تلگرامی شدن روابط در زندگی روزمره
توان نامه
فصلنامه مطالعاتی و اطلاع رسانی ویژه معلولیت و توانمندسازی
Quarterly of Studies and Information Specially Disabled and Empowerment
شماره 2-3، پاییز و زمستان 1394
(ویژه پیشگیری/ Special Issue for Prevention of Disabilities)
دریافت کامل مجله: PDF، 8 MB
تلگرامی شدن روابط در زندگی روزمره
عباس کاظمی
(منبع: اندیشه پویا، سال4، ش32، بهمن 1394، ص86)
تلگرام و اینستاگرام و شبکههایی نظایر آن با فرهنگ و زندگی روزمره ما چه کردهاند؟ آیا ما هستیم که تلگرام خود را میسازیم، اینستاگرام و فیسبوک خود را خلق میکنیم یا تلگرام و اینستاگرام و فیسبوک هستند که شهروند خود را میسازند، فرهنگ خاص خود را خلق میکنند و رنگ خود را بر زندگی ما میزنند؟ این پرسش، باتکیه بر تلگرام، میتواند دو پاسخ متضاد داشته باشد: هم ما را سازنده فرهنگ ارتباطی و ایجاد کننده تلگرام ایرانی معرفی کند و هم ما را منفعل و همرنگ با فرهنگی از پیش ساخته شده جلوه دهد. تلگرام در جامعهای جمعگرا و در جامعهای فردگرا هویتهای متفاوت پیدا میکند؛ میتواند برای یک فرهنگ انزوای بیشتر بیاورد و برای فرهنگی دیگر خروج از انزوا و مجموعه شدن را وعده دهد. این نوشته به دنبال پاسخی است به این پرسش.
تحول فضای مجازی در ایران
در سالهای 1375ـ1376 که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران دانشجوی فوق لیسانس بودم تازه پای اینترنت به دانشکده باز شده بود و پرینترهای سوزنی رابط دنیای ناشناخته مجازی و دنیای واقعی ما بودند. کامپیوترهای شخصی، آن روزها به دلیل امکان ارتباطی که برای ما برقرار میکردند بلکه به دلیل خدمات فنی (برای ما امکان استفاده از نرمافزارهای علمی) که به ما میدادند مهم بودند. با آمدن اینترنت، سایتهای کامپیوتری جان تازهای گرفتند و محلی برای دنبال کردن مهارتهای تخصصی به بخشی از فضای عمومی دانشجویی تبدیل شدند. اتاق اینترنت دانشگاهها پر شد از دانشجویانی که با تعیین وقت قبلی توانسته بودند پشت کامپیوترها بنشینند انگار که روی قالیچه سلیمان نشسته باشند با استفاده از اینترنت به مسافتهای دور دست میرفتند. آن روزها ما دانشجویان مثل آدمهایی با نگاه خیره بودیم که انگار با پدیدهای عجیب و ناشناخته به نام کامپیوتر و اینترنت مواجه شده بودیم؛ و کارمان این بود که روز و شب به کشف این دنیای ناشناخته بپردازیم. فیلترینگ پا به دنیای مجازی نگذاشته بود و فرد میتوانست همه جای فضای مجازی حاضر شود، جایی خود را پنهان کند و جایی دیگر آشکار سازد. فضای مجازی برای ما جهان پیچیده و ناشناختهای بود که فکر میکردیم همچون اقیانوسی عظیم ما را در خود غرق میکند. ما تصوری از آینده آن نداشتیم.
حالا بعد از دو دهه اینترنت همراه دانشجویان شده، به لطف اینترنت وایفای، کلاسهای درس دانشکده علوم اجتماعی نیز محل تعامل مجازی شده است، تحولی عظیم رخ داده است، اینترنت و فضای مجازی آن دیگر جهانی ناشناخته نیست، بلکه این وجود ماست که ابژه امر ناشناخته تلقی میشود. اینک، اینترنت با چشمان خیره به ما نگاه میکند و میخواهد ابعاد مختلف و زوایای پنهان وجودمان را آشکار سازد. ابعاد زیرین را به رو آورد و ابعاد رویی را به پستو هل دهد، وجود ما را دگرگون کند، و توانمندی و ناتوانیها را به یاد ما بیاورد.
دوره اول، دوره جستوجو کردن درون دنیای ناشناخته فضای مجازی بود. برههای بود که بیش از اندازه منفعل و در کار کشف دنیای ناشناخته تازه بودیم. وقتی وبلاگ آمد (دوره دوم) و در سالهای 79 و 80 فراگیر شد، ما از این انفعال به موقعیت بازیگری وارد شدیم. بازیگر شدیم و نقش خود را بر دیوارهای مجازی حک نمودیم. میرفتیم تا ببینیم کجا هستیم و دیگران چگونه به ما مینگرند. وبلاگها فضاهایی روشنفکری را تداعی میکردند؛ گرچه حتی زنان خانهدار نیز تجربههای زیسته خود را در وبلاگها مینوشتند و دختران نوجوان یا حتی دستفروشان مترو هم وبلاگ مینوشتند. ولی استفاده از فضای مجازی به اندازه این روزها رایج نشده بود. بسیاری نویسندگی را از طریق وبلاگ شروع کردند و برای آنهایی که هنوز امکان نفوذ در رسانههای چاپی نبود. وبلاگ امکانی بود که در آن میشد هر آن چه را که در رسانههای چاپی ارزش چاپ کردن ندارد انتشار داد.
سپس این فیسبوک بود که فضا را بسط داد و گروههای بیشتری از مردم را درگیر فضای مجازی کرد (مرحله سوم). فیسبوک از آدمهای معمولی تا آدمهای متخصص را به میدان آورد و حتی روشنفکری فیسبوکی خاص خود را خلق کرد. به ناگاه هر که در خانه خود نشسته و مشغول امور روزمره بود، میتوانست شعار دهد، سخنرانی کند یا بیانیه بنویسد. از دیگر سو، آدمهای معمولی هم فضایی یافتند تا از احساسات خود بنویسند و خاطرههای شخصی خود را روایت کنند، و خودنمایی و جلوهگریهای خود را به رخ بکشند. فیسبوک، فضای مجازی را در زندگی روزمره عمق بیشتری داد اما محدودیت دسترسی، مانعی در سر راه گذاشت و هنوز به مرحله دیگری نیاز بود تا فضای مجازی عامه پسندتر شود.
فضای مجازی به خصوص در شهرهای بزرگ ایران با شکل جدید شبکههای اجتماعی و اَپلیکیشنهایی مانند وایبر، تانگو، واتسآپ و از همه جذابتر تلگرام و اینستاگرام همه گیر شد (مرحله چهارم). این اشکال جدید آدمهای معمولی را به همان اندازه درگیر خود کردند که آدمهای حرفهای را آن چنان که گاهی تعداد فالوورها و لایکهای یک فرد معمولی در این اپلیکیشنها از بازیگران سینما و روشنفکران شناخته شده هم بیشتر میشود. چنین شرایطی معناهایی را که فرهنگ را میسازند و مفهوم میدهند، هم تغییر داد. مثلاً دوست داشتن که معنای عمیق و محدود به افرادی مشخص داشت در واژه «لایک» مفهومش آنقدر گسترده شد که جماعتی ناشناس را نیز شامل شد و معنایی متفاوت و گاه حتی متضاد به خود گرفت تا پیش از این صرفاً ستارگان سینما، یا روشنفکران شناخته شده و سیاستمدار بودند که عشق و تنفر جماعتی ناشناس را تجربه میکردند. اما حالا با کمک اپلیکیشنهای نصب شده روی تلفن همراه این وضعیت برای آدمهای معمولی هم ممکن شده است. همه ما در موقعیت ارزیابی نسبت به جامعه قرار گرفتهایم و کوچکترین لحظات زندگی و روابطمان در معرض نگاه خیره جماعتی ناشناس قرار گرفته است! به این ترتیب، فضای مجازی آنقدر پیچیده شد که به جرأت میتوان گفت بخش عمدهای از فضاهای مجازی از دسترس مطالعه متخصصان رسانه دور ماندند و تراژدی فرهنگ که زیمل از آن صحبت میکرد به شکل دیگری محقق شد. بینهایت فضاهای جدید و محلههای کوچک و بزرگ مجازی شکل گرفتند که جامعهشناسان و متخصصان رسانه، امکان و فرصت ورود بدانها را پیدا نکردند. وضعیتی که نشان میدهند زندگی روزمره مجازی ما به اندازه فضای واقعیمان پیچیده شده است.
پیامدهای تلگرامی شدن و روابط اجتماعی
در این میان تلگرام، با گوناگونیها، تفاوتها و تعارضات خود شکلی از روابط جدید را موجب شده است. با تلگرام، جدای از این که به شکل فردی میتوان با بینهایت افراد در تماس بود، میتوان به عضویت گروههای متعدد خانوادگی، کاری، دوستانه، انجمنی و…. درآمد. تلگرام ما را بیش از پیش درگیر روابط ساخته و میزان درگیری روابطی را که از پیش داشتیم عمیقتر کرده است. اما درگیریهای جدیدی را هم موجب شده است. با فراگیر شدن تلگرام، اتفاق مهم اهمیت یافتن پیوندهای ضعیف در برابر پیوندهای قوی است. انسانها همیشه بینهایت پیوندهای ضعیف (افرادی که با فاصله میشناسیم) در زندگی روزمره دارند اما همیشه پیوندهای قوی (افرادی که از نزدیک و مکرر با آنها رابطه داریم) هستند که بر روابط چیره میشوند. اما تجربه تلگرام نشان میدهد که گاه پیوندهای ضعیف (بین آدمهای کمتر مهم، غریبه به معنای زیملی و همینطور ناشناس) نیز میتوانند نقش مهمتری پیدا کنند؛ پیوندهای ضعیفی که مقوّم جامعه جدید مدنی هستند. تلگرام اگرچه پدیدهای نوظهور است اما در همین مدت کوتاه شکل روابط اجتماعی در ایران را متحول کرده است.
این تحول کمک کرده است که افرادی از لایههای مختلف اجتماعی، حتی آنهایی که تا به حال هویت اجتماعی کمرنگی داشتهاند خودشان را ارتقا دهند؛ به کمک تلگرام مدیر گروه شوند و برای خود شبکهای ایجاد کنند و «شهروندی» و تعاملات اجتماعی جدیدی را تجربه کنند. این یک حس متفاوت است که تنها با تلگرامی شدن فضای مجازی، در اختیار افراد گذاشته است. (یکی از دوستان در باب استفاده مادر همسرش از تلگرام برای آموزش بافتنی میگفت «مادر خانمم مدیر چند گروه بافندگی در تلگرام است و هر گروه دویست عضو دارد. به اعضای گروه بافندگی یاد میدهد و از این کار بسیار لذت میبرد. چند گروه را مدیریت میکند و مشارکت زیادی هم در گروه دارد تا جایی که شبها فرصت صحبت با هیچ کس را ندارد».) تلگرامی شدن زندگی روزمره کارکردهای بسیاری داشته است و به شکلهای متفاوت زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار داده است. برخی از این اشکال را چنین میتوان برشمرد:
یکم. تسهیل و تقویت روابط اجتماعی: تسهیل روابط اجتماعی البته خاص تلگرام نیست. همه ابزارهای ارتباطی مجازی مانند وایبر، اسکایپ، واتساپ و نظایر آن امکان ارتباط را در زمانه ما تسهیل کردهاند. خانوادههایی که دور از هم هستند و فرزندانی که دور از خانواده برای تحصیل به شهر و کشوری دیگر رفتهاند، اکنون به سادگی میتوانند کنار یکدیگر باشند. از سوی دیگر این ابزارها «روابط حداقلی» را به «روابط بیشتر» تبدیل کردهاند اگر کسی پیشتر هفتهای یک بار با اعضای خانواده خود تماس میگرفت اکنون لحظه به لحظه میتواند در ارتباط باشد.
دوم. ایجاد روابط اجتماعی جدید: شبکههای اجتماعی امکان روابط اجتماعی جدید با آدمهایی تازه را ممکن کرده است. تلگرام بخشی از این ابزارهای ارتباطی جدید است و به افراد کمک کرده است تا با حضور در گروههای مختلف رابطهای جدید بسازند و با آدمهایی جدید که در شرایط عادی امکان ارتباط با آنها وجود نداشت، متصل شوند و رابطهای جدید را شکل دهند. این نکته زمانی جذابتر میشود که در نظر گرفته شود مردان و زنان میانسالی که تا قبل از این در حلقه محدود روابط آشنایی یا کاری قرار داشتند حالا به شبکه گستردهتری از آدمهای آشنا یا ناآشنا متصل شدهاند.
سوم. امکان روابط اضافی: منظور از روابط اضافی، ارتباط با آشنایان، بستگان و دوستان دوردستتری است که ارتباط با آنها در شرایط عادی به دلیل سختی ارتباط، پرهزینه بودن یا ملاحضات دیگر شکل نمیگرفت اما تلگرام این رابطه را ساده و ارزان و در دسترس کرده است. اگر تا پیش از این به دلایل مختلف برقراری ارتباط با دوستان قدیمی احساس نمیشد، حالا به کمک تلگرام میتوان از حال و روز دوستان قدیمی در لحظهای کوتاه جویا شد. پس تلگرام به رابطه اضافی دامن میزند؛ روابطی که در شرایط عادی منطقی و معقول به نظر نمیرسید اما با کمک تلگرام به دلیل ویژگیهایی که دارد (ارزان بودن، کوتاه بودن و ساده بودن) معقول و منطقی است.
چهارم. بسط شبکه روابط ضعیف: مارک گرانووتر، جامعه شناس امریکایی، از جمله جامعه شناسانی است که میان پیوندهای قوی (دوستان نزدیک) و پیوندهای ضعیف (دوستان و خویشاوندان دوردست)فرق گذاشته و بر اهمیت پیوندهای ضعیف به عنوان حلقههای وصل پیوندهای قوی تأکید کرده است. فضای مجازی، شبکههای غریبگی را ایجاد کرده و توسعه داده است. گروههای تلگرامی افراد غریبه را با «ارتباطاتی ضعیف» به هم پیوند میدهد. در حافظه تلفن همراه ما شماره تلفنهای متعددی وجود دارد که به آدمهای غریبه تعلق دارند و بودن آن شمارهها در تلفن همراه ما به معنای ارتباطمان با آنها نیست و ای بسا هیچ گاه تماسی با آنها برقرار نمیشود. اما همین غریبهها به سادگی در شبکه ارتباطی افراد در تلگرام داخل میشوند. همچنین فرد با عضویت در گروههای تلگرامی با مجموعهای از آدمها مرتبط میشود که اگر چه در بدو امر شاید چیزی از آنها نداند ولی امکان شکلگیری رابطه از دور و به شکل ضعیف با آنها برای او ایجاد میشود. بنابراین تلگرام روابط مبتنی بر غریبگی را توسعه میدهد و حجم قابل توجهی از ارتباطات را در همین سطح روابط غریبگی (روابط ضعیف) برقرار میسازد. روابطی که هرچند جای روابط قوی را نمیگیرند اما در جای خود امکان شکل خاصی از تعاملات را که در زندگی روزمره نقش حیاتی دارند ایجاد میکنند.
پنجم. احیای تعامل اجتماعی: تلگرامی شدن زندگی روزمره به معنای احیای بخشی از روابطی است که شاید یک دو دهه فراموش شده است. روابطی که تقریباً از میان رفتهاند اما کنون به کمک تلگرام و گروههای تلگرامی مثلاً گروه بچههای فلان مدرسه، فارغ التحصیلان دورهای مشخص در دانشگاه و… از نو احیا میشوند. البته احیای روابط به معنای ایجاد روابط عمیق نیست و این روابط ممکن است در سطح همان پیوندهای ضعیف در شبکه اجتماعی فرد باقی بمانند. از سوی دیگر، تلگرام گروههای اولیهای چون گروههای متعدد خانوادگی و دوستانه را از نواحیا کرده و این قدرت را به زندگی داده تا روابطی را که برای مدتها بیرنگ بود، فعال سازد و رنگ بیشتری به آنها بدهد.
جدای از این باید به دو کارکرد توانمندسازی و اعطای قدرت بیانگری در نتیجه تلگرامی شدن فضای مجازی و زندگی روزمره نیز اشاره کرد. این توانمندی تلگرامی، به افراد قدرتِ داشتن صدا داده است؛ به گونهای که گاه میتواند سیاستهای واکنشی دولت را به همراه داشته باشد. در تلگرام هر کسی بر اساس توانمندی خود امکانی برای بیانگری پیدا میکند، گروه خود را شکل میدهد و در آنچه درباره آن بیشتر میداند (آشپزی، بافتنی، کارهای فنی، نویسندگی و…) خود را نشان میدهد؛ و بدین ترتیب افزایش خود بیانگری آدمهای معمولی نیز نتیجه دیگر تلگرامی شدن است. صحبت کردن در باب خود به تصویر کشیدن زندگی روزمره خودبخشی از قدرتی است که فضای مجازی جدید به آدمها داده است.
تنوع و انتخاب
به طور کلی دو دسته گروه و کانال تلگرامی را در گوشیهای هوشمند شهروندان میتوان مشاهده کرد. اول. گروههایی که در همه گوشیها کمابیش تکرار میشود مانند گروههای خانوادگی، گروههای دوستانه، گروه همکاران یا همکلاسیهای قدیم؛ و دوم گروههایی که به تناسب رشته، موقعیت اجتماعی، جنسیت و سن و به طور کلی سبک زندگی در گوشیهای هوشمند افراد محتلف، متفاوت است، مانند عضویت در گروهها و کانالهای حرفهای، آموزشی و خبری. اینکه فرد عضو چه گروه و کانالی است با موقعیت منزلتی و طبقاتی او مرتبط است. همینطور وضعیت سنی و شغلی او هم در عضویتهایش مؤثر است. فردی که مسن و بیمار است عضو گروههایی میتواند بشود که در رابطه با سلامتی فعالیت میکنند و فرد جوان میتواند عضو گردهمایی با موضوع مهارتهای زندگی بشود. فرد تحصیل کرده میتواند در انجمنهای حرفهای جدیتری عضویت پیدا کند و آنکه سطح سوادش اندک است میتواند عضو گروههای سرگرمی شود.
نتیجهگیری
امروزه به کمک شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهایی که امکان ارتباط ایجاد میکنند، زندگی روزمره پویاتر و متغیرتر شده است. عضویت در گروهبندیهای مختلف تلگرامی موجب شده مردم پیوندهای متکثرتری پیدا کنند و بیشتر در متن مناسبات اجتماعی قرار گیرند؛ نتیجهای که فی نفسه نه منفی و نه مثبت است. به کارکردهای چندگانه ارتباطی که به کمک تلگرام ایجاد و تقویت میشود (حفظ، احیاء، تقویت و گسترش روابط اجتماعی) و همچنین به میان آمدن آدمهای معمولی در کانون زندگی و صدا دادن و بخشیدن قابلیت بیانگری به آنها اشاره شد. به کمک تلگرام و عضویت در گروههای آشپزی و سرگرمی برای زنان خانهدار، امر کسالتآور زندگی روزمره، به موضوعی وجدآور تبدیل شده و به اشتراک گذاردن تجربهها و گفتوگو درباره مسائلی که پیش از این تکراری و بی معنا به نظر میرسید اینک جایگاه خاصی یافته است. میتوان به عاملیت یافتن بیشتر شبکههای مجازی در زندگی روزمره هم اشاره کرد؛ اینکه امروزه تلفنهای هوشمند بهترین دوست، مشاور و غمخوار آدمها شدهاند. دوستی که آدمها آن را از خود دور نمیکنند و زندگی بدون آن برایشان به تصویری محال بدل شده است. این نوشتار صرفاً به کارکرد وصل کنندگی شبکههای اجتماعی و اپلیکیشنهای ارتباطی مجازی و به طور خاص تلگرام توجه داشت و البته سویههای منفی و پیامدهای منفصل کننده رابطهها در فضای مجازی نیز جای بررسی جداگانهای دارد. آسیبهای اجتماعی شکل گرفته حول «مجازی شدن زندگی روزمره» و «هوشمند شدن لحظات زندگی» بحثی دیگر میطلبد. واقعیت آن است که زندگی انسانهای امروز در همه شکل آن زیر و رو شده است و در این متحول شدن پیامدهای مثبت و منفی با هم گریبان انسان امروز را گرفته است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.