چهره هایی از باغچه بان؛ نابینایی پس از عمل جراحی
چهرههایی از باغچهبان
فهیمه نوری
معرفی کتاب:
چهرههایی از پدرم، ثمین باغچهبان، تهران، نشر قطره، چاپ چهارم، 1387، 349ص.
ثمین باغچهبان تنها فرزند پسر جبار عسگرزاده مشهور به جبار باغچهبان (1246-1345) خاطرات خود را درباره پدرش جمعآوری کرده و این اثر را فراهم آورده است. این خاطرات در 46 فصل مثل لالایی، قورباغه، دکتر میم و غیره است.
این خاطرات منبع دست اول برای شناخت شخصیت و افکار باغچهبان پدر ناشنوایان و بنیانگذار تعلیم و پرورش ناشنوایی در ایران است. اطلاعات جالب و سودمند در لابلای این خاطرات، فراوان آمده است.
باغچهبان شاعر و نویسنده ایرانی و مبدع روش آموزش ناشنوایان، پایهگذار آموزش و پرورش پیش از دبستان و از پیشگامان ادبیات کودک در ایران است. او که در 1284ش به سبب درگیریهای مذهبی به زندان افتاد، و در آنجا هفتهنامه مهیب و ملاباشی را مینوشت و مصور میکرد و به بیرون از زندان میفرستاد. پس از رهایی از بند، از 1290ش به همکاری با روزنامه فکاهی ملانصر الدین و در 1291ش به نشر هفتهنامه فکاهی لک لک در ایروان پرداخت. پس از وقوع جنگ جهانی اول به ترکیه کوچید و چندی فرماندار شهر ایگدیر شد. پس از آن به قفقاز بازگشت، اما در 1298ش به ایران آمد. او در 1303ش کودکستانی به نام باغچهبان اطفال، در تبریز بنیاد نهاد و نامخانوادگی خود را از عسگرزاده به باغچهبان تغییر داد. در 1305 به تدریس ناشنوایان روی آورد و الفبای دستی گویا را برای کمک به فراگیری ناشنوایان ابداع کرد. در 1306 به شیراز رفت و در آنجا کودکستان شیراز را دایر کرد. در 1311 در تهران نخستین کلاس ناشنوایان و سپس دبستان کر و لالها را دایر کرد. در همان سال تلفن گنگ یا سمعک استخوانی را اختراع کرد. در 1322 جمعیت حمایت کر و لال، در 1330 کانون کر و لالها و در پایان عمر «جمعیت سلام» یا «گرامیداشت» را برای بزرگداشت از نیکوکاران در زمان حیاتشان پایه گذاشت. باغچهبان دوازده اثر به ترکی آذربایجانی و نه کتاب به فارسی در شعر، نمایشنامه، و داستان کودکان و سیزده اثر در روشهای تدریس خواندن و نوشتن و آموزش ناشنوایان دارد.
اما ثمین باغچهبان هم زندگینامه خود را در ابتدای همین کتاب چنین آورده است:
در سال 1304 در تبریز به دنیا آمدم. دوران خردسالیام در شیراز گذشت. دوره ابتدایی را در تهران به پایان رساندم و از اول متوسطه به هنرستان موسیقی رفتم.
در سال 1323 با استفاده از بورس تحصیلی رایگان ترکیه، با دوست بینظیر و با استعدادم «حسین ناصحی»، برای تحصیل در رشته کمپوزیسیون به آنکارا رفتیم.
در کنسرواتوار دولتی آنکارا با همسر آیندهام «اولین باغچهبان» که یکی از برجستهترین هنرجویان رشته پیانو و آواز بود، آشنا شدم. من و ناصحی در سال 1328 دوره فوق لیسانس کمپوزیسیون را با درجه یک به پایان رسانده و به ایران برگشتیم. سال بعد هم همسرم به ایران آمد و هر سه در هنرستان عالی موسیقی استخدام شده و در رشتههای تخصصی خود به تدریس پرداختیم.
نظر به اینکه زندگی من و همسرم با فعالیتهای دوش به دوش و هدفهای مشترکی که داشتیم درهم بافته شده است، باید به فعالیتها و سازندگیهای او اشارهای بکنم.
همسرم پس از آمدن به ایران، خدمات و سازندگیهای بسیار ارزندهای در پیشبرد و توسعهی هنر موسیقی انجام داده است، مانند: تأسیس کلاس تخصصی آواز در هنرستان عالی موسیقی تهران و تدریس در این کلاس، و پرورش خوانندگی که در کشورهای اروپایی موفقیت درخشانی به دست آورد.
ثمین در زمینه آهنگسازی و موسیقی کارنامه درخشانی دارد. تمامی آثارش در این اثر معرفی شده است. از 1328 تا 1357 در کنار کار موسیقی، فعالیتهای تألیفی هم داشت و کارهایش عبارت است از:
1. ترجمه آثاری از سه نویسنده بلند آوازه ترکیه، ناظم حکمت (شاعر و نمایشنامهنویس)، عزیز نسین (طنز نویس) و یاشار کمال (رماننویس)
2. ترجمههایی از این سه نویسنده، و مقالات خودم، برای مطبوعات، از جمله مجله فردوسی، کتاب هفته، روزنامههای به سوی آینده، کیهان و اطلاعات، و مجله پیک جوانان.
3. هفت مقاله درباره هفت هنر دستی ایران. کتابچه. در پیک جوانان به چاپ رسیده است.
4. درباره الفبای موسیقی. کتابچه. در پیک جوانان به چاپ رسیده است.
5. موسیقی الکترونیک و پنجه انسان. کتاب. ناتمام مانده است.
6. شاطر آقا دست شما درد نکند. کتاب. ناتمام مانده است.
7. نوروزها و بادبادکها. «کتاب کودک». با نقاشیهای نورالدین زرین کلک. کتاب برگزیده سال 1353، از طرف شورای کتاب کودک.
8. نوروزها و مرغی بر شاخهی درخت. «کتاب کودک». با نقاشیهای پرویز کلانتری. انتشارات تصویر و صدا. سال 1361.
9. نوروزها، و شعر و دانه برای گنجشکها. با نقاشیهای پرویز کلانتری. انتشارات تصویر و صدا. سال 1361.
10. چهرههایی از پدرم. کتاب خاطرات. نوشته سال 1381. ناشر: نشر قطره.
در سال 1363، با خانوادهام به ترکیه آمدیم، و حالا 18 سال است در استانبول اقامت داریم. آثاری که در اینجا به وجود آوردم، اینهاست:
1. کشتی کاغذی. برای ارکستر، کر، و سلوهایی برای متزو سپرانو، یا باریتون.
2. پینه دوز. برای ارکستر و کر.
3. یه کبوتری داشتم. برای ارکستر، کر، و سولوی متزو سپرانو.
4. عروسک و آدم. برای ارکستر، کر، و سولوی سپرانو.
5. ستاره دشت. برای ارکستر و کر.
6. چهارشنبه سوری. برای ارکستر و کر.
7. سوگواران. برای ارکستر و کر. ناتمام مانده است.
8. شُلیل. برای سازهای آرشهای، توسط منوچهر صهبایی در سویس اجرا و برای چاپ آماده شده است.
9. ای خدا آتیش بارونه. برای سازهای آرشهای. توسط منوچهر صهبایی در سویس اجرا و برای چاپ آماده شده است. نظر به اینکه ترجمهی عبارت «ای خدا آتیش بارونه» به زبانهای دیگر ناجور بود، با عنوان «ویرونه» در سویس اجرا شده است.
کتاب چهرههایی از پدرم هم در همین دوره تألیف شد و برای اولین بار در 1381ش در استانبول منتشر گردید.
این کتاب در کشورهای منطقه و ایران با استقبال مواجه شد به طوری که چند چاپ داشته است. تقریباً هر 15 سال یکبار چاپ شده است. چاپ چهارم آن در سال 1387 بوده است.
نابینایی پس از عمل جراحی
تام هاربین Tom Harbin از نویسندگان نابینا و فعالین امور معلولین در جهان است. او سرگذشت خود و به ویژه سیر حوادث نابینایی و شکستها و موفقیتهای خود را در کتابی با مشخصات زیر نوشته است:
Waking Up: Lawsuits over Eye Surgery‚ Harbin‚ Tom‚ Hillcrest Publishing Group‚ Nov 2‚230 p.
این کتاب، گزارش حوادث واقعی است که برای نویسنده اتفاق افتاده است. تام هاربین به علت اعتمادش به یک دکتر متخصص چشم پزشک، تحت عمل جراحی قرار گرفت و یک چشم خود را از دست داد. در حقیقت نیازی به عمل جراحی نبود. داستان این اتفاق و اینکه بیمارستان حاضر به پذیرش این اشتباه نبوده، در این کتاب آمده است. این کتاب بر اساس محاسبه و اسناد دادگاه و متنهای مکالمات ضبط شده و مدارکی از این قبیل تدوین شده است.
در واقع این کتاب گزارش تجربه و رنجی است که نصیب بسیاری از معلولین و نابینایان جهان است. بسیاری از معلولین که یک عمر از بسیاری از مواهب محروم میشوند، بر اثر سهلانگاری، تشخیص یا اقدام اشتباه یک پزشک، داروی اشتباهی یک داروخانهدار و امثال اینها معلول میشوند. این موضوع در این کتاب به خوبی توضیح داده شده است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.