فرشته خسروجردی
فرشته خسروجردی
نابینای کنشگر ایرانی
توضیح:
ایشان از سال 1386 در انگلستان مقیم شد و توانسته فعالیتهای ابتکاری و خلاقانهای داشته باشد. به طوری که کارهایش الگو برای دیگر نابینایان بریتانیایی و ایرانی شده است. او هم اکنون برنامههای آموزشی کامپیوتر برای نابینایان و یک گروه اجتماعی تأسیس کرده است. مباحثی مطرح شده که گویای اهتمام کشورهای اروپایی به معلولین است. متن این مصاحبه ذیلاً تقدیم میگردد.
پرسش: خانم خسروجردی شما به عنوان فردی که زندگی در دو کشور ایران و انگلیس را تجربه کردهاید، چه تفاوتهای را مشاهده نمودید؟
خانم خسروجردی: از تفاوتهای عمدهای که نسبت به ایران در اینجا قابل مشاهده است، در اینجا امکان ادامه تحصیل در رشتههای مختلف برای نابینایان مهیا میباشد. در این کلاسها فردی به عنوان راهنما هر آنچه را که اساتید بر روی تابلو مینویسند، برای فرد نابینا بازگو میکنند.
در اینجا توانستم ریاضیات و Ict Engineering یعنی مهندسی فناوری اطلاعات و ارتباطات بخوانم. ولی متأسفانه این امکانات در ایران وجود ندارد، و محدودیت انتخاب رشته برای نابینایان میباشد.
پرسش: از لحاظ رفتن به محیط کار و منزل چگونه حمایت میشوید؟
خسروجردی: ما در اینجا برای رفت و آمد از سگ راهنما استفاده میکنیم. در اتوبوسها هم امکانات ویژهای مانند: صندلی اختصاصی برای نابینایان و دستگاه گویا که ایستگاهها را اعلام میکند وجود دارد. حتی در اتوبوسها برای سهولت در رفت و آمد بهتر نابینایان یک پله تعبیه شده است.
از قطارها نیز بسیار استفاده میکنم، در اینجا قطارها امکانات خوبی دارند. و فردی به عنوان راهنما در قطار میباشد که وقتی به ایستگاه میرسیم هماهنگی لازم مانند: پرسیدن مسیر و تماس با مقصد مورد نظر را انجام میدهند و در مقصد نیز شخصی نیز برای راهنمایی به ما کمک میکند.
به علاوه اینکه ما تاکسی کارت داریم که هزینه بخش عمده آن را دولت میپردازد و تنها پرداخت کوچکی از هزینه آن به عهده خود مسافر است. باوجود این همه امکانات شخصاً تمایلی خانه نشینی ندارم.
پرسش: جهت خرید چه امکاناتی برای شما در نظر گرفته شده است؟
خسروجردی: در فروشگاهها نیز کارمندانی جهت راهنمایی نابینایان دوره دیدهاند. آنها برای کمک به فرد نابینا به همراه فرد حرکت میکنند و توضیحات لازم را ارائه میدهند و بدین وسیله در امر خرید به نابینایان کمک میکنند.
پرسش: سگ راهنما در بهبود کیفی زندگی شما چه نقشی ایفا میکند؟
خسروجردی: سگ راهنما آموزشهای لازم را مانند کمک به نابینا در رفت و آمد بیرون از منزل دیده است. علاوه براین از لحاظ احساسی مانند یک بچه با او ارتباط برقرار میکند من تا قبل از اینکه این سگ را داشته باشم دچار افسردگی شدیدی بودم.
این سگها هزینهای معادل سی و نه هزار پوند از بدو تولد تا زمانی که به دست نابینا برسد برای دولت در بردارد.
پرسش: از لحاظ اجتماعی شما چگونه حمایت میشوید؟
خسروجردی: حمایتها خیلی زیاد هستند، در اینجا سازمانهای خیریهای برای کمک به نابینایان وجود دارد مانند: سازمانی به نام Blind 8 از نابینایان حمایت میکند. این سازمان هر دو هفته یکبار به ما سرمیزند و چنانچه نامه یا فرمی داشته باشیم به آنها رسیدگی میکنند. ضمن اینکه هر شخص یا گروهی که معلولیت دارند چنانچه کاری برای همنوعان خود از دستشان برآید مجوز انجام دادن آن را دارند.
من عضو گروهی به نام اینر ویژن ارکسترا (Inner Vision Orchestra ) هستم، اعضای این گروه ده نفر از موزیسینهای کشورهای مختلف هستند. رادیو، شعر و موسیقی یک نوع همدم برای نابینا محسوب میشود. کار کردن با این گروه به من اعتماد به نفس داد به طوری که در حال حاضر من نیز خواننده هستم.
پرسش: در رابطه با نیازهای روحی و عاطفی نابینایان چه تدابیری در اینجا اندیشیده شده است؟
خسروجردی: در اینجا ورک شاپها NGOهای مختلفی وجود دارد که به نیازهای عاطفی نابینایان رسیدگی میکنند. میتوان با مشاوران مختلف صحبت کرد. اما چیزی که بنده به عنوان یک معلم در ایران مشاهده کردم این بود که به نیازهای عاطفی کمتر نابینایان اهمیت داده میشد. طوری که وقتی فرد نابینا نیازهای خود را به عنوان یک راز با مشاوره مدرسه مطرح میکرد مشکلات وی در دفتر مطرح میگردید و مورد تمسخر قرار میگرفت. در ایران این باور وجود داشت کسی که نابینا است احساساتش باید نادیده گرفته شود.
مهمترین مشکل ما هنوز مشکل خواندن و نوشتن است که این موضوع باعث میشود که به نابینایان شغلی ارائه نگردد. اما در اینجا برای حفظ عزت نفس نابینا دولت فردی را کنار او استخدام میکند. در واقع دولت برای بهرهگیری از اطلاعات نابینا هزینه دو کارمند را برای یک نابینا پرداخت میکند.
پرسش: انتظار شما از جامعه چیست؟
انتظارم دارم تواناییهای ما مورد توجه افراد جامعه قرار گیرد و به احساسات ما احترام گذاشته شود. یک فرد بینا تمام آموزشهای مورد نیاز خود از قبیل: غذا خوردن، لباس پوشیدن و…. را به مرور زمان از پدر و مادر و محیط اطراف به وسیله حس بینایی دریافت میکند. ولی فرد نابینا آموزشهای خود را نمیتواند از طریق حس بینایی دریافت کند. پس لازم است که این چنین آموزشهایی را از پدر و مادر و در مدارس به صورت ویژه آموزش ببینند. یادگیری چنین مواردی به فرد نابینا اعتماد به نفس داده و باعث میشود که جامعه به راحتی افراد نابینا را بپذیرند و باور داشته باشند.
منبع: سایت BBC فارسی، 2015
سلام فرشته جان خوبی. ملیحه هم رشته ای ات در دانشکده علوم اجتماعی علامه هستم. برایت ارزوی موفقیت دارم