نقش و جایگاه کتاب در جامعه و فرهنگ هدف
توان نامه
فصلنامه مطالعاتی و اطلاع رسانی ویژه معلولیت و توانمندسازی
Quarterly of Studies and Information Specially Disabled and Empowerment
شماره 4-5، بهار و تابستان 1395، 128 صفحه
با تحقیقات ویژه: جامعهسازی جبار باغچهبان؛ کتاب معلولیتی؛ معلولیت در افغانستان
(Jabbar baghche ban’s Sociology, Book for Disabled People, Disability in Afghanistan)
دریافت کامل مجله: PDF، 5 MB
تحقیق ویژه تحقیق ویژه کتاب معلولیتی
«کتاب معلولیتی» اصطلاحی است که به تدریج فراگیر و متعارف شده و در کنار کتاب کودک، کتاب دانشجو، کتاب پزشکی، کتاب مهندسی و کتاب دینی گویای گروهی از کتابهایی است که با معلولیتها و معلولان ارتباط دارد. در زبان عربی به نام «کتاب الاعاقه» یا «کتاب معاقین» و در انگلیسی Disability Book (DB) است.البته معلولین شامل نابینایان، ناشنوایان، جسمیـ حرکتی و ذهنی میباشند و کتابهای هر گروه گاه به نام همان گروه نامگذاری شده است؛ مثل کتاب نابینایی، کتاب ناشنوایی و غیره است.نیز کتاب بریل Braile Book (BB) و کتاب گویا یا کتاب صوتی Talking Book (TB)، کتاب دیداری Projected Book (PB) منظور کتابهای که برای معلولین روی پرده میاندازند، اصطلاحات دیگر است که در فرهنگ معلولین کاربرد دارد. اصطلاح جدیدتر به نام کتاب درمانی Bibliotherapy هست که از کتاب برای القاء و سالم سازی روان و بهداشت روانی استفاده میکنند. گرایش به کتاب در درمان معلولین در واقع راه کاری است که در برابر گرایش فیزیوتراپی مطرح شده است.نقش و جایگاه کتاب در جامعه و فرهنگ معلولین در ایران ناشناخته است و تجارب و دستاوردهای پیشرفتهای که در برخی کشورها وجود دارد، هنوز به ما منتقل نشده است.این پرونده بیشتر به چاپ و نشر کتاب اهتمام دارد و درصدد هستیم بدانیم در این زمینه چه جایگاهی دارد و با کشورهای پیشرفته چقدر فاصله داریم؟ و چه راه کارهایی برای رسیدن به وضع مطلوب هست؟
نقش و جایگاه کتاب در جامعه و فرهنگ هدف
در جهان امروز ثابت شده هر کشوری معادن و ذخایر بیشتر دارد ثروتمندتر نیست بلکه هر کشوری اطلاعات، مغزهای متفکر، گروههای نخبه بیشتر دارد ثروتمندتر است. کشورهای آفریقایی مملو از معادن طلا و دیگر فلزات قیمتی است ولی بدبختترین و فقیرترین هستند. در جوامع کوچک هم همینطور است و حتی خانوادهها هم گاه هزاران متر زمین و ثروتهای بسیار دارند ولی دانش و عقل بهرهوری و استفاده از آنها را ندارند، از اینرو فقیر و بدبخت زندگی میکنند. خانوادههایی هستند که با حقوق معمولی کارمندی بهترین زندگیها را دارند. در مورد معلولین هم اگر تعقل، عقلانیت، دانش، معلومات، کتابخانه، بانک اطلاعات، کتاب و کتابخوانی، تولید محصولات فرهنگی داشته باشد، همه چیز دارند و رفاه و معیشت آنها قطعی است ولی اگر بهترین حقوقها را دریافت کنند و دارای ساختمانهای بسیار و دیگر اموال باشند ولی دانش مرفه زیستن و عقلانیت درست زندگی کردن را نداشته باشند قطعاً جامعه خوبی نخواهند داشت.اهمیت و تأثیر کتاب در سرنوشت انسان، در رفاه و سعادت معلولین در جهان مدرن ثابت شده و در زمینه توانمندسازی از طریق کتاب و به وسیله کتاب تجارب بسیار به دست آمده است. تا جایی که نظریه توانمندسازی مبتنی بر فرهنگ در مقابل توانمندسازی یا توانبخشی مبتنی بر جامعه قرار گرفته و به عنوان جدیدترین نظریه مطرح شده است.در فرهنگ ایرانی و اسلامی نکتههایی مثل «توانا بود هر که دانا بود»؛ «ز دانش دل پیر برنا بود» فراوان به چشم میخورد که توانمندی را با دانایی پیوند داده و آسیبها را با فرهنگ و دانش، برنا و درمان ساخته است.اما در ایران کنونی، چند دهه با تأخیر راهکار توانبخشی مبتنی بر جامعه را از غرب وارد کردند. در همین مورد هم درجا زدند؛ با اینکه غرب به Bibliotherapy به جای فیزیوتراپی و اولویت دادن به فرهنگ و طرح توانبخشی مبتنی بر فرهنگ رسیده است ولی مدیریت کلان معلولان در ایران هنوز اندر خم دهههای گذشته است.تفکر تا راه حل عملیبعضی میپرسند معلولین بیش از هر چیز نیاز به امکانات اقتصادی و رفاهی دارند، کتاب به چه درد آنها میخورد؟ در پاسخ کارشناسان امور معلولین گفتهاند امور رفاهی و معیشتی معلولان مهم است ولی با توجه به اینکه رفاه، اشتغال و معیشت پایدار وقتی به وجود میآید که تفکر صحیح و کارشناسانه در این زمینه وجود داشته باشد.اگر اندیشه و نظریه درست در موضوعات رفاه و اقتصاد معلولین وجود نداشته باشد، هر اقدام و هر کاری در این زمینه موجب بدتر شدن اوضاع میگردد.اما تفکر صحیح و کارشناسی درست و راه کارهای علمی از کجا میآیند؟اینها فقط از طریق گسترش دانش با افزایش محصولات فرهنگی و رونق چرخههای علمی در جامعه به دست میآیند. و کتاب نقش زیربنایی در این عرصه را دارد. خلاصه اینکه اندیشه و تفکر اولین گام در حل مشکلات است و کتاب شاخصی است که وضع خوب یا بد را نشان میدهد.به عنوان مثال به اشتغال میپردازیم. تا کنون یک کتاب درباره اشتغال معلولین در ایران منتشر نشده است. عدم انتشار کتاب در باب اشتغال نشانگر این نکات است:ـ هنوز متفکران پژوهشگران و نویسنده به تفکر درست و علمی در این زمینه دست نیافتهاند.ـ هنوز راه حل برای اجرا و عمل وجود نداردـ دانشجویان در نگارش تحقیق و پایان نامه در این زمینه منبع ندارند.ـ گزارش نگاران جراید و دیگر اصحاب رسانه برای درج مطلبی در این زمینه، مأخذ ندارند.نتیجه عینی و عملی همه مطالب فوق این خواهد شد که معلولین از نظر اشتغال و مشاغل در آمدزا و کسب و کار، همچنین رفاه و معیشت مشکل دارند.حلّ مشکلات منوط به این است که نخبگان و کارشناسان، مطالعه را شروع کنند و با تأمل و تفکر به تجزیه و تحلیل شرایط، روش رفع موانع و شیوه ایجاد مشاغل درآمدزا بپردازند. نتایج این تحقیقات به دست مسئولین برود و مطالب علمی را تبدیل به راه کارهای عملی نمایند. در نهایت با اجرا شدن این راه کارها به تدریج اشتغال، رفاه و معیشت مطلوب در جامعه هدف پدید میآید.کتاب در نظام فرهنگیدر همه جوامع و فرهنگها هنوز جایگاه کتاب به عنوان زیربنای همه حلقههای فرهنگ مسلم و محرز است. با پیدایش کامپیوتر عدهای فکر کردند، جایگزینی برای کتاب پیدا شده ولی پس از چند سال متوجه شدند کامپیوتر صرفاً ابزاری است که نیاز به محتوا دارد و محتوای آن توسط پژوهشگران متفکر و خلاق و نویسندگان تأمین میگردد.چشمانداز آینده جامعه معلولان بدون اهتمام به کتاب و توجه به جایگاه رفیع کتاب، روشن نیست. برخی آمار و ارقامها که گویای کمیت و کیفیت وضعیت معلولیتها است.فرهنگ مثل زیست دارای سیستم و حلقههای به هم پیوسته و وابسته است. روزنامه نگاری، فیلم سازی و هنر، اینترنت و سایتها، شبکههای موبایلی، چاپ و نشر و پایان نامه نگاری برخی از حلقههای مهم فرهنگ را تشکیل میدهند.اما از نظر تغذیه و داد و ستد همه اینها درون مایه و محتوای فکری خود را از کتاب میگیرند. یعنی انسان یافتهها و افکار خود را معمولاً به کتاب میریزد و در کتاب ثبت میکند و کتاب در واقع بخش فکری انسان است. سپس دیگر حلقهها با اخذ از کتاب یا بر پایه دیدگاههایی که در کتب آمده خود را میسازند و تغذیه میشوند.به عنوان نمونه مدیر یک سایت اینترنتی، مطالب را از روزنامه میگیرد و روزنامه در نهایت از کتاب تغذیه شده است. یا مجری تلویزیون یا مجری رادیو مطالبی که در یک برنامه ارائه میکند، یعنی مطالبی که به نام تکس نوشته میشود، این مطالب را از کتاب اخذ میکند و با دستکاری، برای عرضه در تلویزیون یا رادیو آماده میکند.هر حلقهای از فرهنگ را در نظر بگیریم با واسطه یا بدون واسطه درون مایه و تغذیه خود را از کتاب اخذ کرده است. از اینرو کتاب جایگاه و نقش مهم و زیربنایی در همه فرهنگها بر عهده دارد. فرهنگهای کلان مثل فرهنگ یک کشور یا خرد مثل فرهنگ یک قشر چون معلولین لزوماً باید این زیربنا را تقویت کرده و توسعه دهند تا بتوانند از این طریق دیگر حلقههای فرهنگی را ساماندهی و کارآمد نمایند.وضعیت کنونی و وضعیت مطلوبخبرگزاری آنا (خبرگزاری دانشگاه آزاد اسلامی) در 16 تیرماه 94 مقاله و آمار و ارقامی در مورد کتاب زیر عنوان «مقایسه شمارگان کتاب در ایران و کشورهای توسعه یافته» منتشر کرد که بسیار تکان دهنده است. خلاصه این مقاله که روی سایت آنا آمده چنین است:در سال 1393 در ایران برای هر ایرانی 9/1 کتاب منتشر شده است، در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته و حتی کشورهای در حال پیشرفت بسیار زیادتر است.در آمریکا 40 عنوان کتاب، هر سال برای هر نفر منتشر میشود؛ یعنی 21 برابر ایران در 1393 است.اما آمار کتب درباره موضوعات معلولیتی و معلولان در ایران، حدود 600 عنوان کتاب است. یعنی از سال 1334 که اولین کتاب معلولیتی منتشر شد تا پایان 1395 یعنی طی 61 سال 600 کتاب در ایران درباره معلولان و معلولیتها شناسایی شده است. یعنی هر سال 83/9 عنوان کتاب در ایران (منظور همه شهرها) درباره موضوعات معلولیتی منتشر شده است.نیز سازمان بهزیستی و ادارات بهزیستی در استانها و شهرها و نیز دانشگاه علوم بهزیستی از سال 1360 تا 1395 یعنی طی 35 سال جمعاً 64 عنوان کتاب درباره موضوعات مختلف بهزیستی و از جمله معلولیت منتشر کرده است. یعنی هر سال 8/1 عنوان کتاب منتشر کردهاند.اما دفتر فرهنگ معلولین از 1390 (افتتاح) تا 1395 یعنی طی پنج سال 69 عنوان منتشر کرده است. یعنی هر سال 8/13 عنوان کتاب منتشر کرده است. در مقایسه با سازمان بهزیستی 12 برابر بیشتر منتشر کرده است. البته امکانات این دفتر با سازمان بهزیستی به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. نکته مهمتر اینکه از 64 اثری که سازمان منتشر کرده تقریباً 40 عنوان به معلولین اختصاص دارد و بقیه کتب به ایتام، دختران فراری، معتادین و دیگر موضوعات اختصاص دارد.این آمارها از منظرهای مختلف نیاز به بررسی دارد و اینجا جای همه این بررسیها نیست و لازم است به روش کتاب سنجی، جوانب مختلف کتاب معلولیتی در ایران تجزیه و تحلیل گردد. دفتر فرهنگ معلولین یک جلد کتاب به نام کتابسنجی در زمینه معلولین در دست اقدام دارد که در ماههای اخیر عرضه خواهد شد و همه تحلیلهای آماری در آن کتاب عرضه خواهد شد. همانطور که گفته شد تقریباً همه معضلات و مشکلات جامعه هدف وابسته به کتاب است، از اینرو چشمانداز آینده به کتاب بستگی دارد. زیرا بدون کتاب نمیتوان آینده روشن و مطلوب برای جامعه معلولین انتظار داشت. و لازم است پیشنهادات مهم و سازنده برای اصلاح وضعیت کتاب عرضه کرد.اولین کتاب بر اساس اسناد موجود اثری با این مشخصات است:هلن کلر: داستان زندگی من، تألیف آلبرت میسی، ترجمه ثمینه باغچهبان (پیرنظر)، چاپ اول: 1334.این کتاب درباره خانمی است که در نوزده سالگی بینایی و شنوایی خود را کاملاً از دست داد. ولی با تلاش و کوشش فراوان توانست به پیشرفتها و مدارج بالایی برسد.خانم باغچهبان دختر جبار باغچهبان این کتاب را ترجمه کرد تا الگوسازی کند.اقتضائات و انتظاراتتا وقتی که وضع کتاب در جامعه معلولین بهبود پیدا نکند نمیتوان حلّ مشکلات را انتظار داشت. مشکلات فرهنگی و اجتماعی و حقوقی مثل اشتغال، تأمین رفاه و تأمین حرمت و کرامت و تأمین حقوق اجتماعی معلولان منوط به کتاب است.ممکن است راجع به ارتباط و همبستگی دو متغیر کتاب و حلّ معضلات فردی و اجتماعی جامعه معلولان پرسش شود و کسی بپرسد کتاب چگونه مشکلات را رفع میکند؟ پاسخ این است که کتاب مجموعهای از فکر، اندیشه، دیدگاه، راهکار و تجزیه و تحلیل مسائل و معضلات است. کتاب بیشتر نشانگر تأملات بیشتر و تفکرات افزونتر درباره مسائل معلولین و حاکی از تلاش فکری بیشتر است. اما فقدان کتاب به معنای نبودن اندیشه و تفکر و مطالعه درباره معضلات معلولین است.کتاب را نویسندهای به جعبه آچار و جعبه ابزار تشبیه کرده است، هر مقدار در جعبه ابزار وسایل بیشتر داشته باشد، تعمیرات و اصلاحات بهتر عملی میشود. چون هر ابزار برای باز کردن پیچ خاصی است و کارآیی ابزارها متفاوت است و از طرف دیگر مشکلات هم متنوع و متکثر است. تعمیرکار وقتی با چند ابزار محدود وارد یک مجتمع مسکونی میشود، چند وسیله محدود را میتواند تعمیر کند ولی وقتی ابزارهای متنوع و زیاد در اختیار داشته باشد، هر گونه تعمیری را میتواند انجام دهد. کتاب هم همینگونه است. وقتی انبوه کتب باشد یعنی تعدادی از آنها راهکارهای جهان پیشرفته را منتقل کرده، تعداد به نقد وضعیت موجود ایران پرداخته، تعدادی راهکارهای اجرایی توسط تشکلهای مردمی را بررسی و راه درست را پیشنهاد کرده و خلاصه هر گروه از کتب کارآیی ویژهای نسبت به مشکلات جامعه هدف دارند و سرجمع همه اینها حلّ بسیاری از مشکلات آنان است.اما آمار کتاب درباره معلولین چه اندازه باشد مطلوب است؟اگر بخواهیم وضع جهان پیشرفته را ملاک قرار دهیم و آمار معلولین ایران را بر اساس سازمان بهزیستی چهار میلیون نفر بدانیم، به این نتیجه میرسیم: 4 میلیون نفر ×40 نفر کتاب در سال= 160 میلیون عنوان کتاب در سال.یعنی بر پایه اینکه جامعه هدف چهار میلیون نفر باشند، اگر 160 میلیون عنوان کتاب هر سال درباره موضوعات معلولیتی و شخصیتهای معلول منتشر شود، وضع مطلوب است.اما آمارهای واقعی و عرضه شده از طرف نهادهای بینالمللی معلولین ایران را حداقل ده میلیون نفر میدانند. با این وصف، نیاز به حداقل 400 میلیون عنوان کتاب هست.اما تولید این حجم از کتاب فعلاً محال و ممتنع است. اما اگر مبنا را سال 1393 قرار دهیم و نفر کتاب را 9/1 بدانیم رقم 000/600/7 به دست میآید. یعنی برای کل معلولین ایران اگر 000/600/7 کتاب در سال منتشر شود به هر معلول 9/1 کتاب اختصاص مییابد. در این صورت افراد عادی و معلولین نزدیک به هم میشوند.توجه کنید قبلاً به دست آمد که آمار کتاب معلولیتی در ایران 13/9 در سال بوده است. یعنی هر سال حدود 10 عنوان کتاب به طور میانگین از سال 34 (نشر اولین اثر) تا 95 (نشر آخرین اثر) در ایران منتشر شده است. در حالی که حداقل از 93 تا کنون باید 000/600/7 کتاب در سال برای معلولین منتشر میشده تا معلولین با مردم عادی یکسان میشدند. فاصله 10 تا 000/600/7 بسیار زیاد است اگر حتی یک میلیون کتاب در سال برای معلولین منتشر میشد یعنی حدود یک هفتم، باز فاصله زیاد است و تا وقتی این فاصله پر نشود نباید انتظار حل مشکلات را داشته باشیم.راهکاربرخی کشورهای منطقه مثل عربستان، کویت و قطر در بیست سال اخیر توانستهاند، آمار تولید کتاب معلولیتی را بسیار افزایش دهند. در نمایشگاه بینالمللی شارجه (شارقه) که ناشران معلولیتی منطقه شرکت میکنند، در سال 93 عربستان سعودی حدود سیصد عنوان کتاب معلولیتی آورده بود. همان زمان سازمان بهزیستی در نمایشگاه بینالمللی تهران شرکت کرد و غرفهاش شامل 25 عنوان کتاب بود.دفتر فرهنگ معلولین در سفر به عربستان سعودی در این زمینه مطالعه انجام داد و به راهکارهای اجرایی و کارشناسی شده رسیده در دو جلسه به ریاست محترم سازمان بهزیستی و به معاون محترم فرهنگی گزارش آن داده شد ولی استقبال خاصی مشاهده نشد. اما مدیریت این دفتر به توصیه جناب آقای شهرستانی در حال اجرای طرح ده ساله است که تا کنون چهار سال آن طی شده و به نتایج مطلوبی واصل شدهایم. امیدواریم در شش سال باقیمانده، آمار کتاب معلولیتی را در چارچوب امکانات و ظرفیتی که داریم تا پانصد عنوان در سال توسعه دهیم.در پایان توجه به این نکته لازم است که اگر به مقولههای زیربنایی مثل کتاب اهتمام نشود و شاخصها بهبود پیدا نکند قطعاً و مسلماً اصلاح امور معلولین با موانع و مشکلات جدی مواجه خواهد شد. تعجب اینکه نهادهای متصدی امور معلولین تا کنون طرح و برنامهای در این زمینه اعلام نکردهاند یا اقدامات فراگیر و جدی و عملی از سازمان بهزیستی در این حوزه مشاهده نشده است. نهادهای دیگر مثل خانه کتاب، کتابخانه ملی، وزارت فرهنگ و ارشاد نیز راهکار اجرایی برای کتاب معلولیتی تاکنون به عموم گزارش ندادهاند. از خردسالی این شعر را در دبستان یاد دادهاند و میخواندیم: من یار مهربانم دانا و خوش زبانمگویم سخن فراوان با آن که بی زبانمپندت دهم فراوان من یار پند دانممن دوستی هنرمند با سود و بی زیانماز من مباش غافل من یار مهربانماین شعر در توصیف کتاب، آن را یار مهربان، دانا و خوش زبان، پند دهنده و خلاصه حلال مشکلات توصیف میکند.واقعیت کتاب چیزی جز اوصافی که در این شعر آمده نیست. کتاب فراوان سخن میگوید و راهنمایی میکند، با هنرمندی مشکلگشایی مینماید. کتاب دوست بی ضرر و پر سود و مهربان است. از اینرو مردم و معلولان نباید از کتاب غفلت کنند (از من مباش غافل) چون آن مهربانترین دوست برای معلولان است.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)