کور بهتر که آفتاب سیاه
کور بهتر که آفتاب سیاه
سعدی شیراز در حکایت پنجم گلستان میگوید: سرهنگ زادهای بود که دارای عقل و کیاست و صاحب فهم و فراست بود. به همین دلیل مقبول نظر سلطان آمد. چون توانگری به هنر است نه به مال و بزرگی به عقل است نه به سال. حسودان نمیتوانستند مقام و عظمت او را ببینند و شروع کردند به توطئه و سعایت. سعدی درباره حسودان و کارهای آنها میگوید:
شور بختان به آرزو خواهند/ مقبلان را زوال نعمت و جاه
گر نبیند به روز شبپره چشم/ چشم آفتاب را چه گناه
راست خواهی هزار چشم چنان/ کور بهتر که آفتاب سیاه
یعنی حسود بدبخت آروزی از بین رفتن نعمت و مقام نیکبختها (مقبلان) را دارد. انسان حسود مثل چشم پروانه است که در روز چیزی نمیبیند. نیکبخت مثل خورشید که منبع خیر و روشنایی است گناهی ندارد. بلکه حسودی که حقایق را نمیبیند گناهکار است.
راستش را بخواهی، هزار چشم کور، از حسودانی که روشنیها را سیاه و حقایق را وارونه میبینند، بهتر است.
این مصرع سعدی کور بهتر که آفتاب سیاه در افواه شایع است و به صورت ضرب المثل به کار میرود. مقبولیت این جمله نزد مردم به دلیل ملیح بودن و نیز عمق آن است. زیرا این نکات را شامل است:
1- کسی که چشم دارد و بینا است اگر به امراض روانی مثل حسد مبتلا باشد، توانایی دیدن حقایق را نخواهد داشت.
2- نابیناهایی که دارای سلامت نفس و روان هستند، به رغم اینکه چشم و بینایی ندارند ولی حقایق را به خوبی میفهمند و درک میکنند و عاقبت بهتری دارند.
3- چشم و بینایی علت اصلی دیدن واقعیتها نیست بلکه پاک بودن و عاری بودن از خبائث روانی علت فهم و درک حقایق است.
مأخذ: شرح گلستان، مصلحالدین عبدالله شیرازی مشهور به سعدی شیراز (600 تا 691ق)، شرح دکتر محمد خزائلی (نابینای مطلق)، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ پنجم، 1363، ص184-185.
منبع: دفتر فرهنگ معلولین، بخش حکمت ها و اندرزها، 21 تیر 1394
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.