تأسیس سازمان بهزیستی و تداوم آن
تأسیس سازمان بهزیستی و تداوم آن
علی نوری
سازمان بهزیستی کشور از مهمترین نهادهای حمایتی دولتی برای ساماندهی به امور معلولین جامعه است. شورای انقلاب و دولت موقت مهندس بازرگان با ادغام چند نهاد حمایتی موجود در سال 58 و 1359، سازمان بهزیستی را ایجاد کردند. پیشنهاد دهنده اصلی دکتر محمدعلی فیاضبخش بود که در جریان هفت تیر و در انفجار حزب جمهوری به شهادت رسید. این سازمان از ابتدا مخالفانی داشت. دلایل مخالفان عمدتاً در چند نکته است: 1ـ این سازمان با کپیبرداری از کشورهای سوسیالیستی شکل گرفته و هدفش افزایش اقتدار و اختیارات دولت در همه شئون جامعه است. 2ـ این سازمان مجموعهای ناهماهنگ با مأموریتهای متنوع و گسترده است که تجمیع آنها در یک سازمان کار دشواری است. 3ـ سپردن معلولان به این سازمان موجب مغفول ماندن آنان میشود چون دیگر بخشهای سازمان جذابیت دارد و با پرداختن به بخشهای جذاب، از معلولان به عنوان قشر فقیر، غفلت میشود. 4ـ برای امور اساسی و زیربنایی معلولان مثل فرهنگسازی، طرح و برنامه و مدیریت خاصی در سازمان پیشبینی نشده است.
اما کسانی هم همواره از سازمان بهزیستی و عملکرد آن دفاع کردهاند. بالاخره ارزیابی و بررسی و داوری درباره عملکرد این سازمان در عرصه معلولان نیاز به زمانی واسع و اطلاعات کامل دارد. اما خدمات بهزیستی در تمامی شهرها و حتی روستاهای ایران بینظیر بوده است. این سازمان، با استناد بر دو اصل از قانون اساسی مشروعیت یافت.
مجلس خبرگان قانون اساسی در 28 مرداد 1358 کارش را شروع و در 24 آبان 1358 با تصویب 175 اصل قانون اساسی به پایان برد. بعداً شورای بازنگری قانون اساسی در اردیبهشت 1368 تشکیل شد و طی 41 جلسه به تغییر و اصلاح برخی اصول پرداخت و در ششم مرداد 1368 با رأی اکثریت مردم رسمیت یافت.[1] در هیچکدام از اصول قانون اساسی کلمه معلول، علیل، نابینا، ناشنوا و امثال اینها نیامده است. اما در اصل 21 و 29 قانون اساسی چنین آمده است:
اصل بیست و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد:
1- ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
2- حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بیسرپرست.
3- ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
4- ایجاد بیمه خاص بیوهگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
5- اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
اصل بیست و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیكاری، پیری، ازكارافتادگی، بیسرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و نیاز به خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبتهای پزشكی به صورت بیمه و غیره حقی است همگانی. دولت مكلف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشاركت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یك یك افراد كشور تأمین كند.
بر اساس این دو اصل سازمان بهزیستی پیشنهاد و شکل گرفت. هیچ کجای این دو اصل از معلول و معلولیت و واژگان مترادف صحبت نشده است. اما در اصل 29 دو واژه «از کار افتادگی» و «حوادث و سوانح» آمده که میتوان به معلولان تعیمم داد. به عبارت دیگر معلولان مصداق از کار افتادگان و نیز مصداق کسانی هستند که بر اثر حادثهای مثل تصادف یا سوانحی مثل قطع دست با ماشین نجاری به هنگام کار معلولیت پیدا کردهاند. به همین دلیل معلولان جزو سازمان بهزیستی قلمداد شدند. در اصل 29 تصریح شده، خدمات بهداشتی، درمانی، مراقبت پزشکی، بیمه و غیره حقی همگانی برای این گروهها از جمله معلولان است و دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصله از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
در این اصل فقط به درمان و بهداشت اشاره شد و دیگر وظایف با کلمه «و غیره» آمده است، از اینرو اموری مثل آموزش و پرورش، پیشگیری و توانبخشی را میتوان مصداق «و غیره» دانست. به این روش، انواع نیازهای معلولان را به عنوان حقوق مشروع آنها دانست. دولت هم موظف است از طریق سازمان بهزیستی این امور را اجرا نماید.
لایحه تشکیل سازمان بهزیستی کشور توسط وزارت بهداری آماده و توسط وزیر بهداری به تاریخ 24 خرداد 1359 جهت تصویب به شورای انقلاب تقدیم شد. شورا با تغییراتی به تاریخ 24 تیرماه 1359 آن را تصویب نمود.[2] پس از این سیر تصویب مفصلتر گزارش میشود.
لایحه تشکیل سازمان بهزیستی کشور
این لایحه در وزارت بهداری کارشناسی و تدوین شد و به تاریخ 24 خرداد 1359 توسط وزیر به شورای انقلاب جهت تصویب نهایی ارسال گردید. گویا این وزارتخانه درصدد توسعه منابع مالی و دامنه اداری خود بوده است. اما سرنوشت این لایحه به گونه دیگر رقم خورد و سازمان بهزیستی مستقل و زیر نظر نخستوزیر و بعداً رئیس جمهور شد. یعنی کلاً از وزارت بهداری جدا شد.[3] پس از استقلال بهزیستی از بهداری، مجدداً بهداری تلاش کرد تا بخشی از وظایف بهزیستی را بگیرد. برای نمونه مجلس شورای اسلامی در 3 خرداد 1367 تصویب کرد:
ماده 1ـ وظایف وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی عبارتاند از:
– تأمین و ارائه خدمات لازم به معلولین جسمی، ذهنی و اجتماعی قابل توانبخشی در حدود امکانات.
– تشویق و ترغیب افراد خیر و مؤسسات خصوصی جهت اقدامات حمایتی برای کودکان در سنین قبل از دبستان و سالمندان و خانوادهها و افراد بیسرپرست و نیازمند و معلولین جسمی و ذهنی و اجتماعی غیرقابل توانبخشی و ارائه این خدمات در موارد ضروری توسط مؤسسات دولتی و نظارت بر این اقدامات.[4]
اما لایحهای که برای تصویب سازمان بهزیستی توسط وزارت بهداری با امضای مرحوم فیاضبخش تقدیم شورای انقلاب شده بود، اینگونه تصویب شد:
ماده واحده ـ در جهت تحقق مفاد اصول 21 و 29 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و به منظور تأمین موجبات برنامهریزی، هماهنگی، نظارت و ارزشیابی و تهیه هنجارها و استانداردهای خدماتی و توسعه دامنه اجرای برنامههای بهزیستی در زمینه حمایت خانوادههای بیسرپرست و نیازمند و ارائه خدمات مختلف به کودکان و تدارک امکانات پیشگیری و درمانی و توانبخشی حرفهای و اجتماعی معلولین جسمی و روانی و تجدید تربیت منحرفین اجتماعی و حمایت و نگهداری از کودکان و اطفال بیسرپرست و معلولین غیرقابل توانبخشی و سالمندان نیازمند و آموزش نیروی انسانی خدمات بهزیستی و توانبخشی و تأمین موجبات تشویق، جلب مشارکت و فعالیتهای گروههای داوطلب و مؤسسات غیردولتی، سازمان بهزیستی کشور تشکیل میشود.
تبصره 1ـ سازمانهایی که با تصویب این قانون در سازمان بهزیستی کشور با کلیه کارکنان، تجهیزات، دیون و تعهدات ادغام میشوند عبارتاند از:
معاونت امور بهزیستی و کلیه واحدها و وظایف و فعالیتهای موضوع این ماده واحده مربوط به بهزیستی و وزارت بهداری و بهزیستی و سازمانهای منطقهای بهداری و بهزیستی و مؤسسات ادغام شده و وابسته به آن، کمیته امداد امام، بنیاد شهید، سازمان تربیتی شهرداری تهران.
تبصره 2ـ رئیس سازمان بهزیستی کشور، مشاور وزیر است.[5]
لازم به تذکر است:
1ـ در این لایحه، فقط یک جا به معلول اشاره شده و تصریح به معلول جسمی و روانی شده است و سازمان بهزیستی را موظف به توانبخشی حرفهای و اجتماعی معلولین جسمی و روانی میداند.
2ـ احتمالاً منظورش از معلول جسمی، سه دسته از معلولین یعنی نابینایان، ناشنوایان و معلولان حرکتی است. اما بهتر است تصریح میشد.
3ـ هم اکنون تعبیر معلول روانی، مرسوم و متداول نیست و معلول ذهنی به کار میبرند.
4ـ چهار سازمان را موظف به ادغام در بهزیستی کرده است: بهزیستی به عنوان قسمتی از وزارت بهداری، کمیته امداد (تأسیس در 1357)، بنیاد شهید (تأسیس در 1358)[6]، سازمان تربیتی شهرداری تهران. هیچکدام از این نهادها تخصصی در امور معلولان ندارند و بهتر بود تشکلهای مردمی را به عضویت در میآورند. سمنهایی مثل کانون ناشنوایان ایران، انجمن نابینایان ایران، تا آن زمان چند دهه سابقه فعالیت داشتند. اگر به کمک فرا خوانده میشدند، کفه ترازوی سازمان به نفع امور معلولان سنگینتر میشد.
خلاصه از ابتدای تأسیس و شکلگیری سازمان بهزیستی، نهادهای غیرمعلولیتی پر نقشتر بودند و تقریباً هیچ نهاد معلولیتی در آن دوره حضور نداشت.
5ـ اساساً در جریان تشکیل سازمان بهزیستی هیچ سخنی از تشکلهای مردمی نیست و تمامی تلاش به سمت دولتی کردن امور است.
اصلاحات قانون بهزیستی
لایحهای که توسط مرحوم فیاض بخش به عنوان وزیر بهداری در خرداد 1359 به شورای انقلاب رفت، در 24 تیرماه همان سال تصویب شد. اما این قانون بعداً، بارها اصلاح شد، به طوری که از اصل لایحه اولیه چیزی باقی نماند. اگر بخواهیم همه اصطلاحات از سال 59 تاکنون را معرفی و تحلیل کنیم، خود نیاز به یک کتاب مستقل دارد. اما لازم است مواردی از اصلاحات مهم و مرتبط به معلولان را معرفی نماییم.
1ـ چند ماه پس از تصویب لایحه تشکیل سازمان بهزیستی، اولین اصلاح که بسیار مهم هم هست، در اولین سال حیات مجلس شورای اسلامی انجام شد. مجلس، بهزیستی را از وزارت بهداری جدا کرد و به عنوان یک سازمان مستقل با ریاست مستقل، زیر نظر نخستوزیری برد. رئیس سازمان توسط نخستوزیر تعیین میشد و سمت مشاور هم داشت و در هیئت دولت هم شرکت میکرد. یعنی سازمان بهزیستی همپایه وزارت و وزیر بهداری گردید. مجلس شورای اسلامی به تاریخ 10 اسفند ماه 1359 این قانون را تصویب کرد.
2ـ ادغام واحدهای تربیتی شهرداری سراسر کشور در سازمان بهزیستی مصوب 6 مرداد 1373 مجلس شورای اسلامی.[7]
مجلس شورای اسلامی در سال 1375 اصلاحات بسیاری در قانون بهزیستی داشت. موارد مرتبط به معلولان اینگونه است:
ـ به منظور جلب مشارکتهای مردمی، شورایی از اشخاص حقیقی و حقوقی تأسیس میشود. ترکیب اعضاء شامل کسانی مثل وزیر بهداشت، وزیر کشور یا معاون، نماینده دبیرخانه ائمه جمعه و جماعات، شهرداری تهران و رئیس سازمان اوقاف است ولی سخنی از معلولان، نماینده معلولان یا نخبگان معلول یا تشکلهای معلولیتی نیامده است.[8]
ـ ذیل وظایف شورای مشارکتهای مردمی آمده است: جلب کمکهای مادی و معنوی به منظور حلّ مشکلات اقشار محروم و معلول و ایتام است.[9]
ـ مؤسسات دولتی و غیردولتی موظفاند 2 تا 5 درصد از کارکنان خود را از معلولان استخدام کنند.[10]
ـ کارگاهها و مؤسساتی که معلولان را استخدام کنند از پرداخت حق بیمه معاف هستند.[11]
ـ مراکز ارتوپدی و دست و پاسازی جمعیت هلالاحمر و مرکز توانبخشی شفای یحیاییان به بهزیستی ضمیمه میگردد.[12]
ـ کمکهای مردمی برای ایجاد فرصتهای شغلی معلولین هزینه میشود.[13]
4ـ مهمترین اصلاحات قانون بهزیستی در سال 1383 و در قانون جامع حمایت از معلولان و سال 1394 و لایحه جامع حقوق معلولان اتفاق افتاد. این دو قانون و لایحه در فصلهای بعد به تفصیل بررسی خواهد شد. از اینرو از تجربه و تحلیل آنها در اینجا صرف نظر میشود.
بالاخره به برکت پیشنهاد شهید فیاضبخش و تصویب شورای انقلاب سازمانی شکل گرفت که در عرصه معلولان مؤثر بوده و هم اکنون دارای کارنامهای حجیم و فعالیتهای گسترده است.
ساختار سازمان بهزیستی
چگونگی شکلگیری و تأسیس سازمان در سال 1359 توسط وزارت بهداری و شورای انقلاب گزارش شد. سپس در طول حدود چهار دهه تاکنون اصلاحات و تغییرات فراوان پذیرفته و به شکل کنونی به دست ما رسیده است. در اینجا نمیخواهیم خود سازمان بهزیستی را بررسی کنیم بلکه هدفمان مطالعه حقوق معلولان و قوانین ویژه معلولان در ارتباط با سازمان بهزیستی است. یعنی میخواهیم بدانیم این سازمان در ارتباط با حقوق معلولان چه جایگاه و چه وظایفی داشته و دارد؟ ابتدای تأسیس چه وظایفی داشت، پس از اعمال اصلاحات تا 1383 چه وظایفی پیدا کرد و پس از تصویب قانون جامع حمایت از معلولان چگونه شد و نیز در سال 1394 با تصویب لایحه جامع معلولان چه وضعیتی پیدا کرده است؟
بررسی از سال 1383 به بعد را در فصول بعد پی میگیریم؛ اما تحولات سازمان تا سال 1383 در ارتباط با معلولان از نظر شکلگیری سازمان، بررسی و گزارش شد. اکنون میپردازم به ساختار سازمان بهزیستی و حقوق معلولان.
رئیس سازمان بهزیستی هم اکنون توسط رئیس جمهور انتخاب میشود. پنج معاونت دارد: امور توانبخشی، فرهنگی و امور اجتماعی، توسعه مدیریت و منابع، توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد، فناوری اطلاعات، ارتباطات و تحول اداری. البته دو معاونت آخر یعنی توسعه پیشگیری و فناوری اطلاعات به نام مرکز میباشند نه معاونت.
ذیل معاونت توانبخشی سه دفتر امور مراکز توانبخشی، توانمندسازی معلولان، امور توانبخشی روزانه و توانپزشکی وجود دارد و همانطور که از عنوان آنها پیدا است یکی از آنها ویژه معلولان و دو دفتر دیگر شامل امور معلولان و غیرمعلولان است.
ذیل مرکز توسعه پیشگیری و درمان اعتیاد که در اعداد معاونتها چیده شده است، این موارد را نام بردهاند: پیشگیری از آسیبها، پیشگیری از اعتیاد، پیشگیری از معلولیتها، مشاوره و راهنمایی، ایدز.[14]
بنابراین معلولیت را در کنار اعتیاد، ایدز و آسیبها شمردهاند. این نگاه که معلولیت آسیبدیدگی و نوعی عوارض اجتماعی ناشی از علل و عوامل منفی است در این ساختار مشاهده میشود. با اینکه در بسیاری از کشورها معلولان را به عنوان یک قشر از اقشار جامعه نام بردهاند. مثل پزشکان، معلمان، مهندسان، کارگران، بازنشستهها، بیکاران و دهها قشر دیگر، یکی هم معلولاناند. اینان ذاتاً شر و منفی نیستند بلکه تواناییهایی دارند و توانمندیهایی هم ندارند. درست مثل یک پزشک که توانمندیهایی دارد و ناتواناییها؛ کارهایی را میتواند انجام دهد و کارهایی را نمیتواند.
وقتی معلولان را جزئی از جامعه و مثل دیگر مردم دانستیم، آن وقت راحتتر و با نگاه مثبت به آنها نگاه میکنیم و برای آنها برنامهریزی خواهیم داشت. تفاوت نگاه منفی و نگاه مثبت در چند نکته زیر است:
1ـ اگر گروهی را منفی بدانیم مجبور هستیم آنها را به حاشیه برانیم؛ یا بین آنها و جامعه مرز بکشیم و آنها را در جامعه مشارکت ندهیم. ولی وقتی مثبت بدانیم، آنها مثل دیگران در سازندگی جامعه شرکت پیدا میکنند و با آحاد جامعه تعامل و تعاطی خواهند داشت.
2ـ در نگاه منفی، معلولان، توانایی خاصی ندارند بلکه مثل ایدزیها، سرطانیها ناتوان محضاند و باید تا مرگ تحت مراقبت باشند. اما در نگاه مثبت، معلولان مثل معلمان استعدادهایی قابل توجه دارند و میتوانند در سازندگی جامعه کمک کنند، میتوانند خانواده تشکیل دهند. البته ناتوانیهایی دارند که باید از طریق توانبخشی یا ابزار آلات یا جایگزینی دیگر اعضاء، جبران شود.
خلاصه اینکه به نظر میرسد چارت تشکیلاتی سازمان بهزیستی به عنوان اولین و مبناییترین نگرش به معلولان، باید اصلاح شود. به همین دلیل با اینکه این سازمان برای معلولان کارها و تلاشهای بسیار دارد و اگر کارنامه ماهانه و سالانهاش منتشر شود همگان این سازمان و رئیس آن را تحسین میکنند، ولی مشکلاتی هست که موجب ثمر ندادن بسیاری از فعالیتهای آن میشود.
پیشنهاد این است که ریاست محترم و جدید سازمان بهزیستی جناب دکتر محسنی بندپی که همگان به کارایی و دلسوزی و فضائل اخلاقی ایشان اذعان دارند با کمک کارشناسان معلولیتی فکری برای کارآمدتر کردن سازمان در حوزه معلولان بنمایند. روشهای مدرنی تجربه شده که هزینهبری کمتر دارد و زودتر جواب میدهد. ولی در گام نخست باید چارت سازمان اندکی تغییر کند. تا وقتی امور معلولان در کنار امور معتادان و ایدز باشد، مشکل میتوان استعدادهای معلولان را به شکوفایی رساند.
بنابراین اولین حق معلولان این است که آنگونه که هستند نه کمتر و نه بیشتر، آنها را شناخته و در مورد آنها داوری کنند و از آنها انتظار داشته باشند. باید توجه کنیم معلولان همواره تاریخساز بودهاند، معلولان در دوره رسول اکرم(ص) مهمترین مشاغل اجتماعیـ فرهنگی را بر عهده داشتهاند؛ معلولان در قرآن یک سوره در مورد نابینایان دارند و در شأن و حقوق آنان خداوند اظهار نظر کرده است؛ حضرت علی(ع) و دیگر ائمه درباره آنها تأییدیه دارند و آنها را انسانهای مطلوبی دانستهاند؛ و بالاخره هزاران قاری، حافظ قرآن کریم، مفسر کتاب، کارشناس علوم حدیث، ادیب، شاعر، فقیه و متکلم از معلولان برخاستهاند. با این وصف معلول، بیمار و معتاد و گدا نیست، انسان شریفی است که حسی را فاقد است ولی حواس دیگر او قویتر از انسانهای عادی است. البته نمیگویم در معلولان آدم بد و شرور وجود ندارد، اکنون درباره جامعه معلولان داوری میکنیم و کلیت این جامعه خوب و کارنامه مطلوب داشته است، به طوری که بعضی از انبیای الهی معلولیتهایی مثل نابینایی در حضرت یعقوب داشتهاند.[15]
مأموریتها و وظایف
در سایت سازمان بهزیستی این مأموریتها و وظایف برای سازمان پیشبینی شده است: البته کل وظایف و مأموریتهای سازمان حدود چهل عنوان است، ولی موارد مرتبط به معلولان عبارتاند از:
ـ حمایت و توانبخشی نابینایان
ـ حمایت و توانبخشی ناشنوایان
ـ حمایت و توانبخشی معلولان ذهنی
ـ حمایت و توانبخشی معلولان جسمی حرکتی و ضایعه نخاعی
ـ حمایت و توانبخشی بیماران روانی مزمن
ـ کمک به تأمین جهیزیه مورد نیاز ایتام، معلولان و آسیبدیدگان نیازمند
ـ حمایت و نگهداری از معلولان غیر قابل توانبخشی
ـ تحت پوشش قرار دادن نیازمندان از نظر بیمه خدمات درمانی
ـ ساخت اندامهای مصنوعی و کفش طبی مورد نیاز معلولان از طریق مراکز فنی و ارتوپدی سازمان
ـ پیشگیری از معلولیتهای مختلف از طریق اجرای برنامهها و طرحهای مختلف در کشور
ـ تربیت نیروهای انسانی تخصصی مورد نیاز جامعه در زمینههای توانبخشی، بهداشتی، درمانی، اجتماعی از طریق دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی سازمان
ـ آموزش ویژه معلولان نظیر ناشنوایان، معلولان ذهنی، آموزش خط بریل و جهتیابی به نابینایان
ـ آموزش مهارتهای زندگی ویژه معلولان
ـ ارزیابی و راهنمایی شغل معلولان جهت آموزش و اشتغال مناسب
ـ برنامههای فرهنگی و فوق برنامه معلولان و افراد تحت پوشش[16]
مجموعاً از چهل سرعنوان، پانزده سرفصل اختصاص به معلولان دارد و این حجم از مأموریتها قابل قبول است. یعنی گویای اهتمام عملی سازمان به معلولان است. اما با تجزیه و تحلیل این سرفصلها به نکاتی میرسیم. این نکات ذیلاً تقدیم میگردد. از نظر حقوقی سازمان موظف به تأمین همه مایحتاج و نیازمندیهای معلولان است به گونهای که زندگی آبرومندانه داشته باشند اما در جایی در اسناد و مدارک بهزیستی به تساوی اشاره ندارد. در کنوانسیونهای بینالمللی تصریح شده که معلول و غیرمعلول از نظر حقوق اجتماعی تفاوتی ندارند و هیچ گونه تبعیضی بین آنها پذیرفتنی نیست. اما در اسناد و مدارک بهزیستی که تماماً در سایت اینترنتی هم منتشر شده این نکته را ندیدم اما نکات دیگر که با تحلیل سرفصلهای فوق مییابیم عبارتاند از:
1ـ نقش مردم در وظایف و در چارت سازمان پررنگ نیست. موارد بسیاری هست که مردم میتوانند، تقبل مسئولیت نموده و مشکلات را ریشهای حل کنند.
2 ـ نقش معلولان و سمنهای معلولیتی هم پررنگ نیست.
3ـ به آموزش خط بریل و جهتیابی اشاره شده ولی به آموزشهای دیگر مثل آموزش کامپیوتر و اینترنت، آموزش زبان اشاره و دهها نوع آموزش دیگر اشاره نشده است.
از بین همه این آموزشها، آموزش زبان اشاره برای ناشنوایان فوقالعاده مهم است.
4ـ اشتغال و مشاغل و چگونگی تأمین شغل معلولان به اجمال آمده است با اینکه میتوانستند با معرفی انواع مشاغل و شرایط دستیابی به آنها زمینهها را هموارتر نمایند. معلولان استعداد لازم برای انواع مشاغل فرهنگی، علمی، خدماتدهی، کشاورزی، صنعتی و اجتماعی دارند. اما چون اینها را نمیشناسند، روش دستیابی به آنها را هم نمیدانند و همواره مشکل اساسی آنها اشتغال بوده است.
5ـ روشهای نوین رسیدگی و حمایت و توانبخشی در وظایف و مأموریتهای اعلام شده در سایت بهزیستی مورد توجه قرار نگرفته است. برای نمونه در کشورهای پیشرفتهای مثل ژاپن، از معلولان نابینا که معمولاً حافظه خوبی دارند در جاهایی مثل خدمات بورس استفاده میکنند. چون زودتر از کامپیوتر به کاربر اطلاعات میدهند. در آلمان برای کشف سرطان از نابینایان فراوان استفاده میکنند زیرا حس لامسه آنها قویتر است و بسیار ارزانتر از اسکنبرداری و شیوههای معمول پزشکی، سرطان را کشف میکنند.
از جمله حقوق معلولان آن است که تنها سازمان دولتی حامی آنها یعنی بهزیستی، در فضای چند دهه قبل نماند و بر اساس پیشرفتهای روز، طرحها و روشهای روزآمد بدهد، اما متأسفانه این بخش چندین سال است به همین صورت و بدون تغییر مانده است.
6ـ احادیث مأثوری داریم که حضرت میفرماید به جای کمک مادی به نیازمند به او وسیله کار بدهید. زیرا دائماً بینیاز خواهد شد ولی پول و کمک مادی چند روزه تمام شده و نیازمندی میماند.
اما امروزه باید گفت به معلولان باید اطلاعات داد، اگر اطلاعات مناسب و روزآمد به آنها داده شود، آنان همه نیازهای خود را تأمین خواهد کرد. معلولی که استعداد ورزشی دارد اگر به او اطلاع دهیم که فلان تیم ورزشی در فلان کشور معلولان را جذب میکند او با یک ارتباط و تماس میتواند به شغل مورد نظرش برسد.
تمامی نیازها را میتوان از طریق اطلاعرسانی مناسب مرتفع کرد؛آن هم با حداقل امکانات و بودجه. بهرحال حق اطلاعیابی از حقوق مسلم و حتمی معلولان است و بهزیستی باید این حق را به عنوان وظایف خودش بشناسد و رسمیت ببخشد.
7ـ فرهنگرسانی و سازندگی فرهنگی معلولان، خانواده معلولان، عموم مردم، مسئولین دولتی و سمنها از جمله حقوقی است که تاکنون متصدی و مسئول نداشته است. یعنی نهادهای کلان دولتی، آن را جزو وظایف خود ندانستهاند. با اینکه زیربناییترین و مهمترین نیاز همگانی است. صدها نکته و مسئله فرهنگی شامل آداب و رسوم، نکات تربیتی، مسائل اخلاقی، وظایف دو طرف در تعاملات اجتماعی، احکام شرعی و بالاخره مسائل قابل مراعات در روابط مردم با هم هست که باید در فرهنگسازی و فرهنگرسانی تعلیم داده شود. اما متأسفانه همگان از مسئولان دولتی تا معلولان و مردم عادی از آنها غفلت دارند و نسبت به آنها ناآگاهاند.
بهزیستی اگر این وظیفه را بر عهده گیرد و در معاونت فرهنگی با جلب طرحها و نظریات و راهکارها اقدامات اساسی را شروع کند، در امور معلولان انقلابی ایجاد خواهد شد. برای نمونه سعدی در بوستان و گلستان چندین حکایت آموزنده در مورد معلولان دارد، در حالی که جامعه و مردم هیچکدام را نمیدانند، یک کتاب تصویری احکام برای ناشنوایان تاکنون تدوین و منتشر نشده است و دهها کمبود دیگر.
امکانات و آمادگی
ممکن است فکر شود سازمان بهزیستی امکانات لازم برای اینگونه امور را ندارد. اینجا امکاناتی که در سایت بهزیستی فهرست شده را میآورم. در این سایت چهل سرفصل از امکانات بهزیستی فهرست شده که از بین آنها هشت مورد مرتبط به معلولین است. اینها عبارتاند از:
ـ حدود 1600 واحد توانبخشی ارائه دهنده خدمات به معلولین، سالمندان و بیماران روانی مزمن
ـ امکان خدمات درمانی به بیماران روانی مزمن در 103 مرکز درمانی و توانبخشی بهزیستی
ـ 125 مرکز مشاوره پزشکی ژنتیک برای پیشگیری از معلولیتهای ناشی از اختلالات ژنتیکی
ـ بیش از 450 مجتمع خدمات بهزیستی که ارائه دهنده خدمات اجتماعی در سطح کشور است
ـ بیش از 1500مجتمع روستایی که غالباً از محل مشارکتهای مردمی احداث شدهاند
ـ تعداد 37 مرکز درمان بیماران روانی مزمن
ـ تعداد 240 مرکز توانبخشی (انجمن ثبت شده NGO)[17]
از نظر نیروی انسانی هم، آمار شاغلان در بهزیستی نشانگر نکات سودمندی است:
حجم کل نیروی انسانی بهزیستی 043/26 نفر
تعداد 14077 نفر نیروی رسمی و 822 نفر پیمانی و 7739 نفر رسمی کارگری، 606 طرحی، 2593 قراردادی (پیمانکاری) و 156 نیروی سرباز که از این تعداد 611 نفر دارای مدرک تحصیلی دکتری، 711 نفر فوق لیسانس، 5628 نفر لیسانس میباشند شایان ذکر است که نیروی انسانی با مدرک تحصیلی فوق دیپلم نیز تعداد 736 نفر و تعداد 18356 نفر دیپلم و پایینتر را تشکیل میدهند که به لحاظ پایدار بودن جایگاه شغلی و بهرهگیری از تخصص و تجارب آنان میتواند از جمله امکانات و قابلیتهای این سازمان محسوب شود.[18]
سازمانی با این گسترش، قطعاً امور معلولان را میتواند به سرعت و با کیفیت ساماندهی نماید، اما نیاز به مدیران مناسب و دلسوز و طرحهای بلندمدت و کوتاهمدت دارد. البته نمیخواهم بگویم بهزیستی هیچ کاری نمیکند بلکه هم اکنون فعالترین سازمان در عرصه معلولان است. اما وقتی آن را نسبت به اهداف آرمانی میسنجیم، به نقدهایی میرسیم.
اصلاحات سالهای 74 و 1375
حجم زیادی از تغییرات و تکمیلهای این دوره در قانون بهزیستی در سالهای 1374 و 1375 اتفاق افتاد که اهمّ آنها به این شرح است:
قانون معافیت مالیاتی، مصوب 18 تیر ماه 1374: به پیشنهاد سازمان بهزیستی و طبق قانون مصوب تیرماه 74 تمامی موسسات خصوصی شاغل در امور مربوط به حمایت و توانبخشی معلولان و ارائه خدمات به عقب ماندگان ذهنی و همچنین انجام خدمات در شبانهروزیها و مهدهای کودک از مالیات معاف میباشند.
ماده واحدهـ کلیه مؤسسات خصوصی که با مجوز سازمان بهزیستی کشور امور مربوط به حمایت و توانبخشی معلولان و ارائه خدمات به عقبماندگان ذهنی و انجام خدمات در مراکز روزانه و شبانهروزیها نگهداری معلولان و کودکان بیسرپرست را به عهده دارند و همچنین مهدهایکودک از پرداخت مالیات بر درآمد معاف میباشند مشروط بر این که سازمان مذکور بر درآمد و هزینه آنها نظارت داشته و مؤسسات فوق حداقل ده درصد از مددجویان خود را بدون دریافت هرگونه دستمزد به افراد معرفی شده از طرف سازمان بهزیستی اختصاص دهند.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز یکشنبه هجدهم تیرماه یک هزار و سیصد و هفتاد و چهار مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 21/4/1374 به تأیید شورای نگهبان رسیده است. (رئیس مجلس شورای اسلامی ـ علیاکبر ناطق نوری)[19]
تبصرههای اصلاحی
تبصره 1-4، اصلاحی 9 بهمن ماه 1375ـ امور اجرایی بهزیستی در هر استان به عهده مدیر کل بهزیستی استان میباشد که توسط رئیس سازمان بهزیستی کشور منصوب میگردد.
تبصره 2- 4، اصلاحی 9 بهمن ماه 1375ـ به منظور جلب کمکهای اشخاص حقیقی و حقوقی به سازمان بهزیستی کشور شورایی به نام شورای مرکزی مشارکتهای مردمی با بهزیستی در ستاد مرکزی سازمان و شورای مشارکتهای مردمی با بهزیستی در مراکز استانها و شهرستانها به شرح زیر تشکیل میگردد:
الف ـ ترکیب اعضای شورای مرکزی مشارکتهای مردمی با بهزیستی عبارتاند از:
1ـ وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به عنوان رئیس شورا؛ 2ـ وزیر کشور یا معاون وی؛ 3ـ رئیس سازمان بهزیستی کشور به عنوان دبیر شورا؛ 4ـ نماینده دبیرخانه ائمه جمعه و جماعات؛ 5ـ شهردار تهران؛ 6ـ رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه؛ 7ـ پنج نفر از معتمدان محلی به انتخاب رئیس سازمان.
ـ مسئولیت هماهنگی و سیاستگذاری و نظارت بر امور شوراهای استان و شهرستان با شورای مرکزی مشارکتهای مردمی با بهزیستی خواهد بود.
ب ـ ترکیب اعضای شورای مشارکتهای مردمی با بهزیستی استان عبارتاند از:
1ـ استاندار؛ 2ـ امام جمعه مرکز استان؛ 3ـ شهردار؛ 4ـ مدیر کل بهزیستی استان؛ 5ـ مدیر کل اوقاف و امور خیریه ؛ 6ـ رئیس دانشگاه علوم پزشکی مرکز استان؛ 7ـ پنج نفر از معتمدان محلی به انتخاب مدیر کل بهزیستی استان.
ج ـ ترکیب اعضای شورای مشارکتهای مردمی با بهزیستی شهرستان عبارتاند از:
1ـ امام جمعه مرکز شهرستان؛ 2ـ فرماندار؛ 3ـ رئیس اداره بهزیستی شهرستان؛ 4ـ رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان؛ 5ـ رئیس اداره اوقاف و امور خیریه؛ 6ـ شهردار مرکز شهرستان؛ 7ـ پنج نفر از معتمدان محلی به انتخاب رئیس بهزیستی شهرستان استاندار، رئیس شورای مرکز استان و فرماندار رئیس شورای مرکز شهرستان و مدیر کل بهزیستی استان و رئیس بهزیستی شهرستان دبیر شورا در استان و شهرستان خواهند بود.
وظایف شورای مشارکتهای مردمی با بهزیستی به شرح زیر است:
1ـ جلب کمکهای مادی و معنوی اشخاص حقیقی و حقوقی به منظور حل مسائل و مشکلات اقشار محروم و معلول و ایتام.
2ـ نظارت بر نحوه مصرف وجوه خاص اهدایی به سازمان بهزیستی.
تبصره 10، اصلاحی 9/بهمن ماه/1375 ـ کلیه مؤسسات دولتی و غیردولتی که بیش از پنجاه نفر در آنها به کار مشغولاند مکلفاند طبق آئیننامهای که از طرف سازمان بهزیستی کشور تهیه و به تصویب سازمان بهزیستی کشور میرسد، نسبتی بین 2 تا 5 درصد کارکنان خود را از میان معلولان توانبخشی شده که قادر به انجام کارهای مورد نیاز این قبیل مؤسسات باشند استخدام کنند.
مؤسسات غیردولتی که به هر علتی مفاد این تبصره را رعایت ننمایند، مکلفاند بابت هر مورد مبلغ معینی را که به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید به سازمان بهزیستی کشور بپردازند.
تا در جهت ایجاد فرصتهای شغلی برای معلولان تحت پوشش هزینه گردد.
کارگاهها و مؤسساتی که معلولان را استخدام میکنند از پرداخت حق بیمه سهم کارفرما معاف هستند.
حق بیمه سهم کارفرما از محل بودجه عمومی که سالانه در قانون بودجه کل کشور منظور خواهد شد پرداخت میگردد (مشابه مقررات قانون معافیت حق بیمه سهم کارفرمایی که تا پنج نفر کارگر دارند).
تبصره 16، الحاقی 9 بهمن ماه 1375ـ سازمان بهزیستی کشور میتواند در جهت پیشگیری، تشخیص و جلوگیری از شدت معلولیتها طبق ضوابط وزارت بهداشت، درمان وآموزش پزشکی مراکز توانبخشی پزشکی را در چهارچوب تشکیلات موجود سازمان ایجاد نماید.
نتیجهگیری
سازمان بهزیستی با تصویب شورای انقلاب کارش را در سال 1359 آغاز کرد. اکنون حدود 35 سال از عمرش میگذرد. از منظر حقوق بشر، خدمات بسیاری داشته که از مصادیق حقوق بشر است. در جهان، متعارف است هر نهادی که خدمات انسان دوستانه داشته باشد، مطلوبتر و مقبولتر است و در سراسر جهان بیشتر به آن توجه میشود. اما صرف فعالیت عملی در جهت حقوق انسانی اقشاری مانند معلولان کافی نیست و لازم است این فعالیتها ضبط و ثبت گردد؛ به جهان گزارش شود؛ تا نسلهای آینده و پژوهشگران کنونی در جریان قرار گیرند و تجارب و دستاوردها منتقل گردد.
سازمان بهزیستی تا کنون 36 دوره مسابقات قرآنی برای نابینایان برگزار کرده است. یعنی اولین و قدیمیترین سازمانی است که به خواست دینی روشندلان اهتمام داشته و برای افزایش توانمندیهای قرآنی آنها اقدام کرده است. اما متأسفانه گزارش درباره این مسابقات بسیار اندک است. با اینکه حداقل با ده جلد کتاب گزارشی و تصویری میتوانستیم این تجربه را به جهان معرفی کنیم و به زبانهای مختلف این جنبه حقوق بشری سازمان را در تاریخ، ماندگار سازیم.
سازمان بهزیستی در دوره هر رئیس رویکرد و خطمشی کلانی داشته است. از اینرو فعالیتهای کلی سازمان در دوره آقای هاشمی نسبت به دورههای قبل تفاوتهایی داشت. امید است دوره جدید مدیریت و ریاست آقای محسنی بندپی، خطمشی دیگری با خاستگاههای ضروری جدید حاکم گردد.
اما ضرورت عاجل به طور خلاصه عبارتاند از:
1ـ بازنمایی گذشته سازمان
تمامی معاونتها و بخشها و ادارات در شهرها موظف شوند فعالیتهای گذشته خود را منتشر و در اختیار جامعه قرار دهند. از این طریق هویت و واقعیت خود را عرضه کنند و اطلاعات مکفی به نخبگان بدهند تا بتوان به بررسی، نقادی و داوری پرداخت.
2ـ ایجاد فضای نقد و بررسی گذشته برای بهسازی آینده
اگر سازمان از نقد و داوری نخبگان هراس داشته باشد، نمیتواند آتیه فعال برای خودش ایجاد کند. از اینرو با تشکیل همایشها، باید امکان و زمینه نقادی را فراهم آورد.
منابع
حقوق معلولان ایران، علی نوری، قم، صحیفه خرد، 1394؛ حقوق معلولان در قوانین ایران، احمد باختر، تهران، جنگل: جاودانه، ۱۳۸۶، 195ص؛ دانشنامه جهان اسلام، بهکوشش بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، جلد16، 1391؛ دانشنامه دانش گستر، تهران، 1389؛ روزنامه رسمی، سالهای 1359، 1367، 1374؛ سایت سازمان بهزیستی کشور؛ سایتهای مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی؛ کتاب مرجع حقوق معلولین مشتمل بر کلیه قوانین، مقررات، آییننامهها و معرفی سازمانهای مرتبط با معلولین و نیز کنوانسیونهای بینالمللی سه زبانه پارسی، انگلیسی و فرانسه، حسین زهرایی، سیدمحمدرضا تابان، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۹۳، 348ص؛ نکت الهمیان فی نکت العمیان، صفدی، به کوشش احمد زکی، افست، قم، منشورات شریف رضی، 1372.
[1]. دانشنامه دانشگستر، ج10، ص624 و ج15، ص220.
[2]. روزنامه رسمی شماره 10314- 2/5/1359؛ کتاب مرجع حقوق معلولین، ص 104و110؛ سایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
[3]. روزنامه رسمی شماره 10314، مورخ دوم مرداد 1359؛ کتاب مرجع حقوق معلولین ایران، ص 110-111.
[4]. روزنامه رسمی شماره 12620، 6/4/67؛ حقوق معلولین در قوانین ایران، ص59.
[5]. همان.
[6]. دانشنامه جهان اسلام، ج4، ص 431-433.
[7]. سایت سازمان بهزیستی کشور.
[8]. سایت سازمان بهزیستی کشور؛ کتاب مرجع حقوق معلولین، ص 111-114.
[9]. همان؛ کتاب مرجع حقوق معلولین، ص113.
[10]. همان، ص115.
[11] همان.
[12]. همان، ص123.
[13]. همان، ص129.
[14]. سایت سازمان بهزیستی کشور.
[15]. نکت الهمیان، صفدی، ص3. صفدی معتقد است یعقوب، اسحاق و شعیب دورهای از عمرشان را نابینا بودهاند (همان).
[16]. سایت سازمان بهزیستی کشور.
[17]. سایت سازمان بهزیستی کشور.
[18]. همان.
[19]. روزنامه رسمی، شماره 14681، 11/5/1374؛ حقوق معلولین در ایران، ص40.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.