کتاب فعالیت های قرآنی جامعه معلولان
فعالیتهای قرآنی جامعه معلولان
بهکوشش: محمد نوری
زیرنظر: محمد علی کوشا
نوبت چاپ: اول، تابستان 1395
ناشر: دفتر فرهنگ معلولین
قم، بلوار محمدامین، خیابان گلستان، کوچه11، پلاک4
تلفن: 32913452-025 فکس: 32913552-025 همراه: 09125520765
www.HandicapCenter.com , info@handicapcenter.com
فهرست
مقدمه 7
فصل نخست: ادوار پیشین 11
سیره نبوی و جذب معلولین 13
جایگاه و اهمیت قرائت 15
قرآنیان نخبه 16
نتیجهگیری 33
فصل دوم: نهادهای قرآنی 35
دارالحفّاظ 37
دارالقرآن الکریم 39
دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی 39
دارالقرآن نیروی مقاومت بسیج 40
دارالعلم مفید 40
مراکز ویژه معلولان 41
فصل سوم: جلسات قرآنی 43
گرایش روز افزون به قرآن 45
فاز جدید جلسات قرآنی 47
حسین گلبیدی و کانون جهان اسلام 49
گسترش فهم قرآنی 53
نخستین مسابقات قرآنی نابینایان 55
فصل چهارم: انعکاس فعالیتهای قرآنی معلولان در اسناد دولتی 57
تاریخچه مسابقات قرآنی 59
گزارش فعالیتهای قرآنی 61
نگاهی به کتاب کارنامه قرآنی جمهوری اسلامی ایران 63
یادی از معلولان در سه مورد 67
نمایشگاه قرآن کریم در استان هرمزگان در بندرعباس و استان یزد 69
گزارش تفصیلی 25 نمایشگاه قرآن 69
یادی از معلولین در یک مورد 70
کتاب گزارش جشن رمضان 94 71
کتاب گزارش عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 84-89 72
عبرت آموزی 73
فصل پنجم: فعالیتهای قرآنی مردمی 75
تا سال 57: پیش از پیروزی انقلاب 77
سال 58 به بعد: پس از پیروزی انقلاب 79
آموزش قرآن به ناشنوایان برای نخستین بار در تبریز 80
معلولین ذهنی و قرآن 81
فعالیتهای قرآنی در اصفهان 81
فعالیتهای قرآنی در شیراز 89
نشریات قرآنی 99
فصل ششم: فعالیتهای قرآنی دولتی 103
طرح تلفنی حافظ قرآن شوید 105
مسابقات قرآن خانوادههای بهزیستی 105
مسابقات قرآنی کشوری و شهری 107
نمایشگاه قرآن و معلولان 112
اتاق قرآن در مهد کودکها 112
قرآن به خط بریل 113
تفاهم نامه برای گسترش فعالیت قرآن 114
مهمترین فعالیت قرآنی 115
فعالیتهای بهزیستی در شهر قم 118
کارنامه قرآنی سازمان بهزیستی 120
مأموریتهای بهزیستی 126
بهزیستی دستگاه برتر قرآنی 130
فصل هفتم: شورای عالی قرآن و عترت 133
شاکله و ترکیب 135
تاریخ تأسیس 136
آسیب شناسی 141
یک جلسه در شورای عالی قرآن 146
فصل هشتم: مسابقات بین المللی 157
آغاز و پیشینه 159
مشارکت در نظریه پردازی و تحلیل 161
دیدگاه حمید محمدی 162
دیدگاه انوشیروان محسنی بندپی 163
دیدگاههای سید مهدی سید محمدی 176
دیدگاه سید علی سرابی 182
فصل نهم: قرآن برای معلولان 185
مشارکت در تولید 187
نیاز سنجی 187
قرآن گویا 188
غفلت از قرآن گویا 188
ضرورت تحول در قرآن گویا 189
قرآن به خط بریل 189
تحولات خط بریل در ایران 191
آموزشگاه خزائلی 208
مؤسسه عصای سفید 209
مدرسه شوریده و مدرسه ابابصیر 209
بنیاد روشندلان اصفهان 210
دفتر فرهنگ معلولین 223
فصل دهم: ضرورتها و چشم انداز آینده 241
آسیب شناسی 243
کمبود آثار قرآنی 243
تحقیقات اولیه 244
ناشنوایان در قرآن 248
ورود دیگر اقشار به قرآن 255
تکریم معلولان در قرآن 256
اسناد و مدارک 273
مقدمه
از یک سو کثرت و تنوع فعالیتهای قرآنی معلولان در همه دورهها جریان داشته است. از قرون نخست اسلامی، بسیاری از معلولان در عرصه قرآن و حدیث فعالیت داشتهاند. از طرف دیگر تنها جامعهای هستند که کمتر به آنها پرداخته و گزارشهای تاریخی درباره آنها اندک است. هریک از قشرهای اجتماعی مثل معلمان و مربیان، فقیهان و قاضیان در تاریخ اسلام دارای جایگاه خاص هستند و کتابهایی درباره آنها تألیف و عرضه شده است؛ اما درباره قشر معلولان در پانزده قرن گذشته، آثار کمترعرضه شده است. صفدی (درگذشت 767ق) تنها کسی است که در سده هشتم قمری دو کتاب مهم درباره نابینایان نوشت و در مقدمه کتابش متذکر شده که این زمان هیچ اثر مستقلی درباره نابینایان تألیف نشده است. بنابراین دو کتاب صفدی یعنی نکت العمیان و شعور بالعور تا قرن چهاردهم قمری تنها آثار درباره معلولین است. اما از نیمه دوم سده چهاردهم قمری، آثار درباره معلولین به تدریج گسترش یافته است. حتی در کتب خطی جستجوی نسبی انجام شد و چیزی یافت نشد. یکی از نویسندگان و پژوهشگران وقتی این گزارش را شنید، عکس العمل نشان داد و گفت محال است اینگونه باشد. زیرا در منابع تاریخی حتی حیوانات هم مورد توجه بودهاند و آثاری درباره آنها عرضه شده است و غیر ممکن است کتابهایی درباره معلولان نباشد. پس از مدتی از او پرسیدم آیا چیزی پیدا کردید. پاسخ گفت: برایم بسیار عجیب و شگفت انگیز است که معلولان اینقدر در طول تاریخ مظلوم واقع شدهاند. درباره وزراء، پادشاهان تا اسب و سگ آثار فراوان تألیف و عرضه شده اما در باب معلولان کم توجهی فاحش وجود دارد.
البته در دوره جدید چند کتاب درباره نابینایان و معلولان به معنای عام عرضه شده است و سیر توجه و اهتمام به این قشر رو به افزایش است. اما توجه به آنان از جانب مردم و نویسندگان مردمی بیشتر بوده است؛ اما نهادهای رسمی که وظیفه حمایت از اینان را بر عهده دارند، لازم است مستقلاً مطالعه شوند.
این کتاب درصدد آسیب شناسی فقط فعالیتهای قرآنی معلولان است. یعنی میخواهیم بدانیم معلولان چه سهمی و چه جایگاهی در فرهنگ قرآنی دارند و سپس ببینیم در طول تاریخ آیا اهتمام و توجهی به آنها بوده است؟ و مهم اینکه در دوره جدید در دولت جمهوری اسلامی وضعیت چگونه است؟ اسنادی که دولت در چند دهه اخیر منتشر کرده، آیا فعالیتهای قرآنی معلولان را نشان میدهد؟ یا نسبت به آنها غفلت کرده و این فعالیتها را به فراموشی سپرده است؟ یا اینکه موضع دیگری دارد؟ این کتاب در چند بخش به پاسخگویی این پرسشها میپردازد. و درصدد است نگاهی گذرا به فعالیتهای قرآنی معلولان داشته باشد. معلولان قرآنی در دو دوره تاریخی یعنی قرون اول اسلامی تا سده چهاردهم و از سده چهاردهم تا کنون یعنی حدود یک قرن اخیر شناسایی و زندگینامه و کارنامه قرآنی آنها گزارش میشود. این کتاب مدعی جامعیت و استقراء تام نیست؛ لذا از همه کسانی که اطلاعات هر چند اندک از این موضوع دارند، راهنمایی آنها موجب توسعه پروژه است.
همه کارشناسان معلولین و همه مدیران به هنگام سخنرانی و در مقام سخن، از ضرورت فرهنگ سازی میگویند و حلّ مشکلات معلولین را در گرو فرهنگ سازی میدانند. اما حداقل فرهنگ سازی این است که معارفه دو سویه بین جامه و معلولین پدید آید و یکدیگر را کاملاً بشناسند. فعالیتهای معلولان در ضبط و نقل روایات معصومین(ع) و سیره نبوی گزارش شود و خادمان فرهنگ قرآنی به مردم معرفی شوند. متأسفانه اینگونه کارها در ادوار گذشته و حتی در دوره کنونی نشده است. با اینکه صدها نابینا، افلیج و ناشنوا در ضبط و پاسداری از فرهنگ اسلامی کوشا بودهاند. به عبارت دیگر معلولان در سیر شکلگیری فرهنگ و تمدن اسلامی و تداوم آن مؤثر بودهاند.
رابطه دو سویه معلولان و قرآن به فعالسازی این جامعه و افزایش مشارکت آنان در جامعه سازی و تمدن سازی آنان کمک کرد. تجربه صدر اسلام در جوامع توسعه یافته جدید اروپایی و امریکایی به کار گرفته شد و آنان هم با برخورد و تعامل انسانی با معلولان بستر لازم برای مشارکت اجتماعی آنان را فراهم آوردند. اما متأسفانه در ایران و دیگر جوامع اسلامی هنوز، خطمشی به حاشیه راندن معلولان پرطرفدار است. برای نمونه کلیسا در غرب، سیاست جذب معلولان را در یک قرن اخیر همواره پی گرفته است. و به واسطه این اقدامش علاوه بر فعالسازی یک قشر وسیع از جامعه هدف؛ خطمشی اجتماعی سازی معلولیت یا به عبارت دیگر ایجاد وظیفه شناسی و حس مسئولیت در آحاد جامعه با تزریق اطمینان و اعتماد نسبت به سیاستهای حاکمیت را پیگیری و اجرا کرده است؛ این اقدامات، آثار بسیار مهمی در کاهش هزینههای دولتی و توزیع هزینهها بر همه جامعه، رفع و حلّ مشکلات و معلولین را حتمی نموده است. اما در ایران از یک سو، خطمشی دولتی کردن امور معلولان نه اجتماعی سازی معلولیت به معنای واقعی دنبال میشود؛ و از دیگر سو چون دولت عملاً توان مالی و مدیریتی و فکری لازم برای حل مشکلات را ندارد، همه یا اکثر معضلات و نابسامانیها، حل نشده باقی ماندهاند. نتیجه اینکه تنها راه حل همان شیوهای است که قرآن کریم و رسول خدا(ص) در صدر اسلام نسبت به معلولان اجرا کردند و موجب اعتماد سازی و جلب مشارکت عمومی معلولین و جامعه گردید. نتیجه اعتماد متقابل، حضور فعالانه معلولان در خدمت فرهنگ اسلامی در قرون دوم قمری به بعد بود. این دفتر درصدد است نشان دهد خطمشی مطلوب، که در صدر اسلام اجرا شد و بعداً در غرب عملیاتی شد، اینجا پیگیری و اجرایی نشده است.
البته معلولین فعالانه در عرصههای قرآنی کوشا هستند. اما لازم است مرم، نخبگان، تشکلهای مردمی و دستگاههای دولتی هم به وظیفه خود عمل کنند، تا تلاشهای این قشر، نتیجه دهد.
بهرحال فعالیتهای معلولان در زمینه قرآن و حدیث لازم است مجدداً بررسی شود. اما متأسفانه منابع و اسناد در این زمینه اندک است. از اینرو از همه کسانی که با مشاوره دادن و ارسال اطلاعات ما را یاری کردند. به ویژه از حجةالاسلام والمسلمین سیدجواد شهرستانی تشکر مینماییم.
محمد نوری
فصل نخست: ادوار پیشین
معلولین در سالهای رسالت محمد مصطفی(ص) جذب اسلام شدند و فداکارانه در بسط خطمشی مدنی و فرهنگی و عقیدتی این دین کوشیدند. علت جذب آنان به دین اسلام، بیتوجهی فرهنگهای آن دوره به معلولان و بر عکس اهتمام فراوان اسلام به شخصیت و حقوق فردی و اجتماعی آنان بود. وقتی به منابع درباره دو تمدن بزرگ آن زمان یعنی تمدن ایران و تمدن روم نگاه میکنیم، هیچ نکته خاص درباره معلولین نمییابیم و این فرهنگها که در بطن خود تمدنهای بزرگی را پی ریختند و بنیان نهادند در دفاع از معلولین نه نظریه خاص و نه اقدام عملی نداشتند. یا بهتر است بگوییم ما چیزی مشاهده نکردهایم. اما متن مکتوب اسلام یعنی قرآن کریم به صراحت در موارد متعدد به معلولین اهتمام نموده است. در سوره عبس، به دفاع از معلولین در مقابل اشراف و فرهنگ اشرافی برخاسته و به صراحت اقدام و رفتاری علیه معلولان حتی در حد رو برگرداندن از نابینایی پذیرفته نیست و با شدت تمام کسی را که نسبت به یک نابینا چهره در هم کشیده و ناراحتی نشان داده توبیخ میکند.
در قصص انبیاء، کسانی مثل ایوب یا یعقوب که رسالت و نبوت داشتند ولی سالهایی از عمرشان را هم با آسیب جسمانی گذراندند، در قرآن به بهترین روش مطرح شده و با آنها کریمانه برخورد میکند. همچنین در آیات و سور دیگر قرآن نسبت به معلولان با احترام یاد شده است. خلاصه قرآن با شیوه منطقی با آنان برخورد داشته و آنان از سالهای نخست رسالت جذب راه رسول خدا(ص) شدند و فداکارانه در خدمت اهداف پیامبر(ص) قرار گرفتند.
سیره نبوی و جذب معلولین
فعالیتهای قرآنی در سطح عمومی جامعه چون حفظ، قرائت و تفسیر از دوره رسول خدا(ص) شروع شده و تا کنون تداوم داشته است. زیرا قرآن کریم نخستین متنی است که به مسلمانان توصیه میکرد که به قرآن اهتمام داشته باشند:
فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ. یعنی هر مقدار میتوانید و برایتان ممکن است قرآن بخوانید. در آیه دیگر میفرماید وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا یعنی قرآن را با توجه کامل بخوان.
پیامبر خدا به سلمان فارسی درباره قرآن میفرماید: یا سلمان المؤمن اذا قرأ القرآن فتح اللّه علیه ابواب الرحمة فلیس شئ بعد تعلم العلم احبّ الی اللّه من قراءة القرآن ای سلمان به هنگام قرائت قرآن، خداوند درهای رحمت را به روی او میگشاید. هیچ چیز بعد از آموختن دانش نزد خداوند محبوبتر از قرائت قرآن نیست. نیز فرموده است: خیارکم من تعلم القرآن و علمه. بهترین شما کسی است که قرآن را آموخته و آموزش دهد.
ممکن است کسی بپرسد آیا در دوره رسول خدا(ص)، نابینایانی در آن منطقه زندگی میکردهاند؟ در پاسخ باید گفت بله حتی در میان مشاهیر، عدهای قابل توجه زندگی میکردهاند. اسامی برخی از آنها به این شرح است: «زُهرة بن کلاب بن کعب بن مُرّة»، «عبدالمطلب بن هاشم»، «العباس بن عبد المطلب»، «عبداللّه بن عباس»، «اُمیة بن عبد شمس»، «الحَکَم بن العاص»، «ابوسفیان بن حرب»، «الحارث بن عباس بن عبدالمطلب»، «مُطعم بن عدیّ بن نوفل بن عبد مناف»، «ابوبکر بن عبدالرحمن بن الحارث بن هشام بن المغرة»، «عُتبة بن مسعود الهذلیّ»، «ابو احمد بن جُحَیش بن مسعود الاسدی»، «جابر بن عبداللّه الانصاری»، «عبداللّه بن أرقم»، «البَراء بن عازب»، «حسان بن ثابت»، «قتادة بن النعمان»، «ابوأسیَد الساعدی»، «قتادة بن دِعامة»، «دُرید بن الصّمّة الجُشَمیّ» (نابینا در جنگ حنین شرکت کرد و کشته شد)، «مَخرمة بن نوفل الزُّهریّ»، «الفاکه بن المغیرة المخزومیّ» و «خُزیمة بن خازم النهشلیّ».
با گسترش اسلام و نفوذ اسلام در مناطق دور از مکه و مدینه و حتی غیر عرب، نیاز به قواعد و ضوابطی برای قرائت و درست خواندن قرآن و حتی احادیث بسیاری ضروری مینمود. در دوره رسالت به توصیه رسول خدا(ص) فعالیتها به صورت شفاهی بود ولی کم کم کتابها و رسالههایی در این باره نوشتند. گویا ایرانیان در زمینه تجوید و قرائت پیشتاز بودند. از جمله نخستین آثار کتاب موسی ابن عبیداللّه (درگذشت 325ق) است. نابینایان و معلولین هم در این زمینه آثاری داشتهاند، مولی مختار اعمی قاری اصفهانی رسالهای به نام درج المضامین درباره تجوید و قرائت قرآن نگاشت. آقا بزرگ درباره او مینویسد:
درج المضامین منظومه فی التجوید فارسیة نظمها المولی مختار القاره الاعمی الاصفهانی. فرغ منه ق949.
این کتاب چند شرح دارد:درر نثار در شرح تجوید ملامختار (قاری اعمی اصفهانی)؛ در واقع درر نثار شرح بوستان است و بوستان شرح منظوم درج المضامین میباشد. نویسنده درر نثار همان ناظم بوستان است. ولی بوستان به نظم و در شرح درج المضامین از شیخ علی بن مولی محمدجعفر استرآبادی معروف به شریعتمدار (درگذشت 1315ق) ساکن تهران است. در 1280ق از نگارش بوستان فارغ شده است. درر نثار همراه بوستان در ایران منتشر شده است.
آقا بزرگ در جای دیگر از او به شیخ علی شریعتمداری یاد کرده است. به هر حال شریعتمدار ابتدا شرح منظومی به نام بوستان بر درج المضامین نوشته، سپس آن را شرح کرده و نامش را درر نثار گذاشته است. دو شرح دیگر در الذریعه برای درج المضامین معرفی شده است.
جایگاه و اهمیت قرائت
مستشرقین بعضاً مدعی هستند اسلام به زور شمشیر توسعه یافت ولی اسناد و مدارک گویای این است که بسیاری از مشرکین یا افراد مردد با شنیدن صدای زیبای رسول خدا(ص) و شنیدن قرائت قرآن کریم به اسلام میگرویدند. یعنی هنر و جاذبههای هنری کلام الهی مردم را جذب اسلام میکرد.
درباره قرائت قرآن، روایاتی از پیشوایان دین رسیده است که فرمودهاند:
1) قرآن را با الحان و اصوات عربی بخوانید و از الحان اهل فسق و معاصی بپرهیزید. (روایت امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص)، وافی، ج2/267).
2) قرآن را با ترجیع باید خواند اما از ترجیع غنا و حرام باید پرهیز نمود. (همان؛ وسائل الشیعة، ج 4/859).
3) قرآن را باید با صوت خوش و صدای بلند قرائت کرد. (وسائل الشیعة، ج 2/858).
در این باره روایتهای زیادی رسیده است که در منابع روایی ذکر شده است.
تاریخچه قرائت قرآن. بدیهی است مؤسس هنر قرائت قرآن، شخص رسول اللّه(ص) میباشد. زیرا ایشان امر به زیبا خواندن و استفاده از صوت و لحن زیبا در قرائت قرآن فرمودهاند. پس از ایشان امیرالمؤمنین علی(ع)، عبداللّه بن مسعود و ائمه اطهار از جمله امام سجاد(ع) جزو قاریان خوش آواز قرآن بودهاند. در روایتی از حضرت امام رضا(ع) آمده است: حضرت علی بن الحسین(ع) قرآن میخواند، شخصی از نزدیک ایشان عبور میکرد و از زیبایی صوتش مدهوش میشد. (وسایل الشیعة، ج 4/859).
به نقل از بعضی کتب رجالی، اولین کسی که قرآن را با الحان موجود در زمان حاضر، قرائت کرده شخصی به نام عبیداللّه بن ابی بکرة الثقفی معروف به «ابی حاتم» بوده است. او در قرن اول قمری میزیسته است و حدود سال هشتاد هجری فوت کرده و جزو طبقه سوم از تابعین بوده است. وی منصب قضاوت شهر بصره را به عهده داشته است. غیر از پیامبر اکرم(ص)، امام علی(ع) و فرزندان و نوادگان حضرت در هنر قرائت استاد بودند. برای نمونه زید بن علی(ع) فرزند امام زین العابدین بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب(ع) معروف به زید شهید از بزرگترین فصحا، و خطبای بنی هاشم و مشاهیر مفسران شیعه، کتابی در یک جلد درباره قرائت قرآن کریم بر اساس قرائت جدش امیرالمؤمنین علی(ع) روایت کرده است.
قرآنیان نخبه
در تاریخ اسلام شخصیتهای بسیاری بودهاند که به رغم نابینایی یا ناشنوایی یا داشتن نوعی معلولیت در اعضای حرکتی، خدمات بزرگی به فرهنگ اسلامی نموده و در توسعه فرهنگ اسلامی مشارکت داشته و در پیدایش تمدن مسلمانان بسیار کوشا بودهاند. درصدد هستیم اینان را در یک جلد کتاب مستقل معرفی کنم ولی اینجا چند تن از آنان معرفی میشوند.
ابراهیم بن محاسن
ابراهیم بن محاسن، بن حسان القضاعی، أبوإسحاق، نابینا، اهل «قصر قضاعه» از نواحی «شهرابان» از کودکی در بغداد خادم بود. قرآن را در بغداد حفظ کرد. یکی از قاریان دار الخلافة شد. مردم از شعرش بهره مند شدند.
احمد بن علی ابو نصر
احمد بن علی بن حسین بن عیسی، ابونصر المایورغی، قاری نابینا، از ابو عمرو و محمدبن محمدبن صابر و ابو سعید خلیل بن احمد و ابو احمد حاکم بخاری، حدیث شنید. وی فردی بسیارصادق و ثقه بود. در سال 342هـق دیده به جهان گشود و در سال 403هـق دستش از دنیا کوتاه شد.
احمد بن علی ابوالعباس
احمد بن علی بن احمد، ابوالعباس، اهل «بردان»، نابینا و قاری، در دوران کودکی به بغداد رفت و درآنجا قرآن را حفظ کرد و قرائت و حفظ خود را تقویت نمود. در «واسط» [کوت امروزی عراق] برعلی ابن باقلانی و دیگران، قرائت کرد. وی به امر تجوید قرآن پرداخت تا جایی که او را با اجرای نیک و صدای رسایش توصیف می¬کردند. او حتی حروف متباین را نیزحفظ کرده بود. در روستاها سخنرانی میکرد. هنگام برگزاری نماز تراویح، قرائت های شاذ و نادر و مکروه را برای دست یابی به منافع دنیوی، در محراب قرائت می¬کرد. ابن نجار در کتاب خود ذیل واژه بغداد گفته است: آن کار را به خاطر دینش انجام نمی¬داد. وی در سال 621هـق در گذشت.
احمد بن غالب
احمد بن غالب بن ابو عیسی بن شیخون الابروذی، ابوالعباس، نابینا، معروف به جبابینی، از دوران کودکی به بغداد رفت. در آنجا به حفظ قرآن روی آورد. قرآن را با روایات گوناگون بر عبدالله بن علی بن احمد الخیاط، قرائت کرد و از او و سعد الخیر، بن محمد الانصاری و گروهی دیگر از عالمان، حدیث شنید. علم فقه را نزد احمد بن البکروس آموخت و از این طریق به منفعتی شایسته دست یافت. پس از مرگ ابن بکروس، جانشین او در مدرسه و مسجدش شد. سر انجام در سال 574هـق به رحمت ایزدی پیوست.
احمد بن محمد المرندی
احمد بن محمد مرندی، نابینا، قاری، اهل بغداد، عالم به تفسیر و احکام و تعبیر خواب بود. زمانی که از موصل می¬گذشت در راه بر زمین افتاد، تشنج کرد و به طور ناگهانی سال 549هـق درگذشت.
احمدبن یوسف
احمدبن یوسف بن حسن بن رافع، ابوالعباس موصلی، امام، علامه، زاهد بزرگ، ملقب به موفق الدین، در سال 591 یا 590هـق در بکواشه، یکی از قلعه¬های موصل به دنیا آمد و درسال 680هـق از دنیا رفت. قرآن را از پدر آموخت و به امر قرائت مشغول شد. سرانجام در انواع قرائت و تفسیر و علوم عربی و علوم اخلاقی مهارت بسیاری به دست آورد. از ابوالحسین بن روزبه، حدیث و روایت شنید. به شام هجرت کرد و نزد سخاوی و سایرین به یادگیری علوم پرداخت. سپس به حج رفت. از بیت المقدس دیدن کرد. سپس به دیار خویش بازگشت خود را وقف عبادت کرد.
وی از لحاظ پارسایی، درستکاری، راستگویی و انقطاع الی اللَّه، بی نظیر بود. پادشاه و غیر پادشاه به دیدنش می¬رفتند اما به آن¬ها اهمیت نمی¬داد. به پایشان بلند نمی¬شد. از آن¬ها هدیه ای نمی پذیرفت. از کشف و کرامات بسیاری برخوردار بود. حدود بیست سال قبل از مرگش نابینا شد. دو تفسیر الکبیر و الصغیر را تدوین کرد و سپس یک نسخۀ آن را به مکه و و یک نسخه به مدینه و یک نسخه هم به بیت المقدس فرستاد. اهل موصل اعتماد بسیاری به وی داشتند. با اینکه از بدرالدین، حاکم موصل، انتقاد بسیاری داشت، اما اگر نزد او شفاعت می¬کرد، او را رد نمیکرد.
ذهبی می گوید: شیخ مِقَصَّاتی در وصفش اطناب شده. فردی تفسیرش را بر او خواند، اما هنگامی که به سوره فجر رسید، مانع اتمام آن شد و گفت: من به تو اجازۀ نقل می¬دهم، ولی نگو من کتاب را تا آخر بر مصنفش خواندم. یعنی نفس انسانی از این امر سوء استفاده می¬کند. در سال 712هـق از وی حدیث مکتوب [یا از کتابش] نقل شده است.
اسمعیل بن احمد
اسمعیل بن احمد بن عبداللَّه الحیری ، ابوعبدالرحمن، نابینا، مفسر، قاری قرآن، واعظ ، فقیه، محدّث و یکی از پیشوایان مسلمانان در سال 361هـق به دنیا آمده و به گفتۀ حافظ عبدالغافر در سال 430هـق از دنیا رفته است. وی تالیفات مشهوری در زمینه علوم قرآنی و قرائت وحدیث و موعظه و اذکار، دارد. احادیث صحیح بخاری را از ابوهیثم در بغداد شنید. و از زاهرسرخسی، روایت نقل کرده است.
الأشرف بن الأعز
الأشرف بن الأعز بن هاشم، معروف به تاج العُلا، علوی، شیعۀ حسنی، اهل «رمله» و درشهر «آمد» ساکن بود. وی درسال610هـق درشهرحلب از دنیا رفت. اوبا ابن دِحْیَه ملاقات کرد و به او گفت: دِحیَه دنباله [فرزند]نداشت. سپس ابن دحیه در مورد آن با او سخن گفت و در بارۀ مسائل «الموصلیة» به او نسبت کذب داد.
یحیی بن أبی طی درکتاب تاریخش او را یاد کرده و گفته است: وی استاد،علامه،حافظ قرآن، نسب شناس، واعظ و شاعر بود. نهج البلاغه و بسیاری از اشعارش را بر او خواندم. به من گفت که او در اوائل محرم سال 482هـق، در«رمله» به دنیا آمده است. و گفت که او با ابن الفحام ملاقات کرده و هفت مرتبه کتابی را که تصنیف کرده بوده بر وی خوانده است. گفته دربصره بودم و ازحریری خطبۀ مقامات را شنیدم. سپس برایم نقل کرد که به مغرب رفته و از الکُرّوحی، احادیث کتاب ترمذی را شنیده است. به دمشق، الجزیره وحلب نیز سفر کرده است.
به دلیل اینکه فرزند شیخ سلامیه را هجو کرده بود، و سلامیه وزیر حاکم «آمد» بود، لذا دستور داد او را دستگیر کردند و در مقابلش دیواری کشید [زندانی ساختند] که با پادرمیانی «الظاهر» رهایی یافت. ظاهر برای او درهرروز یک دینار صوری و در هرماه، ده پیمانه گندم و گوشت مقرر کرد.
نوشته¬هایش عبارتند از: کتاب نکت الأبناء در دو جلد و کتاب جَنّة الناظر و جُنّة المناظر در پنج جلد، تفسیر صدآیه و صد حدیث و کتابی در تحقیق «غیبة المنتظَر» که در آن احادیثی از پیامبر صلی اللّه عليه وآله و ائمه علیهم السلام مبنی بر وجوب ایمان به غیبت آمده است. همچنین نوشته ای درشرح قصیدۀ بائیۀ سیدحمیَری دارد. سه مرتبه چشمانش آب آورد، به همین روی، عامۀ مردم نزد سلطان به وی طعنه می¬زدند. این رفتار، محبت سلطان را به او بیشترمی¬کرد.
ذهبی گفته¬است: این آدم، بی¬شرم و جسورِ در دروغ گفتن بود. نگاه کن که چگونه ادعای این همه عمر کرده؟ چگونه در برابر ابن افحام و حریری دروغ گفت.
جعفربن علی
جعفربن علی بن موسی، کنیه¬اش أبومحمد، نابینا، قاری قرآن، اهل بغداد، یکی از مشهورترین عالمان دینی بود. او به عنوان امام جماعت در مسجد «منصور» نماز عصر روز جمعه را اقامه می¬کرد. او برپدرش و برحمزة بن عمارة بن الحسن قاری قرآن، و ابی بکر احمد بن العباس بن مجاهد و ابی بکربن احمد بن ابی قتادة و ادریس بن عبدالکریم الحداد، قرائت کرد. و ابو الفضل محمد بن جعفر خُزاعی و قاضی ابوالعلاء محمد بن علی بن یعقوب واسطی، بر او قرآئت کردند. وی افزون بر آن، از قاضی ابوالعلاء حدیث روایت کرده است و کمی هم از ابن مجاهد و ابی محمد عبدالرحمن بن محمد بن عبیداللَّه زهری، نقل حدیث کرده است. وی درسال 373 هـق چشم از جهان فروبست.
حبشی بن محمد
حبشی بن محمد، بن شعیب، ابوالغنائم شیبانیِ واسطی، نابینا، قاری قرآن و مسلط به علم نحو بود. قرآن را قرائت کرد و کمی به ادبیات پرداخت. به بغداد رفت و تا هنگام مرگش در سال 565هـق درآنجا ساکن شد. نزد الشریف الشجری قرائت کرد و ملازم او بود تا اینکه در علم نحو مهارت یافت و به حد اعلای آن رسید و از او مقداری حدیث شنید.
مطالبی در ادبیات نگاشت. «دواوین شعر عرب» از حافظ محمد بن ناصر را به رشتۀ تحریر در آورد. اندکی حدیث گفت و بر گروهی از مردم بغداد مانند مصدق بن شبیب، قرائت کرد. یاقوت گفته است: با وجود این اگر بدون راهنما بیرون می¬رفت مانند راه نیافتن نابینایان، ره به جایی نمی¬برد. حتی بازار کتاب که خیلی دور از خانۀ او نبود و به مدت بیست سال، هرشب با راهنما به آنجا می رفت.
الحسن بن ابی الحسن
الحسن بن ابی الحسن، درزبینی، ابو علی، نابینا، قاری قرآن، و اهل بغداد. قرآن را حفظ کرد و آن را با روایات مختلف بر أبی الحسن علی بن عساکر بطائحی و دیگران، تلاوت کرد. از أبو الفتح بن البطی و دیگران، احادیث بسیار شنید. محب الدین بن النجار گفته است: گمان نمی¬کنم که او چیزی را روایت کرده باشد. من صدای هیچ قاری قرآنی را به گوش نوازی صدای او نشنیده¬ام. هیچ تلاوت و تجویدی، نیکوتر از او نشنید¬ام. او از قاریان بزرگ و چهرههای سرشناس نابینا بود. وارد دارالخلافه شد و به حرم و نزدیکان خلیفه و کنیزکان و خواص او قرائت یاد می¬داد. درآسایش و نعمت و تجمل زندگی کرد. معتقد به مذهب حنبلی بود. در سال 597 هـق از دنیا رفت.
الحسین بن سلیمان
الحسین بن سلیمان بن فزاره، قاضی شهاب الدین کَفْری، اهل دمشق و حنفی مذهب، قرآن را با قرائت قُراء سبع، بر علم الدین قاسم، تلاوت کرد. از ابن طلحه و ابن عبد الدائم حدیث و روایت شنید. ریاست منصب إقراء را بر عهده گرفت. عمری طولانی داشت. فرزندش قاضی شرف الدین و تعداد دیگری از فضلاء نزد او به قرآئت پرداختند. در طرخانیه تدریس می¬کرد. فتوا می¬داد. نیابتِ منصب حکم را بر عهده داشت. متدین و نیکوکار و صالح و دانشمند بود. استاد إقراء در «المقدمیّه و الزنجیلیه» بود خود بر ابن أبی الیُسر قرائت کرد. الطباق را نگاشت و در واپسین روزهای عمرش نابینا شد و در هشتاد و دو سالگی در سال 710هـق دیده از جهان فرو بست.
الحسین بن علی بن بهجل
الحسین بن علی بن بهجل، ابوعبداللّه، باقدرانی، نابینا، منسوب به «باقدرا» روستایی از روستاهای بغداذ از نواحی مسیر خراسان، که قاری قرآن بود. از بارع ابو عبداللّه الحسین بن محمد الدباس و ابوالقاسم هبة اللّه بن محمد بن الحُصَین و سایرین، حدیث شنید و از آن¬ دو روایت کرد. وی فردی صالح و شایسته بود که در ماه ربیع الأول سال 582هـق از دنیا رفت.
الحسین بن علی بن ثابت
الحسین بن علی بن ثابت، قاری قرآن، صاحب منظومه در قرائتهای هفتگانهای که احمد بن محمد عتیقی آن را از وی نقل کرده است. وی حافظ قرآن و دیگر امور بود. هوش سرشاری داشت. مادر زاد کور به دنیا آمد. در محضر ابن أنباری حضور می¬یافت و آنچه را املاء می¬کرد، حفظ می¬نمود. در سال 378هـق از دنیا رفت.
الحسین بن هَدّاب
الحسین بن هَدّاب بن محمد بن ثابت الدیری ، أبوعبداللّه، قاری نابینا، معروف به نوری ، ساکن بغداد بود. نحو و لغت و قرائت یاد می¬داد. چندین دیوان شعر عرب را حفظ بود. از علم و آگاهی در شاخه¬های مختلف برخوردار بود. فقیه شافعی، عفت و صیانت نفسِ خوبی داشت. بسیار عبادت می¬کرد. خود را وقف نشر علم و قرائت کرده کرده بود. به روایات مختلف قرآن را بر علی أبی العزّ محمد بن الحسین بن بندار واسطی و أبی بکر محمد بن الحسین بن علی مزرفی، قرائت کرد. و جماعتی بر نزد او قرائت کردند. به نقل از مزرفی، کتاب وقف و ابتدا را برای ابوبکر انباری، روایت کرد. وی در سال 562هـق از دنیا رفت.
الحسین بن یوسف
الحسین بن یوسف بن احمد بن یوسف بن فتُّوح، ابوعلی، نابینا، اندلسی، بَلَنسی، معروف به «ابن زُلَّال» به قرائت های گوناگون، قرآن را قرائت کرد. حدیث و روایت شنید. مردم از وی بهره علمی گرفتند. وی پژوهشگر و در فنون گوناگون، سهیم بود. آیتی از آیات الهی در زیرکی و هوش و حدس و دریافت حقیقت بدون اندیشه به شمار می¬رفت. وی در سال 613هـق به رحمت الهی رفت.
حفص بن عمر
حفص بن عمر بن عبدالعزیر بن صُهبان که به او صُهیب گفته می¬شد. امام أبوعمر الدوریّ الأزدی، قاری، نابینا و نحوی دان، مقیم سامرا و استاد قاریان عراق بود. ابوحاتم او را تصدیق کرده و راستگو خوانده است. کتابی در قرائتهای گوناگون، نوشته است و در تمام روایاتش، مورد اعتماد و ثقه است. وی در سال 246هـق به رحمت خدا رفت.
بر كسائی و إسمعيل بن جعفر و يحیى اليزيدی و سُلَيم و شجاع بن أبی نصر و أبی عُمارَة، حمزة بن القاسمِ یک چشم و شاگرد «حمزة الزيات»، قرائت کرد. حروف را از أبی بكر بن عَيّاش، شنید. گفته می¬شود او اولین کسی است که قرائتهای گوناگون را جمع آوری و تدوین و تألیف نمود. وی از أبی إسمعيل مؤدب و إسمعيل بن جعفر و إسمعيل بن عياش و سفيان بن عُيَيْنَة و أبی معاوية الضرير و محمد بن مروان السُّدّی و عثمان بن عبد الرحمن وقاصی و يزيد بن هارون و تعداد دیگری، حدیث نقل کرده است. حتى او از احمد بن حنبل، روایت کرده و أحمد هم از او نقل حدیث نموده است.
وی عمری طولانی داشت. از همه جا به قصد دیدار او می¬آمدند. اساتید زبردست به جهت تکیه گاه بلند و وسعت دانشش نزد او ازدحام می¬کردند. ابن ماجه در سنن خود و أبو زُرْعه رازی وحاجب بن أرَّكَين و محمد بن حامد، دایی پدر السّنی و افراد بسیار دیگری از او حدیث نقل کردهاند. وی در اواخر عمرش، بینائیش را از دست داد.
حماد بن زید
حماد بن زید بن درهم، الامام أزدی، جدش از موالی بود که به بصره آمدند. چشم آبی نابینا، حافظ، و یکی از چهره¬های شاخص بود. ابن معین گفته است: کسی ثابت قدم تر از حماد بن زید نیست. احمد گفته است: حماد از پیشوایان مسلمین است و او از حماد بن سلَمه نزد من محبوب تر است. ابن مهدی گفته است: من هر گز کسی را نسبت به سنت و حدیث که خود داخل در سنت است، أعلم از حماد ندیدم. ذهبی گفته است: از ویژگی او این است که هرگز تدلیس حدیث نمی¬کرد. وی در روز جمعه نهم ماه رمضان سال 179هـق از دنیا رفت. بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه از وی روایت نقل کردهاند.
حماد بن مَزْیَد
حماد بن مَزْیَد بن خلیفه، ابوالفوارس، نابینا، قاری، اهل بغداد بود که قرآن را با روایات گوناگون بر سعداللّه بن دَجاجی و علی بن عساکر بطائحی، قرائت کرد و از همان دو و ابوالفتح ابن بطی و غیره شنید. گروهی نزد او قرائت کردند. وی استادی صالح و نیک و پرهیزگار و زاهد بود. شناختی در خور تحسین از قرائتها داشت. از طریقی دلپسند در أداء و تجوید قرآن برخوردار بود. وی در سال 596هـق از دنیا رفت.
خلف بن احمد
خلف بن احمد، بن عبدالله ابوالقاسم، الشّلحیّ، نابینا، فقیهی حنفی مذهب بود، به بغداد رفته و در محضر «قاضی القضاة ابی عبداللّه محمد بن علی دامغانی» و دیگر اساتید، قرائت نمود و از محضرشان فیض برد تاجایی که در علوم دینی و اصول و قضاوت تبحر یافت. در مدرسه ابوحنیفه مشغول تدریس گردید. در محضر «ابو نصرزینبی» و «ابو عبدالله دامغانی» و «ابو الحسین مبارک بن احمد صیرفی» به شنیدن حدیث و روایت پرداخت. در «السیر» حدیث نقل می¬کرد و«السِّلفی» و غیره از محضرش حدیث شنیدند. سرانجام در سال 515هـق رخت از جهان بربست.
خلیل بن علی الجوسقیّ
خلیل بن علی، بن ابراهیم،جوسقی-جوسق روستایی از روستاهای نهروان در نزدیکی بغداد است- ابوطاهر، نابینا و قاری قرآن، در بغداد سکنی گزید. از «ابوالخطاب بن بطر» و «ابوعبدالله المغالی» نقل روایت کرد. ابوسعید در کتاب «شیوخ» خود از ایشان نام برده است. وی در سال 533هـق بدرود حیات گفت.
داودبن احمد
داودبن احمد، بن یحیی بن الخضر، المَلهَمیّ،ابوسلمان، داودی، اهل بغداد و نابینا، قرآن را با روایتهای مختلف، بر«علی بن فضل احمدبن محمد بن شُنَیف» و «ابی الحسن علی بن عساکرالبطائحی» تلاوت کرد. فقاهت را به مذهب ظاهریان فراگرفت. به مطالعه ادبیات پرداخت تا در آن تبحر یافت. علاقه وافری به اشعار ابوالعلاء معری داشت وبسیاری از آن را از برنمود.
«محب الدین بن نجار» درباره اش گفته:او را می¬دیدم که به جماعت نماز می¬گزارد. از او سخنی که باعث سرزنشش باشد نشنیدم، اما مردم از وی به بدی یاد می¬کردند و او را به داشتن عقاید ناجور، متهم می نمودند. او به سال 615 هـق، هنگامی که نزدیک به هفتاد سال داشت در بغداد وفات یافت.
دَعوَان بن علی
دعوان بن علی، بن حماد بن صدقه، الجُبَّائیّ. ابو محمد، مُقری، اهل بغداد، از بزرگان نابینا و از فضلای قاریان قرآن بود.به دیانت و روش و منش نیک، شهرت داشت. قرآن را با روایات گوناگون بر «علی ابی طاهر احمد بن علی بن سوَّار» و «ابی الخطاب علی بن عبدالرحمن بن جراح» و «ابوالقاسم یحیی بن احمد بن احمد السیبی» و دیگران، تلاوت نمود.
وی در محضر «حسین بن احمد بن محمد بن طلحه النّعالی» و «حسین بن علی بن احمد بن البسری» و «ابوالمعالی ثابت بن بُندار» و «ابوطاهر بن سوَّار» برای شنیدن حدیث، حضور می یافت. و «عبدالرزاق بن عبدالقادر جیلی» از ایشان نقل روایت نموده است.
بارها قرآن را در حضور مردم بیشماری ختم نمود. وی در سال 542 هـق جان به جان آفرین تسلیم کرد. بیست وپنج سال بعد از وفاتش او را در خواب دیدند در حالی که لباسی به غایت سفید بر تن و عمامه¬ای سفید وزیبا بر سر داشت با چهره ای نورانی ، دست در دست بینده خواب، با پای پیاده به سمت نماز جمعه می رفتند. کسی که خواب دیده بود به او گفت: سروم! خداوند با تو چگونه رفتار نمود.گفت: پنجاه بار به محضرالهی فراخوانده شدم. خداوند فرمود: در دنیا چه می کردی! جواب دادم قرآن می خواندم و آموزش می دادم. فرمود : اُمورت را به عهده می¬گیرم ! امورت را به عهده می گیرم !
رجب بن قحطان
رجب بن قحطان، بن الحسن بن قحطان،ابوالمعالی انصاری، نابینا،حنبلی مذهب، اهل بغداد، در محضر «ابوالحسین،احمد بن محمد بن النقور» به استماع حدیث نشست. اندکی به نقل حدیث پرداخت و «هَزارَسْب بن عوض» و غیره از محضرش، حدیث شنیدند.
وی از بهترین قاریان بود که ادای تجویدی نیکویی داشت و خردمند و دارای فضل و ادب بود. سرانجام در سال 502 هـق دار فانی را وداع کرد.
ریحان بن تیکان
ریحان بن تیکان بن موسَک بن علی، ملقب به «ابوالخیر» قاری قرآن و اهل بغداد، قرآن را به روایات گوناگون بر «علی ابی حفص عمر بن عبداللّه بن علی الحربی» قرائت نمود و از وی و «ابوالعباس احمد بن ابی غالب بن طلایه» و «ابوالقاسم سعید بن احمد بن الحسن بن البنا» و «ابو مظفر ،هبة اللَّه بن احمد بن محمد شِبْلی» و «ابو الوقت عبدالأول سجزی» و…حدیث شنید.او شیخی صالح و متدینی فاضل بود. سرانجام به سال 616 هـق جان به جان آفرین تسلیم کرد.
الزبیربن احمد
الزبیر بن احمد، بن سلیمان بن عبداللَّه بن عاصم بن منذربن زبیر بن عوام أسدی زُبیری، اهل بصره، فقیه شافعی مذهب، نابینا، کتبی در فقه دارد مانند «الکافی» و غیره. او فردی ثقه، امام و از قاریان بود که درسال 317 هـق یا 320 رخت از جهان بربست.
سعید بن أحمد
سعید بن أحمد، بن سلیمان، ابوالحسن، نابینا،اهل نهرفضلی، که در پایین دست شهر واسط [کوت امروزی عراق] عراق می باشد. به بغداد رفت. در بغداد قرائتهای مختلف قرآنی و فقه مالکی را آموخت. از ابوالخطاب بن البطر و الحسین بن احمد بن طلحة و أحمد بن الحسن بن خیرون و سایرین روایت و حدیث شنید. ابو سعد بن سمعانی و المبارک بن کامل خفاف از او حدیث نقل نمودند. وی در سال 536 هـق دیده از جهان فرو بست.
سعید بن المبارک
سعید بن المبارک بن علی بن عبداللّه بن سعید بن محمد بن نصر بن عاصم بن عبَّاد ابن عاصم یا عصام تا می¬رسد به ابن ابی الیسر، کعب بن عمرو الأنصاری، ابو محمد، عالم مشهور نحو، که معروف است به ابن الدهان، از بزرگان علمای نحو بود که به فضل و شناخت علوم عربی، شهره بود. در سال 394هـق در «نهرطابق» دیده به جهان گشود و بیست و چهار سال و سه ماه در موصل سکنی گزید و در سال 569هـق در موصل از دنیا رفت.
وی تألیفاتی دارد مانند: کتاب شرح الإیضاح در چهل جلد. کتاب شرح اللُّمع که آن را الغّرة نامید. کتاب الدروس فی النحو. کتاب الریاضة فی النکة النحویة. کتاب الفصول فی العربیة. کتاب الدروس فی العروض. کتاب المختصر فی علم القوافی. کتاب الضاد و الظاء. تفسیر القرآن در چهار جلد. کتاب الأضداد و العقود فی المقصور والممدود. کتاب النکت و الإشارات علی ألسنة الحیوانات. کتاب أزالة المراء فی الغین والرّاء فی الغین والرّاء. کتابی در شرح یک بیت از شعر این رُزّیک وزیر مصر، در بیست جزوه. تفسیر قل اللّه أحد، در یک جلد. تفسیر الفاتحه در یک جلد. و چند رساله و دیوان اشعار.
عامربن موسی
عامربن موسی بن ظاهر بن بشکم، ابومحمد، نابینا، قاری أهل بغداد، فقیه شافعی که در مسائل خلاف سخن می¬گفت و قرائتهای مختلف و نحو را کاملا می¬شناخت. در ماه رمضان به مقتدای عباسی اقتدا می¬کرد. از علی بن محمد بن علی بن قُسَیِس و علی بن مُحسّن بن علی تنوخی و سایرین حدیث و روایت شنید و کمی هم خود حدیث گفت. وی در سال 486هـق به رحمت ایزدی پیوست.
عبدالله بن أحمد
عبداللَّه بن احمد بن جعفر، ابو جعفر. نابینای قاری قرآن، از اهالی واسط [کوت امروزی عراق] است. در نوجوانی به بغداد آمد، و بر«حسین بن محمد بن عبدالوها ب الدَّباس» معروف به البارع، و غیره حدیث خواند. و از«ابوالقاسم، هبة اللَّه بن الحصین» و «أحمد بن الحسن بن البناء» و «یحیی بن عبد الرّحمن بن حُبیش الفارقی» و دیگران، حدیث شنید. وی در سال 593 هـق در گذشت.
عبداللَّه بن حبیب
عبداللَّه بن حبیب بن رَبیعة ابو عبد الرحمن السُّلمیّ. قاری بی همتای قرآن در کوفه. قرآن را برعثمان و برعلی علیه السلام و بر ابن مسعود خواند و از آن¬ها شنید. وی حدود سال هشتاد هـق در گذشت. بخاری و مسلم و ابو داود و ترمذی و نسائی و ابن ماجه از او روایت کردهاند. ابن جوزی در کتاب «العُمیان» خود او را از تابعین برشمرده است.
عبداللَّه بن العباس
عبدالله بن العباس، بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قُصيّ الهاشمی، ابوالعباس، معروف به دریای دانش، پسر عموی رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و پدر خلفای بنی عباس، سه سال پیش از هجرت، در شِعب بنی هاشم متولّد شد. در سال 68 هـق در طائف از دنیا رفت.محمد بن الحنیفه بر جنازه¬اش نماز خواند. و چهار تکبیر گفت و فرمود: امروز انسان ربانی و خداشناس این امّت درگذشت و بر قبرش چادری انداخت . پیامبر صلی اللّه عليه وآله را همراهی کرد. حضرت دو بار برای او دعا کردند که خداوند به او حکمت عطاکند.
از طرق مختلف روایت شده که رسول خدا صلی اللّه علیه وآله فرمود: خداوندا! به او حکمت و تأویل قرآن بیاموز. در برخی از روایات آمده: خدایا! فهم و ژرف اندیشی در دین، و علم تأویل، به او بیاموز. در حدیث دیگری آمده:خداوندا! خیر و برکتت را بر او نازل فرما! و او را به نشرِ آن توفیق ده! و او را از بندگان صالحت قرار بده. درحدیث دیگری آمده: پروردگارا! بر دانش و فقه او بیفزا! ابن عبد البرّ گفته است: تمام این احادیث صحیح هستند.
محمد بن سعدان
محمد بن سعدان، با کنیۀ ابوجعفر، نابینای نحوی دان و قاری، در سال 231هـق چشم از جهان فرو بست. وی یکی از قُرّاء بود. کتابی در زمینه علم نحو و کتاب بزرگی در قرائتها دارد. از عبداللَّه بن ادریس و ابو معاویۀ نابینا و گروه دیگری، روایت کرده است و محمد بن سعد و کاتب واقدی و عبداللّه بن احمد بن حنبل و سایرین از او رواین نقل نموده¬اند.
محمد بن عبد الرحمن
محمد بن عبد الرحمن بن عبیداللّه بن یحیی بن یونس طائی، الدارانی القطان، معروف به ابن خلال دمشقی که از «خیثمه» حدیث نقل کرده و شریف و ثقه بوده و کارهای خود را با استواری و نیک رفتاری، به انجام رسانده است. وی در سال 415 یا 417هـق بینایی خود را از دست داد.
محمد بن علی
محمد بن علی بن علوان، شیخ شمس الدین مِزّی، تعبیر کننده خواب، روشندل و بسیار تلاوت کننده قرآن بود. در تعبیر خواب، در نهایت به او رجوع می شد. در زمانه خود در این امر زبا نزد بود. وی در سال 680هـق دار فانی را وداع گفت.
محمد بن عبداللّه، ناجحون
محمد بن عبداللّه ناجحون، نابینا و به گفتۀ ابن رشیق اهل «قفصه» است که در دوران طفولیت آنجا را ترک کرد. او دیوان ابو نواس را به نیکی می¬خواند و بیان می¬کرد و قرآن را با روایتهای متفاوت قرائت می¬کرد. و نسبت به نبیذ (نوعی شراب) شکیبایی از دست می¬داد. کلاس آموزشی برای کودکان تشکیل می داد. یک روز کامل او را در مکتب دیدم که شعر زیر را به بچهها می¬گفت:ای جوجه¬های مزبله¬ها و ای فرزندان اراذل! بخوانید ولی از جادو و جنبل چیزی فرا نگیرید. خداوند شما را از بلای نزدیکی که خیلی دور نیست رهایی بخشد. در سال 414هـق غذایی به او داده شد که بعد از خوردن آن با شکم درد در همانجا حدود شصت سالگی از دنیا رفت. افرادی به کشتن عمدی او متهم شدند که قبلا آن¬ها را هجو کرده بود.
محمد بن محمد، عُکبری
محمد بن محمد بن علی مُقری، عُکبریِ جوزَرانی روشندلی بود اهل قرآن و حدیث. از ابوالحسن محمد بن احمد رزقوَیه و سایرین روایت شنید و حافظ ابومحمد أشعثی و دیگران از او روایت کردهاند. وی در ماه ربیع الثانی سال 473هـق از دنیا رفت.
محمد بن یوسف، ابن تُرشَک
محمد بن یوسف بن عبدالغنی بن محمد بن تُرشَک، شیخ صالحِ پاکدامن، عالمِ پارسا، تاج الدین مُقری صوفی، حنفی مذهب، اهل بغداد که در سیزدهم ماه رجب سال 668هـق در بغداد به دنیا آمد. قرآن مجید را در کودکی با روایات مختلف حفظ کرد و خواندن آن را به دیگران یاد داد. از ابن حَصین و کسانی که در طبقۀ او بودند، روایات بسیاری شنید. اجازه¬هایی که برای نقل روایت دارد بسیار عالی است. تعداد زیادی در بغداد و دمشق و سایر بلاد روایت و حدیث نقل کرده و مردم بسیاری از او حدیث شنیده¬اند.
وی راه و روشی درست، خلقی پاک، و نفسی عفیف و پسندیده داشت و از صدایی بی¬نهایت طرب انگیز برخوردار بود. بارها به شام رفت و حدیث گفت و چندین مرتبه حج گزارد. سپس به شهر خود بازگشت و در اواخر عمرش نابینا شد. وی در سال 750هـق از دنیا رفت.
محمود بن همّام
محمود بن همام بن محمود، عفیف الدین، انصاری، ابوالثناء، امام زاهد و پارسا، محدّث و قرآن خوان، اهل دمشق، روشندل، فقیه پژوهشگر و مدقق با ادایی شایسته در قرائت. همواره روزه می¬گرفت و ملازم مسجد جامع بود و از آن بیرون نمی¬رفت مگر پس از نماز عشاء برای افطار. از خشوعی و ابن عساکر و طبقه آن¬ها و ابن طبرزد، روایت شنید و در مواقع بسیار همراه و ملازم حافظ عبدالغنی بود. وی در سال 631هـق به رحمت خدا رفت.
نصربن الحسن
نصربن الحسن بن جوشن بن منصور بن حُمَید که نسبش تا مُضَر بن نزار بن مَعَدّ بن عدنان می¬رسد. ابوالمُرهَف نُمَیری، روشندل شاعر، به بغداد آمد و تا زمان مرگش در سال 588هـق در بغداد سکونت داشت. قرآن مجید را حفظ کرد و در مکتب حنبلی به فقاهت رسید. از قاضی ابوبکر محمد بن عبدالباقی انصاری و ابوالبرکات عبد الوهاب بن المبارک أنماطی و ابوالفضل محمد بن ناصر و سایرین حدیث و روایت شنید و ادبیات را نزد ابومنصور جوالیقی خواند. خلفاء و بزرگان را مدح می¬کرد و حدیث می¬گفت. فردی پارسا و پاکدامن و متقی بود. بیشتر با وزیر ابن هُبیره روزگار می¬گذراند. در نمونه¬ای از شعرش می¬گوید: جز من در قبائل عامر، هیچ کس نیست که از طرف پدر و مادر معروف و مشهور باشد. دائیم بزرگ و زعیم عباده است و پدرم بزرگ و زعیم بنی نُمیر.
هبة اللَّه بن سلامه
هبة اللَّه بن سلامه، ابو القاسم، روشندل قاری و مفسر قرآن. وی تفسیر و نحو و علوم عربی را از همه بهتر حفظ می¬کرد. حلقۀ درسی در مسجد منصور در بغداد داشت. حدیث را از ابو بکر بن مالک قطیعی و دیگران شنید.کتابی در ناسخ و منسوخ و مسائل پراکنده¬ای در علوم عربی دارد. ابو محمد رزق اللَّه بن عبدالوهاب تمیمیِ مُحدّث، فرزند دختر او ست.
وِشاح بن جواد
وِشاح بن جواد بن احمد بن الحسن بن جواد، ابوطاهر، قاری روشندل، اهل روستای دازربجان که بین بغداد و مدائن قرار دارد. در بغداد سکونت داشت تا اینکه در سال 580هـق از دنیا رفت. قرآن کریم را نزد اساتید فن قرائت کرد. از ابو طالب بن یوسف و بقیه، حدیث و روایت شنید. اندکی هم حدیث نقل کرد. ابن أخضر از او روایت نقل کرده¬است. وی شیخی بود صالح و نیکوکار با تلاوتی بسیار نیکو. او با وزیر علی بن طراد زینبی نماز گزارد.
یحیی بن احمد
یحیی بن احمد بن عبد العزیزبن عبداللَّه بن علی، جذامی، امام و قاری قرآن، از مُعمّرین، شرف الدین، ابوالحسین بن نجیب الدین بن صواف اسنکدری شُروطی، در سال 609هـق دیده به جهان گشود و در سال 705 هـق چشم از جهان فرو بست. استماع حدیث را از سال 615 نزد ناصر أغماتی آغاز کرد و از محمد بن عماد «خلعیات» را شنید. از جمال بن صفراوی هم حدیث شنید و قرآن را با هشت روایت نزد او تلاوت کرد. همچنین از جعفر همدانی و از پدر بزرگش و گروه دیگری حدیث و روایت شنید.
سپس روبه پیری نهاد و گوشش سنگین شد و بینائیش از دست رفت. علامه، قاضی القضاة، تقی الدین، ابوالحسن، علی السبکی شافعی تا آخرین رمق همراه او بود و او احادیثی که شنیده بود را به او تلقین می¬کرد. شیخ شمس الدین ذهبی هم سه جزء از او شنیده است.
یحیی بن الحسین
یحیی بن الحسین بن احمد بن حُمَیله، ابو زکریا أوانی، قاری روشندل، در نو جوانی به بغداد رفت و قرآن را با روایات بسیار از اساتید بزرگ به طور کامل آموخت و بسیار می¬شنید. همواره در مجالس علماء ملازم آنان بود. نَسخ و اصول را آموخت. پیوسته در تحقیق و تجوید و ضبط قرآتهای مختلف بود. مردم بسیاری نزد او قرائت کردند.
محب الدین بن نجار گفته است: «من بر او قرائت کردم، ولی مورد وثوق نبود و در دین و روایتش مورد رضایت نیست. در مساجد، منکرات و بدی¬ها را انجام می¬داد. روزی او را دیدم که در آبریز مسجد ادرار می¬کرد. در نمازهایش خلل ایجاد می¬کرد و بین مسجد و دستشویی حمام در حرمت فرقی نمی-گذاشت.» و در مذمت او را بسیار گفته است. وی در سال 606 هـق از دنیا رفت. او در تلاوت¬ها دقت و تحقیق داشت، قرائتهای مختلف را حفظ مینمود. و وجوه و علل قرائتها را میشناخت.
یوسف بن علی
یوسف بن علی بن حُبارة بن محمد بن عقیل، هُذلی، ابوالقاسم، نابینای مقری، اهل بَسکره در سال 403هـق متولد شد و در سال 465هـق به رحمت خدا رفت. به بغداد عزیمت کرد و شهرها را درطلب قراءات گشت. و قرائت خود را به مشایخ اصفهان عرضه داشت. از ابو نُعیم احمدبن عبدللَّه حافظ، و در نیشابور از ابو بکر احمدبن منصوربن خلف، حدیث و قرائت شنید و قرائت خود را در بغداد برقاضی ابی العلاء محمد بن علی بن یعقوب واسطی و دیگران عرضه کرد. کتابی دارد که آن را «الکامل فی القراءات» نامید. نحو آموزش می¬داد و از فقه و کلام بهرهای داشت.
یوسف بن محمد، ابن مهتار
یوسف بن محمد بن عبداللَّه امام فاضل، کاتب، مجد الدین، ابوالفضائل، معروف به ابن مِهتار، مصری، مُحدّث و قاری قرآن در دار الحدیث أشرفیه بود که حدود سال 610هـق زاده شد و در سال 687هـق به رحمت خدا رفت. وی از ابن صبّاح و ابن زُبیدی و فخر إربلی و ابن اللتی و جعفر همدانی و ابن مُقیّر و ابن ماسویه و دستۀ دیگری، حدیث شنید. أجزاء و طباق را قرائت کرد و نوشت. در محافل علمی شرکت می¬کرد. در کتابتِ برتر، منحصر به فرد بود. روزگاری را به آموزش خط و کتابت گذراند. در اواخر عمر عهده دار مشیخۀ دار الحدیث نوریه شد. وی امام جماعت مسجدی بود که داخل باب فرادیس قرار داشت. متدین و با ورع بود. کمی پیش از مرگش، نابینا شد. ابن عطار و ابن خباز و ابن ابی الفتح و مزی و گروهی جز اینها از او حدیث شنیدند. مواردی که روایت کرده بود را به شمس الدین ذهبی اجازه داد روایت کند.
نتیجهگیری
در لابلای متون تاریخی قدیمی درباره دهها شخصیت قرآنی نابینا، ناشنوا یا دارای آسیب جسمی دیگر وجود دارد. متأسفانه تلاشی برای استخراج آنها نشده است. امید است در آینده نزدیک این شخصیتها استخراج و در چند جلد کتاب معرفی شوند.
فصل دوم: نهادهای قرآنی
معلولان در شهرهای مختلف قرائتخانه و دارالقرآنهایی داشتهاند. یعنی غیر از فعالیتهای فردی و شخصی در عرصه قرآن کریم، تشکلها و تجمعهای قرآنی هم ایجاد کرده بودند. اما تاریخ تأسیس نخستین تشکیلات قرآنی معلولان معلوم نیست و گزارش دقیق و مضبوطی در این باره نداریم. مسموعات و منقولاتی هست که بعضی نابینایان در شهرهایی مثل قم، دارالقرآن داشتند. از اینرو این فصل را گشودم تا به تدریج اطلاعات نهادهای قرآنی معلولان جمعآوری گردد. از همه کسانی که در این زمینه اطلاعات هر چند اندک دارند لطف کرده و در اختیار ما قرار دهند.
دارالحفّاظ
این مرکز و محل قرآنی که محلی برای حفظ و قرائت قرآن کریم است، مهمترین جایی است که میشناسیم. دارالحفّاظ برای عموم مردم از جمله نابینایان گشوده و باز بود و همه اقشار میتوانستند از آن بهرهمند گردند.
دارالحفّاظ یا رواق دارالحفّاظ در جنوب حرم مطهّر رضوی واقع و بدان متّصل است. این بنا که به شکل مستطیل میباشد، میان حرم و مسجد گوهرشاد قرار دارد و یکی از رواقهای تاریخی و مجلّل است. همان گونه که از نام آن پیدا است این بنا از قدیم (دوره تیموریان) محلّ تجمّع حافظان قرآن و انجام مراسم خاص تلاوت کلام اللّه مجید و خطبه مخصوص حفّاظ آستانه مقدّسه بوده که در ساعتی معیّن در آنجا گرد میآمدهاند و به قرائت قرآن میپرداختهاند و از همینرو این رواق به دارالحفّاظ (خانه حافظان و قاریان قرآن) موسوم گردید.
طول رواق 18 متر و عرض آن 65/8 متر و ارتفاع آن تا زیر سقف 80/12 متر است که با فضاهای جانبی جمعاً 217 متر مربع مساحت دارد.
بر اساس شواهد تاریخی این بنا را بانو گوهرشاد و در اوائل قرن نهم همزمان با بنای مسجد گوهرشاد ساخته است.
چگونگی بنا: در شمال دارالحفّاظ درِ ورودی به حرم مطهّر با دو ممرّ کوچک در طرفین آن، جهت تشرّف از پیش روی مبارک قرار دارد. این درگاه نسبتاً وسیع، دارای دری زرّین با کیفیّت هنری بالایی است و به در طلای پیش روی مبارک معروف است. بر سطح در که تماماً با روکش طلا تزیین یافته، آیات و احادیث و اشعاری نقش بسته است. در ضلع جنوبی رواق، صفّهای است دارای چهار پلّه که دارالحفّاظ را به راهرو مسجد گوهرشاد و نهایتاً به کفشداری مسجد مرتبط میسازد و درِ طلایِ ممتازی نیز در این صفّه جای دارد. در دو ضلع غربی و شرقی بنا، شش صفّه به قرینه یکدیگر قرار دارد که فقط صفّه وسط ضلع غربی مسدود است و دو صفّه طرفین آن محلّ تردّد به رواق بزرگ دارالسّیادة است و صفههای ضلع شرقی محلّ آمد و شد زائران به رواق دارالسّلام است. در هر یک از دو صفّه شرقی و غربی دارالحفّاظ دری طلایی با نقوش و خطوطی زیبا جای دارد و به دو رواق دارالسّلام و دارالسیادة مفتوح است.
آثار هنری و تزیینات دارالحفّاظ: کف رواق و صفّههای طرفین از سنگ مرمر خوشرنگ پوشیده شده است. در گذشته، کفِ دارالحفّاظ با خشتهای کاشی بزرگ فیروزهای رنگ مفرش بوده که در زمان تولیت محمّد ولی خان اسدی، خشتهای فرسوده و کهنه برچیده شدند و به جای آن سنگ مرمر اعلا جایگزین شد.
از کف دارالحفّاظ به بالا حاشیهای سنگی به عرض 20 سانتیمتر قرار دارد و در بالای آن ازارهای از سنگ مرمر به عرض 70/1 متر دیوارهای رواق و صفّههای آن را تزیین نموده است. در بالای این ازاره کتبیهای است از سنگ مرمر حجّاری و منبّت کاری شده به عرض 30 سانتیمتر که دور تا دور رواق را در برگرفته و ابیاتی به خط نستعلیق سیاه رنگ بر آن نقش بسته است. از بالای کتیبه سنگی، سطح دیوارها و سقف دارالحفّاظ جز دیوار شمالی آن که از کاشیهای تاریخی بسیار نفیس آراسته شده تماماً به صورت آینه کاری است و دارای کاربندی و مقرنس کاری آینه است.
به نقل تاریخ دیوارها و سقفِ دارالحفّاظ قبل از آینه کاری با هنرمندانهترین صنعت کاشی کاری چینی که از نظر نفاست در حدّ کمال این صنعت بوده است پوشانده شده بوده که متأسفانه کج سلیقگی شاهان قاجار، این میراث هنری و تاریخی را از بین برده است و در سال 1269ق در عصر ناصرالدّین شاه قاجار، سلطان مراد میرزا، حسام السلطنه، والی خراسان کاشیهای نفیس رواق را به آینه کاری مبدّل ساخت.
تاریخ مرمّت و آینه کاری رواق 1269ق است. با گذشت زمان و ایجاد رطوبت در سقف بنا قسمتی از آینههای رواق ریخته و قسمتی دیگر فرسوده شده بود که مجدداً در سال 1330ش در آن تعمیر اساسی به عمل آمد و آینه کاری آن تجدید و کتیبه اطرافِ رواق که ابیاتی از قاآنی شاعر بزرگ دوره قاجار را در برداشت به سال 1347ش در تعمیری دیگر تغییر یافت.
با پیگیریها و جستجوهایی که شد، از اشخاص نخبه قرآنی که به اینجا رفت و آمد داشته به ویژه از معلولان اطلاعی به دست نیامد ولی حتماً اسنادی هست که شامل نام افراد قاری یا حافظ قرآن کریم است و در آینده با تفحص گستردهتر انشاءاللّه پیدا خواهد شد.
دارالقرآن الکریم
یکی از مؤسسههای قرآنی کشور است که در سال 1352 به همت آیت اللّه العظمی گلپایگانی و با مدیریت حاج آقا مهدی گلپایگانی بنیان گذاشته شد. وظیفه اصلی آن چاپ و نشر قرآن مجید، ترجمه دقیق قرآن، بررسی اغلاط ترجمههای موجود و تصحیح آنها، تشکیل موزه قرآن، گردآوری نسخههای خطی و چاپ قرآن، تشکیل کتابخانه تخصصی قرآن، چاپ و توزیع کتابهای قرآن، نشر مجله رسالة القرآن و پیام قرآن و تشکیل «کنفرانس علوم و مفاهیم قرآن» و چاپ مجموعه مقالات و سخنرانیهای آن پرداخته است. اکنون ریاست عالیه این نهاد حجت الاسلام سید جواد گلپایگانی است. گفتنی است که ترجمه گروهی قرآن کریم از مهمترین برنامه های این نهاد است.
دارالقرآن سازمان تبلیغات اسلامی
بعد از انقلاب اسلامی با توجه به ضرورت توجه به قرآن کریم، تعمق در آن و آموزش قرآن به مسلمانان، این سازمان اقدام به تأسیس مرکز دارالقرآن نمود و این مرکز با هدف گسترش آموزشهای حیات بخش قرآن کریم در سال 1361 افتتاح شد. دارالقرآن در کنار هدف آموزشی که سبب ترویج فرهنگ قرآنی میشود، کارهای تبلیغی نیز انجام میدهد و فعالیتهایی دارد از جمله: برگزاری مسابقات قرائت قرآن، اغلب سراسری و استانی، برگزاری مسابقات حفظ قرآن برای خواهران، برگزاری محافل انس با قرآن و همایشهای قرآنی مختلف و در مراکز مختلف، اعزام کاروان مربیان قرآن به جبهههای نور علیه ظلمت در زمان جنگ تحمیلی، چاپ و انتشار جزوات آموزشی قرائت قرآن کریم، اعزام قاریان به خارج از کشور، نظارت بر چاپ و نشر قرآن کریم.
دارالقرآن مرکزی برای عموم مردم از جمله معلولین است ولی تا کنون اقدامات و فعالیتهای این مرکز برای معلولان گزارش و منتشر نشده است. امید است خود سازمان تبلیغات و دارالقرآن گزارش جامع در این باره منتشر کنند.
دارالقرآن نیروی مقاومت بسیج
بسیج به عنوان یک فرهنگ و یک تفکر از تفکر قرآنی نشأت یافته است. فرهنگ بسیج یک فرهنگ قرآنی است و بنابر فرمایش امام راحل که توصیه فرمود: «هان ای قطرههای جدا از اقیانوس قرآن و اسلام به خود آیید و به این اقیانوس الهی قرآن مجید متصل شوید»، فعالیت دارالقرآن با همت حوزه نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج به صورت رسمی از اوایل سال 73 کارش را آغاز کرد و تا کنون ثمرات بسیاری به دنبال داشته است که مهمترین اهداف آن به این شرح است:
1) گسترش فرهنگ قرآنی در بسیج (ارتش بیست میلیونی)، با توجه به وسعت آن.
2) انسجام، تمرکز و تقویت فعالیتهای قرآنی در سطح نیرو و ردههای تابعه، با همکاری معاونتهای عقیدتی و تبلیغات نیرو.
3) جذب و هدایت کمکهای مردمی و نهادهای دولتی. قابل توجه است که اکثر دارالقرآنها در سطح مناطق و نواحی کشور با توجه به همین کمکهای خالصانه مردم و نهادها که عنایت به آموزش و فراگیری قرآن دارند، اداره میگردد.
جانبازان نابینا، ناشنوا یا فاقد نیروی حرکتی در دارالقرآن بسیج عضویت دارند و از امکانات آنجا استفاده میکنند.
دارالعلم مفید
طرح اولیّه مرکز در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی توسط شهید مطهری، شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر باهنر و شهید مفتح و آیت اللّه موسوی اردبیلی ریخته شده است و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این مرکز زیر نظر آیت اللّه موسوی اردبیلی در دانشگاه مفید قم به فعالیت خود به صورت منسجم و برنامهریزی شده ادامه میدهد. «دارالعلم مفید» دو هدف اساسی را در سرلوحه برنامههای خود گنجانده است: 1) ایجاد مرکز اطلاعرسانی علوم قرآنی به منظور سهولت کار قرآن پژوهان در مطالعه و تحقیق و استفاده از برگهها و یادداشتهای موضوع بندی شده موجود در مرکز که تا کنون بالغ بر 170 هزار فیش در ذیل موضوعات علوم قرآنی گردآوری شده است. 2) تهیه دایرةالمعارف علوم قرآنی، که در مرحله اول، در موضوعات ضروری، مقالات پژوهشی تهیه گردد و در نهایت به صورت مجموعهای و دایرةالمعارفی، چاپ و نشر شود و بالغ بر 550 عنوان کتاب شامل بیش از 1200 مجلد مطالعه و بررسی شده است.
مراکز ویژه معلولان
مؤسسههای آموزشی مثل ابابصیر در اصفهان و شوریده در شیراز و بصیر در تبریز و شهید محبی در تهران، فعالیتهای قرآنی هم داشتهاند. تعلیم روخوانی، تجوید، قرائت و حفظ در برنامههای اصلی یا جنبی آنها هست. با توجه به اینکه این مراکز ویژه معلولان است، برنامههای قرآنی آنان هم متناسب نیازها و اولویتهای معلولان تنظیم شده است. غیر از این مراکز، در بعضی شهرها دارالقرآنهای ویژه معلولان دایر شده ولی پس از چند سال فعالیت معمولاً تعطیل شده است. از جمله در دهه هفتاد دارالقرآن نابینایان در قم با پشتیبانی اداره بهزیستی قم راهاندازی شد و دهها نابینا در آنجا آموزش دیدند ولی با تعویض ریاست بهزیستی این مرکز هم تعطیل شد.
آقای عباس چراغی حافظ کل قرآن و قاری کشوری قرآن کریم از مربیهای این دارالقرآن بوده و معتقد است مدیران بهزیستی چون نیازها و اقتضائات نابینایان را درک نمیکنند، معمولاً در سالهای اخیر فعالیتهای مذهبی و قرآنی بهزیستی را کم و تعطیل کردهاند. اما در کشورهایی مثل مصر و عربستان با ایجاد شرایط رشد و ارتقا برای نابینایان آنان را تبدیل به چهرههایی جهانی نموده است. به طوری که حتی علاوه بر اینکه از این طریق درآمد خوبی دارند، برای منافع ملی کشورشان هم سودمند هستند.
به نظر میرسد لازم است گزارش جامعی از فعالیتهای قرآنی معلولان از گذشته تاکنون تهیه گردد، سپس طرح جامعی برای راهاندازی فعالیتهای قرآنی در همه شهرها اجرایی شود.
فصل سوم: جلسات قرآنی
یکی از فعالیتهای عمده معلولین، شرکت آنان در جلسات مذهبی و قرآنی بوده است. اگر آمار گرفته شود، بسیاری از اوقات آنان در این جلسات سپری شده است. متأسفانه گزارش از جلسات معلولان در رشتههای حفظ، آموزش، تجوید، قرائت و تفسیر از قرنهای اول تا دوره جدید بسیار اندک است و در برخی زمینهها اطلاعی در دست نیست. البته با جستجو و مطالعه بیشتر میتوان سرنخهایی به دست آورد. امید است کسانی که کوچکترین خبر و اطلاعی دارند، ما را یاری دهند.
گرایش روز افزون به قرآن
در پنجاه سال اخیر در همه کشورهای اسلامی، مسلمانان بیش از گذشته به قرآن توجه و اهتمام داشتهاند و این رویکرد رو به افزایش بوده است. همین رخداد زمینه و بستری برای رشد قرآن گرایی معلولان هم بوده است. زیرا اینان جزئی از کل امت اسلامی هستند.
اما علل افزایش گرایش به قرآن یا به اصطلاح نهضت احیای قرآن یا جنبش مهجوریت زدایی از قرآن در کشورهای مختلف متفاوت است. در ایران عمدهترین عامل و علت، ناآگاهی عامه مردم نسبت به قرآن و عدم توانایی روخوانی قرآن است. به همین دلیل نخبگان مذهبی مثل روحانیون شروع کردند به برپایی جلسات قرآنی و از این طریق مردم را جذب قرآن کردند.
درباره علت روی آوردن روحانیون معاصر اصفهان به ترویج جلسات قرآنی این رخداد را نقل کردهاند:
آقای محمدعلی گلابدار (از استادان شایسته قرائت) تعریف میکرده که در زمان محمدرضا پهلوی، روزی آقای کثیری از استادان قرآن گفتند در یکی از دبیرستانهای دخترانه واقع در خیابان شیخ بهایی، استاد از دانشآموزان پرسیده کدام یک از شماها میتواند قرآن بخواند؟ کسی جواب نداده؛ بار دیگر پرسیده، باز کسی جواب نداده؛ بار سوم که پرسیده یک دختر غیر مسلمان میگوید بخوانم و با اجازه استاد شروع به خواندن قرآن میکند. این قضیه توسط آقایان گلابدار و کثیری به آیت اللّه خادمی و آیت اللّه شمس آبادی از روحانیون بزرگ اصفهان رسانده میشود و در نتیجه آقایان اجازه صرف مقداری از سهم امام(ع) را جهت امور قرآنی و امکانات لازم میدهند و با مشورت انجام شده استادان قرآن در شهر و روستاهای اطراف شناسایی شده و تعداد 100 دعوت نامه برای آنها ارسال که در روز مشخص در مسجد شیره پزها نزدیک مسجد جامع تجمع کنند. و آیت اللّه خادمی هم تشریف آورده و به آقای فیروزیان فرمودند: شما منبر بروید ایشان هم منبر رفته و در شأن قرآن و آموزش قرآن صحبتهای جالبی کردند، بعد آقای خادمی فرمودند: جلسه برای خودتان درست کنید من هم میآیم و تفسیر میگویم. جلسه بعد در منزل آقای حاج آقا مرتضی انصاری در فلکه شهداء اول خیابان ابن سینا دنبال نهر آب تشکیل شد و آیت اللّه خادمی هم تفسیر میگفت. نیز قرار شد نزدیک مقبره مرحوم مجلسی، برای مدیریت این کار تشکیلاتی در نظر گرفته شود.
جلسات قرآنی در دوره معاصر ابتدا اغلب در خانهها تشکیل میشد. اینگونه جلسات خانگی بر اساس اطلاعاتی که به ما رسیده پس از رفتن رضا شاه و باز شدن نسبی فضای جامعه بر اساس تحقیقات آقای بهشتی نژاد اولین جلسه خانگی قرآنی در اصفهان مرحوم حیدرعلی صلواتی (درگذشت 1392ق/ 1351ش) برپا شده است. آیت اللّه صلواتی پدر دکتر فضل اللّه صلواتی است و از روحانیون خوش نام و پرکار اصفهان بوده است. جلسات تفسیری و برداشتهای اخلاقی توسط مرحوم صلواتی در خانههای آقایان آرایی، کرمانیزاده، و رحیم خراسانی تشکیل میشد. او روش خاصی در القای مفاهیم قرآنی داشت و از طریق قصص قرآنی به تعلیم اخلاقیات قرآن میپرداخت.
آقای بهشتی نژاد از بیست جلسه خانگی که در هفتاد سال اخیر در اصفهان تشکیل میشده، یاد کرده است. البته اینها جلساتی در سطح بالا بود که محور آنها شخصیتهای مهم و طراز اول و نخبه این شهر بودند؛ مثل حاج آقا احمد فقیه امامی (درگذشت 1414ق)، حاج آقا مصطفی بهشتینژاد (درگذشت 1397ق)، حاج آقا کمال الدین فقیه ایمانی، حاج آقا رضا هرندی (درگذشت 1402ق).
وگرنه ده ها جلسه دیگر وجود داشت که توسط مربیها و معلمان قرآن در خانهها و حتی در مساجد تشکیل میشده و در منابع گزارشی از آنها درج نشده است.
پس از مدتی جلسات قرآنی ارتقا پیدا کرد از خانهها به مساجد و تکایا و حسینیهها برده شد. سپس از محلهای مذهبی به کانونها و نهادهای تازه تأسیس با مدیریتهای نوین راه یافت. اولین جلسهای که در اصفهان با این سبک برپا شد، جلسات هفتگی قرآنی بود که در کانون علمی، تربیتی جهان اسلام بر پا میشد، حتماً در شهرهای دیگر چنین جلساتی بوده ولی متأسفانه دسترسی به اطلاعات این گونه جلسات مشکل است. زیرا به ندرت مکتوب شده، اگر نوشته هم شده، همه جزئیات و زوایای آنها گزارش نشده و فقط چند نکته کلی آمده است؛ نکته مهم دیگر اینکه افرادی که چنین اطلاعاتی دارند در سنین کهولتاند و گفتوگو با آنان دشوار است به علاوه اساساً انگیزه برای سخن گفتن درباره آن روزها را ندارند یا حال و حوصلهای برایشان نمانده است. خلاصه دسترسی به چنین اطلاعاتی بسیار دشوار است.
با اینکه چنین اطلاعاتی در واقع سرمایههای یک ملت و پشتوانههای یک فرهنگ و سند افتخارات مردم مسلمان ایران است. و مناسب است، مخارجی که برای برگزاری سالانه مسابقات در ایران میشود، آن مصروف جمعآوری اطلاعات رخدادهای قرآنی در شهرها و استانهای مختلف بشود.
البته هدف اصلی ما در اینجا رسیدن به اطلاعات فعالیتهای قرآنی معلولان است ولی به دلیل اینکه فعالیت قرآنی معلولان در درون جریان عمومی جامعه رشد کرد و به تدریج مستقل شد؛ از اینرو نخست باید عموم فعالیتهای جامعه را رصد کنیم و از این طریق به فعالیتهای قرآنی معلولان برسیم.
اما کانون علمی، تربیتی جهان اسلام به دلیل اینکه ریشه جریانهای معلولان یعنی مدرسه ناشنوایان و ابابصیر است، لازم است مستقلاً به معرفی آن بپردازیم.
فاز جدید جلسات قرآنی
از جلسات قرآنی و کلاً مذهبی در دوره رضا شاه چندان خبر نداریم. البته در گزارشهای دولتی و در اسناد دولتی و غیر دولتی حتماً اطلاعاتی از آن دوره هست ولی نیاز به تحقیق مستقل و جستجوی فراوان دارد.
اما درباره جلسات قرآنی پیش از دورهی رضا شاه یعنی دوره قاجاریه و قبل از آن، مکتب خانهها متصدی آموزش قرآن و شریعت به مردم بودند. هر کس میتوانست مراجعه کند و تحت شرایطی در مکتب خانه شرکت نماید و قرآن را فرا بگیرد. اما در دوره رضا شاه مکتب خانهها جمع شد و مدارس جدید جای آنها را گرفت. مدارس طلاب در حد بسیار محدود و با اجازه فعالیت داشت آن هم فقط در محدوده فقه و اصول و ادبیات عرب ولی آموزشهای قرآنی هم در سطح عمومی در مدارس طلبگی وجود نداشت.
اما با رفتن رضا شاه و روی کار آمدن محمدرضا فضای آزاد نسبی برقرار شد و روحانیون و نخبگان مذهبی به توسعه فعالیتهای خود پرداختند. از جمله جلسات قرآنی در خانهها و گاه مساجد دایر میشد. اطلاعات شهرهایی مثل تبریز و اصفهان تا حدی ضبط و ثبت شده ولی اطلاعات اکثر شهرها در دست نیست. به ویژه اطلاعات معلولانی که در این جلسات شرکت میکردند یا جلساتی که احتمالاً ویژه معلولین بوده است. بعد از مدتی کانونهای مذهبی یا قرآن تشکیل شد و جلسات قرآنی در این کانونها به روش پیشرفتهتر و با امکانات مدرنتر مثلاً استفاده از میز و صندلی به جای لوح و روی زمین نشستن یا روی پوست نشستن تشکیل میشد. در یک گزارش مربوط به شهر اصفهان درباره کانون علمی، تربیتی جهان اسلام که جلسات قرآنی را تشکیل میداد آمده است:
در کانون علمی، تربیتی جهان اسلام در خیابان آمادگاه جلساتی در اعیاد نیمه شعبان و مبعث به عنوان مسابقه برگزار میشد و جوائز و تقدیرنامههایی به آنان داده میشد از جمله در یک سال آقای مجتبی همدانی در سن 17 سالگی به عنوان حافظ کلّ قرآن معرفی شدند ولی به خاطر نرسیدن به سن قانونی از رفتن مکه باز ماند ولی نقداً به ایشان پرداخت گردید و آقای صافی هم که برنده شد، به حج فرستاده شدند و آقایان عبودیت و احمدی که حافظ 20 جزء بودند و عدهای دیگر، جوائزی مناسب دریافت کردند. گردانندهی این مسابقات آقای گلبیدی بودند و مسابقات در سطح کودکان و نوجوانان و بزرگسالان برگزار میشد و در بعض از آن جلسات آقایان جعفری و مطهری و جنتی و محمدعلی گرامی صحبت میکردند.
این کانون منشأ و آغاز فعالیتهای ابابصیر ویژه نابینایان و مدرسه کر و لالها در اصفهان گردید. به عبارت دیگر مؤسسه آموزشی نابینایان ابابصیر و مدرسه کرولالها به مدیریت مرحوم حسین گلبیدی بر میراث این کانون استوار گردید و پدید آمد. از اینرو لازم است به جوانب و زوایای آن بیشتر پرداخته شود. از اینرو توضیحی در این باره میآورم.
حسین گلبیدی و کانون جهان اسلام
این کانون در باغ بزرگی در وسط اصفهان یعنی خیابان آمادگاه که به چهار باغ ختم میشود، تأسیس شد. تشکیلاتی بود که میخواست با روش جدید، شیعه را ترویج کند. سطح فعالیتهای آن بالا بود. نخبگان مذهبی ایران مثل مرحوم سید محمد حسینی بهشتی (معروف به دکتر بهشتی)، مرحوم مرتضی مطهری، مرحوم علامه جعفری در آنجا سخنرانی داشتند. بر اساس تجارب این کانون بعداً در تهران کانون توحید و دیگر کانونها در شهرها شکل گرفت.
شادروان حسین گلبیدی به مدت 5 سال از ابتدای تأسیس تا زمان توقف فعالیتهای کانون، مدیر عامل این مرکز بزرگ اسلامی بود و به لحاظ خلاقیتها و ابتکارات ویژهای که در برنامهریزی و اجرای تحسین برانگیز برنامههای کانون داشت، موفق شد با صرف وقت بسیار و جاذبهی اخلاقی کم نظیر محور اصلی فعالیتها قرار گیرد. فشردهای از سرگذشت کانون معرفی میگردد.
در دوره حکومت محمدرضا شاه که محیط اجتماعی، سخت لجام گسیخته به سوی بیبند و باری در حرکت بود و جوانان علاقهمند به هویت اسلامی و عاشق و تشنهی احکام زلال پاک و بیآلایش اسلام پناهگاهی نداشتند، تبلیغات دینی ضعیف و به صورت سنتی و با روشهای قدیمی ادامه داشت و کسی پاسخگوی نیاز جوانان نبود. از طرفی سود جویان بیریشه به انواع و اقسام ابزارهای تبلیغاتی مجهز بودند و از نوآوریهای روز بهره میگرفتند و در جذب جوانان برای امیال مادّی خویش بهرهمند میشدند، در چنین شرایطی گروهی از انسانهای وارسته، شریف، آگاه به مسائل زمان و علاقهمند به اعتلای وضعیت فکری و رفتاری جوانان که دارای شور و شوق اسلامی بودند. به مصداق آیهی شریفه:
وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آل عمران، 104)
«باید گروهی از بین شما، مردم را به خیر دعوت کنند و از بدی نهی کنند و آنها به حقیقت رستگارند.»
اعضای هیئت مؤسس، دامن همت به کمر زده و در آن محیط طوفانی برای تأسیس یک مجتمع فرهنگی بسیار مؤثر با عنوان: «کانون علمی و تربیتی جهان اسلام» حرکت اثربخشی را آغاز کردند. هیئت مؤسس، تلاشهای خستگی ناپذیری داشتند. آنان پس از مدتها که برای افتتاح چنین جایگاهی به طور علنی و غیر علنی برنامهریزی میکردند، در یک بعدازظهر تابستان در یکی از بهترین نقاط شهر اصفهان ـ (یعنی اواسط ضلع شمالی خیابان آمادگاه، حد فاصل خیابان چهار باغ و فلکه فلسطین) ـ در باغی نسبتاً وسیع و مصفا کانون را رسماً افتتاح کردند.
دو گروه مشخص با تأسیس کانون به طور جدی مخالف بودند:
اول دستگاههای اطلاعاتی دولتی، مخصوصاً ساواک که دشمن آگاهی و بیداری جوانان در گرایش به اسلام پویا، زنده و حرکت آفرین بود و قدم به قدم حرکتهای کانون و رفتار هیئت مؤسس را زیر نظر داشتند.
دوم متعصبین که به عنوان مذهب با هرگونه نوآوری و سنت شکنی در روشهای موجود آن روز، در دعوتهای اسلامی مخالفت میکردند. اما برنامهریزی و خطمشی کانون بسیار هوشمندانه و حساب شده بود.
هدف کانون عبارت بود از:
– جذبِ جوانانی که به دلایل مختلف از دین و مذهب جدا شده بودند و در جستجوی راههای نوین زندگی بودند.
– تشکیل کلاسهای مختلف از قبیل درسهایی از قرآن، نهجالبلاغه، فقه، اصول عقاید، تاریخ اسلام، آشنایی با علوم جدید و … که با تازهترین روشها، منطبق بود و در این کلاسها، گاهی ابزار روز مانند: فیلم و اسلاید نیز بهرهگیری میشد.
– تشکیل میزگردهای بحث آزاد.
– تشکیل سخنرانیهای مذهبی برای طبقات مختلف مردم.
– تشکیل کتابخانه و چاپ کتابهای کانون (مجموعه سخنرانیهای ایراد شده در کانون).
– تشکیل اردوهای تربیتی و کلوپهای ورزشی در محیط کانون و خارج از آن.
– گردشهای علمی از کارخانهها و مراکز صنعتی، فنی، کشاورزی و …
– برگزاری جشنها و سوگواریها، به مناسبتهای مختلف و دادن جایزه و هدایا با اعضای برتر کانون.
در تمام فعالیتهای فوق یک تحول و نوآوری در تبلیغات اسلامی به چشم میخورد که تقریباً بیسابقه بود. برای مثال آن زمان کمتر مرسوم بود، روحانیون از تریبون استفاده کنند یا در فضای آزاد سخنرانی نمایند یا برای سخنرانیهای خود طرح درس و یادداشت در دست داشته باشند. هم چنین ضروری نمیدیدند، شنوندگان قبلاً از موضوع سخنرانی آگاه باشند و روی صندلیهای راحت با تمرکز فکر به سخنرانی گوش بدهند و از همه مهمتر پس از سخنرانی سؤالاتی را مطرح و گوینده مجبور باشند به ایرادات شنوندگان پاسخ مناسب دهد.
در جلسات کانون جوانان یاد گرفته بودند، ایرادات و اشکالات مذهبی خود را بدون واهمه ابراز دارند، ایشان انتقاد میکردند، بحث میکردند و با روحیهای آرام و آزاد روبرو میشدند. تعصب و خشکی در عقیده به هیچ وجه در کانون حاکم نبود و همین جو آزاد اندیشی موجب شد، خیل عظیمی از جوانان که از محیطهای مذهبی و خشک و تعصب آمیز آن روز گریزان بودند، کانون را محیط امن تلقی کرده و دسته دسته در کلاسهای مختلف کانون ثبت نام نمایند.
بیماریهای روحی جوانان از قبیل: خود کم بینی، کم رویی، افسردگی، عقده حقارت، ناکامی، یأس، دلهره، اضطراب و … در کانون معالجه میشد و ایمانی که در پرتو انوار درخشان اسلام، کانون به جوانان آموزش میداد، موجب شد شور و هیجان، نشاط، آرامش، ایمان، اطمینان و امید در روح جوانان زنده شود. کانون مشاورین دلسوزی داشت که در نهایت اخلاص، صمیمیت و برادری جوانان را ارشاد مینمودند.
هیئت مدیره کانون عبارت بودند از: شادروان حاج آقا محمد بصیری، حاج شیخ محمدباقر صدیقین، حاج سید مهدی شکرانی، حاج سید مرتضی سلامتیان، شادروان عباس حاتمزاد، شادروان مهندس عبدالعلی مصحف، حاج سید باقر افضل، دکتر علی شریعتمداری، حسین گلبیدی، حاج رجبعلی حر، مهندس حبیب اللّه بصیری و حجت الاسلام سید جمال الدین موسوی.
کانون اساسنامهای داشت و «کانون علمی و تربیتی جهان اسلام» را به ثبت رسانده بودند.
شخصیتهایی که برای سخنرانی دعوت میشدند عبارت بودند از:
1- بانو مجتهده حاجیه خانم امین که جلسات دائمی پرباری مخصوصاً برای نسل جوان آن روز تشکیل و جوانان را به سوی عفت، پاکی، تقوی، دانایی، تفکر، علم و دانش سوق میداد. آیت اللّه زند کرمانی، شهید مرتضی مطهری، شهید دکتر بهشتی، شهید دکتر محمد جواد باهنر، شهید دکتر محمد مفتح، علامه محمدتقی جعفری، دکتر هبه اللّه نوری، دکتر ابوتراب نفیسی، دکتر حمید فرزام، حجة الاسلام علی دوانی، دکتر علی شریعتمداری، دکتر سید حسین نصر، حجة الاسلام رضا گلسرخی، حجة الاسلام سیدهادی خسرو شاهی، آیت اللّه محمدعلی گرامی، حجة الاسلام علی غفوری، آیت اللّه ناصر مکارم شیرازی و بسیاری دیگر از شخصیتهای برجسته حوزه و دانشگاه نیز جهت ایراد سخن و کنفرانس از سراسر کشور دعوت میشدند.
این گروه توانستند در اندک زمانی اسلام راستین را با روشهای تازه به جوانان عرضه نمایند و در نتیجه ایشان را به ایمانی تازه، عشق به زندگی، خدا پرستی، حرکت و پویایی، علم، کمالات اخلاقی، جهاد و مبارزه دعوت کنند.
کانون در مقابل دهها باشگاه، کاخ جوانان و مراکز اشاعه فساد دیگر که روشهای خاص خود را داشتند، با اتکاء بر روش مذهبی و تجربه قرآنی توانست پیشرفتهای خوبی داشته باشد.
ساواک و سایر مقامات وابسته به دستگاه به هر طریق ممکن از توسعه و پیشرفت کار کانون جلوگیری میکردند. بارها حسین گلبیدی را تعقیب و احضار کردند و پس از این که دریافتند هیئت مدیره به هیچ وجه حاضر نیستد حتی یک قدم از مواضع و اهداف خود عقب نشینی کنند، به فعالیتهای کانون خاتمه دادند.
البته کانون الگویی شد که بر اساس آن در دیگر شهرها فعالیتهایی آغاز شد.
گسترش فهم قرآنی
خود قرآن کریم و نیز روایات بر تعقل، تدبر و فهم قرآن کریم تأکید بیشتر دارند. زیرا روخوانی، حفظ و قرائت هر چند لازم است ولی کافی نیست و آنچه مؤثر است و میتواند جامعه را دگرگون سازد و نفوس انسانها را تهذیب و پاکسازی کند، اولاً فهم مفاهیم و دستورالعملهای قرآنی و دوم عمل به آنها است. از اینرو اگر مسلمانان فقط به روخوانی و حفظ اهتمام داشته باشند، نهایتاً جوامعی مثل خوارج یا وهابیون کنونی شکل میگیرد. ولی اگر فهم و عمل به قرائت و حفظ افزوده شود، جامعهای متعالی و متمدن شکل خواهد گرفت. از این رو در دهههای اخیر عالمان شیعه مثل علامه طباطبایی به برگزاری جلسات تفسیر قرآن اهتمام داشتند. شاگردان علامه مثل مرحوم مطهری، آیت اللّه جوادی آملی و آیت اللّه مکارم این راه را ادامه دادند.
آیت اللّه عبداللّه جوادی آملی (متولد 1312ش) جلسات عمومی تفسیر به صورت موضوعی داشت، این مباحث با عنوان تفسیر موضوعی قرآن مجید به فارسی تنظیم شده و تا کنون ده مجلد از آن نشر یافته و محصول گفتارهای تفسیری از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است که از سال 1360 شروع شده و سپس از نوار پیاده شده و به طبع رسیده است. مفسر در آغاز جلد نخست مقدمهای مبسوط در عظمت قرآن به نگار درآورده و وعده بحث درباه اصل تفسیر، تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر موضوعی را به نوشتار دیگر احاله داده است. ترتیب مباحث هر مجلد به این شرح است که در جلد اول پس از توضیح درباره قرآن و جایگاه آن در جهان هستی به مباحث توحید و شناخت آفریدگار طی 20 درس پرداخته است. در جلد دوم درباره شناخت مبدأ و معاد، راههای گوناگون خداشناسی و برخی مباحث دیگر. در جلد سوم درباره وحی و انبیاء و رسالت. در جلد چهارم از درس 71 تا 90 و در زمینه وحی یکی از راههای شناخت و موانع شناخت و کیفیت نزول دفعی و تدریجی قرآن. در جلد پنجم: در باب نبوت عامه و خاصه. در جلد ششم: سیره انبیاء و تاریخ و قصص آنان. در جلد هفتم: سیره انبیاء و تاریخ زندگی آنان. در جلد هشتم: سیره پیامبر اکرم(ص). در جلد نهم: سیره پیامبر اکرم(ص). در جلد دهم: سیره پیامبر اکرم(ص). این تفسیر توسط مرکز نشر فرهنگی رجا از سال 1363-1374ش نشر یافته است. همچنین این تفسیر با نظم بهتری توسط دارالصفوة بیروت ترجمه و به چاپ رسیده است. سید محمدعلی ایازی.
محمدجواد نجفی خمینی (1282- زنده در 1355ش) از نویسندگان معاصر و دارای جلسات تفسیری بود. تفسیر آسان تفسیری است فارسی، ساده و روان، آمیخته با بحثهای اخلاقی و اعتقادی و قابل استفاده برای تودههای مردم محصول همین جلسات است. این تفسیر در تهران میان سالهای 1357-1359ش توسط کتابفروشی اسلامیه چاپ و نشر شده و بعدها (1362ش) تجدید چاپ شده است.
علامه شهید مرتضی مطهّری (1300-1358ش) هم جلسات تفسیری عمومی داشت. مجموعه تفسیرهای او با عنوان آشنایی با قرآن چاپ شده است. جلسات هفتگی او در تهران به مدت 25 سال انجام گرفته و بر روی نوار ضبط شده و بعداً بازنویسی و تدوین و چاپ گردیده است. ظاهراً این تفسیرهای شفاهی که در خطاب به طبقات و اقشار گوناگون القا میگردیده از سوره مریم شروع شده و به آخر قرآن رسیده و بار دیگر از ابتدای قرآن آغاز گشته و تا آیه 23 همین سوره ادامه یافته و باز تفسیر آیاتی از سورههای انفال و توبه انجام گرفته است. (آشنایی با قرآن، ج 2/7). البته این کتاب با عنوان التعرف علی القرآن الکریم در تهران و بیروت به عربی ترجمه و به چاپ رسیده است، ضمناً با عنوانهای تفسیر القرآن الکریم، محاضرات عامة و خاصة، التفکر فی القرآن، الجهاد و حالاته، القرآن و مسئلة من الحیاة نیز منتشر شده است.
آثار قرآنی مرحوم مطهری در مراکز معلولیتی و نابینایی به صورت بریل و گویا عرضه شده و در اختیار جامعه هدف قرار گرفته است. تأثیر این آثار در بین نابینایان خوب بوده است.
نخبگان نابینا و دیگر معلولین هم در زمینه فهم و تفسیر فعالیتهایی داشتهاند. معلولین علاوه بر شرکت در درسهای تفسیری مرحوم مطهری یا آیت اللّه جوادی آملی، خودشان درسهای مستقل هم داشتهاند. به عنوان نمونه آیت اللّه سید محمدرضا امام جزایری نابینایی است که از خردسالی فاقد نابینایی بوده و از 25 سال قبل در قم و بعداً نجف اشرف درس تفسیر برپا کرد و شاگردان بسیار از جامعه نابینایان و البته افراد عادی به درس او شرکت میکنند.
نیز در ابابصیر، کتابهای تفسیری به صورت گزیده به خط بریل یا با گویایی عرضه میشد و دانشآموزان نابینا با فراگیری آنها برنامههای قرآنی را یاد میگرفتند. اما در سالهای اخیر با برنامههای غیر کارشناسانه سازمان بهزیستی، بیشتر به قرائت و حفظ اهتمام شده است. آثاری که در زمینه علوم قرآن برای معلولین عرضه شده، اندک است.
نخستین مسابقات قرآنی نابینایان
علیاکبر جمالی از کارمندان بازنشسته سازمان بهزیستی و از مدیران ارشد انجمن نابینایان ایران در مصاحبه گفت : سال 1361 وقتی در بخش فرهنگی اجتماعی سازمان مشغول بودم، مسابقات قرآنی را راهاندازی کردم. در سال نخست 35 نفر شرکت کننده بود و تعدادی از آنها رتبه گرفتند. سال 1362 تعداد شرکت کنندهها دو برابر و به تدریج زیادتر شد. مسابقات در رشتههای حفظ و قرائت برگزار میشد. تا سال 1385 که بازنشسته شده مدیریت و مسئولیت مسابقات نابینایان را بر عهده داشته است و 25 دوره مسابقه برگزار کرده است.
وقتی از این پرسیده شد چرا گزارش یا کتاب جامع یا یک مجله به صورت سالنامه منتشر نکردید. مشکل نسل جدید در این است که نه اطلاعی از گذشته دارد و نه سند و منبعی به او دادهایم. کسی که میخواهد تحقیق کند، مقاله بنویسد یا کتابی تألیف کند نیاز به اینگونه منابع دارد.
آقای جمالی پاسخ داد در آن دوره جنگ، امکانات محدود بود و دیدگاههای پیشرفته امروزی را هم نداشتیم. قطعاً اگر امروز میخواستیم برگزار کنیم اطلاعرسانی میکردیم و گزارشها را جمعآوری و کتابی تألیف میشد.
در شهرهای مختلف هم فعالیتهای قرآنی جریان داشت. سید مرتضی نیکزاد در گفتوگو، فعالیتهای نابینایان اصفهان را بعد از 1370 میداند. جلسات قرآنی در خانهها و مکانهای خصوصی تشکیل میشده تا اینکه در سال 1382 از سازمان تبلیغات و اداره ارشاد اسلامی اصفهان برای بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان اصفهان مجوز دریافت میکند.
لازم و ضروری است به روش تحقیق میدانی و پرسشنامهای اطلاعات افراد در شهرهای مختلف جمعآوری گردد. و بر اساس آن تألیف جامعی عرضه شود.
فصل چهارم: انعکاس فعالیتهای قرآنی معلولان در اسناد دولتی
بسیاری از کشورهای جهان به این نتیجه رسیدهاند که معلولین یک قشر سربار و صرفاً مصرف کننده نیستند بلکه اگر به آنها بهاء داده شود و در مسیر درست مشارکت اجتماعی قرار گیرند میتوانند در افزایش تولید ملی کشور و در توسعه فرهنگی و اجتماعی و حتی صنعتی و کشاورزی مؤثر باشند. زیرا معلولین دارای توانایی هوشی و بهره ذهنی بالا و خلاقیت فوقالعاده هستند. هر کشوری ولو تعداد محدودی انسانهای باهوش را در اختیار داشته باشد، ارزش آنان بیشتر از هزاران نوع معدنهای طلا و نفت برای آن کشور است. زیرا کشوری که از انسانهای باهوش بیبهره است، اگر پر از طلا و فلزات گرانبها باشد، توانایی بهرهبرداری و استفاده و به مصرف رساندن آنها را نخواهد داشت و نهایتاً دیگران میآیند و بر آن کشور تسلط پیدا میکنند و این کشور مستعمره آنان میشود. اما اگر کشور هیچ نوع امکانات معدن و ذخائر مادی نداشته باشد ولی انسانهای با درایت و باهوش داشته باشد، آنان با تدبیر خواهند توانست به بهترین شیوه کشور را اداره کنند و به رفاه و سعادت برسانند.
حضرت علی(ع) وقتی میخواست هیئتی به سوی خوارج برای مذاکره بفرستد، یک نابینا هم با آنان فرستاد یا رسول اکرم(ص) در چندین جنگ، وقتی میخواست مدینه را ترک کند عبداللّه بن ام مکتوم نابینا را به عنوان مدیر شهر و جانشین خود انتخاب کرد.
این بزرگواران در این افراد درایت و تدبیری میدیدند که در شرایط مهم و حساس به چنین مأموریتهایی میگماردند.
متأسفانه در دهههای اخیر دولتهایی که در ایران بر سر کار آمدهاند، خطمشی مطلوبی در مورد معلولان نداشتهاند. یک نمونه آن عدم اهتمام این دولتها در فعالیتهای قرآنی به معلولان است. این فصل با بررسی اسناد دولتی درصدد تبیین همین نکته است.
تاریخچه مسابقات قرآنی
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مسابقات قرآنی محدود به برخی شرایط مثلاً ماه مبارک رمضان یا برخی اعیاد بود و به گستردگی کنونی در آن زمان وجود نداشت. اما از سال 1360، سازمان اوقاف و امورخیریه برنامهریزی گستردهای برای اجرای مسابقات قرآن جهانی و نیز شهری، استانی و کشوری را برنامهریزی کرد. مسابقات جهانی در بهمنماه و به مناسبت پیروزی انقلاب با دعوت حافظان و قاریان بینالمللی بر پا شده و گاه در ماههای دیگر سال برپا شده است. و تا کنون ادامه دارد. در این مسابقات احتمالاً معلولین هم مشارکت داشتهاند. زیرا شرط ورود سلامت جسمی نیست. اما گزارش ویژه از حضور معلولین در این مسابقات در اختیار نداریم.
پس از اوقاف تقریباً همه وزارتخانهها مسابقات قرآنی بر پا کردهاند. اکنون به اهم این فعالیتها اشاره میشود:
ـ وزارت علوم، اداره کل امور فرهنگی و اجتماعی را مأمور برگزاری مسابقات قرآنی نمود. این اداره تشکیلاتی به نام «اداره دینی و قرآن» ایجاد کرد و برای مسابقات سراسری قرآن دانشجویان برنامهریزی کرد. این مسابقات به حفظ و قرائت محدود نشد و رشتههای دعا خوانی، تواشیح، مدیحه سرایی، سخنرانی و دکلمه به آن افزوده گردید. دانشجویان دارای معلولیت هم میتوانستهاند به این مسابقات بروند چون شرط ورود سلامت جسمی نیست.
اما تمامی اسناد این اداره بررسی شد چیزی به نام معلولین و ویژه معلولین در اسناد و اوراق آن اداره یافت نشد.
ـ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در معاونت قرآن و عترت، دفتر تبلیغ، ترویج و توسعه فعالیتهای قرآن و عترت را تأسیس کرد. این دفتر وظایف گسترده در زمینه قرآن به عهده دارد و در شاخههای آموزش، پژوهش، نمایشگاه و محصولات قرآنی وظایف گستردهای بر عهده آن است. که در سایت آن به تفصیل آمده است. برای نمونه چند رشته مسابقات قرآنی را پشتیبانی میکند و از تشکلها و سازمانهای مردمی قرآنی حمایت مینماید. اما هیچ نکته و سخنی درباره معلولان ندارد.
ممکن است گفته شود به دلیل اینکه معلولین را چون دیگر مردم میدانند، سخنی درباره آنها ندارد. اما میبینیم سازمانها و تشکلهای غیر معلولیتی را نام برده ولی هیچ نهاد مردمی معلولیتی را ذکر نکرده یا وقتی شخصیتها را معرفی میکند فقط افراد عادی را ذکر کرده و معلولین را یاد نکرده است.
این وزارتخانه اخیراً کتاب جشن رمضان را منتشر کرد و گزارش جامعی در این کتاب از فعالیتهای قرآنی در رمضان 95 آمده است. چون دیدگاههای دولت جدید در آن منعکس است این کتاب را مستقلاً بررسی میکنیم.
ـ دارالقرآن الکریم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی است. تشکیلات عریض و طویلی است که در زمینه قران فعالیتهای گسترده دارد؛ از جمله برگزاری مسابقات قرآنی تسنیم در رشتههای مفاهیم، حفظ و قرائت ویژه دستگاههای فرهنگی کشور بر عهده دارالقرآن است.
یعنی 33 دستگاه را فهرست کرده و در آیین نامه آن آمده هرکس کارمند یکی از این دستگاهها باشد در مسابقات تسنیم شرکت داده میشود. این دستگاهها باید عضو شورای فرهنگی دفتر رهبری باشند؛ مثل سازمان صدا و سیما، سازمان تبلیغات، حوزه هنری، دفتر تبلیغات دانشگاه سوره و دانشگاه معارف.
هیچ یک از این دستگاهها معلولیتی نیست و سازمانی مثل بهزیستی جزء این فهرست نیست. اگر دفتر رهبری معلولین و تشکلهای معلولیتی را به رسمیت بشناسد و به آنها بها داده و آنها را جزء اینگونه فهرستها درج نماید، راه برای دیگران هموار میگردد.
به هر حال در سایت دارالقرآن بسیار جستجو کردیم و چیزی در مورد معلولین یافت نشد. اگر دارالقرآن، نظارت بر چاپ و نشر وظیفه اصلی آن است، آیا نباید بر چاپ و نشر قرآنهای بریل نظارت نماید؟
البته اخیراً اقدامات نیمبندی در حال شکلگیری است ولی بسیار محدود و کند است.
ـ شورای انقلاب فرهنگی. این شورا، مجموعه مصوباتی به نام «منشور توسعه فرهنگ قرآنی» دارد و خط مشی این شورا در زمینه سیاست گذاری و اقدام را مشخص کرده است. شامل ده ماده است.
در ماده یکم آمده است، از جمله اهداف این منشور توسعه مهارتهای روان خوانی، صحیح خوانی و درک معنای آیات قرآن کریم در میان اقشار مختلف جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان است.
در هیچ جای این منشور سخنی از معلولین به میان نیامده و ممکن است گفته شود وقتی در اینجا از «اقشار مختلف جامعه» سخن به میان آورده، این عبارت شامل معلولین هم میشود.
اما در ماده 5 وقتی اعضای شورا تخصصی را برمیشمارد، 19 شخصیت حقیقی و حقوقی را نام میبرد بدون اشاره به مثلاً سازمان بهزیستی یا جاهای دیگر که با معلولین ارتباط دارند. این ماده میگوید، اعضای شورای تخصصی عبارتاند از دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر ورزش و جوانان، رئیس دفتر تبیلغات اسلامی، رئیس سازمان صدا و سیما، حجت الاسلام قرائتی و… .
بالاخره وقتی محتوای این بند در کنار ماده اول قرار میگیرد به دست میآید منظور از اقشار مختلف جامعه، غیر معلولیناند.
نتیجهگیری: بالاخره با بررسی فعالیتهای قرآنی در نهادها و سازمانهای مختلف به این نتیجه میرسیم که هیچکدام معلولین را در قلمرو خود نیاوردهاند. این اقدام آیا عمدی بوده یا از سَر ندانستهها و جهل، نمیدانیم. اما هر کس به مجموعه اسناد و مدارک مراجعه کند به وضوح این نکته به دست میآید.
گزارش فعالیتهای قرآنی
با نگاهی به اسناد منتشر شده از طرف نهادهای رسمی مثل کارنامه قرآنی 25 ساله (وزارت فرهنگ و ارشاد، 1382) مییابیم همه فعالیتهای کوچک و بزرگ قرآنی گزارش شده مگر فعالیتهای قرآنی معلولان؛ مگر فقط یک کلمه از فعالیت آنها یاد شده است، البته این مورد هم بسیار کم است.
تا کنون چهار سند مهم و رسمی به صورت کتاب از طرف دولتهای جمهوری اسلامی ایران متشر شده و دارای مشخصات زیر است، این آثار به عنوان نمونه در این تحقیق بررسی میشود تا به برخی واقعیتها درباره معلولان پی ببریم:
1- کارنامه قرآنی جمهوری اسلامی ایران: مروری بر عملکرد فعالیتهای قرآنی 25 ساله کشور، تهیه و تنظیم مرکز توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی، زیر نظر برزین ضرغامی، تهران، انتشارات کتاب مبین، 1382، 560ص (کارنامه قرآنی 25 ساله)
2- گزارش تفصیلی 25 نمایشگاه قرآن در 25 استان کشور همزمان با ماه مبارک 1382، تهران، معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382، دو جلد، 130 + 124+ صفحات پیوست در هر فصل. (25 نمایشگاه قرآن)
3- گزارش عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 84-89، زیر نظر محمدعلی منفرد، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1389. دارای هشت فصل است و فقط فصل قرآن و مسجد مورد نظر است. (گزارش عملکرد)
4- گزارش جشن رمضان 1394، زیر نظر اصغر امیرنیا، دبیر اجرایی اسماعیل اسفندیار، تهران، معاونت قرآن و عترت وزارت ارشاد، 1394، 386+ 11ص. (گزارش جشن رمضان)
البته غیر از این چهار اثر، آثار دیگر هم هست ولی از نظر جامعیت و وسعت، این چهار اثر بهتر میباشند. این چهار کتاب در واقع چهار سند از چهار دوره فعالیتهای قرآنی در نظام جمهوری اسلامی ایران است. اهمیت این اسناد در چند نکته است:
1- هر دولت فعالیتهای زیر مجموعه خود را گزارش کرده است. یعنی مؤلف و هم ناشر خود دولت است. از اینرو انتساب مطالب به دولت قابل شک و شبهه نیست و نیز صحت مطالب.
2- هر یک از دولتها سیاست و خطمشی خاصی در عرصه فرهنگ و جامعه داشتهاند ولی همه آنها در مورد معلولین خط مشی واحد اجرا نمودهاند.
نگاهی به کتاب کارنامه قرآنی جمهوری اسلامی ایران
کتاب کارنامه قرآنی با هدف انعکاس فعالیتهای قرآنی که از سال 1358 تا 1382 یعنی 25 سال در جمهوری اسلامی ایران جریان داشته، تدوین شده است. مدیریت این کتاب بر عهده مدیران ارشد و معاونان وزارت فرهنگ و ارشاد بوده است. دوم اینکه از نهادهای فرهنگی مرتبط به امور قرآنی مثل دارالقرآن بسیج، دارالقرآن وزارت علوم و غیره هم کمک گرفتهاند. و در نهایت خواستهاند کتاب قطور و حجیمی از همه فعالیتهای قرآنی جاری در ایران را عرضه و معرفی کنند تا سندی برای جهانیان و برای پژوهشگران و نیز سندی باشد که در تاریخ بماند.
این کتاب شامل نه فصل زیر است:
مراکز و مؤسسات قرآنی
فعالیتهای قرآنی ادارات و سازمانها
اطلاعرسانی قرآنی
پژوهشهای قرآنی
مسابقات و جشنوارههای قرآنی
نمایشگاههای قرآنی
سخنرانیها و همایشهای قرآنی
خادمان برگزیده قرآن کریم
چاپ و نشر آثار قرآنی
خلاصه مطالب همه این فصول این است که: مؤلفین این کتاب در هر زمینه از جزئیترین فعالیتهای قرآنی تا کلیترین آنها را بیان کرده و به تفصیل با اسم و آدرس از کارهای مراکز و شخصیتها یاد کردهاند ولی غیر از سه مورد که بعداً میآورم، یادی از مراکز، اشخاص و فعالیتهای قرآنی معلولین در این کتاب نیست. با اینکه در هر دوره و در هر شهر نهادهای قرآنی معلولین در زمینههای مختلف فعالیت داشتهاند، معلولین قاری، حافظ در سطوح بالا در مسابقات شرکت کرده و رتبههای عالی آوردهاند. نابینایی مثل آیت اللّه سید محمدرضا امام جزایری از سال 1370 در ایران به تفسیر قرآن مشغول بوده و در تبلیغ و منبر فراوان از قرآن استفاده میکرده و دهها و صدها نابینا و دیگر معلولان بودهاند که در همه رشتههای قرآنی فعالیت داشتهاند.
حال این پرسش پیش میآید: آیا مؤلفین این کتاب چنین افرادی را جزء جمهوری اسلامی نمیدانند و عنوان کتاب یعنی «کارنامه 25 ساله جمهوری اسلامی» شامل آنها نیست؟ اگر اینان را شهروند جمهوری اسلامی نمیدانند یعنی اینان اساساً انسان نیستند و وزیر ارشاد وقت و دیگر معاونان این وزارتخانه ارزش انسانی برای معلولان آن دوره قائل نیستند؟ یا اینان را خارجی و غیر ایرانی میدانند. هرچه در مطالب این کتاب تفحص کردیم نتوانستیم پاسخی برای این پرسشها بیابیم. و از آقای برزین ضرغامی که هنوز در رأس ادارات فرهنگی است. میپرسیم پاسخ شما چیست؟ زیرا این کتاب زیر نظر ایشان تألیف شده است.
بعضی از معلولین در جلسات میگویند، مسئولین ارشد ما را در حدّ (نعوذ باللّه) حیوان هم قبول ندارند چون هیچ نوع حق و حقوقی برای ما در نظر نگرفتهاند. در مواردی هم به کمک ما آمدهاند و مثلاً در توانبخشی کارهایی کردهاند، در اصل به خاطر خودشان بوده است. البته این یک تحلیل بدبینانه است و حتماً در بین مسئولین افرادی هستند که دیدگاه مثبت و انسانگرا نسبت به معلولان دارند.
تحلیل بعضی دیگر از معلولان این است که مشکل از خود معلولان است. خودشان را مطرح نمیکنند. از داشتههای خودشان حرفی نمیزنند. هر سال دهها معلول در مسابقات قرآن، رتبه میگیرند، کدامیک از گروههای تلگرامی یا سایتهای اینترنتی به آنان تبریک میگویند؟ کجا از آنان تجلیل و تقدیر میشود؟ آیا انسانهای نخبه شهر آنها یا جوانان محله هر معلول با برگزاری مراسم مختصر در مسجد محل از این معلولان تشکر و تقدیر کردهاند؟ اگر یک انسان عادی در ورزش رتبه میآورد آیا اینگونه با او برخورد میشد؟ اگر معلولی در ورزش رتبه کشوری یا جهانی بیاورد آیا مثل افراد عادی با آنها برخورد میشود؟
وقتی به سراغ پاسخ این پرسشها میرویم مییابیم که تبعیض بین معلولین و افراد عادی زیاد است.
اکنون میپردازیم به مقدمه و هر یک از فصلهای کتاب و از منظر عنایت و اهتمام به معلولان به بررسی میپردازیم. در مقدمه میگوید در دهه نخست پس از انقلاب فعالیتهای قرآنی در دو بخش مردمی و خودجوش و دولتی جریان داشت. مردم در تکایا و مساجد جلسات قرآنی برپا میکردند. روند این فعالیتها تا 69 و 70 یکنواخت بود ولی از سال 69 و 70 رشد و توسعه یافت. سپس به دهه دوم اشاره میکند میگوید مسابقات قرآنی از سال 1360 توسط اوقاف راهاندازی شد، سپس مسابقات آموزش و پرورش ویژه دانشآموزان شروع شد. همین جا به فرهنگسراهای شهرداریها، دارالقرآنها، نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها، حوزههای علمیه و حتی صدا و سیما اشاره میکند و سهم هر یک در توسعه فعالیتهای قرآنی را برمیشمارد ولی هیچ اشاره به مراکزی مثل ابابصیر یا آموزش و پرورش استثنایی نمیکند و خلاصه به نقش معلولین در جریان فعالیتهای قرآنی نپرداخته است. اساساً غیر از نام بردن در حدّ اسم در سه مورد که بعداً میآورم، هیچ اشاره دیگر ندارد.
فصل اول درباره مراکز و مؤسسات قرآنی است و دو دسته مراکز دولتی و مراکز غیر دولتی را به تفصیل برشمرده است. حدود یکصد مراکز را نام برده و فعالیت آنها را برشمرده است. حتی مراکز تازه تأسیس و کوچک مثل «مؤسسه تفسیر جوان» را نام برده و توضیح میدهد. اما متأسفانه حتی یک مؤسسه معلولین را نام نبرده است.
ممکن است سؤال شود شاید معلولین مرکزی نداشتند؟ در پاسخ باید گفت مراکز بزرگی مثل ابابصیر؛ یا کانون ناشنوایان ایران، انجمن نابینایان ایران، مرکز شوریده شیراز، مؤسسه رودکی تهران با دهها نوع خدمات قرآنی از سال 1340 وجود داشت و فعال بود اما چرا این قلهها را ندیدهاند واقعاً موجب تعجب است.
فصل دوم درباره فعالیتهای قرآنی ادارات و سازمانها است. همه سازمانهای دولتی آمده غیر از سازمان بهزیستی و سازمان آموزش و پرورش استثنایی. با اینکه بهزیستی هر سال مسابقه قرآن داشته؛ بهزیستی، قرآن گویا و قرآن بریل داشته و دهها خدمات قرآنی دیگر.
فصل سوم اطلاعرسانی قرآنی است و به معرفی نشریات، ویژه نامهها، سایتها و نرم افزاریهای قرآنی میپردازد. حتی یک اثر از معلولین در این فصل نیامده با اینکه دهها اثر اعم از مجله، ویژه نامه، نرم افزار قرآنی معلولین وجود داشته است.
فصل چهارم پژوهشهای قرآنی است. پژوهشهای قرآنی که معلولین انجام دادهاند فراوان است. البته به ندرت مقالات درباره فعالیتهای قرآنی معلولین بوده است. ولی هیچ کدام در اینجا معرفی نشده است.
فصل پنجم (مسابقات و جشنوارههای قرآنی) به معرفی بیست مسابقه مثل مسابقات بنیاد مستضعفان و جانبازان، مسابقات زندانیان، مسابقات قرآنی بنیاد شهید، مسابقات قرآن نیروهای مسلح پرداخته ولی هیچ ذکری از مسابقات سازمان بهزیستی نکرده است.
تعجب اینکه مسابقات جانبازان در دو جا یکی در صفحه 349 تا 350 و در 377 تا 380 معرفی شده است ولی هیچ خبری از مسابقات معلولین نیست.
فصل ششم (نمایشگاههای قرآنی) است و نمایشگاهها در شهرها و به صورت موضوعی هم معرفی شدهاند. تذکار این نکته مهم است که اگر مسئولان ارشد جمهوری اسلامی نمایشگاهی برای قرآنهای بریل یا قرآنهای صوتی برپا میکردند چقدر خوب بود و موجب افتخار نظام و ایران بود. اما هر کس این سند 25 ساله را ببیند، خواهد پرسید: این نظام چه حمایتی از معلولان داشته است؟ اصلاً در ایران قرآن بریل وجود دارد؟ اساساً در ایران کتاب صوتی هست؟
فصل هفتم سخنرانیها و همایشها است. حدود ششصد سخنرانی و پنجاه همایش را یاد کرده است و حتی یک عنوان از این سخنرانیها درباره معلولین نیست یا یک همایشی درباره مثلاً قرآن بریل، خط بریل و قرآن یا کتب صوتی قرآنی وجود ندارد.
فصل هشتم (خادمان برگزیده قرآن کریم) به معرفی کسانی که به قرآن در حفظ، ترویج، قرائت، آموزش و پژوهش خدمت کردهاند، میپردازد. با اینکه دهها شخصیت خادم قرآن در بین معلولین یا افراد عادی هست اما دریغ از یک اسم و یک معرفی.
عجیبتر اینکه کسانی که هم برای معلولین کار کرده و هم برای افراد عادی و خودشان هم معلول نبودهاند مثل مرحوم حسین گلبیدی. فقط به صورت گلبیدی بدون اسم کوچک آمده است.
با اینکه مرحوم گلبیدی از بنیانگذاران فعالیتهای قرآنی در سطح بسیار گسترده بود. او کانون علمی تبلیغی جهان اسلام را در سال 1330 دایر کرد و با تلاش فراوان مسابقات قرآنی میگذاشت و جوایزی مثل سفر حج میداد. این مسابقات عام بود و هم عادیها و هم معلولان شرکت میکردند. اما متأسفانه هیچ اشارهای نشده است.
فصل آخر درباره چاپ و نشر آثار قرآنی است و به پنج مبحث میپردازد: چاپ و نشر قرآن، نشر ترجمه قرآن، نشر تفاسیر، کتابشناسیها، چاپ و نشر کتب علوم قرآنی.
قرآن بریل از سال 1340 در ایران منتشر شد و مؤسسات بزرگی مثل ابابصیر اصفهان یا شوریده شیراز یا رودکی تهران هزاران قرآن بریل منتشر کردهاند. آیا اینها ذیل چاپ و نشر قرآن نمیگنجد؟ نیز ترجمههای بریل و ترجمههای قرآن به زبانهای دیگر که به خط بریل است یا ترجمه قرآن نیست؟
در کتابشناسی بریل که در سال 1375 توسط کتابخانه ملی ایران منتشر شده، و در کتابشناسی آثار صوتی که توسط همانجا منتشر شده دهها عنوان قرآن و آثار قرآنی معرفی شده است. آیا به نظر مؤلفین و آقای ضرغامی اینها کتابشناسی نیست؟ بالاخره هم خود معلولین و هم مؤسسات معلولیتی و هم افراد عادی علاقهمند به امور معلولان، دهها عنوان آثار قرآنی داشتهاند ولی هیچکدام مورد توجه قرار نگرفته و معرفی نشده است. اگر در مقدمه نوشته میشد ما میخواهیم به معلولین نپردازیم و قلمرو ما فلان است، انتظاری نبود؛ اما وقتی مطرح شده میخواهیم همه فعالیتهای قرآنی در 25 سال جمهوری اسلامی را معرفی و گزارش کنیم، انتظار هست، به فعالیتهای معلولیتی هم پرداخته میشد.
یادی از معلولان در سه مورد
در این کتاب ذیل یازدهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم (شروع 9 آبان ماه 82) چنین آمده است: این نمایشگاه در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان افتتاح شد. بخشهای این نمایشگاه را ذیل بینالملل، نرمافزارهای قرآنی، کودک و نوجوان، آثار هنری، خادمان قرآن، بانوان، جوانان، دانشجویان توضیح داده است و در آخر گزارش چند سطر ذیل بخش برنامههای جنبی نمایشگاه چنین نوشته است:
غرفه نابینایان با همکاری مراکز امور توانبخشی نابینایان کشور و دفتر مجامع و فعالیتهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای نخستین بار در نمایشگاه دایر شد. در این غرفه قرآن و کتب مذهبی چاپ شده با خط بریل برای نابینایان عرضه شده بود.
ملاحظه
1- همه بخشهای این گزارش دارای اسم و عنوان مثل بانوان، دانشجویان، کودک و نوجوان است. چرا برای معلولین اسم گذاری نشده و فعالیت درباره آنها؛ فقط با عنوان برنامههای جنبی نمایشگاه عرضه شده است. آیا این نوعی بیاحترامی نیست؟
جنبی است یعنی اصلی نیست و قابل توجه و معتنابه نمیباشد. و این نوعی تحقیر محسوب میشود.
2- مرکز امور توانبخشی نابینایان کشور نام مبهمی است؛ اما اینکه نوشته شده با دفتر مجامع وزارت فرهنگ و ارشاد این غرفه را دایر کردهاند؛ اولاً این دو سنخیتی با هم ندارند یکی فرهنگی و دیگری خدمات پزشکی و اجتماعی است و دوم اینکه ابهام بیشتر شده است.
3- این گزارش تصریح کرده که اولین بار است که چنین چیزی در نمایشگاه برگزار میگردد.
4- این غرفه فقط متعلق به نابینایان و فقط قرآن بریل را عرضه کرده است. با اینکه ناشنوایان، معلولان ذهنی، حرکتی و اجتماعی دهها نوع متعلقات جذاب و مهم دارند. مثل کتاب گویا، دستگاهها، کتاب درشت خط، کتاب با زبان اشاره، و غیره.
اینگونه برخورد با این قشر، یا عمداً و جهت تحقیر آنان است و یا جاهلانه و از سَر بی اطلاعی است و در هر دو صورت با مبانی مذهب و اسلام ناسازگار است. برخوردها و تعاملات معصومین(ع) با معلولین را در زمان خودشان ببینید و فاصله کارهای کنونی با سیره معصومین(ع) و آیات و روایات به دست میآید.
نمایشگاه قرآن کریم در استان هرمزگان در بندرعباس و استان یزد (رمضان 1382)
ضمن گزارش مفصل از فعالیتهای دولتیها و مردم در بندرعباس، فقط یک عبارت آورده: نشست روشندلان قرآنی استان. بدون هیچ توضیح و شرحی.
نیز ضمن گزارش مفصل از فعالیتهای قرآنی در یزد سه کلمه آورده: بخش ویژه نابینایان. بدون هیچ شرحی و توضیحی.
همچنین وقتی فعالیتهای نمایشگاه قرآنی در استان گیلان را بر میشمارد، مینویسد: بخش جنبی: معرفی آثار قرآنی نابینایان.
و در گزارش استان مازندران، پس از توضیح همه قسمتهای و بخشها نوشته است: بخش نابینایان و قرآن؛ بدون هیچ توضیح.
صدها تن را به عنوان خادم قرآن نام برده و معرفی کرده، البته بدون اشاره به معلولین فقط ذیل معرفی خادمان قرآنی قوچان آورده است:
کاشفی حافظ روشندل کل قرآن کریم.
گزارش تفصیلی 25 نمایشگاه قرآن
این کتاب با اینکه در عنوان آن آمده که گزارش تفصیلی 25 نمایشگاه است، ولی صرفاً به خود نمایشگاهها نمیپردازد بلکه به جلساتی که جنب نمایشگاه تشکیل میشده، آثار عرضه شده، افراد بازدید کننده و خلاصه به حواشی هم پرداخته است. یعنی کل فعالیتهای یک ساله هر استان را ذیل نمایشگاه قرآنی آن استان توضیح میدهد و گزارش میکند.
با مطالعه دقیق این کتاب هیچ گزارشی تحلیلی و تفصیلی درباره معلولین یافت نشد با اینکه در سال 1382 معلولان کشور بسیار فعال بودند و در نمایشگاهها به ارائه آثار خلاقانه خود میپرداختند. این کتاب هم مثل کتاب قبل است.
یادی از معلولین در یک مورد
این کتاب ذیل 25 استان فعالیتهای قرآنی را بر شمرده و گزارش داده و فقط در یک مورد در حدّ اسم بردن از نابینایان یاد کرده است. در استان یزد، بخشهای مختلف نمایشگاه را توضیح میدهد: مثل بخش خادمان قرآن، بخش کودک و نوجوان و در پایان غرفههای ویژه را معرفی میکند. یعنی فعالیتهایی که در حدّ بخش نمایشگاهی نیست و کوچک در حدّ غرفه است. مثل غرفه شهید صدوقی، غرفه صحافی قرآن و بالاخره غرفه نابینایان. ذیل این غرفه مینویسد:
این غرفه با همکاری جامعه نابینایان یزد و در غرفهای به متراژ 30 متر مربع تدارک دیده شده بود. در این غرفه قرآنهایی ویژه نابینایان و با خط بریل در قطعهای مختلف در معرض دید همگان قرار گرفته بود.
تعدادی از نابینایان استان روش استفاده از ماشینهای تایپ خط بریل و الفبای خط بریل را به بازدیدکنندگان آموزش میدادند. نرمافزارهای قرآنی ویژه نابینایان که بیشتر به صورت صوتی بود نیز در این غرفه به نمایش گذاشته شد و مورد استقبال قرار گرفت.
ملاحظات
1- غرفهای به همت یک نهاد معلولیتی مردمی در نمایشگاه یزد دایر شده و با استقبال مردم مواجه شده است. ابتکارات خوبی هم داشتهاند. اگر این مؤسسه مردمی همت نمیکرد در همین حد هم به مردم معرفی نمیشدند. این درس خوبی برای معلولین در همه شهرها است که هر مقدار توانند خود را عرضه کنند.
2ـ اما خجالتآور است که کل فعالیتهای قرآنی معلولین یک استان در سی متر مربع نمایش داده شود. قطعاً اگر سازمان بهزیستی اقدام میکردند، آبرومندانهتر میشد.
3ـ فقط قرآن بریل و دستگاه بریل و برخی نرمافزارها را آوردهاند که بهتر از جاهای دیگر است. اما دهها جذابیت در بریل هست که که قابل نمایش برای مردم است، مثل:
* نمایش تاریخچه خط بریل با عکس و فیلم و تابلوهای مکتوب
* نمایش کار دستگاه بریل و توضیح برای بازدیدکنندگان
* توضیح خط بریل برای بازدید کنندگان و یاد دادن یک واژه به بریل به عنوان یادگاری مثلاً اسم هر بازدید کننده به بریل چاپ شود و به او داده شود.
در دانشکده سوآز لندن مثل این را دیدم. روی کاغذی به قطع 7×10 اسم بازدید کننده به بریل و بینایی نوشته میشد. زیر آن نوشته شده بود اهدایی از طرف فلان مؤسسه. پشت این کاغذ عبارت بود: آیا میدانید کسانی که چشم ندارند چگونه مطالعه میکنند؟ آیا میدانید چشم آنها سر انگشت آنها است؟ آری نابینایان با نوک انگشت و لامسه کلمات را میخوانند. یا با گوش کتاب صوتی را میشنوند. پس به سختی کار آنان واقف شوید.
یک صف چند ده نفری تشکیل میشد و افراد این کارتها را میگرفتند و به صورت زیبا و تابلو در محل زندگی یا کار نصب میکردند.
این ابتکار تأثیر عمیق و گسترده بر جای گذاشته بود.
* نمایش سیر تحولات خط بریل مثل لوح و قلم و پرکینز و کامپیوتر شدن
* نمایش کار با لوح و قلم و پرکینز
* در همان نمایشگاه لندن، یادگاری به دانشآموزان متوسطه لوح و قلم هدیه میداند به شرط اینکه اسم کوچک خود را بنویسند. اینها هم کارت زیبا داشت.
کنار این بساط صندوقی بود و نوشته شده بود هر کسی علاقه دارد به این پروژه مساعدت کند یا مبلغ لوح و قلم را در این صندوق بیندازد.
* نمایش انواع دستگاههای پرکینز
* نمایش انواع قرآنهای بریل
خلاصه با ابتکاراتی میتوان بخش بریل را شلوغترین بخش نمایشگاه کرد.
کتاب گزارش جشن رمضان 1394
این کتاب فعالیتهای قرآنی دولت آقای حسن روحانی را معرفی میکند، البته فقط یک سال را. قبلاً مشخصات این کتاب آمده و از تکرار آن خودداری میکنیم.
در بخش استان آذربایجان شرقی، نمایشگاه قرآن و عترت را گزارش نموده و مینویسد: سیزدهمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تبریز از نهم تا سیزدهم مهرماه 1394 با حضور مقامات برگزار گردید. همزمان با این نمایشگاه، نمایشگاه قرآن و عترت هم در همان محل برپا شد. نمایشگاه قرآن و عترت شامل بخشهای مختلف بود. از جمله برگزاری مسابقات قرآنی و محفل انس با قرآن و مراسم افطاری در مؤسسه فرهنگی هنری نابینایان بصیر تبریز از برنامههای جنبی نمایشگاه قرآن و عترت بود.
غیر از این مورد، ذیل استان اصفهان در بخش محافل تواشیح مینویسد: در محفل تواشیح و پس از اجرای برنامه توسط نوجوانان بینه، انگشتر اهدایی مقام معظم رهبری به عارف اسدی عضو روشندل گروه نوجوانان بینه تقدیم شد.
همچنین به هنگام گزارش فعالیتهای قرآنی در استان خراسان جنوبی، ضمن برشمردن فعالیتها مینویسد: آموزش نابینایان و معلولین. البته بدون هیچ توضیح و شرحی. یعنی یکی از فعالیتهای جاری در این استان آموزش حفظ و قرائت قرآن به معلولین و نابینایان است.
فعالیتهای نابینایان و دیگر معلولان در سال 1394 بسیار گسترده بوده ولی چگونه معاونت قرآن و عترت این فعالیتها را ندیده و به گزارش آنها نپرداخته، موجب تعجب است.
کتاب گزارش عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 84-89
این کتاب گویای فعالیتهای دولت آقای احمدینژاد در سالهای 84 تا 89 است. در هشت فصل فعالیتها و اقدامات این دولت را معرفی کرده است. یک فصل آن به نام قرآن و مسجد به فعالیتهای قرآنی پرداخته است. ولی هیچ جا نه تنها گزارش از فعالیتهای معلولان ندارند حتی اسم هم نبرده است.
بخش قرآنی این کتاب به دقت و سه بار مرور شد و حتی یک مورد اشاره به فعالیتهای قرآنی معلولان ندارد.
عبرت آموزی
قرآن کریم در سوره عبس از رو برگرداندن و عبوس شدن یک فرد نسبت به یک نابینا، با شدت این عمل را محکوم کرده است. نابینایی وارد مسجد میشود. رسول خدا(ص) و جمعی از سران قریش و نخبگان مسلمانان نشسته بودند. آن نابینا چون نمیدید. شروع میکند به داد و فریاد که ای رسول خدا(ص) کجایی؟ میخواهم از شما مسئلهای بپرسم و… .
یکی از افراد جمع رو برگرداند و با چهره عبوس اظهار ناراحتی کرد.
خداوند در همین موقع آیات نخست سوره عبس را فرستاد و این گونه برخود با یک نابینا را به شدت محکوم کرد. توجه کنید، نه فحشی داده، نه حرفی زده، نه اقدام عملی کرده فقط چهره درهم کشیده و سرش را چند درجه برگردانده است. خداوند این را نوعی بیاحترامی به نابینا دانسته و محکوم کرده است.
این قضیه را با انتشار اسناد رسمی در یک نظام اسلامی مقایسه کنید. اینکه کاملاً از معلولین رو برگردانند و به آنان هیچ توجه و اهتمامی نشان ندهند، از هیچ یک از تلاشهای آنان اسم نبرند، هیچ کدام از خدمات بسیار بزرگ آنان را معرفی ننمایند؛ آیا این به مراتب بدتر و قبیحتر از رو برگرداندن یک نفر از یک نابینا نیست؟
بر اساس روایات جامعهای که به دو قشر یتیمها و آسیب دیدگان معلول توجه نمیکند و اهتمام ندارد؛ منتظر بدترین عقوبتها باید باشد. آیا بدبختیهای جامعه ما نتیجه عمل ما با این اقشار نیست.
وقتی سخن از نابینا و ناشنوا و فاقد توان حرکتی میکنیم، گاه فکر میشود از افرادی حرف میزنیم که گوشه خیابان به گدایی مشغولاند. در حالی که معلولان فراوانی هم اکنون به عنوان استاد دانشگاه تهران یا دانشگاه شریف و دیگر دانشگاهها فعالیت دارند. نابینای مطلقی است که چند سال به عنوان استاد برتر و نمونه در دانشگاه تهران تقدیر نامه دریافت کرد. عضو شورای شهر تهران دکتر صابری نابینا است و از بهترین حقوقدانان و وکلای ایران محسوب می شود.
معلولان ایران آنقدر عزت نفس و حیا دارند که تا کنون نسبت به حقوق خود اقداماتی مثل تظاهرات عمومی نداشتهاند. با اینکه بعضی از آنها حدود پنجاه هزار تومان حقوق دریافت میکنند. کدامیک از اقشار در ایران این همه به فرهنگ، به مدنیت به تولید ملی خدمت کرده و در عوض این همه در حق آنها ظلم شده است. در امور قرآنی بر اساس آمارها، معلولین نسبت به دیگر اقشار بیشترین حافظان، قاریان و غیره را دارند. آیا حق آنها نبود یک فصل کوچک درباره آنها آورده شود؟
فصل پنجم: فعالیتهای قرآنی مردمی
فعالیتهای قرآنی معلولان در دوره جدید در همه کشورها رشد و توسعه چشمگیر یافته است. در ایران هم این فعالیتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 همواره رو به رشد بوده است. این فصل شمهای از فعالیتهای این دوره را تبیین مینماید.
معلولان در همه ادوار تاریخی، با حداکثر تلاش سعی کردهاند وظیفه خود را به انجام رسانده تا تلقی نشود آنان سربار و کَلّ جامعه هستند. به ویژه در عرصه مذهب فراوان کوشیده و در زمینه قرآن همیشه حافظان، قاریان بزرگی از آنان مطرح بوده است.
این فصل درصدد تبیین و گزارش فعالیتهای آنان است. البته گزارش فعالیتهای قرآنی معلولان در همه شهرهای کوچک و بزرگ نیاز به پیگیریهای فراوان دارد. زیرا فعالیتهای قرآنی معلولان در ایران بسیار گسترده بوده و هست. از طرف دیگر حتی یک منبع در اختیار نداریم. چون کاری منتشر نشده است. البته دفتر فرهنگ معلولین مشغول جمعآوری اسناد و مدارک است بلکه روزی بتوان کتاب جامعی در این زمینه عرضه کرد ولی اکنون شمه و مختصری از فعالیتها را معرفی میکنیم.
تا سال 57: پیش از پیروزی انقلاب
پیش از انقلاب، معلولینی که گرایش مذهبی داشتند، در کنار مردم مذهبی فعالیتهای خود را مساجد یا در خانهها در قالب جلسات قرآنی یا هیئتهای مذهبی ادامه میدادند. در هر شهر مذهبیها چندین هیئت و مراسم داشتند؛ به ویژه در ماه رمضان ظهرها و شبها جلسات قرآن در اکثر مساجد و تکایا بر پا میشد.
اما مهمترین رخدادهای قرآنی و اهمّ فعالیتهای قرآنی معلولان در مراکز فرهنگی و آموزشی مثل ابابصیر اصفهان یا شوریده شیراز جریان داشت. لازم به ذکر است مدارس و مراکز فرهنگی و آموزشی پیش از انقلاب دو دسته بودند. بعضی از آنها رویکرد دینی و مذهبی داشتند مثل ابابصیر و برخی نسبت به دین، گرایش و علاقهای نداشتند، البته ضد دین و مذهب هم نبودند. هر چند زندگینامه بسیاری از مدیران و مسئولان آنها گویای این است که آنان علقه و علاقه مذهبی داشتند. مثل مرحوم باغچهبان که شخصیت خاصی داشت به اسلام علاقه داشت گاه مناسک دینی را مراعات میکرد. اما در اداره مرکز و مدرسه برنامهای و جایگاهی برای مذهب در نظر نگرفته بود. البته این مسئله علتهای مختلف دارد که فعلاً نمیخواهیم به آن بپردازیم.
امّا مراکزی بودند که ویژه معلولین بود و رویکرد مذهبی هم داشتند. اهم آنها ابابصیر در اصفهان بود.
کلاسهای آموزش عربی، آموزش قرآن به خط بریل، جلسات قرائت و حفظ قرآن و برگزاری مسابقات در ابابصیر انجام میگرفت. حتی مربی قرآنی تربیت میکردند تا بتوانند در سطح جامعه کلاس بر پا کنند. آقای عبداللّه معطری (متولد 1308) جزء نخستین کسانی است که به نابینایان در شیراز قرآن یاد میداد آن هم از روی متن بریل. این اتفاق مربوط به سال 1341 است. به نابینایان دیکته و املای بریل بر اساس متن قرآن میگفت و آنان با لوح و قلم مینوشتند. چند سال بعد یعنی در سال 1348 جزء سیام قرآن را به خط بریل با تیراژ محدود منتشر میکند. این فعالیت توسط محمدحسن وجدانی و زیر نظر عبداللّه معطری انجام میپذیرد. از این به بعد نابینایان متن قرآن در اختیار داشتند و در جلسات قرائت یا دیگر فعالیتها از روی این متن مطالعه میکردند. پس از شوریده در سال 1348 مدرسه ابابصیر در اصفهان برای نابینایان آغاز به کار میکند و در سطح وسیع قرآن بریل منتشر و در اختیار دانشآموزان قرار میدهد. نیز جلسات مختلف قرآن برای دانشآموزان بر پا مینماید.
البته در سال 1333 مرحوم حسین گلبیدی مدرسه کر و لالها را تأسیس میکند و یکی از فعالیتهای گلبیدی آموزش قرآن به ناشنوایان بوده است.
سال 58 به بعد: پس از پیروزی انقلاب
معلولان همپای مردم و در کنار مردم در همه جریانهای ملی و میهنی مشارکت داشتند. پس از پیروزی انقلاب با توسعه فعالیتهای قرآنی در جامعه معلولین هم فعالیتهایشان را گسترش دادند. از سال 1360 سازمان اوقاف و امورخیریه، مسابقات قرآنی را آغاز کرد و معلولین هم در کنار مردم در این مسابقات حضور داشتند. سند ما برای این حضور پرس و جوهایی است که از خود معلولین داشتهایم و گفتهاند در آن سالها در جلسات قرآنی شرکت میکردهاند. اما سند مکتوب و منتشر شده در این زمینه هنوز رؤیت نشده است.
به تدریج معلولان هر شهر تشکل مستقل برای خودشان ایجاد کردند و جلسات مستقل قرآنی در مساجد یا مدارس یا تکایا راه انداختند. در این زمینه هم سند مهمی نداریم جز منقولات تا سال 1387 که سند مکتوبی هست که نشان میدهد پس از انقلاب اسلامی اولین مسابقات سراسری قرآن کریم ویژه معلولان جسمی و بیست و هفتمین دوره مسابقات ویژه نابینایان در 11 شهریورماه 1387 برگزار شده و آیت اللّه صافی هم پیامی به این مسابقات ارسال کرده است. در ابتدای خبری که توسط خبرگزاری رسا مخابره شده آمده است:
به مناسبت برگزاری بیست و هفتمین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم ویژه نابینایان و اولین دوره مسابقات سراسری قرآن کریم ویژه معلولان جسمی پیامی از سوی حضرت آیت اللّه صافی گلپایگانی صادر شد.
از این خبر به دست میآید که مسابقات قرآنی ویژه نابینایان از سال 1360 وجود داشته است. یعنی تا الآن 36 سال و 36 دوره مسابقه نابینایان به صورت سراسری و کشوری برگزار شده است. برای معلولین جسمی ـ حرکتی از 87 برگزار شده یعنی 19 دوره مسابقه باید برگزار شده باشد.
آموزش قرآن به ناشنوایان برای نخستین بار در تبریز
میر خلیل موسوی رئیس مرکز فرهنگی اسلامی ناشنوایان تبریز درباره برگزاری کلاسهای آموزش قرآن به ناشنوایان تبریزی برای نخستین بار در استان با هزینهی خود ناشنوایان مطالبی را به خبرگزاری مهر در 8 مهر 1392 گفته است.
با توجه به اینکه آموزش قرآنی برای ناشنوایان در تبریز وجود ندارد، این مرکز اقدام به برگزاری کلاسهای قرآنی کرده است تا ناشنوایان نیز بتوانند مانند سایر افراد جامعه آموزههای قرآنی را الگوی زندگی خود قرار دهند.
برگزاری این جلسات با هزینههای خود ناشنوایان در مسجد امام زمان خلیل آباد تبریز انجام می شود.
به نظر آقای موسوی با توجه به اینکه ناشنوایان از مسائل احکام هیچ اطلاعی ندارند و تا به حال کسی برای آموزش آنها اقدامی انجام نداده است، از روحانیون برای آموزش احکام ناشنوایان درخواست شده اما به علت مشکل تفهیم قبول نکردند. موسوی مهمترین هدف از برگزاری کلاسهای قرآن و احکام را تربیت روحانیون ناشنوا دانست و افزود: با برگزاری کلاسهای آموزشی احکام برای تربیت روحانیون ناشنوا تلاش میکنیم، اما به علت تازه بودن موضوع کسی برای آموزش حاضر نمیشود.
نیز او گفته است: امکانات محدود جوابگوی آموزش برگزاری این کلاسها نیست و تا کنون برای حمایت از این دورهها دست یاری به ارگانهای متولی دراز کردهایم که بینتیجه بود. حوزه علمیه تبریز ناشنوایان را برای تحصیلات حوزوی قبول نمیکند. موسوی از حمایت حوزه علمیه قم از تحصیلات ناشنوایان خبر داد و گفت: طبق درخواستی که از حوزه علمیه قم انجام شده است ناشنوایان برای تحصیل حوزوی می توانند در قم به تحصیل بپردازند.
لازم به ذکر است تا کنون از برگزاری این کلاسها خبری دریافت نشده و خود آن مرکز هم مطلبی منتشر نکرده است. حال باید از بهزیستی به عنوان اصلیترین نهاد معلولین پرسید شما چکار کردهاید. آیا در این زمینه حتی یک قدم برداشتهاید؟ آیا نمیشد به جای مسابقات مکّرر و پر هزینه بینالمللی در یاد دادن قرآن به فرزندان ایران اقدام میشد؟
معلولین ذهنی و قرآن
کسانی که از ناحیه ذهنی آسیب دیدهاند، همه در یک سطح نیستند و در بین آنان کسانی آموزش پذیر وجود دارد. اینان برنامهریزی و تدبیر همه جانبه نیاز دارند.
اخیراً در خراسان رضوی، محفل با شکوه و نورانی قرآن و عترت، در 10 تیرماه 94 در آسایشگاه معلولین شهید فیاض بخش مشهد برگزار شد.
جمعی از قاریان برجسته مشهدی، به مناسبت ایام ماه مبارک رمضان، جهت خوشحال کردن مددجویان آسایشگاه معلولین شهید فیاض بخش مشهد به این آسایشگاه رفته و ضمن عیادت از این افراد محفلی نورانی را در این مکان برپا کردند.
این محفل باشکوه قرآن و عترت با حضور میهمانانی از جلسه قرآن فاطمیه(س)، جلسه قرآن دانشگاه علوم پزشکی، خاتم الانبیاء(ص) همچون معین صالحی، حافظ کل قرآن برگزار شد.
از دیگر مهمانان این محفل نورانی سه حافظ نوجوان از مسجد هجرت، قاری ممتاز نوجوان، امیرحسین مقیمنیا، اعلمی،مدیر روابط عمومی جامعه قاریان قرآن مشهد و خیل مددجویان عاشق قرآن بودند که در مسجد آسایشگاه حضور داشتند.
بر این اساس اجرای این محفل نورانی برعهده علی غلامی، بنیانگذار این جلسه قرآن بینظیر بود.
فعالیتهای قرآنی در اصفهان
بخشی از تاریخ فعالیتهای قرآنی در کتاب اساتید و قاریان قرآن اصفهان گزارش شده و در جاهایی از آن فعالیتهای قرآنی معلولان را هم آورده است. نیز تشکلهای دیگر مثل ابابصیر فعالیت قرآنی داشتهاند. از قدیم تشکل مردمی فعال در اصفهان حضور داشته و به قرآن میپرداختهاند؛ یکی از آنها بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان است که توسط آقای سید مرتضی نیکزاد در اصفهان در سال 1382 تأسیس شد. خطمشی اصلی این بنیاد انتشارات قرآن و کتب ادعیه به خط بریل و آموزش قرآن کریم است. در کنار این فعالیتها به برگزاری مسابقات قرآنی و برگزاری نشستها و همایشها هم اقدام کرده است.
اتقان نیوز (پایگاه خبری اتحادیه تشکلهای قرآن و عترت کشور) در 6 آبان ماه 1394 گزارش داد:
سید مرتضی نیکزاد مدیر بنیاد قرآن روشندلان اصفهان با اشاره به برگزاری مسابقات علوم قرآن و معارف اسلامی سازمان بهزیستی در استان اصفهان گفت: این مسابقات متشکل از گروههای مختلف تحت حمایت بهزیستی اعم از نابینایان، ناشنوایان و معلولان در رشتههای حفظ 5؛ 10؛ 20 جزء و حفظ کل، قرائت تحقیق و ترتیل و اذان ویژه برادران، در دو گروه سنی زیر 18 سال و بالای 18 سال برگزار میگردد.
مسابقات علوم و معارف اسلامی سازمان بهزیستی که توسط بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان اجرا میشود تا پایان آبان ماه در مرحله اول و در سطح شهرستان و در مرحله دوم در سطح استانها برگزار و افراد برتر نیز به مسابقات کشوری معرفی خواهند شد.
این مؤسسه در مهرماه سال جاری با مشارکت مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران حدود سه هزار جلد قرآن به خط بریل برای دانشآموزان نابینای سراسر کشور که از تابستان 94 مقدمات آماده سازی و چاپ و نشرش انجام گرفته بود منتشر گردید که در نوع خود دستاورد بزرگ و مهمی به شمار میآید.
وی از نشست بعدی اعضای جمعیت قرآنی بانوان قرآن پژوه نابینا در تاریخ شنبه 9 آبان ماه 94 خبر داد.
همچنین ایکنا، (خبرگزاری بینالمللی قرآن وابسته به جهاد دانشگاهی) به تاریخ 9 آبان ماه 1394 گزارش کرد: سید مرتضی نیکزاد، مدیر بنیاد قرآن روشندلان اصفهان با اشاره به برگزاری مسابقات علوم قرآن و معارف اسلامی سازمان بهزیستی در استان اصفهان گفت: این مسابقات متشکل از گروههای مختلف تحت حمایت بهزیستی اعم از نابینایان، ناشنوایان و معلولان در رشتههای حفظ 5؛ 10؛ 20 جزء و حفظ کل، قرائت تحقیق و ترتیل و اذان ویژه برادران، در دو گروه سنی زیر 18 سال و بالای 18 سال برگزار میشود.
نیکزاد با اشاره به زمان برگزاری این مسابقات افزود: مسابقات علوم و معارف اسلامی سازمان بهزیستی که توسط بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان برگزار میشود تا پایان آبان ماه در مرحله اول و در سطح شهرستان و در مرحله دوم در سطح استانها برگزار و افراد برتر نیز به مسابقات کشوری معرفی میشوند.
مدیر عامل بنیاد قرآن روشندلان در ادامه انتشار سه هزار جلد قرآن به خط بریل را دستاوردی بزرگ عنوان کرد و گفت: این مؤسسه در مهرماه سال جاری با مشارکت مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی ایران حدود سه هزار جلد قرآن به خط بریل برای دانشآموزان نابینای سراسر کشور که از تابستان 94 مقدمات آماده سازی و چاپ و نشرش انجام گرفته بود منتشر شد که در نوع خود دستاورد بزرگ و مهمی به شمار میآید.
ملاحظات
1ـ این مسابقات با حمایت و پشتیبانی سازمان بهزیستی انجام شده؛ البته مردم هم در اجرای آن مشارکت داشتند.
2ـ در عنوان و تیتر و نیز در متن گزارش آمده که این مسابقات علوم و معارف اسلامی است. اما چه متونی مورد استفاده قرار میگیرد معرفی نشده است. فقط از سه هزار قرآن به خط بریل یاد شده است.
3ـ مسابقات ناشنوایان و دیگر معلولان چگونه است و به چه روشی اجرا خواهد شد، نیز اطلاعرسانی نشده و نکتهای گفته نشده است.
4ـ چرا در مسابقات فقط از یک قرآن و قرآنهای یک ناشر استفاده میشود؛ برای حمایت از دیگر ناشران قرآنی اگر از قرآنهای آنان هم استفاده شود مناسب است.
5ـ آقای نیکزاد معمولاً قبل از مسابقات مصاحبه و اطلاعرسانی دارد ولی پس از همایش و نشست هیچ گزارشی عرضه نشده است. روش ایشان در دیگر موارد هم همینگونه است.
با اینکه گزارش از حوادث روز یا روزهای نشست مهم است و میتواند برای حوادث بعد تجربهآموز باشد. در مواردی هم که گزارش داده شده بسیار مختصر و در حدّ چند سطر است. مثل مورد زیر: بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان اصفهان مسابقه تفسیر سوره حجرات را در دی ماه 1394 در اصفهان برگزار کرد. در پایان مسابقه بیانیهای به صورت زیر منتشر کرده است:
مسابقه تفسیر سوره حجرات در بنیاد فرهنگی قرآن روشندلان
به فضل و مدد الهی در نشست قرآن پژوهان نابینا و خانوادههای محترمشان که به مناسبت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله حسین(ع) در بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان برگزار گردید. مقدمات برگزاری مسابقه تفسیر سوره مبارکه حجرات از استاد معزز محمدعلی انصاری فراهم گردید و نهایتاً در روز پنجشنبه 17 دی ماه سال 1394 مرحله نهایی این مسابقه در بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان برگزار گردید. در این مسابقه خواهران و برادران قرآن پژوه روشندلان پاک ضمیر در محیطی مناسب و معنوی به سؤالات کتبی مسابقه تفسیر سوره حجرات پاسخ دادند. در پایان لازم است از همکاری همه دست اندرکاران تشکر و قدردانی گردد.
امید است در این مسیر پر افتخار اما دشوار مسئولین و خیرین محترم عرصههای فرهنگی از جمیع جهات حمایت و آن را هدایت نمایند.
نتایج مسابقه تفسیر سوره مبارکه حجرات از استاد محمدعلی انصاری در بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان 17/10/94
تذکر: نمرات ذیل مخصوص افرادی میباشد که امتیاز آنها 20 به بالا شده و از اعلام نتیجه دیگر افراد که امتیاز کمتری کسب کردهاند خودداری کردهایم.
منصوره مظاهری 29، مریم السادات ابطحی 29، سید حسین ابطحی 28، فاطمه میرزا علیان 26، زهرا عنایتی 25، عصمت باقریان 24، نفسیه منصوری 24، زهرا مرادمند 23، حوا ثابتی 22، نعیمه فرهنگ 22، فهیمه عنایتی 22، خدیجه شریفیان 22، فرزانه حدادی 20، فاطمه فرجی 20.
با تشکر و دعای خیر
بنیاد فرهنگی قرآنی روشندلان
ملاحظه
لازم بود درباره، هدف این مسابقات، تعداد شرکت کنندگان، تیپ شناسی آنان، پرسشها، متون مورد استفاده و قابل مطالعه، تأثیرات و پیامدها، نتایج به دست آمده و دیگر موضوعات مهم اطلاعرسانی میشد و اخبار و اطلاعات صحیح در اختیار مردم گذاشته میشد. اما چند سطر درباره رخداد مهم قرآنی مثل مسابقه تفسیر سوره حجرات، پیامدهای مطلوبی به دنبال نخواهد داشت.
نشستها اعم از همایشها یا مسابقات سه بُعد پیش از نشست، روز نشست (یا روز مسابقه) و بعد از نشست و مسابقه دارد. نشستهایی مؤثر خواهد بود که به هر سه بعد توجه کنند و بتوانند به صورت عامل مؤثر در فرهنگ سازی از آن بهرهمند گردند.
این همه نشست و مسابقه قرآنی در ایران برگزار شده است ولی در منابع مکتوب و منتشر شده هیچ بازتابی ندارد. در رسالهها و پایان نامههای دانشگاهی انعکاس ندارد. زیرا گزارشهای عالمانه و کارشناسانه و حتی انتقادی از این نشستها عرضه و منتشر نشده است.
در واقع مدیریت این مسابقات به چشم رخداد و کالای یک بار مصرف نه رخداد تداومدار و بسط یابنده در تاریخ و ریشهدار در فرهنگ ملی و اسلامی به آن نگاه میکنند. دیگران هم همینگونه به آن نگاه کرده و از آن تلقی رخدادی ماندگار و قابل تعمیم ندارند. با اینکه هزینهها و وقت، انرژی و نیروی انسانی فراوان مصروف یک رخداد میگردد و باید با کمک گرفتن از کارشناسان در ماندگاری و بسط آن کوشید.
گروه اعزامی به مسابقات 1395 در مشهد مقدس از اصفهان، نتایج قابل قبولی کسب کردند. مثل دیگر شهرها پس از بازگشت از مشهد مقدس و پس از دو ماه در اصفهان هم از متسابقین تقدیر به عمل آمد و جوایزی به آنان داده شد. گزارشی در این باره هست که گویای فعالیتهای قرآنی در اصفهان است. در این گزارش آمده است:
همچنین سی و دومین دوره مسابقات علوم قرآنی و معارف اسلامی سازمان بهزیستی با همکاری بنیاد قرآن روشندلان اصفهان در مرداد و شهریورماه 93 در استان اصفهان برگزار شد. در این دوره مسابقات 700 نفر قرآنآموز شرکت کردند که مسائل فنی و داوری به عهده داوران و کارشناسان بنیاد قرآن روشندلان اصفهان بوده است. نیز بنیاد قرآن روشندلان اصفهان حدود 30 نفر از نابینایان حافظ قرآن را در اولین دوره مسابقات شهر قزوین شرکت داده است که بیشترین تعداد شرکت کننده در این مسابقه از بنیاد قرآن روشندلان اصفهان بودهاند.
مراسم اختتامیه جشنواره قرآن و عترت خانواده بزرگ بهزیستی استان اصفهان، با حضور دکتر صادقی مدیرکل و معاونین بهزیستی استان اصفهان، نیکزاد رئیس بنیاد قرآنی روشندلان اصفهان و جمعی از نفرات برتر کشوری این جشنواره در سالن اجتماعات اداره کل بهزیستی استان اصفهان برگزار گردید.
در ابتدای این جلسه حمیدرضا صادق گلی دبیر شورای فرهنگی بهزیستی استان اصفهان با ارائه گزارشی از نحوه برگزاری سی و دومین مسابقات قرآنی گفت: به لطف و یاری پروردگار متعال و همدلی مسئولین بهزیستی استان، برای ششمین سال متوالی رتبه نخست این مسابقات را در سطح کشور به صورت تیمی کسب نمودیم. طبق برنامهریزی صورت گرفته با رسیدن آیین نامه جدید از سوی بهزیستی کشور ثبت نام جدید این جشنواره در استان انجام خواهد گرفت.
دکتر صادقی مدیرکل بهزیستی استان اصفهان ضمن عرض تسلیت ایام سوگواری اربعین حسینی و تشکر از دست اندرکاران جشنواره قرآنی گفت: شورای فرهنگی استان اصفهان باید 3 برنامه را در رأس فعالیت خود قرار دهد: اول برنامه فرهنگی استانی ویژه مددجویان، پرسنل و خانوادههای آنان، دوم تربیت و پرورش شرکت کنندگان جدید در مسابقه قرآنی و سوم گسترش آن در همه سطوح است.
ما در لحظه برخورد با مددجویان ممکن است با دیدگاه ترحمی، جبرانی و یا توانمندسازی به این عزیزان نگاه کنیم که دیدگاه توانمندسازی بهتر از همه است زیرا در توانمندسازی ما با سه دیدگاه فرهنگی، شغلی و اجتماعی مواجه میشویم که در این صورت رسالت خود را برای جامعه هدف به درستی انجام دادهایم. در ادامه این جلسه معاونین ضمن تشکر و قدردانی از تمامی کسانی که در زمینه برگزاری این مسابقات فعالیت نمودهاند، حمایت خود را در برگزاری سایر برنامههای فرهنگی اعلام کردند.
در پایان ضمن اهدای لوح سپاس و هدایای نقدی به نفرات برتر جشنواره از دبیران نمونه شورای فرهنگی بهزیستی شهرستانهای استان اصفهان نیز تقدیر به عمل آمد.
رشت
نمونهای از فعالیتهای قرآنی نابینایان و معلولان رشت داریم که جالب است.
مؤسسه قرآن و عترت جابربن عبدالله انصاری، فعالیتش را به صورت رسمی از سال ۸۸ آغاز کرده است. پیش از این تاریخ نیز از حدود سال ۸۳ این مرکز ویژه اکثریت نابینایان و اقلیت کمبینایان فعالیت میکرد. مجوز این مرکز از سوی ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان صادر شده است و مؤسسه زیر نظر دو اتحادیه تشکلهای قرآن و اتحادیه مؤسسات قرآنی ـ مردمی کشور فعالیت میکند.
خدیجه سلگی، مدیر این مؤسسه که از وی در هفتمین همایش بانوان فعال قرآنی که از سوی سازمان اوقاف و امور خیریه برگزار شد، تجلیل صورت گرفت با تأکید بر اینکه آموزش این کودکان به دلیل شرایط ویژهای که دارند نیازمند آموزش چهره به چهره و صرف زمان بسیاری است، گفت: آموزش هر شاگرد نابینا معادل ۱۰ شاگرد بینا زمانبر و هزینهبر است و لذا برای دستیابی به بازدهی مطلوب علاوه بر آموزش چهره به چهره معلم با فراگیران، باید تعداد معینی قرآنآموز نابینا در کلاس حضور داشته باشند.
مدیر مؤسسه قرآن و عترت جابربن عبدالله انصاری با اشاره به اینکه تنها راه ارتباطی روشندلان با قرآن، حفظ آیات کلام الله است، اضافه کرد: برخی از این افراد روشندل حتی نیازمند بهره گرفتن از وسایل کمک آموزشی چون وسایلی که امکان پخش و ضبط دارد و همچنین قلمهای هوشمند قرآنی جهت تسهیل در امر آموزش هستند تا بتوانند به راحتی به امر حفظ قرآن بپردازند.
این مؤسسه در کنار فعالیتهای قرآنیاش، فعالیت فرهنگی ـ هنری نیز دارد که در آنها نیز حائز رتبه بوده است. چون راهاندازی گروه تواشیح، سرود و تئائر که میتوان به اجرای گروه سرود مؤسسه در مسابقات سازمان بهزیستی در سال ۹۰ که حائز مقام اول و اجرای گروه تواشیح مؤسسه در مسابقات سازمان بهزیستی در سال ۹۱ اشاره کرد، همچنین در مسابقات اوقاف و امور خیریه نیز در سال ۹۲ حائز رتبه دوم شناخته شد.
سلگی در ادامه با تأکید بر اینکه حضور قرآنآموزان نابینا در بخش کتبی مسابقات عمومی، نیازمند حضور منشی همراه با نابینا است، عنوان کرد: این مؤسسه حتی دارای قرآنآموز روشندلی چون امیدرضا رحیمی، فرهاد مشفق، منصور جعفری، صغری سلمانزاده، خدیجه میرشهیدی، صغری صفرنژاد و زهرا خسروی است که در مسابقات قرائت تحقیق، ترتیل، مفاهیم و تفسیر قرآن دارای رتبههای برتر هستند.
مدیر مؤسسه قرآن و عترت جابربن عبدالله انصاری با اشاره به این که این مرکز دارای ۲۰۰ قرآنآموز است، عنوان کرد: ارائه تمامی خدمات به قرآنآموزان این مؤسسه به دلیل جذب این روشندلان به قرآن و بهرهگیری از کلام و آموزههای الهی و مهمتر از آن چشیدن از این مائده خداوندی، رایگان است. همچنین سعی شده است تا با رایزنیها و جذب خیرین و استفاده از ظرفیت واحد قرآن و عترت بهزیستی استان، خدماتی به صورت رایگان چون اعزام گروهی به مشهد مقدس انجام شود.
سلگی با اشاره به اینکه در این مرکز سعی شده است تا با حداقل امکانات، زمینههای انس با قرآن مهیا شود، عنوان کرد: اثربخشی بهتر دورههای این مؤسسه و برگزاری دورههای آموزشی با کیفیتتر، نیازمند جذب حمایت مالی خیّرین است که در این میان از حمایتهای به موقع مؤسسه خیریه «با دستهای شکوفا» به منظور تسهیل امور قدردانی میکنم.
مدیر مؤسسه قرآن و عترت جابربن عبدالله انصاری با تأکید و تشکر از حمایتهای اداره بهزیستی اظهار کرد: همان میزان که نیازمند حمایتهای خیرین و مردمی در مراکز سالمندان و نگهداری هستیم، نیازمند تغذیه روح کودکان و توجه ویژه به فراگیران قرآن نابینا هستیم و خیرین بدانند که با حمایت کردن از فعالیتهای مؤسسات قرآنی، حامی یک حافظ و قاری میشوند. گفتنی است، قرآنآموزان نابینای این مؤسسه نیازمند وسیله ایاب و ذهاب هستند که هزینه زیادی در بردارد. همچنین برای بهرهمندی بهتر قرآنآموزان روشندل مؤسسه جابر بن عبدالله انصاری، دوره حفظ از طریق ارتباط تلفنی مهیا شده است و افراد روشندلی که تمایل دارند در این دوره شرکت کنند، طی تماس تلفنی میزان محفوظاتشان پیگیری میشود.
یادآور میشود، مؤسسه فرهنگی ـ قرآنی جابربن عبدالله انصاری به نشانی رشت، خیابان سردار جنگل، کوچه عطا آفرین واقع شده است.
فعالیتهای قرآنی در شیراز
بنیاد توانگران کارآفرین نور در سال 1385 تأسیس شد. از سال نخست تأسیس تا کنون محور بسیاری از فعالیتهای قرآنی در شیراز بوده است. گزارشی از برخی فعالیتهای این مؤسسه در شیراز تقدیم میگردد.
لازم به ذکر است بنیاد توانگران کارآفرین نور قبلاً به نام مؤسسه نابینایان وصال فعالیت داشته است. واحد فرهنگی بنیاد خود مؤسسهای به نام مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت عین الیقین است.
نخستین دوره مسابقات قرآن: این مسابقات ویژه کم بینایان و نابینایان در شیراز در مردادماه 1385 برگزار شد. ایدهی برگزاری مسابقات قرآن، به عنوان یکی از اهداف فرهنگی ـ قرآنی مجموعه از ابتدا و همزمان با ثبت مؤسسه نابینایان وصال، وجود داشت و در شمار برنامههای فرهنگی مؤسسه گنجانده شده بود.
در سال 1385 به عنوان آغازین سال اجرای مسابقات؛ برنامهها از 31/5/85 به مدت دو روز و در سطح استانی برگزار شد و 30 شرکت کننده از نقاط مختلف استان فارس، در رشته حفظ آخرین جزء قرآن کریم، با یکدیگر به رقابت پرداختند.
در این سال، خوابگاه دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، برای محل اسکان خواهران و برادران در نظر گرفته شد و سالن اجتماعات سازمان آب استان فارس نیز، به برگزاری مراسم افتتاحیه و اختتامیه اختصاص یافت.
در این دوره از رقابتها که بخشی از داوری آن را آقای علی اسکندری، از حافظان کل قرآن کریم، بر عهده داشتند. خانم اعظم آزادی، از شرکت کنندگان دو معلولیتی مسابقات (بینایی و شنوایی)، با به دست آوردن مقام نخست، هزینهی یک سفر حج عمرهی مفرده را به عنوان هدیه دریافت کردند و پنج سفر زیارتی به مشهد مقدس نیز، به پنج برگزیده دیگر اهدا شد. همچنین به رسم یاد بود، نسخههای بریل قرآن به دیگر شرکت کنندگان تقدیم شد. شایستهی یادآوری است که این جوایز، با همیاری آیت الله سید علیاصغر دستغیب، جناب آقای معطری و فرهنگسرای قرآنی شهرداری تهران تهیه شد.
دومین دوره مسابقات قرآن: این مسابقات ویژه کم بینایان و نابینایان در مردادماه 1386 برگزار شد. رقابتهای این دوره از تاریخ 31/5/86، به مدت دو روز با حضور 40 شرکت کننده از استانهای فارس و اصفهان، برگزار شد.
شرکت کنندگان در خوابگاه دانشگاه علوم قرآنی شیراز، اسکان یافتند و سالنهای دانشکده مهندسی شماره 1 دانشگاه شیراز، برای برگزاری مراسم افتتاحیه و اختتامیه در نظر گرفته شد.
شرکت کنندگان در سالن امیرکبیر دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز، در رشته حفظ دو جزء آخر قرآن کریم، با داوری آقایان ذاکری و راسخی و خانم معصومه احمدی به رقابت با یکدیگر پرداختند.
جوایز این دوره از مسابقات نیز، با یاری آیت الله سید علیاصغر دستغیب و فرهنگسرای قرآنی شهرداری تهران تأمین شد.
سومین دوره مسابقات قرآن: این مسابقات ویژه کم بینایان و نابینایان در مردادماه 1387 برگزار شد. این دوره مسابقات، از تاریخ 16/5/87، با حضور 50 شرکت کننده از استانهای فارس، اصفهان، یزد و کرمان آغاز شد و سه روز به طول انجامید.
مجتمع فرهنگی ـ ورزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز «مجتمع ولایت»، به عنوان محل اسکان شرکت کنندگان در نظر گرفته شد.
در مراسم افتتاحیه این دوره، که در تالار حافظ برگزار شد، آیت الله سید علیاصغر دستغیب، نماینده مردم فارس در مجلس خبرگان رهبری و استاد محمد نعمتی، از خادمان کشوری قرآن کریم و قرآن نویس برجسته معاصر، به ایراد سخنرانی پرداختند.
شرکت کنندگان سومین دوره مسابقات قرآن، در رشتههای حفظ جزءهای 28، 29 و 30 قرآن کریم و همچنین رشته قرائت، تسلط مهارت خود را به معرض رقابت نهادند.
کمیته داوری این دوره از مسابقات در گروه برادران متشکل از آقایان قانعی و راسخی بود.
مراسم اختتامیه در سالن کنفرانسهای بینالمللی مجتمع ولایت برگزار شد و در آن خانم خادم الرسول از بانوان فیلیپینی تبعهی جمهوری اسلامی ایران، حاضران را به شنیدن بیانات دلنشین خود مهمان کردند.
هدایای برگزیدگان این دوره، با یاری اداره کل اوقاف و امور خیریهی کشور تأمین گردید و در پایان این مراسم به رتبه آوران اهدا شد.
چهارمین دوره مسابقات قرآن: این مسابقات ویژه کم بینایان و نابینایان در مردادماه 1388 برگزار شد. با تشکیل سه کمیتهی «فنی»، «مدیریت و نظارت بر مسابقات» و «اجرایی»، روند برگزاری رقابتها، در این دوره، نظم بیشتری به خود گرفت. پس از بررسی آثار، 53 شرکت کننده از 12 استان فارس، بوشهر، خوزستان، کهکیلویه و بویراحمد، هرمزگان، یزد، کرمان، اصفهان، ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری و سیستان و بلوچستان، برای حضور در مسابقات گزینش و دعوت شدند.
در مراسم افتتاحیه این دوره از مسابقات که در تالار حافظ برگزار شد، مسئولان و سخنرانان مدعو به بیان مطالبی پرداختند.
شرکت کنندگان این دوره، در رشتههای حفظ جزءهای 27، 28، 29، 30، تحقیق (قرائت)، ترتیل قرآن کریم و اذان با داوری آقایان مهبدی، کارگر، راسخی و حسین نعمتی و خانمها گنبدی و زارع در سالن اجتماعات مجتمع تربیت معلم باهنر به رقابت با یکدیگر پرداختند. از نکات قابل توجه این دوره، چنان که یاد شد، افزوده شدن رشته اذان به دیگر رشتههای موجود در مسابقات بود.
مراسم اختتامیه چهارمین دوره مسابقات قرآن (ویژه کم بینایان و نابینایان)، نیز، در همان سالن، با سخنرانی آقای دکتر ایمانی، از اعضای هیئت مدیرهی مؤسسه وصال، برگزار شد.
در پایان این مراسم، هدایای برگزیدگان، که با مشارکت سازمان اوقاف و امور خیریهی کشور تهیه شده بود، به آنان اهدا شد.
شایسته یادآوری است که، در کنار برگزاری مسابقات، برنامههای «محفل انسی با قرآن کریم» و «بازدید از اماکن فرهنگی شیراز» نیز برگزار شد.
پنجمین دوره مسابقات قرآن کریم: این مسابقات ویژه کم بینایان و نابینایان در مردادماه 1389 برگزار شد. پنجمین دوره این مسابقات، از 27 تا 30 شهریورماه 1389، با حضور 58 شرکت کننده، از 11 استان کشور، در 7 رشته، برگزار شد. استانها و تعداد شرکت کنندگان آنها، به شرح زیر است:
فارس (14 نفر)؛ اصفهان (12 نفر)؛ زنجان (6 نفر)؛ چهارمحال و بختیاری (5 نفر)؛ لرستان (5 نفر)؛ همدان (4 نفر)؛ کرمان (3 نفر)؛ کردستان (2 نفر)؛ ایلام (1 نفر)؛ سمنان (1 نفر).
صبح روز یکشنبه 28/6/89، در تالار حافظ، نخست شرکت کنندگان رشته خطابه، با داوری خانمها زهرا کسرایی، وحیده گنبدی و زینب نصیری، به رقابت با یکدیگر پرداختند.
مراسم افتتاحیه این دوره از مسابقات، با تلاوت ملکوتی جناب آقای ذاکری، از قاریان برجسته استان فارس و نواخته و خوانده شدن سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، آغاز شد.
برنامههای مراسم با خوشامدگویی آقای محمدقاسم شایستهنیا، مدیرعامل مؤسسه نابینایان وصال به مهمانان و سخنرانی ارزشمند آیت الله سید علیاصغر دستغیب ادامه یافت. استاد محمد نعمتی نیز، در ضمن بیانات خود، از برکات شریفترین کتاب آسمانی گفتند و خدمت به قرآن را از افتخارات خود دانستند.
این مراسم با اجرای برنامههای قرآن و تواشیح به پایان رسید.
در بعدازظهر همین روز، بخشی از رقابتها در رشتههای اذان (ویژه برادران)، تحقیق (ویژه برادران)، ترتیل (ویژه خواهران) و حفظ 5 جزء اول و آخر، به انجام رسید.
پس از آن، سمیناری با موضوع مهدویت در قرآن، با سخنرانیهای ارزشمند حجت الاسلام و المسلمین نعیمی و استاد هزاوهای، مفسر قرآن و نهجالبلاغه و از استادان روشندل دانشگاه تهران، برپا گردید. در پایان این سمینار، صاحب نظران به پرسشهای مهدوی مهمانان، پاسخ دادند و مسابقه کتاب «المهدی فی القرآن» نیز، برگزار شد.
مسابقات این دوره، در صبح روز دوشنبه 29 شهریورماه 90، با برگزاری بخشی دیگر از رقابتهای رشتههای حفظ، ترتیل و تحقیق، به پایان رسید.
شایستهی یادآوری است که داوری این دوره از مسابقات، در رشتههای مختلف قرآنی و اذان، در بخش برادران، بر عهدهی آقایان محسن فصیحیان، ابراهیم مهبدی و امیر فتحپور بود. در بخش خواهران نیز، شرکت کنندگان با قضاوت خانمها زهرا کسرایی، وحیده گنبدی و زینب نصیری به رقابت با یکدیگر پرداختند.
نشست هماندیشی مشکلات نابینایان، در بعدازظهر همین روز، با حضور شرکت کنندگان و همراهان آنان در سالن کنفرانسهای بینالمللی مجتمع ولایت برگزار شد.
در این جلسه که با استقبال کمنظیر مهمانان نیر روبرو شد و حدود شش ساعت به طول انجامید، آقایان دکتر هزاوهای، دکتر گلچین، جامعه شناس و استاد نابینای دانشگاه تربیت مدرس تهران و دکتر قاسمی، استاد روانشناسی دانشگاه تهران، در سخنانی به تشریح بررسی مشکلات عمومی جامعهی روشندلان کشور پرداختند.
در ادامهی این نشست، مسئولان شهرداری منطقهی 4 شیراز، با ارائه گزارشهایی، طرحها و فعالیتهای انجام شده توسط این نهاد را، به منظور مناسب سازی گذرگاههای شهری، با توجه به شرایط ویژه روشندلان و نیمه بینایان، به آگاهی مهمانان رساندند. این برنامه، با طرح پرسشهای مهمانان و ارائه پاسخهای صاحب نظران، به کار خود پایان داد.
صبح روز سهشنبه 30/6/89، مراسم اختتامیه این دوره از مسابقات با قرائت آیاتی از قرآن مجید توسط آقای محمد بهرامی، از استان لرستان، قاری برتر این دوره، آغاز شد.
این مراسم با سخنرانی آقایان گلریز خاتمی، مدیر کل اداره تعاون استان فارس، دکتر هزاوهای، استاد دانشگاه تهران و اجرای برنامههای قرآنی ادامه یافت.
اسامی برگزیدگان این دوره، به شرح زیر است:
سعیده مسعودی از فارس در رشته خطابه رتبه اول؛ مینا نگهداری از فارس در رشته خطابه رتبه دوم، الهام مظاهری از چهارمحال و بختیاری در رشته خطابه رتبه سوم؛ رضا عابدینی از زنجان در رشته اذان رتبه اول؛ علی کچوییزاده از اصفهان در رشته اذان رتبه دوم؛ احسان مقداری از لرستان در رشته اذان رتبه سوم؛ محمد بهرامی از لرستان در رشته تحقیق رتبه اول؛ مجید دوغانلو از زنجان در رشته تحقیق رتبه دوم؛ محمدرضا نوریان از همدان و محمدعرفان سلیمی از کردستان در رشته تحقیق رتبه سوم مشترک؛ هما خانجانی از همدان در رشته ترتیل رتبه اول؛ فریبا حسینی از زنجان در رشته ترتیل رتبه دوم؛ مریم غلامی از اصفهان در رشته ترتیل رتبه سوم؛ زهرا دهقان از فارس در رشته حفظ 5 جزء اول خواهران رتبه اول؛ صغری علایی از چهارمحال و بختیاری در رشته حفظ 5 جزء اول خواهران رتبه دوم؛ فاطمه ابراهیمی از فارس در رشته حفظ 5 جزء اول خواهران رتبه سوم؛ اسماعیل موسیوند از لرستان در رشته حفظ 5 جزء اول برادران رتبه اول؛ امیرحسین جهین از اصفهان در رشته حفظ 5 جزء اول برادران رتبه دوم؛ ولیالله غیاثوند از همدان در رشته حفظ 5 جزء اول برادران رتبه سوم؛ مریم احمدی خرم از زنجان در رشته حفظ 5 جزء آخر خواهران رتبه اول؛ مهری سلیمیان از اصفهان در رشته حفظ 5 جزء آخر خواهران رتبه دوم؛ شمسی شفیعی از فارس در رشته حفظ 5 جزء آخر خواهران رتبه سوم.
ششمین دوره مسابقات قرآن کریم: این مسابقات ویژه کم بینایان و نابینایان در شهریورماه 90 برگزار شد. با تبدیل مؤسسه نابینایان وصال به بنیاد توانگران کارآفرین نور، رقابتهای این دوره، برای نخستین بار، در سطح کشوری و با سرپرستی مؤسسه فرهنگی قرآن و عترت عین الیقین، واحد فرهنگی بنیاد، برگزار شد؛ بدین ترتیب که فراخوان ارسال آثار برای تشکلها و فعالان قرآنی همهی استانهای کشور ارسال شد.
اعضای بنیاد توانگران کارآفرین نور کار بررسی نحوهی برگزاری نخستین دوره مسابقات کشوری قرآن کریم، اذان و خطابه (ویژه کم بینایان و نابینایان) را با تشکیل نشستی در دهمین روز از فروردینماه 1390 آغاز کردند. پس از انجام برنامهریزیهای مقدماتی، فراخوان ارسال آثار انجام شد. بعد از بررسی آثار رسیده توسط داوران، 104 نفر به حضور در این دوره از مسابقات دعوت شدند.
سپس در جلسات متعددی با حضور اعضای بنیاد توانگران کارآفرین نور، نمایندگان سازمان تبلیغات اسلامی استان فارس و نیک اندیشان و صاحب نظران، پیشنهادها و راهکارهای برگزاری هر چه باشکوهتر این دوره از مسابقات بررسی شد.
در گام نخست، برای اجرای بهتر امور مربوط به مسابقات، سه کمیتهی فنی، اجرایی و فرهنگی و ارتباطات، تشکیل شد و وظایف هر یک، به طور کلی مشخص گردید سپس با برگزاری جلسات متعدد دیگری جزئیات فعالیتهای هر کمیته بررسی شد و وظایف هر یک از اعضاء، در کمیتههای مختلف به آگاهی آنان رسید.
نخستین دوره مسابقات کشوری قرآن کریم، اذان و خطابه (ویژه کم بینایان و نابینایان سراسر کشور)، روز جمعه، 18/6/1390، کار خود را با پذیرش شرکت کنندگان، همراهان و مهمان در مجتمعهای ولایت و فتح المبین آغاز کرد.
در نخستین شب استقرار شرکت کنندگان در محلهای اسکان، رئیس کمیتهی فنی مسابقات و عضو هیئت داوران مسابقه خطابه، به نتایج بهتر به شرکت کنندگان این رشته یادآوری کردند؛ از میان این نکات میتوان به تمرین به منظور دستیابی به تسلط و حفظ آرامش اشاره کرد.
سالن سینا و صدرا، به عنوان نخستین میزبان شرکت کنندگان، همراهان و مهمانان این همایش بزرگ، صبح روز شنبه 19 شهریور 1390، پیش از مراسم افتتاحیه، شاهد برگزاری رقابتهای رشته خطابه بود.
شرکت کنندگان این رشته، رقابتهای خود را، با داوری خانمها وحیده گنبدی و سمیه فتحی و آقای احمد راسخی به انجام رساندند و در معرض دید تماشاگران نیز قرار دادند.
رقابتهای این رشته از ساعت 8:30 تا 10 برگزار شد و پس از آن مهمانان به پذیرایی مختصری دعوت شدند. در ساعت 10:30 مراسم افتتاحیه نخستین دوره مسابقات کشوری قرآن کریم، اذان و خطابه (ویژه کم بینایان و نابینایان سراسر کشور) با تلاوت زیبا و تأثیرگذار آیات نورانی قرآن توسط آقای محمد بهرامی، از استان لرستان، قاری نابینایان برجسته کشوری و دارنده رتبهی نخست رشته قرائت در مسابقات سال گذشته، رسماً آغاز شد.
پس از نواخته شدن سرود ملی و ادای احترام حاضران به خاک پاک ایران و آرمانهای انقلاب اسلامی، آقای شایستهنیا، رئیس بنیاد توانگران کارآفرین نور و مسئول برگزاری مسابقات، ضمن ارائه گزارشی کوتاه از فعالیتهایی که اعضای بنیاد تا کنون در جهت برپایی هرچه باشکوهتر این دوره از مسابقات انجام دادهاند، مراتب قدردانی خود را از دانشگاه علوم پزشکی شیراز و سازمان تبلیغات اسلامی استان فارس، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بانک سرمایه، به عنوان شماری از یاری گران بنیاد اعلام داشتند.
حجت الاسلام و المسلمین مرادی، امام جمعهی موقت شیراز، آقای تقا، مشاور استاندار فارس و جناب آقای گلریز خاتمی، مدیرکل اداره تعاون استان فارس، در جمع مهمانان حضور داشتند.
در ادامه مراسم، حجت الاسلام و المسلمین بینازاده، از مفسران کلام وحی و نهجالبلاغه، به ایراد سخنانی در باب ذکر، اهل الذکر و ویژگیهای آنان پرداختند.
برنامهها با سخنرانی استاد محمد نعمتی، قرآن نویس برجسته کشوری، ادامه یافت. ایشان در سخنان خود از خالی بودن صندلیهای چنین مراسم برجستهای از حضور مسئولان گلایه کردند و در بخشی دیگر از بیانات خود «ندیدن» را خلوتی ارزشمند و فرصتی مغتنم برای اندیشیدن به شمار آوردند که خداوند حکیم در اختیار روشندلان قرار داده است. در پایان نیز، اظهار امیدواری کردند که به یاری خدا روزی فراخواهد رسید که همایش قرآنی نابینایان و کم بینایان جهان در شیراز برگزار شود. در پایان این مراسم، آقای حسن کبیری، حافظ قرآن کریم به پرسشها پاسخ گفتند.
با هدف افزایش بار آموزشی مسابقات این دوره، بعدازظهر شنبه، کارگاه آموزشی صوت و لحن، برای خواهران و برادران به صورت مجزا، به ترتیب با هدایت خانم وحیده گنبدی و آقای محمد سعید مسعودی برپا شد و کارگاه آموزشی تجوید و حسن حفظ نیز به همین شکل، با مربیگری خانم سمیه فتحی و آقای جواد آریاییفر در سالنهای رازی و ابوریحان مجتمع ولایت برگزار گردید.
همزمان با برپایی این کارگاهها، جلسهای با حضور تعدادی از صاحب نظران روشندل قرآنی و شماری از مسئولان برگزار کننده مسابقات، در محل نمازخانه مجتمع ولایت، با موضوع لزوم بازنگری در آییننامه مسابقات قرآن و متناسب سازی آن با شرایط ویژه روشندلان و نیمه بینایان و همچنین ضرورت پشتیبانی سازمان های متولی قرآن و امور مرتبط، از تشکلهای قرآنی معلولان بینایی، تشکیل شد و در نهایت، تنظیم این درخواستها در قالب یک بیانیه و رساندن آن به تأیید شرکت کنندگان و دیگر مهمانان همایش، به تصویب اعضای جلسه رسید.
روز یکشنبه 20/6/1390، بخش اصلی این همایش بزرگ، یعنی مسابقات قرآن کریم و اذان، در سالنهای رازی و ابوریحان مجتمع ولایت، به صورت مجزا برای خواهران و برادران برپا شد.
پس از پایان مسابقات، کارگاهی آموزشی با موضوع آموزش عملی حرکت و جهتیابی نابینایان به کمک راهنمای بینا و عصای سفید، در سالن ابوریحان مجتمع ولایت، با مربیگری آقای ظروفی، کارشناس بازنشسته آموزش و پرورش استثنایی کشور و از مدرسین مراکز تربیت معلم تهران، برگزار شد. مطالب ارزشمندی که در این کارگاه ارائه شد، افزون بر آموزش نابینایان، آگاهیهای سودمندی را نیز، در اختیار راهنمایان بینا قرار داد و مورد استقبال شدید شرکت کنندگان قرار گرفت.
با پایان یافتن مسابقات، شرکت کنندگان و همراهان آنان در صبح روز دوشنبه 21/6/1390، فرصتی برای استراحت و گشت و گذار در شهر یافتند. در این میان در سالن اجتماعات ساختمان بنیاد توانگران کارآفرین نور، نشستی با حضور شماری از شرکت کنندگان و برگزار کنندگان مسابقات، با موضوع بررسی آفات و راهکارهای انسجام و ارتباط بیشتر تشکلهای نابینایی کشور، به منظور بررسی دشواریهای پیش روی روشندلان، نیمه بینایان و مجامع مرتبط و راهحلهای پیشنهادی برای از میان برداشتن آنها، برگزار شد.
محفل انسی با قرآن کریم، بعدازظهر روز دوشنبه، از ساعت 17:15 تا 19 در سالن دارالعباده حرم مطهر شاه چراغ(ع) با اجرای اقای رادمهر برگزار شد.
این نشست معنوی با تلاوت زیبا و نیرومند آقای محمد نوریان قاری پیشکسوت همدانی آغاز شد و با قرائت دلنشین زیارتنامه حضرت شاه چراغ(ع) توسط آقای علی کچوییزاده از استان اصفهان و مدیحهسرایی آقای اسماعیل علیپور از آذربایجان شرقی، ادامه یافت.
خانم زهرا اسکینی از استان لرستان نیز در ادامهی برنامهها به ایراد خطابه پرداختند و پس از آن، مراسم با مداحی مهدوی آقای سیامک شعبانی از آذربایجان شرقی، تلاوت آقای محمد بهرامی، قاری جوان و برجسته کشور و همخوانی اشعاری توسط گروه تواشیح استان خراسان رضوی، در ستایش امام رضا(ع)، ادامه یافت.
در پایان برنامهها نیز آقای اسماعیل موسیوند از استان لرستان توانایی خود را در حفظ آیات قرآن با پاسخگویی به پرسشهای قرآنی حاضران به نمایش گذاشتند.
شرکت کنندگان، همراهان و برگزار کنندگان مسابقات، پس از پایان این نشست باشکوه، همراه با دیگر زائران، نماز جماعت مغرب و عشاء را در صحن حرم مطهر احمد بن موسی(ع) به جای آوردند.
صبح روز سهشنبه 22/6/1390، مراسم اختتامیه این دوره از مسابقات در سالن سینا و صدرا برگزار شد.
این نشست به یادماندنی با تلاوت آقای سعید درفشیان از استان چهارمحال بختیاری، دارنده نخستین رتبه رشته تحقیق (قرائت) این دوره از مسابقات و اجرای سرود ملی، آغاز شد.
در ادامهی برنامهها، جناب حجت الاسلام و المسلمین علیرضا حدائق، به ایراد سخنانی با موضوع مهدویت پرداختند، پس از آن، خاتم خورشیدی بهاری، از خراسان رضوی، برترین چهرهی رشته خطابه این دوره از مسابقات حاضران را به شنیدن تفسیر آیاتی چند از قرآن مجید دعوت کردند.
برنامهها با اجرای چند برنامه شاد، توسط شرکت کنندگان ادامه یافت.
سپس خانم لیلا غزنوی، رئیس کمیته اجرایی مسابقات، با ارائه گزارشی، فعالیتهای انجام شده بنیاد را برای برگزاری مسابقات امسال، به آگاهی حاضران رساندند. سپس کسانی که موفقیت کسب کرده بودند، هدایا و لوح تقدیر دریافت کردند.
نشریات قرآنی
یکی از فعالیتهای مهم مردمی در عرصه قرآن، انتشار نشریات قرآنی به خط بریل است. خبرگزاری ایسنا در اردیبهشت 1392 از رونمایی مجله قرآنی چشم بصیرت گزارش داد. متن خبر چنین است:
مجله قرآنی چشم بصیرت: حجت الاسلام مرادرضا رضوی مسئول مؤسسه محبان ام الائمه(ع) در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری رسا، در نشستی علمی ـ فرهنگی، از انتشار مجله قرآنی چشم بصیرت ویژه نابینایان خبر داد.
این مجله قرآنی، مخصوص نابینایان و به زبان اردو است و دارای مطالب قرآنی و سخنان بزرگان در مورد نابینایان و موفقیت بزرگان نابینا است.
رونمایی از مجله قرآنی چشم بصیرت، به دلیل استقبال پرشور نابینایان بوده است. نابینایان ما گرچه از نعمت چشم محروم هستند، ولی دارای چشم بصیرتند و چه بسیار نابینایانی که در طول تاریخ انسانهای موفق و بزرگی شدهاند.
این نشست به همت مؤسسه محبان ام الائمه(س) و با همکاری معاونت فرهنگی تربیتی مجتمع آموزش عای فقه در روز پنجشنبه، بیست و هشتم اردیبهشتماه، در سالن شهید مطهری(ره) مجتمع آموزش عالی فقه در مدرسه علمیه حجتیه قم برگزار شد.
بینات سفید و بشارت: خبرگزاری رسا در سال 1392 از مجله قرآنی بینات سفید به صورت بریل، گویا و بینایی خبر داد. متن خبر چنین است:
مؤسسه معارف اسلامی امام رضا(ع) در دو دهه اخیر به فعالیتهای قرآنی و تدوین و تولید آثار قرآنی برای نابینایان روی آورده است. به دلیل تبحر و تخصص مدیر محترم آن، آقای محمد عبداللهیان، کارهای عرضه شده استحکام و اتقان لازم را دارند. خانم فهیمه ایزدی مسئول غرفه این مؤسسه در نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم از آثار جدید این مؤسسه خبر داد.
فهیمه ایزدی، در گفتو گو با خبرنگار خبرگزاری رسا با اشاره به معرفی دو نشریه قرآنی بشارت و بینات در نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم گفت: «نشریه تخصصی بینات اولین نشریه قرآنی به زبان فارسی است و بینات نخستین نشریه قرآنی برای جوانان و نوجوانان است».
او از اقدام چاپ نشریه بینات سفید به عنوان نخستین نشریه ویژه نابینایان در آینده خبر داد و افزود: این نشریه به خط بریل و گویا برای نابینایان و به خط متعارف برای خانواده نابینایان منتشر خواهد شد. این مؤسسه نشریه سپید آفرین را به صورت بینایی، بریل منتشر میکرده است.
هر چند انتشار این نشریات در عمل با مشکلات و موانع مواجه شد و بانیان آنها نتوانستند حتی اولین شماره را منتشر کنند یا در تداوم آن مشکلاتی پدید آمد، اما تلاش برای چنین کارهای بزرگ هم خودش ارزشمند و در خور تقدیر است.
هم اکنون فقط یک روزنامه بریل دولتی داریم یعنی ایران سپید ولی نشریات مردمی بریل قرآنی غیر از سپیده آفرین، نشریه دیگری نداریم.
توان نامه: مجله مردمی دیگر توان نامه است که فعالیتهای قرآنی معلولان را هم انعکاس میدهد. این مجله توسط دفتر فرهنگ معلولین منتشر میشود.
در پایان
فعالیتهای قرآنی مردمی در این فصل گزارش شد، مواردی بود که ما به اطلاعات آنها دسترسی داشتیم. اما این فعالیتها بسیار بیشتر است ولی چون اطلاعرسانی نشده، نتوانستیم درباره آنها مطلبی پیدا کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.