشد؛ از چند نفر استدعا میکرد متن را برایش بخوانند و او باید با خواندن آنها در همان جلسه مطالب را به حافظه میسپرد. در رشتههای مثل هنر و پزشکی مشکلات مضاعف بوده است. اما آنان با توکل، اخلاص و تلاش توانستند بر مشکلات و موانع غلبه کرده و در رشتههای مختلف از حفظ و قرائت قرآن تا نقاشی، مداحی و موسیقی، و کشاورزی، حقوق، پزشکی، علوم قرآن، علوم حدیث و غیره با موفقیت جلو بروند و پس از اخذ مدرک کرسی استادی و تدریس دانشگاه، کرسی شورای شهر، تبلیغ و منبر، ورزشهای حرفهای مثل وزنهبرداری برسند. این دوره از نظر، عصر درخشش استعدادها نابینایان ایران است. البته برخی از رهبران ملی و دینی هم از آنان را تشویق میکردند و به کمک آنان شتافتند. بعضی مراجع تقلید برای آنان گامهای بلند برداشتند.
این دوره شاهد تأسیس دهها مرکز و مؤسسه پژوهشی، آموزشی، خدمات رسانی و فرهنگی و انتشاراتی هستیم. در همه شهر، نیکوکاران به کمک نابینایان شتافتند و در تمامی شهرها حداقل یک مرکز مردم نهاد شکل گرفت. البته خود نابینایان تجربه لازم را آموخته و به دست آورده بودند و میتوانستند به راحتی از وسایل مدرن مثل کامپیوتر، اینترنت استفاده کنند. با جهان پیشرفته ارتباط برقرار کنند و بر اثر همین ارتباطات، بعضی در مراکز آموزش عالی در اروپا و امریکا اشتغال پیدا کردند.
وسایل مدرن برای توسعه خط بریل با کمک مطالعاتی و کارشناسی نابینایانی چون آقای حسینی در شرکت پکتوس و به دید از روی مدلهای خارجی ساخته شد.
دی زی (Dayzy) به عنوان یک نیاز جدی برای نابینایان به روشهای بومی شده در حال اجرا است. اجرای این سامانه موجب به اشتراکگذاری بریل و استفاده همگانی از پیامهای بریل شده و در آینده نزدیک با اجرای طرحهای مهمتر، پیشرفتها چند برابر خواهد شد.
با گسترش خط بریل در زمینههای مختلف، مراکز تصمیم گیری و سیاست گذاری هم زیادتر شد. از سوی دیگر کنترل جدی بر روی آنها وجود نداشت. زیرا ساختار اداری پیش بینی شده، درست و دقیق طراحی نشده بود. از یک طرف مراکز دولتی گسترش یافت؛ از طرف دیگر مراکز غیر انتفاعی و خصوصی فراگیر شده بود. دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه پیام نور و دهها دانشگاه غیر دولتی فعالیت داشتند. مراکز تحقیقاتی بسیار اعم از دولتی و غیر دولتی فعال شده بودند. پژوهشگران و مؤلفان هم بی کار ننشسته و آثاری درباره بریل منتشر میکردند. سر جمع همه اینها تشتت و ناهماهنگی و چندگانگی بود. از اینرو از اواخر دهه هفتاد و هشتاد ضرورت همسان سازی و ایجاد رویه واحد، ضرورت و لازم مینمود.
امروزه هنوز در زمینه ایجاد رویه و خطمشی و ضوابط واحد مشکلاتی وجود دارد ولی تفکر و ایده وحدت در خطمشی را همگان ضروری دانسته و در شرایط مختلف بر آن استدلال کردهاند.
خط بریل اگر با دانش ارتباطات تلفیق گردد و پیامها و متون بریلی توسط اینترنت و کامپیوتر به اشتراک گذاشته شود، همه نابیناها میتوانند متون بریل را بخوانند و بنویسند و از پیامهای بریلی دیگران همزمان استفاده نمایند، که در این صورت در این عرصه تحول عظیمی پیدا خواهد شد. کشورهای غربی توانستهاند خط بریل را از فردیت و انزوا بیرون آورده و با طراحی و اجرای شبکه دیزی پیامها و متون نابینایان را همگانی کنند. با این شیوه، کارآیی خط بریل چند برابر شده و نیز کارآیی نابینایان هم مضاعف گردیده است. از دهه هشتاد در ایران هم چنین اندیشههایی مطرح شد. کسانی ضرورت پیوستن به کنسرسیوم دیزی را مطرح کردند. اما هنوز گامهای جدی و اساسی برداشته نشده است؛ تا اینکه در سالهای اخیر مسأله دیجیتالی کردن بریل و تبدیل خط و متن بریل به متن دیجیتالی و الکترونیک با جدیت بیشتر مطرح شده و کسانی از دولت خواستار مساعدت و کمک در این زمینه شدهاند.
امروزه دفتر فرهنگ معلولین به دیزی پیوست و عضو آن است و اینک کارشناسان این دفتر درصدد اجرای طرحی هستند که بتوان متون به خط بریل را در چند مرحله سامان دهی بهینه کرد.
خلاصه و نتیجهگیری
بریل ایرانی از ۱۲۹۹ تا کنون بیش از ۹ دهه و حدود یک قرن سابقه دارد. به رغم فرودهای جزئی، تمامیت و شاکله کلی بریل ایرانی رو به صعود بوده است. اکنون دیگر صرف خط بریل نیست بلکه باید آن را فرهنگ بریل نامید. از چهار دوره عمده گذشته و در هر دوره دههها حادثه تلخ و شیرین را پشت سر نهاده؛ و همچون فولاد آبدیده و مستحکمتر گردیده است. هم اکنون دوره جدیدی برای فرهنگ بریل در حال آغاز شده است. در دوره پنجم بریل در خدمت فرهنگ دینی و ملی است، بریل به عنوان یک تجربه جهانی، هماندیشی بینالمللی و راهاندازی سامانه فراگیر در سطح جهان اسلام در این دوره یک ضرورت جدی است.
اما هنوز اطلاعات ما راجع به گذشته، حوادث و تحولات پیشین بریل اقناء کننده نیست؛ اسناد بسیار ناقص است. از همه عزیزان در هر شهر و برزن هستند استدعای عاجزانه داریم هرگونه مدرک و سندی دارند ما را در جریان بگذارند.
مآخذ
«تأثیر خط بریل عربی در فارسی»، نادر جهانگیری و دیگران، الدراسات الادبیه (الجامعه اللبنانیه)، شمارههای ۶۷-۶۹، ۲۰۰۹؛ امکانسنجی: به کارگیری دیزی در کتابخانهها و مراکز نابینایان شهر تهران، زهرا آقایی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهراء، رشته کتابداری، ۱۳۹۰؛ نقد و بررسی نظام نوشتاری بریل فارسی، نرجس منفرد، پایاننامه کارشناسی ارشد، به راهنکایی نادر جهانگیری، ۱۳۸۹، دانشگاه فردوسی مشهد؛ سیر تاریخی آموزش و پرورش استثنایی در ایران، احمد امیدوار، تهران، سازمان آموزش و پرورش استثنایی، ۱۳۷۸؛ مجله نور عالم، ش ۴و۵، ۱۳۳۱، گزارش درباره بریل؛ دائرةالمعارف خط بریل، مجری محمدرضا ظروفی، ناظر مسعود گلچین، تهران، وزارت آموزش و پرورش، پژوهشکده تعلیم و تربیت، ۱۳۷۸؛ مجله بصیرت، تهران، چاپ سازمان بهزیستی، شمارههای مختلف؛ پیروزی بر شب: سرگذشت لویی بریل، ژ. کریستان، ترجمه سیروس طاهباز، تهران، انتشارات کانون پرورش فکری، ۱۳۶۶؛ سیری گذرا در آموزش و بهزیستی نابینایان، محمدرضا نامنی، تهران، بیتا، ۱۳۶۳؛ کودکان و نوجوانان دارای ضایعات بینایی، زاهد حسینی و عبدالحسین نفضلی مقدم، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۸۰؛ روانشناسی و آموزش کودکان نابینا، پرویز شریفی درآمدی، تهران، گفتمان خلاق، ۱۳۷۹؛ سایت فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ www.persianacademy.ir.
آموزشگاه خزائلی
محمدخزائلی در 1292ش در کوهرود اراک چشم به جهان گشود. در هیجده سالگی بر اثر ابتلاء به آبله نابینا شد. از هفت سالگی پا به مکتب خانه گذاشت. بعداً تحصیلات در مدارس جدید را ادامه داد و در دانشگاه رشته حقوق را تا دکترا ادامه داد. او در سال 1317 آموزشگاه خزائلی را در اراک و بعداً در تهران تأسیس کرد. هدفش توسعه فرهنگ و آموزش در جامعه نابینایی بود. مؤسسه خزائلی متون مورد نیاز نابینایان را تبدیل به بریل میکرد. نیز خط بریل را آموزش میداد. او در سال 1353 درگذشت.
مؤسسه عصای سفید
محمدرضا نامنی در فروردین 1323 در تهران چشم به جهان گشود. در طول تحصیلات ابتدایی و متوسطه به تدریج بینایی خود را از دست داد. دروس را تا فوق لیسانس ادامه داد. پایان نامه کارشناسی ارشد خود را به خط بریل تهیه کرد و نمره خوب دریافت نمود.
او در کنار دکتر خزائلی و در آموزشگاه خزائلی خدمات بسیار برای نابینایان داشت. با درگذشت خزائلی در سال 1353، او مدیریت آموزشگاه را به دست گرفت.
خدمات فراوان هم برای تهیه متون گویایی و هم بریل داشت. اولین کتابخانه صوتی را در اداره آموزش و پرورش تهران تأسیس کرد. در سال 1369 با هزینه شخصی خود مؤسسه استثنایی عصای سفید را تأمین کرد. این مؤسسه خدمات فراوان به نابینایان و کمبینایان داشته است.
نامنی در 1380 درگذشت و ثمره عمر او علاوه بر فعالیتها، چندین جلد کتاب و چند عنوان مقاله است.
مدرسه شوریده و مدرسه ابابصیر
این دو مدرسه با فاصله چند ساله در دهه پنجاه افتتاح شدهاند و از جمله فعالیتهای مهم آنان تولید آثار صوتی به ویژه قرآن گویا و کتب بریل به ویژه قرآن بریل برای نابینایان است.
آقای عبدالله معطری (متولد 1308) نخستین کسی است که در شیراز به نابینایان قرآن را از روی متن بریل یاد میداد.
پس از اینکه آموزشگاه شوریده را در شیراز تأسیس کرد، جزء سیام قرآن را با وسایل دستی یعنی لوح و قلم تکثیر کرد و تعداد نسخه بریل از جز سیام قرآن آماده و در اختیار آنان قرار میداد. از روی این نسخه به آن قرآن میآموخت و بریل را به آنان تعلیم میداد. آنگاه املاء بریل میگفت و دانشآموزان با لوح و قلم مینوشتند. این حوادث در سال 1341 شروع شد.
اما مدرسه ابابصیر در سال 1348 تأسیس شد و افرادی که قبلاً در شوریده تجربه کسب کرده بودند مثل خانم مهرانگیز حسن شاهی یا محمدحسن وجدانی در ابابصیر به تولید کتب صوتی و بریل از جمله قرآن پرداختند.
بنیاد روشندلان اصفهان
این بنیاد از 1382 کارش را آغاز کرد. مهمترین کارش تولید قرآن به خط بریل است. قرآنی که در این بنیاد توسط نابینایان و کمبینایان تولید شده در جاهای مختلف معرفی شده و تقریباً هر جا آقای نیکزاد مصاحبه دارد، ویژگیهای این قرآن را معرفی کرده است. همین ویژگیها را در مقالهای با عنوان مصحف بریل در سایت ویکی پدیا آورده است. نیز در سایت مرکز طبع و نشر قرآن کریم همین مطالب بدون کم و زیاد آمده است.
کارنامه بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان: این بنیاد تا کنون در راهاندازی مسابقات قرآنی؛ نشر ادعیه و زیارت نامهها به خط بریل و انتشار قرآن به خط بریل فعال بوده است. فعالیتهای دیگر مثل برپایی چند همایش و نشست یا تلاش برای تدوین و تصویب آیینامه قواعد نگارشی قرآن بریل هم داشته که در واقع مقدمه برای انتشارات قرآن و ادعیه بریل است. اما در زمینههای پژوهشهای قرآنی، کتاب گویای قرآنی؛ کتاب الکترونیک قرآنی؛ اطلاعرسانی؛ فرهنگ سازی در عرصه قرآن و عترت، همچنین برای دیگر معلولان مثل ناشنوایان، آسیب دیدگان جسمی ـ حرکتی و ذهنی کاری از این بنیاد مشاهده شده است. البته این که یک مؤسسه فقط به یک و نهایتاً دو موضوع بپردازد و از این شاخه به آن شاخه نرود و کارهای متنوع نداشته باشد، حُسن است. مؤسسات معلولین اگر هر کدام انرژی و تواناییهای خود را مصروف یک یا دو شاخه کنند، موفقتر خواهند شد. آقای نیکزاد بیشترین ظرفیت خود را به قرآن بریل و سپس ادعیه بریل اختصاص داده و بخش کوچکتری از همت و تواناییهای خود را نیز به برگزاری مسابقات اختصاص داده است.
اما دفتر فرهنگ معلولین از ابتدا به رشته فرهنگ سازی و اطلاعرسانی برای همه معلولان پرداخت. این دفتر همواره به اطلاعرسانی درباره بنیاد فرهنگی و قرآن روشندلان پرداخته و تا کنون چندین گزارش و مصاحبه در تبلیغ و ترویج کارهای بنیاد داشته است. برای نمونه در اکثر شمارههای تواننامه این بنیاد اطلاع رسانی شده است.
در سایت مرکز طبع و نشر قرآن کریم درباره قرآن تولید شده در بنیاد روشندلان آمده است:
مصحف «بریل» جهت استفاده روشندلان بر اساس شیوهی نگارش و علامتگذاری مرکز طبع و نشر جمهوری اسلامی ایران منتشر شد. این نوع مصحف برای اولین بار است که در کشور انتشار یافته و جهت استفاده در اختیار روشندلان عزیز قرار گرفته است.
در ادامه در همین سایت آمده است: چاپ و صحافی این مصحف توسط بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان اصفهان صورت گرفته است. رسمالخط این مصحف نیز طبق استانداردهای بینالمللی قرار دارد و بنابراین میتواند مورد استفادهی تمامی نابینایان آشنا به خط بریل در سراسر دنیا قرار گیرد. این مصحف در قطع رحلی و در تیراژ 10.000 دوره منتشر شده است. هر دوره شامل 10 جلد و هر جلد شامل 3 جزء میباشد.
در مورد ویژگیهای این قرآن مینویسد:
هر سه جزء از قرآنهای بدون ترجمه به خط بریل در یک جلد جداگانه تنظیم شده که جمعاً ده جلد میباشد که به منظور استفاده هر جزء در جلسات قرآن، حمل و نقل تنها یک جلد برای نابینا میسر باشد.
رسمالخط این مصحف به گونهای تنظیم گردیده که با قواعد بینالمللی بریل و رسمالخط رایج در جهان اسلام نیز مطابقت داشته باشد و همچنین ضوابط و قواعد رسمالخط قرآن نیز رعایت شده به شکلی که مطالعه آن برای همه مسلمانان نابینا در سایر کشورها امکان پذیر باشد.
علائم وقف مورد استفاده در این مصحف بر طبق آخرین تحقیقات مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران میباشد که راهنمای بریل این علائم در ابتدای هرجلد از این مصحف درج شده است.
هر آیه از ابتدای پاراگراف آغاز شده و شماره آیه در پایان آن درج گردیده است که این امر سهولت در قرائت را برای قرآن پژوهان نابینا به دنبال خواهد داشت.
صفحات فرد شماره جزء و شماره صفحه بریل قرار داده شده که راهنمای خوبی جهت نابینایان میباشد.
در بالای هر صفحه شماره صفحه بینایی(بر طبق صفحات قرآنهای رایج در جهان اسلام) مشخص شده و اگر صفحه بینایی (بر طبق قرآنهای رایج) در وسط صفحات این مصحف تمام شود، شروع صفحه بعدی با خط کشی بریل و در پایان خط کشی شماره صفحه بینایی مربوطه درج گردیده است که ویژگی منحصر به فرد این مصحفهای بریل میباشد.
در اول هر جلد فهرست این مصحف به گونهای تنظیم شده که در آن شماره و نام سوره، تعداد آیات آن سوره و اینکه این آیات از چه صفحهای شروع و در کدام صفحه خاتمه مییابد ذکر گردیده است.
به منظور راهنمای نابینایان روی هر جلد از این مصحف، شماره جلد به همراه اجزاء مربوطه به خط بریل مشخص شده است.
جلد سازی و صحافی آن نیز به گونهای انجام شده که در عین برخوردار بودن از زیبایی و استقامت، مطالعه آن جهت نابینایان راحت باشد.
سپس نوشته است: مرکز طبع و نشر قرآن کریم جمهوری اسلامی آمادگی خود را جهت در اختیار قرار دادن فایل مربوط به مصحف بریل به چاپخانههای دارای سیستم چاپ بریل اعلام میدارد.
ضمن این که جهت سهولت دسترسی به این مصحف سازمانها، نهادها، مؤسسات و اشخاص میتوانند از طریق سایت مرکز طبع و نشر قرآن کریم جمهوری اسلامی به آدرس moshaf.org مراجعه کرده و از قسمت فروشگاه سفارش خود را ثبت نمایند.
این مصحف قابل استفاده برای قرآن پژوهان و قرآن آموزان نابینای عزیز، سازمان آموزش و پرورش استثنایی و مدارس نابینایی سراسر کشور، کلیه واحدهای بهزیستی ارائه خدمات به نابینایان، کتابخانههای بریل، واحدهای بهزیستی و نابینایان مسلمان دیگر کشورها میباشد.
دیدگاههای سید مرتضی نیکزاد: ایشان در دو دهه اخیر نقش بارزی در تولید قرآن بریل در ایران داشته و در اسفند 1394 توسط رئیس سازمان بهزیستی به عنوان رئیس ستاد یا رئیس کمیته قرآن بریل منصوب شد. چون اصل حکم دیده نشده و چند جا خبر آن از قول خودش و یک بار از طریق ایکنا خبر این حکم همراه با متن گویا ناقص منتشر شده لذا تعابیر در مورد سمت ایشان متفاوت است. بعداً به این اخبار میپردازیم. اما اکنون به نکاتی که از قول ایشان در اینترنت آمده میپردازم سپس به مصاحبه ایشان با مجله رایحه اقدام میکنم.
آقای نیکزاد که در اخبار مسابقات بینالمللی به عنوان مسئول ستاد ساماندهی خط بریل چاپ قرآن کریم و مشاور سازمان بهزیستی کشور چند نکته مهم درباره این مسابقات در گفتوگو رادیو گفتوگو مطرح کرده است. عین سخنان ایشان را میآورم و اگر ملاحظاتی باشد عرض میشود:
1ـ سید مرتضی نیکزاد در خصوص جایگاه برگزاری چنین مسابقاتی در قیاس با سایر کشورهای اسلامی، بیان داشت: در جهان اسلام هیچ نوع مسابقه بینالمللی برای نابینایان در رشته قرآن وجود ندارد و جمهوری اسلامی ایران بنیانگذار مسابقات بینالمللی قرآن نابینایان بوده است و میتوان به راحتی ادعا کرد که ایران ابداع کننده این طرح و پروژه بوده است و الآن در سطح بینالمللی انعکاس مطلوبی دارد و کشورهای دیگر نمیتوانند آن را انکار کنند.
در این فراز از مصاحبه دو نکته را بیان فرمودهاند:
ـ ایران ابداع کننده مسابقات بینالمللی نابینایان قرآن است و این مسابقات تا کنون در دیگر کشورها برگزار نشده است. و جمهوری اسلامی بنیانگذار مسابقات بینالمللی قرآن نابینایان است.
ـ این مسابقات انعکاس مطلوبی در خارج و در سطح بینالمللی دارد.
لازم به ذکر است کشورهایی در منطقه با ارتباطات وسیع هستند که بیشک میتوانند چنین مسابقاتی را برگزار کنند. اما چرا نمیکنند؟ زیرا به سود منافع ملی کشور خود نمیدانند. اگر مدیران یک کشور پروژهای که فقط هزینه بر است اجرا کنند، این هنر نیست. بلکه هنر در این است که پروژهای را به نفع منافع ملی برپا دارند.
در شرایطی که سازمان بهزیستی به ادعای خودش مشکلات جدی در تأمین نیازهای ضروری معلولین شهرها و روستاها دارد. و حقوق یک معلول حدود پنجاه هزار تومان است. اگر مبلغی را مصرف افراد غیر ایرانی بکنیم، کار مطلوبی به نظر نمیرسد.
بله اگر در این پروژه منافع خاص مذهبی یا ملی وجود میداشت، حرفی نبود.
ملاحظه دیگر اینکه آقای نیکزاد میفرماید الآن در سطح بینالمللی انعکاس مطلوبی دارد. ممکن است مواردی از این انعکاسات را بفرماید تا بلکه مخالفین چنین پروژههایی قانع شوند.
2ـ وی از مسئولان بهزیستی درخواست کرد تا این مسابقات را به ثبت جهانی برسانند و در ادامه گفت: امیدواریم به سویی حرکت کنیم تا دبیرخانه دائمی مسابقات بینالمللی قرآن برای نابینایان در جمهوری اسلامی ایران باشد.
حتی در کشورهای پیشرفته که درآمد آنها چندین برابر ما است، وقتی یک نشست کوچک را میخواهند برگزار کنند از شرکت کنندگان به ویژه خارجیها پول میگیرند. اما متأسفانه در ایران، نفت فروخته میشود و پولی که باید مصرف احداث کارخانه و زیر بناهای کشاورزی و صنعتی و ارتباطات شود، مصروف پروژههای کم خاصیت یا بیبازده میگردد.
قبل از راهاندازی دبیرخانه و ثبت جهانی باید ببینیم چقدر برای کشور و فرهنگ ما سودمند است. در حالی که هنوز نابینایان نخبه قرآنی خودمان را به جهان معرفی نکردهایم؛ هنوز بسیاری از نابینایان از تهیه و خرید قرآن بریل ناتوان هستند و هر یک از آنان چندین کمبود اورژانسی دارند؛ دولت نتوانسته بانک اطلاعات معلولین دایر کند (البته دفتر فرهنگ معلولین اقدام کرده و به سرعت رو به جلو است). کتاب درباره معلولین نخبه قرآنی نداریم، چگونه است که میخواهیم نابیناهای خارجی را معرفی کنیم.
آیا آقای نیکزاد که چنین پیشنهادی دارد، مخارج و منافع آن را کارشناسی کرده و پروژهای توجیه پذیر است؟ اگر کارشناسی شده لطفاً برای عموم هم پخش کنید.
3ـ آقای نیکزاد درخصوص انعکاس برگزاری مسابقات بینالمللی برای نابینایان گفت: به غیر از ایران و مالزی، کشورهای دیگر هم برگزار کننده مسابقات بینالمللی قرآن برای افراد عادی هستند اما همیشه برخی از کشورها نمیخواهند بیان کنند که ایران با چه قدرت و قوتی دارد مسابقات قرآنیاش را برگزار میکند اما امسال با اتفاقی که در ایران افتاد و مسابقات بینالمللی نابینایان همزمان با مسابقات بینالمللی برگزار شد، انعکاس بینالمللیاش به سبک و شیوهای انجام شد که الآن تمام خبرگزاریهای بینالمللی این خبر را اعلام میکنند که ایران، نابینایان را هم در مسابقات بینالمللی راه داد و برایشان ارزش قائل شد.
ایشان میفرماید مالزی و دیگر کشورها مسابقات برای نابینایان و معلولین برگزار میکنند و به سبک بینالمللی به دلیل قوت و قدرت جمهوری اسلامی این پروژه شکل گرفته است. اما واقعیت چیز دیگر است. البته ایران قوت دارد و قدرتمند است ولی اینکه کشورهای دیگر اینگونه پروژهها را اجرا نمیکنند حمل بر کمی قوت آنها نشود بلکه چون برای منافع ملی خود سودمند نمیدانند.
اما اینکه میفرمایند الآن تمام خبرگزاریهای بینالمللی این خبر را اعلام میکنند که ایران نابینایان را هم در مسابقات بینالمللی راه داد و برایشان ارزش قائل شد، با جستجویی که ما انجام دادیم چیزی در خارج از کشور نیافتیم. ولی اگر ایشان نمونههایی سراغ دارد، لازم است، مستندات خود را بیان کند.
4ـ نیکزاد در رابطه با قرآن کریم با خط بریل بیان داشت: قرآنهای مختلفی به خط بریل در جهان اسلامی چاپ میشود، و به سبک و شیوههای مختلفی است اما قرآنهایی که در جمهوری اسلامی ایران چاپ شده و سازمان بهزیستی در همین دوره آنها را چاپ کرد و در اختیار متسابقین قرار داد، ویژگیهای خاصی داشت که منحصر به فرد بود. این قرآنها به همان مدل قرآنهای عثمان طه است و هر 15 خط یک صفحه است و هرجا که صفحه تمام شده بود، خط کشیده است و صفحه بعدی مشخص شده و تمام آیات از سر پاراگراف شروع شده و در همه صفحات عنوان سورهها نوشته شده است.
اکثر افرادی که این قرآنها به آنها هدیه داده شده بود، استقبال کردند و خواستار این قرآنها در کشورهای خودشان بودند. حتی آنها به جز قرآن بریل متقاضی امکانات آموزشی دیگری در زمینه علوم قرآنی از جمله اعزام مدرسین قرآن برای نابینایان آن کشورها بودند. متأسفانه در برخی از کشورهای اسلامی به خصوص در شمال آفریقا، اساتید نابینایان برای آموزش قرآن، مسیحی میباشند.
اینکه ایشان میفرمایند قرآنهای بریل منتشره منحصر به فرد است؛ لازم است ایشان ادله خود را مربوط به منحصر به فرد بودن آنها اعلام فرمایند. یعنی در مسابقات بینالمللی، قرآن جدیدی عرضه شده که ویژگیهای جدید دارد و قبلاً چنین ویژگیهایی نبوده است. از ایشان تقاضا داریم نمونه قرآن پخش شده در دوره مسابقات که توسط بنیاد منتشر شده با قرآن پیشین همین بنیاد را بررسی و تفاوتهای آن را بیان فرماید.
نکته دوم میفرماید قرآن بریل ایشان همان مدل قرآن عثمان طه است. قرآن عثمان طه افتخار اهل سنت و به ویژه وهابیت و قرآن دولت سعودی است. آیا مناسب است ما شیعیان الگو و مدل خود را چنین رسم الخطی قرار دهیم. در مورد مشکلات قرآن عثمان طه قرآن پژوهان معروف در ایران اظهار نظر کردهاند و فعلاً وارد این مبحث نمیشویم.
اینکه مهمانان خارجی قرآنهای بریل مبتنی بر عثمان طه را گرفتند و خواهان آن بودند طبیعی است در واقع این قرآن گویای نفوذ و فرهنگ غیر شیعی در ایران است. اگر مدیریت مسابقات قرآن با مارک و برند شیعی و ایرانی در اختیار آنان قرار میداد تا وقتی به کشورشان میروند پیامآور و نشانگر شیعه و ایران باشد، بسیار جالب بود. در پایان اینکه میفرماید معلمین و استادان قرآن در شمال آفریقا مسیحی هستند قابل تأمل است. در مصر، الجزایر، لیبی و تونس مسلمانان آنچنان مرزبندی با مسیحیت دارند که شائبه اینگونه ارتباطات بسیار بعید است. و اگر این قضیه صحت داشته باشد احتمالاً مربوط به منطقه خاص است و اطلاق آن به شمال افریقا درست نیست.
مصاحبه با ایران سپید: آقای نیکزاد در مصاحبه بهمنماه 92 با ایران سپید در مورد قرآن به خط بریل که منتشر کرده گفته است:
1ـ این قرآن با توجه به احساس نیاز نابینایان به قرآنهای مطمئن و صحیح همراه با ترجمه روان که با استانداردهای بینالمللی نیز مطابقت داشته باشد، آماده شده است.
2ـ این قرآن با اقبال وسیع روشندلان مواجه شد. استقبال همه جانبه و سراسری نابینایان جهت استفاده از این نوع قرآنهای بریل، بنیاد فرهنگی را بر آن داشت که روز به روز چاپ و نشر آن را توسعه دهد. البته در کنار افزایش کمیت سعی شد کیفیت آن نیز مطلوبتر شود. تا جایی که هم اکنون رسمالخط آن مورد توجه و تأیید نابینایان قرار گرفته است. به منظور سهولت در قرائت و دسترسی آسان قرآن پژوهان نابینا به شماره آیات، مواردی را لحاظ کردیم که این موارد، ویژگیهای اساسی این نسخه محسوب میشوند.
3ـ هر جزء از قرآنهای با ترجمه به خط بریل در یک جلد جداگانه تنظیم شده که جمعاً سی جلد است. اما در قرآنهای بدون ترجمه، هر سه جزء در یک جلد گنجانده شده است.
4ـ علائم وقف مورد استفاده در این مصحف بر طبق آخرین تحقیقات بینالمللی مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران است که راهنمای بریل این علائم در ابتدای هر جلد از این مصحف درج شده است.
5ـ حرکتهای کوتاه «ضمه قبل از واو»، «فتحه قبل از الف» و «کسره قبل از یاء» حذف شده است؛ البته در موارد التقاء ساکنین که باعث شده خواندن آن برای نابینایان بسیار سلیس و روان شود، استثنا وجود دارد.
6ـ هر آیه و حتی ترجمه آن از ابتدای پاراگراف آغاز شده و شماره آیه هم در پایان آیه و هم در پایان ترجمه آن آیه درج شده است.
7ـ در بالای هر صفحه از این مصحف نام سوره، تعداد آیات موجود در آن صفحه و حتی شماره صفحه بینایی (بر طبق قرآنهای عثمان طه) آمده است؛ همچنین در انتهای صفحات فرد، شماره جزء و شماره صفحه بریل درج شده که راهنمای خوبی جهت نابینایان است.
8ـ اگر صفحه بینایی (بر طبق قرآنهای عثمان طه) در وسط صفحات این مصحف تمام شود، شروع صفحه بعدی با خطکشی بریل مشخص شده و در پایان خطکشی شماره صفحه بینایی مربوط درج شده است.
9ـ رسمالخط این مصحف مطابق با ضوابط و قواعد بینالمللی تنظیم شده است؛ به شکلی قرآن پژوهان نابینا بتوانند به طور روان مطالعه کنند.
10ـ فهرست این مصحف به گونهای تنظیم شده که در آن شماره و نام سوره، تعداد آیات آن سوره و اینکه این آیات از چه صفحهای شروع و در کدام صفحه خاتمه مییابد ذکر شده است.
11ـ به منظور راهنمای نابینایان روی هر جلد از این مصحف شماره جزء مربوطه به خط بریل مشخص شده است.
12ـ جلدسازی این نسخه هم با طراحی بسیار شکیل صورت گرفته است تا حمل و نقل آن برای نابینایان آسان شود. هم اکنون گذشته از ایران این قرآنها برای بسیاری از نابینایان در کشورهای عراق، ترکیه، پاکستان، اندونزی، مالزی و عربستان ارسال شده است و در کنفرانس بینالمللی چاپ قرآنهای بریل (استانبول ترکیه ـ بهمنماه ۱۳۹۱) قرآنهای بریل چاپ شده در مقایسه با قرآنهای بریل دیگر کشورها، بسیار ممتاز و رسمالخط آن بسیار مورد توجه و تأیید شرکت کنندگان قرار گرفت. سید مرتضی نیکزاد در ادامه به هزینه انتشار این قرآنها اشاره کرد و بیان کرد.
لازم به ذکر است این ویژگیها در سایت مرکز طبع و نشر قرآن، در ویکی پدیا و چند جای دیگر آمده است. تمام نکاتی که آقای نیکزاد بیان فرمودهاند آوردیم و قضاوت و بررسی را به خوانندگان میسپاریم.
قرآن به خط بریل جدید: در جریان مسابقات بینالمللی نابینایان سال 95، سازمان بهزیستی با هماهنگی بنیاد روشندلان اصفهان قرآن بریل را برای متسابقان آماده و منتشر کرده است. مجله رایحه گزارشهایی از این قرآن عرضه کرده که عیناً میآورم:
1ـ نوشتهای با عنوان «قرآن بریل در حجمی کم» منتشر کرده و نوشته است:
رئیس سازمان بهزیستی در 25 اردیبهشت 95 گفت: در این مسابقات برای اولین بار قرآن به خط بریل و با ترجمههایی به زبانهای انگلیسی، عربی و فارسی در حجم کم ارائه شده و در اختیار متسابقان قرار گرفت.
2ـ در این دوره مسابقات قرآنهای به خط بریل به زبانهای عربی و انگلیسی و فارسی که برای اولین بار در حجم کوچک تولید شدهاند در اختیار متسابقان قرار گرفته است.
3ـ در گزارشی که مجله رایحه از نشست خبری منتشر کرده این عبارات در مورد قرآن بریل آمده است:
با همکاری بنیاد روشندلان اصفهان ساماندهی چاپ قرآن بریل که در مسابقات از نوع جدید آن استفاده میشود صورت گرفته است.
4ـ در مصاحبه با ایکنا با عنوان اهداف برگزاری رقابتی جهانی، از قول آقای محسنی بندپی نوشته است:
تا قبل از این مسابقات قرآنهایی که به خط بریل وجود داشت از حجم زیادی برخوردار بود که همکاران حوزه فرهنگی با بنیاد روشندلان اصفهان تمهیداتی در نظر گرفتند تا قرآن با خط بریل با حجم کم و با ترجمه قرآن به سه زبان انگلیسی، عربی و فارسی تنظیم و چاپ شود که در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت.
آقای نیکزاد با مجله رایحه مصاحبهای دارد که تقریباً همان نکات را مطرح کرده است. اهمّ مباحث این مصاحبه را به اختصار میآوریم.
1ـ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مؤسسات مختلفی برای اقشار مختلف برای آموزش قرآنی تشکیل شد، اما نابینایان هیچ نوع مؤسسهای نداشتند. البته در مدارس و جاهای دیگر به صورت پراکنده برنامههای قرآنی داشتند.
اما حدود سال 82 موفق شدیم برای اولین بار در کشور بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان را پایهگذاری کنیم.
الان این مؤسسه در سطح کشور منحصر به فرد است. دیگر مؤسسات قرآن ویژه نابینایان در سطح کشور و در بعضی استانها، اغلب آنها در سطح استان خودشان فعالیت میکنند.
2ـ یکی از فعالیتهای مهم مؤسسه ما فعالیت در عرصه چاپ و نشر قرآن به خط بریل است. قرآنی که چاپ میکنیم که این قرآن با ترجمه با کیفیتترین قرآن به خط بریل در جمهوری اسلامی ایران بوده و منحصر به فرد است.
رسمالخط آن بسیار روان و ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی است.
برای نابینایان سایر کشورها هم قابل استفاده است. چرا که رسمالخط و خط بریل آن طوری است که به صورت بینالمللی قابل استفاده برای نابینایان تمام کشورها است.
نکات مزبور را عیناً و بدون کم و کاست نقل کردیم تا در تاریخ فعالیتهای قرآنی بماند و پژوهشگران به بررسی و نقادی زوایای آن بپردازند. البته بنده بعضی از این مطالب را بررسی کرده و در صحت آن تردید دارم؛ اما از اظهارنظر خودداری کرده و داوری را به خوانندگان میسپارم.
مصاحبه با خبرگزاری فارس: ایشان در این مصاحبه راجع به قرآن بریل گفت: قرآن بریل نابینایان داخل و خارج کشور با 35 هزار جلد توسط جمهوری اسلامی ایران خبر داد. هم اکنون بزرگترین چاپخانه کشور در اصفهان میباشد.
نصب به مدیریت کمیته بریل: خبرگزاری ایکنا در 5 اسفند 95 خبری زیر عنوان «راهاندازی کارگروه ساماندهی چاپ و نشر قرآن به خط بریل» منتشر کرد و برای اولین بار از حکم ریاست سازمان بهزیستی برای آقای نیکزاد خبر داد البته اصل حکم را نیاورده است. در خبر ایکنا چنین آمده است:
بر اساس یکی از مصوبات شورای عالی قرآن سازمان بهزیستی کشور کمیتهای با عنوان «چاپ و نشر قرآن به خط بریل» راهاندازی شده است که حکم مسئول این کمیته توسط رئیس سازمان بهزیستی صادر شده است.
بر اساس این حکم که سید مرتضی نیکزاد را به عنوان مسئول این کمیته معرفی کرده آمده است:
نظر به تعهد و تجارب ارزشمند جنابعالی در زمینه فعالیتهای قرآنی مرتبط با روشندلان کشور و به پیشنهاد حوزه فرهنگی سازمان بهزیستی به موجب این ابلاغ به عنوان «مسئول کارگروه ساماندهی چاپ و نشر قرآن به خط بریل» که توسط شورای عالی قرآن سازمان برگزار میگردد منصوب میشوید. با عنایت به لزوم نشر و گسترش فرهنگ قرآنی در میان جامعه روشندلان کشور که از اصلیترین ضروریات آن آماده سازی و نشر مصحف شریف به خط بریل میباشد، از جنابعالی انتظار دارم در راستای ساماندهی و یکسان سازی چاپ و نشر قرآن به خط بریل در کشور با هماهنگی و نظارت شورای عالی قرآن سازمان و بهرهگیری از پژوهشها و نظرات تخصصی کارشناسان علوم قرآنی کشور تمامی توان خود را به کار بندید.
یادآوری میشود این کارگروه در جلسه آینده شورای عالی قرآن سازمان بهزیستی که به احتمال زیاد قبل از پایان سال خواهد بود، رسماً راهاندازی خواهد شد.
تمامی آنچه در متن این خبر در چهار بند آمده عیناً نقل شد. پس از انتشار این خبر تا الآن که حدود نه ماه میگذرد، مطلبی درباره اقدامات، خطمشی و فعالیتهای این گروه منتشر نشده است. امیدواریم با اطلاعرسانیهای مناسب جامعه هدف را خوشحال نمایند.
دفتر فرهنگ معلولین
این دفتر در مهرماه 1390 تأسیس شد و خطمشی اصلی فرهنگ سازی و اطلاعرسانی به عنوان راهی برای توانبخشی جامع عموم معلولان را برای خود برگزید. مدیریتها و پژوهشها در اینجا اغلب توسط خود معلولین یا در تیمهای ترکیبی و البته در مواردی هم توسط پژوهشگران عادی انجام یافته است. ابزارهایش برای اجرای این خطمشی عبارت است از:
ـ مجله تواننامه
ـ سایت دفتر فرهنگ معلولین www.handicapcenter.com.
ـ گروه تلگرامی
ـ بانک اطلاعات
ـ تألیف و انتشار کتب مرجع (به شیوه کاغذی، بریل، صوتی و الکترونیکی)
بخش مهمی از مجموعه کارهای این دفتر، فعالیتهای فرهنگی و علمی در زمینه قرآن بوده که بعضی از آنها معرفی میشود:
کتب بینایی یا کاغذی: تا کنون حدود سی عنوان کتاب در مباحث قرآن و عترت تألیف شده که بعضاً به انتشار رسیده و عرضه شده و یا در مراحل آماده سازی است. عناوین بعضی از آنها اینگونه است:
ـ سوره روشندلان: شرح و بررسی سوره عبس
ـ مستند حقوقی فردی و اجتماعی معلولان بر اساس آراء تفسیری شیعه
ـ فعالیتهای قرآنی در جامعه معلولان
ـ فرهنگنامه نخبگان قرآنی نابینا: دوره جدید
ـ فرهنگنامه نخبگان قرآنی نابینا: سدههای 1-13ق
ـ تحقیقات قرآنی: مجموعه مقالات
ـ یکسان سازی قرآن بریل
ـ رسم المصحف تا رسم بریل
ـ حضرت ایوب در قرآن
ـ حضرت شیعب
ـ حضرت اسحاق
ـ حضرت یعقوب
ـ جشنواره سوره عبس
ـ خط بریل از گذشته تا کنون
ـ فقه معلولیتی: مستندات قرآنی
ـ منشور حقوق معلولان: توصیههای امام علی(ع)
ـ چهل حدیث درباره معلولیت و معلولان
ـ بررسی تطبیقی قرآنهای بریل
ـ کتابشناسی قرآن بریل
ـ حقوق نابینایان در قرآن
ـ حقوق ناشنوایان در قرآن
ـ فقه معلولیتی: معلولان ذهنی
ـ نیایش معلولان
همانطور که از عناوین این آثار پیدا است، به روش کتاب مرجع تألیف شدهاند تا دیگر تحقیقات را بتوان بر اساس آنها استوار ساخت.
کتب صوتی: این دفتر اصالتاً درصدد اقدام گسترده در این حوزه نبوده است. هر چند بیشتر از بسیاری از دیگر مراکز کتاب گویا تولید کرده است. یعنی حدود پنج هزار ساعت کتاب گویا منتشر کرده است.
هدف این دفتر ورود به پروژههایی بوده که دیگران از انجام آن به دلیل مشکلات امتناع داشتند. برخی از آثار صوتی قرآن و روایی این دفتر عبارت است از:
– تفسیر المیزان، گویا، ترجمه فارسی، ۲۰ جلد
– تفسیر مجمع البیان، گویا، ترجمه فارسی، ۱۶ جلد
– نهج البلاغه پژوهی، مجموعه آثار شنیداری، 16 جلد
–مفاتیح الحیاة، گویا، آیت الله العظمی جوادی آملی
–تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، گویا، حجة الاسلام حسین انصاریان، ۱۵ جلد
– صحیفه کامله سجادیه، ترجمه جواد فاضل، اردیبهشت ۱۳۵۶
– اعجاز در قرآن کریم، مجموعه کتابهای گویا، 7 جلد
– تفسیر راهنما، گویا، ۲۰ جلد
قرآن بریل: این دفتر به دستور ریاست متن قرآن را بدون ترجمه برای کتابخانههای خارج از کشور فراهم نمود. مشخصات این قرآن چنین است:
– قرآن الکریم، بطریقة بریل، ۱۰ جلد، همراه با جلد چرمی و جعبه شکیل و چرم کوب.
این دفتر ابتدا درصدد بود مجموعهای از سه متن مقدس یعنی قرآن کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را به خط بریل برای مراکز و کتابخانههای کشورهای مختلف آماده و ارسال کند.
قرار شد این مجموعه به روش علمی دقیق و شاکله نفیس و زیبا به کتابخانههای ملی و مهم جهان تقدیم و اهداء گردد. هدف این بود که نابینایان در همه مناطق جهان، امکان دسترسی و مطالعه این آثار را داشته باشند و از طریق مطالعه متون اصلی اسلام، با معارف وآموزههای اسلام و شیعه آشنا شوند. نزدیک به دو قرن است، کلیسا و دستگاه پاپ، کتاب عهدین را به روشهای مختلف از جمله خط بریل به کتابخانههای کشورها اهداء کرده است. حتی در اتاقهای هتلها، نسخههایی از انجیل و تورات با جلد و جعبه زیبا و شیک وجود دارد. اما جمعیت حداقل چهل میلیونی نابینایان در سراسر جهان، امکان مطالعه قرآن کریم حتی در کشورهای اسلامی را ندارند زیرا قرآن به خط بریل نه تنها در کتابخانههای اروپا و غرب وجود ندارد، بلکه در کتابخانههای کشورهای اسلامی هم به ندرت یافت میشود.
اما دفتر فرهنگ معلولین در عمل و پس از تولید قرآن کریم و مطالعه نظرات به چند نکته واقف شد: در حالی که هنوز تحقیقات زیربنایی درباره قرآن بریل و دیگر متون بریل انجام نشده و نابینایان داخل نیاز مبرم به قرآن بریل و دیگر متون دارند، صحیح نیست قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه به خط بریل آماده کنیم و به کشورهای دیگر از جمله اروپا و امریکا و شرق دور بفرستیم. دوم اینکه در مورد قرآن کریم، الگوی مناسبی با ویژگیهای شیعی وجود ندارد و تولید قرآن بریل بر اساس الگوی عربستان سعودی، موجب ترویج تفکر خاصی میگردد. از اینرو نخست باید فرهنگسازی و الگوسازی صورت گیرد، سپس به سراغ تولید قرآن بریل متناسب با اعتقادات شیعه برویم. بالاخره مجموعهای از این دغدغهها موجب شد این خط تولید موقتاً تعطیل شود.
بریل پژوهی: لوییس بریل در ۱۸۲۴م خط بریل را پایه گذاری و اختراع كرد. هدف او، ابداع خطی بود كه هم نوشتن و هم خواندن آن برای نابینایان راحت باشد. او به این نتیجه رسید اگر كلمات و حروف را به نقاط برجسته تبدیل كند، نابینایان میتوانند با استفاده از دستگاه برجسته ساز نقطه كلمات را روی كاغذهای ضخیم حك كنند، سپس با سر انگشتان و حس لامسه آن نقطهها كه جانشین كلمات شدهاند، خوانده شود. تمامی نبوغ لوییس بریل در این بود كه كلمات و حروف را به نقطه تبدیل كند. آنگاه این نقاط را برجسته نماید، به طوری كه با لمس آنها توسط نابینا، كلمه و حرف تداعی شود.
اولین بار، خط بریل توسط پاستور كریستوفل در ۱۲۹۹ش وارد ایران شد و او به كمك چند تن از معلمین ایرانی، متون درسی و آموزشی برای نابینایان به خط بریل آماده كردند. یعنی حدود یکصدسال پس از اختراع خط بریل در اروپا، این خط به ایران آورده شد و در نتیجه نابیناهای ایران یکصدسال دیرتر به بریل پیوستند.
یک مسیونر انگلیسی به نام لاول (Lovell) اولین بار در سال ۱۸۷۰م بریل را وارد جهان عرب نمود. او در مصر ساكن بود و تلاش كرد بریل را به نابینایان مصر آموزش دهد. یعنی نسبت به ایران حدود نیم سده، بریل زودتر به جهان عرب وارد شد. آشنایی دیرتر ایرانیان با بریل هنوز آثارش پیدا است چرا که هنوز عربها به بریل آشناترند و مشكلات بریل در جهان عرب کمتر از ایران است.
اما بریل نخست در متون آموزشی به ویژه ادبیات استفاده شد و متون مذهبی به ویژه قرآن و روایات دیرتر با بریل مرتبط شدند و چند دهه بعد بریل در متون مذهبی راه یافت. به همین دلایل، مشكلات بریل، زبان اشاره و كتاب گویا در جامعه مذهبی معلولین بیشتر از جاهای دیگر است. ناگفته نماند كلیسا از بدو اختراع بریل و از زمانیكه كتاب گویا و زبان اشاره رونق یافت، تلاش كرد متون دینی كلیسا را با این زبانها عرضه كند و معلولین را آموزش دهد تا به عنوان مبلغ مسیحی تلاش كنند.
نخستین تلاشها برای بریل سازی قرآن كریم معلوم نیست و نمیدانیم چه كسانی و در چه زمانی قرآن را بریل ساخته و عرضه كردند. اما به نظر میرسد پادشاهی اردن و پس از آن پادشاهی عربستان سعودی زودتر از دیگران، اقدام به چاپ و نشر قرآن بریل نموده و قرآن بریل را برای بعضی كتابخانههای جهان فرستادهاند.
ملك عبدالله پادشاه اردن دومین مقامی بود كه قرآن بریل را برای عموم مردم منتشر كرد. قرآن ملك عبدالله در شش جلد قطع خشتی بزرگ منتشر شده و به همه مراكز فرهنگی و كتابخانههای جهان ارسال شده است.
مهمتر از قرآن بریل، تحقیقات درباره چگونگی بومی سازی خط بریل در جهان اسلام است. به نظر میرسد سهم مصر در تحقیقات بریل بیشتر از دیگران است، زیرا الأزهر مصر مرکز بزرگ تحقیقاتی است و توانایی انجام اینگونه کارها را دارد. اما تحقیقات بریل در عربستان هم ضعیف است. در ایران هنوز کتابی در این باره منتشر نشده ولی چند پایان نامه و مقاله بوده است. دفتر فرهنگ معلولین به این نتیجه رسیده اولویت با بریل پژوهی است تا وقتی بریل بر اساس اعتقادات و اقتضائات فکری خودمان بومی نشود و انطباق پیدا نکند و نتوانیم الگوی مقبولی عرضه کنیم، نمیتوان قرآن بریل مطلوب داشت. از اینرو این دفتر به جای عرضه قرآن بریل درصدد عرضه تحقیقات درباره قرآن بریل است.
تجارب در تولید قرآن بریل: دفتر در سالهایی که درگیر تولید قرآن بریل بود تجاربی به دست آورد و تلاش کرده آنها را ضبط کند.
در هر یک از مراحل انتشار قرآن به خط بریل، موانع و مشكلاتی وجود دارد. زیرا ابعاد خط بریل و آثار بریل هنوز نقادی و بررسی دقیق نشده؛ نیز کارشناسان برای رفع مشکلات نظری و علمی در هر بخش، راهکارهای جامع عرضه نکردهاند. اما برای شناخت مشکلات، نخست مهمترین مراحل تولید این قرآن را بررسی کرده و در هر مرحله به رصد کردن و بررسی مشکلات میپردازیم؛ مهمترین این مراحل عبارتاند از:
۱- آماده سازی فایل تبدیل قرآن بینایی به قرآن بریل
۲- ویرایش و سجاوندی در متن بریل
۳- انتشار خطوط بریل بر روی كاغذ ضخیم
۴- فرمت بندی و تقسیم اوراق چاپی
۵- طراحی جلد و جعبه
۶- صحافی، جلدسازی و جعبه سازی
۷- پخش و ارسال برای كاربران
عمدهترین مشكل در مرحله نخست، مربوط به نرم افزار ویژه تبدیل به بریل (Duxbury) بوده است. با توجه به اینكه Duxbury نرم افزار ناقصی است و علائم سجاوندی را نمیپذیرفت و این خود مشكلات بسیاری در پی داشت. همچنین اغلاط در قرآنهای بریل موجود، كار را دشوارتر میكرد. مسئله دیگر شباهت علائم و حروف در خط بریل است كه در اكثر قرآنها علائم و حروف بدون فاصله از یكدیگر نوشته شده است و مخاطب را به اشتباه میاندازد. از اینرو تلاش شده حداكثر علائم ویرایشی آورده شود؛ تا قرائت متن توسط روشندلان با حداقل اشتباه همراه باشد. جهت رفع این مشكل، تمام علائم سجاوندی مانند وقف و ضبط داخل گیومه قرار گرفته است. این از مهمترین تفاوتهای بارز آن با قرآنهای دیگر است. از اینرو دفتر فرهنگ معلولین درصدد بوده قرآنی تولید كند كه دارای استانداردهای بینالمللی، با كمترین غلط نگارشی و ویرایشی باشد.
زبان بریل مثل دیگر زبانها رو به تكامل و پیشرفت است. از اینرو این قرآن در این مرحله و در این شرایط مطلوب است ولی در سالهای آتی با تكامل بریل، باید مجدداً ویرایش شود و نكات و مسائل جدیدی وارد آن گردد.
در حال حاضر كاغذهای مطلوب و دارای كیفیت به دلایل مختلف از جمله تحریمها در بازار كم است. از طرف دیگر اگر كاغذ بریل كیفیت لازم را نداشته باشد پس از مدتی برجستگیها از بین میرود.
آثار بریل معمولاً در قطع بزرگ رحلی یا خشتی تولید میشود. از اینرو حمل و نقل و نگهداری آن مشكل است. ولی تلاش شده، این قرآن حتی المقدور ابعاد كوچكتر داشته باشد. تنظیم برنامه و دستگاه نیز مشكلات خاص خود را دارد به ویژه وقتی دستگاه پیشرفته نباشد و طرحهای صنعتی و كلان را بخواهیم توسط آن اجرا كنیم.
مدیریت این نشر مثل دیگر ناشران قرآن بریل اذعان دارد که برای نشر قرآن بریل نخست باید کوتاهنویسی عربی و کوتانویسی قرآنی مصوب و مورد قبول همگان قرار گیرد. نیز آوانگاری و علائم سجاوندی و قواعد تجوید توسط همه مراکز نشر قرآن بریل تصویب و اجرایی گردد، آنگاه میتوان قرآن بریل را برای همه جهانیان میتوان منتشر نمود.
طراحیها از یك سو باید صبغه مذهبی داشته باشد و از دیگر سو باید در سراسر جهان و مناطق اهل سنت پخش شود، مهمتر اینكه چون در همه مناطق جهان منتشر خواهد شد، از اینرو لازم است هم جذابیت داشته باشد و هم حساسیت برانگیز نباشد.
صحافی بریل ویژگیهای فنی خاص خود را دارد و اگر فاصله كاغذها مراعات نشود، فشار آنها بر روی یکدیگر موجب از بین رفتن برجستگی بریل میشود. و بالاخره پس از تولید نهایی قرآن بریل، باید آن را به مراكزی اهدا كرد كه به روشندلان خدمات میدهند. از اینرو درصدد شناسایی كتابخانهها و مراكزی هستیم كه با اهدای قرآن به آنها، حداكثر سودمندی به دست آید. نکته مهمتر در مورد صحافی و تجلید این است که شأن و احترام قرآن رعایت گردد یعنی به روشی صحافی شود که عرف متخصصین در کتابداری آن را کتاب نه جزوه بدانند. اگر قرآن به روشی صحافی شود که از رده کتاب به جزوه تنزل پیدا کند و در قفسه کتب طبقه بندی نشود، چنین اقدامی در شأن قرآن نیست. برای نمونه همه متخصصان آثاری که عطف سیمی دارد را کتاب نمیدانند.
امتیازات: نخست رسمالخط عثمان طه بوده مبنای كار در دفتر فرهنگ معلولین قرار گرفت. هدف این بود كه حافظان و قاریان روشندل كه تعداد آنها كم نیست، بتوانند راحتتر از این كتاب آسمانی بهره ببرند و با استاندارهای بینالمللی نیز مطابقت داشته باشد، به طوریكه غیر از نابینایان ایران، نابینایان دیگر كشورها هم بتوانند از آن استفاده كنند، مقدمات تحقیق، پژوهش در رسمالخط قرآن به خط بریل توسط دفتر فرهنگ معلولین از آذرماه سال ۹۲ آغاز و همه مراحل از تحقیقات اولیه چاپ و نشر آن در همین دفتر اجرا شد.
مدیریت این پروژه درصدد انتشار نسخه بریل قرآن كریم، با شیوه و رسمالخط بینالمللی که همه مسلمانان نابینا پذیرای آن باشند؛ نیز با کمترین اشكالات و در عین حال اصلاح برخی علائم اضافی در رسمالخط عربی بریل بوده است. اما مدیریت دفتر فرهنگ معلولین به تلاشها و مطالعات خود ادامه داد و متوجه شدیم مبنا قرار دادن رسمالخط عثمان طه برای ما شیعیان درست نیست. مرحوم آیت الله معرفت در کتاب التمهید اولین کسی است که به این نکته توجه داده است و پس از او دیگران اعم از مراجع تقلید و کارشناسان قرآن تبعیت از رسمالخط عثمان طه را تحسین نکردهاند. در سال 94، دفتر به این نتیجه رسید که به جای نشر قرآن بریل، به تحقیقات بپردازد و پروژههایی را آغاز کرد که دو پروژه هم اکنون آماده چاپ است.
ویژگیهای فنی: غیر از ویژگیهای مزبور، به نكات زیر هم اشاره شده است:
– هر سه جزء از متن قرآن به خط بریل در یك جلد جداگانه تنظیم شده و جمعاً ده جلد شده است.
– متن مصحف شریف روی برگههای سایز A4 و وزن ۱۶۰ گرم تبدیل به بریل شده است. این ویژگیها هم ماندگاری و دوام آن را تا حد زیادی بالا میبرد و هم سبك بودن و آسانی جابجایی آن را به همراه خواهد داشت.
– به منظور سهولت در قرائت و دسترسی آسانتر به شماره آیات، شماره آیات داخل پرانتز گذاشته شد.
– علائم وقف مورد استفاده در این مصحف بر طبق آخرین تحقیقات بینالمللی مركز طبع و نشر قرآن جمهوری
اسلامی ایران است كه راهنمای بریل این علائم در ابتدای هر جلد از این مصحف به دو زبان عربی و فارسی درج شده است.
– تمام حزبهای این قرآن از ابتدای پاراگراف آغاز شده همچنین تقسیمبندی جزء، ثلث و ربع حزب در آن صورت گرفته است.
– در بالای هر صفحه از این مصحف شماره جزء و نام سوره درج شده كه راهنمای خوبی برای كاربران است.
– ابتدای هر سوره به گونهای تنظیم شده كه در آن شماره و نام سوره، شماره جزء، حزب، تعداد آیات آن سوره و مكی، مدنی بودن آن ذكر شده است.
– در هر جلد توضیحات آن به صورت خط بینایی بر روی جلد هم آورده شده است. همچنین همان توضیحات به خط بریل در صفحه نخست آمده است.
– ده جلد این مصحف شریف درون جعبهای با طراحی زیبا قرار گرفته تا حمل و نقل آن آسانتر شود.
ـ متن قرآن برای همه مناطق جهان یكسان و مشابه است ولی روی جلد و پشت جلد و توضیحات در صفحه پایانی سه گونه است:
۱- برای مناطق فارسی زبان شامل كشورهای ایران، افغانستان و تاجیکستان، روی جلد، پشت جلد و صفحه توضیحگر به زبان فارسی است.
۲- برای مناطق عرب زبان شامل كشورهای جهان عرب، روی جلد، پشت جلد و صفحه توضیحگر به زبان عربی است.
۳- برای كشورهای حوزه نفوذ زبان انگلیسی مثل هند و پاكستان و … روی جلد، پشت جلد و صفحه توضیحگر به انگلیسی است.
نهج البلاغه و صحیفه سجادیه: تجربه قرآن بریل موجب شد تا در مورد این دو اثر پختهتر عمل کند. و ابتدا نهج البلاغه و صحیفه سجادیه با رسمالخط مطلوب پیدا کند و پس از آماده سازی، کار بریل آنها را آغاز نماید. از اینرو در این زمینه بررسیهای گستردهای آغار کرد. پس از انجام مقدمات پیشبینی میشود این مجموعه، شامل قرآن کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، بیست و پنج جلد و با صحافی و جعبه چرمی بسیار نفیس عرضه شود.
قرآن پژوهی: مدیریت در سال 91 و 92 فکر میکرد، پس از چند دهه تولید قرآن صوتی و قرآن بریل، حتماً مبانی تئوریک بحث و حل شده است. از اینرو بدون تفحص در این باره شروع به تولید قرآن صوتی و بریل میکند. اما در سال 93 و 94 متوجه میشود که درباره مباحث کلیدی و اساسی کار نشده است. از اینرو خط کاری را عوض میکند.
در ایران فقط یک اثر مرجع به نام کتابشناسی بریل (منتشره توسط کتابخانه ملی) منتشر شده و کتاب دیگری درباره تاریخ بریل در ایران، تحولات آن، قرآن بریل و رسوم و قواعد آن در ایران و دیگر موضوعات این چنینی منتشر نشده است. با اینکه سابقه بریل در ایران بیش از نیم سده است. اما پژوهشگران در دهههای گذشته ضرورتی برای تألیف مقاله و کتاب در این باره نمیدیدهاند؛ یا به هر دلیل دیگر تألیفی نداشتهاند؛ از اینرو رخدادها و دستاوردهای دهههای گذشته به ما منتقل نشده است. اگر ما هم در این دوره دستاوردهای این دوره در زمینه بریل و قرآن بریل را تألیف نکنیم، نسلهای آتی بر ما خرده خواهند گرفت که چرا تجارب را به آنان منتقل نکردهایم.
پژوهشهای ضروری، نو و انجام نشده درباره قرآن بریل یک ضرورت است. قرآن نابینایی یا قرآن بریل به قرآنی گفته میشود که با خط منقوط (نقطهای) و برجستهای تألیف میشود و نابینایان با انگشت و حس لامسه به قرائت آن میپردازند.
شکل حروف در الفبای عربی و فارسی، خط و نقطه مسطح است؛ مثلاً الف (ا) یک قطعه خط عمودی است و تاء (ت) شامل یک پاره خط افقی (ــ) و دو پاره خط افقی (‘ ‘) و دو نقطه است. اما شکل حروف در الفبای بریل، نقطه بُعددار و غیرمسطح است که به آن نقطه برجسته هم میگویند. شش نقطه با چینشهای متفاوت، حروف را نشان میدهند. اما قرآنی که با خط بریل تألیف میشود از چند منظر نیاز به پژوهش دارد:
۱- تاریخ قرآن بریل در ایران و جهان و تحولات آن
۲- شخصیتها و مراکز بریل نگار که به تألیف و نشر قرآن بریل پرداختهاند.
۳- قواعد و ضوابط تألیف و نشر قرآن بریل (رسم المصحف بریل)
۴- همسان سازی (توحید مصاحف بریل)
۵- کوتاه نویسی مصحف بریل و ضوابط آن
6ـ اطلاعرسانی
۱- تاریخ نگاری قرآن بریل: «قرآن به خط بریل» یك پدیده مستحدث است كه پس از ظهور خط بریل پدید آمد. این نوع خط قبلاً وجود نداشت و بر اثر ضرورت و خواستن قشر وسیعی از جامعه اسلامی یعنی نابینایان پدیدار گشت.
آمار نابینایان را در كل جهان تا ۶۰ میلیون نفر گفتهاند و با توجه به پراكندگی جمعیت و دیگر واقعیتهای جهان اسلام، نیمی از این جمعیت باید در مناطق مسلمان نشین حضور داشته باشند. آمار نابینایان را در ایران حداقل یك میلیون نوشتهاند.
اگر در تمامی جهان اسلام، ۵ میلیون نابینا هم حضور داشته باشند با توجه به استعدادهای خدادادی و خلاقیت و ابتكارهای آنان و خلاصه نقش بی بدیل آنان در سازندگی اجتماعی، باید به خواستها و نیازهای آنان احترام گذاشت.
شخصیتهای نابینا مثل عبداللّه بن ام مكتوم در تاریخ اسلام مثبِت این نكتهاند كه تأثیر آنان در حوادث و سیر قضایای مسلمانان بسیار جدی و شگرف است.
همه اینها گویای این است كه ارزش دارد خط بریل به عنوان روش مهم یادگیری و فراگیری آنان مورد توجه قرار گیرد. نیز قرآن به خط بریل به عنوان تنها روش خواندن و قرائت قرآن و تأمل در آیات قرآنی به صورت یك موضوع پژوهشی، بررسی گردد. خلاصه اینكه این پروژه را میتوان اینگونه معرفی كرد:
بررسی علمی به شیوه تاریخی و موردی ابعاد قرآن به خط بریل بر اساس منابع كتابخانهای یا میدانی و شفاهی.
ضرورت و اهمیت: با اینكه قرآن به خط بریل چند دهه سابقه دارد و ناشران و كاتبان قرآن بریل با دلسوزی، دقت و وسواس تمام به آن پرداختهاند ولی هنوز این قرآن مشكلاتی دارد. در بررسیهای جدید معلوم شده مشكلات و ضعفها ناشی از عدم اطلاع از پیش فرضها و پیش نیازها مثل كم اطلاعی از مسائل رسم المصحف یا عدم اطلاع از مواضع و مصوبات پیشین در كشورهایی مثل مصر، ایران، لبنان و غیره است.
اگر تاریخ این نوع كتابت قرآنی ثبت و ضبط نشود معلوم نیست در آینده قرآن بریل بهتر و بی غلطتر داشته باشیم. بنابراین هدف اصلی این پروژه كمك به كتابت و نشر قرآن به خط بریل بدون اغلاط یا كم غلطتر و كم مشكلتر است. هدفهای درجه دومی هم در این پروژه تعقیب میشود؛ كه به برخی از آنها اشاره میشود:
۱- ضبط و ثبت دستاوردها و تجارب گذشته در زمینه قرآن بریل
۲- تسهیل آموزش قرآن به نابینایان و جلوگیری از راهیابی اغلاط به فرهنگ آنان
۳- تدوین گزارشی در زمینه میراث مسلمانان در این زمینه
ضرورت این پروژه هم مبرهن و واضح است زیرا نابینایان قشر وسیعی از جامعه را تشكیل میدهند و حداقل نیاز به آموزش و فراگیری قرآن كریم دارند. این ضرورت فقط از طریق خط بریل میسور است.
متأسفانه كسانی كه در دهههای اخیر به عنوان مدرس و معلم خط بریل قرآنی آموزش دیدهاند، ذهنشان جوان و گسترده نگر نبوده و عمیق فكر نكردهاند. این پروژه به آنان نگرش وسیع خواهد داد و آموزشهای آنان را پر بارتر و عمیقتر میكند.
جایگاه تاریخ نگاری قرآن: بررسی قرآن به خط بریل ابعاد تاریخی، شخصیت شناسی، مرجع پژوهشی و بررسی موردی رسم المصحف دارد. از قدیم و از دوره رسالت قرآن، یك بُعد قرائت و خوانش و یك بُعد كتابت و نگارش داشت و هنوز هم چنین است. قرائت با دانشهایی مثل تجوید و دانش قرائت پشتیبانی میشود. چون قرائت قواعد، ضوابط و اصولی دارد كه در آن علوم در طی قرون تكمیل شده است. اما قرآن فقط قرائت نیست یعنی مسلمانان فقط به قرائت قرآن نمیپردازند بلكه به نگارش قرآن هم پرداختهاند. کاتبان وحی به دستور رسول خدا(ص) قرآن را كتابت میكردند. اولین قرآنها با خط كوفی و ضوابط كوفی نویسی نوشته شد. اما با توسعه و گسترش قلمرو اسلامی، كتابت قرآن با خطهای ملل دیگر مثل خط ایرانی هم رواج یافت.
دانشهایی مثل رسم المصحف، كتابت قرآن كریم را پشتیبانی كردهاند.
اینكه آیا كتب مقدس را میتوان با هر خطی نوشت یا نه فقط با یك خط باید نوشت؟ در جامعه مسیحی هم اختلافی بوده است. نیز مسلمانان با طرح توقیفی بودن خط و كتابت و رسم المصحف، مشروعیت انواع خطها و كتابتها یا عدم مشروعیت آنها را پیش كشیدهاند.
محتوا و سرفصلها: این پژوهش حداقل شامل این سرفصلها است:
– كتابت و تدوین قرآن از دوره رسالت تا اكنون
– بسط قرآن بریل و تحولات به لحاظ محتوایی
– قرآنهای بریل و گسترش آنها به لحاظ هنری و شکلی ( مثل قطع، طراحی جلد و صحافی)
دفتر فرهنگ معلولین درصدد بود گزارشی جامع از قرآن به خط بریل تدوین نماید. از کارشناس قرآنی، جناب آقای محمدعلی کوشا کمک گرفت، نیز از نابینایان مثل آقایان عباسی و مشایخی کمک گرفت تا اینکه یک جلد کتاب تألیف و آماده چاپ کند.
البته در این کتاب فقط پروژههای اصلی و معروف مثل ابابصیر اصفهان و قرآن بریل تولید شده در آنجا یا قرآن تولید شده در مؤسسه ریحانه معرفی شده است. اما نیاز به جستجوی گستردهتر و تهیه گزارش از فعالیتهای بریلی و قرآنهای بریل در اقصی نقاط ایران هست. امید است دیگر پژوهشگران این طرح پژوهشی را اجرا کنند و کتابهای دیگر تألیف نمایند.
۲- شخصیتها و مراکز تولید کننده قرآن بریل: تألیف یک جلد کتاب درباره کسانی که در زمینه قرآن بریل کار میکنند، نیز مراکز مولد قرآن بریل ضروری است. معرفی این افراد و مراکز به نسلهای آینده، در واقع میراث بانی و پاسداری از میراث فرهنگی و علمی قرآن کریم است.
۳- رسم المصحف بریل: قرآن نخست با خط نسخ یا خط حیرهای سپس با خط کوفی و پس از شش مرحله تحول، به خط موجود رسیده است. معروف و رایجترین خط کنونی، خط عثمان طه است. معمولاً خط بریل را بر اساس خط عثمان طه مینویسند. خط عثمان طه مثل هر خط دیگر دارای قواعد و ضوابطی است که به تدریج و در طول تاریخ و دهها قرن شکل گرفته و تدوین شده است.
مرحوم آیت الله هادی معرفت از کارشناسان کم نظیر علوم قرآن، معتقد بود خط عثمان طه هشت هزار اشکال و تهافت دارد و اگر جزئیات اشکالات و مصادیق را هم استقرار کنیم، سیزده هزار اشکال دارد.
نیز کارشناس دیگر آقای محمد علی کوشا میگفت خط عثمان طه حدود پنج هزار اشکال جدی دارد. ایشان معتقد است مسئولان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید خط بیعیبتری را ابداع کنند و قرآن را با آن خط منتشر نمایند.
تصور کنید خط بریل بر اساس خط معیوب عثمان طه بنا شده، از اینرو آن هم دچار مشکلاتی شده است. البته در سالهای اخیر حداقل در دو سه جا جلساتی منعقد شده تا فکری برای رسم بریل بشود. یکی در دارالقرآن چاپ و نشر وابسته به سازمان تبلیغات، دوم در مؤسسه رودکی (ریحانه)، سوم در دفتر فرهنگ معلولین. در شهریور ۱۳۹۳ شایع شد که رودکی و دارالقرآن به نتیجه رسیدهاند و درصدد انتشار قواعد و ضوابط بریل (رسم بریل) هستند ولی تا کنون چیزی منتشر نشده است.
دفتر فرهنگ معلولین بخشی از تحقیقات خود را در مجله توان نامه شماره ۴ تا ۶ منتشر کرد و با شنیدن خبر فوق، تحقیقات در این باره را کنار گذاشت اما چند ماه است مجدداً، تحقیق راهاندازی شده و درصدد انتشار یک جلد کتاب است.
از مدیریت رودکی و مدیریت دارالقرآن کریم هم تمنا داریم یافتهها و جلسات و پژوهشهای خود را منتشر کنند و در اختیار جامعه فرهنگی قرار دهند. تجربه نشان داده، بایگانی کردن تحقیقات و عدم انتشار آنها، نه تنها مشکلی را رفع نمیکند بلکه بر مشکلات میافزاید.
اگر جمهوری اسلامی بتواند اولین پژوهش درباره رسم المصحف بریل را منتشر کند، افتخار پیشکسوتی در جهان اسلام را در این موضوع از آنِ خود خواهد کرد. چند مرکز قرآنی در ترکیه و عربستان سعودی در این زمینه تلاش بسیار کردهاند ولی تا کنون به موفقیتی دست نیافتهاند.
۴- کوتاه نویسی مصحف بریل و ضوابط آن: کارشناسان رشتههای مختلف مثل فیزیک، حقوق و پزشکی، کوتاه نویسی را در رشته خودشان گسترش دادهاند. زیرا کتاب بریل ذاتاً حجیم است. و حمل و نقل آن مشکل است. کل قرآن بریل حدود ده جلد است و ارتفاع آن حدود ۷۰ سانتیمتر میشود. البته وزن آن کم است زیرا بین اوراق خالی است و هوا میباشد.
حجیم بودن کتب بریل سه علت مهم دارد: حروف بریل بزرگ و جا گیر است؛ دوم کاغذ آن باید مقوا باشد، سوم صفحات را نمیتوان پرس کرد و باید بین صفحات هوا باشد.
کارشناسان درصدد هستند هر یک از این سه فاکتور را اصلاح کنند و تا جایی که ممکن است از حجم کتب بریل بکاهند.
اخیراً صفحات پلاستیکی که قطر کم دارند ولی خاصیت برجسته سازی بهتری دارند، آزمایش شده ولی هنوز جواب مطلوب نگرفتهاند و در مرحله آزمایش است. نیز در مرحله برجسته سازی هم فکرهایی شده ولی هنوز به مرحله تولید انبوه نرسیده است. اما نسبت به کاهش ابعاد حروف و کلمات از چند دهه قبل دو کار شده است: یکی کاستن از طول و عرض فضایی که شش نقطه در آن جا گرفته است اگر بتوان فضا را از سه میلی متر به دو میلی متر کاهش داد یعنی ۱/۳ در فضا و حجم صرفهجویی خواهد شد. البته برخی با این کار مخالفاند چون مدعی هستند، ضریب دقت کاهش مییابد و اشتباه خوانی افزایش خواهد یافت. یعنی وقتی نقطههای برجسته نزدیک هم باشد، لامسه درست نمیتواند تشخیص دهد.
اما اقدام دیگر که بسیار رواج دارد و به نام کوتاه نویسی بریل یا کوتاه سازی بریل معروف است و تا کنون خوب جواب داده، تبدیل کلمات و واژههای بسامد دار و مکرر به علامت یا مخفف سازی عباراتهای ترکیبی یا واژههای مرکب است.
در واقع این راه کار خودش دو راه حل دارد و هر دو هم آزمایش شده و در علوم مختلف جواب داده است. در خط بینایی و معمولی هم بسیاری از ترکیبها به صورت مخفف استفاده میشود و شیوهای متداول است. به جای دانشنامه ناشنوایی و ناشنوایان میگویند دانا؛ به جای دایرةالمعارف اسلام میگویند EI؛ نیز USA؛ پارسا و برجام به کار میرود.
در قرآن تا کنون اقدام جدی در این زمینه نشده است. برخی میگویند شاید از نظر شرعی اشکال داشته باشد، ولی چنین نیست. مثلاً اگر به جای همه «یا ایها الذین آمنوا» ها، «یا آم» استفاده شود چه اشکالی دارد؟
به هر حال با استفاده از شیوه مخفف سازی یا شیوه علامت سازی میتوان حجم قرآن بریل را به ۱/۵ رساند.
پیشنهاد دیگر این است که از علامت تصویری هم میتوان استفاده کرد. مثلاً به جای شمس یا قمر، عکس آنها برجسته شود. یک ماه کوچک را با یک و نیم میلیمتر میتوان برجسته کرد.
به هر حال از تجارب و دستاوردهای کوتاه سازی در دیگر علوم میتوان استفاده کرد و قرآن بریل را هم با کوتاه نویسی با حداقل حجم میتوان عرضه نمود.
اهمیت کوتاه کردن حجم در چند چیز است: هزینهها بسیار کاهش مییابد؛ حمل و نقل راحتتر میشود؛ به تبع پژوهشهای قرآنی گسترش پیدا میکند.
۵- همسان سازی قرآنهای بریل: برای جلوگیری از تشتت و اینکه هر کس هر کاری و هر قاعدهای خواست اعمال کند، همسان سازی و ایجاد وحدت رویه در علوم مختلف و کتب بریل این علوم رواج یافته است.
عربستان سعودی مدعی همسان سازی قرآنهای جهان اسلام است. از اینرو مرکزی به نام «مرکز التوحید للمصاحف البریل» تأسیس کرده و بر تولید و چاپ و نشر قرآن بریل نظارت دارد. نیز در اروپا و کشورهای مختلف، مراکز رشتههای علوم انسانی یک تشکیلات جهت نظارت و همسان سازی ایجاد کردهاند.
دفتر فرهنگ معلولین از مرکز بریل کار دعوت کرد تا برای همسان سازی جلساتی داشته باشیم و یک شیوه واحد را اجرا کنیم و در پایان جلسه اطلاعیه زیر را صادر کرد. ولی ادامه این جلسه با مشکل مواجه و کمتر از آن استقبال شد.
دفتر فرهنگ معلولین به تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۳ با دعوت عدهای از کارشناسان بریل، پس از بحث و بررسی وضعیت خط بریل، از مدیران و مسئولان نهادهای دولتی و نیز مراکز مردمی خواستند، یکسان سازی خط بریل و علائم آن را مهم شمرده و پس از بررسیها، پیشنهادات زیر را مطرح نمودند:
هم اکنون ضوابط، قواعد و نمادها و نیز شیوه آموزشی واحد و یکدست در همه مناطق اجرا نمیشود و گاه سلیقههای فردی جایگزین شیوه نامه همگانی و سراسری شده است. این وضعیت پیامدهای مخرب در فرهنگ و جامعه روشندلان خواهد داشت که بعضاً در دراز مدت ظاهر میشود.
درخواست و استدعای ما از متولیان امور این است که در یکی از نهادهای کلان مثل سازمان بهزیستی یا سازمان آموزش و پرورش استثنایی، نخست یک شورای عالی ایجاد شود. این شورا باید فراگیر باشد و همه اقشار را پوشش دهد و حتماً باید نمایندگانی از مراکز مردم نهاد در آن حضور داشته باشند. سپس باید مصوبات آن به همه مناطق ارسال گردد. نیز برای تخلف از مصوبات راهکارهایی تدبیر گردد.
البته شورایی که گاه فعال بوده، به دلیل عدم جامعیت قدرت و اقتدار لازم را اعمال نکرده است و نیاز به شورای گسترده، همگانی، ضابطهمند و فعال هست تا از تشتتها و نابسامانیهای موجود بکاهد.
ما به عنوان خادمان فرهنگ و جامعه روشندلان، سالها و دهههایی در خدمت این قشر مبتکر و عزیز بوده و امیدواریم این هشدار را صرفاً نشانه دلسوزی و دغدغه خیرخواهانه ما بدانید.
محمد نوری، سیدرضا حسینی امین، مجتبی علیزاده، حسن عبدلی، هاجر شعاعی، زهرا زارع، ابوالقاسم یوسفی، غلامرضا نظری، منصوره ضیاییفر، اعظم قاسمی، علی نوری، طیبه عبدلی؛ سید مرتضی نیکزاد، مشایخی.
6ـ اطلاعرسانی: در زمینه بریل اطلاعرسانی به صورتهای مختلف یک نیاز اساسی است.
این شش اقدام نیاز ضروری در عرصه قرآن بریل است. اما معلوم نیست چه نهاد و سازمانی متصدی رسیدگی به این نیازها است. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان بهزیستی و سازمان دارالقرآن کریم کدامیک باید این مشکلات را رسیدگی کنند؟
معلوم نیست چه نهادی متصدی رسیدگی به امور فرهنگی معلولان است؛ چون خلاء قانونی هست. یعنی اساساً هیچ قانونی برای بریل و کتاب گویا نداریم. حتی در قانون جدید نیز که در شرف تصویب است. بریل و گویا بدون متصدی است.
اما سازمان بهزیستی که علیالقاعده به مسائل معلولان نزدیک است میتواند اینگونه امور را به کارشناسان خصوصی یا تشکلهای مردمی معلولان به صورت پروژه واگذار نماید.
دیگر فعالیتها و پژوهشهای قرآنی: دفتر فرهنگ معلولین به هر مناسبت آثار پژوهشی مرتبط با فرهنگ معلولان را منتشر کرده است. به نمونههایی اشاره میشود:
1ـ برگزاری جشنواره درباره سوره عبس
2ـ انتشار مقالاتی درباره قرآن بریل مثل مقاله «روش و قواعد قرآن بریل» به قلم سید عبدالعلی حسینی که در مجله تواننامه، تابستان 1394، ص 56-60 آمده است.
نشر مقاله قرآن و ناشنوایی به قلم محمد نصر در مجله تواننامه
3ـ معرفی تجارب قرآنی دیگر کشورها به داخل، دهها گزارش و مقاله تا کنون در تواننامه منتشر شده است.
تا اینجا تلاش کردیم فعالیتهای دفتر فرهنگ معلولین را در زمینه تهیه متون قرآنی توضیح و گزارش دهیم.
فصل دهم: ضرورتها و چشم انداز آینده
این فصل به اقتضائات جامعه هدف و ضرورت توسعه فعالیتهای قرآنی در آینده میپردازد. با توجه به اینکه جریانهای مخالف دین و طرفدار لائیک، به دلیل زمینههای اقتصادی و اجتماعی موجود، میتوانند به سرعت رشد کرده و توسعه پیدا کنند. وظیفه متدینان و قرآن باوران است که با معرفی معارف قرآنی درباره معلولان، حقایق مندرج در قرآن را به گوش جهانیان رساند. البته بد دفاع کردن و بد معرفی کردن هم خطرناک و موجب بهانه دادن به دست نا اهلان میشود.
آسیب شناسی
متأسفانه تا کنون پژوهش جامع درباره فعالیتهای قرآنی اجرا و عرضه نشده است. برنامهریزی برای آینده و تدبیر امور منوط به چنین پژوهشی است. لازم است جلسات قرآنی، متون گویا و بریل قرآنی، حافظان قرآن، قاریان قرآن، مفسران قرآن از منظرهای مختلف، اطلاعاتشان جمعآوری و سپس به روش علمی ارزیابی گردند.
فعالیتهای قرآنی جامعه معلولان در همه کشورها از جمله در ایران لازم است از منظرهای مختلف نقد و بررسی گردد و ابعاد آن کاوش شود. پس از اینکه اطلاعات این فعالیتها به دست آمد و جمعبندی و گزارش شد؛ نوبت به نقادی و تجزیه و تحلیل آنها میرسد. با این تجزیه و تحلیلها معلوم میشود، در چه زمینههایی کم کاری بوده و اشکالات کار کجا است؟ و در نهایت میتوان به آسیب شناسی جامع دست یافت. و آنگاه راهکارها را برای رفع مشکلات مطرح کرد.
کمبود آثار قرآنی
آنچه مسلم است درباره جامعه و فرهنگ معلولان، تحقیقهای متعدد و متنوع تا دوره جدید نبوده و نوعی فراموشی و غفلت نسبت به این جامعه و این فرهنگ بوده است. الآن هم در مقایسه با دیگر اقشار کمتر برای پژوهشگران و نویسندگان جذابیت دارد. البته منظور جهان اسلام و کشورهایی مثل ایران است. زیرا در ایران فقط حدود پانصد عنوان کتاب از ابتدای نشر کتاب تا کنون در این باره منتشر شده و از بین آنها آثار قرآنی بسیار معدود و محدود است.
با اینکه معلولان بزرگترین اقلیت را تشکیل میدهند، دوم اینکه مشارکت اجتماعی وسیع دارند؛ سوم در عرصههای مختلف به ویژه فرهنگ خدمات فراوان تولید کرده و میکنند. به رغم همه اینها پرداختن به آنان اندک است. چرایی آن را باید در علل و عوامل مختلف جستجو کرد. از جمله در چندپارگی و یکدست نبودن این جامعه؛ در اینکه دولت متولی آن است و تمام شؤون این جامعه در دست دولت است و دولت مثل سازمان بهزیستی اساساً یک سازمان فرهنگی نیست بلکه یک نهاد اجرایی و حمایتی است. به همین دلیل معاونت فرهنگی ندارد و هنوز بخش فرهنگی آن محدود به امکانات اندک است؛ سوم خواست و اراده خود معلولان در این باره ضعیف بوده است. یعنی خودشان با تمام وجود خواستار مقولات فرهنگی از جمله کتاب نبودهاند. اگر خودشان آغاز میکردند و هر تشکل و هر معلول فرهیخته بخشی از وقت و انرژی خود را به موضوعات معلولان اختصاص میداد، وضع بهتر بود. نویسندگان و پژوهشگران فراوان در جامعه معلولانی هستند که تا کنون یک مقاله و یک کتاب درباره خودشان عرضه نکردهاند. این علت تابع چند علت دیگر است. از جمله اینکه معلولان گویا کسر شأن میدانند که درباره جامعه خودشان یا موضوعات فرهنگی خودشان مطلب بنویسند. و معمولاً تلاش میکنند از این جامعه فاصله بگیرند. با اینکه فضای جهانی جوری است که اگر یک نفر اعم از معلول یا غیرمعلول درباره موضوعات معلولیتی مطلب بنویسد پرستیژ و حیثیت افزونتر و بیشتر کسب میکند.
به هر حال کمبود آثار قرآنی در آینده باید جبران گردد و فکری شود که در هر شهر و هر استان از ایران هر سال دهها عنوان کتاب قرآنی، چند نشریه ویژه قرآنی تولید و عرضه شود.
تحقیقات اولیه
در دوره اسلامی، اولین نویسندهای که به معلولین و نابینایان به صورت جمعی پرداخت و در کتاب المعارف مباحثی درباره آنان آورد، این قتبیه دینوری بود. او اصالت ایرانی دارد ولی پدرش در کوفه سکونت داشت و عبد بن مسلم معروف به ابن قتیبه در 213ق در کوفه متولد شد. او را ادیب، لغت شناس، تذکره نویس و مورخ لقب دادهاند. در کوفه مدرسه رفت و دانش آموخت. پس از طی مدارج به شغل قضاوت پرداخت و بیست سال در دینور ایران قاضی بود. ولی برای ادامه تحصیل و تدریس از 257ق به بغداد رفت و در آنجا ساکن شد. زیرا بغداد مرکز دانش و پایگاه دانشمندان بود. آنگاه استاد اعظم مدرسه نحو بغداد شد. آثار مهمی مثل کتاب المعارف و مشکل القرآن تألیف کرد. کتاب المعارف یک دوره تاریخ عمومی است. ابن قتیبه در آخر این کتاب، فصلی را به «نابینایان» اختصاص داده و افراد نابینایی که معرفی کرده عبارتند از: «ابوقحافه» پدر ابوبکر صدیق، «ابوسفیان بن حرب»، «البراءبن عازب»، «جابربن عبداللّه»، «کعب بن مالک انصاری»، «حسان بن ثابت انصاری»، «عقیل بن ابیطالب»، «ابو اُسَیدالساعدی»، «قتادة بن النعمان»، «ابوعبدالرحمن السُّلَمی»، «قتادة بن دعامه»، «المغیرة بن مُقَسَّم»، «ابوبکر بن عبدالرحمن بن الحارث بن هشام»، «القاسم بن محمد ابن ابی بکر الصدیق» که در اواخر عمر بینائیش را از دست داد، «عُبیدالله ابن عبدالله بن عُتیبة بن مسعود»، «معاویة بن سبرة»، «سعد بن أبی وقّاص» که آخر عمر بینائیش را از دست داد»، «عبدالله بن أبی أوفی» که کور شد، «علی بن زید» از فرزندان عبدالله بن جُدعان که مادر زاد، کور به دنیا آمد، «ابوهلال الراسبیّ»، « ابویحیی ابن مُحرزالضَّبی».
پس از این بیست و یک نفر، سه نابینا دیگر نام برده که عبارتند از: «عبدالله بن العباس بن عبد المطلب» و پدرش «عباس» و پدرش «عبدالمطلب». بنابراین جمعاً 24 نابینا در کتابش معرفی کرده است.
سپس «ابن جوزی» در آخر کتاب خود به نام تلقیح فهوم أهل الأثر فصلی در بیان اسامی اشراف و بزرگان نابینا آورده است:
از انبیاء علیهم السلام : «اسحاق» و «یعقوب» و «شُعیب» علیهم السلام.
از اشراف: «عبدالمطلب بن هاشم» و «اُمیة بن عبد شمس» و «زُهرة بن کلاب» و «کلاب بن مُرّة» و «مُطعمُ بن عَدیّ».
از صحابه: «البراء بن عازب» و «جابربن عبدالله» و «حسان بن ثابت» و «الحَکَم بن أبی العاص» و «سعدبن أبی وقّاص» و «سعید بن یربوع» و «صخر بن حرب، أبوسفیان» و «العباس بن عبدالمطلب» و «عبدالله بن الأرقم» و «عبدالله بن عمر» و «عبدالله بن العباس» و «عبدالله بن عُمَیر» و «عبدالله بن أبی أوفی» و «عِتبان بن مالك» و «عُتبة بن مسعود الهُذَلی» و عثمان بن عامر، ابوقحافة» و «عقیل بن ابی طالب» و «عمرو بن أم مکتوم» و «قَتادة بن النُّعمان» و «کعب بن مالك» و «مالك بن ربیعة» و «أبواُسَید الساعدی» و «مخرمة بن نوفل».
از تابعین: «عطاء بن أبی رَباح» و «أبوبکر بن عبد الرحمن» و «قتادة بن دِعامة» و «أبو عبد الرحمن السُّلَّمیّ» و «أبوهلال الراسبیّ».
ابن جوزی سه تن از انبیاء، پنج تن از اشراف، 23 تن از صحابه و 5 تن از تابعین و جمعاً 36 نفر را یاد کرده است. یعنی نسبت به ابن قتیبه 12 نفر بیشتر نام برده است.
البته مطلبی افزون بر «ابن قتیبة» ندارد مگر ذکر سه تن از انبیاء علیهم السلام و ترتیب اسامی صحابه بر اساس حروف الفباء. در حالی که «ابن جوزی» میتوانست، افراد دیگری اضافه کند، زیرا زمان و وفات او از زمان و وفات «ابن قتیبه» متأخر است. «ابن قتیبه» در سال دویست و هفتاد و شش قمری وفات یافت و «ابن جوزی» در سال پانصد و نود و هفت قمری از دنیا رفت. یعنی ابن جوزی 321 سال بعد از درگذشت ابن قتیبه از دنیا رفته است. ولی ممکن است هریک از آن¬ها از عملکرد خود دفاع کنند و بگویند که کتابشان را برای فراگیری همه نابینایان تألیف نکردهاند و فقط بزرگان و اشرافی که نابینا بودهاند را ذکر کردهاند.
«أبوالعباس احمد بن بانه» در کتاب خود رأس مال الندیم، اشراف نابینا را اینگونه در کتاب خود آورده است: «شُعیب و اسحاق» صلوات الله علیهما و «زُهرة بن کلاب بن کعب بن مُرّة» و «عبدالمطلب بن هاشم» و«العباس بن عبد المطلب» و «عبدالله بن عباس» و «اُمیة بن عبد شمس» و «الحَکَم بن العاص» و «ابوسفیان بن حرب» و «الحارث بن عباس بن عبدالمطلب» و «مُطعم بن عدیّ بن نوفل بن عبد مناف» و «ابوبکر بن عبدالرحمن بن الحارث بن هشام بن المغیرة» و «عُتبة بن مسعود الهذلیّ» [و عبید الله بن عبدالله بن عُتبة بن مسعود] و «ابواحمد بن جُحَیش بن مسعود الاسدی» و «جابر بن عبدالله الانصاری» و «عبدالله بن أرقم» و «البَراء بن عازب» و «حسان بن ثابت» و «قتادة بن النعمان» و «ابوأسیَد الساعدی» و «قتادة بن دِعامة» و «دُریدبن الصّمّة الجُشَمیّ» که نابینا در جنگ حنین شرکت کرد و کشته شد. و«مَخرمة بن نوفل الزُّهریّ» و «الفاکه بن المغیرة المخزومیّ» و «خُزیمة بن خازم النهشلیّ».
بیست و چهار تن از کسانی که نابینا بوده در کتاب «ابن بانة» آمده است. بنابراین پیشتاز پژوهش درباره نابینایان و معرفی آنها «ابن قُتیبه» و پس از آن «ابن بانه» و سپس «ابن جوزی» است. البته «الخطیب ابوبکر» معروف به خطیب بغدادی نوشتهای درباره نابینایان دارد. اما این اثر را تا کنون کسی معرفی نکرده و ندیده است. حتی صفدی در مقدمه نکت الهمیان مینویسد آن را ندیدم. کتاب دیگر متعلق به صلاح الدین صفدی است خود درباره آن نوشته است:
یک روز در یکی از گردهماییهایم با گروهی از فرهیختگان، در شرح «لامیة العجم» چند جملهای در شرح احوال برخی نابینایان گفتم و دوستان حاضر در آن جلسه از من خواستند تا کتابی درباره نابینایان بنویسم و دست به کار شدم و کتابی به نام نکت الهمیان فی نکت العمیان یعنی گنجینهای از نکتهها درباره نابینایان نوشتم. این اثر به زبان عربی است و در قرن هشتم قمری تألیف شده است. درگذشت صفدی در 762ق بوده است. دفتر فرهنگ معلولین از یکی از استادان دانشگاه خواهش کرد که آن را به فارسی برگرداند. و با عنوان گنجینه نکته و حکمت از روشندلان نابینا منتشر شد.
صفدی کتاب دیگری دارد به نام الشعور بالعور یعنی نابینا شناسی. عور جمع اعور است یعنی کسانی که یک چشم دارند یا بینایی ضعیف دارند.
پس از سده هشتم کتاب دیگری سراغ نداریم تا چند دهه جدید که پژوهشها و آثار جدید درباره حقوق، تاریخ، زندگینامه، آموزش و پرورش نابینایان منتشر شده است. لازم به ذکر است در این آثار، به فعالیتها و مباحث قرآنی هم پرداخته شده است.
آخرین شخصیت شناسی کتابی با عنوان دائرةالمعارف نوابغ و مشاهیر معلول ایران و جهان نوشته منصور برجیان و علی ملکپور. هر کاری در زمینه معلولین بخواهد انجام شود، لازمهاش شناسایی گذشته و معلولین گذشته است. اما همانطور که گفته شد پژوهشهای عرضه شده اندک است و لازم است با کمک انواع روشهای علمی، اطلاعات گذشته جمعآوری و طبقهبندی گردند.
ناشنوایان در قرآن
در ایران نهادهای متصدی امور معلولین برای ناشنوایان کمتر کار کرده و بیشتر برای نابینایان کار کردهاند. یکی از چشماندازهای آینده جبران این وضعیت است. این نوشتار درصدد اثبات تکریم و احترام قرآن به آنان است.
قرآن در موارد متعدد به حمایت از شئون و حقوق معلولین پرداخته است. اوج آن در سوره عبس است كه برخی آن را سوره اعمی (نابینا) نامیدهاند. اما دیدگاههای قرآن درباره ناشنوایان و ناشنوایی هم جالب است.
آیات فراوانی از قرآن کریم، به مقولههای مربوط به شنیدن و گفتن یا فقدان آنها پرداختهاند و ذیل واژگان بَکْمْ (لال)، صَمّ (گنگ)، سَمْعْ (شنیدن)، اُذُن (گوش)، فَم (دهان)، لِسان (زبان)، کلام و تَکّلُم (سخن و سخن گفتن)، نُطق (گفتن) و مشتقات فعلی، اسمی و ترکیب آنها مطالبی آمده است و در آنها ابعاد شنوایی، گفتار، مسائل شنونده و گوینده یا گنک (کر و لال) تحلیل شده است.
آمار کاربردهای این اصطلاحات در قرآن قابل توجه است. برخی از نکات آماری در این زمینه این گونه است: صُم و بُکْم در کنار هم و با عطف به هم، پنج بار استعمال شده است؛ نیز بکم به صورت اَبْکَم یک بار آمده است(نحل، آیه ۷۶)؛ صَمّ (لال) با مشتقاتش، پانزده بار به کار رفته است. واژه اخرس و خَرِس که در فرهنگ عمومی عرب کاربرد دارد، در قرآن نیامده است.
مفاهیم و کاربرد واژگان: اصطلاحات ویژه ناشنوایی که در قرآن به کار رفته، همگی به یک معنا و دارای بار مفهومی یکسان نیست. در برخی آیات، همان معانی متداول در عرف مردم منظور شده است؛ برای نمونه، آیه ۷۸ سوره نحل تصریح میکند که انسان هنگام تولد از مادر چیزی نمیداند و با کمک گوش، چشم و قلب، آگاهی کسب میکند. سمع در این آیه به معنای شنیدن واقعی با گوش است. شنیدن و گوش در این آیه، همان معنایی است که در عرف ادیبان و عموم مردم به کار رفته است.
واژههای مربوط به شنوایی و ناشنوایی غیر از استعمال در معنای شنیدن صوت و سخن با گوش، در معانی دیگری هم به کار رفته است. سَمْع در آیاتی به معنای اطاعت استعمال شده است. سمع در قرآن، کاربردهای بیشتر دارد و ابعاد آن در آیات مختلف بیان شده است.
در فرهنگ فارسی، «حرفشنوی» اصطلاحی است که به معنای اطاعت به کار میرود. چنان که در کلام قصار «حرف شنیدن هنرست، حرف گوش کردن ادب است» همین مفهوم منظور شده است. در فرهنگ انگلیسی هم، گاه deaf (ناشنوا) به جای obstinate (معاند، غیر مطیع، لجوج) به کار میرود.
سمع به معنای درک و فهم نیز به کار رفته است: «سَمِعنا و اَطعنا»، فهمیدیم و اطاعت کردیم (بقره، آیه ۲۸۵) یا «سمعنا و عصینا»، فهمیدیم و عصیان کردیم (نساء، آیه ۴۶).
وقتی فاعلِ شنیدن خدا باشد، مانند «سَمعَ اللهُ قول الذین قالوا»، به معنای علم خداوند است. «بُکم» در آیه ۷۶ نحل، به معنای لال و در بسیاری از آیات به معنای نگفتن حرف حق و عدم اقرار به حقانیت مطلبی است. از جمله، آیه ۱۸ بقره دارای چنین معنایی است. این گونه افراد در قیامت هم، کرولالاند (اسراء، آیه ۹۷).
ویژگی کسانی که کرولال معنوی نه ظاهریاند، یعنی گوش و شنوایی یا قدرت تکلم دارند ولی در مقابل حق، قلبی شنوا و زبانی ناطق ندارند، در قرآن این گونه بیان شده است: فقدان تعقل (بقره، آیه ۱۷۱)؛ بودن در ظلمت (انعام، آیه ۳۹)، بدتر از حیوان (انفال، آیه ۲۲)؛ مشمول لعنت خدا (محمد، آیه ۲۳)؛ عدم توجه به آیات خدا (فرقان، آیه ۷۳).
«اُذُن» به معنای گوش و به عنوان ابزار شنوایی در چندین آیه به کار رفته است. مهم آن است که در هیچ کدام از این آیات، ناشنوایی و آسیبمندی گوش مذموم شمرده نشده، بلکه کسانی که به رغم داشتن گوش ظاهر، سخن حق را نمیپذیرند، مورد مذمت قرار میگیرند: چرا که گویی نمیشنوند (برای نمونه آیات ۱۷۹ و ۱۹۵ اعراف). از این آیات میتوان برداشت کرد که ناشنوایان اگر شنونده حق و مطیع ارزشهای قرآنی باشند، مقبول درگاه خداوندند.
همین نکته نیز از آیاتِ اَفْواه (جمع فم: دهان) به عنوان ابزار گویایی برداشت میشود. در آیهای آمده است: فقط با دهان اظهار رضایت نسبت به شما میکنند، در حالی که قلوب آنها ابا دارد. اینان فاسقاند (توبه، آیه ۸).
نگاه قرآن به ناتوانیهای انسانی متفاوت از تحلیلهای بشری است؛ زیرا در تحلیلهای عادی، فقدان قدرت شنوایی نوعی ناتوانی به شمار میرود، ولی قرآن اینها را مهم و اساسی ندانسته و حقشنوی را ارزش، و اجتناب از پذیرش حق را نقص و ناتوانی دانسته است.
از نظر قرآن، شرط و زمینه شنوایی، عقل و خردورزی (یونس، آیه ۱۰؛ انفال، آیه ۲۲) و تقوا (مائده، آیه ۱۰۸) است. کسانی که این ویژگی را نداشته باشند، هر چند دارای گوش ظاهری و قدرت شنیدن باشند، ولی در واقع نمیتوانند شنوایی از سخن حق داشته باشند. خود قرآن یادآور سوء برداشت عدهای بین شنوایی ظاهری و باطنی شده است و کسی را که میگوید «سخنان پیامبر(ص) را شنیدم» متوجه خطای خود کرده و به او تذکر میدهد که تو سخن ایشان را نشنیدهای (انفال، آیه ۲۱). از سوی دیگر کسانی که قدرت و استعداد شنیدن را ندارند، در قرآن به نامهای متفاوت معرفی شدهاند: مستکبران، که به دلیل خود بزرگبینی و عدم توجه به آیات الاهی، فاقد شنواییاند (لقمان، آیه ۷؛ جاثیه، آیه ۸)؛ تکذیبکنندگان آیات خداوند را «صم بکم» دانسته است (انعام، آیه ۳۹)؛ منافقان به کرولال ملقب شدهاند (بقره، آیه ۱۸)؛ کافران با اینکه ظاهراً صداهایی را میشنوند ولی کرو لالاند (بقره، آیه ۱۷۱). غیر از چهار قشر مزبور دو دسته لعنتشدگان (دورافتادگان از نعمتها) و غافلان نیز متصف به ناشنوایی و لال بودن شدهاند (محمد، آیه ۲۳؛ اعراف، آیه ۱۷۹). تیپشناسی ناشنوایان از نگاه قرآن با قشربندیهای متداول در جامعهشناسی ناشنوایی متفاوت است؛ زیرا قرآن فقط این شش گروه اجتماعی را بیبهره از شنوایی و گویایی واقعی معرفی میکند.
قرآن به روش یافتن شنوایی هم اشاره کرده است. در آیهای توجه به آیات طبیعی و شگفتیهای موجود در حیات انسانی را راهی برای شنوا شدن میداند (روم، آیه ۲۳). در آیه دیگری سیر و سیاحت در زمین، و خردورزی در عجایب خلقت را به عنوان زمینه شنوایی مطرح میکند (حج، آیه ۴۶). انسان با گذشتن از این راه و طی این مراحل میتواند هدایت واقعی را پذیرا گردد و دعوت انبیا را بپذیرد. ورود به این مرحله را نیز رهایی از مردگی و وارد شدن به حیات ارزیابی کرده است. (نمل، آیه ۸۰؛ روم، آیه ۵۳؛ فاطر، آیه ۲۲؛ انبیا، آیه ۴۵).
بالاخره در جامعهشناسی قرآنی برتری مردم از یکدیگر به سلامت جسمانی نیست، بلکه معیار، صحت نفسانی است. ناشنوایی خود به خود عیب نیست، بلکه ناشنواییِ حق و عدم اهتمام به ارزشهای معنوی، مذموم است. از این رو، معلولیت حقیقی در نگاه قرآن، لبیک نگفتن به دعوت برای جهاد و عدم همراهی با امت برای مبارزه با کفار دانسته شده است (احزاب، آیات ۹ ـ۱۸)؛
شنوندگان و ناشنوایان: در قرآن، فاعل و مصادیق ناشنوایی یعنی ناشنوایان و گنگان معرفی نشدهاند؛ بلکه برخی روایات ذیل آیات مختلف، کسانی را به عنوان مصداق معرفی کردهاند. برای نمونه، مصداق ابکم در آیه ۷۶ سوره نحل را ابوجهل، و در روایت دیگر، هاشم بن عمر بن حارث، به دلیل دشمنی آنها با رسول اکرم(ص) و عناد آنان با آن حضرت دانستهاند، با آنكه به ظاهر، سلامت جسمی داشتهاند.
اما کار سمع (شنیدن) را قرآن به چه کسانی نسبت داده است. غیر از خداوند که یکی از اسماء حسنای او «سمیع» است، شیاطین (شعراء، آیات ۱۹۲-۲۲۳)، اجنه (جن، آیه ۱) و ملایکه هم قدرت شنوایی دارند.
درباره شنوایی خداوند و مجردات دیگر، نظیر ملائکه، در بین متکلمان اختلاف است و با اینکه فرقههایی خداوند را دارای گوش میدانند، ولی شیعه، سمع در این آیات را به معنای علم، و سمیع را به معنای علیم تفسیر کرده است.
بعضی مفسران اعتقاد دارند که حضرت موسی(ع) در عین كلیم الله بودن در تکلم مشکل داشت. آیه «و احلل عقدة من لسانی»؛ خداوندا، گره از زبانم بگشا (طه، آیه ۲۷) را نیز دلیل بر مشکلات گفتاری موسی(ع) گرفتهاند.
حقوق ناشنوایان: مسائل ناشنوایان در چند آیه بیان شده است. ماهیت ناشنوا در سوره نحل، آیه ۷۶ این گونه ترسیم شده است: به دلیل اینکه کرولالها قدرت هر کاری را ندارند و توانا به هر ادراکی نیستند، یا به عبارت دیگر، برخی آگاهیها که از راه گوش منتقل میشود، در ناشنوایان مختل است و نیز، لالها امکان بیان خواستههای خود را ندارند، از این رو، نیاز به مساعدت و تأمین اجتماعی دارند. همین آیه یادآور میشود که از لال به دلیل فقدان برخی تواناییها، نمیتوان انتظار چندانی داشت و باید متوجه بود که مأموریتها و سپردن کارها به آنها، سنجیده باشد.
تفسیر قرآن برای ناشنوایان: با پیشرفتهای زبان اشاره و گسترش آنها در همه اقشار، امروز ناشنوایان به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند و یادگیری و یادآموزی دارند. به همین دلیل نظریهای که ناشنوایی را معلولیت نمیداند، بلکه طبقهای از جامعه با ارتباطات متفاوت و ابزارها و روشهای متمایز نسبت به دیگر مردم میداند، در حال گسترش است. کتابهای فراوانی در کشورها به زبان اشاره تبدیل شدهاند. اخیراً شاهد ابتکار دیگری در عرصه زبان اشاره از کشور اردن بودیم و در خبرها آمد که تفسیر قرآن کریم با زبان اشاره عرضه شده و در اختیار علاقمندان قرار گرفت.
مؤسسهای دولتی به نام جمعیة المحافظة علی القرآن الکریم (تأسیس در شوال ۱۴۱۱ق/ نیسان ۱۹۹۱م) زیر نظر یکی از اعضای خاندان پادشاهی هاشمی به نام امیر رعد بن زید متصدی اجرای این پروژه را بر عهده داشته است. عنوان این پروژه، تفسیر القرآن الکریم بلغة الاشارة للصّم است. در ابتدای جزوه تبلیغاتی کاتولوگ آن آمده است: «این پروژه برای نخستین بار در تاریخ اسلام تولید شده است».
در جهان اسلام حدود ۳۵ میلیون ناشنوا و کم شنوا، در کشورهای عربی بیش از شش میلیون ناشنوا و در اردن ۲۵ هزار ناشنوا زندگی میکنند. این جمعیت وسیع نیاز به برنامهریزی آموزشی دارند تا به انسانهای پویا و فعال تبدیل شوند.
اگر برنامهریزیهای تربیتی و اجتماعی نباشد، شبکههای شرور و مفسد از اینان برای اجرای اهدافشان استفاده میکنند و به جای خدمت تبدیل به عناصر فاسد و آسیبزا خواهند شد. از اینرو نیکوکاران جوامع اسلامی با احساس مسئولیت و تخصیص بخشی از اموال خود میتوانند به پیشبرد اهداف تربیتی و اجتماعی این قشر کمک نمایند.
جمعیة المحافظة القرآن الکریم با اینکه هر دوره این تفسیر ۱۵۰ دلار امریکا هزینه داشته ولی با استفاده از بخششها و مساعدتهای نیکوکاران، آن را رایگان در اختیار ناشنوایان اردن و دیگر مناطق جهان اسلام قرار میدهد. مطابق برخی گزارشها این پروژه حدود ۷۵۰ هزار دلار هزینه داشته و چند گروه متخصص در طی پنج سال آن را به اتمام رساندهاند. نخست گروه متخصص در تفسیر و علوم قرآن متن را آماده کردهاند. این متن بر اساس چند تفسیر معتبر از جمله تفسیر المیسر (از علمای سعودی)، تفسیر بیان معانی مفردات الکتاب العزیز، تفسیر طبری، تفسیر نسفی، تفسیر ابن کثیر و تفسیر المنتخب (از علمای الازهر) تألیف شده است. در واقع این اثر مشترک بین قاهره و ریاض یا دو قطب مصر و سعودی است.
در بین منابع هیچ منبع شیعی مشاهده نمیشود، از اینرو استفاده این پروژه برای ناشنوایان شیعی مذهب توصیه نمیشود. البته متخصصان علوم قرآن از مذهب شیعه میتوانند با تأمل و دقت از آن بهرهگیری کنند. لازم به یادآوری است دفتر فرهنگ معلولین در نامهای به آقای حسام الحیاری مسئول روابط عمومی این جمعیت، درخواست مشارکت این دفتر در ورژن بعدی و لزوم توجه به تفاسیر گران سنگ شیعی شد.
پس از تهیه متن یک گروه از رابطان که در فرهنگ عربی به آنان مترجم گفته میشود، متن حاضر را به زبان اشاره تبدیل کردهاند. یعنی با استفاده از علائم و حالات دست، صورت، سر، انگشتان و بدن مفاهیم قرآنی را به بینندگان تفهیم مینمایند.
برای این منظور از بهترین رابطان (مترجمان) کشور اردن استفاده شده است. استاد حسین ترکی العورتانی که ۲۵ سال در تلویزیون اردن به زبان اشاره برای ناشنوایان برنامه اجرا میکرده، وظیفه اصلی را بر عهده داشته است و تمامی متن را با زبان اشاره بیان کرده است.
زبان اشاره انواع گوناگون دارد و زبان اشاره به کار رفته در این برنامه بینالمللی و قابل فهم برای ناشنوایان در سراسر جهان است.
مرحله سوم تطبیق، کنترل و نظارت است. گروهی خبره در هر دو رشته زبان اشاره و علوم قرآنی پروژه را از ابتدا تا انتها بررسی کرده و اغلاط آن را تذکر دادهاند. پس از رفع اشتباهات نسخه نهایی آماده شده است. در مجموع این پروژه در شصت DVD عرضه شده است.
از نظر فنی این حجم برای افراد متخصص و نخبه مناسب است، ولی پیشنهاد دفتر فرهنگ معلولین این است که تفسیری در پنج لوح فشرده برای عموم ناشنوایان به عنوان منتخب یا میسر تهیه شود.
محمد المجالی قائم مقام جمعیت در مصاحبهای با روزنامه الدستور اردنی اطلاعات دیگری بیان کرده است. او تجربهاندوزی این جمعیت در عرصه بریلسازی تفسیر قرآن برای نابینایان را مقدمه و پیش درآمد پروژه حاضر دانست و یادآور شد جمعیت این پروژه را با همکاری مؤسسه جهانی افق اجرا کرده است. نیز گفته است قبل از انتشار هر دو پروژه، تفسیر به بریل و به زبان اشاره را برای گروهی از نابینایان و ناشنوایان به صورت کلاس و کارگاه آزمایش کردیم و پس از اینکه پاسخ مساعد و مثبت دریافت شد، دستور پخش آن صادر شد.
پخش این پروژه به سازمان اوقاف اردن سپرده شده است و تاکنون درخواستهای فراوانی برای آن به جمعیت و سازمان واصل شده است. با اینکه ۲۴ مهر ماه به بازار عرضه شده؛ اما درخواستها زیاد بوده است.
علل مختلفی را برای جذابیت آن میتوان برشمرد: از جمله DVD به صورت نماهنگ است و شامل تصاویر بسیار زیبا و جذابی از طبیعت و زندگی انسان و غیره میباشد. یعنی به اقتضای مفاد و مفهوم آیه و سوره، تصویر زمینه نمایش داده میشود، نیز به اقتضای مفاد آیات، آهنگ خاصی پخش میگردد. البته هیچ یک از مسئولان این پروژه که تاکنون مصاحبه کرده یا گزارش منتشر کردهاند راجع به ویژگیهای این بُعد پروژه سخنی نگفتهاند. با اینکه مناسب بود درباره نوع و سطح تخصص و دیگر ویژگیهای آهنگ و نماهای زمینه مطالبی گفته میشد. نیز راجع به راهنمایی آیات، مفاهیم، اشخاص و غیره هم اطلاع رسانی میشد. یعنی نمیدانیم آیا قابلیت جستجوی مفاهیم را دارد یا نه؟ اگر دارد با چه برنامه و چه نوعی؟
دفتر فرهنگ معلولین درخواستی برای دریافت این مجموعه ارسال کرده است و امیدواریم با دریافت و مطالعه بتوانیم در گزارش دیگری ابعاد آن را تبیین نماییم.
قابل توجه مسئولین فرهنگی به ویژه سازمان بهزیستی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فرهنگسازی در زمینه معلولان یک ضرورت انکار ناپذیر است. اما صرفاً با شعار نمیتوان به این هدف نایل آمد و نیاز به اجرای طرحهای مهم دارد.
به ویژه بیوت مراجع عالیقدر شیعه باید به رخدادهای مهمی که در حال وقوع است توجه کنند. در ایران حتّی یک کتاب احکام برای ناشنوایان نداریم. آنان احکام نماز و روزه را چگونه یاد بگیرند؟! مبلّغی که زبان اشاره بداند برای آنها نمیفرستیم، و منابعی که با اشاره به آنها احکام یاد بدهد هم تألیف نشده و نداریم، پس آنان از چه طریقی تکالیف و وظایف شرعی خود را بدانند.
در گزارشها هست که یک کشیش اسپانیایی شش قرن قبل مدرسهای برای آموزش تعالیم مسیحیت به ناشنوایان دایر کرد، به نام پدرو پونسی دلئون. وی در سده شانزدهم میلادی، دِیرش در شهر وایادولید اسپانیا را تبدیل به مدرسه ناشنوایان برای تعلیم آموزههای مسیحیت کرد.
ورود دیگر اقشار به قرآن
دارالافتای منطقه «عمرانیه» شهر استانبول طی یک اقدام فرهنگی با هدف تبیین آموزههای دینی و تعلیم قرآن کریم به بانوان ناشنوا و کمشنوا کلاسهای آموزش قرآن دایر کرده است.
خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به نقل از وبسایت سازمان دیانت ترکیه گزارشی از این پروژه و کلاسهای آموزش قرآن و مسائل دینی مختص افراد ناشنوا و کمشنوا در 25 اسفند 93 آورده است: این پروژه به همت مرکز آموزش قرآن بانوان «برات» وابسته به دارالافتای منطقه عمرانیه استانبول دایر شد. برپایی این کلاسها مورد اسقبال عظیم شهروندان قرار گرفت.
«الیاس ییلمازتورک»، مفتی منطقه عمرانیه نیز برای مشاهده عینی از روند کلاسها از این مرکز قرآنی بازدید کرده است. در این مرکز، بانوان هم به کمک زبان اشاره و هم با تلفظ کلمات، قرآن میخوانند. وی پس از بازدید از این مرکز قرآنی، ضمن قید نکات و ایراد نصایحی برای شرکتکنندگان این کلاسهای قرآنی برای آنان آرزوی موفقیت کرد.
نتیجهگیری: دو نکته مهم را در اینجا مطرح کردیم: یکی تبیین و معرفی جایگاه ناشنوایان در قرآن کریم است و دوم فعالیتهای جهانی برای ناشنوایان است. زیرا وقتی گفته میشود چرا برای ناشنوایان مسابقات قرآن و جلسات قرآنی برگزار نمیکنید؟ پاسخ میدهند مگر امکان پذیر است. در اینجا نمونههای عملی و عینی را آوردیم تا امکان پذیر بودن کار برای ناشنوایان اثبات گردد.
تکریم معلولان در قرآن
حقوق معلولین یكی از وجوه و بخشهای حقوق انسان است. قرآن و سایر متون اسلامی به حقوق معلولین پرداخته و از كرامت انسانی آنان دفاع كردهاند. معلولین بسیاری در جهان اسلام درخشیدهاند و در پرتو اسلام استعدادهای آنان شكوفا شده است. از عصر رسالت در كنار رسول خدا(ص) محدثان و قاریانی بودند كه به رغم فقدان شنوایی یا بینایی یا توانایی حركتی، به دلیل داشتن استعداد و هوش خارقالعاده چون كامپیوتر، دستورات، مواعظ، توصیهها و روایات رسول خدا(ص) را گردآوری كرده و به نسلهای بعدی انتقال دادند. نیز در كنار ائمه(ع) شخصیتهای معلول نیز حضور قابل توجهی داشتند. این نوشتار تلاش كرده موفقیت ایشان را با استفاده از آیات قرآن نشان دهد؛ و راهکارهای قرآن که در دوره رسالت منجر به پیشرفت جامعه معلولین شد؛ و با اِعمال روشهای تربیتی، از معلولین، انسانهای خلاق، ساعی و پویا ساخت؛ در این دوره هم مورد توجه قرار گیرد و احیا گردد.
اما به رغم تأکیدات قرآنی، مسلمانان به راه دیگر رفتند و از معلولان غفلت کرده و آنان را به فراموشی سپردند. برای اینکه مسلمانان عامل به قرآن باشند، نخست باید معارف قرآنی را شناخت.
کرامت قرآنی: قرآن كریم تنها كتاب آسمانی است كه افراد دارای معلولیت بینایی، شنوایی و حركتی را از نظر انسانی مساوی افراد عادی دانسته و در آیات متعدد، شأن انسانی برای آنان قائل شده است. پس از بررسی مفصل انجیل، تورات و دیگر آثار منسوب به انبیاء الهی و نیز كتب مقدس دیگر و حتی كتب مشهور و پرآوازه در قرون قدیم تا جدید به این نتیجه نائل آمدیم كه قرآن كریم نه تنها بر تعامل مثبت و انسانی و رفتار احترام آمیز با معلولین تأكید دارد بلكه كسانیكه با عبوسیت و ترشرویی با معلولین برخورد كردهاند، مورد عتاب خداوند قرار گرفته و توبیخ شدهاند.
امّا اذهان مفسرینی كه دارای رسوبات جاهلی و غیر ناب بوده از آیات معلولیتی یا ردّ شده و اهتمامی به این آیات نداشتهاند و یا با تمسك به روایات ضعیف و اسرائیلیات برداشت وارونه عرضه كردهاند. مفسرانی كه با ذهنیت مثبت و ناب قرآنی به سراغ آیات معلولیتی رفته و به خوبی این آیات را تفسیر كردهاند.
مبحث كرامت و تكریم انسان بسیار گسترده در قرآن مطرح شده است. كرامت ذاتی آدمی، و روشی كه دیگران از جمله خود قرآن برای طرح و تحلیل آن و به اصطلاح تكریم به كار گرفته ابعاد متنوع و پیچیده دارد.
موضوع تکریم معلولین را به چند شیوه میتوان در قرآن پی گرفت، از جمله با استفاده از شیوه متكی بر دانش تناسب میتوان تکریم آنان را اثبات کرد. این مقاله تلاش كرده دامنه متغیرها را محدود به سوره عبس و سوره ص نماید و دیگر مباحث مهم قرآن را ذیل ده آیه نخست سوره عبس و دو آیه ۴۱ و ۴۲ سوره ص مطرح نماید.
روش شناسی: روش تفسیر قرآن به قرآن، شیوهای است كه توضیح آیات و سُوَر و مفاهیم قرآنی را با استفاده از آیات قرآنی انجام میدهد. این روش را میتوان تفسیر قرآنگرا یا تفسیر قرآن محور نامید.
تاكنون روشهای گوناگون برای تفسیر قرآن مطرح بوده است: تفسیر روایی یا نقلی یا مأثور، تفسیر كلامی یا اعتقادی، تفسیر فقهی یا آیات الاحكام، تفسیر علمی، تفسیر عرفانی، تفسیر فلسفی، تفسیر ادبی، تفسیر اجتماعی، تفسیر تطبیقی، تفسیر باطنی، تفسیر به رأی، تفسیر تربیتی، تفسیر موضوعی، تفسیر واعظانه یا تبلیغی و بالاخره تفسیر قرآن به قرآن.
جمعاً حدود پانزده نوع تفسیر در پانزده سده پس از ظهور اسلام مطرح بوده و دهها تفسیر در هر نوع تألیف و عرضه شده است. تفسیر قرآن به قرآن در طی قرون همواره مورد توجه كسانی بوده كه قرآن را جامع مسائل و راهنمای مسلمانان در همه مشكلات زندگی و بینیاز كننده از دیگر منابع به ویژه سنت میدانستند. و گاه كتابهای تفسیری كامل با این شیوه تألیف شده است یعنی سوره به سوره و آیه به آیه با همین شیوه بررسی و توضیح داده شده است. و گاه كتابهای تفسیری تألیف شده كه بعضی از سُوَر و آیات با این شیوه مطرح شده است. متأسفانه آماری از هر دو گروه از تفاسیر هنوز در اختیار نداریم اما اطلاعات بسیاری از تفسیرهای تدوین یافته به روش قرآن كریم به قرآن در منابع مذكور در پاورقی صفحه قبل و نیز در مقاله دایرةالمعارف قرآن آمده است.
این روش تفسیری كه برای توضیح آیات و سُوَر از خود قرآن مدد جسته و به خود قرآن استنادی جوید، دو ركن یا دو عنصر كلیدی و اساسی دارد. البته این روش متكی و مبتنی بر چند عنصر و ركن است؛ اما ركنهای اصلی آن دو تا است: یكی خودكفایی قرآن و دوم تناسب یا ارتباط آیات و سُوَر.
برای مثال برای توضیح و تفسیر آیه A، این مراحل باید طی شود:
1. آیات و سُوَر مرتبط با A جستجو و كشف میشود.
2. تنظیم و ساماندهی موارد كشف شده
3. تحلیل و بررسی نوع ارتباط
علم المناسبة (علم تناسب) یكی از علوم قرآن و از دانشهای بسیار مؤثر در تفسیر قرآن. به ویژه روش قرآن به قرآن است. خود تناسب متكی بر چند مفروض و دارای مبادی تصوری و تصدیقی است. البته در اینجا، هدف اصلی، بررسی علم تناسب نیست و اجمالاً از آن میگذریم. هدف اصلی این مقاله همانطور كه قبلاً هم گفته شد، اثبات تكریم معلولین در قرآن از طریق روش تفسیری قرآن به قرآن است.
شبكه آیات تكریم معلولین: برخی از پژوهشگران آیات درباره معلولین را به پانزده دسته تقسیم كردهاند. تعریف نابینا و نابینایی و تعریف ناشنوا و ناشنوایی؛ ملاك امتیاز و برتری انسان؛ دفاع از حقوق اجتماعی معلولین؛ مسئولیت همه انسانها در جامعه سازی بدون تفاوت بین معلول و عادی؛ نفی هر گونه ایذاء و اذیت معلولین؛ رعایت وضعیت آنان و مناسب سازی محیط برای آنان؛ منع استهزاء و مسخره كردن آنان؛ نفی نسبت معلولیت به خداوند.
این عناوین برخی از گروههای آیاتی است كه برخی این دستهها را تا ۱۵ گروه شمردهاند. اما همه پژوهشگران امور معلولین اعتراف نمودهاند كه شاه بیت و مهمترین گروه آیات قرآنی، ده آیه نخست سوره عبس است. این آیات از نظر خطابی و داشتن آرایههای بدیعی و بیانی بسیار جذاب و زیبا از نظر محتوا با تمامی وجود از حقوق معلولین حمایت كرده است.
به همین دلیل آزمون و سنجش را از سوره عبس شروع میكنیم.
میدانیم که در قرآن کریم شبکهای از آیات درباره معلولین هست و دوم اینکه بر اساس تحقیقات دانشمندان علوم قرآن میدانیم نظم و پیوستگی معناداری بر همه آیات و سور از جمله آیات مرتبط به معلولین حاکم است و آنها به صورتهای مختلف یکدیگر را پشتیبانی کردهاند.
اما گاه برخی مفسرین به دلیل ذهنیتهایی که متأثر از فرهنگهای محیط غیر قرآنی است، نسبت به معلولین کم لطفی کردهاند و آنگونه که بایسته معلولین است و خداوند میخواسته به تفسیر آیات نپرداختهاند.
سوره عبس: هشتادمین سوره قرآن کریم به نام سوره عبس یا سوره اعمی نامیده شده و از سورههای مکی است. آیات مرتبط با نابینا در این سوره اینگونه است:
عبس و تولی، ان جاء الاعمی، و ما یدریک لعلم یزکّی، او یذکر فتنفعه الذکری، اما من استغنی، فانت له تصدی، و ما علیک الا یزکی، و اما من جائک یسعی و هو یخشی فانت عنه تَلَهی.
مرحوم آیت الله صادقی در تفسیر الفرقان در ده صفحه به تفسیر این آیات پرداخته است. این ده صفحه را ذیل سرفصل من هذا العبوس؟ (آن چهره در هم کشیده کیست؟) آورده است. هر چند مطالب متنوع ذیل این سرفصل مطرح شده و بهتر بود، چند سرفصل و عنوان میآمد تا مطالب جالب ایشان، بهتر طبقهبندی و تنظیم شود.
آیت الله صادقی نخست به عَبَسَ میپردازد و آیات متناسب با عبس را میآورد. نخستین آیه را از سوره الانسان، آیه ۱۰ انتخاب کرده است: یوماً عبوساً قمطریراً.
طریحی قمطریر را به معنای کسیکه از حوادث خاص و مشکلات به شدت ناراحت است میداند.
شاید دلیل انتخاب نخستین آیه مرتبط به عبوس و عبس همین نکته باشد. یعنی آیت الله صادقی میخواسته واژههای مترادف با عبوس را از خود قرآن بیاورد و بهترین مترادف را قمطریر یافته است. گمان نمیرود كه هیچ واژه مترادف دیگر تا این اندازه با عبوس تناسب و ترادف داشته باشد. از این نظر روش آیت الله صادقی بسیار مطلوب است. یعنی ایشان با درایت تفسیری و با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن فضای بحث را اینگونه ترسیم میکند: با ورود عبدالله بن ام مکتوم به عنوان فرد نابینای مطلق به جلسه بزرگان، سران و اشراف مکه با حضور رسول خدا(ص) و سر و صدای او چون میپرسید ای رسول خدا(ص) کجایی؟ پرسشی دارم؟ و … . فردی از اعضای این جلسه که شاخص و رفتارش بسیار نمایان و در چشم بوده با حالت ناراحتی روی خود را از ابن مکتوم برگردانده و به او پشت کرد. شدت ناراحتی او از این حادثه را با واژه قمطریر خیلی خوب میتوان نشان داد. چون عبوس مدارج مختلف دارد و به اصطلاح تشکیکی است. ولی قمطریر آخرین حدّ از شدت عصبانیت و عبوسیت است.
به هرحال فاعل «عبس و تولی» که بر اساس روایات اهل سنت رسول خدا(ص) و بر اساس روایات شیعه کس دیگر بوده، قمطریر یعنی بسیار عصبانی بوده است.
آیت الله صادقی با استفاده از یکی از تکنیکهای دانش تناسب یعنی «مترادف سازی واژگان» روش تفسیری مورد نظر خودش را اجرا نموده و در ادامه از فن دیگری که در دانش تناسب متداول است استفاده میکند. او آیات ۲۱ تا ۲۶ سوره المدثر را میآورد. این آیات اینگونهاند:
ثم نظر، ثم عَبَسَ و بَسَرَ ثم ادبر و استکبر، فقال ان هذا الاّ سحرٌ یؤثر، ان هذا الا قول البشر ساُصلیه سَقَر.
این آیات درباره دشمنان اسلام و رسول خدا(ص)، به ویژه دشمنان قرآن کریم است. این آیات هم از نظر مفهومی و هم لفظی پیوند و ارتباط با عبس و عبوسیت و عبوس دارد. دشمنان قرآن کریم را با صفاتی مثل مستکبر، روی گردان و باسر توصیف میکند. نیز این دشمنان اعتراف کردهاند که قرآن مؤثر است و مثل سحر تأثیر میگذارد ولی کلام خدا نیست و سخن بشر است. این فن از دانش تناسب با درایت و بسیار هوشیارانه توسط آیت الله صادقی انتخاب شده است. وجوه تناسب عبارتاند از: ابن ام مکتوم به عنوان مبلغ دین اسلام، مؤذن رسول خدا، نماینده و جانشین حضرت، قاری و محدث مرتبه نازل همان قرآن است. مخالفان قرآن، رفتارهایی چون پشت کردن به قرآن، تکبر ورزیدن و عدم قبول آن و بیماری بواسیر داشتن، از شدت درد و آلام به هم میپیچیدند. نیز کسانی که در آن جلسه به ابن ام مکتوم پشت کردند هم استکبار و آلام روانی داشتند.
مشهور در میان مفسران عامه و خاصه این است كه: عدهاى از سران قریش مانند عتبة بن ربیعه، ابوجهل، عباس بن عبدالمطلب، و جمعى دیگر، خدمت پیامبر(ص) بودند و پیامبر مشغول تبلیغ و دعوت آنها به اسلام بود و امید داشت كه این سخنان در دل آنها مؤثر شود. مسلماً اگر اینگونه افراد اسلام را مىپذیرفتند، گروه دیگرى به واسطه آنان جذب اسلام مىشدند؛ نیز كارشكنیهاى آنها از میان مىرفت و از هر دو جهت به نفع اسلام بود. در این میان «عبداللَّه بن ام مكتوم» كه مرد نابینا و ظاهراً فقیرى بود وارد مجلس شد، و از پیغمبر(ص) تقاضا داشت آیاتى از قرآن را براى او بخواند و به او تعلیم دهد، و پیوسته سخن خود را تكرار مىكرد و آرام نمىگرفت، زیرا دقیقاً متوجه نبود كه پیامبر(ص) با چه كسانى مشغول صحبت است.
او آن قدر كلام پیغمبر(ص) را قطع كرد كه حضرت(ص) ناراحت شد، و آثار ناخشنودى در چهره مباركش نمایان گشت و در دل گفت: این سران عرب پیش خود مىگویند پیروان محمد نابینایان و بردگانند، و لذا رو از عبداللَّه برگرداند، و به سخنانش با آن گروه ادامه داد.
در این هنگام آیات فوق نازل شد و در این باره پیامبر(ص) مورد عتاب قرار گرفت. رسول(ص) بعد از این ماجرا عبداللَّه را پیوسته گرامى مىداشت، و هنگامى كه او را مىدید مىفرمود: مَرحَبا بمَن عاتبَنى فیه ربّى: مرحبا به كسى كه پروردگارم به خاطر او مرا مورد عتاب قرار داد و سپس به او مىفرمود: آیا حاجتى دارى آن را انجام دهم؟ همچنین پیامبر(ص) چند بار او را در غزوات، در مدینه جانشین خویش قرار داد.
تکریم مشروط: در منطق قرآن نابینا و شخص معلول اگر اخلاق نیکو و رفتار انسانی داشته باشد مستحق تکریم است. عبدالله بن ام مکتوم به عنوان یک نابینا چون انسان ارزشی است و متخلق به اخلاقیات نیکو بوده، شایسته تکریم و احترام بوده است. قرآن کریم در باب رفتارشناسی ابن ام مکتوم، رفتارهایی مثل خاشع بودن، آگاه بودن و طهارت باطنی داشتن برای او برشمرده است. در واقع خداوند بیجهت و بدون دلیل امر به تکریم نابینا و احترام او نمیکند؛ نابینا با دیگر مردم تفاوتی ندارد؛ تمایز مردم به تقوا و رفتار انسانی و اخلاقیات نیک آنها است. نابینا به دلیل داشتن ویژگیهای مطلوب، نظر خداوند را جلب کرد و قرآن کریم کسیکه به او بیتوجهی کرد، توبیخ کرده و با شدت و عتاب با او برخورد میکند.
عتاب خداوند نسبت به سران قریش و اشراف آن دوره هم به خاطر رفتارهای غیر انسانی و اخلاقیات مذموم آنها است. هم اکنون در جامعه ایران هم به وضوح پیدا است که آدمهایی با جیب پرپول و دارای شئون اجتماعی و پستهای مختلف با تکبر معلولین را کنار میزنند، نابینایی که کنار خیابان ایستاده تاکسیها با بیاحترامی از کنار او ردّ شده و او را سوار نمیکنند، چه برسد به معلولی که ویلچر داشته باشد. این جامعه که نسبت به قشر معلول عبس و تولی دارد (یعنی با چهره عبوس و درهم کشیده یا با بیتوجهی به امور معلولین توجه نمیکند) حتماً مورد عتاب قرآن کریم است. چنین جامعهای حتماً به انواع بلاها و مصائب گرفتار خواهد شد مگر اینکه رفتارش را عوض کند.
تزاحم و وظیفه همگانی: تقدم اخلاق بر حقوق، حداقل در جامعه معلولین حتمیت دارد. چون اگر بهترین مواد حقوقی درباره رعایت قوانین معلولین تصویب گردد ولی مردم در زمینه احترام معلولین توجیه نشده باشند، این قوانین اجرا نخواهد شد یا بد اجرا خواهد شد و پیامدهای منفی بسیار به بار میآید. اما اگر مسئولین، مدیران در همه ردهها احترام و رعایت شؤون معلولین را به عنوان یک وظیفه قطعی و وظیفه شرعی پذیرفته باشند، قوانین مصوب و احکام شرعی هم مراعات خواهد شد.
سوره عبس همین نکته را در دو محور یادآور شده است:
الف: توبیخ و عتاب به هنگام عدم احترام به آنها.
ب: تزاحم خواسته معلولین با خواسته دیگران و تقدم خواسته معلول.
از این سوره میآموزیم هر کس در هر ردهای باشد اگر احترام معلولی را مراعات نکرد؛ معلول فقیه باشد چه از طبقات پایین جامعه باشد، عموم مسلمانان وظیفه دارند، عابس و ترشرو را توبیخ کنند. عملی و اجرایی ساختن این نکته، موجب رواج فرهنگ احترام به معلولین میشود. متأسفانه در جامعه ما برعکس است. معلولین به صورتهای مختلف مورد استهزاء و اذیت و حقکشی قرار میگیرند و صدای کسی هم در نمیآید.
چند درس مهم از این سوره میتوان گرفت:
1. اولین و مهم ترین درس اینکه، رهبران اجتماعی و هر شخص در هر پست و مقامی، باید به اقشار محروم و فقیر به ویژه معلولین احترام بگذارند.
2. اگر مشاهده شود شخصی به معلولین بیاحترامی میکند و عملاً یا قولاً میخواهد آنان را خوار نماید، باید با عتاب و به شدت با او برخورد شود تا متوجه کار اشتباه خود شود. متأسفانه در جامعه ما وقتی مثلاً نابینایی در جمعی حاضر میشود یا از محل پر ازدحامی عبور میکند، اغلب او را مضحکه قرار داده و رفتار او را دستاویزی برای تمسخر و خنده قرار میدهند. مهمتر اینکه مشاهده نشده کسی یا کسانی این رفتار جمع را نقد کنند و با عتاب به جمع حاضر بگویند این کار شما خطاست.
3. خداوند در این آیات، جنبهها و ویژگیهای مثبت فرد نابینا را ذکر میکند و میفرماید این فرد نابینا، تقوی و تذکار دارد. از مواردی که جمع حاضر منفی میپنداشتهاند؛ مثل ورود سر زده نابینا به جمع و بیان درخواستهای مکرر و همین رفتارها موجب وهن و تحقیر او شده، در قرآن یادی نمیشود مثل اینکه این رفتارهای نابینا اهمیتی ندارد و مهم تقوی، تزکیه و متذکر بودن است. بنابراین نابینا از حیث نابینا بودن مطلوب نیست بلکه شخصیت و رفتارهای انسانی او مطلوبیت دارد.
4. این آیات مسئولیت رهبران و مدیران جامعه اسلامی را مشخص میکند و مسئولیت سامان دهی به جو و فضای جامعه را بر عهده آنان میگذارد. اینان باید برنامههای تکریمی برای معلولین داشته باشند و علاوه بر آنان جامعه را توجیه کنند تا رفتار تحقیرآمیز با آنان نداشته باشند.
5. قرآن با تأکید و تصریح میفرماید ارزشهای مقبول، ثروت، مکنت، منزلت و مقام اجتماعی نیست. نابینای متعلق به طبقه فقیر جامعه چون تقوی و تزکیه دارد برتر از ثروتمندان و سرمایه دارانی است که این ویژگیها را ندارند.
6. مدیران جامعه به جای تمایل به اغنیاء و کنز اندوزان باید متوجه مردم بی نوا و محتاج باشند.
7. نقص عضو و معلولیت نباید موجب تحقیر شود، بلکه معلول متقی و مذکی برترین فرد جامعه است.
8. غفلت مسئولین از معلولین فقیر ولی خدا ترس پذیرفته نیست و مدیران جامعه باید از این قشر مطلع باشند و به مشکلات آنان رسیدگی نمایند.
پیامبر دارای آسیب جسمانی: دومین مورد آیات مرتبط به حضرت ایوب با محوریت آیات ۴۱ و ۴۲ سوره ص است. با توجه به اینکه بالاترین مدارج انسانی، انبیاء و رسولان الهی هستند، قرآن كریم با طرح آسیب جسمی حضرت ایوب درصدد فهماندن این نكته است كه معلول میتواند به بالاترین مدارج انسانیت برسد یا والاترین انسانها شاید معلول شوند. معلولین آدمهای بدبخت، منزوی، ناتوان، عقب مانده و بیخاصیت نیستند بلكه انسانهایی هستند كه هر چند یك حس یا یك عضو را فاقداند ولی در عوض تواناییهای دیگر دارند و در برخی زمینهها از دیگران برتری دارند.
بر اساس مدارك و اسناد حضرت ایوب از نوادگان حضرت اسحاق و نوه حضرت ابراهیم بود. او با اینكه پیامبر بود ولی به آسیب جسمی و معلولیت دچار شد. در قرآن مشكلات جسمی ایوب با دو واژه ضُرّ و نُصب بیان شده است. ایوب خطاب به خداوند میگوید:
« وَ أَیوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمینَ»
و نیز « وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَیوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَاب»
مفسرین كلمه ضُرّ (بر وزن حر) را اینگونه توضیح داده و معنا كردهاند: هر گونه بدی و ناراحتی كه به روح و جان یا جسم انسان برسد، و همچنین نقص عضو، از بین رفتن مال، مرگ عزیزان، پایمال شدن حیثیت، و مانند آن گفته میشود.
آیت الله صادقی نُصبِ را به رنج، ناراحتی شدید؛ فقدان صحت جسمی، بیماری، ناتوان از روی پا راه رفتن، فاقد توانایی حركت؛ بیماری؛ رنج و سختی موجود در اعضاء و جوارح ظاهری معنا كرده است. واژه نصب در كتب لغت به معنای گوش بریده و كسیكه قدرت حركت و راه رفتن ندارد یا فاقد قدرت حركتی است آمده است. طریحی هر نوع مشكل و نقص در بدن یا نقص عضو را نُصب میداند.
سرگذشت حضرت ایوب به تفصیل در سوره ص، سپس در سوره انبیاء آمده است. و صاحب الفرقان به تفصیل به بررسی و تفسیر آیات با استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن و استفاده از شیوههای متناسب پرداخته است. آوردن همه مباحث و تجزیه و تحلیل آنها فرصت واسع میطلبد. فقط چند نكتهای كه مرتبط به معلولین، حقوق معلولین و احترام به معلولین است مطرح میكنم.
۱- در عهد عتیق (تورات) یك كتاب مفصل (حدود پنجاه صفحه) به نام ایوب هست. بسیاری از بدفهمی و كجفهمیها درباره شخصیت حضرت ایوب و نیز درباره معلولین از طریق كتاب ایوب تورات وارد فرهنگ ما شده است. مثل استهزاء و مسخرهكردن ایوب به عنوان بیمار زمینگیر؛ رسوخ شیطان در روح و ذهن ایوب و راهنمایی اشتباه او؛ سیطره شیطان بر او؛ عامل بیماری و معلولیت او خداوند است؛ فقدان اراده و توانایی در برابر شیطان و تسلیم شدن و چندین قضیه دیگر در این كتاب مطرح شده است. موضوعات مندرج در تورات اعمّ از كتاب ایوب و چند كتاب دیگر، در راهنمای كتاب مقدس آمده است.
آیت الله صادقی به تفصیل نكات كتاب ایوب را گزارش كرده و پس از بررسی آنها، با دیدگاههای قرآن مقایسه كرده است. قرآن در بسیاری از موارد دیدگاههایی دارد كه نقش سازنده در زندگی معلولین دارد. در قرآن به صراحت آمده كه شیطان راه و نفوذ در تعقل و ذهنیت و قلب انبیاء ندارد، فقط شیطان یا پیروان او میتوانند پیامبران را به زحمت انداخته و موجب مشكلاتی در مسیر آنها شوند. اما پیامبران با درایت، تدبیر و استعانت از خداوند مشكلات و موانع را از پیش پای خود برداشته و راه حركت خود به سوی اهداف الهی را باز مینمایند.
كتاب ایوب عهد عتیق، گناهان ایوب و پردهدری او و آلودگی او به خبائث را علت همه مشكلات، بیماریها، معلولیت و دیگر مصائب دنیوی ایوب میداند. امّا قرآن هرگز چنین دیدگاهی را ترویج نمیكند. بلكه او را خداگرا، متقی، صابر و دارای اخلاق حسنه و قلبی پاك میداند. سرنوشت او هم به دلیل صبور بودن و استقامت در برابر مشكلات و متاعب معلولیت رقم خورد؛ بر همه مشكلات فائق آمد و خداوند به او همه انواع امكانات و ذخائر را اعطاء كرد. بنابراین ایوب قرآنی میتواند الگو و اسوه مناسبی برای معلولین باشد ولی ایوب تورات را باید به فراموشی سپرد و از زندگی معلولین حذف كرد. چون معلولیت ایوب توراتی مصنوع گناه است.
۲- آیت الله صادقی آیات مرتبط به آیات ۴۱ و ۴۲ سوره ص را شناسایی و آورده است و به تكمیل مبحث پرداخته است. مهمترین آیات مرتبط به دو آیه فوق، آیات ۸۳ و ۸۴ سوره انبیاء است. این چهار آیه كه تناسب واضحی دارند اینگونه میباشند:
و اذكر عبدنا ایوب اذ نادى ربّه انى مسّنى الشیطان بنُصب و عذاب؛ اركض برجلك هذا مغتسل بارد و شراب.
وَ أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ، فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَکَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرِّ وَآتَیْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ ذِکْرَى لِلْعَابِدِینَ.
نكات فراوانی در این چهار آیه هست و آیت الله صادقی به دقت به شرح و تفسیر آنها پرداخته است. اهم این نكات عبارتاند از:
– ایوب نمیگوید شیطان بر من چیره شده و من نعوذ بالله شیطانی و پلید شدهام بلكه با خدا را ندا میدهد و با خداوند درد دل میكند كه شیطان مشكلات جسمی و ناتوانیهایی را بر بدنم عارض كرده است. یعنی در همین حال هم متوجه خداوند بوده است.
این دیدگاه مخالف همه خرافاتی است كه شیطان را حاكم و مسلط به معلولین میدانند و معلولیت را به دلیل حلول شیطان در بدن انسان ارزیابی كرده و از اینرو نتیجهگیری كردهاند كه معلولین از جرگه انسانیت خارج شده و باید كشته شوند یا تبعید شوند!
– همانجا كه ایوب با خداوند از تلاش شیطان درد دل میكند، برای حل مشكل باز به خداوند پناه میبرد و میگوید تو ارحم الراحمین هستی یعنی میتوانی این مشكل را مرتفع كنی. خداوند هم به او پاسخ مثبت داد و به او دستور داد پایش را به زمین بزند. با اینكه ایوب توان حركت نداشته و به اصطلاح معلول حركتی بوده ولی خداوند به او امید میدهد كه روی پای خودت بایست و تلاش كن. پس از آن بود كه چشمه آب گوارا و شفابخش ظاهر شد و ایوب با شستشوی خود در آن آب و با نوشیدن از آن آب بهبود یافت. نیز میفرماید صاحب امكانات مثل فرزندان شد.
خداوند در پایان آیه ۸۴ سوره انبیاء میفرماید این رخداد عبرت و درسی برای كسانی است كه عابد و خداگرا هستند. غیر از چهار آیه فوق آیات دیگری درباره ایوب هست:
– ایوب از انبیاء بود؛ با اینكه پیامبر بود به معلولیت دچار شد چون عوامل شیطانی میخواستند مانع فعالیتهایش شوند.
– بر ایوب وحی نازل میشد.
– ایوب هدایت یافت و از بندگان شایسته و نیكوكار بود.
– صبر پیشه و شکیبا بود.
– ایوب اوّاب بود یعنی همواره به خداوند نظر داشت و در راه خدا تلاش میكرد.
– ایوب دارای كتاب، نبوت و داوری بود.
خلاصه اینکه بر اساس آیات قرآنی، معلول میتواند داوری داشته باشد، معلول میتواند نبوت و کتاب الهی داشته باشد و همه ویژگیهای شمرده شده در آیات حضرت ایوب میتواند در ارتباط با معلولین مطرح شود.
از سرگذشت حضرت ایوب این نكات را میتوان آموخت:
– خداوند عامل بیماری و مصائب ایوب نبود بلكه عوامل شیطانی نقش داشتند. در این زمان از برخی معلولین شنیده میشود كه از خداوند گلایه و شكوه میكنند و او را عامل معلولیت خود میدانند در حالیكه خداوند ارحم الراحمین است و بدی بندگانش را نمیخواهد.
– او با تلاش و تدبیر و نیز با صبر و درایت همچنین با استعانت از خداوند بر مشكلات فائق آمد و به مقامات و مدارج عالی رسید.
یعنی ایوب بر اثر معلولیت نه تنها بیچاره و بدبخت نشد بلكه معلولیت، آزمودنی دشوار و پُلی بود كه با گذر از آن به امكانات و ذخائر فراوان برسد.
تعریف معلولیت: از نظر قرآن اعمی، اصّم و اعرج یعنی گروههای معلولین، بینایی، شنوایی و حرکتی تعریف دیگری دارند. کسی که بینایی ندارد، ناتوان نیست بلکه ناتوان بینایی است که به دلیل نداشتن ضمیر پاک و عقل صحیح و قلب سالم توانایی دیدن حقایق و درک واقعیتها را ندارد.
همینطور کسی که شنوایی ندارد. اما کسی که پایی برای راه رفتن ندارد، ناتوان نیست، بلکه ناتوان کسی است که در راه خدا و در راه خدمت به مردم قدم برنمیدارد. از اینرو قرآن کریم از اساس صورت مسئله را تغییر داده و تعارف دیگری عرضه کرده است.
از اینرو نابینا، ناشنوا و معلول حرکتی هیچ تفاوتی با دیگران ندارند. اگر کسی شتر برای راهپیمایی یا در این زمان ماشین برای مسافرت نداشته باشد، آیا در انسانیت کمبود دارد؟ آیا میتوان گفت این فرد در انسانیت کمبود و نقصان دارد؟ همینطور است کسی که چشم و شنوایی ندارد. اما ملاکهایی را برشمرده که بر اساس این ملاکها هر انسانی داشته باشد فاقد انسانیت است. آیت الله صادقی تلاش کرده ذیل آیات یکم تا دهم سوره عبس این ملاکهارا برشمارد. خلاصه برداشت او این است که نابینایی که به مجلس آمد فقط بینایی نداشت ولی کسی که به او توهین کرد و با ترشرویی و عبوسیت با او رفتار کرد، صفات انسانی ندارد.
موفقیت معلولین: مورخین تاریخ تمدن بر این نکته تأکید دارند که قرآن کریم و رسول خدا(ص) با تبلیغ علم دوستی و اهتمام به سوادآموزی و علمآموزی، توانستند اعراب بیفرهنگ و عاری از کوچکترین نهادها و سازمانهای فرهنگی را به سوی فرهنگسازی و تمدنسازی جلب کرده و تمدن عظیم اسلامی را پایهریزی کنند. نقش همه اقشار توسط مورخین بررسی شدهاند؛ و نقش پزشکان، دام پزشکان، ناشران، کتابداران و واقفان در تمدن اسلامی بررسی شده است. اما مورخین و تمدن پژوهان کمتر به بررسی نقش معلولین در تمدن و فرهنگ اسلامی پرداختهاند با اینکه راویان و دانشمندان فراوانی معلول بودهاند.
البته قرآن و رسول خدا(ص) در شرایطی بر رفتار احترام آمیز و انسانی با معلولین تأکید نمودند که در مترقیترین فرهنگهای عصر باستان معلولین را شیطان زده، جن زده، رسوخ پلیدی در کالبد آنان و امثال اینها میدانستند. یعنی معلولیت و مثلاً نداشتن حس بینایی یا ناشنوایی را نه به دلیل فعل و انفعالات در بدن آدمی یا در طبیعت میدانستند بلکه به ماوراء الطبیعه و اساطیر ربط داده و پای عناصری مثل گناه، ارواح خبیثه و جن و پری را پیش میکشیدند.
در چنان عصری اسلام و قرآن با صدای بلند از معلولین دفاع کرد؛ معلولین را مساوی و برابر با دیگر انسانها در انسانیت و حقوق متعارف دانست؛ معلولین را واجب الاحترام و لازم التکریم دانست؛ کسی را که با آنها برخورد منفی و عبوسانه داشت به شدت توبیخ کرد، اعلام نمود پیامبر الهی هم میتواند معلول باشد؛ اعلام کرد بزرگترین مسئولیتها، مقامات سیاسی و پستهای اجتماعی و فرهنگی را میتوان به معلولین سپرد و خلاصه قرآن و اسلام نخستین رسانهای شدند که در تاریخ انسان سنگ بنای جدیدی برای معلولین ایجاد کردند. این اقدام در طی سالها و قرون دارای تأثیر و پیامدهای فراوان بوده است. نخستین تأثیر آن در عصر رسالت و دوره حضور رسول خدا(ص) اتفاق افتاد و آن همکاری و همیاری معلولین با تمام وجود از خط مشی رسول خدا و اقدامات حضرت رسول بود. کسانی مثل عبدالله بن ام مکتوم که در کودکی بینایی خود را کاملاً از دست داده بود مبلّغ حضرت بود و به عنوان یک رسانه عمومی تبلیغ میکرد. همو روایات حضرت را نقل کرده است. چون نابیناها حافظه بسیار قوی داشتند و در آن زمان دستگاههای امروزی ضبط صدا نبود، نابیناها چون فلش و کامپیوترهای امروزی به ذخیره سازی و دانلود میپرداختند.
البته در فرهنگها و جوامع دیگر هرجا به معلولین احترام گذاشته شد، استعدادهای آنها شکوفا شد و خدمات بزرگی به بشریت نمودند. به همین دلیل ادیسون (۱۸۴۷-۱۹۳۱م) ناشنوا برق و لامپ را اختراع کرد و خدمت بزرگی به انسان نمود، سولیوان (۱۸۶۶-۱۹۳۱م) پژوهشگر و نویسنده آمریکایی و دهها نویسنده، پژوهشگر، مخترع در قرن جدید در اروپا و آمریکا درخشیدهاند. عجیب اینکه غربیها با اقتباس از متون دینی ما به حقوق انسان و کرامت انسان توجه جدیتر داشتهاند.
نتیجهگیری: بر خلاف تورات و انجیل که نگاههای منفی نسبت به جامعه معلولین دارند، قرآن از نگاه مثبت به آنها پرداخته و با تشویق آنان به داشتن اخلاقیات حسنه و زندگی انسانی بستر مناسب برای جلب همکاری آنها در جامعه سازی قرآنی شد.
معلولین به دلیل داشتن استعدادها و ظرفیتهای خوب بلکه عالی سرمایههای ملی و معنوی هر جامعه محسوب میشوند. در اسلام هم قرآن با راهنمایی صحیح آنان، مسیر درستی پیش روی آنان گذاشت. رهبران دینی مانند رسول خدا(ص) و ائمه(ع) هم با تدابیر و راهنماییهای سازنده زمینه فعال شدن آنان در انواع عرصههای فرهنگی و اجتماعی را گشودند. نتیجه این تلاشها در تاریخ به خوبی پیدا است.
اما متأسفانه امروز در جهان اسلام به ویژه در ایران خطمشی مطلوب و سازنده برای معلولین سراغ نداریم. این مقاله با بازخوانی پرونده معلولین در قرآن تلاش کرده تجربه تاریخی صدر اسلام را یادآوری کند؛ بلکه مسئولین و مدیران جامعه به احیای قرآن در این بخش از جامعه بپردازند. احیای قرآن مقولهای ذهنی و صرفاً تئوریک نیست بلکه زنده کردن دستورات قرآن و اهتمام به راهکارهای قرآنی در عصر کنونی است.
الگوهایی که در قرآن کریم مطرح میشده میتوان امروزه برای ساماندهی به فرهنگ و جامعه معلولان بهره گرفت. پیش از هر کاری لازم است نکات و آموزهها و معارف قرآنی استخراج و به صورت کتاب و مقاله در اختیار مردم قرار گیرد و از این طریق فرهنگ سازی صورت پذیرد.
وظیفه اصلی تشکلها و مراکز مرتبط به معلولان اعم از دولتی و مردمی در فرهنگ سازی است. چون مردم ایرانی و مسلمان هستند در فرهنگ سازی باید به این دو مؤلفه توجه داشت.
اسناد و مدارک
با همکاری بنیاد روشندلان اصفهان؛ مرحله استانی مسابقات علوم و معارف قرآنی سازمان بهزیستی دیماه برگزار میشود.
میزبانی ایران برای برگزاری مسابقات بینالمللی قرآن کریم نابینایان جهان اسلام
راهاندازی کار گروه «ساماندهی چاپ و نشر قرآن به خط بریل»
پیام آیت الله صافی گلپایگانی به مسابقات سراسری قرآن معلولان
دعوتنامه دومین جلسه “شورای عالی قرآن سازمان بهزیستی کشور
تفاهمنامه همکاری سازمان فعالیتهای قرآنی دانشگاهیان کشور و سازمان بهزیستی کشور
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.