ناشنوایی از منظر فقه شیعه
ناشنوایی از منظر فقه شیعه
سیف الله صرامی
(اخذ شده از دانشنامه ناشنوایان، ویراسته محمد نوری، تهران، مؤسسه فرجام جام جم، 1388، ج2، ص 882-885.)
این مقاله به ديدگاههاي فقيهان شيعه در موضوعات ناشنوايان و تحليل وظايف شرعی ناشنوايان از نگاه فقه شيعه میپردازد.
فقه شيعه با در نظر گرفتن شرايط خاص ناشنوايان در عرصه روابط انسانها با خداوند و در روابط آنها با يكديگر و افراد جامعه، برخي امتيازات و حمايتهاي قانوني و اخلاقي براي آنان منظور كرده است، چنانكه عبادات و اعمال گفتاري آنان را نيز متناسب با حال و وضع جسمي آنان تعيين كرده است. همچنين نه تنها حقوق فردي آنها را محترم شمرده بلكه ديگران را هم به رعايت حقوق آنها فرا خوانده است.
ديدگاه عمومي اسلام به انسان، به گونهاي است كه ناتوانيهاي جسمي مانع از تعلق حقوق انسانيـ اسلامي و شهروندي نيست. صرفاً در تصدي مناصب يا احراز مسئوليتهايي كه ناتواني جسمي مانع از انجام وظايف و تعهدات مربوط به آن باشد، محدوديتهاي طبيعي براي ناتوانان وجود دارد.
مفاد اصل كرامت انسان كه از ديدگاه اسلام پذيرفته شده است، اين است كه آدمي قابليت تعالي و تكامل تا قرارگرفتن در جايگاه برترين مخلوقات را دارد و ناتوانيهاي جسمي نميتواند آن را محدود كند. آيات و روايات فراواني كه درباره جايگاه انسان وجود دارد، هيچ قيد و محدوديتي از اين جهت ندارد. كرامت و شرافت انسان در بين مخلوقات به امتياز او در عقل است كه با آن، حق را از باطل، خير را از شر و سود را از زيان ميشناسد.
از برخي روايات به دست ميآيد ناتواني جسمي مانند نابينايي و ناشنوايي، نه تنها از جايگاه انسان در فضيلت و كرامت نميكاهد، بلكه به عنوان يك آزمايش الاهي است كه در صورت برخورد صحيح و مناسب با آن، پاداش و برتري اخروي را براي شخص به ارمغان ميآورد. جابربن عبدالله انصاري ميگويد: مردي كرولال نزد پيامبر اكرم(ص) آمد و با دست اشارهاي كرد. حضرت فرمود: ابزار نوشتن در اختيار او گذاريد تا مقصود خود را بنويسد. آن مرد چنين نوشت: گواهي ميدهم خدايي جز پروردگار عالم نيست و محمد(ص) پيامآور اوست. پيامبر(ص) فرمود: در نوشتهاي او را به بهشت بشارت دهيد.
هر مسلماني به كاستي در چشم، زبان، گوش، پا و دست مبتلا باشد و با وجود آن ستايش خدا را كند و از او پاداش خواهد، خداوند سبحان او را از آتش جهنم رهايي دهد و در بهشت وارد كند. سپس فرمود: كساني كه به اين امور مبتلا هستند، نزد خداوند در دنيا و آخرت منزلتي دارند كه با اعمال به دست نميآيد. فراز اخير حديث اشاره ميكند كه در دستگاه عدالت آفرينش، ناتوانيهاي جسمي جبران ميگردد.
اصولاً از ديدگاه اسلام ارزش و برتري هر كس فقط به تقوا كه سرچشمه نيكيها و مايه پرهيز از بديهاست، رقم ميخورد. به اين مطلب در قرآن، سوره حجرات، آيه 12 نيز اشاره شده است. اما كاستيها و ناتوانيهاي جسمي صرفاً عذري است كه برعهده نگرفتن برخي وظايف و مسئوليتها را توجيه ميكند. در آيهاي تصريح شده كه براي ناتوانها، بيماران و فقيران، تكاليف سخت در نظر گرفته نشده است (توبه، آيه 9). هر چند اين آيه در شمار آيات جهاد نازل شده، ولي ظاهراً حكم آن عام و فراگير است و محدود به جهاد نميشود. از سوي ديگر شأن نزول تأييد ميكند كه اين آيه درباره کسی كه فاقد بينايي بود نازل شد، ولي اين شأن نزول مانع از تعميم آن به همه ناتوانيهاي جسمي نميگردد.
كرولالي به عنوان يك واقعيت، حقوق و تكاليف خاصي را ايجاب ميكند كه در دو بخش عبادات فردي و حقوق اجتماعي قابل تفكيك و طبقهبندي است.
عبادتهاي ناشنوايان: كسي كه قادر به گفتار نيست، در بخشهاي گفتاري عبادات، در فقه، احكام مخصوص به خود را دارد؛ اما در ساير بخشهاي عبادات كه شامل نيت و رفتارهاي عبادي است، همچون ديگران عمل ميكند.
نماز كه مهمترين عبادت در اسلام است شامل همين سه بخش است. از ابتداي آن نيتهاي نماز و قصد انجام براي خدا وجود دارد، سپس در بخشهايي مانند حمد و سوره، گفتارهايي بر زبان جاري ميشود و در بخشهاي ديگري مانند ركوع و سجود رفتارهاي عبادي انجام ميپذيرد. فقهاي شيعه تصريح كردهاند كسي كه نميتواند تكلم كند، بخشهاي گفتاري مانند گفتن «الله اكبر» در آغاز نماز را با اشاره و نيت متناسب با آن انجام ميدهد.
البته از آنجا كه گرفتگي زبان و عدم قدرت بر تكلم در كمي و زيادي مراتبي دارد، به هر اندازه و كيفيتي كه قادر باشد زبان و صداي خود را براي اداي گفتار مناسب به كار ميبندد. برخي از فقها بر اين باورند كه: اگر به هيچ وجه قادر به تكلم نيست، افزون بر نيت و اشاره، زبان خود را هم حركت ميدهد. برخي ديگر اشاره با انگشت را لازم شمردهاند. دستهاي ديگر حركت زبان، حركت لب و زبان كوچك (در ابتداي حلقوم) را هم لازم دانستهاند.
شبيه به همين مطلب را درباره قرائت نماز هم گفتهاند. اين حكم درباره همه بخشهاي گفتاري نماز، مانند ذكر ركوع و سجود، تشهد و سلام و نيز، ساير عبادتهاي گفتاري مانند ذكر تلبيه در آغاز احرام براي حج و عمره جريان دارد. روايات و ساير مستندهايي كه براي اين حكم بيان كردهاند، دلالت بر اين عموميت دارد. در روايتي از امام صادق(ع) تصريح شده است كه: تشهد و قرائت در نماز براي لال با حركت زبان و اشاره انگشت انجام ميگيرد.
معاملات و روابط اجتماعي ناشنوايان: با توجه به ديدگاه عمومي شيعه و شمول ادله فقهي، كرولالها همچون ساير انسانها اهليت بهرهمندي و تصرف در معاملات را دارند. بنابراين مالك اموال ميشوند و صاحب حقوق ميگردند و ميتوانند به معاملات مختلف اقدام كنند. از شرايط معاملات تا آنجا كه به تكلم و تلفظ نياز نباشد، فرقي بين ناشنوايان و ديگران نيست. به اين ترتيب لازم است اراده و انشای معاملات را داشته باشند؛ اما در ابراز يا اجراي آن از ابزارهاي ديگري غير از تكلم، مانند اشاره استفاده ميكنند.
در معاملات بر خلاف عبادات، امكان وكيل گرفتن براي اجراي معامله وجود دارد. بنابراين كرولال ميتواند براي معاملاتي كه در صحت آنها گفتار لازم است وكيل بگيرد؛ مانند وكيل گرفتن براي اجراي عقد نكاح يا اجراي طلاق. اما فقها ميگويند: لازم نيست وكيل بگيرد و ميتواند به همان شكل اشاره بسنده كند. در اينجا به برخي از مهمترين مواردي كه فقها درباره روابط حقوقي كسي كه قادر به گفتار نيست بحث كردهاند، اشاره ميشود؛ در همه اين موارد، ديدگاه مشهور فقيهان اين است كه تلفظ براي شخص قادر به آن شرط است:
نكاح: اگر هر دو يا يكي از دو نفر قادر به تكلم شدند، با اشاره به عقد نكاح مقصود خود را ميرسانند. البته اين اشاره بايد به گونهاي باشد كه به آسانی گوياي مقصود آنها باشد. فقيهان مشهور اهل سنت كه در صحت نكاح، حضور گواه را هم شرط ميدانند، ميگويند بايد اشاره به گونهاي باشد كه گواهان آن را بفهمند.
وصيت: در وصيت بنابر اينكه تلفظ شرط صحت باشد، براي كسي كه قادر به تكلم نباشد، اشارهاي كه منظور او را برساند كفايت ميكند.
طلاق: فقيهان در باب طلاق، با تفصيل نسبتاً بيشتري از طلاق لال سخن گفتهاند.
اين رويه ظاهراً به دليل روايات خاصي است كه درباره طلاق لال وارد شده است؛ گفتهاند: طلاق با اشاره واقع نميشود؛ مگر اينكه شخص قادر به تكلم نباشد. در اين صورت با اشارهاي كه اراده انشای طلاق را بفهماند، واقع ميشود. دليل مسئله اين است كه طلاق لال همچون ساير عقود و ايقاعات او با اشاره واقع ميشود. البته اشاره بايد مفهم مقصود باشد. اصولاً شخص لال، عبادات و معاملات خود را همچون ساير امور گفتاري در زندگي خود با اشاره انجام ميدهد.
رواياتي چند درباره طلاق لال (طلاقالاخرس) در جوامع روايي نقل شده است. در برخي از اين روايات وقوع طلاق لال به انجام رفتارهايي با همسر كه دلالت بر جدايي و عدم رضايت به ادامه زناشويي كند، متوقف شده است؛ مانند به دست گرفتن روسري زن و گذاشتن آن بر سر او و روي گرداندن از او. در برخي ديگر از اين روايات نوشتار به جاي گفتار براي لال پيشنهاد شده است. صاحب جواهر پس از نقل اين روايات ميگويد: آنچه در اين روايات براي بيان مقاصد لال بيان شده، همه از مصاديق اشاره، دلالتكننده بر مقصود است. بلكه برخي از آنها مانند نوشتار كه براي لال جانشين گفتار ميشود، از مصاديق بارز و اقواي اشارهاند كه با آن مقاصد لال فهميده ميشود.
ذبح شرعي: يكي از شرايط صحت ذبح شرعي حيوانات (تذكيه) جاري كردن نام خداوند سبحان بر زبان است كه هنگام ذبح، ذابح بر زبان میراند. اما درباره لال اگر بخواهد ذبح شرعي انجام دهد، برخي از فقها گفتهاند: زبان خود را براي آن حركت دهد. برخي ديگر گفتهاند نام خداوند را از خاطر خود بگذراند. بعضي ديگر هم گفتهاند: شخص لال، اگر اشارهاي كه بر ياد خدا دلالت كند، از او سر زند، ذبيحه او حلال است. صاحب جواهر ميگويد: مورد ذبح با ساير اعمال لال تفاوتي ندارد؛ بنابراين همانند ساير عبادات و معاملات، به اشاره بسنده ميشود. برخي با توضيح بيشتر گفتهاند: ذابح لال براي خداوند، هنگام ذبح، به آسمان اشاره كند.
گواهي دادن لال: لال ميتواند به تحمل شهادت و اداي آن اقدام كند. اداي شهادت با اشاره و كمك ساير قراين امكانپذير است. در اينجا نيز مانند جاهاي ديگري كه لال از اشاره يا ابزارهاي ديگر براي بيان مقاصد خود استفاده ميكند، بايد به درستي و به شكلي قابل اعتماد مقصود او را بفهمند. خصوصيت مورد شهادت كه در حضور قاضي اقامه ميشود، اين است كه بايد قاضي مقصود او را دريابد و همان مدلولي از اشاره لال معتبر است كه قاضي به شكل قابل اعتمادي از او دريافته است.
ممكن است براي به دست آوردن مقصود كرولال، قاضي از كساني استفاده كند كه همانند مترجم لغت بيگانه، آگاه به مدلول اشاره كرولال باشند و در اين كار خبرويت داشته باشند. اين روند نه تنها براي گواهي دادن لال، بلكه براي ساير مواردي هم كه بايد او در دادگاه مطلبي را بفهماند طي ميشود؛ مانند اينكه بخواهد نزد قاضي به چيزي اقرار كند يا به پرسشهاي قاضي پاسخ دهد.
اما برخي از فقيهان اهل سنت، ظاهراً به دليل مشكلاتي كه در راه تفهيم و تفاهم با كرولال وجود دارد، اصولاً شهادت او را مشروع نميدانند.
ساير حقوق، تكاليف و مسئوليتهاي ناشنوايان: در كتابها و منابع فقهی، درباره هر يك از حقوق و تكاليف ناشنوايان به طور خاص و جداگانه سخن نرفته است. اما با توجه به ديدگاه عمومي اسلام و اطلاق ادله فقهي، با فرض اينكه كرولال ساير شرايط دارا شدن حقوق و برعهده گرفتن تكاليف و مسئوليتها را مانند بلوغ و عقل داشته باشد، بايد او را از اين جهات، در ديدگاه اسلام، با ساير افراد يكسان دانست.
البته در اين ميان دارا شدن برخي از حقوق و نيز به عهده گرفتن برخي از مسئوليتها و مناصب كه ارتباط مستقيمي با گفتار دارد، يا لااقل عدم قدرت بر تكلم، ممكن است موجب اشكالات و بلكه ضرر و زيانهايي براي خود شخص، ديگران يا حقوق عمومي جامعه گردد، در اين صورت عدم قدرت بر گفتار يا شنوايي به عنوان مانعي براي دارا شدن آن حقوق يا برعهده گرفتن آن مسئوليتها خواهد بود. براي نمونه، اگر قاضي قدرت بر گفتار نداشته باشد، طبيعي است كه نميتواند به خوبي از عهده وظايف خود برآيد؛ در اين صورت، به ويژه اگر كسان ديگري كه ساير شرايط قضاوت را دارند موجود باشند، نميتوان قضاوت را برعهده كرولال گذاشت.
مآخذ
ابن قدامه، موفق الدين، المغني و الشرح الكبير، بيروت، دارالفكر، 1404ق/ 1984م؛ بروجردي، سيد حسين، جامع احاديث الشيعه، بهكوشش اسماعيل معزي ملايري، قم، محقق، 1374/ 1416ق؛ دهخدا، علياكبر، لغتنامه، تهران، دانشگاه تهران، ص 12864؛ طباطبايي يزدي، سيد محمد كاظم، العروة الوثقي، تهران، المكتبة العملية الإسلامية، 1399ق/ 1358؛ طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، 1392ق/ 1972م؛ طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن، قم، كتابخانه آيتالله نجفي مرعشي، 1403ق؛ نجفي، محمد حسن، جواهر الكلام في شرح شرايع الإسلام، تهران، المكتبة الإسلامية، 1366.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.