اتابک خاموش (درگذشت 626ق)
اتابک خاموش (درگذشت 626ق)
محمد نوری/ 25 شهریور 1396
امروزه و در سالهای اخیر از بزرگانی چون نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مدیران ارشد کشوری سخنانی درباره ناشنوایان و نابینایان میشنویم که بسیار عجیب است و نشان دهنده این است که آقایان اطلاعات تاریخی و فنی ندارند.
گفته میشود ناشنوایان یا نابینایان قادر به انجام هیچ کاری نیستند و نمیتوانند نماینده مجلس بشوند و حتی نباید کاندیدا حتی در شورای شهر شوند؛ یا میگویند اینان نمیتوانند معلم شده و سر کلاس بروند و حتی برای دیگر نابینایان و ناشنوایان تدریس کنند.
در تاریخ ایران پادشاهان و امیرانی داشتهایم که ناشنوا یا نابینا بودهاند، چه برسد به مشاغل در مراتب اداری پایینتر مثل وکالت و قضاوت و وزارت. حتی راه دور نرویم، دکتر محمد خزائلی دو دوره نماینده مردم اراک در مجلس شورای ملی بود و همزمان چند مؤسسه را اداره میکرد، تدریس و آموزش داشت و در محافل جهانی سخنرانی مینمود.
اما خوب است یک پادشاه از سلسله اتابکان آذربایجان به نام قزل ارسالان بن ازبک را معرفی کنم؛ او کاملاً ناشنوا بود. در سده ششم و هفتم قمری میزیست. اما برای اینکه با سلسله اتابکان آشنا شوید، به اختصار تاریخ شکلگیری این سلسله را مینویسم.
در دوره سلاجقه (آل سلجوق از ترکمان غز که بر قلمور وسیعی از جهان اسلام بین سالهای 429 تا اوایل سده 8ق حکوت داشتند)، پادشاهان سلجوقی فرزندان خود را به فرهیختگان ادیب و دانشمند برای آموزش و پرورش میسپردند و عادت شان بود که اداره منطقه یا شهری از سرزمین تحت فرمانشان را به عنوان دستمزد به آنها میسپردند. به تدریج این افراد فرهیخته که هوش سیاسی هم داشتند و به اتابکان شهرت یافته بودند در مناطقی مثل آذربایجان، مراغه، سنجار، یزد، موصل، فارس و لرستان دولتهایی ایجاد کردند که اسماً تحت امر سلاجقه بود ولی در واقع حکومتهای نیمه مستقل و نیمه خود مختار بودند.
اتابکان آذربایجان
گروهی از امیران ترک نژاد آذربایجان مشهور به «ایلدگزیان» بودند که از 531 بر آذربایجان سلطه پیدا کردند و سلسله اتابکان آذربایجان را شکل دادند.
آنان در اواخر حکومت سلاجقه، چندی به طور مستقل بر ایران و بخشهایی از آذربایجان فرمانروایی کردند. مؤسس این سلسله شمسالدین ایلدگز از غلامان قبچاقی بود که در دستگاه سلطان مسعود سلجوقی اعتباری حاصل کرد و توانست در حکومت آذربایجان شریک شود. او پس از ازدواج با همسر بیوه سلطان طغرل دوم، اتابک پسرش ارسلان شاه شد و نقش مؤثری در برقراری سلطنت او داشت. جانشینان شمسالدین عبارتاند از نصرتالدین محمد جهان پهلوان؛ مظفرالدین قزل ارسلان؛ نصرتالدین ابوبکر؛ مظفرالدین ازبک؛ قزل ارسلان بن ازبک (معروف به اتابک خاموش). اتابکان آذربایجان به شعر و ادب اظهار علاقه میکردند و شعرایی مانند نظامی گنجوی، محمد فاریابی و افضلالدین خاقانی قصایدی در مدح ایشان گفتهاند. آنها در آبادانی قلمرو خود نیز کوشیدند. به فرمان ایلدگز و همسرش مدارسی در همدان ساخته شد، همچنین بناهای باشکوهی از این خاندان در نخجوان که مقرّ اصلی آنان بوده، بر جای مانده است. حکومت اتابکان آذربایجان به دست جلالالدین مِنکُبِرنی منقرض شد. آنان تا سال 622ق بر آذربایجان تسلط داشتند.
پادشاه ناشنوا
قزل ارسلان ازبک مشهور به اتابک خاموش ششمین و آخرین پادشاه از سلسله اتابکان آذربایجان بود. او پسر مظفرالدین ازبک بود. او ناشنوای مادرزاد بود یعنی توان شنیدن و توان گفتار نداشت. به همین دلیل او را «اتابک خاموش» لقب دادهاند.
از بد اقبالی اوست که در عهدش فشارهای دولتهای همسایه بر دولت او زیاد شد و با قوه قهریه و لشگرکشی توانستند بخشهایی از متصرفات او را جدا کنند. اما او بسیار کوشید تا دولتش را نجات دهد؛ از اینرو در سال 622ق به سراغ همسایه سلطان جلالالدین ینکُبرنی در گنجه رفت و پس از مذاکرات طولانی به نتیجه نرسید. سپس نزد علاءالدین محمد بن حسن به الموت قزوین رفت. اما در آنجا درگذشت یا بر اثر توطئه دشمنانش مسموم شد و با مرگ او سلسله اتابکان آذربایجان که پایتخت آنان در نخجوان بود، پس از حدود 85 سال بر افتاد. سال بر افتادن این سلسله 626ق است. رهبران این سلسله را پادشاه یا امیر مینامیدند. متأسفانه درباره این ناشنوای سیاستمدار اطلاعات اندکی در اختیار است. ولی همین اندازه هم نشان میدهد که معلولان میتوانند در عالیترین مناصب خدمت کنند.
مأخذ: دانشنامه دانشگستر، ج9، ص 793-795 و 797.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.