سیمرغ
سیمرغ: مجموعه داستان های کوتاه، رضیه (صدیقه) رضائی برفوئی، انتشارات توانمندان و دفتر فرهنگ معلولین، ۱۳۹۸، ۱۰۴ ص.
ISBN: 978-622-6216-35-7
موضوع (ها):
داستانهای کوتاه فارسی — قرن ۱۴
معرفی مختصر كتاب
اثر حاضر مجموعهای از داستانهای کوتاه پیرامون وضعیت اجتماعی و فرهنگی افراد دارای انواع اختلالات و مشکلات میباشد. مؤلف در هر داستان، به نوع خاصی از معلولیت پرداخته است و میکوشد با توصیف جزئینگر، مشکلات جامعه معلولین را به تصویر کشیده و مورد تجزیهوتحلیل قرار دهد. یکی از ویژگیهای مهم در این داستان نگاری ها، جسارت و شجاعت نویسنده که خود از معلولیت رنج میبرد، در طرح مشکلات و شرم نکردن از بیان آنها میباشد. بهطور مثال فقر پدری که بر اثر تصادف رانندگی معلول شده و حال توان اداره خانواده خود و تأمین نیازهایشان را ندارد و یا پدری معتاد که از افراد خانوادهای خود سوءاستفاده میکند با ذکر جزئیات و مبانی شفاف میتوان اشاره نمود
انتشارات توانمندان
ناشر تخصصی معلولیت و معلولان
تلفن: ۰۲۵۳۲۹۱۳۴۵۲ (ساعت ۸ الی ۱۷) ؛ تلگرام: ۰۹۳۹۸۳۷۳۴۳۵
آدرس: قم، بلوار محمد امین، خیابان گلستان، کوچه۱۱، پلاک۴، دفتر فرهنگ معلولین
ایمیل: info@handicapcenter.com
سخن ناشر
تأثیر داستان هم بر نویسنده و هم خواننده حتمی و قطعی است؛ تجربه نشان داده، بسیاری از مشکلات روحی ـ روانی و فکری در جریان داستان نگاری یا داستان خوانی از بین میرود و آرامش و اطمینان خاطر عجیبی پدید میآید.
نهادهای فرهنگی و نهادهای متصدی امور معلولین هر ماه میلیاردها تومان برای توانبخشی هزینه میکنند اما در استفاده از روشهای مدرن مثل داستان تاکنون اقدامی نداشتهاند. بنابراین دستاوردهای ما در حوزه ادبیات داستانی متکی به فعالیتهای خودجوش اغلب خود معلولین است. آنان بدون آموزش دیدن بر اساس یافتههای ذاتی خود، داستانهای زیبایی تاکنون نوشتهاند و دهها کتاب مجموعه داستان یا داستان بلند منتشر کردهاند؛ آن هم با امکانات بسیار اندکی که داشتهاند. آیا وقت آن نرسیده که سازمان بهزیستی و وزارت فرهنگ و ارشاد از فعالیتهای اینان حمایت کند؟
کتاب حاضر شامل چهارده داستانِ گویای وضعیت اجتماعی و فرهنگی افراد دارای انواع اختلالات و مشکلات است. نویسنده خود دارای معلولیت است. و با اتکا بر تواناییها و ظرفیتهای خود توانسته، پیشرفت قابل توجه در زمینه داستاننویسی داشته باشد. امید است این افراد، راهشان را ادامه دهند و در آینده بتوانند از مقبولیت و شهرت لازم در سطح جهان برخوردار شوند.
خانم رضایی در هر داستان، به معلولیتی پرداخته و با توصیفهای جزئینگر درصدد بر آمد مشکلات جامعه معلولین که در واقع مشکلات جامعه ایران کنونی است، تجزیه و تحلیل کند. به نظر میرسد او سبک خاصی از داستاننویسی را پیگیری میکند که با آثار دیگران متمایز است. یک ویژگی مهم داستان نگاری او، جسارت و شجاعت داشتن در طرح مشکلات و از بیان مشکلات احساس شرم نکردن است. فقر پدری که بر اثر تصادف رانندگی معلول شده و عدم امکان خرید حتی لباس بر اعضای خانواده یا رفتارهای زشت پدر معتادی که از اعضای خانواده سوءاستفاده میکند را مخفی نکرده بلکه این مشکلات را با ریزه کاریهایش و شفاف نشان داده است.
امید است در آینده آثار قویتری از خانم رضایی داشته و شاهد پیشرفت دائمی او باشیم.
انتشارات توانمندان
مقدمه
این مجموعه داستانها حکایتهای واقعی یا خیالی ذهن نویسنده را بیان میکند؛ و نشانگر زندگی قشری از جامعه است که شایسته یک زندگی خوب هستند. این جمله بسیار شنیده شده که: «معلولیت، محدودیت نیست!» حال این پرسشها پیش میآید: معلولیت یعنی چه؟ چه اندازه اگر با دیگران متفاوت باشیم معلول محسوب میشویم؟ آیا سن و جنس یا خانواده نقشی در آن دارد؟ آیا کسی که پیر شده، جزء معلولین است؟ آیا زنی که به اجبار سرپرست خانوادهاش شده، معلول است. آیا کودکی که با نقص عضو به دنیا میآید معلولیت دارد؟
معلولیت یعنی ناتوانی یا کمتوانی که گاه با نداشتن یا ناکارآمدی یک عضو یا فقدان نعمتی که سایرین از آن برخوردار هستند و معلول از آن بیبهره است؛ حال رفتار دیگران و جامعه میتواند در آرامش یا عدم آرامش او سهیم باشد؛ بیشتر معلولین سعی دارند از راههای مختلف بر این کمبود خود غلبه کنند یا ناتوانیهای خود را جبران نمایند و در این راه سختیهای زیادی را تحمل میکنند تا دیده شوند و در بیشتر موارد از توان انسانهای غیرمعلول هم خارج است؛ بعضی از این افراد با تلاش خود و حمایت دیگران توانستهاند به دستاوردهای علمی و ورزشی مهمی دست یابند با اینکه از امتیازات کمتری نسبت به دیگران برخوردارند.
اگر فرد معلول ابتدا از ناحیه خانواده حمایت شود و سپس از سوی جامعه با مساوات نظام عادلانه کار و امکانات رفاهی مورد توجه قرار گیرد در عمل میشود گفت که معلولیت برای آنان محدودیت تلقی نمیشود، در حالی که در اطراف خود عده زیادی را میبینیم که به خاطر معلولیتهای گوناگون از ورود به عرصههای جامعه منع میشوند و از ورود به شغل یا درجهای طرد، به عنوان مثال سالمندان را بعد از سالها تلاش محکوم به نشستن روی نیمکت پارک یا خانهنشینی میکنند یا معلول حرکتی جلوی ادارات و بانکها با مشکل روبرو میشود، هنوز برای عبور نابیناها در شهر اقدام نشده است، هنوز یک زن بیوه با تحمل مشقت و حقارت باید روزی فرزندانش را تأمین کند؛ میتوان گفت در عمل معلول را منزوی کردهاند و از کار تا ازدواج و امور دیگرش را به خودش واگذاشتهاند.
امیدوارم روزی برسد که فردی که بر اثر حادثه روزگار دچار معلولیت شده از کارگاه یا اداره اخراج نشود و ناشنوا مورد تمسخر قرار نگیرد، امید اینکه درباره آنها افراط و تفریط قائل نباشند و کار بیشتر از توان به آنان واگذار نکنند، به امید سلامتی همه خوانندگان این کتاب.
صدیقه رضائی
مرداد ماه ۱۳۹۸
فهرست
سخن ناشر ۵
مقدمه ۷
داستانها
سیمرغ ۱۱
در قاب آینه ۲۹
درخت ۳۷
چرم مغرور ۴۷
نخاع ۵۱
خارکن ۵۳
دود ۵۷
گل ۶۳
بارون ۶۹
آزادی ۷۳
جنگ نابرابر ۷۷
گرده ۸۱
بوق ۸۳
جنگل ۸۷
اتوبوس ۸۹
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.