منصور برجیان: برگزار کننده دو دوره جشنواره کتاب معلولیت
منصور برجیان مدیر عامل انجمن علمی و آفرینش های هنری معلولان
برگزار کننده ۲ دوره جشنواره کتاب معلولیت
مصاحبه کننده: محمد نوری
دفتر فرهنگ معلولین، ۱۶ آذر ماه ۱۳۹۵
* جناب مهندس برجیان راجع به اولین دوره جشنواره کتاب معلولیت در سال ۱۳۸۸، چه عاملی و چه انگیزهای موجب شد که شما این جشنواره کتاب معلولان را شروع کنید؟
– طبق یکی از رسالتهای انجمن ما که به نام انجمن علمی و آفرینشهای هنری معلولان ایران است، تصمیم بر این گرفته شد که ببینیم در زمینه علمی و فرهنگی چقدر از عزیزان گروه هدف ما فعّال هستند و دستاندرکار نوشتن هستند و دارای کتاب هستند و اینها را گردآوری کنیم. چون یکی از اهداف عمده انجمن شناسایی عزیزان معلول توانمند در زمینههای فرهنگی، علمی و هنری است. در زمینه هنر قبلاً انجام داده بودیم با جشنواره کاریکاتور و پوستر ولی برای فرهنگی کاری انجام نداده بودیم. و در نهایت تصمیم گرفتیم که جشنواره انتخاب بهترین کتاب با موضوع معلولیت تحت عنوان توانا را برگزار کنیم. با موضوع معلول و معلولیت و مناسبسازی، زیرا اهمیتاش برای ما این بود که در این زمینهها عزیزان اعم از معلول و جانباز و افراد سالم چقدر فعالیت کردند و چقدر کار کردند. در نهایت تصمیم بر این گرفته شد این جشنواره برگزار شود و اقدام کردیم. فراخوان را اعلام کردیم و حدود ۱۷۰ جلد کتاب در جشنواره دوره اول به ما دست رسید و ارزیابی را با کارشناسان محترم سازمان بهزیستی داشتیم و انجمن ما دخالتی در ارزیابی ها به هیچوجه نداشت. در نهایت در این ارزیابی تعدادی انتخاب شدند که من لیست منتخبین و لیست کتابها را خدمت شما دادم.
* در دوره اول چند تا کتاب رسید، چند تا انتخاب شد، داورهایتان از دانشگاه بودند؟ لطفاً نامهایشان را بفرمایید.
– داورها از دانشگاه هم بودند. الآن خدمتتان میدهم، همه اطلاعات را میدهم که داشته باشید.
* پسوند جشنواره سال ۸۸ مناسبسازی بوده؟ پسوند جشنواره سال ۹۵ توانمندسازی بوده، چرا امسال این عنوان را انتخاب کردید؟
– برای اینکه گفتیم موضوع کتاب متفاوت باشد. همان جور که آقای جلیسه مدیرعامل خانه کتاب گفتند: خیلی برام جالب بود بدانم چرا سه ساله برگزار میشود و توضیحاتی که گرفته بودند متأسفانه انتشار و نشر کتاب در این ارتباط و در این موضوع خیلی محدود است. ما دیدیم اگر مناسبسازی را بگذاریم، کتابهای قبلی که آمده، در این یکی، دو ساله چیزی چاپ نشده است. در نهایت خالی میماند گفتیم توانمندسازی بگذاریم. شاید کتابهای بیشتری بیاید و اطلاعات بیشتری پیدا کنیم. ضمن اینکه سازمان بهزیستی هم خیلی علاقهمند بود که در این زمینه چقدر کار شده و چقدر به اصطلاح جا دارد که روی اینها مانور بدهند. به همین دلیل موضوع دومین جشنواره را توانمندسازی انتخاب کردیم.
* کل آثاری که تا حالا شناسایی شده، از اولین کتاب ویژه معلولیت که در سال ۱۳۳۴ در ایران چاپ شده تا حالا زیر هزار عنوان بوده، که نشان میدهد خیلی کم کار شده است. به نظر شما از سال ۸۸ تا سال ۹۵ بین این دو دوره جشنواره توانستیم یک جهش پیدا کنیم؟ و آیا جشنواره سال ۸۸ تأثیری داشت؟
– یک تأثیر عمدهای که داشت که من در آمار داخل کتاب و در بروشورمان هم آوردهام، کتاب های نویسنده معلول ۷۰ درصد افزایش پیدا کردند. معلولینی که دست به قلم بردند، کتاب نوشته بودند حالا در هر زمینهای چون معلولین را ما زمینه مخصوص توانمندسازی و معلولیت نبوده است. گفتیم در هر زمینه چون میخواستیم معلولین نویسنده هم شناسایی کنیم و ببینیم در چه حدی هستند. در نهایت ۷۰ درصد افزایش داشتیم. خوب این برای ما نوید خوبی بود که این عزیزان این توانمندی و این علاقه دارند که در این زمینه کار کنند و ما در خدمتشان باشیم.
* بهزیستی چه تمهیداتی برای افزایش و توسعه کتاب ویژه معلولیت دارد؟ آیا طرح خاصی دارند؟
– متأسفانه سازمان بهزیستی برای این قضیه برنامه خاصی ندارد. یکی از دلایلشم این است که اگر برنامه داشتند میتوانستند اطلاعرسانی داشته باشند تا نویسندگان معلول آثار خود را ارائه دهند یا حداقل بهزیستی برای هدیه دادن از کتب این عزیزان استفاده کند، تا هم کمکی به این افراد بود، هم اینکه توانمندسازی دقیقاً در این مستتر است. همچنین میتوانستند بگویند مثلاً با تشویقی که سال گذشته برای نویسندگان معلول داشتهایم امسال تعداد این نویسندگان به ۳۰۰ نفر رسیده است.
* چرا سازمان بهزیستی کتابهای نویسندگان معلول را خریداری نمیکند؟
– متأسفانه بهزیستی همیشه صحبت از کمبود بودجه دارد و یا اینکه میگوید کتابها محتوا ندارد. بعضیهاشون انصافاً محتوای آنچنانی ندارند ولی آن کتابهایی را هم که محتوا دارد خیلی به ندرت خرید میکنند. حتی من خودم این کتاب معلولیتی که خدمت شما دادم که اولین کتاب مصور و ترجمه شده است و کاربردی است یعنی هر کسی این را بخواند خودش میشود کاردرمان خودش و متوجه میشود چگونی جا به جایی از روی ویلچر، زخم را چگونه پانسمان کند، چه جوری مراقبت و پیشگیری کند و غیره. من وقتی به آقای دکتر دواتگران پیش طرح کار را نشان دادم، ایشان گفتند نگران نباشید بروید چاپ کنید یا بدهید خودمان چاپ میکنیم. من گفتم اگر بدهم چاپ کنید در سیکل اداریتان قرار میگیرد و خیلی سخت میشود، پس من خودم چاپ میکنم و میآورم که بعداً خوشبختانه تعدادی خریدند و اقدام شد.
مثلاً در زمان آقای هاشمی کتاب استاندارهای مناسبسازی را به ایشان گفتم آقای دکتر چیزی بابت تألیف نمیخواهم. شما بیا این کتاب را چاپ کنید و توزیع کنید بین شهرداریها. همه این ارگانها میگویند ما دستورالعمل نداریم، نقشه نداریم، ما از نظر اجرایی نمیدانیم چکار کنیم در صورتی که دارای مدرک دکترا هستند. آموزش که نمیگذارید لااقل این را درست کنید. آن سال ۵ هزار عدد چاپ کردیم در داخل هم نوشتم اهدایی و توزیع شد. آن کتاب تمام شده، الآن تمام این شهرداریها، فرمانداریها و استانداریها درخواست میدهند. دیروز هم جلسه داشتیم با مسئولین سازمان بهزیستی و به ایشان عرض کردم، شما راجع به مناسبسازی خیلی بدون اقدام هستید. یعنی واقعاً آدم متأثر میشود. گفتند: بله، میدانیم و قبول داریم. گفتم اینکه میدانید فایده ندارد. باید یک حرکت جدی انجام دهید. گفتم مثلاً دوباره از آن کتاب مناسب سازی چاپ کنید. همش گفتند بودجه نداریم و در طرح قرار میگیرد و از این حرفها. من خودم دیدم خیلی نیاز است و هزار نسخه چاپ کردم و از طریق انجمن خودم نیاز بیشتر این ارگانها را تأمین کردیم عمدتاً هم اهدایی میدهیم.
با آقای صالحی معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد هم صحبت کردیم. ایشان گفتند بنده هر جوری بتوانم حاضرم کمک کنم. ما را ارجاع دادند به مؤسسه خانه کتاب، مدیر عامل خانه کتاب آقای جلیسه علیرغم جوانیش بسیار آدم پخته و دارای مدیریت عالی است و انتخاب کتاب سال هم بر عهده آنها است و خیلی منظم و مرتب بودند. همچنین برای برگزاری دومین جشنواره کتاب معلولیت به ما خیلی کمک کردند. پوستر ما را چاپ کردند. این کتاب ما طراحی و تدوینش بر عهدهی خودمان بود ولی چاپش را به عهده گرفتند.
همچنین آقای جلیسه در سخنرانی که داشتند اعلام کردند چون شما در زمینه کتاب فعال هستید آمادگی این را داریم همکاریهای همه جانبه را طی نشستهایی داشته باشیم.
* آن وقت شما پیشنهاد خاصی برای مؤسسه خانه کتاب داشتید؟
– من هنوز این کار را انجام ندادم. یک مشکل اساسی ما این است که متأسفانه در کشور برای کار فرهنگسازی و ارتقای فرهنگ مردم اصلاً سرمایهگذاری نمیشود. اگر خاطرتان باشد خدمت حاج آقا سیدمهدی سید محمدی مدیر امور فرهنگی سازمان بهزیستی رفتیم، یکسال و نیم هم گذشت ولی متأسفانه هیچ اتفاقی نیفتاد.
من برای جشنواره کتاب معلولیت خدمت حاج آقا سید محمدی رفتم و دعوت گرفتم ولی متأسفانه حتی برای جشنواره ما هم نیامدند. بنده وقتی دیدم از ایشان انعکاسی به عمل نیامد مستقیماً به رئیس سازمان بهزیستی نامه نوشتم، رئیس سازمان هم برای کارشناسی فرستاد و خوشبختانه جوایز جشنواره ما را تأمین کردند.
* حالا که وزارت فرهنگ و ارشاد جلو آمده، امکانش هست پیشنهاداتی بدهید و آنها را به طور جدی پیگیری کنید؟
– حرفها و درد دلها متفاوت است. بنده به آقای صالحی معاونت فرهنگی این وزارتخانه یک پیشنهادی دادم. که طبق روال گذاشته شما بیایید الآن از عنوانهایی که برگزیده شدند ۵۰ جلد خریداری کنید. که لااقل در کنار این جشنواره یک حمایتی هم از این بچههای نویسنده شده باشد.
* نظر شما درباره انتشار کتابی در معرفی کارهای هنری و صنایع دستی افراد داری معلولیت چیست؟
– بنده از خیلی از کارهای هنری سطح بالا و عالی بچه ها عکس گرفتم و تصمیم داشتم این کار را انجام بدهم و همراه رزومه بچهها در قالب یک کتاب منتشر کنیم. مثلاً تندیس جشنواره سال ۸۸ را آقای داریوش مختاری طراحی کرد. یکی از کارهای مهم ایشان ساخت اولین یادمان معلولان ایران است که مقابل پارک ملت تهران نصب شده است.
* متأسفانه در ایران هر موضوع معلولین را بگویید هیچ تاریخی، برایش موجود نیست. مثلاً تاریخ ویلچر در ایران.
– بله متاسفانه همینطور است. بنده اتریش که رفته بودم روزها که بیکار بودم رفتم موزه ساعت، ساعت از زمانهای قدیم آنجا بود با اشکال و اندازههای متفاوت، واقعاً لذت بخش بود.
* لطفاً درباره این تصویر و نمادی که روی پوستر دومین جشنواره در سال ۹۵ قرار دادهاید توضیح بدهید؟
– این طرح را موسسه خانه کتاب زده است. باید تماس بگیریم و با طراحش صحبت کنیم.
* شما شعاری که در جشنواره دادید. همه معلولین در جشنواره شرکت کنند. ولی این نماد ویلچر و عصا برای حرکتیها است که در پوسترهای شما استفاده شده، ممکن است نابیناها و ناشنواها معترض شوند.
– ما همین ویلچر را در استانداردهای مناسبسازی میرویم درس میدهیم و میگوییم اگر مبنا برای ویلچر آماده باشد. به غیر از یکسری پارامترهای جزئی که مربوط به نابیناها است برای همه آماده و مناسب سازی است. ولی برای نابینایان و ناشنوایان یک پارامترهایی ویژهایی داریم که در آسانسور است در جاهای دیگر است که آنها را جداگانه میگوییم. ولی در استاندارد میگویند ویلچر را مبنا که بگیرید یک عصایی هم میتواند برود. افراد دیگر هم میتوانند استفاده کنند. به این دلیل ما این را گذاشتیم گفتیم چون از محسنات آن، این است که سریع طرف تا آن را نگاه میکند، متوجه معلولیت میشود.
* داوری که خانه کتاب در جشنواره انجام داده ظاهراً بر اساس همان آیین نامههایی است که برای کتابهای افراد عادی است. مثلاً مثل این است که بگوییم برای ورزشکارهای معلول و پارالمپیک بر طبق آیین نامههای المپیک قضاوت شود.
– ما یک پیشنهادی دادیم که خانه کتاب برای هیئت داوران دو نفر از اساتید دانشگاه که در زمینه توانبخشی فعال هستند را در اختیار بگیرد و به ما هم اطلاع دهد. ولی متأسفانه چون فرصتمان کوتاه بود، بعد گفتند دوره بعد همه این کارها را انجام میدهیم.
* جناب آقای برجیان در پایان اگر نکته یا خاطرهای دارید بفرمایید.
نمایشگاهی بود در مجتمع نیکوکاری رعد و توانمندیهای هنرمندان معلول را گذاشته بودند. آقای علی ربیعی وزیر تعاون آمد، خودشان هم یک شناختی قبلی از من داشتند یک حال و احوالپرسی کردند و گفتند این مجسمه آقای شاهرخی نابینایی که سر در گریبان است. گفتند این را میخواهم و به من بدهید. گفتند قیمتش چقدر میشود. گفتم قابل شما را ندارد. گفتند پول نگیرید نمیبرم. کارتش را در آورد به همراهش داد گفتش آقای مهندس هرچقدر میگوید کارت بکشید. بعد گفتم آقای دکتر چی شد که شما این را انتخاب کردید. گفت این داستان زندگی من است. شب که خانه میروم و میخواهم نماز بخوانم همینجوری سر در گریبان میشوم. کتاب قانون را میگذارم و رویش مینشینم که هیچ کاری نمیتوانم برای این همه مشکلات و مسائل جامعهام انجام بدهم. دلم میخواهد ولی نمیتوام انجام دهم و اینجوری سر در گریبان میشوم.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)