متون آموزشی به خط بریل
متون آموزشی به خط بریل
تاریخ تحولات و مراحل گسترش بریل آموزشی
هاجر شعاعی (کارشناس ارشد علوم تربیتی و کارشناس آموزش و پرورش استثنایی استان قم، hsh_23536@yahoo.com)
چکیده
کتابهای بینایی را از منظرهای مختلف به دستههایی میتوان تقسیم کرد، مثل کتاب کودک و کتاب بزرگسالان؛ کتب رمان و علمی، کتاب آموزشی و کمک آموزشی و پژوهشی؛ کتاب مرجع و کتاب عمومی. با پیشرفت خط بریل و افزایش تولید کتب بریل، این پدیده را هم میتوان به دستههایی تقسیم کرد. مثل کتاب بریل آموزشی، کتاب بریل کودک، کتب بریل مذهبی، قرآن به خط بریل.
تعبیر بریل مذهبی به معنای کتب مذهبی به خط بریل، یا وقتی گفته میشود بریل قرآنی یعنی قرآن به خط بریل؛ بریل آموزشی یعنی کتب آموزشی برای نابینایان به خط بریل.
این تعابیرها در چند سال اخیر رواج یافته و جدید است. این مقاله درباره یک گروه از کتب بریل به نام کتاب آموزشی به خط بریل یا بریل آموزشی است. تاریخ تحولات، مراکز تولید کننده و علل و عوامل اهتمام به این نوع کتاب در این مقاله بررسی شده است.
مقدمه
معلولين با وجود تمام محدوديتها در صورت فراهم شدن فرصتهاي مناسب آموزشي ميتوانند در حد توانمنديهاي خود رشد کرده و به جامعه خويش خدمت کنند و ايجاد اين شرايط از وظايف آموزش و پرورش است.
يکي از گروههاي افراد داراي معلوليت، افراد نابينا و کمبينا ميباشند و از آنجا که حس بينايي به عنوان يکي از کانالهاي مهم يادگيري همواره مطرح بوده و اکثر محققين تعليم و تربيت اذعان دارند که حداقل 75 درصد يادگيري انسان از طريق بينايي صورت ميگيرد، آموزش و پرورش اين دسته از افراد به علت محروميت از کانال اصلي آموزش با مشکلات فراواني رو به رو است. اما کارشناسان امور نابینایان همواره درصدد یافتن راهکار برای جبران این نقص به ویژه در عرصه آموزشی و یافتن روشهای جایگزین بودهاند.
امروزه آموزش به افراد داراي معلوليت و به تبع آن افراد داراي مشکلات بينايي با تغييرات شگرفي همراه شده و در اکثر نقاط جهان آموزشهايي ويژه براي اين دسته از افراد وجود دارد. یکی از ابعاد آموزش نابینایان یعنی متون آموزشی در این مقاله بررسی میشود.
این افراد چون از خواندن متون درسی عادی ناتوان هستند، لاجرم باید متنهای درسی به خط بریل یا به روش شنیداری برای آنان فراهم آورد.
تعريف مشکلات بينايي
پزشکان در تعریف نابینا گفتهاند، فرد نابینا کسی است که تیز بینی او در چشم با استفاده از وسایل کمکی (مثلاً استفاده از عینک) 200/20 و یا کمتر باشد و یا کسی که میزان دیدش آنقدر کم است که وسیعترین قطر آن نتواند فاصله زاویهای را که بیشتراز 20 درجه است فراگیرد، نابینا است. نقص بینایی چنین فردی به حدی شدید است که مجبور است خواندن را به وسیله بریل یا با استفاده از روشهای سمعی یاد بگیرد. (هالاهان و کافمن به نقل از جوادیان، 1994)
از نظر انجمن ملی جلوگیری از نابینایی (1966)، کمبینا فردی است که میزان بینایی وی از 200/20 بیشتر اما از 70/20 کمتر میباشد (نراقی و نادری، 1384). چنین فردی معمولاً قادر به خواندن متون چاپی با اندازه معمول نبوده و نیاز به وسایل درشت کننده جهت خواندن دارد.
تعاريف فوق با وجود اینکه اطلاعات خوبي در اختيار معلمان قرار ميدهد، اما پاسخگوي نيازهاي ايشان نيست. زيرا موضوعی که معلمان باید نسبت به آن دغدغه دارند، آسیب¬دیدگی و یا علت به وجود آمدن آن نیست، بلکه کاهش پیامدهای ناشی از آسیب¬دیدگی در زندگی نابینا و یا موانعی که آنها در مسیر یادگیری ایجاد می¬کنند، است (روی مک کانکی و همکاران ، ترجمه سعیدی همکاران، 1383).
تقریباً یکدهم از کودکانی که وارد مدرسه میشوند، تا اندازهای به آسیب بینایی مبتلا میباشند. خوشبختانه، اغلب این نقایص را میتوان به کمک عینک و سایر وسایل کمک بینایی یا جراحی اصلاح نمود و دربیشتر موارد این نقایص در رشد اجتماعی و یا آموزش کودک تأثیرات کمی دارند و یا بدون تأثیر میباشند، اما در هر هزار نفر، یک نفر به نقص شدید مبتلا است. بدون شک نقص بینایی در احراز تجربه و کسب دانش محدودیتی ایجاد میکند ولی این محدودیت به آن اندازه نیست که فرد نابینا از تمام فعالیتهای آموزشی، فراگیری حرفه و تجربهاندوزی محروم گردد.
بنابراين جامعه معلمان همواره در پي آن است که بهترين روشهاي آموزش دانشآموزان نابينا را خلق نمايد تا اين دسته از دانشآموزان بتوانند با کمترين ميزان مشکل يادگيري معنادار و عميقي را تجربه کنند. تجربه نشان داده در جریان آموزش نیاز به متن درسی قطعی است و نمیتوان از آن چشم پوشید. نابیناها در هر مقطع تحصیلی و در هر رشته علمی نیاز به متن درسی دارند. اگر متن آموزشی بریل باشد، فرآیند یادگیری بهتر اجرا میشود. البته کتب صوتی و شنیداری هم میتوانند به عنوان متن آموزشی استفاده شود.
پيشينه آموزش نابينايان و توسعه خط بريل در جهان و ايران
همواره افرادي كه بواسطه بيماري، تصادف و توارث از قدرت بينايي محروم شده بودهاند؛ اما به دليل برخورداري از دیگر تواناییهای خدادادی، به فراگیری پرداخته و مراحل رشد و ترقی را طی کردهاند.
آثار به دست آمده از مصر قديم نمايانگر اين حقيقت است كه معلولان بينايي، مورد پذيرش جامعه بودهاند. از جمله ميتوان به «هومر» مؤلف ايلياد و اديسه اشاره كرد كه نابينا بود.
اما درباره آموزش منظم معلولان بينايي تا قرن هجدهم تاريخچه منظمي در دست نيست. به تدريج با انسجام فعاليتهاي پراكنده، به آموزش معلولان بينايي توجه شد و در اين راه كشورهايي مانند فرانسه، آمريكا، انگلستان، ژاپن، مصر و هندوستان پيشگام بودند.
اولين آموزشگاه نابينايان را در سال 1784 والنتين هويي آموزگار فرانسوي تأسیس كرد. وي ابتدا حروف برجسته بينايي را براي بهرهمندي نابينايان ابداع نمود.كوششهاي او كه تحولي در امر آموزش نابينايان به وجود آورده بود، در سال 1789 همزمان با انقلاب فرانسه متوقف ماند. راشتن در سال 1791 در ليورپول مدرسهاي براي كودكان نابيناي تهيدست تأسیس كرد. در اين مدرسه مشاغل فني، صنعتي و خواندن آواز كر به نابينايان آموزش داده ميشد. در آمريكا توجه به كودكان نابينا از سال 1826 آغاز شد.
اولين آموزشگاه مركزي نابينايان در آمريكا كه امروزه به مؤسسه پركينز مشهور است، موسسة ساموئل گريدليها و به دنبال آن مؤسسههاي ماسوچوست و پنسيلوانيا به سال 1843 دائر شدند. در حال حاضر در آمريكا بيش از 850 سازمان آموزشي و رفاهي براي نابينايان وجود دارد.
اوايل قرن 18 ميلادي لويي بريل يكي از شاگردان آموزشگاه والنتين هويي كه خود نيز نابينا بود، روش استفاده از نقطههاي برجسته را ابداع كرد.اين روش مشتملبر 6 نقطه برجسته لمسي است كه براي خواندن و نوشتن افراد نابينا از آن استفاده ميشود و امروزه به نام ابداع كننده آن، خط بريل ناميده ميشود. روش بريل در تمام جهان كاملترين روش خواندن و نوشتن نابينايان است.
پيش از اختراع خط بريل به وسيله وي غير ممكن به نظرمي رسيد كه روزي نابينايان نيز همانند سايرين قادر به خواندن ونوشتن باشند ، اما لویيس بريل كه دردوره حيات خود از داشتن بينايي محروم شده دست به ابتكار عملي زد كه بعدها به نام خود وي به ثبت رسيد. ابتکار وي نه تنها نابينايان را قادر به خواندن و نوشتن کرد که بسياري از ايشان را قادر به کسب مدارج بالاي علمي و تحصيلي نيز ساخت.
براساس اعلام انجمن نابينايان آلمان ، فقط يك چهارم از افرادنابينا مسلط به خط بريل وقادر به خواندن ونوشتن به اين خط هستند. اين تعداد كم مؤيد دونكته است ، يكي ، وجود نقص عضو از ناحيه دستها در تعدادي از نابينايان وديگري تنبلي محض دستهاي از افراد نابينا است. البته اين تنبلي تنها مربوط به افرادي است كه در طول دوران زندگي؛ بينايي خود را از دست داده اند وترجيح ميدهند نيازهاي خود را از طريق تجهيزات صوتي و يا کامپيوتر مرتفع سازند در حالي که اکثر محققان و متخصصان معتقدند که خط بريل بهترين و آسان ترين امکان در يادگيري و آموزش نابينايان است.
در سال 1970 دانشگاه الازهر مصر، نقش تعيينكنندهاي در پايهريزي آموزش و پرورش نابينايان ايفا كرد. در هندوستان آموزش و پرورش كودكان نابينا ابتدا از سوي روحانيون مورد توجه قرار گرفت و از سال 1877 تا 1947 در آموزش و پرورش نابينايان آن كشور پيشرفتهاي قابل ملاحظهاي صورت گرفت. اولين مدرسه نابينايان در اين كشور در سال 1877 تأسیس شد كه امروزه آن را به نام مؤسس آن، مدرسه شارپ مينامند. تعداد مدارس نابينايان هند در سال 1944، 32 و در سال 1960، 115 و در سال 1988، 250 مركز بود. در ژاپن آموزش و پرورش كودكان معلول، با سرمايهگذاري اوليه مردم آغاز شد و سپس با كمك دولت ادامه يافت و امروزه از وضعيت مطلوبي برخوردار است.
مدارس نابينايان در قرن نوزدهم به صورت شبانهروزي بود و بيشتر به كودكان خانوادههاي ثروتمند اختصاص داشت. اولين كلاسهاي روزانه در سال 1872 در اسكاتلند داير شد.
در طي اين سالها آموزش و پرورش اين کشور پيشنهاد کرد که برنامه ريزي آموزشي به شيوه اي صورت بگيرد که کودکان نابينا در کنار کودکان عادي آموزش ببينند بنابراين آنچه که امروز به عنوان آموزش و پرورش تلفيقي و فراگير مطرح است داراي ريشههاي تاريخي بوده و در سالهاي گذشته نيز به وسيله کشورهاي مختلف مد نظر قرار گرفته است.
در ايران نيز به سال 1299 يک کشيش آلماني به نام پاستور ارنست کريستوفل اولين مركز حمايتي و آموزشي نابينايان را در تبريز بنياد نهاد. فعاليت مؤسسه مذكور تا سال 1319 ادامه يافت و در آن سال به علت آغاز جنگ جهاني دوم، فعاليتهاي آموزشگاه در تبريز متوقف ماند. در سال 1330 يك خانم انگليسي به نام «گِوِن گَستر» آموزشگاه نو آيين اصفهان را براي تعليم و تربيت دختران نابينا داير كرد.حدود 10 سال بعد، كريستوفل مجدداً فعاليت خود را از سر گرفت و بيشتر هم خود را صرف آموزش و پرورش پسران نابينا در شهر اصفهان كرد.هدف اصلي كريستوفل، شناساندن كارآيي نابينايان به جامعه ايران بود و در اين زمينه به موفقيتهاي زيادي دست يافت.
اولين مركز آموزش نابينايان در تهران، سال 1328 در خيابان ري با عنوان كانون كار و آموزش رودكي تأسیس شد. فعاليتهاي آموزشي و حرفهاي آموزشگاه مشتمل بر كلاسهاي ابتدايي و كلاسهاي حرفهآموزي از قبيل موسيقي، برسسازي، زيلوبافي و حصيربافي بود.
در اين آموزشگاه، حدود 100 دختر و پسر 12 تا 18 سال تحت آموزش و نگهداري قرار گرفتند.
(جرقه ساخت بزرگترين آموزشگاه نابينايان کشور به وسيله دکتر حسن علوي که يکي از چشم پزشکان مجرب آن دوران ايران بود زده شد. او شرايط وخيم آموزش نابينايان را به خوبي لمس كرده بود و مراجعه افراد نابينا به مطب او، انگيزه وي براي تأسیس يك مدرسه بزرگ ويژه نابينايان را دوچندان كرد. بر همين اساس، دكتر علوي با كمك عدهاي از دوستانش، انديشه خود را عملي نمود. وي با همكاري برادران مهدوي، از زمينداران و ثروتمندان آن روزگار، حدود 15 هزار متر زمين متعلق به اين دو برادر را كه از زمينهاي منطقه طرشت محسوب ميشدند و در منطقه شهر زيباي فعلي واقع بودند، براي تأسیس اين مدرسه انتخاب كرد. كلنگ اوليه ساختمان اين مدرسه در سال 1340 زده شد و اولين ساختمان مدرسه در 1343 براي بهره برداري آماده گرديد. زماني كه اولين ساختمان -كه يك عمارت دو طبقه بود- آماده شد، نخستين مدرسه ويژه نابينايان در تاريخ 26 مهر ماه 1343 افتتاح شد و كار خود را آغاز كرد)
در سال 1348 يعني يک سال پس از تشکيل دفتر آموزش استثنايي آموزشگاه نابينايان ابابصير در اصفهان و به دنبال آن در سال 56 آموزشگاه محمد خياباني در شهر ري و سپس در سال 58 آموزشگاه نابينايان پاسداران و دختران نرجس در شمال تهران ايجاد گرديدو پس از آن به تدريج با شکل گيري سازمان آموزش و پرورش استثنايي کشور در سال 1370 آموزش نابينايان در کل ايران توسعه يافته و با اجراي طرح آموزش تلفيقي و فراگير مناطق دور افتاده و روستاها را نيز در بر گرفت.و امروزه با توجه به اهميت مسئله اشتغال و بالا رفتن تعداد افراد تحصيل کرده مبتلا به مشکلات بينايي گسترش آموزشهاي حرفهاي براي دانشآموزان معلول بينايي در دوره دبيرستان، مناسبسازي مشاغل، افزايش آگاهي جامعه و اصلاح نگرش مردم نسبت به توانمنديها و محدوديتهاي نابينايان براي اشتغال، امري ضروري است.
تاريخچه چاپ و نشر کتب و جزوات بريل در ايران
در سال 1341 در مؤسسه کیهان برای اولین بار چاپخانه بریل تأسیس گردید که کتب درسی و ماهنامه ویژه نابینایان به خط بریل از طریق آن انتشار یافت. که بعد از تأسیس سازمان ملی رفاه نابینایان در اسفند ماه1349 این واحد در سازمان مزبور ادغام گردید و در سال 1351 کتابخانه گویای نابینایان نیز تأسیس گردید. البته به موازات این اقدامات سازمان ملی رفاه نابینایان رفته رفته گسترش یافته و شعباتی در شهرستانها یا اصفهان، شیراز، کاشان، اهواز، تبریز، همدان، باختران، کردستان و مشهد دائر نمود که همزمان با این گونه فعالیتها ،آموزشگاه نابینایان شهید مجلسی در سال 1343 و مؤسسه آموزش ابابصیر نیز در اصفهان پا به عرصه فعالیت گذارد. یکی از خدمات ارزنده سازمان ملی رفاه نابینایان فراهم آوردن امکانات مقدمات ایجاد مرکز توانبخشی نابینایان در سال 1352 به همت مدیر عامل وقت سازمان و تعدادی از کارشناسان بین المللی توانبخشی منطقه خاور دور برای پیاده کردن برنامه توانبخشی نمونه در ایران در 20 ژانویه 1947 رهسپار تهران شدند و تیم کارشناسان توانبخشی کلاسهایی در زمینههای ارزشیابی، جهت یابی، مشاوره و کاریابی، مهارتهای روزانه، مهارتهای لمسی و حسی دار نمودند تا دوره دیدگان این کلاسها در آینده بتوانند ضمن تربیت مربیان آتی به آموزش کارآموزان نابینایان (از 16 تا 30) همت گمارند.مدت دوره آموزش سه ماه بود که طی آن چهار مربی ارزشیابی و مهارتهای روزانه، چهار مشاور و چهار مربی جهت یابی و چهار کاریاب آموزشهای لازم را فرا گرفته و آماده فعالیت گشتند. یکی از خصوصیات این دوره تعلیم مربی، توأم بودن تجربیات تئوری و عملی و داشتن فرصت تمرین عملی با یک کارآموز بود که مربیان را برای شغل آینده شان در توانبخشی آماده میساخت. علاوه بر کلاسهای تخصصی در چهار رشته ذکر شده مربیان تحت تعلیم هر هفته چند جلسه سخنرانی در زمینه هدف توانبخشی، درک صحیح نابینایان از توانبخشی، بازگرداندن و ایجاد اعتماد به نفس در فرد نابینا بخصوص برای حضور آنان در اجتماع ترتیب میدادند. در این دوره تعدادی از کارکنان دفتر کل دانشآموزان استثنایی نیز شرکت داشتند که پس از اتمام دوره به کار قبلی خود بازگشتند. پس از اتمام دوره (20 ژانویه تا 17 آوریل1947) کادر جدید التأسیس توانبخشی که همگی جوان و پر انرژی و اغلب تحصیلات کافی داشتند مسئولیت سنگین پیاده نمودن برنامه توانبخشی در ایران را به عهده گرفتند و به این ترتیب مرکز توانبخشی نابینایان در ایران از بهار 1353 پیریزی و بنیان گذارده شده است. تعدادی از نابینایان که بین آنها افراد تحصیل کرده هم وجود داشت توانبخشی را یک نمایش پر تحمل میدانستند که هرگز نمی تواند جوابگوی نیازهای رفاهی آنها باشد به همین علت این برنامه از ابتدا با عدم استقبال گروهی از نابینایان مواجه گردید. مربیان توانبخشی به علت دلسردی و مسائل استخدامی علیرغم علاقهای که به کار توانبخشی ابراز نمودند رفته رفته جذب بخشهای دیگر شده به طوری که پس از گذشت 4 سال 90% آن گروه به امور دیگری پرداختند. باوجود تغییر مسیری که توانبخشی ناگریز با پراکندگی کادر تربیت شده خود با آن مواجه شد با کوشش گروه اندکی از افراد تحصیل کرده و دلسوز نابینا و بینا، توانبخشی از انهدام کامل نجات یافت. به هر صورت سازمان ملی رفاه نابینایان در سال 1358 بر اساس مصوبه شورای انقلاب زیر پوشش وزارت بهداری و بهزیستی قرار گرفت وکلاً مؤسسهای دولتی شد. از سال 1360 کارگاههای نابینایان از این مراکز جدا شدند ولی مرکز چاپخانه گویا کماکان زیر پوشش مرکز فعلی (مرکز توانبخشی و آموزشهای فنی و حرفهای نابینایان) باقی ماند از 24 خرداد ماه 1359 با تأسیس سازمان بهزیستی کشور مرکز فوق الذکر زیر پوشش سازمان بهزیستی قرار گرفت و از آن زمان تا حال در زمینه آموزش توانبخشی نابینایان و حرفه آموزی و کلاس تربیت تلفنچی نابینایان فعالیت مینماید که دامنه این فعالیتها به مرور زمان در سایر شهرستانها نیز گسترش یافت، به طوری که میتوان اذغان نمود که در حال حاضر در کلیه مراکز استانها مراکز توانبخشی نابینایان و بعضاً در برخی از شهرستان کلاسهای سواد آموزی ویژه نابینایان تأسیس گردیده است.
ويژگيهاي فنی خط بریل
همان گونه که گفته شد ابداع الفبای 6 نقطهای بریل و پذیرش آن به عنوان الفبای رسمی نابینایان در سطح بین الملل در سال 1949 میلادی سبب توسعه و گسترش تکامل مدارس ویژه نابینایان در کشورهای پیشرفته شد و رفته رفته ایجاد اینگونه مدارس در کشورهای در حال پیشرفت نیز توسعه یافت.
(خط بریل در سال 1305 توسط «کریستوفل» آلمانی وارد ایران شد و از آنجایی که آشنایی او با زبان فارسی کافی نبود تا بتواند تمام نیازمندیهای زبان را به وسیلهی آن برطرف نماید، فردی به نام «محمدعلی خاموشی» در تکمیل خط بریل فارسی به او کمک کرد.)
الفبای بریل به خوانندگان امکان داد تا صرفنظر از این که چه کسی آنها را تربیت میکند، مطالب را بخوانند.
واحدهای اساسی بریل سلولهای چهار گوشهای هستند که در هر کدام بین یک تا شش نقطه وجود دارد. در خط بریل اصولاً دو وسيله برای نوشتن وجود دارد: سیستم پرکینز و لوح و قلم.
سیستم پرکینز: دارای شش کلید است، که هر یک مخصوص یکی از شش نقطهای است که در هر سلول وجود دارد. وقتی کلیدها را به صورت همزمان فشار میدهند، یک نقش برجسته روی کاغذ به وجود میآید. دستگاههای لوح و قلم از نظر عمل از سیستم پرکینز سادهتر، اما طرز استفاده از آن مشکلتر است. باید با سوزن از طریق سوراخهایی که روی صفحهای که کاغذ را بین دو نیمه خود نگاه میدارد، فشار آورد. پیشرفت کار در سیستم سوزنی و صفحهای کندتر از سیستم پرکینز است.
تحقیقات نشان دادهاند که خواندن خط بریل خیلی شبیه به فرآیندی است که کودک بینا برای خواندن خطوط چاپی باید یاد بگیرد. اما در این جا فرد نابینا و یا کمبینا باید یاد بگیرد که به جای کلمات یا جملات از خانهای چهارگوش استفاده کند (نولان وکدریس 1969)
به عقیده هنی نن (1975) کلمات مخففه در خط بریل جنبه منطقی ندارند، و با قوانین فونتیک مطابق نیستند. علاوه بر کلمات مخففه، خصوصیات موجود در خط بریل به میزان فراوان بر حافظه متکی است. از آن جا که واحد ادراکی بر اساس خانههایی که هر کدام از دیگری جداست استوار است، خوانندگان مجبور میشوند که مطالب را به صورت متوالی ادراک کنند. به عبارت دیگر آنها نمی توانند مجموعهای از لغات را به یکباره و آن طور که افراد بینا میتوانند خطوط چاپی را بخوانند، ادراک نمایند. هنی نن همچنین یادآور میشود که احتمال وارونه خوانی و وارونه نویسی ( یعنی خواندن یا نوشتن حروف و کلمات به صورت وارونه) در خط بریل بیشتر است و به سبب استفاده از نشانههای مخففه مسائل دیکته و هجی کردن نیز بیشتر است.
یادگیری الفبای بریل روندی پیچیدهتر از خواندن حروف چاپی دارد. در تحقیقی که در این زمینه صورت گرفته، ثابت شده است که سرعت خواندن در خط بریل خیلی کند پیش میرود.
عامل دیگری که مفید بودن خط بریل را محدود میسازد این است که کتابهای مربوط به آن خیلی بزرگاند و در نتیجه جای زیادی را اشغال میکنند و تهیه مطالب خواندنی که با خط بریل نوشته شده به هر حال کار بسیار دشواری است.
نتیجهگیری
ضعفها و قوتهای بریل که به اهم آنها اشاره شد، گویای اینست که تألیف و تولید بریل آموزشی، کاری بس دشوار است. متخصصان از رشتههای مختلف، چون تدریس، روانشناسی، امور نابینایی، امور بریل باید با هماندیشی کتاب بریل آموزشی را برای مقاطع مختلف تولید و تألیف کنند.
متأسفانه هنوز برای بریل آموزشی اقدام جدی نشده و نهادهای متصدی و مسئول گامهای سنجیده و استوار برنداشتهاند. البته سرنوشت و وضعیت بریل مذهبی، بریل و رمان و قصه و دیگر انواع کتب به خط بریل بهتر از بریل آموزشی نیست. اما بریل آموزشی به دلیل حساسیت و اهمیت باید زودتر مورد توجه قرار گیرد. پیشنهاد میشود در هر حوزه از فرهنگ، نهادی متصدی کتاب بریل همان حوزه گردد؛ مثلاً در عرصه مذهب، حوزه علمیه قم میتواند قرآن و مفاتیح و دیگر آثار را ساماندهی کند و مطابق ضوابط به خط بریل منتشر نماید. همینطور در دیگر عرصهها کار به کاردان و افراد با صلاحیت سپرده شود.
منابع
افروز، غلامعلي، مقدمهای بر روانشناسی و آموزش و پرورش کودکان استثنایی، انتشارات دانشگاه تهران، 1364.
دانیل پی، هالامان، جمیزام کافمن، کودکان استثنایی، ترجمه مجتبی جوادیان، چاپ دوم، 1372.
سازمان بهداشت جهانی، ترجمه گروه پژوهشی ناشنوایی و نابینایی، آموزش نابینایان و افراد دارای مشکل بینایی، 1378.
پاکزاد، محمود، کودکان استثنایی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، 1376.
درویار، ریچارد نیورشندی، ترجمه هاشمی پور، بگذارید روی پای خودم بایستم، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1368.
محمد خسرو بیگی، بررسی مسائل و مشکلات دانشآموزان آموزشگاه نابینایان شهید محبی، پایان نامه، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه، 1379.
سعیدی، ابوالفضل، ضرورت اجرای فراگیر¬سازی آموزش و پرورش در ایران، تهران، تعلیم و تربیت استثنایی.
نامنی، محمد رضا و دیگران، تحول روانی، آموزش و توانبخشی نابینایان، تهران، نشر سمت.
مجله نور عالم، ش4 و 5، 1331.
روزنامه ایران، ش5487، 23 مهر 1392.
پژوهشکده تعليم و تربيت (www.rie.ir)
بنیاد اندیشه اسلامی (www.e-resaneh.com)
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.