دکتر داریوش فرهود پدر علم ژنتیک ایران
توان نامه
فصلنامه مطالعاتی و اطلاع رسانی ویژه معلولیت و توانمندسازی
Quarterly of Studies and Information Specially Disabled and Empowerment
شماره 2-3، پاییز و زمستان 1394
(ویژه پیشگیری/ Special Issue for Prevention of Disabilities)
دریافت کامل مجله: PDF، 8 MB
دکتر داریوش فرهود پدر علم ژنتیک ایران
گردآوری: اعظم قاسمی
پیشگیری با ژنتیک ارتباط مستقیم وثیق دارد. به طوری که پیشگیری از معلولیتهای ناشی از اختلالات ژنتیکی را اولین نوع از انواع پیشگیری دانستهاند. سالانه 30 تا 40 هزار کودک معلول در ایران متولد میشوند که میتوان از طریق ژنتیک بسیاری از آنها را اصلاح کرد. یا پنجاه درصد از ناشنوایان، نابینایان و عقب ماندگان ذهنی به دلیل اختلالات ژنتیکی است و قابل اصلاح است. ژنتیک میتواند مانع تسری بیماریها و معلولیتها از طریق وراثت شود و خلاصه کارآیی و تأثیر دانش ژنتیک در پیشگیری از معلولیتها قابل توجه است.
سنگ بنای این دانش در ایران توسط دکتر داریوش فرهودی (متولد 1317) گذاشته شد و با تلاشهای ایشان ژنتیک در ایران پیشرفت کرد و به مثابه یک دانش و حرفه کارآمد شده است.
به منظور ارج نهادن به تلاشهای دکتر فرهود شمهای از زندگینامه و مصاحبه با ایشان آورده میشود.
زندگینامه
داریوش فرهود در خانوادهای علم دوست، فرهنگی و فاضل در سال 1317 در تهران متولد شد. پدرش بعدها به عنوان رییس اداره فرهنگ در جنوب کشور منصوب شد و داریوش به خاطر شغل پدر از همان اوایل كودكی به شهرهای مختلف ایران و از جمله جنوب کشور مسافرت کرد. پس از اتمام دوره دبستان در شهرهای جنوب، به تهران بازگشت و سال ششم را در دبستان پسرانه رازی تهران به تحصیل پرداخت. دوره دبیرستان را در مدرسه رهنما – كه از جمله بهترین دبیرستان ایران بود، طی نمود. بعد از یكسال تحصیل در دارالفنون، سرانجام دیپلم طبیعیاش را از دبیرستان البرز گرفت و عاقبت در سن ۱۹ سالگی برای تحصیلات در رشته پزشكی عازم كشور آلمان شد.
از کودکی و نوجوانی فردی با انضباط، کوشا، با اخلاق، مؤدب و علم دوست بود. همین ویژگیها زمینه پیشرفت او را حتی در بلاد غربت فراهم آورد.
ایشان در سال 1369 از دانشگاه ارلانگن آلمان مدرك پزشكی و سال 1972 مدرك دکتری (PHD) ژنتیك انسانی از دانشگاه ماینس آلمان را اخذ نمود. همچنین در سال 1991 از سوی دانشگاه مونیخ آلمان درجه پروفسوری به ایشان اعطاء گردید. زیرا در نظام آموزشی آلمان، دکتری آخرین مرحله نیست و پرفسوری به عنوان آخرین مرتبه علمی میباشد. وی بعد در سال 1354 به رغم اینکه در آلمان امکانات خوبی برایش فراهم بود ولی همه آسایشها را رها کرد و به ایران آمد. پس از رسیدن به ایران، اولین كلینیك ژنتیک را در كشور تأسیس نمود. این کلینیک هنوز برقرار و فعال است منشأ خدمات بسیار شده به ویژه اینکه ژنتیک را ملی و بومی نموده است. او از سال 1355 تاكنون به سمت كارشناس ژنتیك انسانی و عضو كمیته اخلاق در ژنتیك پزشكی سازمان بهداشت جهانی منصوب و از سال 1382 به عضویت كمیته ملی اخلاق در علم و فناوری و اخلاق زیستی كمیسیون ملی یونسكو و فعالیت داشته در آمده است. همچنین عضو پیوسته و دائمی فرهنگستان علوم جهان سوم و از سال 1375 عضو فرهنگستان علوم پزشكی ایران بوده است. اینها بخشی از کارنامه درخشان او است. این کارنامه نشانگر این است که علاوه بر فعالیتهای علمی و خدمات اجتماعی در داخل کشور از خارج از کشور و ارتباط با نهادهای علمی غافل نبوده است. از اینرو به عنوان پل ارتباطی برای انتقال تجارب فعالیت داشته است. در كارنامه علمی درخشان این استاد برجسته ژنتیك، 120 مقاله علمی- پژوهشی به زبان انگلیسی و ارائه بیش از 230 مقاله در کنگرههای علمی داخل و خارج كشور و دهها عنوان خدمات فرهنگی و پژوهشی دیگر به چشم میخورد.
همچنین از سال 1360 مدیر مسئول و سردبیر مجله Iranian Journal of Public Health و سردبیر مجله كودكان استثنایی و مجله اخلاق در علوم و فناوری و چند مجله علمی دیگر است. در سال 1369 جایزه علمی جشنواره بینالمللی خوارزمی و در سالهای 1378 و 1382 لوح افتخار و جایزه علمی جشنواره ابن سینا به ایشان اهداء گردید.
کارآمدی ژنتیکی
به حق او را پرفسور، استاد، پدر دانش ژنتیک ایران، پیشکسوت لقب دادهاند اما بهتر است او را «معمار بنای رفیع ژنتیک ایران» بنامیم و به ایرانی بودن ایشان افتخار کنیم. هم اکنون با اینکه هفتاد و هفت بهار از عمر با عزت و شرافت ایشان میگذرد و باید در استراحت و بازنشستگی باشد ولی بیش از جوانان کار و تلاش دارد. از اینرو مردم ایران نسبت به او دوستی و علاقه بیپایان ابزار نمودهاند. چون اولین کسی بود که کلینیک ژنتیک را در تهران دایر کرد و خدمات مشاورهای و درمانی و پزشکی عرضه میکرده است. نخستین بار چهل سال قبل یعنی در سال 1354، اولین کلینیک را دایر کرد. این کلینیک هم اکنون در میدان ولیعصر تهران، ابتدای بلوار کشاورز استقرار دارد. کسانی از سراسر دنیا از طریق www.Farhud.net با او ارتباط برقرار میکنند.
علاوه بر خدمات دهی از طریق کلینیک مزبور، گروه ژنتیک انسانی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران به دانشکده بهداشت در سال 1352 تأسیس کرد و تا سال 1382 به عنوان مدیر گروه و استاد به تربیت دهها دانشجو در این رشته همت گماشت و توانست بسیاری از تجارب خارج از کشور و در کشورهای پیشرفته را به داخل منتقل کرده و راه بومیسازی دانش ژنتیک را هموار نماید.
اما مشغلههای فراوان باعث دور شدن ایشان از تفکر و خلاقیت و پژوهش نشد و مقالات فراوان به زبانهای فارسی و انگلیسی تألیف و در ژورنالهای علمی یا سمینارها و همایشهای بینالمللی عرضه کرد. از طریق دانش و یافتههای خود را در معرض دید بزرگان دانش ژنتیک قرار داد. او توانسته تا کنون، بیش از دویست عنوان مقاله در همایشهای داخل و خارج عرضه کند که حجم اعجابآور میباشد.
او مسئولیت سر دبیری یا مدیر مسئولی نشریههای کودکان استثنایی؛ اخلاق در علوم و فناوری و سلامت عمومی را پذیرفت و با هدایت علمی این نشریات، مسیر توسعه و بسط دانش ژنتیک به ویژه در عرصه حلّ مشکلات استثناییها و معلولین را گشود.
ایشان به چندین سازمان مهم بینالمللی مثل سازمان بهداشت جهانی، کمیته اخلاق ژنتیکی؛ یونسکو، کمیته اخلاق زیستی مشاوره یا خدمات علمی ارائه میدهد. از اینرو درصدد بودن این نهادهای را در عرصه ژنتیک کارآمدتر و فعالتر کند.
گاه در رسانههای ملی هم حضور داشته تا از امکانات و ظرفیت این رسانهها برای گسترش ژنتیک و آشناسازی بیشتر عموم مردم استفاده کرده است. از اینرو در 11 آذر 94 در شبکه آموزش برنامه دکتر سلام شرکت کرد و درباره تأثیر ژنتیک بر کاهش انواع معلولیتها و نقش مشاوره پزشکی ژنتیک در پیشگیری از معلولیتها صحبت کرد و به سؤالات مردم هم پاسخ گفت.
گفتوگو با استاد
به مناسبت چهل و پنجمین سال تأسیس دانشکده بهداشت، مصاحبهای با ایشان انجام شده است. متن این گفتوگو را تقدیم علاقهمندان میکنیم:
* لطفاً بفرمایید چطور شد كه به ایران برگشتید و دانشكده بهداشت را به عنوان محل خدمتتان انتخاب نمودید؟
– البته نه به این خاطر كه حرفهای قشنگ بزنم، ولی واقعاً هیچ وقت فكر نكردم كه در خارج از كشور بمانم. بعد از 16 سال، به محض اینكه كارم تمام شد، در سال 1351 به ایران آمدم و دیداری با دكتر فقیه یكی از بنیانگذاران دانشكده بهداشت و دكتر مفیدی، خدمتگذار واقعی بهداشت داشتم كه در كمتر از سه ربع ساعت تمام امور مربوط به استخدام من درست شد و شروع به كار نمودم. یكی از ویژگیهایی كه هر انسانی، بخصوص هر معلم یا پزشكی باید داشته باشد، این است كه باید شوق به خدمتگزاری به دیگران داشته باشد و میهن پرست و میهن دوست باشد و با چنگ و دندان وطنش را حفظ كند و اینجا را وطن خود بداند و خدمت كند. در 19 سالگی كه از ایران رفته بودم، اولین بار بعد از 2 سال برگشتم. این مدت به قدری در من فشار روحی ایجاد كرده بود كه وقتی از مرز بازرگان وارد كشور شدم، این خاك برایم رنگ دیگری داشت، روی خاك افتادم و چهرهام را بر روی آن گذاشتم و خاك وطن را بوسیدم. تا به امروز همین احساس را دارم. در آنجا هم كه در رشته ژنتیك انسانی تحصیل میکردم، برنامهریزی كردم كه چون در ایران این رشته وجود ندارد، چنین بخشی را در اینجا راهاندازی كنم. همزمان در 3 دانشكده مشغول به تحصیل بودم. هم دانشجوی پزشكی، هم دانشجوی زیست شناسی با گرایش ژنتیك انسانی بودم و نیز در دانشكده فلسفه روانشناسی را در محضر پروفسور بلك میآموختم كه این یك مثلث بسیار موفق خوبی بود. چون از دانشجویان برجسته فارغالتحصیل آلمان بودم، دانشكده بهداشت از من دعوت نمود. در آن زمان هم دانشگاه تهران از وجه خاصی برخوردار بود، خدمات خود را در آن آغاز كردم. در زمان كوتاهی، بخش ژنتیك انسانی و اولین گروه ژنتیك انسانی و ژنتیك پزشكی و انسان شناسی در دانشگاه كشور به راه افتاد. از نظر آموزشی و پژوهشی اقدامات لازم انجام شد و اولین دوره فوق لیسانس ژنتیك انسانی، اولین دوره PHD ژنتیك پزشكی در دانشكده بهداشت دایر گردید. اگرچه بعدها این گروه را به دانشكده پزشكی دادند ولی در واقع به جامعه ایرانی تقدیم گردید. بعدها با رهنمودهای ما، كسانی از همین بخشها جهت ادامه تحصیل به خارج رفتند تا بتوانند به كشور خدمت نمایند.
* به نظر شما چطور دانش آموختگان جوان میتوانند از تجارب شما و دیگر اساتید پیشكسوت در جهت خلاقیت و نوآوری بهره جویند؟
– همانطوری كه یك كتاب میتواند اثرگذار باشد، كتاب دیگری هست كه هیچ اثری ندارد. همانطور كه اشخاص میتوانند بر سر راه شما قرار گیرند، استاد هم میتواند همینطور باشد. به دوران ابتدایی تا دبیرستان خود فكر كنید. معلمین شاخصی در زندگی شما وجود داشته كه آنها را فراموش نمیکنید، یعنی آنها ضریب اثر گذاریشان بالاست. همانند یك كتاب یا مجلهای كه Impact Factor بالایی داشته باشد. در این صورت است كه میتواند جوانهای مستعد و علاقهمند را جذب نموده و در آنها علاقه ایجاد نماید. یك استاد قرار نیست به كسی درس بدهد، رسالتم را در این نمیبینم كه به سؤال دانشجو پاسخ دهم، این پایینترین سطح معلمی و استادی است، بلكه رسالتم این است كه دانشجو آنقدر شیفته مسئله شود كه در او سؤال به وجود بیاورم. اگر قادر باشم كه در پایان یك طرح در او صدها سؤال به وجود آورم، پاسخ خود را از جاهای مختلف پیدا میکند.
* استاد لطفاً یكی از خاطرات جالب دوران خدمتتان را برایمان شرح دهید؟ً
– دوران خدمت خاطرات خوب و بد دارد. هركدام از یافتهها شادی و خاطره بزرگی برای من بود. یكی از خاطراتم كه بعدها جزء افتخاراتم شد، كشف یك ترانسفرین مخصوص در انسان است كه در جهان ثبت شد و اسم آن را ترانسفرین ایران گذاشتم و مقاله آن در مجلات بینالمللی چاپ گردید. از كارهای دیگرم یكی در اوایل و دیگری در اواخر خدمتم در دانشکده بهداشت بود، پیدا كردن شجرهنامه مجموعهای از خانوادهای كه به یك بیماری خاصی مبتلا بودند. چسبندگی بازو به مفصل آرنج و مجموعه دیگری كه پیدا كردیم نه تنها در ایران، بلكه در دنیا یك بیماری عجیب و نادر بود. یك شجرهنامه بسیار بزرگی در 5 نسل و حدود 8-7 سال در روستاهای آمل رفت و آمد داشتم و آنها را معاینه میکردم. تا اینكه تمام این 5 نسل را برداشت كردیم. البته كار ادامه یافت تا اینكه به تازگی بعد از 18-17 سال كه مرتب روی آن كار میکردیم، ژن آن را پیدا كردهایم كه یك ژن جدید بوده و گزارش آن در حال آماده شدن است. اینها مقاله معمولی نبوده، دو مقاله كه هركدام منجر به كشف جدیدی شده است. چنین كشفیاتی برایم خاطرات جالبی است. واقعاً هر كدام از دانشجویانم كه در رشتهای قبول میشد و یا در جایی افتخاری میگرفت، در خارج از كشور تحصیل كرده بود و به ایران بر میگشت و در رأس كاری قرار میگرفت، اینها همه برایم خاطرات به یاد ماندنی بود.
* برای كسانی كه تازه میخواهند وارد وادی علوم بهداشتی شوند چه صحبتی دارید؟
– پزشكی و استادی و كلاً معلمی نباید به عنوان یك شغل تلقی شود، بلكه یك قداست و یك رسالت است. همانند یك روحانی كه اگر به كارش به عنوان یك شغل بنگرد، حرفش اثرگذار نخواهد بود. عدهای از روحانیون هستند كه جذبهاند و شما محو چنین شخصی میشوید. نه آن برای پول صحبت میکند و نه شما انتظاری داری. باید آموزش دانشگاهی آیت الهی تعقیب شود، تا قداستش حفظ گردد. رعایت این نكته است كه پزشك را هم موفق میکند. پزشك هم كارش توأم با قداست است و هم سرتاپایش باید قداست داشته باشد. در پژوهش هم همینگونه است و باید به خاطر نفس پژوهش، پژوهش نمود. شأن استادی تنها به پولش نیست. بلكه توجه به دیگر رفتارهاست. استاد باید شأن خودش را حفظ كند. مسئلهای كه در آموزش پزشكی كشور وجود دارد این است كه پزشك بهداشتی تربیت نمیکنیم. پزشكی كه بخواهد پیشگیری كند و سلامتی مردم را نگه دارد. ما پزشك درمانگر تربیت میکنیم. پزشك ما باید طوری با روح بهداشتی تربیت شود كه بخواهد كسی مریض نشود و رسالت خود را در سالم نگه داشتن مردم بداند. الآن بحث پیشگیری را در خیلی از مسایل میبینیم. بطور مثال در قوه قضائیه میگویند باید در پیشگیری از جرم كار كنیم. پیشگیری از بیماری باید شیوه تفكر و منش پزشك ما باشد و این آن چیزی است كه باید برای پزشكان ما به وجود آید. در مواد درسی كه در دانشكده پزشكی ارائه میشود، از همان ابتدا باید آن روح سلامت، بهداشت و پیشگیری با آنها داده شود. یكی از صفاتی كه باید یك استاد و بخصوص یك پزشك داشته باشد، این است كه باید كنجكاو و تیزبین باشد و اگر كنجكاو نباشد، چیزی پیدا نمیکند. هیچ سؤالی برایش سؤال بی اهمیتی نباشد. یكی از اساتید ما در آلمان میگفت: هیچ سؤالی احمقانه نیست، این پاسخها هستند كه بعضاً احمقانهاند. بعلاوه تحصیلات دانشگاهی، اگر چیزی یاد گرفتهام، از همین سؤالات بی اهمیتی بوده كه دانشجویان از من پرسیدهاند. در واقع مدیون همان سؤالات هستم كه به من ایدههای زیادی داد و از آنها یاد گرفتم.
* به نظر شما چگونه میتوان با پیشكسوتان دانشگاههای ایران و جهان ارتباط برقرار نمود و از تبادل تجارب آنها جهت پیشبرد اهداف دانشكده و آموزش بهتر دانشجویان بهره جست؟
– همیشه در محافل صحبتم این بود، استادی كه بازنشسته میشود، مجموعهای از تجارب را با خود دارد و نباید به حال خود رها شود و این بهترین دورانی است كه كسب تجربه كرده، ولی باید بازنشسته شود. بازنشستگی برای یك استاد معنا ندارد. تمام شکوفاییهایم بعد از بازنشستگی تازه شروع شد. من از كار دانشگاهی بازنشسته شدم نه از كار علمی خودم و در مورد همه هم همینطور فكر میکنم. باید دفتر یا سازمانی باشد كه این ارتباطات را برقرار كند و از تجارب آنها استفاده كند. اگر قرار باشد كه دانشگاههای خودمان را بر اساس شیوه و روش حوزههای علمیه اداره كنیم، مگر اساتید حوزههای علمیه بازنشسته میشوند، تا هر سنی كه بتوانند به اطرافیان بهرهای برسانند، دیگران را از علم خود بهرهمند مینمایند و هر سؤالی كه از آنها پرسیده شود، پاسخ میدهند. دانشگاه هم باید همینطور باشد و به یكباره تمام ارتباطش با اساتید قطع نشود. البته این ارتباط را قطع نكردم و همیشه با دانشكده در ارتباط بودهام. در مورد سیاسی هم همینطور است . یك رییس جمهور، نماینده مجلس و … كه دورهشان تمام میشود، تازه اندوختهای از تجارب خوب و بد هستند. در تمام دانشگاههای بزرگ دنیا با فارغالتحصیلان خود، سازمانی دارند. بطور مثال آنهایی كه در دانشگاه هاروارد تحصیل كردهاند همه همدیگر را میشناسند، كلوپی دارند كه اصلاً اتاق فكر است و در آن با همدیگر گفتگو میکنند و تبادل تجربه مینمایند تا تجربه خیلی بزرگ كشوری از یكدیگر بگیرند. عین همین مسئله باید در دانشگاه و كشور برقرار شود. دانشجویان جوان میتوانند از این اساتید انرژی مثبت بگیرند و از اینها الگوبرداری كنند. دانشجو همیشه باید از استاد خود الگو بردارد.
* یك نفر از بهترین اساتید دوران تحصیل خود را نام ببرید كه الگوی مناسبی برای شما بودند؟
– اگر من هم بخواهم استادی با ضریب اثرگذاری بالا باشم، این خاطره را برایتان تعریف میکنم. شخصی بنام پروفسور كارل لاند اشتاینر كسی بود كه در سالهای 1900 و 1901 گروههای خونی A,B.AB,O را در انسان پیدا كرد و مقالهای نوشت كه حاصل 10 سال كار وی بود. به خاطر این خدمت بزرگ به بشریت جایزه نوبل به وی اهداء گردید. كارل لاند اشتاینر در سال 1940 یعنی چهل سال بعد، گروههای خونی RH (منفی و مثبت) را با همكار آمریکاییاش بنام الكساندروینر شناسایی كرد و با این كشف بزرگ خدمت بزرگی به عالم بشریت نمود. تصور كنید كه این فرد چقدر باید منش استادی و ضریب خدمتگزاری داشته باشد كه بعد از چندین سال با گرفتن جایزه نوبل، دست از فعالیتهایش برنداشت. ده سال بعد از كشف گروههای خونی، زنده بود. یعنی این فرد 60 سال در آزمایشگاه كار كرد. به این اسطوره میگویند. معلوم است كه چنین شخصی میتواند برای من انگیزه باشد و آن ضریب اثرگذاری را داشته باشد و من هم از او الگو گرفتم. سعی میکنم كه برای دیگران هم این اثرگذاری را داشته باشم. تمام سرلوحه كار وزندگیام این افراد هستند. این شیفتگی خدمتگزاری است كه این استاد بازنشسته نگفت كه استاد شدم و دیگر دنبال تحقیقات نروم.
* لطفاً در مورد مقالات علمی، كتب انتشار یافته و ابداعات انجام شده توسط جنابعالی توضیح فرمایید.
– اوایل در فكر نگارش كتاب نبودم، چون رشته ژنتیك یك علم بسیار پیشرونده است و كتاب زود كهنه میشود. این رشته جزء علومی است كه با شتاب خیلی سریع پیش میرود و نوشتن كتاب مشكلاتی را به بار میآورد. زمانی كه در آلمان بودم، در دیباچه كتابی كه در همان سال منتشر شده بود، نوشته بودند زمانی این كتاب به دست شما میرسد و شروع به خواندن آن میکنید، مطمئن باشید كه دیگر آن قدیمی شده است. بیشتر تکیهام بر روی نوشتن مقالات است. مقالات همیشه زنده است و ولی كتاب تجدید چاپ میشود. افتخار دارم كه در طول خدمتگزاریم، حدود 180-170 مقاله در مورد ژنتیك و ژنتیك پزشكی، به زبان انگلیسی به نگارش در آوردهام. چند كتاب زیر نظر من ترجمه شده است. كتاب دیگری كه شاید جزء افتخارات بنده باشد، تدوین 2 واژه نامه زیست شناسی با 20000 واژه فارسی به انگلیسی و برعكس كه به اتفاق سه نفر از اساتید دیگر در مدت 9 سال نوشتیم و كتاب تقریباً بینظیری است. كتاب دیگر واژه نامه زیست شناسی 5 زبانه (زبان فارسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسه و اسپانیایی) با 13000 واژه كه در بسیاری موارد برایش برابر یعنی واژههای فارسی ساخته شد. حدود 5-4 سال بعد از بازنشستگی بیشتر روی مقالات مربوط به اخلاق پزشكی و اخلاق در ژنتیك كاركردم و در این مقوله افتخار دارم كه از حدود 36 سال قبل كارشناس سازمان بهداشت جهانی در ژنو هستم. بخصوص در علوم پایه و علم ژنتیك، كسی بتواند ضریب خدمت گذاری داشته باشد كه بخواهند چنین انتخابی بنمایند، افتخاری است. فعلاً در حال تنظیم حدود 12-10كتاب دیگری در مقوله اخلاقیات هستیم كه با ادبیات ایران و تاریخ آن عجین شده است و نیمی از آن کتابهای مرجع خواهند شد. شاید تاكنون كسی صرف وقت و همت به این كار نگماشته است. در كنار من چند نفر لیسانس ادبیات فارسی بر روی آن كار میکنند و حدود 5/1-1 سال دیگر به بازار خواهد آمد.
* لطفاً از کلینیک ژنتیك و خدماتی كه ارائه میدهد بفرمایید؟
– این كلینیك از سال 1354 برای اولین بار در ایران راهاندازی شد كه در این مركز مشاوره ژنتیك، تشخیصهای پیش از تولد، رژیم درمانی، سیتوژنتیك و پزشكی مولكولی و سایر امور انجام میشود. 34 سال پیش كه این مركز را تأسیس كردم، حدود 54 هزار پرونده بیمار داریم. در حال حاضر ایران جزء كشورهای خوب خاورمیانه از نظر ژنتیك است و در منطقه نقش تعیین كنندهای در آموزش و پژوهش و خدمت رسانی در این رشته به كشورهای همسایه دارد و بیماران ژنتیك را برای درمان به ایران ارجاع میدهند.
* با توجه به اینكه این مراسم برای اولین بار در دانشكده بهداشت برگزار میشود، خواهشمند است نظر خود را در مورد این مراسم و استمرار آن بفرمایید.
– از فرمایشات رسول اكرم (ص) است كه دانشمندان را گرامی دارید كه آنها وارثان پیغمبرانند و هركه آنها را عزیز دارد، خدا و پیغمبر را عزیز داشته است و حرمت و قدردانی از آنها شکرگزاری به خداوند است. اگر هر جامعه و موسسه یا دانشکدهای به پیشكسوت خود، به خدمتگزاران واقعی خود ارجی بگذارد، پایههای كار خودش را مستحكم كرده، ولو اینكه اگر كسی خدمتی كرده و نمیدانسته كه چهل سال بعد قرار است، از ایشان سپاسگزاری كنند. بسیار كار خوبی است. اگر كسی نتواند از مردم سپاسگزاری كند، هرگز نخواهد توانست كه سپاسگزار خداوند هم باشد. این مراسم بسیار خوبی است و انشاءالله… این سنت فرخنده به جای بماند و در سالهای بعد هم تكرار شود. فقط در چهل و پنج سالگی دانشكده بهداشت نباشد. در اسفندماه مراسم دیگری داریم برای چهل سالگی مجله بهداشتی ایران كه چهل سال از عمرش میگذرد و بدون تردید اگر منحصر به فرد نباشد، یكی از 3-2 مجله بینالمللی كشور است و تاكنون چندین تقدیرنامه از ریاست جمهوری، وزرای وقت داشته است. یكی از افتخاراتم این است كه از چهل سال عمر این مجله، 30 سال مدیر مسئول و سردبیر آن بودهام.
در پایان برای این پروفسور افتخارآفرین میهن كه هنوز همچون بهار شاداب و خستگی ناپذیر در شبانه روز 18 ساعت عاشقانه كار میکند، آرزوی سلامتی و توفیق روزافزون داریم.
آرزوی شاگردی ایشان را دارم