نقش آموزش والدین در یادگیری زبان کودکان نـاشنوا
نقش آموزش والدین در یادگیری زبان کودکان نـاشنوا
نـاهید فرزدی/ عضو گروه تألیف آموزش والدین و آمادگی ویژه کودکان ناشنوا
منبع: تعلیم و تربیت کودکان استثنایی، 1380، شماره 2
برنامهریزی برای دورهی آموزش قـبل از دبستان کودکان استثنایی، گسترهی وسیعی را از بدو تولد تا سن ورود به مدرسه و حتی سـالهای اولیه مدرسه که دوران گـذر از خـانه به مدرسه است دربرمیگیرد. هرچند این دوران از بدو تولد تا دو و چهار سالگی از حساسیت و اهمیت ویژهای همهی کودکان در رشد از یک الگو، مدل و تربیت عمومی پیروی میکنند اما کیفیت رشد و تکامل هر کودک بـا کودک دیگر متفاوت است.
برخوردار است، زیرا مراقبت از رشد و تکامل اولیه کودک که لحظهی شروع آن از تولد آغاز میگردد و امروزه مورد توجه همهی جوامع قرار گرفته است. اهمیت دادن به خردسالان گویی اهـمیت دادن بـه پایه و اساس یک جامعه است و درواقع نگاه برنامهریزان به خردسالان گویای این است که چه نظری نسبت به جامعهی فردا دارند.
توجه به تغذیه، بهداشت، مراقبت از سلامتی کودکان، ایمن سـاختن کـودکان نسبت به آسیبها و خطرات و بیماریها، درواقع تأمین نیازهای اصلی کودک برای رشد است اما باید این نکته را در نظر داشت که تأمین این نیازها به تنهایی کافی نیست زیرا فـقط جـسم کودک نیست که بزرگ میشود بلکه کودک علاوه بر رشد فیزکی؛ تکامل نیز پیدا میکند، رشد افزایش قد و وزن است اما تکامل فرآیند بروز تغییرات در کودک است. همهی کودکان در رشـد از یـک الگـو، مدل و تربیت عمومی پیروی مـیکنند امـا امـروزه ثابت شده است که رشد و تحول جسمانی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و. . . با یادگیری مرتبط هستند.
کیفیت رشد و تکامل هر کودک بـا کـودک دیـگر متفاوت است، چون زمینههای محیطی و فرهنگی کودکان بـا یـکدیگر تفاوت دارد. بنابراین علاوه بر تأمین نیازهای اصلی هر کودک که همان تغذیه، بهداشت و سلامتی است که بیشتر به رشـد جـسمانی کـودک کمک میکند، باید به رشد از ابعاد دیگر نیز توجه کـرد، یعنی توجه به رشد شناختی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و همچنین نسبت به تأمین سایر نیازهای کودک مانند نیاز بـه یـادگیری، نـیاز به عواطف، نیاز به امنیت، نیاز به تقلید و. . . نیز اقدام نـمود تـا کودک بتواند به تکامل ذهنی، روانی و اجتماعی دست یابد. امروزه ثابت شده است که رشد و تـحول جـسمانی، ذهـنی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و. . . با یادگیری مرتبط هستند و یادگیری نیز از لحظهی تولد آغـاز مـیگردد. مـتخصصین علوم تربیتی بر اهمیت دو سال اول زندگی تأکید بیشتری مینمایند زیرا در طی این دو سال سـاختارهای بـسیار مـهمی در کودک متحول میشوند که بر توانایی یادگیری او اثر میگذارند و اگر مغز کودک خوب رشـد کـند توانایی یادگیری او افزایش پیدا میکند.
دانشمندان کشف کردهاند که تکامل واقعی مغز بـعد از تـولد شـروع میشود و در سالهای اولیهی زندگی، زمانی که تجربیات به مغز شکل میدهند پایههای یادگیری نـیز گـذارده میشود.
وقتی چرخ یادگیری شروع به چرخش کرد، اگر محیط پاسخگو و مساعد ولی بـدون اجـبار بـاشد، زمینههای تحریککننده و جالب محیطی میتوانند کودک خردسال را در مسیر اکتشاف و توانایی پیوند دادن اطلاعاتی که دریافت کـرده اسـت قرار دهند. کسب این تجربیات توسط کودک باعث عکس العمل او نسبت بـه دنـیای خـارج میشود. این تجارب حسی بر مغز کودک اثر گذاشته و مغزی فعال به وجود میآورد. مـجموعهی تـجربیات کـسب شده توسط کودک میتواند موجب ایجاد مغزی قوی شود و به این تـرتیب فـرآیند یادگیری صورت پذیرفته و در نهایت باعث رشد و تکامل کودک در وجوه مختلف حسی، عاطفی، اجتماعی، زبانی و. . . گردد. بـه عـنوان مثال کوشش کودک برای در دست گرفتن شیئی به سادگی به مغز او کـمک مـیکند که همآهنگ کردن چشم و دست را به خـوبی یـاد بـگیرد. کودکان در سالهای اولیه زندگی مهارتهای بنیادی را بـه دسـت میآورند، مانند راه رفتن و هماهنگ کردن حرکات، حرف زدن و مهارتهای پیچیدهی زبان، مهارتهای، اصلی فـکر کـردن توانایی ارتباط افکار با زبـان و عـملکردها، مهارت تـسلط بـه خـود و اعتماد به نفس-پرورش حس کنجکاوی و. . .
بـنابراین بـاید به دنبال راهکارهایی بود که بتوان برنامههایی را که از ابعاد مختلف به کـودک مـیپردازد به صورت ادغام یافته و هماهنگ تـدارک دید که به هـمهی ابـعاد رشد کودک توجه داشته بـاشد.
تـدوین این برنامهها خصوصا نقطهی شروع مناسبی را برای کار کردن والدین با کودکانی کـه دارای مـشکل هستند ایجاد مینماید. زیرا بـیشترین امـکانات را والدیـن برای هدایت انـرژی کـودک در مسیر نیازهای فردی او در اخـتیار دارنـد و با تأکید بر تکامل همهجانبه و جامع کودک میتوانند دارای بیشترین تأثیر در رفع اشکالات یادگیری بـاشند و دخـالت در سنین پایینتر موقعیتی برای والدین اسـت کـه با درک نـقش خـود بـرای تکامل توانایی کودکشان بـه او کمک کنند و در اینجاست که اهمیت نقش والدین در رشد و تکامل کودک روشن میگردد و ضرورت آموزش آنـان مـطرح میشود.
فقدان توانایی در استفاده از حس شـنوایی مـیتواند اثـراتی پایـدار در سـازمان شناختی کودک از خـود بـه جای نهد. 256
والدین باید از مراحل مختلف رشد و تکامل کودک آگاه و پاسخ مناسب برای هریک از مراحل را آمـاده داشـته بـاشند. اگر والدین بتوانند اعمال کودک خود را بـه درسـتی درک کـرده و بـه آن پاسـخ بـدهند، کودک با اطمینان مراحل رشد و تکامل را طی خواهد کرد.
نکتهی بسیار قابل تأمل در مورد مراقبت از رشد و تکامل اولیه کودکان این است که همهی کودکان با سلامت کـامل متولد نمیگردند. بعضی از کودکان قبل یا بعد از تولد دچار آسیبدیدگیهای خاصی میگردند که ممکن است این آسیبدیدگی در کسب بعضی از مهارتهای بنیادی توسط کودک اختلال ایجاد نماید و برای این دسته از کـودکان عـلاوه بر تأمین نیازهای مراحل مختلف رشد، تأمین نیازهای ویژهی دیگری را نیز ایجاب نماید. به عنوان مثال کودکان مبتلا به آسیبدیدگیهای شنوایی از جملهی این کودکان هستند.
در مقایسه با یک کـودک مـبتلا به آسیبدیدگی شنوایی، یک کودک عادی از زمانی که متولد میگردد توسط یک محیط پر از زبان بیانی احاطه میگردد و بتدریج از طریق شنیدن و در طی مراحل مـختلف رشـد زبان را بهطور طبیعی فرا مـیگیرد، امـا کودک ناشنوا از همان اوایل کودکی فرصتهای طلایی یادگیری زبان بهطور طبیعی و تدریجی را از دست میدهد و از یادگیری زبان به عنوان مهمترین ابزار ارتباطی بین انسانها مـحروم مـیماند، و باید توجه داشت کـه جـبران این ضایعه بزرگ در سالهای آتی زندگی هرگز بهطور کامل امکانپذیر نیست.
عدم یادگیری زبان عواقب و پیامدهای متعدد و عمیقی را برای کودک دربر دارد و فقدان توانایی در استفاده از حس شنوایی میتواند اثراتی پایدار در سـازمان شـناختی کودک از خود به جای نهد و همین امر باعث تفاوتیافتگی عمیق کودکان مبتلا به آسیبهای شنیداری و کودکان عادی گردد و بطور قطع همهی این مسائل و مشکلات پیامدهای روانی، عاطفی، اجتماعی، شخصیتی و. . . خـاصی را بـرای افراد مـبتلا به آسیبدیدگیهای شنوایی دربر دارد. برای پیشگیری از بروز مشکلات آتی در زندگی کودکان مبتلا به آسیب شنوایی، تدوین بـرنامهای مناسب که به تأمین همهی نیازهای این دسته از کودکان توجه داشـته بـاشد ضـروری مینماید. خصوصا تدوین برنامهای که محور اصلی آن نیز تأکید بر یادگیری زبان با استفاده از روش طبیعی توسط ایـن کـودکان در طی مراحل مختلف رشد باشد. برای اجرای موفق چنین برنامهای، آموزش آن به والدیـن نـیز بـاید در اولویت برنامهریزیهای آموزشی قرار داده شود.
سازمان آموزشوپرورش استثنایی، اخیرا و در یک اقدام مهم با تلاشهای وافر کلیه دستاندرکاران برنامهریزی و آموزش کودکان مبتلا به آسیب شنوایی توانسته است به این مهم نائل آید. در اولین گام بـرنامهای کامل، ادغام یافته و هماهنگ با توجه به همهی ابعاد رشد کودک که با رویکرد یادگیری زبان به روش طبیعی تدوین شده است. این برنامه به منظور آموزش به والدین کودکان ناشنوا و در قـالب دو جـلد کتاب آموزش والدین (1) و (2) و همچنین هشت جلد کتاب کار کودک در پایهی آمادگی تألیف شده است.
برنامهی کتاب آموزش والدین (1) ویژه کودکان ناشنوای از بدو تولد تا دو سال است. در این کتاب به مـنظور آشـنایی هرچه بیشتر والدین با مراحل مختلف رشد و تحول و نیازهای کودک در هر مرحله، رشد از ابعاد مختلف خصوصا از بعد شناختی، زبانی و جسمانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای پاسخگویی به ایـن نـیازها در مباحث فعالیتهای خانگی مربوط به هر مرحله از رشد راهکارهای کاربردی به منظور کسب مهارت توسط والدین برای زندگی با کودک ناشنوا ارائه شده است.
والدین با به کارگیری این راهـکارها ضـمن فـراهم آوردن محیطی مساعد، پاسخگو، پرارتباط، و پرهـیجان و پر تـحرک عـلاوه بر تحریک و تقویت کلیه حواس کودک نقش والدین این است که فرآیند یادگیری را که کودک طی میکند درک کرده و همراه با آن عـمل کـنند.
موجب کسب تجربههای حسی فراوان برای کودک مـیگردند ضـمن آنکه در همهی فعالیتها، تأکید اصلی بر زبانآموزی به کودک به شیوه طبیعی گفتگوی مستمر و مداوم با اوست و انجام ایـن فـعالیتها بـاعث کسب تجربیات، تکامل مغز کودک و افزایش یادگیری توسط اوست.
مـادر میتواند از طریق کارهای روزمره منزل مانند نظافت، شستشو، آشپزی و. . . که فعالیتهای تکراری هستند برای آشنا کردن کودک بـا وسـایل مـختلف و ایجاد حس محیط و تکرار طبیعی زبان بهره گیرد و رویدادهای مختلف مـنزل مـیتوانند تبدیل به فعالیتهای اکتشفای و لحظاتی برای بازی و کشف چیزهای جدید توأم با یادگیری زبان بهطور طـبیعی شـوند. لوازم یـادگیری در همهجا وجود دارد و نیازی به اسباببازیهای پیچیده نیست، حتی عمل جستجو و کشف خـود کـودک از وجـود خود هم مهمترین مبنای یادگیری است.
برای یادگیری زبان توسط کودک فعالیتها و بازیهای بـسیار دیـگری نـیز برای تعامل با او در برنامه پیشبینی شده است و در حین انجام این فعالیتها و بازیها باید بـه طـور مداوم با کودک صحبت شود زیرا او نه فقط با دیدن، بلکه با گـوش دادن، لمـس کـردن، احساس نمودن، چشیدن و حتی بوییدن یاد میگیرد و یک کودک ناشنوا برای یادگیری زبان بـاید از هـمهی حواسش کمک بگیرد و از آنجا که فهم کلمات مقدم بر گفتار است، برای آنـکه او گـفتار خـوان خوبی تربیت شود باید شانس دیدن زبان را داشته باشد. همانطور که یک کودک ناشنوا شـانس شـنیدن زبان را دارد و مهارتهای زیادی بدین منظور باید توسط والدین او به کار گرفته شـود. بـهطور کـلی نقش والدین این است که فرآیند یادگیری را که کودک طی میکند درک کرده و همراه بـا آن عـمل کـنند و نه برخلاف آن و این مهم با به کارگیری راهکارهای کتاب آموزش والدیـن بـرای آنان مقدور میگردد.
در کتاب آموزش والدین (2)، شیوهی آموزش برنامهها و راهکارها به والدین جنبهی عملی و عینی بـه خـود میگیرد و مانند کتاب قبل صرفا به شکل تئوری نیست. به منظور اجـرای مـحتوای این کتاب به مطلوبترین شکل ممکن مـراکز آمـوزش پیـشدبستان ناشنوایان به عنوان مرکز شادی پذیرای حـضور مـادر به همراه کودک دو تا چهار سال میگردد. فضای این مراکز بهگونهای شادمانه و سـرشار از نـشاط طراحی میگردد و مملو از اسباببازیها و وسـایل مـورد علاقه کـودکان اسـت. هـدف اصلی در این مراکز مهارتآموزی به والدیـن بـرای برقراری تعامل با کودک تحت نظارت مستقیم مربی است. به عبارت دیـگر
در طـی مراحل مختلف رشد بتدریج قابلیتهای کـودک افزایش پیدا میکند و او قـادر خـواهد شد آن چه را که مـیشود عـلاوه بر عمل در بیان خود نیز به کار گیرد.
مادر نحوهی صحیح زندگی بـا کـودک را در این محیط عملا تجربه مـینماید. کـودک نـیز به علت عـلاقه و وابـستگی شدید به والدین خـود در ایـن دوره توانایی بیشتری برای یادگیری و پذیرفتن دانستههای جدید از خود نشان میدهد. او بتدریج و توأم بـا یـادگیری مهارتهای دیگر یاد میگیرد که حـرکات لبـهای مادر و مـربی دارای ارزشـ نـگاه کردن است و میآموزد کـه معانی کلمات و سمبلها را با حرکات لبهای آنان ارتباط دهد و بدین ترتیب زمینههای فراگیری زبان بـه روش طـبیعی برای او بیش از پیش فراهم میگردد. هـدف اصـلی از تـدوین مـحتوای ایـن کتاب، ضمن تـوجه بـه پرورش حواس مختلف کودک، توانایی درک و فهم زبان توسط او از طریق گفتارخوانی است و این شناخت قبل از شروع به گـفتار بـرای کـودک ناشنوا لازم و ضروری است و درست همانند کـودک عـادی کـه قـبل از بـه کـار بردن زبان در بدو امر، معانی کلمات و عبارات را خوب میفهمد و بسیاری از چیزهایی را که میشوند در عمل به کار میگیرد؛ قبل از آنکه بتواند آنها را در بیان خود به کار گیرد.
در طـی مراحل مختلف رشد بتدریج قابلیتهای کودک افزایش پیدا میکند و او قادر خواهد شد آنچه را که میشنود علاوه بر عمل در بیان خود نیز به کار گیرد و در این مرحله کودکان ناشنوای 4 تا 6 سـاله آمـادهاند تا بهطور مستقل و بدون همراهی مادر در پایههای آمادگی مراکز ناشنوایان حضور یابند و بتدریج علاوه بر کسب مهارتهای لازم، بر گفتار و زبان نیز تسلط یابند. با تدوین هشت جلد کتاب کـار کـودک برای پایه آمادگی ناشنوایان، قصد آن است که با همکاری و هماهنگی والدین و مربی در منزل و مرکز پیشدبستانی با انجام بازیها و فعالیتهای مختلف، کودک همهی حـواس خـود را جهت یادگیری زبان به کـار گـیرد و تلاش شود گفتار کودک نیز همانند کودکان عادی همسال خود از ریتم، سرعت، اوج صوتی و روانی مناسب برخوردار بوده و برای همگان قابل درک باشد. امروزه آموزش مـوفقیتآمیز کـودکان در طی سالهای مدرسه بـستگی زیـاد به پایهای دارد که در سالهای قبل از مدرسه گذارده شده است و اجرای برنامهی آموزش والدین و استفاده از برنامههای آموزشی غنی در خانواده و مرکز پیشدبستانی ناشنوایان میتواند نتایج شگفتی را برای کودک، خانواده و اجتماع در پی داشته بـاشد. کـودکان (به تصویر صفحه مراجعه شود) ناشنوا در دامن خانواده برای رشد بدنی و فکری و کسب تواناییهای اجتماعی برای بقا و رشد و نمو در سالهای آتی خود نیازمند پشتیبانی و مراقبت توسط والدین آموزش دیده هـستند و آمـوزش زبان بـه روش طبیعی در مرکز پیشدبستانی و در منزل میتواند منجر به معجزهای شود و کودک ناشنوا را از بنبست ناتوانی در سخنگویی نجات داده و توانایی بـرقراری ارتباط کلامی با سایرین را به راحتی به وی ارزانی دارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.