کتاب دکتر خزائلی، قانون گذار روشندل
دکتر خزائلی، قانونگذار روشندل
تهیه شده در دفتر فرهنگ معلولین
شناسنامه
دکتر خزائلی: قانونگذار روشندل
پدیدآورنده: قدرت الله عفتی
ناظر علمی: محمد نوری
امور فنی: حسن احمدی
تاریخ: پاییز ۱۳۹۱
ناشر: دفتر فرهنگ معلولین
ایران، قم، بلوار محمد امین، خیابان گلستان، کوچه۱۱، پلاک۴
تلفن: ۳۲۹۱۳۴۵۲-۰۲۵ فکس: ۳۲۹۱۳۵۵۲-۰۲۵
www.HandicapCenter.com
info@HandicapCenter.com
هرگونه برداشت و استفاده از کتاب، تنها با ذکر مأخذ و اجازه دفتر امکان پذیر است.
فهرست
مقدمه ۵
فصل نخست: زندگینامه ۷
دوران کودکی ۹
تحصیل در مدارس دولتی ۱۰
آغاز رسمی فعالیت اجتماعی ۱۱
استخدام وزارت فرهنگ ۱۳
ازدواج ۱۴
تحصیلات دانشگاهی ۱۴
خدمات فرهنگی اجتماعی ۱۶
نماینده مردم اراک در مجلس ۱۷
تألیفات ۲۲
فوت ۲۶
فصل دوم: دیدگاهها ۲۷
دکتر خزائلی در توصیف مشیر ۲۹
خزائلی در معلولین نامدار ایران و جهان ۳۴
خزائلی در گزارش بیدهندی ۴۰
منابع ۴۳
مقدمه
مرحوم استاد محمد خزائلی با تلاش و ممارست فراوان به رغم فقدان بینایی به مدارج عالی دانشگاهی و اخذ مدرک دکترا دست یافت. امروز به دلیل وجود وسائل مدرن، کتاب گویا و وسائل الکترونیکی، تحصیل نابینایان آسان شده است؛ ولی در آن روزگار، واقعاً مشقتآور و بسیار مشکل بود. علاوه بر آن به کرسی نمایندگی مجلس دست یافت و به عنوان نماینده مردم اراک انتخاب شد. زیرا هدفی جز اصلاح جامعه نداشت و معتقد بود بدون حضور در مراکز و نهادهای اصلی قدرت این هدف عملی نخواهد شد. در مجلس با تمام وجود به اصلاح و تکمیل قوانین معلولین و نابینایان پرداخت. با نطق های خود و اطلاعرسانی تلاش نمود تا فرهنگ صحیح برخورد و تعامل با آحاد معلولین را به جامعه القاء کند.
او ابتکارات نوین و خوبی در عرصه جامعهشناسی، به ویژه قانونگذاری برای معلولین ایران داشت. زیرا نخستین نماینده نابینا در مجلس شورای ملی بود و پیش از نمایندگی، درایت و تدبیرهای راهگشایی را تجربه کرده بود، پس از رسیدن به کرسی مجلس، از این نهاد به خوبی برای ساماندهی و رفع مشکلات معلولین استفاده کرد.
خدمات، آراء و فعالیت های او می تواند الگوی مناسب و خوبی برای دیگران باشد. از این رو این دفتر برای معرفی این چهره تدوین و عرضه شد. از نخبگان و پژوهشگران انتظار هست، لغزشها و مشکلات این دفتر را گوشزد فرمایند.
محمد نوری
فصل نخست: زندگینامه
دوران کودکی
دکتر محمد خزائلی دانشمند و محقق نابینای معاصر، فرزند محمد رضا به سال ۱۲۹۲ در کرهرود اراک متولد شد. در هجده ماهگی بر اثر ابتلا به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد. در آن زمان آموزش و پرورش در سراسر کشور مدارس ملی امروزی را نداشت، مکتبخانه ها به تعلیم و تعلم کودکان همت گماشته بودند. در این بین آنهایی از نعمت سواد بهره مند میشدند که خانواده متمکن داشته باشند.
وضعیت نابینایان بدتر از دیگران بود، آنها از مدارس خاص خودشان محروم بودند، باید در مکتب خانه ها، همراه با دیگران درس یاد می گرفتند یعنی تنها به حافظه خودشان باید تکیه می کردند. به همین دلیل محمد رهسپار مکتبخانه های قدیم شد. وی در هفت سالگی به مکتب شیخ حسین مدنی رفت. مدتی برای فراگرفتن قرآن نزد شیخ میرفت. ایشان در ۱۲ سالگی قرآن را کاملاً حفظ بود، چنانچه آیه ای برایش تلاوت می شد بلافاصله ادامه آن را قرائت می کرد. وی روزی به پدرش گفت: «آقای معلم قرآن را غلط می خواند!» شاید این اولین انتقاد او نسبت به محیط تعلیم و تربیت بود. پدرش متوجه شد که مکتب خانه جوابگوی خواسته پسرش نیست.
تحصیل در مدارس دولتی
در آن زمان اولین مدرسه اراک به نام «مدرسه صمصامیه» تأسیس شد. پدر محمد تصمیم گرفت فرزندش را به این مدرسه جدید بفرستد، بنابراین محمد خزائلی که در سن ۱۶ سالگی بود وارد مدرسه جدید شد.
در مدت تحصیل درس ها را برایش می خواندند و او به لطف داشتن حافظه ای قوی آنها را یاد می گرفت. وی در دوران ابتدایی همیشه شاگرد ممتازی بود.
رفقای دوران تحصیل وی نقل می کنند: هنگامی که برای بازی و تفریح به بیرون شهر می رفتند از آنان درخواست می کرد که نوشته های روی سنگ قبرها را به وی نشان دهند و او با لمس کردن آنها با اشکال مختلف حروف فارسی آشنایی پیدا کرد. در دوره ابتدایی همیشه شاگرد اول بود و با وجود عدم بینایی با اشکال زیادی مواجه نشد و به اخذ مدرک پایه ششم ابتدایی با معدل ۲۰ نائل گردید.
تحصیلات متوسطه را در صمصامیه اراک ادامه داد ولی برای گذراندن پایه سوم متوسطه با مشکلات فراوانی مواجه شد. در این زمان بود که برای اولین بار فقدان بینایی خویش را بیشتر احساس کرد. امتحانات شفاهی دروس را با موفقیت گذرانید ولی نابینایی، مانع از امکان شرکت وی در امتحانات کتبی می شد. از این رو در آن سال موفق به دریافت مدرک سوم متوسطه نشد.
ایشان به مدت دو سال به مکاتبه با مرکز مشغول بود تا اینکه «آقای شکیبا» رئیس فرهنگ وقت اراک به تهران رفت و ترتیبی داد که محمد خزائلی بتواند با کمک منشی امتحانات کتبی را بگذراند. به این ترتیب معمایی بزرگ حل شد و از آن زمان، این شیوه امتحان برای همه نابینایان معمول گردید.
برای همه در آن زمان عجیب بود که فرد نابینایی بتواند تحصیل کند، ولی محمد خزائلی اهل مبارزه با مشکلات بود و آنی از تلاش غفلت نمی کرد تا اینکه بالاخره به تهران رفت و در امتحانات متفرقه پایه ششم متوسطه شرکت کرد و در رشته ادبی در سراسر کشور رتبه اول را به دست آورد و به دریافت مدال علمی نائل گردید.
آغاز رسمی فعالیت اجتماعی
محمد خزائلی در سال ۱۳۱۲ش اولین فعالیت اجتماعی خود را ضمن ادامه تحصیل در دبیرستان، با تشکیل کلاسهای درس در منزل آغاز نمود. در همین دوران بود که به یادگیری زبان فرانسه، خارج از محیط مدرسه نزد شخصی به نام ژوزف که از ارامنه جلفا و پدرش تاجر فرش بود، پرداخت. این معلم ابتدا الفبای زبان فرانسه را با کمک حروفی که از گچ و چوب درست کرده بود به وی یاد داد و سپس به تعلیم کتاب های مقدماتی فرانسه پرداخت.
روزی که محمد امتحان زبان فرانسه را در دبیرستان میگذرانید، طبق روال پیشین فقط یک نسخه سؤال از مرکز برای آن حوزه امتحانی ارسال شده بود. اگر ممتحنین میخواستند سؤالات را در جلسه عمومی قرائت کنند، آنگاه در دست منشی محمد نسخه ای از سؤالات نبود تا برایش بخواند و اگر عکس قضیه را انجام می دادند، سایر شاگردان از سؤالات مطلع نمی-شدند. در این جا حافظه و هوش سرشار محمد مددکار همه شد، وی به ممتحنین پیشنهاد نمود که ابتداً یک مرتبه دیکته و ترجمه فرانسوی را برایش بخوانند و بعد سؤالات را برای امتحان سایر شاگردان ببرند، ممتحنین این کار را کردند و وی بدون اشتباه، مطالب قرائت شده را به منشی دیکته کرد و هجی نمود و نمره ۲۰ هم گرفت.
وی با این کار خود توانست وزارت فرهنگ را قانع کند که نابینایان هم می توانند تحصیلات منظم داشته باشند و امتحانات رسمی را مانند یک نفر برجسته بینا بگذرانند.
استخدام وزارت فرهنگ
به دست آوردن کار دولتی برای نابینایان، مشکل بزرگتری بود که محمد خزائلی با آن مواجه گردید و مثل همیشه با تلاش و کوشش و نشان دادن لیاقت شخصی خود، در سال ۱۳۲۱ش به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به این ترتیب راه دیگری به روی نابینایان گشوده شد.
ایشان در دبستان های گلپایگان و خمین، و سپس در دبیرستان های اراک به تدریس پرداخت. در زمانی که معلم مدرسه «عظیمیه» اراک بود، وزیر فرهنگ وقت علی اصغر حکمت به اراک رفت و قرار شد معلمین هر کدام در مورد رشته و فن خود مطلبی را بیان کنند. وزیر فرهنگ از مدیر مدرسه پرسیدند معلم کلاس ششم کیست؟ مدیر، محمد خزائلی را معرفی نمود.
ایشان در حضور وزیر فرهنگ، هندسه را با ارائه اشکال هندسی به شاگردان تدریس نمود. نتیجه کار به قدری عالی بود که مورد توجه و تعجب وزیر فرهنگ قرار گرفت تا آنجا که مدال درجه اول علمی را به وی اعطا نمود.
محمد خزائلی در جوانی با هنر موسیقی آشنایی پیدا کرد و گهگاه نغمههایی برای آرامش دل خود مینواخت. تا اینکه روزی در مجلس جشن و سروری حاضر بود، ساز را به دامن او نهادند و از او خواستند که بنوازد، این عمل برایش ناخوشآیند بود، وی پس از اندکی تأمل، ساز را به کناری نهاد و از آن پس برای همیشه دست از نواختن برداشت.
ازدواج
در یکی از کلاس های درس بود که محمد خزائلی عاشق یکی از شاگردان خود به نام صدیقه عظیمی عراقی شد. علیرغم آن که این عشق دوجانبه بود ولی پدر و مادر دختر با این ازدواج مخالف بودند. بالاخره بعداز گذشت چند سال این ازدواج سر گرفت و در سال ۱۳۱۸ش زندگی مشترکشان را آغاز کردند. حالا دیگر همسرش کتاب ها را برایش میخواند و او مطالب را به حافظه اش میسپرد. ثمره این پیوند چهار پسر و چهار دختر میباشد.
متأسفانه از همسر و فرزندانش اطلاعاتی به دست نیاوردیم، به امید روزی که زندگی نامه کاملی از دکتر خزائلی توسط خانواده اش تهیه و به جامعه ارائه گردد.
تحصیلات دانشگاهی
محمد خزائلی که او را محمد نابغه لقب داده بودند، هیچ گاه در راه تحصیل علم از پای ننشست. ایشان در ضمن کار و تحمل مخارج زندگی به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه و اصول، ملل و نحل، علم کلام و تاریخ اسلام پرداخت. آنگاه به تهران رفت و با وجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود در سال ۱۳۲۱ش در کنکور دانشگاه شرکت کرد و قبول شد و در دانشکده معقول و منقول مشغول تحصیل شد. و سرانجام در سال ۱۳۲۴ش موفق به اخذ درجه لیسانس با رتبه شاگرد اولی از دانشکده الهیات و نیز مفتخر به دریافت مدال علمی گردید. پس از آن بازهم در سال ۱۳۲۵ش از دانشکده حقوق و در سال ۱۳۲۹ش از دانشکده ادبیات به دریافت لیسانس توفیق یافت.
در واقع محمد نابغه در مدت ۸ سال با تلاشی خستگی ناپذیرش موفق شد از سه دانشکده سه درجه لیسانس «ادبیات»، «حقوق»، و «الهیات» را با رتبه عالی اخذ کند و افتخاری برای جامعه نابینایان و شادی برای جامعه معلولین بوجود آورد.
این نابغه بزرگ با پشتکار عجیب و ذوق به تحصیل علم و دانش که در نهاد او منحصر به فرد بود، تحصیلات عالیه خود را ادامه داد تا این که درسال ۱۳۳۲ش در رشته ادبیات فارسی و در سال ۱۳۳۶ش در رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران درجه دکتری گرفت، وی تشنه علم بود که به عالی ترین درجه علمی دست یافت. و با این کارش به همه ثابت کرد که نابینایی، ناتوانی نیست. بلکه نابینایان هوشی مضاعف دارند که باید آن را به کار گیرند تا به موفقیت های عالی دست یابند.
دکتر خزائلی به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن، در زمینه علوم مذهبی، ادبیات عرب، معقول و منقول، تصوف، علم، تفسیر، حقوق اسلام و مذهبشناسی کم نظیر بود. به سه زبان عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت و به زبان آلمانی نیز آشنا بود. می گویند ایشان اصول اولیه زبان انگلیسی را فقط در عرض دو هفته فرا گرفت.
خدمات فرهنگی اجتماعی
محمد خزائلی در سال ۱۳۱۱ش آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس کرد و بعدها آموزشگاه های متعدد خزائلی را در تهران بنیان نهاد و تمام آنها را شخصاً مدیریت میکرد. او بنیانگذار اولین مدرسه شبانه در ایران است.
وی نه تنها به باسواد کردن افراد بینا سعی وافی نمود بلکه از باسواد نمودن نابینایان نیز غافل نبود. او اولین کسی بود که «انجمن هدایت و حمایت نابینایان ایران» و سپس «آموزشگاه نابینایان بزرگسال» را تأسیس نمود و سهم خود را در باسواد کردن روشندلان کشور تا سر حد امکان ایفا نمود. وی یک لحظه از تلاش در عرصه تعلیم و تربیت غافل نماند و به راستی عمر خود را در گرو تحصیل و تدریس علم و دانش نهاد.
درسال ۱۳۴۸ش «مجله روشندل» را برای اشاعه اخبار مربوط به نابینایان ایران و جهان منتشر نمود. از مؤسسات نابینایان کشورهای سیلان، هندوستان، فرانسه، جمهوری فدرال آلمان، عربستان سعودی، جمهوری دمکراتیک آلمان، روسیه و اسپانیا با هدف گسترش فعالیتهای نابینایان ایران بازدید نمود. وی عضویت «کمیته اجرایی خاورمیانه» در «شورای ملی رفاه نابینایان»، «اتحادیه بینالمللی نابینایان» و «کمیته اجرایی کنفرانس بینالمللی تربیت مبتلایان به نقص بینایی» را برعهده داشتهاست.
محمد خزائلی علاوه بر تدریس در آموزشگاه های خود، در مراکز آموزشی عالی کشور نیز به تدریس ادبیات فارسی اشتغال داشت.
نماینده مردم اراک در مجلس
دکتر خزائلی در دوره بیست و دوم مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۶ش در حوزه اراک برگزیده شد و به مجلس راه یافت. گوشه هایی از دو نطق ایشان را با رعایت اختصار می آوریم:
* سخنرانی دکتر خزائلی در مجلس شورای ملی، دوره ۲۲، جلسه ۱۱، سال ۱۳۴۶
آقای دکتر خزائلی که خود روشندل و نابینا بود درباره حقوق معلولین به ایراد سخن پرداخت:
بنام خداوند قادر عالم سمیع بصیر، و با اجازه مقام ریاست و همکاران گرامی میخواهم به مناسبت هفته روشندلان که امروز دومین روز آن است مطالبی درباره علت وجودی هفته روشندلان گفتگو کنم و کمی همکاران گرامی را با وضع روحی و زندگی این طبقه مستعد و محروم که حرمان آنها قابل تدارک است و در تدارک آن مخصوصاً چشم امید به همکاران من دارند بیان کنم.
روشندلان طبقهای مستعد هستند بنابر قانون روانشناسی هرگاه خداوند حسی را از کسی بگیرد حسهای دیگر را جانشین آن قرار میدهد و این مطلب در روانشناسی مسلم شده و گویندگان ما به آن توجه داشتهاند.
خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
لامسه جای بینائی را تا حد زیادی میگیرد منتهی عرض کردم نابینایان محروم و فراموش شده بودند زیرا حالات نفسانی آنها را کسی درک نمیکرد البته ما میدانیم در کشور ما پدر شعر، رودکی نابینا بود و باز میدانیم ابوالعلاء مَعَری فیلسوف بزرگ عالم اسلام نابینا بود. از جانب دیگر میدانیم در هندوستان و یونان شعر و ادب با نابینایان شروع شده است.
من از همکاران عزیزم دعوت میکنم که به آموزشگاه نابینایان خردسال در وقت فرصتی تشریف بیاورند و از نزدیک کارهای آنها را ببینند، بیائید با هم همدستی کنیم و اینها را آموزش بدهیم، به آنها کار یاد بدهیم و آنها را در اجتماع بگیریم تا آنها از زندگی شرافتمندانه بهره مند شوند تا هم اتمام حجتی بر بینایان شده باشد و هم این طبقه مستعد محروم نماند.
ایشان لایحه ای به همین مجلس درباره نابینایان ارائه داده بود و گفت حوزه انتخابی بنده شهر اراک محروم است، بنده از شهر انتخابی و طبقه محروم نابینایان در مجلس سخن می گویم و از همکاران عزیزم خواهشمندم که با من کمال مساعدت را داشته باشند هرجا که عنوان شهرها مطرح است شهر اراک ر ا بخاطر بیاورید و هر کجا که طبقات اجتماعی مطرح است طبقه فراموش شده نابینایان را در نظر داشته باشید.
** دومین سخنرانی دکتر خزائلی در مجلس شورای ملی، دوره ۲۲، جلسه ۱۵۷، ۶ آذر ۱۳۴۸ بوده است. ایشان در صحن علنی به ایراد سخن درباره نابینایان و روشندلان پرداخت.
بنام خدای بزرگ جهان آفرین و با اجازه مقام معظم ریاست و همکاران بسیار گرامی، چند دقیقهای مزاحم اوقات شریفتان میشوم امروز روز وصل میان دو رویداد مقدس اسلامی است. دیروز سبط اکبر امام مجتبی مظهر صلح و صفا متولد شدند و در آن شب بنا به اشهر روایات قرآن مجید کتاب آسمانی اسلام بر قلب پیغمبر اکرم نازل شد و تقارن دارد این دو رویداد با روز پایان هفته روشندلان است. موقع را مغتنم میشمارم و هر سه رویداد را تبریک عرض میکنم و توفیق همه ملت را در پیروزی از نیات مقدس خواستارم.
وقتی بنده در سفر سیلان، جهت شرکت در کنفرانس جهانی و بینالمللی نابینایان بودم، در روز افتتاحیه، شخصی به نام دکتر ایزابل گرانت که خزانه دار این اتحادیه بود وقتی که خواست راجع به نابینایانی که راهنمای نابینایان هستند صحبت کند اول از ایران شروع کرد و از اینکه بنده در پارلمان ایران هستم ابراز خوشوقتی بسیار کرد.
همکاران محترم، جامعه روشندلان از ما می خواهد که روشندلان را به جامعه بشناسانیم. خواست روشندلان این است که جامعه بفهمد که در آنها چه استعدادهائی نهفته است و از چه استعدادهائی برخوردارند.
در جهان روشندلان یک رویداد بزرگ اتفاق افتاد، از ۲۵ کشور جهان، نمایندگان روشندل برجسته، دور هم توانستند جمع بشوند و با هم توانستند تصمیماتی اتخاذ کنند و به خودشان و سرنوشتان بیاندیشند و واقعاً توفیقی بسیار عظیم است. همکاران محترم باید استعدادهای نابینایان و احتیاجات آنها را مورد مطالعه قرار بدهیم و احتیاجات آنها را به جامعه معرفی بکنیم تا به مشکلات نابینایان برسیم و بالاتر از همه رفع تبعیضاتی که به واسطه نابینایی وجود دارد بشود. البته خود بنده هم موقعی که میخواستم در مسابقات دانشیاری شرکت کنم بعلت نابینائی مانع شدند. یک نفر امسال در قسمت دانشسرای عالی موفق شد ولی چون نابینا بود آن را راه ندادند بعلت اینکه آئیننامه دانشسرای عالی نابینایان را منع کرده و محروم میدارد. یک دوشیزهای که الان آموزگار است بنام خانم صفاری که استعداد زیادی دارد چند سال پیش شرکت کرد و دوم شد ولی به او اجازه ندادند و حالا سنش از ۲۵ گذشته و در کنکور طبق مقررات جدید در قسمتهای دیگر او را نمیپذیرند و مطلب دیگر تبعیض سنی در کنکور است که به عقیده من امر خوبی نیست و منافات دارد با این که هرکس به تناسب استعداد خودش بهره-ور بشود. تبعیض سن یا تبعیض بعلت دیگر نباید مانع کار باشد.
در خاتمه امیدوارم به حمایت نمایندگان عزیز که مسلماً اصلی از اصول مرام نامه آنها کمک به معلولین است طرحهایی راجع به استخدام نابینایان و راجع به صرف بودجه درباره نابینایان بدهند. میدانید که من به کشور خودم، علاقمند هستم و راضی نیستم که یک شاهی از پول مملکت به هدر برود. من متعهد میشوم هر دیناری که خرج نابینایان میشود سه ساله، ده برابرش عاید مملکت بشود توفیق همه را از خداوند خواهانم از اینکه به عرایض بنده توجه فرمودید تشکر میکنم.
تألیفات
دکتر خزائلی در دوران خدمتش، افتخار دریافت دو قطعه مدال درجه اول و یک قطعه نشان درجه دوم علمی را داشته است.
وی در مدت ۶۲ سال زندگی پرثمر خود، چندین کتاب ارزنده تألیف کرد که اغلب آنها در دانشگاه ها و مدارس علمیه تدریس می شود.
تألیفات ایشان در چهار بخش تحت عناوین: رسالات، کتاب های درسی، سایر تألیفات، و آثار چاپ نشده به شرح ذیل است:
۱٫ ایشان رساله دکترای ادبیات خود را به روشنگری درباره «اعلام قرآن» اختصاص داد و اکنون این کتاب ارزنده از جمله کتاب های منبع و مأخذ تحقیقات قرآنی و اسلامی است.
۲٫ رساله دکترای حقوق او کتابی است به نام «مسئولیت مدنی کارفرما، ناشی از عمل کارگر» که این اثر پژوهشی نیز میتواند ملاک بسیاری از داوری های وزارت کار قرار گیرد.
۳٫ ایشان تألیف ارزنده دیگری به نام «احکام قرآن» دارد، این کتاب جامع، مقام آن را دارد که رهنمود راستین حکام شرع قرار گیرد.
۴٫ وی کتاب «فقه» را در شش جلد تدوین نموده است.
۵٫ «فلسفه اسلام» و ترجمه «معالم القریه فی الحکام الحسبه» از آثار دیگر اوست.
۶ و ۷٫ او در گلستان و بوستان سعدی نیز عارفانه و محققانه سیر معنوی و علمی نموده و با تألیف دو جلد کتاب به نامهای «شرح گلستان» و «شرح بوستان»، هرگونه معضل و مشکلی را که ادب دوستان در بیانات و سرودههای سعدی داشتهاند، رفع کرده و پرده ابهام و ایهام را از آن به کنار زدهاست.
۸٫ کتاب دیگری به نام «گلهای ادب» درچهار جلد، تقدیم علاقهمندان به ادبیات فارسی نمودهاست.
۹٫ کتاب «دستور زبان جاویدان» از آثار گرانقدر ایشان است.
۱۰٫ «خودآموز حکمت مشاء» یکی دیگر از تألیفات اوست که ترجمهای بلیغ و رسا از «مقاصد الفلاسفه» امام محمد غزالی است.
۱۱٫ «المنتخب فی ادب العرب» برگزیدههایی زیبا از آثار ادب عرب است که با طبع لطیف و حساس خود آن را جمع نموده است.
۱۲٫ «نهج الادب» در صرف و نحو عربی را در شش جلد نوشت.
۱۳٫ «الاسلوب الحدود» برای مکالمه عربی را در دو جلد تألیف نمود.
۱۴٫ «منطق و مختصری از فلسفه شرق»؛
۱۵٫ «منطق نظری»؛
۱۶٫ «منطق عملی» این سه کتاب در رشته منطق است. که در حقیقت از راه دانش ثمر بخش منطق، دریچهای به باغ فلسفه گشودهاست.
۱۷٫ «تاریخ مختصر فلسفه و زیباییشناسی» زیباییشناسی یکی از رشتههای فلسفه است و این واقعیت را در کتاب که دکتر محمد خزائلی تدوین نمودهاست، میتوان به نیکویی دریافت.
۱۸٫ «مختصر روانشناسی»، کتابی است کامل که همگان را با دانش روانشناسی آشنا میسازد.
۱۹٫ داستانهای «دایانا و ونوس» در ادبیات یونان، روم، انگلیس و ایران یکی از آثار زیبای اوست.
۲۰٫ «بدیع و قافیه» را با همکاری دکتر حسن سادات ناصری تألیف نمود.
۲۱٫ کتاب «مختارات» را با یاری دکتر محمد خوانساری نوشت.
۲۲٫ «دستور جاویدان» را به مدد سید ضیاءالدین میرمیران تدوین کرد.
۲۳٫ «اسلوب الحدیث» را با کمک سید عبدالباقی تنکابنی به مشتاقان هدیه نمودهاست.
۲۴٫ کلید دانش ها
۲۵٫ تاریخ حقوق ملل
۲۶٫ تاریخ تحول نظرات فلسفی
۲۷٫ ترجمه «تحافته الفلاسفه» غزالی
۲۸٫ ترجمه «مفتاح العلوم» خوارزمی
۲۹٫ «فرهنگ اصطلاحات روانشناسی و فلسفی» با استفاده از فرهنگ های روانشناسی و فلسفیِ فرانسه و انگلیس را میتوان نام برد.
وی آثار مدون دیگری دارد که اکنون در کتابخانهای که از او به یادگار مانده و به دانشگاه اصفهان هدیه شده موجود است.
فوت
دکتر محمد خزائلی نه تنها در راه نشر معارف دینی ایران و اسلام به راستی فعالیت مینمود، بلکه زندگانی و بهسازی و بهزیستی جامعه نابینایان ایران را نیز مدنظر داشت. وی طی بیست سال متوالی که انجمن ملی هدایت و حمایت نابینایان ایران را بنیاد نهاده بود و بعد منجر به تشکیل سازمان رفاه نابینایان ایران شد، خدمتی همیشگی و مستدام در حق این گروه نمود و آنچه داشت برای آنان در طبق اخلاص نهاد و هدیه کرد. ایشان، در ۲۲ خردادماه ۱۳۵۳ پس از یک هفته اغما در سن ۶۲ سالگی چشم از جهان فروبست.
فصل دوم: دیدگاهها
دکتر خزائلی در توصیف مشیر
دکتر محمد خزائلی دارنده آموزشگاه های خزائلی در تهران، در سال ۱۲۹۲خورشیدی در شهر اراک تولد یافت. در بیست ماهگی بر اثر بیماری آبله، بینائی هر دو چشم را از دست داد. از کودکی تحصیلات خود را در مکتبخانه آغاز کرد، شانزده سال داشت که از مکتب به مدرسه جدید رفت.
وی از سال ۱۳۱۲ در خانه و مدارس ملّی به تعلیم پرداخت و هم از محضر علما و زبان دانان بهره مند گشت. ایشان با این فعالیت ها توانست وزارت فرهنگ را قانع کند که نابینایان هم می توانند تحصیلات منظم داشته باشند و امتحانات رسمی را مانند یک فرد برجسته بینا بگذرانند.
از سال ۱۳۲۱ تحصیلات دانشگاهی او ضمن اشتغال به کار شروع شد. دوره های دانشکده معقول و منقول، دانشکده حقوق و دانشکده ادبیات را به ترتیب پیمود و در رشته های ادبیات و حقوق به دریافت درجه دکترا توفیق یافت.
دکتر خزائلی در پاسخ پرسشنامه این مؤلف ضمناَ متذکر شده اند: «به عقیده من نابینایان صنف مشخصی را تشکیل نمی دهند و فقدان باصره مانند فقدان سامعه یا محرومیت از نطق و تکلم است، همچنان که کران و لالان تذکره ای جداگانه ندارند کوران هم دفتری علی-حده نیستند».
«وی همچنین متذکر گردیده است که من خود را سخنور نمی دانم زیرا نوشته های من در باب موضوعات علمی و جدی است و اگر گاه گاهی طبع آزمایی می کنم فقط برای تسلی خاطر خویش است».
با استفاده از تذکر دکتر خزائلی و یا به استناد همان تذکار ایشان حق همین است که مؤلف تذکره مستقلی برای سخنوران نابینا یا کوران روشن بین ابتکار کرده تا اگر کسانی از قلم افتاده اند قلمداد شوند و آثار و فعالیت فوقالعاده آنان مایه تنبه و سرمشق بینایان قرار گیرد.
دکتر خزائلی برای خوانندگان بهترین نمونه است که برخلاف خیلی از نابینایان سه لیسانس و دو درجه دکترا گرفته، چندین کتاب علمی و جدی تألیف و تحریر نمود، چند دبیرستان و دبستان پسرانه و دخترانه روزانه و شبانه به تدریج بنیاد کرده است که سراسر کوچه ظهیرالاسلام را در خیابان شاه آباد تهران اشغال کرده و چند صد نفر دانشجو در این آموزشگاه ها تحصیل می-کنند و خود خزائلی نیز در آنجا تدریس می نماید.
وی در شعر، همان خزائلی تخلص می کند، بیشتر به پیروی از سبک قدیم غزل سروده اند. در ضمن خدمت دبیری و بالابردن سطح معلومات سالمندان که به هر دلیل از کاروان دانش عقب افتاده اند در تربیت هشت فرزند خود نیز کوشش دارند.
علاوه بر کتاب های درسی در زمینه تعلیمات دینی، قرائت فارسی، صرف و نحو عربی، تاریخ فلسفه، منطق و حکمت مابعدالطبیعه، کتاب های مفصل دیگری مانند: اعلام قرآن مجید، مسئولیت مدنی کارفرمایان از عمل کارگر، خودآموز حکمت، منشأ و کلید دانش ها، تاریخ حقوق ملل، تاریخ تحول نظرات فلسفی از جمله تألیفات و ترجمه های وی می باشد و دو کتاب اول طبع و نشر یافته است.
چکامه های زیر از او است:
وصال
ای دل بر آرزوی وصال تو شادمان
وی وصل روی شاد تو راحت فزای جان
یار منی تو همدم و همراز و هم سخن
دوری ز من بظاهر و نزدیک در نهان
راز حیات کوشش عاشق نشانه ایست
خوش گر کنند از من و تو خلق داستان
نازم بهمتش که ز سود و زیان گذشت
سود و زیان چه درخو رندان نکته-دان
ایثار جان براه وفا کار مردمی است
کآنان نهند پای غنی بر سر جهان
گل جامه چاک زد که مرا رنگ و بوی از اوست
اما دریغ کآین دو مرا نیست جاودان
لطف نسیم عشق یکی سیلیاش نواخت
گفتش خمش که جنبش ما نیست بازمان
ناموس فقر خشک نهان زیر پردهاست
وای ار شود ز تنگدلی راز ما عیان
رنگ ریا ز دامن خواهان ما بدور
خواهنده را نیاز عطا بهترین نشان
پند (خزائلی) همه این است و بوده است
کآئین دوستیش به از هر چه در جهان
سوخته
این مرغ را شراره دل لانه سوخته
یا از جفای خصم ورا خانه سوخته
ما را بسوخت دل ز غم یار سنگدل
او را چه غم که خانه ویرانه سوخته
سودای عشق آتشم کم شعلهای مگیر
این شعله جان عاقل و دیوانه سوخته
یارب چه آتشی است ز عشقش بجان ما
این شوخ دیده محرم و بیگانه سوخته
هر صبحدم که شمع فروزش فرونهد
برگرد او دو صد تن پروانه سوخته
مطرب مگر براه همایون سرود خواند
کز سوز سینه مسند شاهانه سوخته
خالی فراز لعل لبش دید مرغ دل
آهی کشید و آه وی، آن دانه سوخته
می آنچنان شراره فشان شد بهر طرف
کز آتشش صراحی و پیمانه سوخته
لاله رخی در آینه میدید روی خویش
از دود زلف، آینه و شاخه سوخته
هرگز مپرس حال فگار(خزائلی)
کو خود در آتش غم جانانه سوخته
نگاه
اگر بعاشق دلخستهات نگاه کنی
بیک نگاه نهان کار صد سپاه کنی
قرار و صبر بیغما ربودی و دل و دین
همه حلالت اگر سوی ما نگاه کنی
سیاه زلف بر افشاندهای بروی چو خور
مگر که روز مرا چون شب سیاه کنی
دراز دستی زلفت تطاولی دارد
که تا تو خرمن عمر مرا تباهی کنی
اسیر عشق بتیر مژهکشی وانگه
بیگناهی خود، چشمها گواه کنی
جز از جفای من خسته خاطر رنجور
خدای بر تو ببخشد هر آن گناه کنی
مکن کرشمه و ناز اینقدر که عشوه ناز
چنان خوشست که با دوست گاهگاه کنی
یقین بدولت وصلت(خزائلی) آنگه
کندکه سوی وی از معدلت نگاه کنی
خزائلی در معلولین نامدار ایران و جهان
دکتر محمد خزائلی، فرزند محمدرضا در سال ۱۲۹۲ش در کوهرود اراک چشم به جهان هستی گشود. در هجده ماهگی، بر اثر ابتلاء به بیماری آبله بینایی خود را از دست داد.
در آن زمان برای آموزش و پرورش نابینایان در ایران وسائل و مدارس خاص وجود نداشت، از این رو رهسپار مکتبخانه قدیم شد و در هفت سالگی به مکتب مرحوم شیخ حسین مدنی رفت. پس از اتمام دروس مکتبخانهای، و به محض افتتاح اولین مدرسه در اراک، به نام مدرسه سهامیه، روانه این مدرسه شد. درسها را برایش میخواندند و او به لطف داشتن حافظه قوی درس را یاد میگرفت. در دوران ابتدایی، همیشه شاگرد اول بود و با وجود نابینایی با اشکال زیادی مواجه نگردید. و به اخذ مدرک ششم ابتدایی با معدل بیست نایل گردید.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستان صمصامی اراک ادامه داد و برای گذراندن امتحان سوم متوسطه با اشکالات مواجه شد. در این زمان، فقدان بینایی خود را بیشتر احساس کرد. امتحان شفاهی دروس را با موفقیت گذراند، ولی به علت نابینایی نمیتوانست در امتحان کتبی شرکت کند. از این رو، در آن سال دریافت گواهی متوسطه برایش مقدور نشد و سرانجام پس از دو سال مکاتبه و مشکلات فراوان موفق شد که با کمک منشی امتحانات کتبی را بگذراند. بدین ترتیب، معمای بزرگ حل شد و از آن به بعد این شیوه امتحان، برای همه نابینایان معمول گردید.
سختکوشیهای او در امر دانشاندوزی هیچگاه بیثمر نماند، تا آن حد که با مشکلات فراوان و امکانات اندک بالاخره موفق شد دیپلم ششم ادبی را به طور متفرقه در تهران امتحان دهد و در تمام کشور رتبه اول را حائز شود. و همچنین به دریافت مدال علمی نائل آمد.
خزائلی اولین کار اجتماعی خود را همگام در دبیرستان، با تشکیل کلاس درس در منزل آغاز کرد.
گرفتن کار دولتی برای نابینا مشکل بزرگتری بود که محمد خزائلی با آن مواجه گردید. و مثل همیشه با تلاش و کوشش و نشان دادن لیاقت شخصی و نبوغ ذاتی در سال ۱۳۲۱ به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و به این ترتیب راه دیگری به روی نابینایان گشود. او ابتدا در دبستانهای گلپایگان و خمین، و سپس در دبستان و دبیرستانهای اراک به تدریس پرداخت. در هنگام بازدید وزیر فرهنگ وقت مرحوم «علی اصغر حکمت» از مدرسه عظیمیه اراک، چگونگی تدریس هندسه به دانشآموزان به وسیله محمد خزائلی مورد تعجب و توجه وی گردید، تا آنجا که مدال درجه اول علمی به وی اعطا نمود.
در جوانی با موسیقی آشنایی پیدا کرد و گاهی نغمههایی برای آرامش خویش مینواخت. در سال ۱۳۱۸ش با دختری که از شاگردانش بود ازدواج نمود. از آن به بعد همسرش کتابها را برایش میخواند و او مطالب را به حافظه میسپرد. ثمره این پیوند، چهار دختر و چهار پسر میباشد.
محمد خزائلی که او را محمد نابغه لقب داده بودند، هیچ گاه در راه تحصیل از پای ننشست و به آموختن ادبیات عرب، فلسفه قدیم، عرفان، فقه، اصول، کلام و تاریخ اسلامی پرداخت و آنگاه به تهران آمد و با وجود مشکلات فراوانی که در سر راهش بود در آزمون دانشگاه شرکت کرد و قبول شد و در سال ۱۳۲۴ به اخذ درجه لیسانس از دانشکده الهیات با رتبه اول نائل آمد و مفتخر به دریافت مدال علمی گردید.
وی پس از آن به سال ۱۳۲۵ از دانشکده حقوق و در سال ۱۳۲۹ از دانشکده ادبیات لیسانس گرفت، ولی او تشنه کسب معلومات بود و با پشتکار عجیب و ذوقی سرشار که در نهاد او منحصر به فرد بود تحصیلات عالیه را ادامه داد، تا جایی که در سال۱۳۳۲ در رشته ادبیات فارسی و در سال ۱۳۳۶ از دانشکده حقوق(رشته قضایی) دانشگاه تهران، درجه دکترا گرفت و به بالاترین مدارج عالیه تحصیل دست یافت و به تصدیق اغلب دانشمندان و اهل فن، در علوم مذهبی و ادبیات عرب، معقول و منقول، عرفان، علم تفسیر، حقوق اسلام و شناخت ادیان کمنظیر بود. به زبانهای عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط و آشنا به زبان آلمانی بود.
محمد خزائلی در سال ۱۳۱۷، آموزشگاه خزائلی را در اراک تأسیس کرد و بعدها آموزشگاه های خزائلی را در تهران بنیاد نهاد و تمام آموزشگاه ها را شخصاً مدیریت میکرد، او بنیانگذار اولین آموزشگاه شبانه در ایران است.
او آموزش نابینایان را مورد توجه ویژه خود قرار داد، و اولین انجمن حمایت و هدایت نابینایان و همچنین آموزشگاه نابینایان بزرگسال و افرادی عادی را بنیان نهاد.
دکتر خزائلی نخستین رساله ی دکترای ادبیات خود را به روشنگری درباره اعلام قرآن کریم اختصاص داد و اکنون این کتاب ارزنده از جمله کتاب های منبع و مأخذ تحقیقات قرآنی و اسلامی است.
رساله دکترای حقوق او نیز کتابی است به نام مسئولیت مدنی کارفرما، ناشی از عمل کارگر که این کتاب تحقیقی نیز ملاک بسیاری از داوری های وزارت کار می تواند باشد.
دکتر محمد خزائلی تألیف ارزنده دیگری دارد به نام «احکام قرآن» که فوق العاده ارزشمند و جامع است.
کتابی دیگر که بر آن نام «مختصر روان شناسی» نهاده، کتابی است کامل که همگان را با دانش روانشناسی آشنا می شازد. دکتر خزائلی به آموزش بنیادها و نهادهای ادبی خدمتی بسزا کرده و از همکاران و دوستان خود نیز یاری گرفته است. کتاب «بدیع و قافیه» را با همکاری مرحوم دکتر حسن سادات ناصری استاد دانشگاه تألیف کرده، کتاب «المختارات» را با یاری دکتر محمد خوانساری نوشته، «دستور جاویدان» را به مدد سید ضیاء الدین میرمیران تدوین نموده و «اسلوب الحدیث» را که به کمک سید عبدالباقی تنکابنی به مشتاقان هدیه داشته است. مرحوم خزائلی در زمینه ترجمه و شعر هم فعالیت کرد و آثاری از خود به جا گذاشت. علاوه بر این ها که عرض شد ایشان تاریخ فلسفه یی دارند که هنوز منتشر نشده است و دائرهالمعارف فلسفه وی که حروف الف و ب آن را به پایان برده اند و فیش های مابقی حروف هم هنوز هست. از مرحوم خزائلی ۳۵ اثر مکتوب به جا مانده است.
خبرنگار روزنامه ایران در روز یک شنبه ۱۴ اردیبهشت، ۱۳۶۶ از خانم شایسته دختر مرحوم خزائلی می پرسد: «پدر چگونه با خط بریل آشنا شد چون بهرحال باید برای نوشتن هم روشی را در پیش می-گرفت».
خانم شایسته می گوید: «نکته جالب در زندگی پدرم این بود که ایشان هیچوقت با خط بریل چیزی ننوشت. ولی با آن آشنا بود و به این خط اعتقاد داشت. علت هم این بود که امکانات آموزشی برای نابینایان تا آن موقع وجود نداشت. پدرم برای نوشتن دو شیوه را برگزیده بود یکی نوشتن توسط دیگران که اغلب توسط من و مادرم انجام میشد و دیگر صفحه کلید ماشین تحریر بینایی که از طریق لامسه شناخته بود، و با ماشین تحریر هم مطالب را مینوشت».
محمد خزائلی نه تنها در راه نشر معارف ایران اسلامی فعالیت نموده، بلکه زندگی و بهسازی و بهزیستی جامعه نابینایان ایران را مدنظر داشته است. وی طی بیست سال متوالی که انجمن ملی هدایت و حمایت نابینایان ایران را بنیاد نهاده بود و بعد منجر به تشکیل سازمان رفاه نابینایان شد، خدمتی همیشگی و مستمر در حق این گروه نمود و آنچه داشت برای آنان در طبق اخلاص نهاد و هدیه کرد.
خزائلی مجله ای بنام «روشندل» را دائر کرد که مسائل مختلف علمی، فرهنگی، مذهبی و… را مطرح می-ساخت.
وی در ۲۲ خرداد ۱۳۵۳ش پس از یک هفته اغماء در سن ۶۲ سالگی چشم از جهان فروبست.
خانم شایسته در جواب خبرنگار روزنامه ایران که میپرسد «یادگارهای پدر که شامل وسائل شخصی ایشان میشود چه شد؟» می گوید: «پدرم بسیار ساده زندگی میکرد، لباس و کفشی که مندرس نمی شد آن را عوض نمیکرد. پس از درگذشت وی اموال چندانی نداشت کتابخانه ایشان که انبوهی از کتاب های علمی و مذهبی بود به حوزه علمیه اصفهان اهدا شد و خانه مسکونیاش هم که اجاره ای بود و بیشتر وسائلش مثل مهر و اشیائی از این قبیل هم نزد من مانده است. بسیاری از مدارک هم مثل عکس و برخی از کتاب ها را عده ای به امانت گرفتند که پس بیاورند ولی تاکنون نیاورده اند و آنچه هست نسخه های نایاب برخی از کتابهای ایشان است».
شادروان خزائلی در سرودن اشعار طبعی روان داشت و این غزل از اوست.
نگاه
اگر بعاشق دلخستهات نگاه کنی
بیک نگاه نهان کار صد سپاه کنی
قرار و صبر بیغما ربودی و دل و دین
همه حلالت اگر سوی ما نگاه کنی
سیاه زلف بر افشاندهای بروی چو خور
مگر که روز مرا چون شب سیاه کنی
دراز دستی زلفت تطاولی دارد
که تا تو خرمن عمر مرا تباهی کنی
اسیر عشق بتیر مژهکشی وانگه
بیگناهی خود، چشمها گواه کنی
جز از جفای من خسته خاطر رنجور
خدای بر تو ببخشد هر آن گناه کنی
مکن کرشمه و ناز اینقدر که عشوه ناز
چنان خوشست که با دوست گاهگاه کنی
یقین بدولت وصلت(خزائلی) آنگه
کندکه سوی وی از معدلت نگاه کنی
خزائلی در گزارش بیدهندی
دکتر محمد خزائلی اراکی در بیست ماهگی بر اثر بیماری آبله از نعمت بینایی محروم شد، امّا با تلاش و جدیت تحصیل را شروع کرد. روش فراگیری او بدین-گونه بود: گفته های استاد را به حافظه می سپرد؛ هنگام امتحان پاسخ پرسش ها را از محفوظات خود می داد و کاتبی امین آن ها را می نوشت. بدین سان او موفق به طی مدارج عالی علمی و اخذ سه لیسانس و دو درجه-ی دکترا شد و چندین کتاب علمی تألیف کرد. او بتدریج چند دبیرستان و دبستان دخترانه ی روزانه و شبانه را بنیاد نهاد و خود در آن ها به تدریس پرداخت.
وی به زبان های فارسی، عربی، آلمانی، فرانسه و انگلیسی تسلط داشت و گهگاهی برای تسلای خاطر آزرده خویش به سرودن شعر با تخلّص «خزائلی» می-پرداخت.
آثار زیر، از جمله تألیفات و ترجمه های اوست: اعلام قرآن مجید؛ مسؤولیت مدنی کارفرمایان از عمل کارگر، خودآموز حکمت؛ منشأ و کلید دانش ها؛ تاریخ حقوق ملل؛ تاریخ تحوّل نظرات فلسفی؛ شرح بر گلستان سعدی و بوستان او؛ منطق نظری؛ منطق علمی.
منابع
مشیر سلیمی، علی اکبر، سخنوران نابینا یا کوران روشن بین، تهران، مؤسسه مطبوعاتی فریدون علمی، چاپ اول، ۱۳۴۴٫
بیگدلی، محمدرضا؛ محمدزاده، منصور؛ شمس ملایری، حسین، معلولین نامدار ایران و جهان؛ بی جا، سازمان آموزش و پرورش استثنایی، بی تا.
باقری بیدهندی، ناصر، دانشوران روشندل، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۷۶٫
دانلود فایل PDF کتاب
مراکز و کتابخانه های ویژه معلولین، همچنین افراد دارای معلولیت جهت دریافت رایگان نسخه کاغذی و چاپی یا نسخه صوتی و گویا آن می توانند با دفتر فرهنگ معلولین مکاتبه نمایند.
براي من جای بسی خوشوقتی است كه امروز توانستم اطلاعات اندكي از زندگاني مرحوم مغفور استاد دكتر محمد خزایلی بدست آورم. اين نه تنها بنده حقيرم كه به وجود ارزشمند دانشمندي گرانمايه افتخار مي كنم و به عنوان يك ايراني غرور ميورزم كه يك نابينا در اين كشور توانسته است بدون استفاده ار حروف الفباي برايل تحصيلات تكميلي خود را تا دريافت دكتراي ادبيات و دكتراي حقوق از دانشگاه تهران و در سالهاي 1332 و 1336 دريافت نمايد و در رشته هاي ادبيات و حقوق و الهيات موفق به دريافت درجه ليسانس گردد، و باعث افتخار ما ايرانيان است كه از بين فرهيختگان ما دانشممندي نابينا برخيزد كه در طول عمر پر بركت و كوتاه خود توانسته باشد بيش از سي و پنج عنوان كتاب بزرگ كه بعضي از آنها 6 يا 7 جلد هستند و بعض از آنها در زمان حيات ايشان تا چاپ هفتم آنها پخش شده باشد و اين نابيناي نابغه به زبانها فارسي ؛ آلماني؛ فرانسه؛ عربي و انگليسي مسلط باشد. بنده خودم اين افتخار را پيدا كردم كه توانستم در زمان حيات ايشان حضورا با ايشان ملاقات داشته باشم ايشان در سال 1332 تا 1336 كه به دريافت درجه دكترا از دانشگاه تهران نايل گرديدند به يقين ميتوانم عرض كنم در آن زمان دانشگاه تهران كه دانشگاه مادر در كشور بود بيش از اين نمي توانست درجه دكترا عنايت نمايد و بسياري از بزرگان هستند كه حتي توان مطالعه يك يا دو عنوان از نوشته هاي ايشان را ندارند و كتب وزيني مانند اعلام قرآن و احكام قرآن كه خود كورس فقاهت ميزنند يادش به خير و روحش شاد و آخرتش همنشيني با رسول گرامي اسلام حضرت محمد بن عبدالله باد. بنده قلبا از كوششهاي دفتر فرهنگ معلولين و بانك اطلاعات معلولين كه خود ار مراجع ارزشمند كشور است و نوابغي را چون مرحوم دكتر خزايلي به تصوير ميكشدنهايت سپاسگزاري را دارم و از آقاي محمد نوري كه مسولين مديريت و نظارت علمي اين دفاتر را به عهده دارند نيز در حد توانم كه بضاعتي مزجاة است قدر داني مي نمايم.