یدالله قربعلی: تجربه سالها تدریس بریل
یدالله قربعلی
سالها تدریس بریل
(آقای یدالله قربعلی به درخواست مجله توان نامه گزارشی از زندگی و تجارب خود در زمینه خط بریل را تدوین و ارسال نمود)
یدالله قربعلی نجف آبادی در اردیبهشت 1342 در یك خانواده ضعیف و كارگری در شهرستان نجف آباد دیده به جهان گشود. او از همان كودكی با مشكل ضعف بینایی بر اثر آب سیاه مواجه بود. این بیماری و معالجه نادرست و عدم شناخت آن او را در ده سالگی از نعمت بینایی به كلی محروم كرد.
از سال 1352 به آموزشگاه نابینایان ابابصیر اصفهان رفت و دوره ابتدایی را در آن جا گذرانید و سپس برای ادامه تحصیل به یكی از مدارس عادی راهنمایی شهر اصفهان رفت. دوره متوسطه را در اصفهان آغاز كرد ولی از سال سوم دبیرستان به زادگاهش بازگشت و تا پایان تحصیلات متوسطه در رشته اقتصاد در آن جا ماند.
در سال 1362 در رشته ادبیات دانشگاه اصفهان پذیرفته شد. همزمان به عنوان معلم حق التدریس در شهرستان نجف آباد نخستین كلاس ویژه نابینایان را راه اندازی نمود. سال بعد به استخدام رسمی آموزش و پرورش در آمد. در سال 1370 در دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد در رشته كارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد.
او علاوه بر تدریس در آموزشگاههای نابینایی در مدارس عادی به تدریس ادبیات پرداخت. در كنار این فعالیتها آموزش به جانبازان نابینای نجف آباد را نیز به عهده داشت. در سال 1387 به عنوان معلم نمونه كشوری برگزیده شد.
او علاوه بر آموزش نابینایان در خصوص آموزش خط بریل و كوتاه نویسی انگلیسی و فارسی فعالیتهایی داشت. در خصوص كوتاه نویسی انگلیسی كتاب آموزش كوتاه نویسی انگلیسی را به صورت خود آموز برای نوآموزان زبان انگلیسی تألیف نمود.
از دیگر فعالیتهای او سرودن شعر است كه با زبانی شیوا و تصویرسازیهای خلاق شعرش را رونق و تحرك بخشیده است.
در خصوص دو مقوله آموزش خط بریل فارسی و انگلیسی پارهای از تجربیاتش را میخوانیم:
اولین باری كه این جانب به فكر آموزش خط بریل افتادم در دوره متوسطه بود. وقتی كلاس سوم دبیرستان بودم شخص نابینایی به من مراجعه كرد تا از من بریل بیاموزد. چون تجربه اولم بود برای توفیق در آن مدتی اندیشیدم تا روشی جذاب و سریع را به كار برم. این دقت مرا واداشت تا در آن زمان هم در خصوص تقویت لامسه آن فرد ابتكاراتی داشته باشم و هم در خصوص نحوه كار و چگونگی آشنایی فرد با قالب خط بریل. گرچه پارهای از آنچه من به كار بردم در آموزشگاه ابابصیر از معلمان با سابقه دیده بودم ولی استفاده از سادهترین چیزها یكی از ملاكهای من بود. مثلاً برای شناخت نقطهها از بستههای قرص كه به صورت شش تایی درآورده بودم استفاده میكردم یا از دكمههایی كه بر روی پارچه به شكل نقاط بریل میدوختم استفاده میكردم.
در تابستان 1361 (كه تازه سوم دبیرستان را تمام كرده بودم) برای شناسایی و آموزش نابینایان استان ایلام، به مدت یك ماه و به طور افتخاری به آن استان رفتم. در آن جا چند نابینای بزرگ سال را شناسایی كردم و آموزش خط بریل را برای آنان نیز با همان ابتكارات آغاز نمودم. به موازات همین كلاس تعدادی از كارمندان بهزیستی استان را برای آموزش خط بریل به من معرفی كردند. آنان نیز با طرح ویژهای تحت آموزش قرار گرفتند. من در این خصوص تابلویی بینایی فراهم آوردم كه پس از معرفی شش نقطه بریل جدول الفبای بریل را به صورت بینایی در آن آوردم و داوطلبان را با سرعتی بسیار آموزش میدادم. البته افراد بینا پیش از آموزش خط بریل باید نسبت به محدودیتهای عزیزان نابینا اشراف داشته باشند تا در فراگیری و نیز آموزش موفق باشند. كار من نیز پس از این آماده سازی ذهنی آموزش خط بود.
در سال 1362 آموزش جانبازان نجف آباد را آغاز كردم. افراد بزرگ سال در آموزش بریل نسبت به خردسالان بسیار كندترند. من سعی میكردم با نمونههای عینی و نیز تهیه وسایل كمك آموزشی ساده ذهن آنان را برای این كار آماده نمایم، لامسه آنان را تقویت كنم و پس از آن وارد آموزش بریل شوم.
در مهرماه 1362 نخستین تجربهام را با كودكان نابینا در آموزشگاه استثنایی نجف آباد آغاز كردم. برای آموزش بچهها خیلی فكر میكردم، گاهی راه میافتادم و در مغازههای اسباب بازی فروشی دنبال اسباب بازیهایی میگشتم كه بتواند مرا در این كار یاری دهد، چرا كه كودكان كمتر با وسایل جدی رغبت به كار داشتند. تفاوت اساسی بزرگ سالان با خردسالان در این بود كه به دلیل درك بالای بزرگسالان توضیح مطالب آسانتر بود، اما خردسالان در تقویت لامسه مشكلات بسیار كمی داشتند. كلاس آمادگی نابینایان را با شش دانش آموز آغاز كردم و از اسباب بازی، وسایل دستساز، خمیر، موم، حبوبات، پارچه، دكمه، و… برای تقویت لامسه و آموزش بهره میگرفتم.
آموزش خط بریل به افراد بینا در مدارس عادی، دانشگاهها، نمایشگاههای ویژه و… یكی دیگر از فعالیتهای من بود كه هنوز هم ادامه دارد. آموزش بریل به دانش آموزان دیر نابینا، بزرگسالان، دانش آموزان معمولی، از تجربیاتی است كه كارنامه خدمات آموزشی من بدان مزین است.
از پر افتخارترین دوران كاری خود میتوانم آموزش جانبازان نابینای سرفراز را یاد كنم. وقتی انسان با كسانی انس میگیرد كه جانشان از شمیم شهادت طراوت گرفته است و گرچه در بین ما زندگی میكنند جانشان در اندیشهای دیگر است، انسان واقعاً مشعوف و دلباخته میشود. به جاست یاد پولاد ارادهای را زنده كنم كه هم نابینا بود و هم قطع نخاع. ارادهای داشت برتر از دماوند و استوارتر از البرز. وسعت نظرش را دریا اندك می نمود و پارسایی و تواضعش همه را خیره میداشت. او جانباز سر افراز حاج ناصر توبهایها كه عاقبت این دنیای تنگ را برای رسیدن به وسعت جهانی در خور روح بلندش، به دنیا خواهان وانهاد و به خیل شهیدان پیوست.
من اعتقاد دارم هر گروهی هویت خود را با نمادی ثابت میكند و نماد هویت نابینایان دو چیز است، عصای سفید و خط بریل. از این طریق باید نابینایان شناخته شوند و همواره بتوانند این دو نماد هویت را در همه عرصهها به كار برند. كسانی كه گمان میكنند كتابهای گویا میتواند جای كتاب بریل را بگیرد سخت در اشتباهاند. هرگز نباید خط و تأثیر و هویت بخشی آن را از یاد برد.
از سال 1363 تا سال 1366 در یك گروه كاری كشوری برای تدوین كوتاه نویسی فارسی كار كردم. گرچه در این خصوص نیز به نتایج بسیار خوبی رسیدیم، اما چون هنوز فضای مناسبی در كشور برای این كار فراهم نشده بود، این طرح به سرانجام درستی نرسید. گرچه بعدها افرادی با الگو قرار دادن آن تلاشها و تجربیات اقدام به تدوین طرحی دیگر نمودند، اما آن نیز نتوانست برای اجرا توفیق یابد.
اما در سال 1367 در آموزشگاه ابابصیر تدریس زبان انگلیسی دوره راهنمایی را بر عهده داشتم. در پایه سوم راهنمایی به فكر افتادم كه این بچهها سال دیگر باید به دبیرستان بروند، كتاب انگلیسی شان نیز كوتاه است. كلاسی هم در این خصوص برایشان گذاشته نمیشود، لذا به طور ساده پارهای از علائم را به آنان در فرصتهای خالی كلاس زبان به عنوان یك كار فوق برنامه میآموختم و سعی میكردم با تمرین و یافتن نمونه در واژگان و یا جملات متفاوت، حداقل دانش آموزان را با این شیوه كمی آشنا كنم. در اوایل دهه 70 علائم را به طور دسته بندی و همراه با مثال برای آنان شروع كردم و چون نتیجه بسیار خوبی گرفتم، آن را گسترش دادم تا این كه كتاب آموزش كوتاه نویسی انگلیسی از جمع آوری تمرینها دستهبندیها و تجربیات چندین ساله حاصل شد.
كتاب دارای 9 درس و یك مقدمه و یك پیوست است. در مقدمه ضرورت آموزش كوتاه نویسی و فواید آن بیان شده است. نحوه آموزش و زمان بندی كتاب نیز تشریح شده است. در درس اول علائم نشانه گذاری به طور مختصر توضیح داده شده است. از درس دوم آموزش نشانهها آغاز گردیده است. هر درس شامل 4 بخش است:
الف- معرفی نشانه ها، در این بخش تعدادی از نشانه ها معرفی و نیز نحوه كاربرد آن بیان گردیده است.
ب- بخش دوم نمونههایی از متن است كه به هر دو صورت كوتاه و بلند آورده شده است، هدف مقایسه و به ذهن سپردن بهتر این نشانهها بوده است.
پ- بخش سوم تمرین كوتاه نویسی است، نوآموز با توجه به آموختههای خود در دو بخش پیشین سعی میكند عبارات و متنهای ارائه شده را به صورت كوتاه بنویسد.
د- در چهارمین بخش هر درس عبارات و متن هایی به طور كوتاه آورده شده است، نوآموز باید با استفاده از آموختههای خود، آن را به صورت بلند بنویسد.
درسها به صورت پلكانی به هم مربوط میشوند و فراگیری درس بعد بدون یادگیری درس قبل نتیجه مطلوبی ندارد.
در درس نهم نیز فقط تمرین خواندن كوتاه نویسی است. متن هایی از كتاب انگلیسی سوم راهنمایی، به صورت كوتاه نوشته شده است، فراگیر باید با استفاده از علائم و نشانه ها این متنها را به دقت بخواند و به طور بلند بنویسد. پیوست پایانی كتاب، جدولی شامل سه ستون است.
ستون اول عبارت یا واژهای است كه قرار است كوتاه شده آن معرفی گردد. ستون دوم شكل كوتاه عبارت یا واژه ستون یك است. در ستون سوم معنی واژههای مستقل آمده است. در این ستون در برابر نیمواژهایی كه دارای معنای مستقل نیستند، محل كاربرد آن در واژه آمده است. برای مشخص شدن توضیح نیمواژها توضیح مربوطه در پرانتز آورده شده است.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)