فرشته خسروجردی: نابینای کنشگر ایرانی
توان نامه
فصلنامه مطالعاتی و اطلاع رسانی ویژه معلولیت و توانمندسازی
Quarterly of Studies and Information Specially Disabled and Empowerment
شماره 2-3، پاییز و زمستان 1394
(ویژه پیشگیری/ Special Issue for Prevention of Disabilities)
دریافت کامل مجله: PDF، 8 MB
فرشته خسروجردی
نابینای کنشگر ایرانی
توضیح
خانم فرشته خسروجردی از سال 1386 در انگلستان مقیم شد و توانسته فعالیتهای ابتکاری و خلاقانهای داشته باشد. به طوری که کارهایش الگو برای دیگر نابینایان بریتانیایی و ایرانی شده است. او هم اکنون برنامههای آموزشی کامپیوتر برای نابینایان دایر کرده، نیز یک گروه اجتماعی برای خدمات رسانی به آنان تأسیس کرده است. مباحث مطرح شده در این گفتوگو گویای اهتمام کشورهای اروپایی به معلولین است. و میتوان با شناخت بهتر پروژههای اروپایی با آنها به تعامل پرداخت. متن این مصاحبه ذیلاً تقدیم میگردد.
** شما به عنوان فردی که زندگی در دو کشور ایران و انگلیس را تجربه کردهاید، چه تفاوتهایی در زمینه نابینایان مشاهده نمودهاید؟
از تفاوتهای عمدهای که نسبت به ایران در اینجا قابل مشاهده است، در اینجا امکان ادامه تحصیل در رشتههای مختلف برای نابینایان مهیا است. در این کلاسها فردی به عنوان راهنما هر آنچه را که استادان روی تابلو مینویسند، برای فرد نابینا بازگو میکنند. یعنی برای هر نابینا یک یاور و مساعد تعیین میکنند و او کمک بزرگ است.
در اینجا توانستم ریاضیات و Ict Engineering یعنی مهندسی فناوری اطلاعات و ارتباطات بخوانم. ولی متأسفانه این امکانات در ایران وجود ندارد، دودیت انتخاب رشته برای نابینایان در ایران محدودیتهایی دارد. در واقع در اروپا، پروژههای علمی و پیشرفت علمی اصل پذیرفته شده است و دولتها با ایجاد انواع زمینههای پیشرفت و ارتقای دانش و خلاقیتهای نابینا او را تبدیل به یک عنصر کارآمد میکنند.
** از لحاظ رفتن به محیط کار و منزل چگونه حمایت میشوید؟
ما در اینجا برای رفت و آمد از سگ راهنما استفاده میکنیم. در اتوبوسها هم امکانات ویژهای مانند: صندلی اختصاصی برای نابینایان و دستگاه گویا که ایستگاهها را اعلام میکند وجود دارد. حتی در اتوبوسها برای سهولت در رفت و آمد بهتر نابینایان یک پله تعبیه شده است.
از قطارها نیز بسیار استفاده میکنم، در اینجا قطارها امکانات خوبی دارند. و فردی به عنوان راهنما در قطار میباشد که وقتی به ایستگاه میرسیم هماهنگی لازم مانند: پرسیدن مسیر و تماس با مقصد مورد نظر را انجام میدهند و در مقصد نیز شخصی نیز برای راهنمایی به ما کمک میکند.
به علاوه اینکه ما تاکسی کارت داریم که هزینه بخش عمده آن را دولت میپردازد و تنها پرداخت کوچکی از هزینه آن به عهده خود مسافر است. باوجود این همه امکانات شخصاً تمایلی به خانه نشینی ندارم. و در جامعه فعال میباشم.
** جهت خرید چه امکاناتی برای شما در نظر گرفته شده است؟
در فروشگاهها نیز کارمندانی جهت راهنمایی نابینایان دوره دیدهاند. آنها برای کمک به فرد نابینا به همراه فرد حرکت میکنند و توضیحات لازم را ارائه میدهند و بدین وسیله در امر خرید به نابینایان کمک میکنند.
** سگ راهنما در بهبود کیفی زندگی شما چه نقشی ایفا میکند؟
سگ راهنما آموزشهای لازم را مانند کمک به نابینا در رفت و آمد بیرون از منزل دیده است. علاوه براین از لحاظ احساسی مانند یک بچه با او ارتباط برقرار میکند من تا قبل از اینکه این سگ را داشته باشم دچار افسردگی شدیدی بودم. این سگها هزینهای معادل سی و نه هزار پوند از بدو تولد تا زمانی که به دست نابینا برسد برای دولت در بردارد. ولی دولت این هزینه سنگین را میپردازد تا یک نابینا با امنیت و بدون مشکل در سطح شهر شلوغ و پر ترافیک رفت و آمد داشته باشد.
** از لحاظ اجتماعی شما چگونه حمایت میشوید؟
حمایتها خیلی زیاد هستند، در اینجا سازمانهای خیریهای برای کمک به نابینایان وجود دارد مانند: سازمانی به نام Blind 8 از نابینایان حمایت میکند. این سازمان هر دو هفته یکبار به ما سرمیزند و چنانچه نامه یا فرمی داشته باشیم به آنها رسیدگی میکنند. ضمن اینکه هر شخص یا گروهی که معلولیت دارند چنانچه کاری برای همنوعان خود از دستشان برآید مجوز انجام دادن آن را دارند.
من عضو گروهی به نام اینر ویژن ارکسترا (Inner Vision Orchestra ) هستم، اعضای این گروه ده نفر از موزیسینهای کشورهای مختلف هستند. رادیو، شعر و موسیقی یک نوع همدم برای نابینا محسوب میشود. کار کردن با این گروه به من اعتماد به نفس داده است؛ به طوری که در حال حاضر من نیز خواننده هستم. برنامه اجرا میکنم، برای مساعدت به پروژههای بشر دوستانه کنسرت اجرا میکنیم.
** در رابطه با نیازهای روحی و عاطفی نابینایان چه تدابیری در اینجا اندیشیده شده است؟
در اینجا ورک شاپها و NGOهای مختلفی وجود دارد که به نیازهای عاطفی نابینایان رسیدگی میکنند. میتوان با مشاوران مختلف صحبت کرد. اما چیزی که بنده به عنوان یک معلم در ایران مشاهده کردم این بود که به نیازهای عاطفی کمتر نابینایان اهمیت داده میشد. طوری که وقتی فرد نابینا نیازهای خود را به عنوان یک راز با مشاوره مدرسه مطرح میکرد مشکلات وی در دفتر مطرح میگردید و مورد تمسخر قرار میگرفت. در ایران این باور برای کسی که نابینا است وجود داشت که احساساتش باید نادیده گرفته شود. اما بر عکس در اینجا تلاش میکنند و زمینههایی ایجاد میکنند تا احساسات بروز داده شود.
مهمترین مشکل ما در ایران هنوز مشکل خواندن و نوشتن است که این موضوع باعث میشود که به نابینایان شغلی ارائه نگردد. اما در اینجا برای حفظ عزت نفس نابینا دولت فردی را کنار او استخدام میکند. در واقع دولت برای بهرهگیری از اطلاعات نابینا هزینه دو کارمند را برای یک نابینا پرداخت میکند.
** انتظار شما از جامعه چیست؟
انتظار دارم تواناییهای ما مورد توجه افراد جامعه قرار گیرد و به احساسات ما احترام گذاشته شود. یک فرد بینا تمام آموزشهای مورد نیاز خود از قبیل: غذا خوردن، لباس پوشیدن و…. را به مرور زمان از پدر و مادر و محیط اطراف به وسیله حس بینایی دریافت میکند. ولی فرد نابینا آموزشهای خود را نمیتواند از طریق حس بینایی دریافت کند. پس لازم است که این چنین آموزشهایی را از پدر و مادر و در مدارس به صورت ویژه آموزش ببینند. یادگیری چنین مواردی به فرد نابینا اعتماد به نفس داده و باعث میشود که جامعه به راحتی افراد نابینا را بپذیرند و باور داشته باشند.
جامعه اولاً باید نسبت به معلولان و نابینایان توجیه شوند و بدانند با آنان چگونه تعامل و برخورد داشته باشند؛ دوم اینکه اگر مشکلی و خطایی از ما میبینند، به روش منطقی و در خلوت تذکر دهند؛ سوم تلاش شود از هر فرصتی برای آموزش ما استفاده شود.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)