همایش بیست و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسه توانبخشی ولیعصر (عج)
همایش بیست و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسه توانبخشی ولیعصر (عج)
خبرنگار اعزامی دفتر فرهنگ معلولین
یکشنبه 22 اسفندماه 1395 مؤسسه توانبخشی ولیعصر مستقر در تهران (دفتر مرکزی) بیست و پنجمین سالگرد تأسیس خود را طی برگزاری مراسمی در مرکز همایشهای رازی واقع در دانشگاه علوم پزشکی ایران جشن گرفت. این مراسم از ساعت 9 صبح تا 13 ظهر ادامه داشت.
نخست دکتر سید مجید میرخانی مدیر عامل این مؤسسه خیر مقدم گفت و گزارشی از فعالیتهای ولیعصر ارائه کرد. فیلمی مستند درباره توانبخشی پخش شد سپس فیلم پیام پروفسور روی مک کانکی و پروفسور دب کمرون در ارتباط با مراسم پخش شد.
قرار بود وزیر رفاه و امور اجتماعی دکتر علی ربیعی و دکتر محسنی بندپی رئیس سازمان بهزیستی سخنرانی کنند ولی به دلیل مشاغل نتوانستند حاضر شوند و معاون توانبخشی سازمان بهزیستی آقای دکتر نحوینژاد در تشکر از مؤسسه ولیعصر (عج) و خدمات این مؤسسه ایراد سخنرانی کردند.
آیت الله محمد امامی کاشانی امام جمعه تهران و مؤسس و بانی مؤسسه ولیعصر حدود نیم ساعت سخنرانی فرمودند. ایشان ابتدا آیاتی از قرآن را مطرح کرد و تأکید قرآن کریم بر کار و فعالیت برای مردم را تبیین نمود؛ سپس فرمودند:”بنده از حضور کلیه خواهران و برادران تقدیر و تشکر نموده و برای همه کارکنان، مدیران، کارشناسان، و همه بستگان این بچه های عزیز دعای خیر می نمایم. آیه کریمهای که تلاوت کردم از سوره مبارکه لیل است که جزء سورههای کوچک قرآن به شمار میآید. خداوند میفرماید سوگند به شب و تاریکی شب قسم به شب وقتی که پرده تاریک خود را افکند. و قسم به روز هنگامی که روشنائی و درخشندگیاش همه را به خود جذب نموده و تجلی کرده است. و قسم به همه موجودات زنده اعم از نر و ماده، زن و مرد، انسان و حیوان اما پس از این سه سوگند در ادامه همین سوره آمده که همه ما کار میکنیم و سعی و تلاش میکنیم اما همه این سعی و تلاشها جوانب مختلفی دارد. روز که میشود همه به دنبال کار خود میروند. حال یا کار علمی باشد یا کار اجرائی. اما شب که شد همه میخوابند. ولیکن این دوندگی ها با هم متفاوت اند. همه در این دوندگی ها کفش پاره میکنند ولی همین کفش پاره کردن ها هم متفاوت است. همه در تابستان و زمستان بر اثر دوندگی و کار و تلاش عرق میریزند و حتی ممکن است سردشان شود ولی اینها هم با هم متفاوتاند. تفاوتشان هم در این است که یکی برای رضای خدا دوندگی و تلاش مینماید و دیگری برای خودش زحمت میکشد. یکی در راه بهشت میدود و یکی هم به سوی جهنم حرکت میکند. یکی در راه سعادت و دیگری در راه شقاوت تلاش مینماید. یکی در معنویات و دیگری در مادیات میکوشد. اگر کسی نیرو و توان خویش را در راه خدا صرف نماید و از خود بگذرد و حقیقتی را تصدیق کند که این عالم و این زمین کر و کور و بیشعور نیست و بفهمد که همه این سر و صداها و حرکتها نقطه پرگاری دارد. اگر انسان آن نقطه را ببیند خیلی برنده میشود. در کارها هم همین طور است.
حال مدیریت و پرسنل این تشکیلات و کسانی که به افراد معلول خدمت میکنند باید بدانند که آنها هم با دیگران فرق میکنند. البته در کارهای دیگر هم انسان میتواند قصد الهی داشته باشد. اما در برخی کارها باید ظرافت بیشتری به کار برد. انسان باید زرنگ و باهوش باشد و تلاش زیادی در همین راستا انجام دهد و از امور حاشیهای پرهیز نماید. انسان باید برای همنوعان خود مانند پدر و مادر باشد. انسان نباید روی آن چه به عنوان حقوق به او داده میشود حساب کند. اگر این طور بود آن موقع است که برد میکند. آن وقت است که هم در دنیا و هم در آخرت برایش آسانی و سهولت فراهم میگردد. متأسفانه گاهی اوقات برای من از بعضی مراکز معلولین و برخی افراد گزارش هایی میرسید که در رسیدگی و مراقبت و نحوه برخورد با معلولین و کودکان و مظلومین کوتاهی و مسامحه میکنند. علتش هم این است که کار شناخته نشده است. اگر ارزش این کار شناخته شود آن وقت است که تلاش و کوشش و اهتمام ما نسبت به این قشر بیشتر خواهد شد و تأثیر بیشتری روی این افراد میگذارد. البته کیفیت کارها هم بسیار اهمیت دارد. در گزارشی که آقای دکتر میرخانی در ارتباط با روند و چگونگی فعالیتهای مرکز به بنده دادند حاکی از این بود که فعالیتها گسترش یافته است و کمک بزرگی به والدین محسوب میگردد. البته پدران و مادران هم باید آگاه باشند که اجر بزرگی خواهند برد. با کمال تأسف جامعه ما با این امور آشنا نیست که برای این کودکان و معلولین در کوچه و بازار احترام خاصی قائل شود و نسبت به آنان توجه خاصی نشان دهد. یعنی آن گونه که از یک جامعه اسلامی انتظار میرود به امور افراد دارای معلولیت رسیدگی و توجه نمیگردد. البته من در نماز جمعه هم مباحث زیادی در همین راستا داشتم که فرهنگ جامعه باید به سمتی برود که همه اقشار و اصناف تمام تلاش خود را در جهت خدمترسانی به این قشر به کار بندند. اما کسانی که تلاش و کوشش بیهوده دارند مصداق آیه إِنَّ سَعیَکُم لَشَتَّی هستند. یعنی هرچه تلاش میکنند به جائی نمیرسند و در دنیا و آخرت در سختی خواهند بود و و از حیات طیبه بهرهمند نخواهند شد. این یک امتحان و آزمون الهی است و وظیفه ای است که خداوند بر گردن ما نهاده است. من به تناوب در تریبون نماز جمعه و در مناسبت های مختلفی که به این افراد مرتبط بود به پرسنل و خادمان معلولین این توصیهها را نمودهام. چون معتقدم مراقبت و رسیدگی به این قشر بسیار اثرگذار خواهد بود. البته ما باید به این که مرحله بالاتری در پیش داریم هم توجه ویژهای داشته باشیم. آن وقت است که همه کارها و مسئولیتهایمان پیش چشممان ظاهر میشود. وقتی ما ابتکار و اهتمام به کار داشته باشیم نتیجهای که حاصل میشود فوقالعاده خواهد بود و این خدمات ثمر میدهد و یک زندگی زیبا به وجود میآورد. این خدمات فقط منحصر به این دنیا نیست و ارزش مادی آن هم قابل توجه نخواهد بود. پس این خدمت است که ارزشمند به نظر میرسد. اگر به نیاز یک معلول و محروم رسیدگی شود احساس خوبی به انسان دست میدهد و خداوند هم انسانهائی که به این قشر رسیدگی میکنند را بسیار دوست دارد. البته در من از نقاط مختلف دنیا بازدید کردم. در همه جا این روند مشاهده میشود که گاهی به این افراد به خوبی رسیدگی و توجه میشود و گاهی هم در حق آنان کوتاهی و سهلانگاری میشود. اما انتظار میرود جامعه اسلامی برای تمام جوامع الگو باشد. بنده به نوبه خودم تلاش کردم تا بتوانم هم در زمینه امکانات و تجهیزات و هم در زمینه پیشگیری اقدامات مثبت و سازندهای انجام دهم و به شدت پیگیری کردم و موفق هم بودم. ما توانستیم دستگاههائی را از سراسر دنیا وارد کنیم. ما حدود دو سال پیش با حضور وزیر بهداشت دستگاهی را افتتاح کردیم که به کمک آن وضعیت و جنسیت جنین دو ماه و نیمه تشخیص داده شود. من توصیه کردم که در سراسر کشور و حتی کشورهای مجاور اطلاعرسانی دقیقی صورت گیرد و تاکنون تعداد زیادی مراجعه داشتیم. البته فرزندان معلولی که نصیب والدین میشوند دارای برکات زیادی هستند که برخی برکات آشکار هستند و برخی دیگر هم برکات اخروی میباشند. چون معلول هم بنده خدا است و یک رابطه عمیقی با خدا دارد که ما از آن آگاه نیستیم و آن رابطه برای پدران و مادران خیرات و برکاتی در پی خواهد داشت. لذا زحمت برای این فرزندان، صبر در برابر مشکلات آنها و همچنین راضی بودن به رضای خداوند اجر بزرگی برای والدین به ارمغان میآورد. ما هم باید نسبت به این موضوع زاویه دید وسیعی داشته باشیم. البته ما در آینده اقدامات سازندهای ارائه خواهیم نمود. ما در حال افتتاح یک مرکز نگهداری معلولین هستیم که چنانچه پدران و مادران بنا به دلایلی از نگهداری فرزندانشان معذوریت دارند بتوانند آنها را به این مرکز بسپارند. البته لطف و عنایت خداوند متعال هم باید شامل حال ما شود که بتوانیم درک درستی از عالم هستی داشته باشیم و در این راه اهتمام ورزیم. من بر خود لازم می دانستم این نکات کلیدی را عرض نمایم تا همه به ارزش و اهمیت خدمت به معلولین واقف گردند”.
پس از یک استراحت نیم ساعته برنامه دوم شروع شد. این برنامه با عنوان «چشمانداز آتی فعالیتهای توانبخشی» میزگردی با حضور کارشناسان و مسئولین ارشد بهزیستی بود.
در برنامه منتشره اعلام شده بود که آقایان نحوینژاد، عشایری، جُغَتایی، کمالی، سخنگویی، ابراهیمی، میرخانی و مردانی در این میزگرد حضور دارند. ولی آقایان عشایری و ابراهیمی حاضر نبودند.
ابتدا آقای میرخانی بیشتر به خیر مقدم و بیان تعارفات و ذکر فضائل افراد حاضر در میزگرد گفت و دقایقی هم به معرفی مؤسسه ولیعصر پرداخت.
پس از ایشان آقای جغتایی معاون وزیر بهداشت و درمان و معاون سابق سازمان بهزیستی فقط 5 دقیقه به سخن درباره اهمیت توانبخشی و اقدامات وزارت بهداشت و درمان پرداخت؛ پس از آن در حالی که آقای جغتایی سالن را ترک کرد، آقای نحوینژاد هم چند دقیقه درباره اهمیت توانبخشی اجتماعی گفت و تأکید کرد حرفهایش را قبلاً در سخنرانی گفته است.
آقای سخنگویی معاون سابق توانبخشی در سازمان بهزیستی از منظر منتقد به نقادی وضع موجود پرداخت. به عدم هماهنگی بین دستگاهها اشاره کرد و گفت: “خدمت همه عزیزان عرض سلام و ادب دارم و از همه بزرگان و عزیزانی که در این مملکت خاک توانبخشی را خوردند کمال تشکر و سپاسگزاری را مینمایم. آقای دکتر میرخانی امر فرمودند که راجع به توانبخشی بهنگام صحبت کنم. اما بنده هر چه فکر کردم به این نتیجه رسیدم که در کشور ما توانبخشی نابهنگام وجود دارد ولی توانبخشی بهنگام مشاهده نمیشود. متأسفانه در جائی قرار گرفتیم که آمار دقیقی از معلولیت نداریم. اما واقعیت این است که اگر ما آمار درستی از معلولیت نداشته باشیم چگونه میتوانیم پیشگیری را محقق سازیم. انصافاً کاری که در حال حاضر توسط دکتر نحوینژاد و همکارانش در حوزه توانبخشی در حال انجام است کار بسیار شاقی است. با توجه به این که آمار درستی از معلولیت وجود ندارد کار در این حوزه کار بسیار پر زحمتی تلقی میگردد. شما بیست سال پیش این جمع حاضر را اینجا نمی دیدید، این نشانه تلاش در حوزه توانبخشی توسط سازمان بهزیستی است که به این مرحله رسید. به همین دلیل جا دارد از زحمات این سازمان قدردانی شود. اما وزارت بهداشت در زمینه توانبخشی چه کاری صورت داده است؟ آیا در وزارت بهداشت توانبخشی معنا و تعریفی دارد؟ در حال حاضر سی سال از جنگ تحمیلی گذشته ولی در کشور یک بیمارستان در ارتباط با بیماران ضایعه نخاعی وجود ندارد. این همه آسایشگاهی که جانبازان عزیز را به آنجا منتقل نمودند نشان از این میباشد که در وزارت بهداشت هیچ خدمتی در حوزه توانبخشی انجام نداده است. ما یک دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی داریم که هیأت رئیسه آن توسط وزیر انتخاب گردید. ولی اگر از همین هیأت رئیسه سؤال شود که تعریف شما از توانبخشی چیست هیچ تعریف خاصی ارائه نخواهند نمود. اما تلاشهائی که در همین حوزه توسط سازمان بهزیستی به خصوص در بحث یکپارچه سازی و اجتماعی شدن و حضور در جامعه به تحقق پیوست و ثمر داد. سالیان سال پیگیر این بودند که ناوگان شهری برای انواع معلولیتها مناسبسازی شود. و نهایتاً شهرداری وارد عمل شد. همه اینها نتیجه تلاشهای خادمان معلولین در سازمان بهزیستی بود که به بار نشست. الآن هم شما میبینید که مؤسسه توانبخشی ولیعصر در بین مراکز توانبخشی پیشتاز است. من هم خودم را زاده توانبخشی میدانم و در مدت سی سال که به استخدام دانشگاه درآمدم در زمینه توانبخشی کار کردم و از این حوزه جدا نبودم. هماکنون به این نتیجه رسیدیم که خانوادهها جزء ارکان اصلی توانبخشی به شمار میآیند و این کاری است که در مؤسسات توانبخشی ولی عصر صورت میگیرد. ما باور داریم که اگر به خانوادهها توجه شود آنها هم از رسیدگی به فرزندانشان غافل نخواهند شد. این یک تفکر نوینی است که در توانبخشی بنیان گذاشته شد. مبحث دیگر ورزش معلولین میباشد. در کشور ما حدود 15000 ورزشکار معلول داریم که این آمار کمی نیست. برای جذب این قشر به ورزش هم زحمات زیادی کشیده شد. همچنین بخشی که مؤسسه ولیعصر بدان پرداخته است حضور معلولین و ارتقای جسمی، ذهنی و روانی از طریق ورزش میباشد و به عنوان یکی از ارکان اصلی توانبخشی بدان توجه میشود و و برای آن هزینه صرف میگردد. اگر یک معلول امکانات نداشته باشد چگونه میتواند در جامعه حضور پیدا نماید؟ شما به یک ویلچر به عنوان یک وسیله ساده نگاه نکنید. این وسیله حضور یک معلول در اجتماع است. و ما به کمک همین وسیله زمینه حضور معلول را در اجتماع فراهم ساختیم و راه را برای او هموار نمودیم. به هر حال حضور معلولین در جامعه هزینهبر میباشد. حتی برای خانوادهها هم تقبل این هزینهها بسیار مشکل خواهد بود.تقبل این هزینهها خارج از توان سازمان بهزیستی میباشد. بودجه حدود ششصد میلیارد تومانی سازمان بهزیستی واقعاً پاسخگوی این همه نیازهای معلولین نخواهد بود. دولت باید تدابیری بیندیشد و قانون جامع حمایت از حقوق معلولان را تصویب نماید تا بدین وسیله بتوان تا حدی پاسخگوی این عزیزان بود. هزینههائی که یک معلول به خانواده تحمیل میکند واقعا سنگین است و باید بتوانیم این بار را از دوش خانوادهها برداریم. و شادابی و نشاط را به خانوادهها برگردانیم تا شاهد حضور پررنگ عزیزان معلول در جامعه باشیم. بهرحال با روندی که در پیش گرفته شده و در جهت افزایش مؤسسات توانبخشی ولی عصر و مرکز جدیدی که در دست احداث میباشد بتوانیم پاسخگوی بخش زیادی از نیازهای عزیزان معلول در سطح جامعه باشیم”.
پس از آقای سخنگویی، آقای کمالی مدرس و استاد دانشگاه و مدیر اسبق معاونت توانبخشی سازمان بهزیستی گفت: دو گرایش و رویکرد عمده در کشور درباره معلولیت هست، یکی رویکرد فردی و انفرادی و دوم نگاه اجتماعی از حدود دو دهه قبل توانبخشی اجتماعی یا CBR مطرح شد و به سرعت در جامعه رشد کرد. اما گرایش اجتماعی که به ورزش معلولان، به هماندیشی، به پیشرفت فرهنگی و تحصیل و کلاً آموزش و پرورش و حضور اجتماعی معلولان اهمیت میدهد، نیاز به امکانات و بودجه دارد. بدون امکانات معلول نمیتواند در جامعه حضور داشته باشد. از اینرو از مسئولین دولتی، از خانوادهها و از مردم خواست قدم پیش نهاده و در این زمینه کمک کنند.
آخرین سخنران آقای دکتر مردانی از مسئولین و مدیران مؤسسه ولیعصر بود. وی به تفصیل و حدود نیم ساعت وضعیت معلولیت خانواده محور یا FCS را توضیح داد. او گفت در رویکرد جامعه محور یا CBR، خانواده محور است و خانواده نقش اساسی و کلیدی دارد. تمامی بارها و مسئولیتها بر دوش خانواده است. لذا یک تئوری به نام FCS شکل گرفته است. این تئوری سعی دارد نقش خانواده را برجسته سازی کند. وی به تحقیقاتی اشاره کرد که میگوید 63 درصد خانوادههای دارای معلول خود پس از چند سال معلول شدهاند. این یعنی معلولیت مضاعف. یعنی بر اثر حمل و نقل معلولشان یا استحمام و رسیدگی مثلاً دیسک کمر یا پا دردهای حادّ پیدا کردهاند. در ادامه به مشکلات اشاره کرد و گفت: منابع آموزشی ما ضعیف و در حد صفر است؛ در استاد و مربی آموزشی ضعف داریم؛ بانک اطلاعات معلولین نداریم لذا تصمیمگیری و اقدام درست نمیتوانیم داشته باشیم؛ امکانات خانوادهها بسیار کم و تجارب آنها اندک است و نیاز به رسیدگی و آموزش دارند. دستگاههای اجرایی در سطح بالا مثل سازمان بهزیستی، وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و کمیته امداد هر یک به راه خودشان میروند و هماهنگی ندارند.
آقای مردانی در پایان اظهار امیدواری کرد که مسئولین ارشد با همفکری نظام واحدی برای معلولیت و توانبخشی پی ریزی کنند.
این همایش در ساعت 13 به اتمام رسید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.