جامعه ناشنوایان ایران، تحولات تا دستیابی به مدنیت
توان نامه
فصلنامه مطالعاتی و اطلاع رسانی ویژه معلولیت و توانمندسازی
Quarterly of Studies and Information Specially Disabled and Empowerment
شماره 2-3، پاییز و زمستان 1394
(ویژه پیشگیری/ Special Issue for Prevention of Disabilities)
دریافت کامل مجله: PDF، 8 MB
جامعه ناشنوایان ایران، تحولات تا دستیابی به مدنیت
محمد نوری
چکیده
تا کنون از منظر جامعه شناختی کمتر به جامعه ناشنوایان پرداخته شده است؛ با اینکه شناخت این جامعه موجب برنامهریزی و تدبیر بهتر خواهد شد. بسیاری از دانشگاههای استانها و شهرستانها در ایران رشته جامعه شناسی با گرایشهای مختلف دارند اما چرا به اینگونه موضوعات حیاتی و بومی کمتر بها میدهند، پرسشی است که استادان و مدیران دانشگاهها باید پاسخگو باشند.
این مقاله به بررسی تحولات تاریخی و گذر از مراحل نخست شکلگیری و چگونگی پشت سرگذاشتن موانع به دستاوردهای ناشنوایان در دوره مدرن میپردازد. بالاخره رهبران و نخبگان ناشنوایان با تلاشهای طاقت فرسا توانستند موانع را پشت سر گذاشته و به رفاه و مدنیت نسبی دست یابند. اما مجدداً موانعی مثل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مشکلات فراوانی در مسیر رشد فرهنگی و اجتماعی ایجاد کرد. با این حال پس از فراز و نشیبهای بسیار، هم اکنون در بعضی جنبهها رشد و ترقی داشته و در جنبههایی هم وضعیت مطلوب ندارد. نویسنده مقاله تلاش کرده همه ابعاد این جامعه را بررسی و چهره واقعی آن را نشان دهد.
همواره درصدی از جمعیت جوامع دارای آسیب ناشنوایی و نابینایی بودهاند. ناشنوایی نامی است که شامل دو گروه میشود یعنی کسانی که نمیشنوند و هم شامل افرادی که فاقد قدرت تکلم هستند ولی اصطلاحاً به هر دو ناشنوا میگویند، اما در فرهنگ قبلی ایرانی به آنان کر و لال میگفتند. هر چند آمار دقیقی از ناشنوایان در دست نیست امّا مطابق سرشماری سال 1375 پراکندگی ناشنوایان در ایران، بین 3 تا 4 در هزار نفر است. شمار جمعیت ناشنوایان در ایران در 1380 حدود 250هزار نفر برآورد شد. البته با احتساب ناشنوایان عارضی، مانند سنگینی گوش یا ناشنوایی صوتی یا موجی این آمار به یک میلیون و پانصد هزار میرسید. اما در افواه آمار ناشنوایان کنونی ایران را حدود سه میلیون میدانند.
یك مسئول در سازمان بهزیستی در دیماه 1383 خبر داد: سالانه در ایران، 8000 كودك دارای اختلالات شنوایی متولد میشود. از این رو، کر و لالها، قشر بزرگ و قابل توجهی از جامعه ایران را تشکیل میدهند. آمارهای جهانی نیز نشانه کثرت جمعیت آنان است. مسئولان فدراسیون جهانی ناشنوایان، کل جمعیت ناشنوایان و سختشنوایان را هفتاد میلیون نفر اعلام کردهاند. برخی آمارها گویای وجود دوازده میلیون ناشنوا در جهان اسلام است.
امّا به رغم کثرت آمار این قشر، اهتمام برای حلّ مشکلات آموزشی، معیشتی، فردی و اجتماعی آنان همپای رشد جمعیت جلو نرفته است. جمعیت ناشنوایان هر گونه محاسبه شود، بیش از یک میلیون نفر است و این جمعیت اقلیت بزرگی را تشکیل میدهد و از جمعیت همه جریانها بیشتر است.
این جمعیت اگر رسیدگی شود و به شیوههای صحیح تعلیم و تربیت در مراحل مختلف آنها اجرا شود، تبدیل به یک جریان کارآمد اجتماعی، جمعیت خلاق و کارآفرین میگردد. از اینرو از دوره مشروطیت، انظار متوجه آنها شد و تلاش برای اصلاح امور آنها را بخشی از ترقی و پیشرفت فرض کردند. این مقاله درصدد است سیر پیشرفت جامعه ناشنوایان را در ایران تجزیه و تحلیل نماید.
گذار از مراحل تاریخی
جامعه ناشنوایان ایران در دوره اخیر، سیر چهار مرحلهای داشته است: مرحله اول دوره آشنایی با پیشرفتها و بیدار شدن و توجه یافتن به عقب ماندگی معلولان به ویژه ناشنوایان است. غرب و روسیه چند قرن زودتر فعالیت در امور فرهنگی، آموزشی و اجتماعی معلولان را آغاز کرده بود. کسانی که به عنوان بازرگان یا گردشگر یا مأمور سیاسی به روسیه، کشورهای اروپایی و حتی ترکیه میرفتند، مدارس ناشنوایان و نابینایان را میدیدند و سواد دار شدن آنها را با چشم ملاحظه میکردند، وقتی به ایران میآمدند، خبر این تحولات را میگفتند و این اخبار منتشر میشد و جامعه ایران را تحت تأثیر قرار میداد. مرحله دوم با تلاشهای مرحوم جبار باغچهبان و دیگر تلاشگران پیرو او آغاز شد. در این مرحله، فرهنگ عمومی ناشنوایان ارتقا و تکامل یافت و ناشنوایان از بیسوادی رهایی یافتند. نتایج این مرحله اولاً تأسیس مدارس ویژه آموزش ناشنوایان یا به قول آن دوره، کر و لالها در هر شهر بود؛ دوم مشغول به کار شدن کسانی که ذاتاً به آموزش ناشنوایان علاقه داشتند و به طور خودجوش در این رشته تبحر پیدا کردند آن هم به شیوه آزمون و خطا. کسانی مثل باغچهبان و گلبیدی در مراکز تربیت معلم، آموزش ندیده بودند بلکه؛ امکانات اولیه و ابتدایی تجربه پیدا کرده بودند. بالاخره در این دوره کتابهای درسی کم حجم و بسیار ابتدایی برای ناشنوایان تألیف و در سطح محدود چاپ میشد. با ورود شاگردان باغچهبان به مؤسسات آموزش عالی و ادامه تحصیل آنان در رشتههای تخصصی، مرحله سوم که دستیابی ناشنوایان به فرهنگ تخصصی بود، آغاز شد.
دستاورد این مرحله، تألیف آثار به قلم ناشنوایان در رشتههای گوناگون، از داستان کودکان تا آثار روانشناختی و پزشکی بود. خود ناشنوایان در دانشهای مختلف فعال شدند و آثار مختلف از خود برجای گذاشتند. امّا نهادینه شدن مرحلههای سوادآموزی و تحصیلات عالی، زمینه دیگری را گشود و ضرورت گام نهادن در مرحله چهارم را پیش روی جامعه ناشنوایان نهاد. در این مقطع، جامعه ناشنوایی تعامل با دیگر جوامع ناشنوایی در خارج از كشور را به عنوان یك نیاز احساس نمود؛ و اطلاعرسانی در حوزه پیشرفتها و فعالیتهای خود را ضروری پنداشت و درصدد برآمد تا با بهرهگیری از ابزارها و شیوههای مدرن، با معرفی خود به جهان، جایگاه مناسب شأن خود را به دست آورد. به همین دلیل به روزنامهنگاری و انتشار مجلات تخصصی، تأسیس پایگاههای اطلاعرسانی، نشر كتابشناسی و بالاخره تدوین دائرةالمعارف روی آورد. همه اینها در دنیای جدید، آثار مرجعاند كه برای توسعه تعامل ارتباطات و اطلاعرسانی به كار گرفته میشوند. ناشنوایان ایران چند سالی است به شدت به پایگاه¬های اطلاع¬رسانی روی اینترنت، نشریات تخصصی، دائرةالمعارفهای تخصصی، کتابشناسیهای موضوعی و امثال اینها احساس نیاز میکنند.
دوره چهارم از یک طرف شاهد رشد پروژههای کیفی ناشنوایان و از طرف دیگر شاهد رشد جمعیت و افزایش کمیت اجتماعی آنان هستیم. اما فناوری رشد یافته در خدمت جامعه ناشنوایان نیست. از اینرو رشد جمعیت اقتضائات جدید پدید آورده و نیازهای بسیار جدید را مطرح نموده است؛ اما رسیدگی به این نیازها، نهادینه نشده و حتی متولی ندارد. با اینکه در جهان مدرن پیشرفتها و پروژههای مدرن را در جهت گرهگشایی از مشکلات و حلّ نیازهای جدید ساماندهی میکنند.
فرهنگ و مدنیت
جامعه ناشنوایی برای رسیدن به مدنیت یعنی به ترقی، رفاه، کرامت انسانی، اخلاقیات مطلوب و روابط و مناسبات اجتماعی صحیح، ناچار است نخست فرهنگ این جامعه را بازسازی کند و ارتقا دهد.
جامعهای که از نظر محصولات فرهنگی مثل کتاب فقیر است؛ جامعهای که زیر ساختهای فرهنگی آن سست است، جامعهای که شاخصهای تولید و مصرف کتاب به ویژه کتب مادر و مرجع و فیلم پایین است؛ جامعهای که شاخص کتاب خوانی آن ضعیف است، نمیتواند ادعای مدنیت و رفاه داشته باشد.
جهان پیشرفته در چند دهه اخیر، پس از رشد علمی ناشنوایان و دستیابی آنان به مدارج بالای علوم و تحصیلات عالی دانشگاهی و در پی آن، نیاز آنان به کتابهای مرجع، مانند فرهنگنامهها، آثار مرجعی را تدوین كرده و در اختیار ناشنوایان گذاشته است. البته پژوهشگران غیرناشنوایی که در این زمینه کار میکنند نیز به دلیل نیازهای علمی خود، روند پژوهش و تألیف در مرجعشناسی ناشنوایان را تسریع کردهاند. از این رو چند دائرةالمعارف درباره ناشنوایی در غرب تألیف شده است كه از آن جمله است:
دائرةالمعارف ناشنوایی و اختلالهای شنیداری، كه به همت دو پژوهشگر امریكایی در سال 2000 میلادی منتشر شد و مهمتر از آن، دائرةالمعارف گالودت ناشنوایان و ناشنوایی، به سر ویراستاری جان وان کلود است كه برای نخستین بار در سال 1987 از سوی انتشاراتی مک گروهیل در امریکا منتشر شد.
دائرةالمعارفهای ناشنوایی و ناشنوایان دیگری نیز در کشورهای اروپایی منتشر شد، اما همه آنان، بازگوی دیدگاهها و نیازهای غربیان است و نمیتوانست نیازهای پژوهشی و اطلاعاتی ایرانیان و مسلمانان را تأمین کند. از اینرو گروهی از پژوهشگران و ناشنوایان نخبه تصمیم گرفتند، دانشنامه ناشنوایان جدید مبتنی بر اقتضائات و نیازهای ناشنوایان ایران تألیف و عرضه کنند. این کار به مدیریت آقای محمد نوری اجرایی شد و بالاخره در سال 1387 منتشر شد. و به عنوان نخستین مرجع و اولین دایرۀالمعارف ناشنوایی با استقبال مواجه شد. این اثر سه جلدی هرچند ضعفهای جزئی داشت ولی توانست چرخه اطلاعرسانی ناشنوایان را تسریع نماید و ارتباطات ناشنوایان ایران با نهادهای ناشنوایی و شخصیتهای ناشنوا در جهان مدرن را ساماندهی و توسعه دهد.
گفتنی است دهها پایگاه اطلاعرسانی در زمینههای مختلف، در كشورهای غربی مسائل ناشنوایان را پوشش میدهند؛ صدها مرکز آموزشی و پژوهشی و نیز نشریات تخصصی فراوانی درباره ناشنوایان به کار مشغولاند، اما متأسفانه در ایران، تلاشها و فعالیتها در این زمینهها بسیار اندك بود. ولی به دلیل پیدایش روحیه امید به آینده و عزم جدی برای تغییر شرایط موجود و ایجاد حیات مطلوب، زمینههای تدوین این دائرةالمعارف را ایجاب ¬کرد.
دهه هشتاد شمسی وضعیت عمومی جامعه به گونهای شد که ناشنوایان تلاش کردند به خط مشی مدنیت و اهداف ترقی و پیشرفت بر اساس شاخصهای عقلانی و خرد جمعی اهتمام داشته و در تحقق آنها بکوشند. اما به تدریج شرایط به گونه دیگر رقم خورد. به تدریج قانونگرایی و قانون خواهی بر اهداف مدنی غلبه کرد؛ البته قانون و قانونگرایی ذاتاً مطلوب است ولی این امر مطلوب تأویل به تشکلگرایی رفت. و ناشنوایان مثل دیگر معلولان در نیمه دوم دهه نود و سالهای نخست آخرین دهه از سده چهاردهم شمسی، برای تشکیل سمن، برگزاری جلسه و گفت و شنود درباره قانون عمرشان سپری شده است. حاصل این فرایند هنوز نامعلوم و در افقها مبهم است. زیرا در این دو دهه مبحث قانون جامع معلولان و تصویب آن توسط نهاد قانونگذار و مشروعیت بخشیدن به آن، گفتمان غالب بوده است. روش تعامل ناشنوایان و دیگر معلولان ایران با این گفتمان، تأمل برانگیز است. با مطرح شدن مجدد «قانون معلولان» پس از روی کارآمدن دولت یازدهم به ریاست آقای حسن روحانی و در دستور کار قرار گرفتن قانون معلولان، جلسات و نشستهای متعدد برای بحث و بررسی این قانون شکل گرفته است. و مطالبات حقوقی و قانون خواهی بر دیگر مطالبات مدنی ناشنوایان سایه افکنده است.
تلاشهای نخبگان
معلولین و از جمله ناشنوایان برای رسیدن به وضعیت مطلوب و ایدهآل باید فرایندی را طی میکردند. رهبران این جامعه میبایست عقب ماندگی را پشت سر گذاشته و با اجرای پروژههایی مثل سواد دار نمودن آحاد معلولین؛ تأسیس نهادهای مدنی و دهها پروژه کوچک و بزرگ دیگر، آهسته آهسته جامعه معلولان را به هدف ایدهآل و مطلوب میرساندند. البته همه اینها بدون مشارکت خود معلولین امکانپذیر نبوده و نیست. جامعه مدنی بر ریگزارهای جامعه غیر متمدن و عقب افتاده شکل میگیرد. تولد و زایش مدنیت در هر جامعه و به اصطلاح شکلگیری جامعه مدنی دارای فرایندهای پیچیده است. عناصر و عوامل متعدد و متنوع دست به دست هم میدهد تا جامعه مدنی ساخته و پرداخته شود. در واقع معمارانی مثل باغچهبان و گلبیدی درصدد بودند جامعهای باسواد، پیشرفته، مرفه و آگاه از ناشنوایان بسازند، جامعه مدنی دقیقاً به همین معنا است.
شناخت اهم عناصر جامعه مدنی ناشنوایان و چگونگی تحولات هر عصر تا رسیدن به آن نقطه. عناصری مثل قانون، مدرسه، آموزش، ارتباطات و رسانه هرکدام در تعامل با دیگر بخشهای مدنیت، گوشهای از جامعه مدنی را ساماندهی میکند. پس از سالها و نیز پس از تلاشهای فراوان بالاخره جامعه مدنی ناشنوایان در دهه چهل متولد شد. و شروع به ارتقا و گسترش و تکامل نمود. البته هنوز ناشنوایان ایران از جامعه مدنی نسبتاً قابل قبول برخوردار نیستند و تا رسیدن به جامعه ایدهآل راه بسیار است.
از زمان امیرکبیر و مشخصاً از مشروطیت، ایرانیان با نهادها و مؤسسات جدید در عرصه آموزش و پرورش، زمینههای بازسازی نظام آموزشی ایران آشنا شدند. پیدایش این زمینهها در حوزه ناشنوایی هم مؤثر بود و گاه نظریاتی بیان میشد. اما پیشینه آموزش و پرورش كودكان ناشنوا در ایران، به طور رسمی به اولین دهه 1300 بازمیگردد. در این زمان، جبار باغچهبان مدرسة ناشنوایان را به عنوان نخستین مركز آموزشی ناشنوایان در ایران بنیانگذاری كرد. نام ذبیح بهروز (1269-1350) را در مورد آغاز آموزش به ناشنوایان و به ویژه انتشار مطالبی درباره ناشنوایان، نباید فراموش كرد. در اینكه كدام یك از این دو، در زمینه آموزش و پرورش ناشنوایان، كار را آغاز كردند، اختلاف نظر وجود دارد. ذبیح بهروز، اولین متفكر ایرانی بود كه در این زمینه، سالها تحقیق كرد و مطالبی علمی درباره آموزش ناشنوایان، منتشر كرد. مسلم است مطالب بهروز، اولین مطالب مكتوب در این باره است و نشان میدهد كه وی، سالها در زمینه آموزش ناشنوایان، مشغول بوده و تحقیقات و تجربیاتی كسب كرده است. حتی نامبرده، چندین ناشنوا را به طور خصوصی، برای كسب تجربه به آموزش گرفته است. بهروز، در آن زمان، در توجیه فعالیتهای خود، یادآور شده كه در ایران، حدود چهل هزار ناشنوا وجود دارد و اینان، مشكلات پرشماری دارند كه ایجاب میكند افرادی به پژوهش و مطالعه درباره آنها بپردازند.
گرچه باغچهبان، نخستین مدرسه ناشنوایان را بنیان گذارد، ولی ذبیح بهروز نیز، نخستین كسی است كه مطالبی را درباره ناشنوایان و شیوه آموزش آنان به صورت علمی و مكتوب، ارائه كرده است. شباهت زیادی نیز بین آنچه بهروز نوشته و آنچه در مدرسه باغچهبان از نظر آموزش انجام میگردد، وجود دارد و این شباهت، در برخی موارد، از جمله استفاده از تصاویر و علایم است. اینها تأثیر یكی را بر دیگری به خوبی آشكار میسازد. به هر حال، هر دو در تاریخ آموزش و پرورش ناشنوایان ایران و وضعیت كنونی آن ایران، سهیم بودهاند. اهمیت آنان، در این است كه جبار باغچهبان، به عنوان بنیانگذار نخستین مدرسه ناشنوایان در ایران، در دورهای كار را آغاز كرد كه آموزش و پرورش آن روز، وضع قابل قبولی نداشت و بهروز، كار پژوهشی را هنگامی آغاز كرد كه تحقیقات اینگونهای ناشناخته بود.
نهاد آموزش و پرورش
چند دهه تلاش باغچهبان و یاران و شاگردان او، نظام آموزش و پرورش ناشنوایان را پایهریزی كرد و چهل سال پس از ایجاد نخستین مدرسه كر و لالها در ایران، پیشرفتها بسیار مشهود بود. مدارس تبریز، گلبیدی اصفهان، منصوره، نظام مافی و مجتمع آموزشی ناشنوایان نیمروز در تهران، از جمله مدارسی بودند كه پس از باغچهبان و پیش از ایجاد دفتر برنامهریزی آموزش استثنایی شكل گرفتند. پس از ایجاد مركز آموزش كودكان ناشنوای نیمروز در 1344 و به دست محمود پاكزاد كوششهای گستردهای كه در زمینه آموزش ناشنوایان انجام گرفت، وزارت آموزش و پرورش، ایجاد دفتر مستقلی را كه مسئول آموزش دانشآموزان استثنایی باشد، حس كرد و پس از تشكیل جلسات متعدد، در 1347، دفتر برنامهریزی آموزش كودكان استثنایی شكل گرفت. دفتر یاد شده، آموزش كودكان ناشنوا و سایر گروههای كودكان استثنایی را به دو صورت ایجاد كلاس در مدارس عادی و ایجاد مراكز مستقل آموزشی، آغاز كرد. خوشبختانه، وجود مراكز آموزشی ناشنوایان نیمروز در زمان تشكیل دفتر مزبور و بهرهگیری از تجارب ارزنده و نیروی انسانی متخصص این مراكز، كار دفتر یاد شده را آسان ساخت و سبب شد كه این دفتر با همكاری ادارات آموزش و پرورش، بتواند آموزش و پرورش گروههای مختلف استثنایی از جمله ناشنوایان را به بیش از یكصد نقطه كشور، گسترش دهد.
در شهر مشهد نیز اولین کلاسهای ناشنوایان در دو اطاق انباری اداره کل آموزش و پرورش دایر شد و از آن روز به بعد هر جا برای کلاس درس نامناسب بود و یا اضافی، به کودکان استثنایی منجمله ناشنوایان اختصاص مییافت و گهگاه که فضایی مناسب بر حسب تصادف به کودکان ناشنوا مثل دبیرستان هاجری مقابل هتل هما واگذار میشد به محض نیاز مدارس عادی، این مظلومان، آواره میشدند و تا سال 1367 این نگرش که کودکان استانی منجمله ناشنوایان باید در محلهای اضافی و بلااستفاده نگهداری شوند حاکم بود.
دفتر آموزش كودكان استثنایی، تا 1370 به كار خود، ادامه داد و در 1371، بر اساس به ماده واحده مصوب مجلس شورای اسلامی به «سازمان آموزش و پرورش كودكان استثنایی» تغییر نام یافت. این ماده واحده و تبصرههای آن، اختیارات گستردهای به این سازمان داد.
حدود چهل سال پیش در تهران، تنها یك مركز آموزش اطفال كر و لال، و در سایر نقاط كشور هم دو مؤسسه آموزش از این دست وجود داشت. امروز، این قبیل مؤسسات، هر چند نسبت به تعداد فعلی ناشنوایان ناكافی است، تقریباً در سرتاسر كشور، وجود دارد.
در گذشته جامعه با آموزش ویژه ناشنوایان آشنایی نداشت. اما در دهههای اخیر به كمك رسانههای عمومی، مردم توجیه شدهاند؛ آگاهی و اعتقاد به مسائل و ابعاد آموزش و پرورش ناشنوایان همگانی شده است. لزوم آموزش پیشدبستانی كودكان ناشنوا شناخته نبود؛ اما امروز از لحاظ نظری، لزوم و اهمیت آموزش پیشدبستانی كودكان ناشنوا، مورد قبول است و در عمل، دو سازمان دولتی، یعنی سازمان آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی، متصدی ساماندهی آموزش پیشدبستانی شدهاند.
پیش از تأسیس این نهادها، آموزش كودكان ناشنوا، تابع نظر و سلیقه شخصی مدیریت مراكز آموزشی بود، اما امروز نظام آموزشی با اصول و روشهای ویژه نهادینه شده است و تصمیمگیریها در صلاحیت یك شورای دولتی به نام شورای عالی سازمان آموزش و پرورش استثنایی به ریاست وزیر آموزش و پرورش است.
در نظام آموزشی جدید، والدین نقش مهمی دارند و باید توجیه شوند تا برقراری ارتباط كودكان را با استفاده از گفتار و لبخوانی و اشارات طبیعی آسان کنند. توسعه مؤسسات آموزشی به ویژه دوره پیشدبستانی برای كودكان ناشنوا در همه نقاط دور و نزدیک و حتی در روستاها بخشی از راهکار برای نهادینهسازی نظام آموزشی نوین است.
آموزش كودكان ناشنوا، از مهمترین موضوعاتی است كه باید به آن پرداخت. كودك ناشنوا با طی آموزش در خانه و مراكز پیشدبستانی تا پایان دوره راهنمایی قادر میشود برای گذراندن امور عادی زندگی خود، از گفتار نسبتاً واضح و قابل فهم و یا لااقل سواد خواندن و نوشتن مناسبی استفاده كند. برای تأمین این هدف، این برنامهها از سوی مراكز ناشنوایی در چند سال اخیر، مورد توجه قرار گرفته است: اصطلاح تلفظ و گفتاردرمانی ارزان در مورد كودكانی كه استعداد و توان گفتار قابل توجهی دارند؛ آموزش خواندن و فهمیدن و نوشتن زبان فارسی؛ تهیه كتب آموزش زبان فارسی مثل یك زبان بیگانه در حدود امور جاری زندگی روزانه؛ تهیه یك فرهنگ لغت فارسی با اِعراب و تصویر.
غیر از آموزش، ناشنوایان، نیاز به پرورش نیز دارند. از این رو، برنامههایی برای كمك به تأمین سلامت روحی و جسمی، تقویت شخصیت و اعتماد به نفس و ارتقای فرهنگی آنها در نظر گرفته شده است. اجرای برنامههای بازدید از مراکز مهم صنعتی یا محلهای طبیعی، نیز گردش و ورزش ناشنوایان، به عنوان روشهای پرورشی مطرح شده است.
در شرایط كنونی ایران، اولویت با اصلاح توسعه متون درسی و به كارگیری شیوههای جدید تربیتی با استفاده از تجربیات كشورهای پیشرفته است.
ارتباطات
در گذشته تنها راه ارتباط ناشنوایان، روبهرو شدن با آنان و مشاهده اشارات طبیعی و شنیدن صداهای نامفهوم آنان بود. ولی امروز، شمار ناشنوایان با گفتار نسبتاً واضح و قابل فهم، قابل توجه است و افزون بر این، ناشنوایان به آسانی میتوانند با بهرهگیری از دستگاه دورنگار با هر نقطه از جهان، ارتباط كتبی داشته باشند. دیگر وسایل و روشهای جدید به کمک ناشنوایان آمده تا آنها ارتباطات خود را به آسانی انجام دهند.
دیدگاههای عمومی این بود كه ناشنوایان، موجودات نگونبختیاند كه در بدترین حالت، مورد تمسخر، و در بهترین حالت، مورد ترحم دیگران باید قرار گیرند؛ اما با توجیه عمومی، دیدگاه مردم عوض شد و امروزه شخصیت و حقوق انسانی آنها پذیرفته و محترم شمرده میشود. خود ناشنوایان، با تحصیلات دانشگاهی و كسب موفقیت در رشتهها و مشاغل مختلف ثابت كردهاند كه میتوانند با بهرهگیری از استعدادهای خود و آموزش مناسب، عناصر مفیدی برای اجتماع باشند.
تمام این پیشرفتها مدیون مساعدت فرهنگی مردم، و كوشش و تلاش مداوم اشخاص علاقهمند و مسئولانی است كه بعضاً از این دنیا رفتهاند و بعضاً در بازنشستگی به سر میبرند و یا هنوز، اشتغال دارند.
با وجود این پیشرفتها، هنوز ناشنوایان و مراكز ناشنوایی درصدد رسیدن به وضعیت بهتراند و گاه در رسانهها مشكلات، نارساییها، نیازها و خواستههای خود را مطرح میكنند، تا با نقد حال، به پیشرفتهای بیشتر برای آینده دست یابند.
غیر از روابط اجتماعی معلولان در داخل کشور، روابط با خارج از کشور هم شکل گرفت و فعال شد. از سال 1337 فصل جدیدی در سرنوشت ناشنوایان ایران گشوده شد، زیرا جمعیت حمایت کودکان کر و لال که مرجع رسیدگی به امور ناشنوایان بود در سال 1337 عضو کنگره جهانی ناشنوایان شد و هر ساله در نشستهای آن کنگره شرکت میکرد. پیامد آن، آشنایی بیشتر با جهان مدرن بود. ناشنوایان ایران در دو دهه اخیر گامهای بلندی در عرصههای جهانی برداشتند و با جدیت فرصتها و امكانات موجود جهانی را شناسایی و از آنها بهره گرفتهاند. مثلاً در عرصه ورزش، ناشنوایان، در سالهای اخیر، اقدامات مؤثر و ارزندهای انجام دادهاند. تشكیل المپیك مخصوص ورزشهای ناشنوایان در عرصه بینالمللی، و ایجاد فدراسیون ورزشهای ناشنوایان در داخل كشور، از جمله اقدامات مؤثر قرن در امر ورزش ناشنوایان ایران است. تیمها و گروههای ورزشی آنان در داخل در رشتههای مختلف ورزشی توسعه یافته و در خارج هم به موفقیتهای چشمگیر دست یافتهاند. در حوزه پژوهش و آموزش نیز به مدارج عالی دست یافتهاند.
تأمین اجتماعی
چند دهه گذشته، جامعه و دولت، در زمینه آموزش و رفاه بهزیستی ناشنوایان و سایر معلولان، برای خود، مسئولیتی قائل نبود. با تأسیس سازمان رفاه و بهزیستی در سالهای گذشته و تأسیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی كشور در سالهای اخیر، امروز، این دو سازمان به موجب قانون، مسئول همه امور ناشنوایان شدهاند.
استفاده از سمعك به عنوان ابزار ضروری برای برخی از ناشنوایان در گذشته معمول نبود یا قدرت مالی خرید آن را نداشتند، ولی با تأمین بودجه توسط این سازمانها سمعكهای نسبتاً قویتر و پیشرفتهتر، در اختیار بسیاری از ناشنوایان گذاشته شد و آنها میتوانند صداها را بشنوند.
بعضی از كارشناسان مسائل ناشنوایان برای رفع معضلات یا كاستن از حجم مشكلات كنونی، توصیه كردهاند: همه نوزادان، سنجش شنوایی شوند. حتی والدین با آموزش مختصری بتوانند با وسایل عادی تشخیص دهند نوزادانی كه به صدا واكنش نشان نمیدهد، تحت مراقبتهای پزشكی قرار گیرند تا درمان شوند یا از ابتدا برخورد مناسبی با آنها بشود. به نظر میرسد با تأمین یك دستگاه پیشرفته سنجش شنوایی نوزاد در مركز هر استان، شناسایی كودكان ناشنوا در زمان نزدیك به تولد آنها در تمام سطح كشور، ممكن شود.
رسانهها
یكی از فعالیتها كه در دهههای اخیر همواره رو به رشد بوده است، تخصیص ساعاتی از رسانههای دیداری ـ شنیداری همگانی به ناشنوایان است. رادیو و تلویزیون مهمترین آنها است. اما رادیو به دلیل ماهیت صوتی آن نمیتواند مورد استفاده همه ناشنوایان قرار گیرد. ولی تلویزیون با تلاشهای خود ناشنوایان و مؤسسههای ناشنوایی رشد خوبی در این زمینه داشته است. در بخشهای خبر، گزارش، فیلم و سریال زبان اشاره و زیرنویس بیشتر و گسترش یافته، از این رو، استفاده ناشنوایان از این رسانه افزونتر شده است.
در تلویزیون سالهاست كه در روزهای جمعه، برنامه اخبار برای ناشنوایان با اشاره، اجرا میشود و افزون بر این، چند سال است كه مستمراً بعضی برنامههای تلویزیونی را یك اشارهگر برای ناشنوایان ترجمه میكند. با این همه، حق ناشنوایان در استفاده از اشاره، كاملاً رعایت نشده و بهبود كیفیت و زندگی ناشنوایان توسعه استفاده از اشاره را ایجاب میكند.
در عرصه روزنامهنگاری، اولین نشریه ناشنوایی به دست باغچهبان منتشر شد، هم اكنون مجله سكوت به دست ناشنوایان مشهدی منتشر میشود. مجله تعلیم و تربیت استثنایی هم مقالات و گزارشهایی در زمینه مسائل ناشنوایان دارد.
در عرصه اینترنت، مؤسسه فرجام جام جم درصدد تأسیس پایگاه اینترنتی و بانك اطلاعات ناشنوایان در این پایگاه است.
مؤسسهها و نهادها
رشد و توسعه امور ناشنوایان در ایران مقارن با تأسیس نهادها و مراكز ناشنوایی بوده است. این مؤسسهها به دو دسته تقسیم میشوند. دولتی و خصوصی. مراكز غیردولتی را افراد نیكوكار برای اهداف غیرانتفاعی تشكیل دادهاند. این مراکز دارای کارنامه حجیمی از کارهای خدماتی و آموزشی و … برای ناشنوایان ایراناند.
كانون ناشنوایان ایران، یكی از نخستین مؤسساتی است كه در جهت امور رفاهی و اجتماعی ناشنوایان قدم برداشت. این كانون در 1339، به همت خود ناشنوایان ایجاد گردید و حمایت از تمام ناشنوایان را در تمام مراحل، به عهده گرفته است. از آنجا كه همه اعضای اصلی و همچنین هیئت مدیره این كانون (غیر از دبیر كل) را ناشنوایان تشكیل میدهند، یكی از مؤسسات كمنظیر، نه تنها در ایران، بلكه در جهان است.
جمعیت حمایت از كودكان كر و لال، دیگر مؤسسهای بود كه برای خدمت به ناشنوایان به وجود آمد. این جمعیت، گرچه نام كلی حمایت از كودكان كر و لال را بر خود نهاده بود؛ ولی منحصراً كمك مالی به مدرسه خاصی را انجام میداد و امروزه فعالیتی ندارد.
سازمان ملی رفاه ناشنوایان ایران نیز، از جمله مؤسسات رفاهی بود كه در 1350، برای انجام دادن امور رفاهی و كاریابی ناشنوایان، ایجاد گردید. فعالیت این سازمان كه در آغاز، زیر نظر وزارت بهداری و بهزیستی انجام میگرفت، بعدها با ایجاد سازمان بهزیستی كشور، كه وظیفه كمك به تمام كسان استثنایی را به عهده داشت، در سازمان بهزیستی ادغام گردید.
نهادهای ناشنوایی، در سالهای اخیر با كارشناسیها به طرحها و تدبیرهایی رسیده و اجرا كردهاند. برخی از این اصول كه در سالهای اخیر، جدی گرفته شده عبارتاند از: پذیرش ناشنوایی و آمادگی مقابله با مشكلات؛ پرهیز از شرم به دلیل ناشنوا بودن؛ مشروعیت ارتباط كامل، یعنی استفاده از همه وسایل تفهیم و تفاهم؛ الزام به تلاش و كوشش شخصی برای كسب توانایی بیشتر و زندگی بهتر؛ اتكا به خداوند با امید و اطمینان به نتایج حاصل از پیشرفتهای علمی. این نهادها، طرحهای اجرایی و تصمیمگیریهای خود را مبتنی بر اصول فقه به انجام میرسانند.
حقوق اساسی و اجتماعی
با شكلگیری نظام حقوقی در ایران در دوره جدید، قوانینی هم مربوط به ناشنوایان تصویب شده است. این حقوق، به اختصار این گونه است:
در عرضه حقوق اساسی، این قوانین تصویب شده است: با توجه به بند چهارده اصل سوم و اصول نوزدهم و بیستم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ناشنوایان مانند سایر افراد ملت، در برابر قانون، برابرند، در حمایت قانون قرار دارند و از حقوق مساوی برخوردارند و هیچ یك از اصول قانون اساسی، ناشنوایان را از حقوق اساسی مقرر برای سایر افراد ملت، محروم نكرده است. اما در برخورداری عملی ناشنوایان از حقوق اساسی، سه مورد مهم زیر، قابل توجه است:
حق برخورداری از آموزش ویژه: چون ناشنوایی مانع آموزش كودكان ناشنوا از راه عادی است، برای تأمین آموزش كودكان ناشنوا و ایجاد فرصت برابر برای استفاده آنها از حق آموزش، ماده واحده قانون عادی تشكیل سازمان آموزش و پرورش استثنایی مصوب 21 آذر 1369 مجلس شورای اسلامی میگوید كه با توجه به اهمیت و ویژگیهای توانبخشی، آموزش و پرورش كودكان و دانشآموزان استثنایی، اعم از نابینایان، نیمهبینایان، ناشنوایان، نیمهشنوایان و…، تأسیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی را مقرر داشته و اساسنامه این سازمان، در 29 مرداد1370 به تصویب كمیسیون آموزش و پرورش مجلس شورای اسلامی رسیده است و با توجه به مجموع مقررات یاد شده، آموزش ویژه كودكان ناشنوا در مدارس مخصوص ناشنوایان و یا در كلاسهای مخصوص ناشنوایان در مدارس عادی، حق مسلم كودكان ناشنواست.
حق برخورداری از آموزش عالی: با وجود اینكه چند سال است شمار قابل توجهی از جوانان ناشنوا به مؤسسات آموزش عالی راه یافته و دانشآموخته شدهاند و یا به تحصیل در این مؤسسات، اشتغال دارند، ولی در نظر گرفتن مشكلات این قبیل دانشجویان در رقابت و مسابقه ورودی با دانشجویان شنوا و نیز در دوره آموزش عالی، جا دارد كه برای تأمین فرصت علمی آموزش آنان در برابری با دانشجویان شنوا در ورود به مؤسسات عالی آموزش، برای داوطلبان ناشنوا، سهمیهای مقرر گردد و برای برخورداری از این سهمیه، مسابقه ورودی بین ناشنوایان باشد و افزون بر این، آموزش دانشجویان ناشنوا در كلاسهای خاص و یا یك مؤسسه خاص یا قسمت خاصی از مؤسسات موجود، متمركز شود كه مشكل ارتباطی آنها در استفاده از دروس استادان با استفاده از تعداد كمی رابط زبانِ اشاره، مقدور گردد.
حق اشتغال و استخدام: تبصره یك قانون الزام دولت، برای استخدام ده درصد از پرسنل مورد نیاز خود از بین جانبازان انقلاب اسلامی و بستگان، مصوب سوم بهمن 1364 است. در قانون دیگری فرصت اشتغال معلولان از جمله ناشنوایان با سایر افراد ملت در نظر گرفته شده و یك سهمیه سه درصدی برای تأمین پرسنل مورد نیاز مؤسسات دولتی را به معلولان، اختصاص داده است. ولی در مورد اجرای این قانون، هیچ اطلاع و آماری منتشر نشده است و به نظر میرسد آییننامه اجرایی این قانون، نیازمند تجدیدنظر باشد. برای تأمین فرصت اشتغال ناشنوایان در بخش خصوصی هم هیچ تمهیدی وجود ندارد.
حق تشكیل جمعیت: ناشنوایان با تشكیل كانونهای خاص خود در نقاط مختلف كشور، از حق تشكیل سازمان (موضوع اصل بیست و ششم قانون اساسی) برخوردارند.
حق انتخاب شدن به نمایندگی مجلس شورای اسلامی: به موجب بند شش ماده 28 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، مصوب هفتم آذر 1378، نابینایی و ناشنوایی و ناگویایی، مانع ثبتنام برای انتخاب شدن به نمایندگی مجلس شورای اسلامی است. بعضی حقوقدانان به دفاع از ناشنوایان برخاسته و نوشتهاند: اگر نابینا یا ناشنوایی واجد شرایط مورد اعتماد اكثریت رأیدهندگان یك حوزه انتخابیه باشد، نابینا با كمك یك منشی، و ناشنوا با كمك یك رابط زبان اشاره، خواهد توانست وظایف نمایندگی خود را انجام دهد و اگر با وجود این امكان، نمایندگی آنها برای انتخابكنندگان رضایتبخش نباشد، به آنها رأی نخواهد داد. بنابراین نادیده گرفتن این حق اساسی ناشنوایان و نابینایان، لزومی نداشته است؛ زیرا به موجب شرط سه ماده 27 قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی، انتخابكنندگان باید عاقل باشند.
در عرصه حقوق مدنی، این موارد مهم، تصویب شده است: به موجب ماده 956 قانون مدنی، اهلیت برای دارا بودن حقوق، با متولد شدن انسان، شروع و با مرگ او تمام میشود و طبق ماده 957 قانون مدنی، حمل مدنی متمتع از حقوق مدنی خواهد بود، لیكن هیچ كس نمیتواند حقوق خود را اجرا كند، مگر اینكه برای این امر، اهلیت قانونی داشته باشد.
طبق ماده 1207 قانون مدنی، اشخاص محجور (یعنی: صغار، اشخاص غیر رشید و مجانین) از تصرف در اموال و حقوق مالی خود، ممنوع هستند و به مستفاد از مجموعه مواد یاد شده، مسلم است كه ناشنوایان هم از تمام حقوق مدنی، متمتعاند و هم اهلیت اجرای حقوق خود را دارند و از جمله، از حقوق مدنی ذیل برخوردار:
حق انواع علاقه به املاك و اموال، حق انعقاد قرارداد خصوصی، حق انواع عقود و معاملات و ایقاعات، حق وراثت، حق انتخاب همسر و ازدواج، حق ولایت و حضانت، حق داشتن حساب بانكی، حق امضا و ثبت سند رسمی.
حق گرفتن گواهینامه رانندگی: ناشنوایانی واجد شرایط، حق دارند گواهینامه رانندگی بگیرند و با مشخص كردن وسیله نقلیه خود با آرم مخصوص ناشنوایان، رانندگی كنند.
حق استفاده از زبان اشاره: در تاریخ قانونگذاری كشور ما برای اولین بار مواد 192 و 194 قانون مدنی، اشاره را به عنوان وسیله تفهیم و تفاهم، به رسمیت شناخته است. مواد یاد شده كه جزء جلد اول قانون مدنی در تاریخ 1307 توسط مجلس قانونگذاری وقت، به تصویب رسیده به شرح زیر است: ماده 192 قانون مدنی: «در مواردی كه برای طرفین یا یكی از آنها تلفظ ممكن نباشد، اشاره كه مبین قصد و رضا باشد، كافی خواهد بود».
ماده 194 قانون مدنی: «الفاظ و اشارات و اعمال دیگر كه متعاملین به وسیله آن، انشای معامله مینمایند، باید موافق باشد، به نحوی كه احد طرفین، همان عقدی را قبول كند كه طرف دیگر، قصد انشای آن را داشته است؛ والا معامله باطل خواهد بود»، و بعد از مواد یاد شده به موجب ماده 64 قانون ثبت اسناد و املاك مصوب سال 1310 در تنظیم و ثبت اسناد اشاره به عنوان وسیله تفهیم و تفاهم، مورد قبول و تأكید قرار گرفت.
ماده 64 یاد شده كه تاكنون به قوت خود باقی است، به این شرح است: «در صورتی كه طرفین معامله و یا یكی از آنها، كور یا كر و گنگ، بیسواد باشند، علاوه بر معرفی هر یك از اشخاص یاد شده باید به معیت خود، یك نفر از معتمدین خود را حاضر نماید. معتمد مزبور. در مورد اشخاص كر و گنگ، باید از جمله اشخاصی باشد كه بتواند به آنها به اشاره، مطلب بفهماند…».
استفاده از رابط زبان اشاره، در مواردی كه شاكی یا متهم، ناشنوا باشند، در مراجع انتظامی و قضایی به عنوان یك اصل، مقبول و معمول است.
بر اساس همین حق است که تلویزیون، در سالهای اخیر برنامههایی برای ناشنوایان با اشاره، پخش میکند.
منابع
باغچهبان، ثمینه، بهره ناشنوایان، تهران، امیركبیر، بیتا؛ بهروز، ذبیح، «خط و فرهنگ»، ویژهنامه نشریه ایران كوده، ش 8؛ پاكزاد، محمود، هیاهو در دنیای سكوت، چاپ دوم، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، 1375، ص 35-38؛ تعلیم و تربیت استثنایی، شمارههای مختلف؛ شکست سکوت، ش 2و3 (پاییز 1381)، ص 40؛ ش 26 (تابستان 1382)، ص 28ـ29؛ فصلنامه كانون ناشنوایان ایران، شمارههای مختلف؛ روزنامه جام جم، شماره 1341؛ حقوق معلولان ایران، علی نوری، دفتر فرهنگ معلولین، 1394؛ دانشنامه ناشنوایان، محمد نوری، تهران، فرجام جام جم، 1378.
Best, Harry, The Deafness and Deaf in the U. S. A., Macmilan com, 1943; Cleve, John (Ed),Gallaudet Encyclopedia of Deaf People and Deafness; Turkington, Carel; Allen E. suss man, The Encyclopedia of Deafness and Hearing Disorders.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.