وضعیت نابینایان در اروپا: گفتوگو درباره آموزش و تحصیل
وضعیت نابینایان در اروپا: گفتوگو درباره آموزش و تحصیل
دفتر فرهنگ معلولین
توضیح
روزنامه ایران سپید با چند تن از افراد دارای معلولیت ساکن اروپا درباره وضعیت آموزشی نابینایان در اروپا مصاحبه کرد و متن این گفتوگو در آذرماه 1399 در این نشریه منتشر شد.
آقای سعید محمدیاری در دفتر فرهنگ معلولان این مصاحبه را در 19 آذر 99 پیاده و مکتوب کرد تا روی سایت قرار گیرد.
این گفتوگو به مناسبت پانزده اکتبر روز جهانی نابینایان انجام یافته و درصدد بررسی کیفیت تحصیلی دانشآموزان و دانشجویان نابینا در قاره سبز است و میخواهد بداند نابینایان در کشورهای توسعه یافته اروپایی چه امکانات تحصیلی در اختیارشان قرار میگیرد و شرایط تحصیلیشان به چه شکل است.
گزارش با صحبتهای احسان زبیداوی شروع میشود. او شش سال و نیم است در اسپو فنلاند زندگی میکند. سپس با محمد ابراهیمی، داوود جعفری و اسکندرآبادی مصاحبه خواهد کرد.
متن مصاحبه
* ایران سپید: وضعیت تحصیلی نابینایان در فنلاند چگونه است؟
ـ احسان زُبیداوی: در واقع مدرسه مخصوص نابینایان در فنلاند وجود ندارد. یک سری مدارس هستند که بخش استثنایی دارند؛ یعنی قسمتی دارند که نابینایان یا ناشنوایان یا ویلچریها، البته جداگانه، به صورت کلاس میروند. بیشتر آنجا امکانات کمک آموزشی داده میشود، و هر چیزی که یک دانشآموز نیاز داشته باشد، از ماشین پرکینز برای یادگیری خط بریل، تا لپتاپ و کامپیوترها. لپتاپی که میدهند درواقع تمام برنامههایی که مختص نابینایان است رویش نصب شده، همه برنامهها مثل اکسل مثل ورد و خود جاز آخرین ورژنش روی آن نصب شده است. کاملاً برنامهریزی شده به دانشآموزان کمک میکنند. یعنی اینجوری نیست که مثلاً کامپیوتر خالی بدهند خودت انجام بدهی. علاوه بر آن ماشین پرکینز، یک دستگاه برجسته نگار هم به هر نابینا میدهند، که برای خود شخص من خیلی استفادهای نداشت، ولی خیلیها از آن استفاده میکنند، چون بعضیها جاز را دوست ندارند استفاده بکنند و دوست دارند با برجسته نگار کار بکنند. برجسته نگارهایش هم اینجوری نیست که ثابت باشد، همراه است، میتوانی با خودت ببری و بهصورت ماشین تایپ همراه از آن استفاده بکنی و چیزهایی که میخواهی را بنویسی و یادداشتبرداری در کلاس بکنی، و در خودش ذخیره بکنی، و نیاز نیست با خود کامپیوتر ببری.
اینجا بیشتر اینترنتی و مجازی روی دانشآموزها کار میکنند، دانشجوها مخصوصاً، بیشتر با ایمیل و سیستمهای آنلاین خود دانشگاه کار میکنند. هر فرد نابینا هم برای خودش میتواند یک دستیار انتخاب کند، دولت به او یک دستیار میدهد که در درسها به او کمک بکند. دستیار شخصی همراهش است، و هر روزی که کلاس دارد با او میرود دانشگاه، و تا زمانی که کلاسش تمام بشود همراهش است. در مدرسه هم همینطور، نابینا میتواند درخواست دستیار بدهد و دستیار همه جا با او باشد، چه در درسهایش کمکش بکند، حتی در وقتهای آزاد دستیار همراه او است.
* ایران سپید: حالا همراه میشویم با محمد ابراهیمی تا ببینیم در سوئد همسایه فنلاند شرایط تحصیلی نابینایان به چه شکل است.
ـ محمد ابراهیمی: محمد ابراهیمی و 34 ساله، ساکن کشور سوئد هستم. هفت سال است در سوئد زندگی میکنم و هم اکنون در مدرسهای که برای دانشآموزان با آسیب بینایی که تازه به سوئد آمدهاند و تصمیم به یادگیری زبان سوئدی دارند کار میکنم.
در مدارس سوئد برای دانشآموزان ما چیزی به عنوان مدرسه مخصوص یا مدرسه مناسب برای یک گروه خاص مثل نابینایان نداریم. فقط یکی دو تا مدرسه برای ناشنواها در یکی دو تا شهر وجود دارد، ولی برای نابیناها چنین چیزی نیست و نابیناها در کنار دانشآموزان دیگر درس میخوانند. حتی در مهدکودک هم چنین شیوهای است. یعنی یک نابینا با سایر کودکان در یک محیط درس میخواند، حالا با یک سری مناسبسازیهایی که آنجا نیاز دارد. در مدرسه هم وقتی یک دانشآموزی وارد مدرسه میشود، علاوه بر آن وسایل کمکآموزشی که دریافت میکند از قبیل کامپیوتر و اسکنر و برجسته نگار، و وسایل مشابهی برای نیمه بیناها از قبیل ذرهبین و چیزهای شبیه این، جدا از اینها یک اسیستنت (دستیار) هم دارد که کارش این است که به این دانشآموز با درجات مختلف کمک بکند. مثلاً یک نابینای کامل هم داخل کلاس و هم بیرون کلاس نیاز به کمک دارد، و یک کمبینا بیرون کلاس خودش میتواند کارهایش را انجام بدهد، و او با سطح کمتری نیاز به اسیستنت دارد. کتابها بهصورت مناسبسازی شده و با فرمت دیجیتال در اختیار بچهها قرار میگیرد.
این روند ادامه دارد تا زمانی که دانشآموز میخواهد وارد دانشگاه بشود. وقتی شما بهعنوان یک معلول وارد دانشگاه میشوید یک سهمیهای دارید و سهمیه شما به این صورت است که مثلاً اگر در یک دانشگاهی در شهری که شما زندگی میکنید یک رشتهای را درخواست بدهید، شما اولویت دارید تا اینکه مجبور به مهاجرت نشوید. در دانشگاهها هم همین شیوه است. یک گروهی در دانشگاهها هستند که کارشان همین است، به کسانی که نیاز به کمک دارند از قبیل نابینا و گروههای دیگر معلولین، کمک میکنند. آنجا البته کمکها به گستردگی مدرسه نیست، شاید مجبور باشی سر کلاس خودت شرکت بکنی. اما بعداً خارج از ساعتهای درسی میتوانی از این گروه که کارشان کمک به افراد معلول است کمک بگیری. شما میتوانی لیست کتابهایت را اعلام بکنی، و آنها کتاب را بهصورت اسکن شده یا بهصورت فرمت صوتی در اختیار شما قرار میدهند، البته خیلی از کتابها به صورت بریل و فرمتهای دیگر هم موجود است، و خیلی کم پیش میآید که شما بخواهید کتابی را تبدیل کنید.
* ایران سپید: داوود جعفری از تجربیات تحصیلی خودش برای ما در سه کشور میگوید، بهویژه شرایط آموزشی و تحصیلی دانشجویان نابینا در کشور انگلستان.
داوود جعفری: تجربیات تحصیلی من تا حالا در سه تا کشور اتفاق افتاده. من لیسانس نوازندگی پیانو و کارشناسی ارشدم را در آهنگسازی در تهران گرفتم، که فکر کنم برای وضع تحصیلیش نیاز به توضیحی نیست که هیچ چیز وجود نداشت و هنوز هم ندارد. بعد یک ترم را در اتریش سپری کردم که آنجا هم بهتر از تهران نیست، واقعاً نیست، و حتی کتاب برای آموزش زبان آلمانی به نابینایان وجود ندارد.
اما کشور انگلستان و به ویژه لندن جای دیگری از دنیاست. من کارشناسی ارشدم را برای بار دوم در رشته آهنگسازی در کالیج ترینجی لاوان گرفتم. علاوه بر آرانآیبی و انجیاُهایی که کتاب بریل میدهند، ما در دانشگاه دو تا پرینتر بریل داشتیم. لپتاپ مخصوص نابینایان داشتیم با تمام اسکرین ریدرهای موجود و بهروز، از جاز و داکسبری و انویدیای که در بازار هست حتی مثلاً سیبلیوس آپدیت شده که ما با آن آهنگسازی بکنیم، و این کامپیوتر وصل بود به پرینتر بریل، داکسبری داشت، و هر چیزی که واقعاً احتیاج داشتیم، برای ما مهیا بود.
از همه اینها مهمتر مسئولین وظیفه شناس هستند که با علاقه، درصدد حلّ مشکلات ما بودند. خلاصه حرفهای من با رئیس کتابخانه کالج خودم را نقل میکنم: «اگر کتابی را تو بخواهی از بین این دههزار تا کتاب، و ما آماده نکنیم، تقصیر ماست، و ما در جایی از کارمان ایراد داریم.»
چون نقشه دانشگاه پیچیده است تمام نقشهها بریل روی دیوارها بود، تمام اتاقها لیبل بریل داشت، و هر آن چیزی که من احتیاج داشتم را فقط کافی بود که به بخش دیسبیلیتی دانشگاه انتقال میدادم، اگر کتاب بود سریع با ادیتورش تماس میگرفتند، نبود اسکن میکردند، اگر نُت بود {گوتفیل} داشتند بهروزترین ورژنها را و تبدیل میکردند و پرینت میکردند.
از همه اینها هم که بگذریم، نکتهای که نباید از آن غفلت کنیم، این است که درست است که از لحاظ تجهیزات انگلیس خیلی قوی است، ولی چیزی که از تجهیزاتشان قویتر بود فرهنگشان بود. تمام استادها سعی میکردند که واقعاً درست انتقال بدهند، نهایت همکاری را داشتند، و برنامهشان را از قبل به من میدادند. یک مثال ساده بزنم، یکبار ما یک فیلم خواستیم ببینیم برای یک سمینار آهنگسازی و دانشگاه آدیو دیسکریبشن درست کرد، و من در یک هدفون در یک گوشم صدای فیلم را داشتم و در یک گوشم آدیو دیسکریبشن داشتم. و این همکاری و این انسان دوستی فرهنگی چیزی بود که فراتر از پرینتر و سافتور آدم را جذب میکرد.
* ایران سپید: و در پایان همراه میشویم با دکتر اسکندر آبادی خبرنگار حوزه فرهنگی رسانه دویچه وله و کارشناسی ارشد رشته علوم سیاسی و دکترای زبان شناسی از دانشگاه فیلیپ ماربورگ آلمان.
ـ اسکندر آبادی: درود بر شنوندگان یا خوانندگان ایران سپید. من اسکندر آبادی هستم. بله دیگر دارم شصت و یک ساله میشوم و چهل سال است که در آلمان هستم.
سوادآموزی در آلمان بیش از دویست سال قدمت دارد سابقه دارد پیشینه دارد. این یک سرنخی هم دارد و سرنخش همیشه بحث و جدل و حتی جنگ در رابطه با در پیوند با خط بریل بوده، که این خط چقدر لازم است، و از اولش با این لویی بریل مخترع نابغه این خط دعوا میکردند که چرا تو یک خط مخصوصی درست میکنی و نابیناها را از جهان خطی دیگران جدا میکنی. امروزه هم هِی میگویند که آیا کامپیوتر میتواند جای این خط بریل را بگیرد، که همینجا من بیپرده بگویم به هیچ وجه نمیتواند بگیرد. من یکی از متعصبان خط بریل هستم، که فکر میکنم آدمی که این خط را یاد نگیرد در اصل خواندن و نوشتن نمیداند.
* ایران سپید: آقای آبادی در ادامه به این نکته اشاره میکند که پیش از ورود نابینایان به فضای مجازی، آنها در کشور آلمان فقط میتوانستند در رشتههای علوم انسانی تحصیل بکنند. اما با توسعه الکترونیک و ورود کامپیوتر به زندگی نابینایان، امکان تحصیل این قشر در رشتههای مختلف در کشور آلمان فراهم شده.
ـ اسکندر آبادی: با ورود الکترونیک (نه الکتریک) و سرانجام کامپیوتر به دانشگاهها و اصولاً به سوادآموزی و به جهان، بسط پیدا کرد گسترش پیدا کرد این رشتهها و متنوعتر شد. به این ترتیب که خود نابیناها پیشگام در زمینه خود کامپیوتر شدند، و در کارلسروهه که در مرکز آلمان است، یک مرکز کامپیوتری اینها ویژگیهای مربوط به نابیناها را خیلی به آن اهمیت دادند و اصلاً یک شاخهای درست کردند برای این کار، و شاید بگویم معروفترین این تحصیلکردگان کامپیوتر در کارلسروهه شخصی بود بنام تُرستِن برانت که ایشان این برنامه تاکس را درست کردند. پس یکی از رشتهها کامپیوتری است، و آن رشتههایی که قبلاً بوده است، ولی تنوع به این ترتیب شده که مثلاً در رشته درمانگری، که البته به دانشگاه نمیرسد، ولی یکی از شاخههاییست که در دانشگاه هم درس میدهند، واحدهاییست، و این تشخیص سرطان سینه است که بیشتر زنان پیشگام هستند در این کار، برای اینکه به خاطر همبندی و همدلی با زنان دیگر و به خاطر اینکه انگشتهایشان ظریفتر است و میتوانند این غده را در سینه زنان بهتر تشخیص بدهند. این یکی از تازههای آلمان است. و در رشتههای تکنیکی هم تاحدی آن بخشش که به کامپیوتر نابینایی مربوط میشود را میخوانند و حتی برنامهنویسی میکنند، و نه فقط برای نابیناها، بلکه برای جاهای دیگر هم انجام میدهند. و طبیعتاً رشتههای زبان که هم بهعنوان مترجم از نابیناها خیلی استفاده میشود، مترجمهای همزمان، که مترجمهای بسیار خوبی داریم در زبانهای مختلف، و در اتحادیه اروپا هم از اینها استفاده میشود.
سه تا شهر در آلمان هستند، یکی در غرب دورتموند، یکی در شرق دریسدن، و یکی در مرکز همین کارلسروهه، که این سه شهر دانشگاههایشان کاملاً برای نابیناها تنظیم شده، به این ترتیب که هر رشتهای که نابینا بخواهد و بتواند بخواند، هر کتابی که برای آن رشته دانشگاهی لازم داشته باشد، در آن دانشگاه حتماً برایش در اسرع وقت تهیه میکنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.