هنری تولوز لوترک
پدر و مادر هانری دو تولوز لوترک از خانواده های قدیمی و اشرافی فرانسه بودند که از سال ۱۵۲۷ در آنجا میزیستند. لوترک , نقاش و گرافیست معروف فرانسوی در سال ۱۸۶۱ در شهرالبی از ایالات جنوب فرانسه بدنیا آمد. او اولین فرزند خانواده اش بود . برادر کوچکترش نیز در ۲۸ آگوست ۱۸۶۷ متولد شد اما سال بعد درگذشت . بعد از مرگ برادرش ، پدر و ماردش از هم جدا شدند؛ که البته پرستار بچه مراقبت از او را بر عهده گرفت. در هشت سالگی به قصد زندگی با مادرش به پاریس رفت و شروع به طراحی و کاریکاتور در کتابهای مدرسهاش کرد. خانوادهاش سریعا به استعداد او در طراحی و نقاشی پی بردند، یکی از دوستان پدرش به نام رنه پریسنتو گاهگاهی به صورت غیررسمی به او درسهایی میداد. بعضی از نقاشی های اولیه او از اسبها میباشد ، که تخصص پریسنتو بودند.
در ۱۸۷۵ به البی برگشت به خاطر اینکه مادرش پی به مریضی او برد. او به خاطر بیماری ا بسیار ضعیف بود و مادرش با دکتر های بسیاری برای یافتن راهی برای بهبود رشد فرزندش مشورت می کرد.
پدر و مادر لوترک با هم نسبت فامیلی نزدیکی داشتند و مشکلات مادرزادی هنری بدین خاطر بود او در سن ۱۳ سالگی، استخوان ران راستش شکست و در سن ۱۴ سالگی استخوان ران چپش شکست . او هیچوقت به طور کامل بهبود نیافت . فیزیوتراپهای معاصر علت این مشکل رو اختلال ناشناختهی ژنتیکیای که ، Pycnodysostosis (که به اسم سندرم تولوز لوترک نیز معروف است) یا تعدادی اختلال مختلف مانند osteopetrosis, achondroplasia, osteogenesis imperfecta میدانند.
رشد پاهای او متوقف شد به طوری که او به عنوان یک بزرگسال تنها یک متر و پنجاه و چهار سانت قد داشت. بالا تنه ی او به اندازه یک بزرگسال بود در حالی که او دارای پاهایی به اندازه یک کودک بود.
چون از لحاظ فیزیکی قادر به انجام بسیاری از فعالیت های عادی مردان همسن خود نبود, تولوز خود را در هنر غوطه ور کرد. او از نقاشان مهم پست امرسیونیست،تصویرگر هنر نو، و چاپ سنگی شد. و در آثارش جزئیات بسیاری از زندگی غیرمتعارف و آزادانه مردم پاریس در اواخر قرن نوزدهم را به تصویر کشیده است . در اواسط دهه ی ۱۸۹۰ میلادی لوترک تعدادی تصویرسازی به مجله le Rire تقدیم کرد.
بعد از اینکه او در اولین امتحان ورودی کالجاش رد شد، توانست در دومین تلاشش موفق شود و درسش را تمام کند. در طول اقامتش در شهر نیس، ترقی او در نقاشی و طراحی پرینستو را تحت تاثیر قرار داد، پرینستو پدر و مادر هانری را متقاعد کرد که بگذارند او به پاریس برگردد و تحت تعلیم نقاش تحسین شده لئون بونت قرار بگیرد. مادر هنری به خاطر جاهطلبی هایش و هدف هانری در تبدیل شدن به یک نقاش محترم ,از نفوذ خانواده خود برای وارد کردن هانری در استودیو بونت استفاده کرد.
تولوز لوترک به منطقه monmartre که محل آمد و شد بسیاری از هنرمندان و نوسندگان و فلاسفه مشهور بود اقامت کرد. تحصیل در استدیو بونت او را در قلب monmartre قرار داد که او در بیست سال آینده آنجا را به ندرت ترک کرد. بعد از اینکه بونت شغل جدیدی پیدا کرد، هنری بهاستودیو فرناندرفت و در سال ۱۸۸۲ به مدت پنج سال آنجا تحصیل کرد. آنجا دوستانی پیدا کرد که برای تمام مدت زندگیاش با او بودند. در این دوره از زندگیاش او با امیل برنارد و ون گوگ اشنا شد. کورمن که طریقه آموزشش آزادتر از بونت بود به شاگردانش اجازه میداد در پاریس گشت بزنند و سوژهای برای نقاشی بیابند. در این دوره تولوز لوترک با فاحشهای آشنا می شود که در نهایت آن فاحشه به او اجازه میدهد که تصویری از او بکشد، او اسمش ماری شارلوت بود، این اولین نقاشی او از زنان روسپی montmartre بود. هنگامی که تحصیلاتش تمام شد ، در سال ۱۸۸۷ نمایشگاهی با نام مستعارTreclau که با عوض کردن جای حروف کلمات خانوادگی اش درست شده بود شرکت کرد. بعد از آن او نمایشگاهی با ونگوک و لوئیس آنکوئنتین برگزار کرد. منتقد بلژیکی اوکتاوه از او دعوت کرد تا یازده قطعه از آثارش را در نمایشگاه Vingt در براسل در ماه فوریه به نمایش بگذارد.
هنری در verdelais, Gironde چند کیلومتر دورتر از Chateau Malrome جایی که فوت کرد، دفن شد.
او طول زندگی حرفه ای اش که کمتر از بیست سال بود , ۷۳۱ بوم ، ۲۷۵ آبرنگ ، ۳۶۵ چاپ و پوستر ۵۰۸۴ طراحی ، تعدادی کار سرامیک و رنگآمیزی روی شیشه دارد و تعداد نامعلومی آثارش گمشده است. او از نقاشان امپرسیونیست به خصوص کارهای فیگوراتیو مانه و دگا الهام گرفتهست و سبک کار او نیز تحت تاثیر چاپهای چوبی ژاپنی بوده است که در آن هنگام در محافل هنری پاریس محبوبیت داشت.
در کارهای تولوز لوترک میتوان شباهت های بسیاری با اثر بار در فولی-برژر و پشت صحنه رقص باله اثر دگا دارد. او به خوبی از مردم در محیط کارشان همراه با رنگ و حرکت زنده در زندگی شبانه نقاشی و طراحی می کرد. او استادانه از افراد در جمعیت نقاشی میکرد به طوری که به شدت منفرد بودند. و زمانی که نقاشیاش کامل میشد از سیلوئت فیگورها شخصیت آنها قابل شناسایی بود و اسم بسیاری ازین اشخاص ثبت شده است. برخورد او با سوژهاش چه پرتره و چه با صحنه های زندگی شبانه یا جزئیات در عین حال هم احساسی و هم بیعاطفه توصیف شده است.
آثار استادانهی او از مردم بستگی بسیاری به شیوهی نقاشانهای دارد که حاوی خطوط بلند و ضرب قلمهایش دارد. او اکثرا از قلم موهای موبلند و نازک استفاده می کرد که باعث میشد قسمت زیادی از نواحی طراحی شده خالی بماند. بسیاری از آثار او را میتوان طراحیهای رنگی توصیف کرد.
منبع: fa.wikipedia.org
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)