شیخ زینالدین آمدی نابینا: کاشف خط برجسته
شیخ زینالدین آمدی نابینا: کاشف خط برجسته
(روش زینالدین)
مصطفی شیروی
اشاره
مشهور است لویی بریل (1809- 1852م) در نیمه نخست سده 19 میلادی، یعنی 1829 خط برجسته نقطهای را برای نابینایان اختراع کرد و تحولی در آموزش و پرورش روشندلان ایجاد نمود. اما اسناد تاریخی دلالت دارد برای اولین بار علی فرزند احمد مشهور به زینالدین آمدی از شهروندان شهر آمد حدوداً سال 700ق، خط برجسته را اختراع و کتب را به این روش مطالعه میکرده است. یعنی حدود 550 سال قبل از اختراع لویی بریل، زینالدین آمدی خط برجسته را اختراع کرده بود. لویی بریل حدود 188 سال قبل، خط بریل را اختراع کرد ولی زینالدین آمدی حدود 736 سال قبل آن را اختراع و مورد استفاده قرار میداد.
صفدی در کتاب مشهورش، نکت الهمیان فی نکت العمیان درباره زینالدین آمدی و اختراع خط بریل گزارشی آورده است. این مقاله به بررسی این گزارش و ترجمه آن، به فارسی همراه با توضیحاتی میپردازد.
شخصیت و محل زندگی: علی بن احمد فرزند یوسف بن الخضر، مشهور علامه شیخ زینالدین مکنی به ابو حسن و ملقب به حنبلی آمدی است. اغلب او را زینالدین آمدی یا شیخ زینالدین آمدی میخوانند. او اوایل عمرش کاملاً نابینا شد و به تعبیر خواب، کتاب فروشی و نیز تدریس، تحقیق و تألیف اشتغال داشت. او را به اوصافی چون پیری خوش منظر، با هیبت، صالح، موثق و بسیار راستگو (صدوق) توصیف کردهاند: به طوری که بین مردم، معتبر و مقبول بود. تبحرش در تعبیر خواب همه را شگفت زده میکرد با اینکه کاملاً نابینا بود. او در «آمد» به دنیا آمد و در آنجا سکونت داشت. آمد بعداً به دیار بکر و اکنون به نام استان «ایل» تغییر نام داده است. البته قلمرو و مختصات جغرافیایی و مدنی آن هم تحولاتی داشته است. این منطقه در شمال بینالنهرین و در کشور ترکیه کنونی واقع است. در دوره عثمانیان، نام دیار بکر بر این منطقه تصویب شد و قبل آن، به آمد شهرت داشت. آمد از شهرهای مشهور و مهم در دوره عباسیان، سلجوقیان، تیموریان بود. اما آمد در دوره صفویه در قلمرو ایران قرار داشت. البته عثمانیها در جنگ چالدران، آمد را از ایران جدا کرده و به نام دیار بکر، جزء پنجمین ایالت خود تثبیت کردند.
صلاحالدین خلیل بن ایبک صفدی (درگذشت 767ق) رئیس دیوان انشاء در حکومت مملوکیان مصر در شهرهای قاهره و دمشق بود. از اینرو اطلاعات وسیعی از اقشار مردم داشت. اطلاعاتش از نابینایان را در کتاب نکت الهمیان فی نکت العمیان تدوین کرد. این کتاب بانک اطلاعات نابینایان تا حدود سال 765ق است و شامل اطلاعات مهمی است که در منابع دیگر یافت نمیشود. آقای سید علی طباطبایی فرزند مرحوم سید عبدالعزیز طباطبایی از نوابغ و مشاهیر و از کتابشناسان مشهور و شاگرد آقا بزرگ تهرانی میگوید پدرم به کتاب نکت الهمیان علاقه ویژه داشت و این اثر را مهم و قابل اعتنا میدانست.
حکایات مردمی: حکایتهای عجیبی از او نقل شده است: از جمله اینکه یکی از یارانش به او چیزی به نام «نصفیه» اهدا کرد. اما از خانهاش دزدیده شد. زان پس، استادش «امام مجدالدین عبدالصمد ابن احمد بن ابی الجیش المقری» که استاد قرائت در بغداد بود را در خواب دید که به او گفت: «نصفیه» ات را فلان شخص برده و نزد فلانی ودیعت نهاده است. برو و از او بگیر! هنگامی که از خواب بیدار شد به خود گفت: «شیخ مجدالدین» در دوران زندگیش بسیار راستگو بود، پس باید پس از وفاتش نیز چنین باشد.
سپس «شیخ زینالدین» به سمت خانه مردی رفت که «شیخ مجدالدین» در خواب گفته بود. دق الباب کرد. مرد بیرون آمد. شیخ به او گفت: آن نصفیهای که فلان شخص نزد تو ودیعه گذاشته را به من بده. گفت: باشد و داخل خانه شد و آن را آورد و به او داد. شیخ آن را گرفت و چیزی نگفت. سپس وقتی سارق نزد آن مرد رفت و نصفیه را طلب کرد. آن مرد گفت: «شیخ زینالدین آمدی» آمد و از قول شما، آن را طلبید، من هم به او دادم. سارق مات و مبهوت شد و همینطور متحیر ایستاد. البته شیخ هم او را تنبیه و سرزنش و مؤاخذه نکرد.
دیگر حکایت، این که گفت: در خواب دیدم، گویا شخصی به من مرغ بریان اطعام میکرد. کمی از آن خوردم و سپس بیدار شدم. ناگاه دیدم بقیه آن در دستانم است! البته این دو واقعه بین مردم آمد مشهور است.
ملاقات با غازان خان: هنگامی که «غازان خان» پسر ارغوان شاه پسر هلاکو پسر چنگیزخان، در سال 695ق وارد بغداد شد و نسبت به شخصیت «شیخ زینالدین آمدی» آگاهی یافت و با خبر شد، گفت: خوب است او را به مدرسه مستنصریه دعوت کنیم و با او نشستی داشته باشیم. وقتی «غازان خان» وارد مدرسه مستنصریه شد، مردم جمع شدند. اشراف و بزرگان بغداد اعم از قضات، فرهیختگان و مقامات کشوری و لشگری هم برای دیدار غازان خان آمده بودند. نیز «شیخ زینالدین آمدی» هم در میان مردم بود. غازان خان دستور داد، شیخ زینالدین آمدی امتحان شود. به این صورت که امیران یکی پس از دیگری وارد مدرسه شوند و هر یک به گونهای بر شیخ وارد شود و سلام گوید، شیخ باید از بین همه واردشوندگان سلطان را تشخیص میداد.
پس هر وقت، امیری وارد میشد، پس از احترام و تکریم خان، او را نزد زینالدین میبردند تا بر او سلام دهد. شیخ نیز به واردشوندگان، بدون هیچ حرکت و خوشامد گویی پاسخ سلام میداد. اما نوبت به «غازان خان» رسید و او بدون همراهی کسی از امیرانش، بر شیخ وارد شد، سلام گفت و با او دست داد. هنگامی که دستش را در دست شیخ نهاد، شیخ بلند شد و دستش را بوسید و تعظیم کرد و خوشامد گفت. آنگاه با زبانهای مغولی، ترکی، فارسی، رومی و عربی او را با صدای بلند بسیار دعا کرد تا مردم متوجه شوند. زیرا شیخ زینالدین چندین زبان میدانست.
«غازان خان» با وجود کوری شیخ، از فطانت و ذکاوت و تیزفهمی و معرفت او، بسیار شگفت زده شد. همان لحظه خلعتی بدو داد و صلهای به او بخشید و حقوق ماهیانهای به اندازه سیصد درهم برایش مقرر کرد. از آن پس «شیخ» نزد غازان خان و امیران و وزرا و خانوادهها و همسران آنها، بسیار مورد عنایت بود.
فعالیتهای فرهنگی: از تصنیفات او میتوان از آثاری مثل جواهر التبصیر فی علم التعبیر، حواشی و تعلیقههای بسیاری در فقه و خلاف نام برد. جماعتی از آنها بهره بردهاند. آثارش همواره مورد استفاده مردم بوده است. از اینرو با اینکه نابینا بود، آثار سودمند و مطلوبی برای مردم تألیف کرد.
فعالیت دیگرش، کتاب فروشی بود. کتابهای بسیاری داشت. هرگاه کتابی از او میخواستند و میدانست، آن کتاب را دارد، به مخزن کتبش میرفت و کتاب را به گونهای از بین دیگر کتب بیرون میآورد که گویی همین الآن آن را آنجا گذاشته است. اگر کتابی چندین جلد داشت و جلد مثلاً اول یا دوم یا سوم از او خواسته میشد، عیناً همان جلد را میآورد.
چون کتابهای بسیار خود را طبقهبندی کرده بود و هر طبقه را از طریق علائم برجسته پیدا میکرد، سپس کتاب مربوطه را در رده مربوطه به سرعت مییافت و عرضه میکرد. به رغم نابینایی ولی از روشهای علمی و به روز استفاده میکرد.
وی کتاب یا جزوه را، اول لمس میکرد سپس میگفت: این کتاب یا جزوه چنین و چنان است. از طریق لمس کتب مشخصات آنها را بیان میکرد.
همچنین هرگاه دستش را روی صفحه ای حرکت میداد، تعداد سطرهای آن را تشخیص میداد و میگفت چند سطر دارد. اندازه قلم استفاده شده، جاهایی که حاشیه داشت، رنگ مرکب استفاده شده و نیز قیمت همه کتابهایش را با لمس کردن میتوانست بدون اشتباه و خطا بیان کند. این نشاندهنده قدرت لامسه قوی او بود. بعضی نابینایان با تمرین لامسه و تربیت این حس، آن را تقویت کرده، به طوری که دقت آن را بالا برده و خطای آن را کاهش میدادند. امروزه هم روشهای تربیت و تقویت لامسه هست.
خط برجسته: صفدی درباره استفاده شیخ زینالدین آمدی از خط برجسته مینویسد: هر وقت کتاب جدیدی میخرید. با لوله کردن کاغذ و ساختن حروف، حروف را کنار هم میگذاشت و کلمه میساخت و به این روش قیمت و مشخصات کتاب را روی آن مینوشت. البته هر قطعه حرف ظریف و کوچک بود تا فضای زیاد اشغال نکند. نیز روی حروف برجسته کاغذی قرار میداد تا ماندگاری آن را زیاد کند. امروزه حروف و شمارههای برجسته را در محل تردد نابینایان مثل آسانسورها، کلید برق و غیره استفاده میکنند. برای نشان دادن، شماره طبقات یک ساختمان، از شمارههای برجسته استفاده میکنند. گزارش صفدی اینگونه است: وقتی شیخ زینالدین کتابی را به قیمت مشخصی میخرید، یک تکه کاغذ کوچک بر میداشت و آن را با ظرافت لوله میکرد و با آن یک یا چند حرف ابجد درست میکرد که میزان بهای کتاب را به حساب حروف، بیان میکرد سپس آن را در بخش پایانی داخل جلد کتاب میچسباند و یک کاغذ به اندازه آن روی آن میچسباند تا ظاهر و برجسته شود و ماندگاری آن بیشتر گردد پس اگر قیمت کتابی از کتابهایش از ذهنش میرفت، جایی را که در آن کتاب علامت گذاشته بود با دستش لمس میکرد و قیمت آن را از برجستگی عدد چسبانده شده میفهمید.
متن اصلی گزارش صفدی اینگونه است:
اذا اشتری’ کتاباً بشئ معلوم اخذ قطعه ورقه خفیة و فتل منها فتیلة لطیفة وصنعها حرفاً او اکثر من حروف الهجاء لعدد ثمن الکتاب بحساب الجمل ثم یلصق ذلک علی طرف جلد الکتاب من داخل و یلصق فوقه ورقة بقدره لنتأبدّ. فاذا شذّ عن ذهنه کمیة ثمن کتاب ما من کتبه مسّ الموضع الذی عَلّمه فی ذلک الکتاب بیده فیعرف ثمنه من تنبیت العدد الملصق فیه.
سرانجام: وی همواره سرگرم کار و تلاش بود و علاقه در وی موج میزد. در سایر امور و حرکاتش نیز از متانت و وقار کامل برخوردار بود.
مردم، دولتمردان و رؤسا به خاطر خیرخواهی و فضل و ورع و پاکدامنی و مروتش، به او اقبالی عظیم نشان میدادند. وی کمی پس از سال هفتصد و دوازده قمری دار فانی را وداع گفت.
چنین نابینایانی با تلاش و کوشش توانستهاند نام نیک در تاریخ به یادگار بگذارند. با قناعت زندگی کرده و با تلاش به شغل سختی مثل کتابفروشی میپرداختند تا دستشان پیش دیگران دراز نباشد و با آبرومندی و وقار زندگی کنند.
مقایسه روش برجسته سازی زینالدین با روش بریل: شیخ زینالدین با کاغذ، حروف و شمارههای برجسته میساخت و با کنار هم گذاشتن آنها اعداد چند رقمی و کلمه تشکیل میداد. آنگاه با لمس آنها میتوانست مطالبی را قرائت کند. اما بریل برای هر حرف نماد نقطهای ولی برجسته ساخت. شش نقطه در ابعاد مستطیل انتخاب کرد. تعداد و جایگاه نقطههای برجسته نشانگر حرف است مثلاً حرف الف ( ) نقطه بالای سمت چپ برجسته میشود. منظور از برجسته هم سوراخ است. یعنی با سوراخ کردن مقوا (کاغذ ضخیم)، لامسه میتواند تشخیص دهد.
بنابراین روش شیخ زینالدین و روش بریل تشابههایی دارند. مثلاً هر دو حرف را برجسته میکنند و هر دو با حس لامسه تشخیص میدهند اما این دو روش تفاوتهایی هم دارند: شیخ زینالدین خود حروف را میسازد و به صورت یک قطعه روی یک صفحه میچسباند ولی بریل، حروف را به نماد نقطه تبدیل کرده سپس نقطه را برجسته میکند.
لازم است پژوهشگران مسلمان روش شیخ زینالدین آمدی را به جهان معرفی کنند. زیرا ارزش تاریخی آن کمتر از شیوه بریل نیست.
نگاهی به پیشینه خط بریل: برای اینکه اهمیت کار شیخ زین الدین آمدی معلوم گردد و جایگاه ابتکارش در تاریخ روشن شود به اختصار به تحولات تاریخی خط بریل و پیشینه آن میپردازم. البته دو کتاب در دست تألیف داریم که به زودی منتشر میشود. در این کتابها به تفصیل آموزش نابینایان در جهان اسلام گزارش شده است. اما اینجا مختصراً به این تحولات میپردازم:
مسیحیت و کلیسا چون حرمت و احترامی برای معلولان قائل نبود بسیار دیر به آموزش نابینایان پرداختند. البته استثناهایی بود و برخی کلیساها کارشان را زودتر شروع کردند. برای نمونه قدیس دیدیموس در سده چهارم میلادی یعنی حدود 1600 سال قبل و حدود دویست سال قبل از ظهور اسلام در اسکندریه، نابینایان را دعوت کرد و به آنان آموزش میداد. او متن عهدین را به صورت صوتی آموزش میداد. یعنی کسی میخواند و آنها گوش میدادند. نیز برخی کلیساها در اروپا به نابینایان آموزش میدادند.
لوکاس در 1517 یعنی حدود پانصد سال قبل، خط برجستهای به نام خط چوبی اختراع کرد و حروف و کلمات را با چوب میساخت. اما در جهان اسلام اولین بار جامع الازهر مصر در 970م/348ش یعنی در دوره فاطمیان به عنوان یک دولت شیعی، آموزش نابینایان را شروع کردند. در سوریه مدارسی که متعلق به مذهب اهل سنت بود از سال 603ق/1306ش نابینایان را جذب و به آنان آموزش میدادند. اما برای اولین بار خط بریل عربی در فلسطین به سال 1897م/1275ش ابداع و نابینایان جذب شدند تا با این روش جدید آموزش ببینند. با توجه به اینکه لویس بریل در سال 1829م کتابش درباره خط نابینایی را منتشر کرد، 68 سال بعد چاپ این اثر، خط بریل عربی در فلسطین آموزش داده میشد. اما لویس بریل (درگذشت 1852م) دو سال بعد از فوتش، ابتکار او توسط دولت فرانسه پذیرفته و تصویب شد و راه برای آموزش خط بریل هموار گردید؛ یعنی در سال 1854م، این خط پذیرفته شد. به این مبنا، 43 سال بعد خط بریل در فلسطین مطرح و آموزش آن شروع شد.
اما بر اساس برخی اسناد خط بریل فارسی توسط ارنست یاکوب کریستوفل (1876-1955م) ابداع شد. او دو آموزشگاه برای نابینایان تبریز و اصفهان بنیان گذاشت. و در این مدارس خط بریل فارسی آموزش داده میشد. اولین آموزشگاه را در تبریز به سال 1304ش/1925م بنیان نهاد. از اینرو آموزش بریل فارسی بعد از این تاریخ و قبل از فوتش 1955م/1333ش بوده است. بنابراین خط بریل عربی حداقل سه دهه زودتر از خط بریل فارسی آغاز شد. کریستوفل ارمنی و هدفش ترویج و تبلیغ مسیحیت بود. او پس از درگذشت در آرامگاه ارامنه اصفهان دفن شد.
چند سالی است که به تدوین تاریخ خط بریل مشغول هستم و منابع مختلف را دیدهام ولی تاکنون منبعی یافت نشد که به ابتکار شیخ زین الدین اشاره کرده باشد. معلوم میشود غیر از این، ابتکارات دیگر هم احتمالاً بوده است. و نیاز به جستجو و کاوش بسیار هست.
درسها و عبرتها: صفدی در کتابش (نکت الهمیان فی نکت العمیان) از چهارصد نابینا نام بُرده است. با مطالعه زندگینامه اینان که در قرون اول تا هشتم قمری در جهان اسلام میزیستهاند، نکات و عبرتهای فراوان به دست میآید. همچنین با مطالعه زندگی نامه شیخ زینالدین این نکات قابل فهم است:
– تاریخ به ما میفهماند معلولان طبقه عقب مانده، گدا، متکدی و منزوی نبودهاند و این تلقی و فهم عمومی که گفته میشود معلولان در قرون گذشته بدبخت و عقب مانده بوده و به همین دلیل مردم تلاش میکردند از آنها فاصله بگیرند یا آنها را میکشتند، یا آنها را زندانی میکردند، درست نیست.کتاب صفدی سند مهم تاریخی است که نشان میدهد معلولان همیشه، انسانهای شریف بودهاند.
– معلولان دارای مشاغل عالی و اغلب فرهنگی مثل کتابفروشی بودهاند.
– آنان دانشمندانی عالم، فقیه، معبّر و روان کاو، نیز مشهور به صفاتی مثل صالح، موثق، صدوق، متقی، دارای ورع، نزاهت، فضل و نیک اندیشی بودهاند.
– آنان در بین مردم مقبولیت و شهرت به کارهای خیر داشتهاند.
– آنان با تلاش و کوشش، به پیشرفت فرهنگ جهانی کمک کردهاند، خط برجسته را اختراع کردهاند و دهها اختراع دیگر.
بالاخره پژوهشگران باید بر اساس اسناد تاریخی، مجدداً مروری بر تاریخ معلولان داشته باشند و ذهنیتها و داوریهای عمومی را تصحیح نمایند.
مآخذ
نکت الهمیان فی نکت العمیان، صلاحالدین خلیل بن ایبک صفدی، به کوشش احمد زکی، قاهره، 1911م، ص 206-208؛ دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، 1392، ج18، ص 501- 506؛ «لویی بریل مخترع خط نابینایان»، هادی خراسانی، توان نامه، ش 4-6، ص 124-126؛ «نگاهی به زندگی لویی بریل»، توان نامه، ش 4-6، ص 127-128.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.