کتاب رفتار با معلولین در سیره معصومین ع
رفتار با معلولین در سیره معصومین (ع)
تهیه شده در دفتر فرهنگ معلولین
شناسنامه
پدیدآورنده: اباذر نصر اصفهانی
ویرایش: محمد نوری
امور فنی: علی نوری
تاریخ: پاییز ۱۳۹۰
ناشر: دفتر فرهنگ معلولین
ایران، قم، بلوار محمد امین، خیابان گلستان، کوچه۱۱، پلاک۴
تلفن: ۳۲۹۱۳۴۵۲-۰۲۵ فکس: ۳۲۹۱۳۵۵۲-۰۲۵
www.HandicapCenter.com
info@HandicapCenter.com
هرگونه برداشت و استفاده از کتاب، تنها با ذکر مأخذ و اجازه دفتر امکان پذیر است.
فهرست
مقدمه ۵
فصل اول: جایگاه معلولین ۷
الف. احترام و کمک به معلولان ۷
ب. وظیفه مسئولان ۱۰
فصل دوم: تأمین اجتماعی عمومی ۱۳
الف: مسئولیت عالمان ۱۳
ب. همکاری و تعاون ۱۶
ج. فقرزدایی ۲۳
د. رهایی از گرفتاری ۲۷
ﻫ. نمونههایی از سیره ائمه ۳۴
و. نتیجهگیری ۴۰
مقدمه
از امور مسلم در مشى پیامبر خدا«ص» و ائمه هدى«ع»، اهتمام ایشان نسبت به امور مردم و مستضعفان و توجه به رفع گرفتاری های مردم است. یعنى با مردم بودن، نشستن و برخاستن با مردم، حفظ کرامت آنها، تلاش براى زدودن محرومیت هایشان و سیر دادن آنها به عزت حقیقی شان. اهتمام نسبت به امور کسانی که از حقوق واقعى خود محروم شدهاند، اهتمام براى آزاد ساختن آنان از اسارت ها و فراهم کردن زمینه صعود، اهتمام براى آنان که طالب حق اند و محروم از حقوق. آنها که بهترین بندگان خدا هستند. معلولان یکی از مصداق های طبقه محرومان-اند. هرچند قلیلی از آنان، وضع مالی قابل قبولی دارند، چون از پدر یا مادر یا دیگر اقوام ارثی به آنها رسیده یا اقبالی داشته اند یا به هر دلیل دیگر به ثروتی رسیده اند. ولی آمارها نشانگر اینست که اکثریت آحاد جامعه معلولین فاقد شغل مناسب و در خور شؤون آنان، فاقد درآمد مکفی و کافی می باشند. از اینرو جزء طبقه محرومین جای گرفتهاند.
اما اسلام اجازه نداده کسی معلولین را تحقیر کند، در عوض گویاترین تکریم ها و احترام ها را نسبت به آنها داشته است. این متن به مباحث کلی در باب تکریم معلولان می پردازد. یعنی قواعد کلی که معلولان را نیز یکی از موارد و مصادیق آن میشمارند.
محمد نوری
فصل اول: جایگاه معلولین
الف. احترام و کمک به معلولان
* عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ«ص»: لَا تُدِیمُوا النَّظَرَ إِلَى أَهْلِ الْبَلَاءِ وَ الْمَجْذُومِینَ فَإِنَّهُ یَحْزُنُهُمْ.
امام صادق«ع»- از پیامبر اکرم«ص»: نگاه پیوسته به گرفتاران و معلولین مکنید که مایه اندوه آنها است.
* قَالَ رَسُولُ اللَّهِ«ص»: مَنْ قَادَ ضَرِیراً أَرْبَعِینَ خُطْوَهً عَلَى أَرْضٍ سَهْلَهٍ- لَا یَفِی بِقَدْرِ إِبْرَهٍ مِنْ جَمِیعِهِ طِلَاعُ الْأَرْضِ ذَهَباً فَإِنْ کَانَ فِیمَا قَادَهُ مَهْلَکَهٌ جَوَّزَهُ عَنْهَا وَجَدَ ذَلِکَ فِی مِیزَانِ حَسَنَاتِهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَوْسَعَ مِنَ الدُّنْیَا مِائَهَ أَلْفِ مَرَّهٍ وَ رَجَحَ بِسَیِّئَاتِهِ کُلِّهَا وَ مَحَقَهَا وَ أَنْزَلَهُ فِی أَعْلَى الْجِنَانِ وَ غُرَفِهَا.
رسول خدا«ص»: کسى کـه شخصى نابینا را را چهل گام در زمین هموار راه ببرد هرگز نمى توان به اندازه یک سوزن از کار او را به طلاهاى جهان ارزیابى کرد. و اگر نابینایى را از خطر افتادن در چاهى نجات دهد، روز قیامت پاداش این عمل بالاتر از صد هزار بار انفاق جهان است و این حسنات بر همه گناهان او برترى دارد و آن را محو و نابود مى کند و او را به فردوس اعلى مى برد.
* عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ: لَقَدْ مَرَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع بِمَجْذُومِینَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ وَ هُمْ یَأْکُلُونَ فَمَضَى ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُتَکَبِّرِینَ فَرَجَعَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ إِنِّی صَائِمٌ وَ قَالَ ائْتُونِی بِهِمْ فِی الْمَنْزِلِ قَالَ فَأَتَوْهُ فَأَطْعَمَهُمُ ثُمَّ أَعْطَاهُمْ.
امام صادق«ع»: على بن حسین«ع» به چند جزامی گذر کرد و بر آنها سلام داد و آنها در خوراک بودند و گذشت و سپس فرمود: خدا سبکترها را دوست ندارد و نزد آنها برگشت و فرمود: من روزه دارم شما به منزل من آیید، فرمود: به منزل آن حضرت رفتند و به آنها خوراک داد و سپس به آنها بخشش داد.
* قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ أَعَانَ ضَعِیفاً فِی بَدَنِهِ عَلَى أَمْرِهِ أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَى أَمْرِهِ وَ نَصَبَ لَهُ فِی الْقِیَامَهِ مَلَائِکَهً یُعِینُونَهُ عَلَى قَطْعِ تِلْکَ الْأَهْوَالِ وَ عُبُورِ تِلْکَ الْخَنَادِقِ مِنَ النَّارِ حَتَّى لَا یُصِیبَهُ مِنْ دُخَانِهَا وَ عَلَى سُمُومِهَا وَ عَلَى عُبُورِ الصِّرَاطِ إِلَى الْجَنَّهِ سَالِماً آمِناً وَ مَنْ أَعَانَ ضَعِیفاً فِی فَهْمِهِ وَ مَعْرِفَتِهِ فَلَقَّنَهُ حُجَّتَهُ عَلَى خَصْمِ الدِّینِ طُلَّابِ الْبَاطِلِ أَعَانَهُ اللَّهُ عِنْدَ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ عَلَى شَهَادَهِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ الْإِقْرَارِ بِمَا یَتَّصِلُ بِهِمَا وَ الِاعْتِقَادِ لَهُ حَتَّى یَکُونَ خُرُوجُهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ رُجُوعُهُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَفْضَلِ أَعْمَالِهِ وَ أَجَلِّ أَحْوَالِهِ فَیُحْیَا عِنْدَ ذَلِکَ بِرَوْحٍ وَ رَیْحَانٍ وَ یُبَشَّرُ بِأَنَّ رَبَّهُ عَنْهُ رَاضٍ وَ عَلَیْهِ غَیْرُ غَضْبَانَ وَ مَنْ أَعَانَ مَشْغُولًا بِمَصَالِحِ دُنْیَاهُ أَوْ دِینِهِ عَلَى أَمْرِهِ حَتَّى لَا یَتَعَسَّرَ عَلَیْهِ أَعَانَهُ اللَّهُ تَزَاحُمَ الْأَشْغَالِ وَ انْتِشَارَ الْأَحْوَالِ یَوْمَ قِیَامِهِ بَیْنَ یَدَیِ الْمَلِکِ الْجَبَّارِ فَمَیَّزَهُ مِنَ الْأَشْرَارِ وَ جَعَلَهُ مِنَ الْأَخْیَارِ.
رسول خدا فرمود: هر که معلولی را در کارهایش کمک کند، خدا در کارش به او کمک دهد و در قیامت فرشتههائى روا دارد که او را در گذر از هراسها کمک دهند، و از خندق هاى آتش بگذرانند و از صراط او را سالم به بهشت رسانند. و کسى که ناتوان در فهم و معرفت را کمک دهد و در برابر خصم باطل به او دلیلى آموزد، خدایش در سکرات مرگ بر شهادت به یگانگى خدا و اینکه محمد(ص) بنده و رسول او است کمک دهد و بر اقرار بدان چه بدین دو مربوط است و بر اعتقاد او تا اینکه از دنیا برون شود و به خداى عز و جل برگردد با بهترین کردار و خوشترین حال، و در آن به روح و ریحان خوشامدش گویند و مژدهاش دهند با اینکه پروردگارش از او خشنود است و خشمى بر او ندارد.
* به روایت محمّد بن عتمه، از پدرش، از عمویش که گوید: «در مدینه مردى را دیدم که بر دوش خود انبانى و در دست خود کاسهاى داشت… چندان نزدیک شدم تا او را شناختم که علىّ بن ابى طالب است، پس نزدیک مردى رسید و به او خوراک داد».
ب. وظیفه مسئولان
* الإمام علی«ع»- فی العهد الأشتریّ: ثمّ اللَّه! اللَّه! فی الطّبقه السفلى، من الّذین لا حیله لهم من المساکین و المحتاجین و أهل البؤسى و الزّمنى، فإنّ فی هذه الطّبقه قانعا و معترا؛ و احفظ للَّه ما استحفظک من حقّه فیهم، و اجعل لهم قسما من بیت مالک، و قسما من غلّات صوافی الإسلام فی کلّ بلد، فإنّ للأقصى منهم مثل الّذی للأدنى، و کلّ قد استرعیت حقّه، فلا یشغلنّک عنهم بطر.
امام على«ع»- از عهدنامه، خطاب به مالک اشتر: خدا را! خدا را! در باره مسکینان و نیازمندان و تیره بختان و معلولین که هیچ چارهاى برای تأمین زندگی ندارند؛ در این طبقه، مستمندان و مستحقّان هستند؛ براى خدا حقّى را که به آنان اختصاص داده و نگهبانى آن را بر عهده تو نهاده است پاس دار، و بخشى از بیت المال و بخشى از غلّههاى زمینهاى خالصه را در هر شهر به آنان واگذار، که براى دوردست ترین آنان همان حقى ثابت است که براى نزدیکترین، و آنچه بر عهده تو نهادهاند، رعایت حقّ ایشان است.
* الامام الحسین«ع»- فیما خاطب به علماء الامّه و عیّرهم:.. و أنتم باللَّه، فی عباده، تکرمون. و قد ترون عهود اللَّه منقوضه فلا تفزعون. و أنتم لبعض ذمم آبائکم تفزعون، و ذمّه رسول اللَّه«ص» محقوره، و العمی و البکم و الزّمنى فی المدائن مهمله لا ترحمون، و لا فی منزلتکم تعملون، و لا من عمل فیها تعینون، و بالادهان و المصانعه عند الظّلمه تأمنون. کلّ ذلک ممّا أمرکم اللَّه به، من النّهی و التّناهی و أنتم عنه غافلون. و أنتم أعظم الناس مصیبه- لما غلبتم علیه من منازل العلماء- لو کنتم تشعرون.
امام حسین«ع»- در خطاب به علماى امت و عیبجویى از ایشان:.. شما به خاطر خدا در میان مردم صاحب عزت و احترامید. با این حال، مىبینید که عهدهاى خدایى (مقررات دین) را مىشکنند، و هیچ باکتان نیست. اگر یکى از پیمانهاى پدرانتان شکسته شود، هراسان خواهید گشت، و اکنون در این اندیشه نیستند که پیمان (سنّت) پیامبر خدا شکسته شده است. نابینایان و ناشنوایان و بیماران زمینگیر در شهرها به حال خود رها شدهاند و هیچ به حال آنان رحمت نمىآورید، و به کارى که شایسته شما است و بر نمىخیزید، و دیگران را نیز به چنین کارها وانمىدارید. به سازشکارى و مداهنه با ستمگران دل مىبندید و به آن آرام مىگیرید. و این همه وظایفى است که خدا بر عهده شما گذاشته است، یعنى نهى از منکر کردن و خود از آن اجتنابورزیدن، و شما غافلید. کاش مىدانستید که «منزلت علما» که به آن دست یافتهاید، مصیبت شما را بزرگتر کرده است.
فصل دوم: تأمین اجتماعی عمومی
الف: مسئولیت عالمان
* رسول اکرم«ص» و دیگر ائمه«ع» حقوق ضعیفان و مستمندان را پاس می داشته و رفتار مطلوبی با آنان داشتند. در اینجا احادیثی که به مسئولیت عالمان برای تکریم محرومان اشاره می کند، معرفی می شوند. از نظر معصومین«ع» عالمان و دانشمندان باید مدافع طبقه مظلوم جامعه باشند.
* الامام علی«ع»: «و ما اخذ اللَّه على العلماء ان لا یقارّوا على کظّه ظالم، و لا سغب مظلوم».
امام علی«ع»: خدا از عالمان پیمان گرفته است که در برابر پرخورى ستمگران و گرسنگى ستمدیدگان آرام نگیرند.
* النبی«ص»- من وصایا النبی و خطبه فی أواخر أیّامه:.. من أمّ قوما بإذنهم، و هم عنه راضون، فاقتصد بهم فی حضوره و قراءته و رکوعه و سجوده و قعوده و قیامه، فله مثل اجرهم. و من أمّ قوما فلم یقتصد بهم فی حضوره و قراءته و رکوعه و سجوده و قعوده و قیامه، ردّت علیه صلاته، و لم تجاوز تراقیه، و کانت منزلته عند اللَّه تعالى کمنزله امام جائر معتد لم یصلح لرعیّته، و لم یقم فیهم بأمر اللَّه عز و جل. فقام امیر المؤمنین علی بن ابی طالب«ع» فقال: یا رسول اللَّه بأبی انت و أمّی! و ما منزله امام جائر معتد لم یصلح لرعیّته و لم یقم بأمر اللَّه تعالى؟ قال: «هو رابع اربعه، من اشدّ الناس عذابا یوم القیامه: ابلیس، و فرعون، و قاتل النّفس، و رابعهم سلطان جائر»
از وصایاى پیامبر«ص» و خطبههاى او در ایام اخیر زندگى:.. هرکه به اجازه قومى امامت نماز ایشان کند، و آنان از او راضى باشند، و در حضور و قرائت و رکوع و سجود و قیام، میانه روى اختیار کند، پاداشى همچون پاداش ایشان خواهد داشت. و هر که بر قومى امام شود، و در حضور و قرائت و رکوع و سجود و قیام میانه روى نکند، نماز او به وى بازگردانده مىشود و به آسمان بالا نمىرود. و منزلت او در نزد خدا مانند حاکم ستمگر و متجاوزى است که در اندیشه صلاح رعایاى خود نیست، و براى اجراى احکام خداى عزّ و جل در میان آنان گامى برنمىدارد. در اینجا امیر المؤمنین على بن ابى طالب از جا برخاست و گفت: «یا رسول الله! پدر و مادرم فداى تو باد، منزلت حاکم ستمگر و متجاوزى که در اندیشه صلاح رعایاى خود نیست و براى اجراى احکام خدا در میان آنان گامى برنمىدارد چیست؟» گفت: «او نفر چهارم از چهار نفرى است که در روز بازپسین به سختترین عذاب گرفتار خواهند شد: ابلیس، و فرعون، و آدمکش، و چهارمین سلطان ستمگر».
* الامام الصادق«ع»- فی بیان هذه الآیه: وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ ، قال: لیکن الناس عندک فی العلم سواء.
امام صادق«ع»- در شرح این آیه: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ: چهرهات را براى مردمان عبوس و دگرگونه مکن» گفت: مقصود این است که باید مردمان در علم (و یاد دادن آن) نزد تو برابر باشند (و چنان نباشد که به کسى بیاموزى و از کسى دریغ دارى).
* الامام الصادق«ع»:.. من العلماء من یرى أن یضع العلم عند ذوی الثروه و الشرف، و لا یرى له فی المساکین وضعا، فذلک فی الدرک الثّالث من النّار.
امام صادق«ع»: بعضى از علما را نظر آن است که علم را به صاحبان مال و شرف بیاموزند، و براى آموختن آن به ضعیفان اهمیّتى قائل نیستند. و این گونه کسان در درک (قعر) سوم از آتش جاى دارند.
ب. همکاری و تعاون
تعاون و همکاری در قرآن کریم، فراوان به چشم می-خورد. همچنین در احادیث معصومین(ع) همکاری و دست همدیگر را گرفتن به ویژه دست محرومان مثل ایتام و معلولان را گرفتن و آنان را مساعدت کردن، در روایات متعدد هست. در اینجا به گزیده ای از آیات و روایات میپردازیم.
* وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى : براى دست یافتن به نیکوکارى و پرهیزگارى، به یارى یک دیگر برخیزید.
* الإمام السّجّاد«ع»:… أمّا حقّ الجار فحفظه غائبا، و کرامته شاهدا، و نصرته و معونته فی الحالین جمیعا…
امام سجّاد«ع»:… حقّ همسایه، حفظ حرمت او در غیاب و مراعات کرامت او در حضور است، و یارى کردن و کمک رساندن به او در هر دو حال.
* الإمام الصّادق«ع»:… و لیعن بعضکم بعضا، فإنّ أبانا رسول اللَّه«ص» کان یقول: «إنّ معاونه المسلم خیر، و أعظم أجرا من صیام شهر و اعتکافه فی المسجد الحرام».
امام صادق«ع»:… باید برخى از شما به یارى برخى دیگر برخیزند، چه پدر ما رسول خدا«ص» مىفرمود: «یارى رساندن به مسلمان بهتر و پرارجتر است از روزه یک ماه، بهمراه اعتکاف در مسجد الحرام».
* الإمام الصّادق«ع»: أربعه من أخلاق الأنبیاء: البرّ، و السّخاء، و الصّبر على النّائبه، و القیام بحقّ المؤمن.
امام صادق«ع»: چهار چیز از اخلاق پیامبران است: نیکى کردن، بخشنده دست بودن، بر مصیبت شکیبایى نمودن، و قیام کردن به حقّ مؤمن (و اداى وظیفه نسبت به او).
* عَنِ الصَّادِقِ«ع» قَالَ: مَنْ أَرَادَ أَنْ یُدْخِلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی رَحْمَتِهِ وَ یُسْکِنَهُ جَنَّتَهُ فَلْیُحْسِنْ خُلُقَهُ وَ لْیُعْطِ النَّصَفَهَ مِنْ نَفْسِهِ وَ لْیَرْحَمِ الْیَتِیمَ وَ لْیُعِنِ الضَّعِیفَ وَ لْیَتَوَاضَعْ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُ.
امام صادق(ع): هرکه خواهد خدایش عز و جل در رحمت خود درآورد، و به بهشتش جا دهد باید خوشخو باشد، و از طرف خود انصاف دهد و به یتیم مهر ورزد، و ناتوان را کمک کند و براى خدا که او را آفریده تواضع کند.
* مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ، وَ لَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ : کیست آن کس که به صورتى نیکو به خداوند وام (قرض الحسنه) بدهد، تا آن را براى او دو چندان کند، و مزدى کریمانه بهره او شود؟
* وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلى مَیْسَرَهٍ : اگر (وامگیرنده) گرفتار سختى و تنگدستى باشد، باید به او مهلت دهند تا فراخ دست شود…
* النّبیّ«ص»:… و من أقرض ملهوفا فأحسن طلبته، استأنف العمل؛ و أعطاه اللَّه بکلّ درهم ألف قنطار من الجنّه.
پیامبر«ص»:… هر کس به ستمدیده (و حرمان رسیده) اى وام دهد و در مطالبه آن خوشرفتارى کند، اعمال خویش از سر گیرد (که خداوند گذشته او را آمرزیده است)؛ و خدا در برابر هر درهم او هزار قنطار از بهشت به وى خواهد بخشید.
* النّبیّ«ص»: الصّدقه بعشر، و القرض بثمانیه عشر، وصله الإخوان بعشرین، وصله الرّحم بأربعه و عشرین.
پیامبر«ص»: (پاداش) صدقه ده برابر است، و وام دادن هجده، و کمک به دوستان بیست، و کمک به ارحام بیست و چهار.
* فیما رواه الإمام الصّادق: صعد رسول اللَّه«ص» المنبر ذات یوم، فحمد اللَّه و أثنى علیه ثمّ قال: أیّها النّاس! لیبلّغ الشّاهد منکم الغائب: ألا! و من أنظر معسرا کان له على اللَّه عزّ و جلّ، فی کلّ یوم صدقه بمثل ماله حتّى یستوفیه…
پیامبر«ص»: به روایت امام صادق«ع»: پیامبر«ص» روزى بر منبر بالا رفت و به حمد و ثناى خدا پرداخت و فرمود: «اى مردم! حاضران شما به غایبان خبر دهند که: آگاه باشید! هر کس وامدار تنگدستى را مهلت دهد، خداى متعال براى هر روزى که به وامدار مهلت داده است، صدقهاى به اندازه تمام آن مال در حق او بنویسد، تا آن روز که وام بتمامى پرداخته شود».
* النّبیّ«ص»:… من شکا إلیه أخوه المسلم فلم یقرضه، حرّم اللَّه علیه الجنّه یوم یجزی المحسنین.
پیامبر«ص»:… هر کس که برادر مسلمانش (از تنگدستى) نزد او شکایت کند و به او وام ندهد، در آن روز که نیکوکاران پاداش خواهند گرفت، خداوند بهشت را بر او حرام کند.
* النّبیّ«ص»:… من احتاج إلیه أخوه المسلم فی قرض فلم یقرضه، حرّم اللَّه علیه الجنّه…
پیامبر«ص»:.. هر کس که برادر مسلمانش نیازى به وام گرفتن از او پیدا کند، و به او وام ندهد، خدا بهشت را بر او حرام خواهد.
* الإمام الصّادق«ع»: قرض المؤمن غنیمه و تعجیل خیر، إن أیسر أدّاه، و إن مات احتسب من الزّکاه.
امام صادق«ع»: وام دادن به مؤمن غنیمتى است و شتابى در رسیدن به خیر؛ اگر وامگیرنده تمکّن یابد آن را خواهد پرداخت، و اگر بمیرد به حساب زکات براى وام دهنده محسوب خواهد شد.
در زمینه برآوردن نیازهای و نیازمندی های محرومان جامعه سفارش هایی در قرآن و نیز از طرف ائمه«ع» شده است از جمله:
* یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا! أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ : اى مؤمنان! از چیزهاى پاکیزهاى (و مالهاى حلالى) که به دست آوردهاید، و از آنچه از زمین (از انواع دانهها و میوهها و معدنها و…)، براى شما بیرون دادهایم، (به دیگران) بدهید (و براى رفع نیازهاى فردى و اجتماعى هزینه کنید).
* وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناکُمْ، مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ : پیش از آن هنگام که مرگ هر یک از شما فرا رسد، از آنچه روزى شما کردهایم به دیگران (و نیازداران) بدهید.
* الإمام علی«ع»- فی بیان أسباب معایش الخلق: أمّا وجه الصّدقات فإنّما هی لأقوام لیس لهم فی الإماره نصیب، و لا فی العماره حظّ، و لا فی التّجاره مال، و لا فی الإجاره معرفه و قدره، ففرض اللَّه فی أموال الأغنیاء ما یقوتهم و یقوم به أودهم .
امام على«ع»- در بیان اسباب معیشتهاى مردمان: پول صدقات (زکات و…) براى گروههایى است که نه در فرمانروایى نصیبى دارند، و نه در آبادانى بهرهاى، و نه در تجارت مالى، و نه در اجاره شناختى و توانى؛ پس خداوند در اموال ثروتمندان مبلغى براى ایشان واجب کرده است که وسیله تأمین خوراکشان باشد و رنج و سختى فقر را از ایشان دور کند.
* الإمام السّجّاد«ع»: من کان عنده فضل ثوب و قدر أن یخصّ به مؤمنا یحتاج إلیه فلم یدفعه إلیه، أکبّه اللَّه فی النّار على منخریه.
امام سجّاد«ع»: هر کس که لباس زیادى دارد و مىتواند آن را به مؤمنى نیازمند بدهد و ندهد، خدا او را در روز قیامت به رو به آتش مىاندازد.
ج. فقرزدایی
* الإمام الصّادق«ع»: جاء رجل إلى النّبیّ«ص»، قال: یا رسول اللَّه! أفی المال حقّ سوى الزّکاه؟ قال: «نعم، على المسلم أن یطعم الجائع إذا سأله، و یکسو العاری إذا سأله». قال: إنّه یخاف أن یکون کاذبا. قال: «أ فلا یخاف صدقه؟».
امام صادق«ع»: مردى نزد پیامبر«ص» آمد و گفت: یا رسول اللَّه! آیا در مال حقّ دیگرى جز زکات وجود دارد؟ فرمود: «آرى، بر مسلمان است که گرسنه را، اگر خواستار خوراک باشد، سیر کند؛ و برهنه را که خواستار پوشش باشد جامه دهد». پرسنده گفت: ترس آن دارد که دروغ بگوید. فرمود: «آیا از راست بودن سخن او ترس ندارد؟»
* الإمام الصّادق«ع»-سماعه بن مهران قال: سألت أبا عبد اللَّه«ع» قلت: قوم عندهم فضول و بإخوانهم حاجه شدیده و لیس تسعهم الزّکاه، أ یسعهم أن یشبعوا و یجوع إخوانهم، فإنّ الزّمان شدید؟ فقال«ع»: المسلم أخو المسلم لا یظلمه و لا یخذله و لا یحرمه، فیحقّ على المسلمین الاجتهاد فیه، و التّواصل و التّعاون علیه، و المؤاساه لأهل الحاجه و العطف منکم، تکونون على ما أمر اللَّه فیهم، رحماء بینکم متراحمین.
امام صادق«ع»- سماعه مىگوید: از ابوعبداللَّه (امام صادق) «ع» پرسیدم که: اگر قومى مالى بیش از نیاز داشته باشند، و برادران ایشان نیاز فراوان، و زکات کفایت نیازمندى آنان را نکند، آیا آن ثروتمندان حق دارند که سیر باشند و برادرانشان گرسنه بمانند، زیرا روزگار سخت شده است، فرمود: مسلمان برادر مسلمان است و به او ستم روا نمىدارد، و او را خوار نمىسازد، (۱) و ناکام نمىگذارد؛ پس مسلمانان باید در هر زمانى تلاش کنند، و در کار رسیدگى و همیارى باشند، و باید چیزى از مال خود را در اختیار نیاز داران و یاریخواهانى که در میان شما هستند قرار دهند، تا چنان رفتار کرده باشید که خداوند امر کرده است: همه نسبت به یک دیگر مهربان باشند، و میان خود- از دو سر- مهربانى و بخشندگى را مراعات کنند.
در قرآن و روایت درباره شریک کردن فقیران در اموال بدان گونه که خداى متعال آنان را شریک قرار داده است آمده است:
* الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ* لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم : کسانى که در اموال ایشان حقّى است معلوم براى سائل و محروم.
* الإمام علی«ع»:… فقراء المسلمین أشرکوهم فی معیشتکم.
امام على«ع»:… فقراى مسلمان را در معیشت شریک خود قرار دهید.
* الإمام الصّادق«ع»: إنّ اللَّه- تبارک و تعالى- أشرک بین الأغنیاء و الفقراء فی الأموال، فلیس لهم أن یصرفوا إلى غیر شرکائهم.
امام صادق«ع»: خداوند متعال ثروتمندان و فقیران را در اموال شریک یک دیگر قرار کرده است، پس ثروتمندان حق ندارند اموال را با غیر شریکان خود مصرف کنند.
درباره اصلاح امور مالى گرفتاران در قرآن و روایات توصیههایی ذکر شده است.
* وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ، وَ آتُوا الزَّکاهَ، وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ. نماز را بر پاى دارید، و زکات بدهید، و یا رکوعکنندگان رکوع کنید. زکات- با همین لفظ و جز آن- در «قرآن کریم»، بسى بیشتر از سى بار ذکر شده است.
* الإمام الرّضا«ع»-فیما نقله فضل بن شاذان النّیسابوری: … علّه الزّکاه…لأنّ اللَّه- تبارک و تعالى- کلّف أهل الصّحّه القیام بشأن أهل الزّمانه و البلوى.
امام رضا«ع»- به روایت فضل بن شاذان نیشابورى: … علّت زکات… آن است که خداوند متعال، مردمان سالم را به رسیدگى به کارهاى مردمان زمینگیر و گرفتاران مکلّف ساخته است.
د. رهایی از گرفتاری
* قَالَ رَسُولُ اللَّهِ«ص»: مَنْ أَغَاثَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ حَتَّى یُخْرِجَهُ مِنْ هَمٍّ وَ کُرْبَهٍ وَ وَرْطَهٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ عَشْرَ حَسَنَاتٍ وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرَ دَرَجَاتٍ وَ أَعْطَاهُ ثَوَابَ عِتْقِ عَشْرِ نَسَمَاتٍ وَ دَفَعَ عَنْهُ عَشْرَ نَقِمَاتٍ وَ أَعَدَّ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَشْرَ شَفَاعَاتٍ.
رسول خدا«ص»: که هر که بداد برادر مؤمنش رسد تا او را از غم و گرفتارى و پرتگاه برهاند خدا برایش ده حسنه نویسد، و ده درجه او را بالا برد، و ثواب آزاد کردن ده بنده باو دهد، و ده بدى از او بگرداند، و در قیامت ده شفاعت از او بپذیرد.
* وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ؟ : شما را چه شده است که در راه خدا و (گرفتن حقوق). مردان و زنان و کودکان مستضعف کارزار نمىکنید؟
* الإمام الحسین«ع»- فی الأمر بالمعروف و النّهی عن المنکر، مخاطبا لعلماء المسلمین:… فأمّا حقّ الضّعفاء فضیّعتم… و العمی و البکم و الزّمنى فی المدائن مهمله لا ترحمون… .
امام حسین«ع»- در باره امر به معروف و نهى از منکر، خطاب به علماى مسلمانان:… حقّ ضعیفان را ضایع کردید… و نابینایان و ناشنوایان و معلولان را در شهرها به حال خود رها ساختید، که هیچ کس به ایشان رحم نمىکند.
* الإمام الجواد«ع»- فیما یصف به العلماء العاملین بواجبهم: یبذلون دماءهم دون هلکه العباد.
امام جواد«ع»- در توصیف علماى عامل به وظیفه: در راه جلوگیرى از هلاک شدن بندگان خدا کشته مىشوند.
* النّبیّ«ص»:… من منع طالبا حاجته، و هو قادر على قضائها، فعلیه مثل خطیئه عشّار .
پیامبر«ص»:… هر کس خواستار حاجتى را- با اینکه بر برآوردن آن توانا باشد- رد کند، براى او گناهى چون گناه عشّاران (باج بگیران) خواهند نوشت.
* الإمام الصّادق«ع»: ما آمن باللَّه، و لا بمحمّد«ص»، و لا بعلیّ«ع»، من إذا أتاه أخوه المؤمن فی حاجه لم یضحک فی وجهه، فإن کانت حاجته عنده سارع إلى قضائها، و إن لم تکن عنده تکلّف من عند غیره حتّى یقضیها له؛ فإن کان بخلاف ما وصفته فلا ولایه بیننا و بینه.
امام صادق«ع»: آن کس که چون برادر مؤمنش براى طلب نیازى به او رو کند، به روى او لبخند نزند، به خدا و به محمّد«ص» و به على«ع» ایمان نیاورده است. اگر آنچه به آن نیاز دارد، در نزد او موجود باشد، باید هر چه زودتر به او بدهد، و اگر خود نداشته باشد، از دیگرى براى او تقاضا کند تا برآورده شود؛ اگر بر خلاف این باشد که گفتم، میان ما و آن شخص، دوستى و ولایتى وجود ندارد.
* الإمام الصّادق«ع»: أیّما مؤمن منع مؤمنا شیئا ممّا یحتاج، الیه، و هو یقدر علیه من عنده أو من عند غیره، اقامه اللَّه یوم القیامه مسودّا وجهه، مزرقه عیناه. مغلوله یداه إلى عنقه، فیقال: هذا الخائن الّذی خان اللَّه و رسوله، ثمّ یؤمر به إلى النّار.
امام صادق«ع»: هر مؤمنى که خود- یا آشنایانش- توانایى برآوردن حاجت مؤمنى را داشته باشند و به رفع حاجت او اقدام نکند، خداى متعال در روز قیامت او را با چهره سیاه و چشمان برگشته محشور خواهد کرد، در حالى که دستهاى او به گردنش بسته شده است، پس گفته مىشود: این آن خائنى است که به خدا و رسول او خیانت کرده است. و سپس فرمان مىرسد تا او را به دوزخ برند.
* الإمام الصّادق«ع»: من کانت له دار فاحتاج مؤمن إلى سکناها فمنعه إیّاها، قال اللَّه عزّ و جلّ: «یا ملائکتی! أ بخل عبدی بسکنى الدّار الدّنیا؟ و عزّتی و جلالی لا یسکن جنانی أبدا».
امام صادق«ع»: هر کس که خانهاى دارد و مؤمنى محتاج ساکن شدن در آن است و خانه را به او نمىدهد، خداى بزرگ در این باره مىگوید: «اى فرشتگان من! آیا بنده من به بنده دیگرم براى خانه دنیا بخل ورزید؟ سوگند به عزّت و جلالم که هرگز در بهشت من سکونت نخواهد کرد».
* الإمام الصّادق«ع»: أیّما مؤمن حبس مؤمنا عن ماله، و هو محتاج إلیه، لم یذقه اللَّه من طعام الجنّه، و لا یشرب من الرّحیق المختوم.
امام صادق«ع»: هر مؤمنى که مالى را که مؤمنى دیگر به آن نیاز دارد به او ندهد، خدا او را از چشیدن مزه خوراک بهشت محروم خواهد کرد، و از نوشیدن شراب بهشتى سر بمهر بهرهاى نخواهد داشت.
* الإمام الکاظم«ع»-فیما رواه عنه أخوه علیّ بن جعفر: من قصد إلیه رجل من إخوانه مستجیرا به فی بعض أحواله فلم یجره، بعد أن یقدر علیه، فقد قطع ولایه اللَّه تبارک و تعالى.
امام کاظم«ع»- به روایت برادر آن حضرت، جناب علىّ بن جعفر از ایشان: هر کس که یکى از برادرانش براى رفع نیازى به او پناه برد و او را در پناه نگیرد (و نیاز او را بر نیاورد) و بر این کار توانایى داشته باشد، ولایت خداى متعال (و پیوستگى میان خود و خدا) را قطع کرده است.
* وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلى مَیْسَرَهٍ، وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ، إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ : اگر (وامدار) گرفتار سختى (تنگدستى) باشد، به او مهلت دهید تا دستش باز (و توانا بر اداى وام) شود؛ و چون آن را به حساب خیرات بگذارید، براى شما بهتر است، اگر بدانید.
* الإمام الصّادق«ع»:… إیّاکم و إعسار أحد من إخوانکم المسلمین، أن تعسروه بشىء یکون لکم قبله، و هو معسر، فإنّ أبانا رسول اللَّه«ص» کان یقول: لیس لمسلم أن یعسر مسلما. و من أنظر معسرا أظلّه اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ بظلّه، یوم لا ظلّ إلّا ظلّه.
امام صادق«ع»:… بپرهیزید از اینکه یکى از برادران مسلمان خود را براى باز پس گرفتن مالى که در نزد او دارید، در فشار قرار دهید، با اینکه او در حال تنگدستى است، زیرا پدر ما رسول خدا«ص» مىفرمود: «مسلمان را نرسد که مسلمانى دیگر را به عسرت اندازد (و زیر فشار گذارد). هر کس معسرى (تنگدستى) را مهلت دهد، خداوند متعال در روز قیامت- که سایهاى جز سایه او وجود ندارد- وى را در سایه خویش قرار خواهد داد».
* الإمام الصّادق«ع»-إسحاق بن عمّار قال: قلت لأبی عبد اللَّه«ع»: ما للرّجل أن یبلغ من غریمه؟ قال: لا یبلغ به شیئا، اللَّه أنظره.
امام صادق«ع»- اسحاق بن عمّار مىگوید: به ابوعبداللَّه (امام صادق)«ع» گفتم: شخص تا چه اندازه مىتواند بر بدهکار نادار خود سختگیرى کند؟ فرمود: هیچ اندازه! خدا به او مهلت داده است.
* الإمام الصّادق«ع»: خلّوا سبیل المعسر، کما خلّاه اللَّه عزّ و جلّ.
امام صادق«ع»: وامدار تنگدست (معسر) را به حال خود واگذارید، همان گونه که خداى بزرگ او را به حال خود واگذارده است.
ﻫ. نمونههایی از سیره ائمه
اول: ابوالطّفیل کنانى گوید: «على را دیدم که یتیمان را مىخواند و به آنان عسل مىخوراند، تا آنجا که یکى از اصحاب او گفت: دوست مىداشتم که من هم یتیم بودم».
دوم: امام حسن مجتبى«ع»، دو بار از همه مال خود دست کشید، و سه بار اموالش را در راه خدا تقسیم کرد، حتّى پاافزارى مىداد و پاافزارى نگاه مىداشت، کفشى را مىبخشید و کفشى دیگر را نگاه مىداشت.
سوم: بر پشت امام حسین«ع» در واقعه عاشورا اثرى دیده شد، چون از کیفیّت آن از امام سجّاد«ع» پرسیدند، فرمود: «این اثر انبانهایى است که بر دوش مىکشید و به خانههاى بیوهزنان و یتیمان و مسکینان مىرساند».
چهارم: امام سجّاد«ع» در تاریکى شب از خانه بیرون مىرفت، و انبانى بر دوش خود حمل مىکرد که در آن کیسههاى درهم و دینار بود، و بسا مىشد که بر پشت خود خوراکى یا هیزم حمل مىکرد، و به در یکایک خانههاى مورد نظر مىرفت و آن را مىکوبید تا کسى بیرون آید و آنچه را که سهم او بود بگیرد. صورت خود را در هنگام بخشیدن چیزى به فقیر مىپوشاند تا او را نشناسد؛ هنگامى که از دنیا رفت و بینوایان از آنچه مىگرفتند محروم ماندند، دانستند که او علىّ بن الحسین«ع» بوده است. و چون او را پس از مرگ بر محلّ غسل دادن نهادند، بر پشت ایشان لکّههایى همچون لکّههاى زانوى شتر بود که اثر حمل بار به خانههاى فقیران و نیازمندان را نشان مىداد. آن امام صد خانه از خانههاى فقیران مدینه را معاش مىداد، و از آن دلشاد مىگشت که یتیمان و بیماران و زمینگیران و مسکینان- که هیچ راهى براى به دست آوردن طعام نداشتند- بر سر سفره او بنشینند و از طعام او بخورند، و او خود خوراک را به دست خود به ایشان مىداد، و هر کس که عیالى داشت سهم آنان را نیز به او مىداد تا براى عیال خود ببرد.
پنجم: امام صادق«ع»، چون پاسى از شب مىگذشت، انبانى با خود بر مىداشت که در آن نان و گوشت و مقدارى درهم بود، و آن را بر دوش خود حمل مىکرد، و به جاهاى نیازمندان مدینه مىرفت و آنها را میان ایشان پخش مىکرد.
ششم: معلّى بن خنیس گوید: امام صادق«ع» در شبى که باران مىبارید، به قصد «ظلّه بنى ساعده» از خانه بیرون شد… ناگاه دیدم انبانى از نان بر دوش دارد که من از حمل آن ناتوانم… آنگاه رفتیم و چون به آنجا رسیدیم همه خفته بودند، امام صادق«ع»، یک نان و دو نان (به آرامى- تا از خواب بیدار نشوند- در کنار هر یک) نهان کرد، تا سهم همه تمام شد.
هفتم: امام موسى بن جعفر«ع»، شب هنگام به بینوایان مدینه سرکشى مىکرد، و زنبیلى را با خود مىبرد که در آن پول و آرد و خرما بود، و آن را به ایشان مىرساند، و نمىدانستند که این چیزها از کجا مىآید.
هشتم: معمّر بن خلّاد گوید: هنگامى که امام رضا«ع» به طعام خوردن مىنشست، ظرفى را براى او مىآوردند و نزدیک او مىگذاشتند. و آن امام از پاکیزهترین خوراکها سهمى اختیار مىکرد و در آن ظرف مىگذاشت، سپس دستور مىداد که آن را به مسکینان بدهند.
نهم: امام رضا«ع» بسیار در نهان صدقه مىداد، این کار بیشتر در شبهاى تاریک صورت مىگرفت.
دهم: بزنطى گوید: نامه امام رضا«ع» را به ابو جعفر (امام جواد«ع») چنین خواندم: «اى ابو جعفر! شنیدهام که هنگامى که سوار مىشوى، غلامان تو را از در کوچک خارج مىکنند، و این از بخل ایشان است که نمىخواهند خیر تو به کسى برسد؛ به حقّ پدرى که بر تو دارم از تو مىخواهم که آمد و رفتت جز از در بزرگ نباشد. و چون بیرون مىروى با خود سیم و زر داشته باشى، و هر کس چیزى از تو خواست باید به او بدهى…». ابن حدید گوید: «با گروهى به قصد حجّ خانه خدا به راه افتادیم، دزدان در راه بر ما تاختند، هنگامى که به مدینه در آمدم، امام جواد«ع» را در راهى دیدم و همراه او به خانهاش رفتم و از آنچه بر ما گذشته بود آگاهش ساختم؛ امام دستور داد تا برایم لباسى آوردند و مقدارى دینار به من داد و فرمود: آن را به نسبت مالى که از دست ایشان رفته است میانشان تقسیم کن».
یازدهم: امام هادى«ع» و امام حسن عسکرى«ع» نیز اموال فراوانى به وامداران و نیازمندان و نظایر ایشان مىدادند؛ و بسا مىشد که هزینه ازدواج براى مردى مىفرستادند که همسرش از دنیا رفته بود، با اینکه ایشان خود زندگیى سخت داشتند.
و بدین شکلها و صورتها گدایان و گرسنگانى را سیر مىکردند که حقّ ایشان به آنان نمىرسید و زاد ایشان دزدیده مىشد. و با این عمل متعهّدانه بزرگ به این کارهاى سترگ دست مىیازید:
(۱) مردمانى را از درد و رنج گرسنگى و سوز سرماى سوزان نجات مىدادند.
(۲) ایمان آنان را نگاه مىداشتند، و از دستبرد کفر و الحاد دورشان مىساختند.
(۳) به آنان کمک مىکردند تا بتوانند به تکالیف دینى خود عمل کنند.
(۴) کرامت و آبروى ایشان را از خوارى گدایى پاس مىداشتند.
(۵) از این راه پارهاى از آثار فقر کوبنده را- در اجتماعى که اضداد عدالت و قسط بر آن حکمفرما شده بود- خنثى مىکردند.
و از جمله انفاقهاى گرانبار امیر المؤمنین«ع» به مردم نیازمند و کمک رسانى به آنان چنین است که در منابع حدیث و تاریخ آمده است:
«درآمد على«ع» چهل هزار دینار بود، او همه را صدقه قرار داد (و وقف کرد) و شمشیرش را فروخت و فرمود: لو کان عندی عشاء ما بعته اگر خوراک شام را مىداشتم آن را نمىفروختم». و از غفلت است که این موضوع با عنوان «کثره مال امیر المؤمنین فراوانى مال امیر المؤمنین» یاد شود، یا بگویند که آن امام مال فراوان داشته است، که در آن صورت براى اشخاص بىاطلّاع این توهّم پیش آید، که او این اموال را براى خود نگاه مىداشت و آنها را صرف معیشت و رفاهگرایى خود و نزدیکانش مىکرد. و این امر دستاویزى فراهم سازد براى نیکو جلوه دادن تکاثر و ثروتمندى، به توسّط شیاطین متکاثر یا فریبخوردگان نیرنگهاى آنان و این ناروا است. و حق آن است که گفته شود: «انفاق گرانبار امیر المؤمنین» یا «زهد بسیار او» یا «فقر اختیارى او» یا «اهتمام شدید او به بىنیاز کردن مردم و زدودن فقر از اجتماع» و نظایر اینها. آن مال چگونه مىتواند عنوان مالدارى وافر داشته باشد، در صورتى که دارنده آن شمشیرش را مىفروشد و مىگوید: «اگر خوراک شام را مىداشتم آن را نمىفروختم»؟ پس امیر المؤمنین«ع» مال را براى انفاق به دست مىآورد نه براى نگاه داشتن و ذخیره کردن و بهرهمند شدن.
و. نتیجهگیری
آیات و احادیث و توضیحاتى که آمده است، بیشتر دلیل بر لزوم رساندن آذوقه و نفقه به تودهها و تأمین نیازمندیهاى مردم است، خواه مربوط باشد به از بین بردن تکاثر (از آن جهت که از علّتهاى عمده فقر فقیران و نیازمندى نیازمندان است)، یا از میان بردن فقر، که اغلب از نتایج شوم تکاثر، و برخاسته از تجاوز اقتصادى و ظلم هاى معیشتى است.
ما هنگامى که تعالیم اسلامى مربوط به مسأله اموال و انفاق و همگانى کردن عملى آنها را به صورتهاى مختلف آن ملاحظه مىکنیم- متوجّه مىشویم که اسلام قصد آن دارد که:
– اجتماعى بدون فقر بسازد؛ از این رو جز آن رضا نمىدهد که همه افراد اجتماع اسلامى در فراوانى معیشت روزگار بگذرانند و از مسکنت و فقر دور بمانند (مگر کسانى که فقر را از روى اختیار بعنوان یک ریاضت در زندگیى زاهدانه برگزیدهاند. که البته وجود چند تنى با این خصوصیت مقیاسى براى اجتماع و افراد آن محسوب نمىشود).
– و در جامعه اسلامى، سیماى فقر و سؤال و گدایى و ذلّت مالى مشاهده نشود، چنان که مثلا، امام کاظم«ع»، در «احادیث زکات» مىفرماید: «و أغنه، إن قدرت أن تغنیه: اگر توانایى آن را دارى که فقیر را بىنیاز کنى، بىنیاز کن!».
پس کسانى که از دست یافتن به معیشت ها و نعمت-ها، به سبب بیمارى یا آفتى دیگر محروم ماندهاند، بر دیگران واجب است که زاد و توشه به ایشان برسانند، تا آنان نیز به حدّ کفاف و بسندگى معیشت دست یابند. و این در مورد فقر طبیعى و برخاسته از علّتهاى طبیعى است، امّا تودههاى مستضعفى که ناکامى و فقر بر ایشان تحمیل شده است، شاید قیام کردن براى احقاق حقوق ایشان و باز پس گرفتن آن حقوق، و داد ایشان را از ستمگران اقتصادى و قارونان مالى گرفتن، و به تنگدستى سخت آنان رضا ندادن، از مهمترین واجبات محسوب شود، و «قرآن کریم»- چنان که در آیه معروف آمده است- مردمان را به مبارزه در این راه برانگیخته است. پس آن جامعه اسلامى که اسلام براى ساختن آن مىکوشد، جامعه تکافل و همیارى، جامعه مواسات و مساوات، جامعه عزّت و بىنیازى، جامعه برادرى و همزیستى، جامعه وحدت صادقانه و انسجام امت است، نه جامعه از هم بریدن و قطع رابطه کردن، جامعه خودخواهى و تفاوتهاى فاحش در زندگى، جامعه فرعونیّت و قارونیّت از یکسو (اقلیت) و جامعه نیازمندى و زبونى، و جامعه ضدّ برادرى و همزیستى و یگانگى و انسجام از سویى دیگر (اکثریّت)، هیهات- و صد هیهات- که این اسلام باشد، و مورد رضاى امام زمان «عج».
در پایان این فصل یادآوری این نکته لازم است که یکى از راههاى مهمّ «انفاق» و «هزینهگذارى ماندگار»، موضوع «وقف» است، به ویژه که این هزینهگذارى و صرف مال هماره باقى است و در روزگار ماندگار مىماند، و پیوسته جامعه و افراد آن- نسل در نسل- از آن بهره مىبرند. پس کسانى که- به هراندازه- توانایى دارند نباید از این خیر ماندگار و ثواب پیوسته غافل شوند.
البته توانگران و کسانى که مىخواهند چیزى یا زمینى یا باغى یا مالى را وقف کنند، باید با درایت و کفایت به این کار بپردازند، و اگر شرطهایى مىگذارند شرطهایى باشد عملى و مؤثّر در جهت رشد انسانى، و پیشرفت اجتماعى، و اعتلاى اسلامى.
و چنان که برخى از فاضلان و عالمان نیز یاد کردهاند- وقف مىتواند داراى فایدههایى بس مهم و سازنده و آثارى گوناگون و تکامل آفرین باشد:
۱٫ ایجاد اشتغال
۲٫ زدایش فقر
۳٫ نشر فرهنگ
۴٫ تعدیل ثروت (مبارزه با تکاثر و تفاخر و …)
۵٫ نبرد با حرص درونى و رسیدن به تعالى روحى
۶٫ صرفهجویى و تعمیم در بهرهمندى
۷٫ از میان بردن برخى از تنشها و تشنّجهاى اجتماعى
۸٫ تبدیل «چیزهاى فانى» (مال، خانه و دیگر امکانات معیشت) به «پاداشهاى باقى» (باقیات الصّالحات)
۹٫ نشر محبّت و نشان دادن علاقه گذشتگان به آیندگان و اهمیّت «انسانى- الهى» آن
۱۰٫ دعا و طلب آمرزش آیندگان براى رفتگان
نیز باید دقّت شود که در هر جا و هر مناسبت چه مواردی- در حال حاضر و در آینده- مورد نیاز جامعه است. و چه بسیار وقفهایى با برکت که با خلوص نیّت و به قصد قربت انجام یافته است، و سالها و سدههاست که تا هم اکنون- و در آینده- در جامعههاى اسلامى مانند خورشید مىدرخشد و خیر و برکت مىرساند و حیات مىبخشد، از جمله: کتابخانه-ها، مساجد، حسینیه ها.
امروزه موارد تازه و پر اجرى براى وقف اموال و املاک و امثال آنها- در نتیجه تحوّل در فرهنگ و زندگى- به وجود آمده است که کسانى که مىتوانند- به هرگونه و هر اندازه- چیزى در این موارد وقف کنند، نباید کوتاهى ورزند، که این کوتاهى ورزیدن کوتاهى در حقّ خود است.
دانلود فایل PDF کتاب
مراکز و کتابخانه های ویژه معلولین، همچنین افراد دارای معلولیت جهت دریافت رایگان نسخه کاغذی و چاپی یا نسخه صوتی و گویا آن می توانند با دفتر فرهنگ معلولین مکاتبه نمایند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.