تاریخ تحولات آموزش ناشنوایان
تاریخ تحولات آموزش ناشنوایان
علی نوری (nori1363@ gmail.com)
ناشنوایی همیشه همراه انسانها و جوامع بوده و در هر قوم و ملتی، افرادی که توانایی گفتار و شنوایی نداشته باشند همواره بودهاند. از قبایل بـدوی گرفتـه تـا جوامـع پیشرفته، ناشنوایی در تمـام نژادهـا، در هـر جـنس، از فقیرترین تا خانوادههای پادشـاهی دیده میشود. در اهمیت ناشنوایی همین بس كه در تمام دنیا برای آسیب بینایی یك واژه وجود دارد: كور، نابینا، Blind و … ولـی بـرای آسـیب شـنوایی همیـشه دو واژه وجود دارد: كر و گنگ، كـر و لال، صـمٌ بكـم؛ چرا كه ناشنوایی همواره آسیب دیگری (كه همان مشكلات ارتباطی است) را به همراه دارد. کسی که توان شنیدن نداشته باشد، توان تکلم هم ندارد و برعکس.
به رغم اینکه ناشنوایی تاریخی قدیمی دارد، امّا تاریخچه آموزش ناشنوایان به دلیـل فقدان مـدارك و اسناد به طور کامل تدوین نشده است. شاید مردم این موضوع را مهم نمیدانستند، از اینرو به تألیف تاریخی برای آن اهتمام نداشتهاند.احتمالاً ارسطو، افلاطون اولین کسانی هستند که مطالبی دربـاره افراد ناشنوا در زمان خود نوشتهاند. ولی این مطالب کوتاه و فاقد مآخذ است.
دوره باستان
در اسناد و مدارک بر جای مانده از ایران باستان جستجو شد و مطلب خاصی در مورد ناشنوایان یافت نشد. اما در یونان و روم باسـتان، و قرون وسطا بـر اساس باورهای نادرست، آنها را مـسخره كـرده یـا مـورد آزار قرار میدادند و حتی آنها را میكشتند. به مـرور در طول تاریخ تمدن گرایشهـا بـه سـمت ناشـنوایان تغییـر كرد و جوامع از آنها حمایت كردند.
موقعیت واقعی کر و لالها تا قرون وسطی در پردهای از ابهام و خرافات پوشیده بود. مردم به طور کلی این گروه را از نظر فکری عقب مانده و غیرقابل آموزش و پرورش میدانستند. در قرن ششم میلادی، قوانین روم، ناشنوایان از جمله محجوران شمرده میشدند و حق شهادت و عقد قرارداد و دیگر حقوق مدنی از آنها سلب شده بود. کلیسا این نقص را خواست خدا میدانست و مردم را به رحم و شفقت نسبت به آنها دعوت میکرد.
در باب کلیسا معتقد بودند، کر و لالها در واقع عاقله و تعقل ندارند. البته گزارشهایی از قرن هشتم میلادی به بعد هست که بعضی از کشیشها به آموزش ناشنوایان میپرداختند. حتی اقف سن جان به عنوان نخستین معلم ناشنوایان شهرت یافت.( دانشنامه ناشنوایان، ص972)
از اواسط قرن نوزدهم، مربیان به امکانات آموزشی و پرورشی کر و لالها واقف شدند و برای نخستین بار اعلام کردند که از طریق بصری میتوان معلومات لازم را به افراد ناشنوا داد. این مطلب تأثیر بسزایی در بهبود وضع اجتماعی و حقوق ناشنوایان داشت. پندارهای واهی جای خود را به روشنبینی علمی و مستدل سپرد و تغییرات اساسی در وضع اجتماعی و اقتصادی و روحی ناشنوایان پدید آمد.
رنسانس در اروپا، با ایجاد رویکرد به علم و رهایی از خرافات، گسترش تعلیم و تربیت را به همراه داشت. و آموزش و پرورش گروههای ویژه از جمله کر و لالها را بهبود بخشید. از آن پس کوشش مربیان صرف رفع دشواریها موانع آموزشی و پرورشی ناشنوایان شد و تلاش کردند برای هر طبقه و گروه از ناشنوایان و هر نوع از ناشنوایی برنامه ویژه آموزشی تجربه و پیشنهاد شود. از اینرو در طی سالها روشهای گوناگونی ایجاد شد که هر یک برای گروهی از ناشنوایان مفید و مناسب است. گفتنی است که به طور کلی از شروع آموزش و پرورش کر و لالها در جهان قریب به چهارصد سال میگذرد، اما فقط دویست سال پیش اولین مدرسه از این نوع در فرانسه تأسیس شد.( «آموزش و پرورش ناشنوایان»، ثمینه باغچه بان، ص461)
مورخین پایان عصر تاریک برای ناشنوایان را به جروم کاردان پزشک و ریاضیدان ایتالیایی (سده 16م) نسبت میدهند. او اهمیت خواندن و نوشتن را در آموزش ناشنوایان مورد تأکید قرار داد و باور داشت بسیاری از مفاهیم انتزاعی را میتوان با اشاره به ناشنوایان توضیح داد. در حقیقت او نخستین کسی بود که تشخیص داد ناشنوایان مثل انسانهای عادی بهره ذهنی و عقلی دارند و واژههای نوشتاری بدون گفتار ارزش آموزشی دارند. کاردان از دیدگاه نظری، این موضوع را بررسی میکرد ولی تلاش نکرد آن را آزمایش کند و جنبه عینی آن را تحقق بخشد.
با اینکه در دوران قدیم، ناشنوایان را غیرقابل آموزش میدانستند، اما کاردان یا جیرومی کاردان با تأمل و اندیشه درباره ناشنوایان تصمیم به آموزش آنها گرفت. جمله معروف او این است: «آنان باید با خواندن بشنوند و با نوشتن سخن بگویند» انگلیسی این عبارت اینگونه است: To Hear by Reading and to Speak by Writing
برخی از نظریات کاردان در 1970 توجه بسیاری را جلب کرد و در فرانسه، آلمان و انگلستان و سپس در سایر کشورها مدارس ویژه ناشنوایان تأسیس گردید. برخی محققان کوشیدند برای ناشنوایی الفبای دستی طراحی کنند، اما این کار تا زمان اَبه دو لپه ، مؤسس مدرسه ناشنوایان در پاریس که زبان اشاره دایمی را طراحی کرد، امکانپذیر نگردید. سیستم اشارات وی همراه با گونههای مختلف آن هنوز هم در امریکا و سایر بخشهای جهان مورد استفاده قرار میگیرد. این روش اصلیترین ابزار برقراری ارتباط در میان آنان به شمار میآید.(دانشنامه ناشنوایان، ص 972-973)
در 1815، توماس هاپکینز گالودت، روحانی اهل نیوانگلند، برای فراگیری شیوههای تدریس به ناشنوایان به فرانسه سفر کرد. وی همراه با یکی از معلمان ناشنوای مدرسه ناشنوایان پاریس به وطن بازگشت و در 1817 مدرسهای را در هاتفورد واقع در کانتیکت تأسیس نمود. نخستین مدرسه دایمی ناشنوایان امریکا که اکنون مدرسه امریکایی ناشنوایان نام دارد در هاتفورد غربی واقع است. امروزه به جز نوادا، تمامی ایالات از مدارس ویژه مورد حمایت دولت برخوردارند و مدارس خصوصی و فرقهای متعددی نیز وجود دارد. در نظام مدارس دولتی بسیاری از شهرها مدارس و کلاسهای ویژهای ترتیب یافته است. دولت فدرال در 1864 دانشکده ویژه ناشنوایان به نام دانشکده گالودت را در واشنگتن دی. سی. تأسیس کرد. این دانشکده در علوم انسانی معتبر است و تنها مرکز عالی برای ناشنوایان در سراسر جهان به شمار میرود.
از همان ابتدا تلاش شد صحبت کردن و لبخوانی به ناشنوایان آموخته شود. در آموزش شفاهی نتایج شگفت انگیزی به دست آمد، اما اکثریت گستردهای از ناشنوایان قادر به کسب مهارت کامل در تکلم و لبخوانی نیستند. بسیاری از آنان فقط در عرصه گفتار پیشرفتی جزئی به دست میآورند. به همین دلیل، اعتقاد بسیاری از آموزگاران و خود ناشنوایان این است که ارتباط شفاهی نباید تنها ابزار تعلیم و تربیت باشد. موفقترین مدارس از روش ترکیب گفتار، نوشتار، الفبای دستی و زبان اشاره استفاده میکنند. این شیوه با نیازهای هر فرد متناسبتر است. به همین دلیل این مدارس ارائه آموزش همه جانبه را بسیار مناسب میدانند.( همان، ص973 و ص 34-35؛ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، ش76، ص 460-461؛ Encyclopaedia International, New York, Grolier, P 470)
هم اکنون در اروپا و امریکا مدارس و مراکز متعدد و متنوع آموزشی ناشنوایان و مراکز بسیار تحقیقاتی دایر است. و با بکارگیری شیوههای متعدد تلاش دارند، ناشنوایان را به انسانهای کارآمد با ارتباطات سازنده تبدیل کنند. البته موفق هم بودهاند.
مراحل آموزش و پرورش
آموزش و پرورش ناشنوایان روشهای خاص خود را دارد و به طور خلاصه میتوان سه روش را نام برد: «روش شفاهی» (بر پایه زبان آموزی و تعلیم و تلفظ و لبخوانی و تربیت شنوایی)، «روش هجی کردن با دست» و «روش آمیخته» (آمیختهای از اصول روش شفاهی و روش هجی کردن با دست و زبان اشاره). این روشها در چند دوره و طی چند سال قابل اجرا است. برای آموزش و پرورش کودکان کر و لال به شکل منظم چند دوره پیوسته به شرح زیر در نظر گرفته شده است:
اولین مرحله: دوره فراگیری قبل از سن 6 سالگی، یعنی دوره کودکستان و آمادگی، که آغاز آموزش و پرورش است. متأسفانه در ایران، به علل مختلف از جمله کمبود آموزگار متخصص و نبودن وسایل و امکانات گسترده و کافی و هزینه بالنسبه بالای این نوع آموزش، کودکان ناشنوا و ناگویا در این مرحله آموزش مؤثری نمیبینند، بدین سبب گرانبهاترین سالهای زندگی کودکان کر و لال که در طی آن کودک میتواند سرمایه بزرگی از نظر زبان آموزی بیاندوزد، بیهود تباه میشود و به هدر میرود. گذشته از آن، هنوز در جامعه ما اندرزگاهها و کلاسهای مخصوص راهنمایی پدران و مادران کودکان کر و لال تشکیل نشده است و به این سبب، نه تنها کودک ناشنوا از سالهای نخستین زندگی بهرهای بر نمیگیرد. بلکه بر اثر عدم تفاهم بین کودک و پدر و مادر اشکالات روانی و عاطفی و اخلاقی چندی نیز پدید میآید.
دومین مرحله: دوران آموزشگاهی است که تحصیلات رسمی دوره دبستان ناشنوایان آغاز میشود. در این دوره فراگیری با روشهای مختلف و با استعانت از وسایل و ابزارهای گوناگون سمعی و بصری و آموزشی ویژه همراه است. کودکان در این مرحله آموزش ابتدایی را با تغییرات خاصی، بر اساس ضوابط برنامه وزارت آموزش و پرورش، میگذرانند و برای مرحله بعدی آماده میشوند.
دانشآموزان ناشنوای سالم و طبیعی دوره پنج ساله دبستان را در هفت تا نه سال طی میکنند.
سومین مرحله: ورود به مدارس راهنمایی و دبیرستان با آموزشگاههای حرفهای عمومی و یا ویژه ناشنوایان است.
از آنجا که دوران تحصیل این دانشآموزان ناشنوا طولانی است. به هر حال امکان به کار گماشتن آنان، پس از به دست آوردن دیپلم، در ادارات مختلف چندان فراهم نیست. ناچار در آموزشگاهها سعی میشود، که حتی در دوران دبستانی، به موازات تعلیمات عمومی، مقدمات آموزش حرفهای نیز که برای ناشنوایان حائز اهمیت بسیار است در برنامه گنجانده شود.
این مسئله از آن جهت بیشتر اهمیت دارد که تجربه نشان داده است که حتی اکثریت افراد ناشنوا، که فرصت تحصیل داشتهاند. در رشتههای هنری و صنعتی به مراتب موفقتر از رشتههای دیگر بودهاند. زیرا چنین فعالیتهایی وسیلهای مناسب برای آرامش عصبی افراد ناشنوا است. وانگهی در این رشتههاست که ناشنوایی آنها مانعی در بهبود کیفی و افزایش کمی کار آنها ایجاد نمیکند.(همان، ص 665-667)
پیشرفت و موفقیتی که در کارهای حرفهای نصیب ناشنوایان میشود. علاوه بر تأمین زندگی مادی آنها، از نظر روانی نیز تأثیر بسیار نیکویی در تقویت روحی آنها دارد و حس اعتماد به نفس را در آنها میپروراند.(آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، شماره 76، ص 460- 462)
آموزش و پرورش ناشنوایان در ایران
نهضت مشروطیت و پدیدآمدن تجدد خواهی در ایران، نواندیشان منورالفکر درصدد تغییر و اصلاح سامانه آموزش و پرورش مکتب خانهای برآمدند. آنان روش تنبیه و فرمان از بالا را نقد کردند و دیدگاههای نو درباره آموزش و پرورش کودکان را پیشنهاد کردند.(اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، فریدون آدمیت، ص 455-457؛ سرآغاز نواندیشی معاصر، مقصود فراستخواه، ص78) همچنین آموزهها و روشهای نو آموزشی، به کوشش دانش پژوهان و اندیشمندانی که با اندیشههای نوین آموزش و پرورش غرب آشنایی داشتند به ایران راه یافت و بر سامانه آموزش و پرورش ایران تأثیر بسیار گذاشت.(«آغاز آموزش و پرورش ناشنوایان در ایران»، روزبه قهرمان، ص28) این اندیشهها به تدریج ناشنوایان را هم فراگرفت و برخلاف ذهنیت پیشین که آنها را آموزشپذیر نمیداشت، آنها را انسانهایی با کرامت و قابل احترام و آموزشپذیر دانست. این نکته که مبنایی برای شروع آموزش ناشنوایان شد.
اولین سند رسمی درباره آموزش ناشنوایان، گزارشی است که از مشاهده مدرسه کر و لالها توسط میرزا مصطفی افشار ثبت شده است. او به همراه هیئت عذرخواهی ایران به سرپرستی شاهزاده خسرومیرزا (فرزند عباس میرزا نایبالسلطنه) روانه پترزبورگ گردید تا تزار امپراتور روسیه را اطمینان دهد که خون گریبایدوف سفیر فوقالعاده روسیه (که در روز سوم شعبان سال 1244 هجری در تهران کشته شد) پیگیری میشود و قاتل به مجازات میرسد؛ تا بلکه تزار را از حمله مجدد به ایران باز دارد.
این سفر از شانزدهم شوال 1244 تا سوم رمضان 1245ق یعنی نزدیک یازده ماه طول کشید. و هیئت ایرانی وقت کافی داشت تا به تحلیل اوضاع متغیر و تحولات روسیه بپردازد. یکی از جاهایی که بازدید کردند، مدارس جدید بود. زیرا نظام آموزشی به شیوه غربی در روسیه آن روزگار گسترش زیادی یافته بود، و به عنوان نخستین مؤسسات تمدنی و مدنی نظر مأموران سیاسی ایران از جمله میرزا تقی خان (امیرکبیر بعدی) و نیز میرزا مصطفی افشار را به خود جلب کرد. آنان با بازدید از این مدارس، داشتن چنین نهادهایی را برای ایرانیان آرزو کردند.
به نظر میآید بازدید از مدرسه کر و لالهای پترزبورگ برای هیئت اعزامی ایران خیلی جالب بود چرا که در ایران افراد سالم از داشتن آنگونه مدارس بینصیب بودند چه برسد به کر و لالها. این بازدیدها قطعاً در ذهن و شیوه عمل هیئت تأثیر داشت.
میرزا مصطفی افشار چنین مینویسد:
در پترزبورگ از جمله مدرسه لالان بود که لال و کر مادرزاد را کتابت و قرائت یاد میدادند. اکل و شرب و لباس اهالی این مدرسه به عهده دولت است و در هر یک از اینگونه مدارس آشپزخانه و سفره خانه و شفاخانه در کمال نظم و ترتیب و نظافت و سلیقه بنا کردهاند. . . میتوان دانست که تحمل این همه اخراجات از جانب دولت بیملاحظه سود و منفعتی نیست و اعظم منافع، تحصیل علم است. چون علم است که راه خدمت میآموزد.
در میان ایرانیان سفر کرده، بایستی از امیرکبیر یاد کرد که در بازسازی نظام آموزشی ایران و برپایی سامانه نو آموزش در ایران سهمی بسزا داشت و به دستور وی، پارهای کتابهای اروپایی را گرد آوردند و از مجموع آنها، کتاب کلانی در دو جلد در احوال جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و اقتصادی جهان نوشتند که نامش جهان نمای جدید است. این نخستین تألیف فارسی است که اطلاعات عمومی بسیار دقیقی از همه کشورهای پنج قطعه (قاره) جهان و حتی جزایر دور افتاده اقیانوسها، با احصائیههای منظم به دست میدهد. جالب این است که در آن به ناشنوایان اشارهای شده است:
در پاریس سه باب مدرسه است که همواره دویست و بیست و پنج هزار و پانصد نفر اشخاص متعلم به تدریس و تعلم اشتغال دارند. به علاوه تعلیم خانه پادشاهی و مکتب خانههای متعدد دیگری هم ساختهاند. یکی از بناهای عالی پاریس موزه لوور است. در این شهر هفده دارالشفا برای اهل نظام و دوازده تا برای مردم ساختهاند و قرار در اینها چنان است که هر یک از اهل نظام یا از عجزه و مساکین مملکت به واسطه امراض از طلب رزق مقسوم نومید و محروم ماند و قادر به تحصیل قوت خود نبوده باشد، در آنجا سکنی دهند و مادامالحیوه جمیع اخراجاتشان را از دولت متحمل شوند. مکتب خانهای هم برای کوران و کران و لالان هست که آنها را تعلیم میدهند.
«کتاب احمد» (1307ق/ 1890م) نوشته عبدالرحیم طالبوف بایستی به عنوان اولین سند رسمی در مورد لزوم تأسیس مدرسه برای کر و لالان (ناشنوایان) ایران شناخته شود.
طالبوف در این زمینه مینویسد:
میخواستم بیرون بروم، صادق آمد، کتابچهای که از اداره بلدیه به اسم من فرستاده بودند، آورد. کتابچه تاریخ افتتاح مکتب کوران، و دایره اطلاعات حالت عموم اعمایان روی زمین است. مؤلف او به حساب خود طبع نموده، جلدی نیم منات قیمت گذاشته، وجه وصولی فروش او را نذر مجمع اعانه کوران مملکت قفقاز نموده است.
از قرار استاتستیک (= آمار) مندرجه این کتابچه، در روسیه به هر ده هزار نفر بیست نفر کور هست، در فرانسه هشت، در آلمان و بالجیق (= بلژیک) و انگلیس هشت، در آمریکای شمالی به هر ده هزار نفر پنج نفر اعمی میباشد، یعنی هر جا علم و تمدن بیشتر است اعمی کمتر است. و الان در روی زمین مقدار کوران از دو چشم نابینا قریب یک میلیان (= میلیون) است. . .
کتاب را مطالعه نموده بی اختیار متأثر شدم که صد سال بیشتر است که در کل شهرهای معتبر ملل متمدنه مدارس متعدده برای کوران، و چهارصد سال بیشتر است برای گنگان مکتبها ساختهاند. سالی چندین هزار نفر کوران تعلیمات خود را تمام نموده از ذلت فقر و سئوال خود و اولاد خود را میرهانند، از میان آنها اشخاص مستعد و دانا و فیلسوف و مؤلف بیرون آمده و میآید ولی اطفال بصیر و مستعد ممالک آسیا را به قدر اطفال کور سایر ملل مواظب و پرستاری نیست.
آنچه پسر جولایی در فرانسه برای اطفال کور ملت خود تأسیس نموده نجبا و رؤسای آسیا تأسیس آن را برای اطفال بصیر خودشان موفق نشدهاند.
آیا وظیفه نجابت و ریاست آنها مقتضی است که این حالت دلسوز و مصیبت انگیز جهالت ابنای وطن خود را ببینند؟ و این ابتذال مافوق تقریر ایشان را، که فقط نتیجه سیئه جهالت است، بدانند و به قدر حالت کوران سایر ملت مساعی مؤثر مبذول نفرمایند؟ اکنون در نفس دارالسلطنه و الخلافه اسلامیه استانبول نیز برای تعلیم لالان و کوران یک مکتب مکملی موجود است. مگر هوای وطن ما ایران به ترتبیت شخصی غیرتمندی مستعد نیست که تأسی به همت ممدوحه انساندوستی نموده، به جهت اطفال بصیر وطن خود مکتب مختصری که در همه دهکدههای ممالک عالم احداث شده، اقلاً در شهرهای بزرگ ایران تأسیس نماید. مگر اساس مذهب پاک اسلام، «اطلبو العلم من المهد الی اللحد» نیست.
از نوشته فوق میفهمیم که طالبوف در زمینه آموزش کوران (نابینایان) و کر و لالان (ناشنوایان) مطالعات خوبی داشت و با پیشرفتهای آموزشی آن در کشورهای پیشرو به خوبی آشنا بود و توضیحاتی که به کتابچه مزبور افزوده، نتیجه اندیشههای خود اوست.
بدون شک، طالبوف طی سفر به استانبول در هنگام انتشار روزنامه فکاهی «شاهسون» (1306ق)، از مدرسه ویژه آموزش ناشنوایان که در روزگار سلطان عبدالحمید عثمانی (به سال 1299ق/ 1882م) تأسیس گردیده است.، بازدیدی به عمل آورد که او را به سوی لزوم تأسیس مدرسه برای قشر ناشنوایان در ایران سوق داد و در سال بعد آن را در جلد اول «کتاب احمد» مطرح کرد.
خوشبختانه آروزی طالبوف بعد از 35 سال در اواخر سال 1303ش (1343 هجری) به تحقق پیوست. در این هنگام، جبار باغچهبان در تبریز به فکر تأسیس کلاسی برای تعلیم کودکان کر و لال افتاد و اطلاعیه ثبت نام را در «باغچه اطفال» زد. بدین وسیله تاریخ آموزش و پرورش ناشنوایان ایران آغاز گردید که با دشواریهای زیاد همراه بود.
تأسیس مدارس آموزشی
درباره وضعیت ناشنوایان در مکتب خانههای قدیم، اطلاعات چندانی در اختیار نداریم؛ نیز در این باره، تحقیق هم نشده است. از اینرو نمیدانیم اساساً مکتب خانهها، ناشنوایان را میپذیرفتند یا نه؟
اما مشخصاً تعلیم و تربیت ناشنوایان در سال 1304 در شهر تبریز به وسیله شادروان جبار باغچهبان بنیانگذاری شد. در این زمان در کودکستان او سه طفل کر و لال نام نویسی کرده بودند. گرچه، به علت موانع و مشکلات و مسافرت ناخواسته شادروان باغچهبان از تبریز به شیراز، این خدمت نوپا ادامه نیافت، اما پس از فترتی نه ساله، یعنی در سال 1312، نخستین مدرسه کر و لالها در تهران تأسیس شد و چون بر شالوده استواری پیافکنده شده بود، رشد کرد تا امروز که مجتمعهای بالنسبه کاملی در تهران و شهرستآنها (بالغ بر 11 مرکز) وظیفه آموزش و پرورش بیش از یک هزار کودک ناشنوا را در سطوح مختلف آموزشی و تربیتی بر عهده دارند.
علاوه بر آموزشگاههایی که در پانوشت ذکر شد دفتر کل امور کودکان استثنایی، که در بهمن ماه سال 1347، در وزارت آموزش و پرورش به وجود آمد، برای رفع نیازمندیهای کلیه کودکان ناشنوا، چه در تهران و چه در شهرستآنها، کلاسهای ویژهای برای پذیرش کودکان ناشنوا در مدارس معمولی تأسیس کرد و اکنون طبق گزارش کارشناسان این اداره کل در 93 نقطه کشور چنین کلاسهایی وجود دارد.( «آموزش و پرورش ناشنوایان»، ثمینه باغچهبان، ص 461- 462)
1- آموزشگاه کر و لالهای باغچهبان، تأسیس 1303، با 240 شاگرد. کودکستان، دبستان، دوره راهنمایی، دوره اول دبیرستان.
2- دبستان افتا (میرزایی) تهران، تأسیس 1327، با 40 شاگرد. دبستان.
3- دبستان کر و لالهای گلبیدی اصفهان، تأسیس 1335، با 50 شاگرد. دبستان، بخش حرفهای.
4- دبستان کر و لالهای تبریز، تأسیس 1338، با 70 شاگرد، دبستان.
5- آموزشگاه حرفهای نظام مافی تهران، تأسیس 1338، با 120 شاگرد. دبستان و هنرستان حرفهای.
6- دبستان نیمروز تهران تأسیس 1343 با تعداد 90 شاگرد. دبستان، دوره راهنمایی.
7- دبستان کر و لالهای باغچهبان (شماره 2)، تهران، تأسیس 1347، با 130 شاگرد، کودکستان، دبستان دوره راهنمایی.
8- دبستان کر و لالهای مشهد، 1347، با 70 شاگرد.
9- دبستان پرورش شیراز، تأسیس 1347، با 17 شاگرد.
10- کلاس اکابر در دبستان ملک الشعرای صبوری ویژه ناشنوایان اکابر مشهد، تأسیس 1347، با 16 نفر شاگرد.
11- دبستان پانزدهم بهمن ملایر، تأسیس 1349، با 20 شاگرد. این ارقام در سال 1350 جمعآوری شده است.
منابع
«آغاز آموزش و پرورش ناشنوایان در ایران»، روزبه قهرمان، شکست سکوت، تابستان 1382، ص 28-29؛ سفرنامه خسرو میرزا به پطرزبورغ، میرزا مصطفی افشار بهاءالملک، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1349؛ امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت، تهران، 1354؛ کتاب احمد، عبدالرحیم طالبوف، تهران، کتابهای جیبی، 1346؛ «آموزش و پرورش ناشنوایان»، ثمینه باغچهبان، شکست سکوت، شماره 76، ص 460- 462؛ امیرکبیر و ایران، فریدون آدمیت، خوارزمی، 1378؛ دانشنامه ناشنوایان، محمد نوری، تهران، مؤسسه فرجام جم جم، 1379؛ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت)، ش76، ص 460-462؛ Encyclopedia International, New york Glolier, 1997.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.