آبله و پیشگیری از معلولیت
آبله و پیشگیری از معلولیت
محمد نوری
گاه به نابینایانی برخورد میکنیم که بر اثر آبله، بینایی خود را از دست دادهاند. و هم اکنون شخصیتهای بزرگی هستند که بر اثر آبله بینایی خود را از دست دادهاند. آقای عبدالله معطری فرزند حبیبالله بنیانگذار تعلیم و تربیت نابینایان شیراز در کودکی مبتلا به آبله شد و بیناییاش کاملاً از دست رفته است.
اما بعضی فکر میکنند زمان قاجاریه، ایران عقب مانده بود و به امور درمانی مردم اصلاً رسیدگی نمیشد اما وقتی پیشینه «پیشگیری» را مطالعه میکردم، دیدم اطلاعات ما از دوره قاجاریه کاملاً اشتباه است. جهت تنویر افکار عمومی چند سند از روزنامه فرهنگ اصفهان در زمینه آبله و پیشگیری میآورم.
روزنامه فرهنگ اصفهان در 1293ق یعنی 144 سال قبل در دوره سلطنت ناصرالدین شاه (1247- 1313ق و حکومت 1264- 1313ق) با حمایت حاکم اصفهان، مسعود میرزا معروف به ظل السلطان (1266- 1336ق) تأسیس و شروع به انتشار کرد. چون در رأس مدیریت آن حکیم و پزشکی به نام میرزا تقی خان حکیم باشی قرار داشت، این نشریه از ابتدا به موضوعات بهداشت، درمان و پزشکی حساس بود. کلاً این نشریه منبع سودمندی برای مطالعه اوضاع و احوال ایران در دوره قاجاریه است.
آغاز آبله کوبی در ایران
بر اساس گزارشی که در نشریه وقایع اتفاقیه(نخستین نشریه دولتی در ایران است که پس از ده سال به روزنامه دولت علیه ایران و سپس به ایران تغییر نام داد و سخنگوی رسمی حوادث در دوره قاجاریه بود) (ش1903 ربیعالثانی 1267) چاپ شده، آبله کوبی اجباری و سراسری نخست در زمان صدارت امیرکبیر به اجرا درآمد. در خبری آمده است «اولیای دولت علّیه کسان برای یاد گرفتن این فن شریف گماشتهاند که بعد از آموختن به جمیع ممالک محروسه مأمور نمایند» (وقایع اتفاقیه، ش3، 19 ربیعالثانی 1267) خیلی زود این کار به تحقق پیوست چرا که مدتی بعد چون پدری در اصفهان طفل خود را آبله نکوبیده و طفل مرده بود، پدر را پنج تومان جریمه کردند (وقایع اتفاقیه، ش17، 45 صفر 1268). پس از آن تاریخ، علیرغم دیگر فرمانهای حکومتی، آبله کوبی جدی گرفته شد و به عهده مجالس حفظ الصحه مقرر گردید. در فرمانی که شاه برای اعتضادالسلطنه وزیر علوم و رئیس اداره حفظ الصحه فرستاد است اینگونه تأکید میکند: «باید به هر نقطه ایران مأمورین شما مواظب اجرای اینکار بوده، حکم شما در رواج و شیاع آبله کوبی در اعلی درجه قوت، نافذ و جاری باشد و به هر وسیله اطفال رعایای ایران مجبور به کوبیدن آبله و اولیای آنها مقروض این امر باشند».
شاه برای اطمینان از شیوخ و بزرگان خواسته بود، گزارشهای خود را در این باره به مرکز (پایتخت) بفرستند (ایران، ش421، 5 رجب 1297). از قدیمترین رسالههای چاپی فارسی رساله آبله کوبی است به قطع جیبی که نسخهای از آن در کتابخانه ابن مسکویه در اصفهان موجود است.
حتی با فرمان نافذ ناصرالدین شاه در مورد ضرورت آبله کوبی همه کودکان و رعایای ایران، امّا فرهنگ و دیدگاهها و سنتهای عمومی مردم گاه مانع میشد؛ گاه در مردم شایع میکردند آبله فرنگی است و موجب ورود کفر به بدن افراد میشود. از اینرو شاه دستور داد رسالهها و آثاری درباره اهمیت و تأثیرهای آبله کوبی بنویسند و نخبگان را توجیه کنند. همچنین ناصرالدین شاه مجدداً در سال 1297ق یعنی سی سال بعد دوباره فرمانی درباره آبله کوبی صادر کرد.
در این پیام شاه در مورد آبله کوبی تأکید زیادی به وزیر علوم کرده و وزیر علوم با کمک اطباء تهران رسالهای در این باب نوشته و با آلات آبله کوبی برای طبیبان و حافظ الصحتهای ولایات فرستاده است، لهذا حسب الامر اقدس همایونی آنچه اطفال در اصفهان هستند باید آنها را به نزد حافظ الصحت حاضر سازند تا مجاناً آبله آنها کوبیده شود.
هر طفلی که آبله آن را نکوبند و به مرض آبله بمیرد پدر آن طفل یا ولی او مسئول و مورد مؤاخذه حاکم یعنی ظل السلطان قرار میگرفت.
هر کس هم طالب فرا گرفتن این علم و عمل به آن باشد؛ چون به نفع ملت و دولت و خیر دنیا و آخرت است؛ از هر طبقهی مردم باشد، بدون مضایقه، تعلیم خواهد شد و رساله این علم به او داده میشود.
محل آبله کوبی در آخر خیابان خشک، درب حمام معروف به حمام خلجها در منزل میرزا موسی خان طبیب حافظ الصحه است. (تاریخ اجتماعی اصفهان، ص 213-214)
شاه در قسمتی از فرمان خود به وزیر علوم نوشت:
آبله کوبی که برای حفظ نفوس محترمه و سلامت اطفال مملکت حکم وجوب دارد. باید این کار در تحت یک مراقبت و اهتمام مخصوص و دقیق باشد. چون اداره حفظ الصحت به عهده شماست این امر هم از تکالیف خاصه شما معدود میشود. باید به هر نقطه ایران مأمورین شما مواظب اجرای این کار بوده حکم شما در رواج و شیاع آبله کوبی در اعلی درجه قوت، نافذ و جاری باشد و به هر وسیله اطفال رعایای ایران مجبور به کوبیدن آبله و اولیای آنها مقروض این امر باشند. (29 جمادیالثانی 1297) (فرهنگ اصفهان، شماره 59، 5 رمضان 1297)
پس از فرمان مزبور و تلاشهای اداره حافظ الصحة، گسترش آبله مهار شده و بسیاری از کودکان آبله کوبی شدند. اما مجدداً در سال 1303ق اپیدمی آبله فراگیر شد و آبله همه جا را فرا گرفت. رئیس اداره حافظ الصحة در بیانیهای نوشت:
سرایت این مرض به واسطه ماده مخصوصی است که ممکن است به واسطه تنفس وارد بدن شده و یا آنکه به واسطه تماس شخص سالم با شخصی که مبتلای به این مرض است عارض گردد. این مرض در فصل بهار و تابستان بروز مینماید. چندی است در دارالسلطنه اصفهان این مرض بروز نموده است بهتر آن است که قبل از آنکه شیوعی پیدا نماید آبله اطفال را کوبید که چندین فایده دارد: اولاً آنکه مانع از شیوع این مرض خواهند شد. ثانیاً از بعضی آفات که نتیجه این مرض است محفوظ خواهند بود. ثانیاً مدتی مشغول پرستاری مریض نخواهند شد.
مدیر اداره حفظ الصحة در این باره مینویسد: چند سال است که به دستور شاه کوبیدن آبله توسط مأمورین مخصوص انجام میشود بنده حافظ الصحه از صبح تا ظهر در مریض خانه مبارک فتح آباد واقع در چهار باغ در جنب مدرسه مجاناً آبله اطفال را میکوبم و همه کس میتواند طفل خود را در آن محل حاضر نماید. به علاوه همه قسم اعمال جراحی و طبابتی در این محل کرده میشود. (این بیانیه در شماره 420، 22 شعبان 1304 فرهنگ اصفهان منتشر شده است)
نتیجهگیری
اسناد فوق گویای این است که در دوره قاجاریه به آبله کوبی اهمیت بسیار میدادند زیرا جمعیت بسیاری در شهرها و روستاها نابینا شده یا به دیگر انواع معلولیتها گرفتار میآمدند یا میمردند.
بنابراین آبله کوبی به عنوان روشی برای پیشگیری از انواع معلولیتها از 170 سال قبل و به دستور امیرکبیر آغاز شده است. با این شیوه پیشگیری تا کنون هزاران کودک از معلولیت نجات یافتهاند. برای مقابله با آبلهمند شدن و در نتیجه آسیبمندی و معلولیت افراد، همه مردم از شاه و دیگر مقامات تا مردم عادی وارد شده و پیشگیری از آبله را جدی گرفتند. از سوی دیگر مهمترین شیوه پیشگیری از آبله یعنی اجرای آبله کوبی را در سراسر ایران آغاز نمودند. نتیجه اینکه ایران طی چند دهه از این بیماری کشنده نجات یافت.
این تجربه به ما میگوید در این زمان هم باید شیوههای پیشگیری جدی گرفته شود و همه مقامات کشوری تا مردم عادی برای اجرای این شیوهها بسیج شود. تجربه دیگر اینکه نخبگان به فرهنگ سازی مشغول شدند. در این باره کتاب و مقاله نوشتند و در جراید گزارشها، عکسها و اسنادی منتشر کردند تا مردم توجیه شده و به طرف اجرای پیشگیری تشویق شوند. متأسفانه در این دوره به فرهنگ ساز اهتمام نمیشود و نخبگان به رسالت خود عمل نمیکنند.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)