ارتباط مداخله های زودهنگام با موفقیت تحصیلی دانش آموزان آسیب دیده شنوایی
ارتباط مـداخلههای زودهنگام با موفقیت تحصیلی دانشآموزان آسیبدیده شنوایی
دکتر علی اصغر کاکو جویباری(استادیار دانشگاه پیام نور تهران)، دکتر مسعود گنجی(استادیار دانشگاه محقق اردبیلی)، جعفر صمدیفر(نویسنده رابط: کارشناس ارشد بـرنامهریزی درسـی دانـشگاه پیام نور تهران)
چکیده:
هدف: این پژوهش به منظور مطالعه ارتباط برخی از مداخلههای زودهنگام با موفقیت تحصیلی دانشآموزان دارای آسیب شنوایی انجام گرفته است. روش: پژوهش به صورت توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن شامل 90 نفر از دانشآموزان آسیبدیده شنوایی دوره ابتدایی (57 نفر پسر و 33 نفر دختر) است که در سال تحصیلی 87-1386 در آموزشگاههای ویژه شهر اردبیل مشغول به تحصیل بودند. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول اچ. اس. بولا، تعداد 45 نفر پسر و 25 نفر دختر با رعایت تناسب جنسی از جامعه به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، از دو پرسشنامه محققساخته و نیز از پرونده پزشکی و توانبخشی دانشآموزان استفاده شد و فرضیههای تحقیق به روش آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که بین هر یک از متغیرهای سن تشخیص کمشنوایی، سن شروع استفاده از وسایل کمکشنوایی (سمعک)، سن بهرهگیری از برنامههای تربیت شنوایی و گفتار درمانی و نیز سن شروع آموزشهای والدین با موفقیت تحصیلی دانشآموزان، ارتباط معنیدار (همبستگی مفی) وجود دارد. همچنین بین متغیرهای استفاده مداوم از سمعک، میزان حضور دانشآموزان در برنامه های تربیت شنوایی و گفتار درمانی، همکاریهای والدین با تیم توانبخشی، تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانوادهها با موفقیت تحصیلی همبستگی مثبت معنیداری مشاهده شد. نتیجهگیری: مداخلههای زودهنگام با موفقیت تحصیلی دانشآموزان ارتباط معنیدار دارد و موجب پیشرفت تحصیلی آنها میشود، اما متوسط سنین مداخلهها در جمعیت تحت مطالعه در حد قابل قبولی نیست و هنوز با سنین مطرحشده از جانب کمیته مشترک جهانی فاصله زیادی دارد.
کلمات کلیدی:
مداخله زودهنگام، آسیبدیده شنوایی، موفقیت تحصیلی
مقدمه
مداخله زودهنگام ؛ اصطلاحی است که اغـلب بـرای تـوصیف برنامهها و راهبردهای آموزش اولیه به کار میرود و این راهبردها با هدف ایجاد تأثیرات متفاوت و زمینهسازی پیشرفت آینده کودک، طراحی میشود (نوتبرون، 2006).
نظر بـه ایـنکه دوران اولیـه کودکی، در زندگی هر فردی، زمان حساس و مهمی است، برای کـودکاندارای آسـیب شنوایی، این دوره، اهمیت اساسی و حیاتی دارد (لوترمن، 1999، به نقل از حعفری و ادکی، 1381) به عبارت دیگر، مداخلههای اولیه در مورد این دسته از کودکان، سنگ زیربنای آموزشها و تـوانبخشی هـای بـعدی است (2004) . چرا که اگر در تشخیص بموقع افت شنوایی کودک، تأخیر صورت گـیرد و آن هم بالطبع موجب تأخیر در تجویز بموقع سمعک و دریافت خدمات توانبخشی و آموزشی شود، در مراحل بعدی، این کـمبود، به هـیچ وجه، جبرانپذیر نخواهد بود. (مولّلی، 1384) .
در گذشته، نبود یک برنامه خاص و سازمان یافتهای، برای شناسایی زودهنگام کم شنوایی در کودکان و ارائه زودهنگام برنامههای درمـانی، آموزشی و تـوانبخشی بـه آنها موجب میشد تا آنها دوران اولیه و سنین حساس زبانآموزی را بدون اینکه در مـعرض ایـن خـدمات قرار گیرند، پشت سر گذارند لذا در تکلم و بیان، به تأخیر بیفتند و بعدها در بسیاری از مسائل فردی، اجتماعی، عاطفی، روانی و بخصوص در مـدرسه، بـا مـشکلات عدیدهای مواجه شوند (لوترمن 1999، به نقل از جعفری و ادکی، 1381) .
با توجه به اینکه تأخیر در تشخیص زودهنگام کـمشنوایی در کـودکان، تأثیرات شدیدی بر رشد و توسعه زبان و گفتار، مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و نیز وضعیت روانی و عاطفی فـرد و خـانواده دارد (عـشایری ملایری، 1384) به نظر میرسد تشخیص زودهنگام کمشنوایی و خدمات توانبخشی بموقع، بتواند از این تأثیرات ناگوار، جلوگیری کند یـا آنـها را به میزان چشمگیری کاهش دهد (همان منبع) .
در این زمینه، به تازگی آموزش و پرورش استثنایی و سازمان بهزیستی بـرنامههای پیـشدبستانی در قـالب مداخلههای زودهنگام و خدمات اولیه را اجرا کردهاند که بیشک میتواند از بسیاری از مسائل و مشکلات پیشآمده جلوگیری کـنند. (اصغری نـکاح، 1386) مداخلههای زودهنگام مبیّن نوعی نظام حمایتی- آموزشی است که میکوشد از ابتدای تـولد یـا از نـخستین فرصت ممکن، با شناسایی کودکان دارای آسیب شنوایی، کودک و خانواده او را مورد حمایت، آموزش و توانبخشی قرار دهد (آژانس اروپایـی تـوسعه نـیازهای ویژه، 2006) . با توجه به اینکه در برنامههای مداخلهای و توانبخشی، نقش والدین و در نتیجه آموزش و مشاوره آنـها تـأثیرگذارتر از اقدامات دیگر است (موللی، 1381؛ حسنزاده و خداوردیان، 1379) لذا فراهم آوردن زمینه برای اجرای این پروتکل، در درجه اول مستلزم دادن آگاهیها و آموزشهای لازم بـه خـانوادههایی است؛ زیرا توجه به برنامههای مداخلهای و آموزشهای زودهنگام میتواند انرژیها و انگیزههای سرشار خـانوادهها را پیـش از سرکوب شدن، در آغاز در مسیری درست به کـار گـیرد و بـا ایجاد نگرشی صحیح از برنامههای توانبخشی و آموزشی، احساس امـنیت و شـایستگی را در کودک و خانواده او افزایش دهد و در نتیجه موجبات رشد و پیشرفت همه جانبه کودک در زمینههای فـردی، اجتماعی، عاطفی، زبانی و تـحصیلی را فراهم آورد. (رینولدز، 2006) . بنابراین دادن آگاهیهای لازم بـه خـانوادهها و نیز کـمک بـه بـرنامهریزان، کارشناسان و متخصصان آموزش و توانبخشی کودکان دارای آسیب شـنوایی، ضرورت هـر چه بیشتر انجام پژوهش و عرضه پیشنهادهای کافی را در این زمینه، آشکارتر میسازد.
نگاهی گذرا بـه تـجربههای گذشته در زمینه آموزش و پرورش کودکان کـمشنوا، نشان میدهد که بهترین راه بـرای کـمک به پیشرفت همه جانبه آنـها، شناسایی زودرس کـمشنوایی و اجرای برنامههای مداخلهای زود هنگام است (لوترمن، 1999) .
هان و همکاران (1998، به نقل از جعفری و ادکی، 1381) . در پژوهشی نشان دادند کـه مـداخلههای زودهنگام و مؤثر توانبخشی در جهت تـقویت شـنیداری، سبب بـهبود وضعیت زبانآموزی، گـفتاری و رفـتاری کودکان در سالهای بعدی مـیشود. هـمچنین آنها در بررسی دیگری به این نتیجه رسیدند که کودکانی که زودتر شناسایی میشوند، مهارتهای درکـی، اجتماعی و زبـانی بهتری دارند و همه این موارد، به کـودک کـمک میکند تـا در آیـنده، بتواند بـه راحتی در کلاسهای تلفیقی عـادی و در محیطهای بازتر و ارزانتر تحصیل کند. در بررسیهایی که یوشیناگا و ایتانو (1998، به نقل از احمدی، 1375) انجام دادند، گزارش شد کـه کـودکان با مهارتهای شناختی طبیعی که پیـش از 6 مـاهگی بـه عنوان سختشنوا شـناسایی مـیشوند، در صورت مداخله بـموقع و مـناسب، میتوانند در سنین پایین، مهارتهای زبانی خود را به حدود طبیعی برسانند؛ در پژوهش دیگری که السمن، ماتکین و سابو (1997 به نقل از احمدی، 1375) انـجام دادنـد، گزارش شـد که بسیاری از کودکان دچار کمشنوایی خفیف یـا مـتوسط، حتی تـا سـن ورود بـه مـدرسه نیز شناسایی نشدهاند و در هنگام ورود به مدرسه و در اثر غربالگری شنوایی یا عدم پاسخ به صدا در کلاس درس، شناسایی نشدهاند و این عامل مشکلات عدیدهای را گریبانگیر خود کودک، خانواده و مربیان آنـها ساخته است. دروگن (1997، به نقل از مولّلی، 1381) بیان میکند که تشخیص و مداخله زودرس، سبب بهبود مهارتهای ارتباطی کودک میشود و آثار مثبتی بر روی جنبههای فردی، اجتماعی وی دارد، همچنین یوتن و سکاتلون (1999، به نقل از مولّلی، 1381) نشان میدهد که این عـامل (تشخیص و مـداخله زودهنگام) تأثیرات زیانبار معلولیت کمشنوایی را در جنبههای زبانی، گفتاری و تحصیلی کودک، به حداقل میرساند. براساس یافتههای کارنی و مولر (1997، به نقل از عشایر و ملایری، 1384) تشخیص و مداخله کمشنوایی و ثبتنام کودک در برنامههای مداخلهای اولین و بهترین راه مقابله با کـاهش پیـامدهای کمشنوایی است و نتایج این برنامهها، حاکی از مؤثر بودن آنها در کاهش میزان تأخیر در گفتار کودکان و نگرانی خانوادههاست. لارسون و مانکوویتز (1990، به نقل از عشایری و ملایری، 1384) . در تحقیق بر روی 600 کودک کـمشنوا، به فـواید مداخله زودهنگام اشاره و ذکر مـیکنند کـه کودکانی که در سنین پایینتر در برنامههای مداخلهای شرکت میکنند، بهره بیشتری از این برنامهها میبرند.
دانشمندان (1383) در مطالعهای که در آن به تأثیر توانبخشی بر رشد گفتار و زبان کودکان کمشنوا پرداخـته، نشان مـیدهد که سن پایین تـشخیص، بـاقیمانده شنوایی، تماس با زبان مادری در ماههایاولیه پس از تولد و همکاریهای والدین، از عوامل مؤثر در رشد و توسعه مهارتهای زبانی و گفتاری کودکان محسوب میشوند. کاکو جویباری (1381) به منظور مداخله زودهنگام در پژوهشی با عنوان”اثر آموزشهای والدین در توانمندی زبانی کـودک دچـار نقص شنوایی” به این نتیجه دست یافته است که در اثر آموزشهای والدین، میزان آگاهی آنها پیرامون مهارت زندگی با فرزند، افزایش مییابد و این آگاهی نیز به نوبه خود، از طرفی باعث پذیرش نـقص شـنوایی فرزند و از طـرف دیگر موجب رشد شنیداری و گفتاری کودکان و بالطبع افزایش توانمندی زبانی آنها میشود
نتایج پژوهش امامی (1378) با عنوان اثرات تـربیت شنوایی بر رشد گفتار و زبان کودکان ناشنوا نیز حاکی از مؤثر بـودن دریـافت خـدمات تربیت شنوایی در رشد مهارتهای گفتاری و زبانی این کودکان است. همچنین اشتری (1379) در پژوهشی بیان میکند که برنامههای توانبخشی مـوجب تـسهیل آموزشی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان میشود. اکبرلو (1381) در پژوهش خود به این نتیجه دست یافت کـه بـه طـور متوسط، حدود دو سال وقفه زمانی بین سن تشخیص کمشنوایی و دریافت سمعک وجود دارد که منجر به اتـلاق زمان بحرانی زبانآموزی میشود و در نهایت تأثیرات سو در جنبههای ارتباطی، زبانی و تحصیلی بر جای مـیگذارد. درحالیکه احمدی (1375) در پژوهش خود بـا عـنوان” بررسی سن تشخیص کمشنوایی و عوامل وابسته به آن” نشان داده است که مطالعه، 6/3 سال میباشد، لطفی و جعفری (1381) در پژوهشی که با همین عنوان انجام دادهاند، متوسط سن تشخیص کمشنوایی را حدود 2 سال ذکر کرده و عشایری و ملایری (1384) در بررسی تـحت”عنوان بررسی سنین تردید، تشخیص کمشنوایی” استفاده از سمعک و مداخله، متوسط این سنین را در سطح نسبتا بهتری، گزارش کردهاند.
با ملاحظهای بر تحقیقات پیشین، در این پژوهش فرضیههای زیر مورد بررسی قرار میگیرد:
1- بین سن تشخیص کمشنوایی و موفقیت تحصیلی دانشآموزان آسیبدیده شنوایی ارتـباط مـعنیداری وجود دارد.
2- بین سن شروع استفاده از وسایل کمک شنوایی (سمعک) و موفقیت تحصیلی دانشآموزان، همبستگی وجود دارد.
3- بین سن شروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی و موفقیت تحصیلی دانشآموزان رابطه وجود دارد.
4- بین سن شروع بهرهگیری از گـفتار درمـانی و موفقیت تحصیلی دانشآموزان، رابطه وجود دارد.
5- بین زمان شروع آموزشهای والدین و موفقیت تحصیلی دانشآموزان آسیبدیده شنوایی، همبستگی وجود دارد.
روش پژوهش
با توجه به موضوع، اهداف و فرضیههای پژوهش، روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی انتخاب شده اسـت کـه در این تحقیق، موفقیت تحصیلی دانشآموزان به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای سن تشخیص کم شنوایی، سن شروع استفاده از سمعک، سن شروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی، سن بهرهگیری از گفتار درمانی و زمان شروع آموزشهای والدیـن، به عـنوان مـتغیرهای مستقل در نظر گرفته شدهاند.
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری
جـامعه آمـاری عـبارت است از کلیه دانشآموزان آسیبدیده شنوایی که در دوره ابتدایی در آموزشگاههای ویژه شهر اردبیل (اعم از دختر و پسر) در سال تحصیلی 78-68 تحصیل میکردند که شامل 90 نفر (75 نـفر پسـر و 73 نـفر دختر) بودند نمونه آماری این پژوهش شامل 70 نفر (54 نـفر پسـر و 52 نفر دختر) بود. برای تعیین حجم نمونه، با استفاده ازجدول اچ. اس. بولا، تعداد 54 نفر پسر و 52 نفر دختر با رعایت تناسب جنسی، از جامعه به صـورت تـصادفی انـتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند.
ابزار گردآوری دادهها
برای گردآوری دادهها و اطلاعات، از دو پرسـشنامه محقق ساخته یکی برای تکمیل از سوی اولیای دانشآموزان و دیگری جهت تکمیل به وسیله شنواییشناسان آموزشگاههای تحت مطالعه و نـیز از طـریق رجـوع به پرونده پزشکی و توانبخشی دانشآموزان استفاده شده است. از هر دو پرسشنامه مـحقق سـاخته جهت تعیین سن تشخیص کم شنوایی، سن شروع استفاده از سمعک، سن شروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی، سن بـهرهگیری از گـفتار درمـانی و زمان شروع آموزشهای والدین، بهره گرفته شده است. جهت افزایش پایایی و اعتبار پرسـشنامه، محقق اقـدام بـه یافتن میزان همبستگی بین دو پرسشنامه فوق کرد که با توجه به تحلیل به دسـت آمـده، تناسب بـین سؤالات از همبستگی بسیار بالا برخوردار بوده است؛ برای مثال، تطبیق و مقایسه بین دو پرسشنامه فوق نـشان داد کـه بین سؤالات مربوط به سن تشخیص کم شنوایی، سن شروع استفاده از سمعک و سن شـروع اقـدامات تـوانبخشی، به ترتیب با مقدار همبستگیr 0/506، r 0/713، و r 0/695 ارتباط معنیدار وجود دارد. لازم به ذکر است که جهت تعیین مـعیار مـوفقیت تحصیلی از میانگین معدلهای نیمسال اول و دوم دانشآموزان، در سال تحصیلی 78-68 استفاده شد.
یافتهها
1- یافتههای توصیفی
برخی از یافتههای توصیفی پژوهش بـه شـرح زیـر است:
تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامههای پژوهش در ارتباط با سن تشخیص کمشنوایی نشان داد که از بین نمونه آمـاری تـحت بررسی، کم شنوایی 4/11 درصد از دانشآموزان در سن زیر یک سالگی، 50 درصد از آنها بین یک تـا دو سـالگی، 7/52 درصـد در فاصله زمانی میان دو تا سه سالگی، 4/11 درصد بین سه تا چهار سالگی و کمشنوایی 4/1 درصد از دانـشآموزان بـالاتر از چـهار سالگی تشخیص داده شده است.
تحلیل دادهها در رابطه با مقایسه بین سن تشخیص کـمشنوایی و سـن دریافت سمعک، نشان داد که 20 درصد از دانشآموزان بلافاصله پس از تشخیص کمشنوایی یمعک دریافت نمودهاند، 01 درصد از آنها شش ماه بـعد از تـشخیص، 40 درصد یکسال پس از تشخیص کمشنوایی، 3/41 درصد دو سال پس از تشخیص و 7/51 درصد سه سال بعد از تـشخیص کـمشنوایی سمعک دریافت نمودهاند.
همچنین تحلیل اطلاعات حاصل ار پرسـشنامه در مـورد سـن شروع بهرهگیری از مداخلههای تربیت شنوایی و گفتاردرمانی، نشان داد کـه هـیچ کدام از دانشآموزان تا سن قبل از دو سالگی، این برنامهها رادریافت نداشتهاند، 6/81 درصد از آنها بین دو تـا سـه سالگی در این برنامهها شرکت کـردهاند، 6/82 درصـد بین سـه تـا چـهار سالگی، 3/42 درصد در فاصله زمانی میان چـهار تـا پنج سالگی و 6/82 درصد بعد از پنج سالگی در برنامههای توانبخشی، شرکت داشتهاند.
در ارتباط با سن شـروع آمـوزشهای والدین، این نتیجه به دست آمد کـه 9/2 درصد از والدین تا سـن دو سـالگی فرزندشان شرکت در کلاسهای آموزشی و مـشاوره را آغـاز کردهاند، 7/5 درصد از آنها در فاصله بین دو تا سه سالگی فرزندشان شروع به دریافت ایـن آمـوزشها نمودهاند، 40 درصد بین سه تـا چـهار سـالگی فرزند، 4/13 درصد بـنی سـن چهار تا پنج سـالگی فـرزند، و 20 درصد از آنها بعد از سن پنج سالگی فرزندشان استفاده از این آموزشها را آغاز کردهاند.
محقق در بخشی از گـزارشهای تـوصیفی، متوسط سنین مداخلههای زودهنگام را بررسی کرده کـه در جـدول 1 نشان داده شـده است.
(بـه تصویر صفحه مراجعه شـود) همانطور که ملاحظه میشود متوسط سن تردید 2/2 سال، سن تشخیص کمشنوایی 4/2 سال، سن شروع استفاده از سمعک 9/2 سـال، سن شـروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی6/3 سال، سن دریـافت گـفتاردرمانی 2/4 سـال و سـن شـروع آموزشهای والدین 6/3 سـال اسـت که بین هر یک از آنها ارتباط معنیدار وجود دارد. این نتایج در نمودار زیر نیز آمده است:
یافتههای استنباطی:
فرضیه اول:
بین سن تشخیص کمشنوایی و موفقیت تحصیلی دانـشآموزان آسـیبدیده شـنوایی، ارتباط مـعنیدار وجـود دارد. بـرای پاسخ به این فرضیه از روش همبستگی پیرسون استفاده شد و یافته تحلیل نشان اد که این فرضیه مورد تأیید است که نتایج در جدول زیر نشان داده شده است.
(به تصویر صفحه مـراجعه شود) چنانچه ملاحظه میشود مقدار r 0/526 به دست آمده با در نظر گرفتن N 70 و P>0/01 در سطح اطمینان 77 درصد معنیدار است و بنابراین بین سن تشخیص کمشنوایی و موفقیت تحصیلی رابطه معنیدار (از نوع رابطه معکوس) وجود دارد؛ یعنی هـر چـه سن تشخیص کمشنوایی پایینتر باشد، دانشآموز از موفقیت تحصیلی بالاتری برخوردار است.
فرضیه دوم:
بین سن شروع استفاده از وسایل کمکشنوایی (سمعک) و موفقیت تحصیلی دانشآموزان، همبستگی وجود دارد. در پاسخ به این فرضیه نیز از روش ضریب همبستگی پیرسون اسـتفاده شـد و چنانچه جدول 2 نشان میدهد مقدار r 0/470 به دست آمده با N 70 و P>0/01 در سطح اطمینان 99 درصد معنیدار است و در واقع بین سن شروع استفاده از سمعک و موفقیت تحصیلی هـمبستگی مـنفی، وجود دارد؛ یعنی هرچه سن شروع اسـتفاده از سـمعک پایینتر باشد، دانشآموز از لحاظ تحصیلی، موفقیت بیشتری خواهد داشت (جدول 3) .
فرضیههای سوم و چهارم:
– بین سن شروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی51 و موفقیت تحصیلی دانـشآموزان، رابطه وجـود دارد.
– بین سن شروع بـهرهگیری از گـفتاردرمانی21 و موفقیت تحصیلی دانشآموزان، رابطه وجود دارد.
در پاسخ به هر دو فرضیه فوق، از روش همبستگی پیرسون بهره گرفته شد و تحلیل نشان داد که هر دو فرضیه مورد قبول است که نتایج در جدول زیر نسان داده شده است.
(به تـصویر صـفحه مراجعه شود) همانطور که جدول 4 نشان میدهد در مورد فرضیه سوم تحقیق، مقدار همبستگی r 0/648 و در فرضیه چهار r -0/690 است که با در نظر گرفتن N 70 و P>0/01 به دست آمده با این شرایط در سطح 99 درصد معنیدار هستند و مـیتوان نـتیجه گرفت کـه این رابطه در هر یک از فرضیههای فوق از نوع همبستگی منفی است؛ یعنی هرچه سن شروع شرکت در برنامههای تربیت شنوایی و گـقتار درمانی پایینتری باشد، به همان اندازه دانشآموزان، از موفقیت بالاتری از نظر تحصیلی بـرخوردار بودهاند.
فرضیه پنجم:
بـین زمـان شروع آموزشهای والدین و موفقیت تحصیلی دانشآموزان آسیبدیده شنوایی همبستگی وجود دارد. در این فرضیه که با روش ضریب همبستگی پیرسون تـحلیل شـد؛ مقدار همبستگی به دست آمده r 0/643 با N 70 و P 0/00>0/01 در سطح اطمینان 99 درصد معنیدار است. لذا بین این دو مـتغیر نـیز رابـطه معنیدار (از نوع همبستگی معکوس) وجود دارد یعنی هرچه آموزشهای والدین در سنین پایینتر فرزند صورت بگیرد، دانشآموزان از موفقیت تـحصیلی بالاتری برخوردار میشوند (جدول 5) .
3- یافتههای جانبی
براساس یافتههای جانبی پژوهش، بین مـوفقیت تحصیلی دانشآموزان آسیبدیده شـنوایی و مـیزان تحصیلات والدین و نیز وضعیت اقتئادی خانواده همبستگی مثبت وجود دارد؛ یعنی هرچه میزان تحصیلات والدین بالاتر باشد و خانوادهها وضعیت اقتصادی بهتری داشته باشند، فرزندان آنها از عملکرد تحصیلی بالاتری برخوردارند. (جدول 6)
(به تصویر صفحه مـراجعه شود) همچنین بررسی رابطه میزان استفاده مداوم از سمعک، میزان حضور دانشآموز در برنامههای توانبخشی و میزان همکاریهای والدین با موفقیت تحصیلی دانشآموزان، نشان میدهد که مطابق جدول 7 این رابطه از نوعی همبستگی مثبت معنیدار برخوردار اسـت و مـلاحظه میشود که هرچه میزان اینمتعیرها بیشتر باشد، دانشآموزان از پیشرفت تحصیلی بالایی برخوردار میشوند.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) همانطور که ملاحظه میشود، در بین برنامههای توانبخشی، متغیر استفاده مداوم از سمعک با مقدار r 0/719 بیشترین تـأثیر مـثبت را در موفقیت تحصیلی دانشآموزان دارد و کمترین تأثیر مربوط به میزان تحصیلات مادر و برابر با r 0/420 است
بحث و نتیجهگری
در تحلیل فرضیه اول، مقدار همبستگی r -0/526 به دست آمده نشان میدهد که بین سن تشخیص کمشنوایی و موفقیت تحصیلی ارتـباط مـعنیدار (از نوع معکوس) وجود دارد؛ یعنی هرچهقدر آسیب شنوایی کودکان سریعتر و در سنین پایینتر تشخیص داده شود، از موفقیت تحصیلی بالاتری در آینده برخوردار میشوند. این نتیجه میتواند با یافتههای دروگن (1998 به نقل از موللی، 1381) که در پژوهشی نشان داده تـشخیص و مـداخله زودرس سـبب بهبود مهارتهای ارتباطی کودک مـیشود و تـأثیرات مـثبتی بر روی جنبههای فردی، اجتماعی و آموزشی وی دارد، مطابقت داشته باشد. السمن، ماتکین و سابو (1987 به نقل از احمدی، 1375) نیز در تحقیق مشابهی مشخص کردهاند که وضعیت شنوایی کودکان، هرچه سریعتر انـجام گـیرد، به هـمان اندازه از موانع و مشکلات بعدی، کاسته میشود. همچنین ملاحظه میشود کـه نـتیجه این فرضیه به نتایج پژوهشی مینایی و ویسمه (1380) که سن وقوع کمشنوایی را از عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی عنوان کرده است و موللی (1381) که ایـن عـامل را از عـوامل تأثیرگذار در رشد مهارتهای زبانی کودکان ذکر کرده است، نزدیک است.
تحلیل فـرضیه دو نشان میدهد که همبستگی بدست آمده مبیّن این است که بین سن شروع استفاده از سمعک و موفقیت تحصیلی، همبستگی مـنفی وجـود دارد؛ یـعنی هرچه کودکان در سنین پایینتری سمعک، دریافت و از آن استفاده کنند، به همان اندازه از موفقیت تـحصیلی بـالاتری در آینده، برخوردار میشوند. این نتیجه در یافته اشتری (9731) به این صورت باین شده است که استفاده بموقع و مـناسب از سـمعک مـوجب بهبود عملکرد آموزشی دانشآموزان میشود. همچنین مینایی و ویسمه (1380) میزان استفاده از سمعک و بهرهگیری پیوسته از آن را از عـوامل مـؤثر در پیـشرفت تحصیلی، بیان کردهاند. این نتیجه در پژوهش اکبرلو (1381) و نظری (1382) نیز به این صورت باین شده است کـه وقـفه زمـانی ایجادشده بین سن تشخیص کمشنوایی و دریافت سمعک منجر به اتلاف زمان بحرانی زبان آمـوزی شـده و تأثیرات سوئی را در جنبههای فردی، اجتماعی و آموزشی کودک، بر جای میگذارد.
براساس یافتههای فرضیههای سوم و چـهارم پژوهـش، سن شـروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی با مقدار r 0/648 و سن بهرهگیری از گفتاردرمانی با مقدار r 0/690 نشاندهنده وجود نـوعی هـمبستگی منفی با موفقیت تحصیلی است؛ یعنی هرچه این سن پایینتر باشد به عبارت دیـگر مـداخلههای تـربیت شنوایی و گفتاردرمانی، سریعتر انجام گیرد، دانشآموزان از موفقیت تحصیلی بالاتری، برخوردار میشوند. این نتیجه در پژوهش یوشیناگا و ایتانو (1998 به نـقل از جـعفری و ادکی، 1381) به این صورت بیان شده است که مداخلههای توانبخشی، زمینه را برای تـسهیل یـادگیری دانـشآموزان فراهم میکند. بیش از این امامی (1378) در پژوهش خود با عنوان ”بررسی اثرات تربیت شنوایی بر گفتار و زبان” نـشان داده بـود کـه بهرهگیی از تربیت شنوایی، موجب رشد گفتار و توسعه مهارتهای زبانی میشود.
تحلیل فرضیه پنج نشان مـیدهد کـه بین زمان شروع آموزشهای والدین و موفقیت تحصیلی دانشآموزان آسیبدیده شنوایی، رابطه معنیدار منفی (همبستگی معکوس) وجود دارد؛ یعنی هـرچه ایـن آموزشها و مشاورهها در سنین پایینتر فرزند صورت گیرد، دانشآموزان از لحاظ تحصیلی، عملکرد بهتری دارند. این نـتیجه در تـحقیقات هان و همکاران (1998 به نقل از عشایری و ملایری، 1384) و لوتـرمن (1999) بـه ایـن شکل بیان شده است که مشاوره و آمـوزشهای والدیـن، موجبات رشد زبانی و توسعه گفتار در کودک را فراهم میکنند. کاکو جویباری (1381) در جریان پژوهشی با عنوان”تأثیر آمـوزشهای والدیـن در توانمندی زبانی کودک دچار نـقص شـنوایی”نیز به نـتیجهگیری مـشابهی دسـت یافت و نشان داد که در اثر آموزش والدیـن، میزان آگـاهی آنها پیرامون مهارت زندگی با فرزند، افزایش مییابد و این آگاهی نیز موجب پذیـرش نـقص شنوایی و رشد و توسعه شنیدار و توانمندیهای زبـانی کودک میشود.
همچنین در نتیجه تـحلیل یـافتههای جانبی تحقیق مشخص شد کـه بـین موفقیت تحصیلی دانشآموزان و متغیرهای میزان تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی خانوادهها، ارتباط معنیدار مثبت وچـود دارد؛ یـعنی هر چه میزان این مـداخلهها بـیشتر بـاشد، دانشآموزان از لحاظ تحصیلی، عملکرد بـهتری از خـود نشان میدهند. این یـافتهها در پژوهـش لطفی و جعفری (1381) در تحقیقی با عنوان”بررسی سن تشخیص کمشنوایی” به این صورت بیان شده اسـت کـه میزان تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی آنـها، بر مـتوسط سنین تـردید و تـشخیص کـمشنوایی، تأثیر میگذارد و موچب تسریع در رونـد مداخلهای از طرف آنها میشود.
همانطور که در یافتههای چانبی ملاحظه میشود متغیرهایی همچون میزان استفاده مداوم از سـمعک، مـیزان حضور ددانشآموزان در برنامههای توانبخشی و میزان هـمکاریهای والدیـن بـا تـیم تـوانبحشی نیز با مـوفقیت تـحصیلی رابطه دارد و با نوعی همبستگی مثبت نشان میدهند که هرچه این متغیرها بیشتر باشند، دانشآموزان، از موفقیت تحصیلی بهتری برخوردار میشوند.
مـحقق در قـسمتی از یـافتههای توصیفی پژوهش، متوسط سنین مداخلههای زودهنگام را بـررسی کـرده اسـت؛ به طـوری کـه در ایـن تحقیق، متوسط سنین تردید 2/2 سال و تشخیص کمشنوایی 4/2 سال، سن استفاده از سمعک 9/2 سال، سن شروع شرکت در برنامه تربیت شنوایی 6/3 سال، سن بهرهگیری از خدمات گفتاردرمانی 2/4 سال و متوسط سن شروع آموزشهای والدین 6/3 سال نـشان داده شده است. مقایسه این سنین با یافتههای موکاری و همکاران (1999) که در مالزی متوسط سنین تشخیص کمشنوایی را بالاتر از 3 سال و مداخله را بالاتر از 5 سال گزارش داده بودند و نیز در مقایسه با نتایج پژوهش احمدی (1375) که متوسط سـن تـشخیص را حدود 3 سالگی اعلام کرده بود، از وضعیت بهتری برخوردار است. اما نتایج به دست آمده در این پژوهش در مقایسه با یافته اوزسب، سوینگ و بلگین (2005) که در ترکیه متوسط سن تشخیص کمشنوایی را 5/1 سالگی و سن مـداخله را 2 سـالگی گزارش دادند، همچنین در مقایسه با یافتههای لطفی و جعفری (1381) که در آن متوسط سنین تردید (91/4 ماه) ، تشخیص کمشنوایی (52/9 ماه) ، سن مداخله (43 ماه)، و یافته عشایری و همکاران (1384) در پژوهشی بـا عـنوان”بررسی سنین تردید، تشخیص، تهیه سمعک و مداخله کـمشنوایی”که مـتوسط این سنین را به ترتیب 21/6 ماه، 51/3 ماه، 02/4 ماهو 32/3 ماه گزارش داده است، نشان میدهد که متوسط این سنین در جمعیت تحت مطالعه پژوهش حاضر، نسبت به یافتههای فوق، از وضـعیت ضـعیف و پایینتری برخوردار هستند. البته پژوهـش لطـفی و جعفری (1381) و همچنین ملایری و جعفری (1384) در شهر تهران انجام گرفته است، هر چند که نسبت به نتایج صورتگرفته در خارج از کشور از جمله (هاریسون و راش13، 1996؛ پرندرگاست و دیگران، 2002؛ اوزسب و دیگران، 2005 به نقل از عشایری و ملایری، 1384) از سطح پایینتری برخوردار است و از سـنین تـوصیه شده از طرف کمیتهمشترک شنوایی کودکان جهان14 JCIH) فاصله زیادی دارد، اما نسبت به سنین گزارششده، در پژوهش حاضر و نتایج پژوهشهای قبلی، وضعیت مطلوب و روند بهتری دارند. و به نظر میرسد که در شهر مورد مطالعه بـایستی در رابـطه با طـرح غربالگری شنوایی و برنامههای مداخلهای زودهنگام، اقدامات اساسی و جدیتری صورت بگیرد. محقق در بخشی از یافتههای توصیفی، به بررسی علت بروز آسیب شـنوایی پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که در جمعیت تحت مـطالعه پژوهـش، زمینه ارثـی (10 درصد) ، ازدواج قامیلی درجه اول و دوم (16/4 درصد)، ابتلا به بیماری در نوزادی (20 درصد) و مصرف دارو توسط مادر در دوران حاملگی و سایر حوادث (هر کدام 4/3 درصـد) است کـه در مقایسه با یافتههای صادقی و همکاران (1384) ، لطفی و جعفری (1381) و عشایری و ملایری (1384) مشخص میشود که بیشترین آمار عـلت کـمشنوایی مـربوط به ازدواج فامیلی دور و نزدیک و زمینه ژنتیکی به ویژه در قالب ازدواجهای فامیلی، عامل تأثیرگذار در بروز آسیبهای شنوایی اسـت که خود در رابطه با پیشگیری و یا کاهش میزان آن، نیاز به بحث بیشتری دارد.
منایع
اشـتری، پرویز (1379). بررسی تأثیر نوع برنامههای تـوانبخشی قـبل از دبستان بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان تلفیقی با آسیب شنوایی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
احمدی، مهناز (1375). بررسی سن تشخیص کمشنوایی و عوامل وابسته در گروهی از دانشآموزان ناشنوایان باغچهبان. تهران: انتشارات دانشکده توانبخشی و علوم پزشکی ایران.
اصغری نکاح، سید محسن (1386). “ضرورت و جـایگاه مداخله زودهنگام و آموزش پیشدبستانی برای کودکان دارای نیازهای ویژه، “نشریه تعلیم و تربیت استثنایی، شماره 47.
اکبرلو، ناصر (1380). بررسی میزان دسترسی و استفاده از سمعک در مدارس ناشنوایان شهر تهران انتشارات پژوهشکده کودکان استثنایی.
امامی، فرانک (1381). “بررسی اثرات بربیت شنوایی در فرایند رشد گفتار و زبـان کـودکان ناشنوای زیر 7 سال شهر همدان مجله دانشگاه علوم پزشکی، سال نهم، شماره سوم.
حسنزاده، سعید و خداوردیان، سهیلا (1379). توانبخشی شنیداری کلامی کودکان داری آسیب شنوایی. انتشارات آموزش و پرورش استثنایی.
دانشمندان، نعیمه (1383). بررسی تأثیر توانبخشی شنوایی بر رشد گفتار و زبان کودکان کـمشنوای شـدید و عمیق مراجعهکننده به مراکز بهزیستی. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
صادقی، عبد الرحیم، صنعتی، محمد حسین، الستی، قاطمه و هاشمزاده، مرتضی (1384). “بررسی عوامل ژنتیکی و محیطی ناشنوایی در453 خانواده دارای ناشنوا در استانهای قم و مرکزی”فصلنامه توانبخشی، دوره ششم، 8
عشایری، حسن و ملایری، سعید (1384). “بررسی سنین تردید، تشخیص، استفاده از سمعک و مداخله در کودکان نـاشنوا”فصلنامه تـوانبخشی، دوره اول، شماره سوم.
کاکو جویباری، علی اصغر (1381). مجموعه مقالات نظری و تحقیقی درباره زبان، نشر مشاهیر.
گورایی، خسرو (1381). ضروریات شنواییشناسی. انتشارات بهنامفر.
لطفی، یونس و جعفری، زهرا (1382). “بررسی سن تشخیص کمشنوایی در کودکان کمشنوای زیر 6 سال مراجعهکننده به مراکز توانبخشی در سطح کشور” مجله دانشور، 96.
لوترمن، دیوید (1831). توانبخشی شـنوایی، ترجمه زهـرا جـعفری، و فاطمه ادکی، نوبت اول، انتشارات طبیب.
موللی، گیتا (1381). نقش تـشخیص زودهـنگام کـمشنوایی بر رشد گفتار و زبان. دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
مینایی، اصغر، ویسمه، علی اکبر و حسنزاده، سعید (1380). “عوامل مؤثر در پیشرفت تحصیلی دانشآموزان کمشنوای تلفیقی مدارس ابتدایی شهر تهران”پژوهش در حـیطه کـودکان اسـتثنایی، سال دوم، شماره 2، 186.
نظری، منصور (1382). بررسی میزان استفاده از سمعک و عوامل مرتبط بـا عـدم استفاده مستمر آن در کودکان کم شنوای زیر 5 سال تحت پوشش بهزیستی شهرستان رشت، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی.
منبع: مجله کودکان استثنایی، زمستان 1388، شماره 34، ص 357 – 366
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.