زيـر پوسـت معلوليـت
زيـر پوسـت معلوليـت
نويسنده: مجيد انتظاري
روز جهانی افراد دارای معلوليت با شعار «توسعه پايدار؛ نويد تکنولوژي» در حالی از راه میرسد که اين قشر 15 درصدی با چالشهای زيادی از جمله دسترسی، اشتغال، معيشت، مسکن، آموزش، توانبخشی و سلامت مواجه است. با اين حال به نظر میرسد رسانهها در پرداختن به اين حقوق در طی سال کمکاری میکنند. بيان موضوعات برای يک روز خاص انباشت میشود و تازه جامعه با حجم گسترده مقالات، پژوهشها و اخبار به گوشهای از مسائل مبتلابه بزرگترين اقليت خود پی میبرد. معلولان به عنوان شهروندان کشور دارای نيازهای متعددی هستند و حل مشکلات آنها از عهده يک سازمان تنها به نام بهزيستی خارج است اما وزارتخانهها، سازمانها و ارگانهای ديگر با يک تلقی اشتباه و بدون توجه به نيازهای اين قشر، بهزيستی را متولی تمام امور مربوط به معلولان میپندارند.
با تأمل در نحوه دريافت خدمات از سوی معلولان به وضوح ديده میشود که سازمان بهزيستی برای چنين خدمات گستردهای تجهيز نشده است. به گفته همايونهاشمی رييس سازمان بهزيستی، «همکاری برخی دستگاهها با اين سازمان برای پيشبرد اهداف اجتماعی، کافی نيست. بهزيستی يک موضوع جهانی است و تمام کشورها برای آن برنامه جامع دارند اما در کشور ما سازمانهای اجرايی همکاری مطلوب و درک مشترک از موضوع «بهزيستی به معنای زندگی بهتر برای همه» ندارند. در حالی که برخی دستگاهها در ايجاد معلوليت به صورت مستقيم يا غيرمستقيم نقش و مسووليت دارند اما در حل مشکلات معلولين و ساير اعضای جامعه هدف اين سازمان، همه نگاهها به سوی بهزيستی است.»
ضمن قبول اين سخنان که منطقی به نظر میرسند بايد گفت رصد راهبردهای کلان سازمان بهزيستی هم نشان میدهد اين سازمان تابع برنامه برون سپاری شده و فاقد جامعيت لازم است که پاسخگوی نيازهای واقعی جامعه هدف آن نيست. نبود ساختار مشخص برای پيشبرد برنامههای کلان و استراتژيک اين سازمان و بیتوجهی به اصلاح برنامه اوليه باعث شده تا هر مديری که با شروع به کار هر دولت به رياست اين سازمان گمارده میشود با نگاه معجزهگرانه، برنامههای کوتاه مدت را در دستور کار خود قرار دهد. در چنين ساختاری شايد نگاه تبليغمحور بر نگاه توسعهمحور غلبه کرده و به صرف بودجههای غيرضرور بينجامد. سازمان بهزيستی دچار تجميع بيش از حد وظايف در رسيدگی به گروههای آسيبپذير همچون معتادان، متکديان، فقرا، کارتنخوابها، کودکان کار، زنان آسيبپذير، زنان سرپرست خانوار، معلولان و … است.
لذا خلط مديريت حوزه افراد دارای معلوليت با مديريت برخی آسيبهای نامبرده همواره در حال صدمه زدن به کرامت انسانی معلولان است. بويژه اينکه در ايران و جهان، دريافت کمکهای مردمی از راهکارهای اصلی تامين بودجه خدماترسانی به حوزه آسيبهای اجتماعی است که افراد دارای معلوليت نيز در اين حوزه قرار میگيرند. شايد از دلايل اصلی نگاه تحقيرآميز مددکاران و کارکنان سازمان بهزيستی به اربابان رجوع، کاربرد همين ادبيات صدقهای باشد. زندگی افراد دارای معلوليت از دو جنبه شاخصهای عمومی رفاهی و شاخصهای اختصاصی مربوط به آنها بررسی میشود. هزينههايی از قبيل توانبخشی، دارو و مخارج جانبی، هزينههای اضافی هستند که به افراد معلول تحميل میشوند، لذا افت شاخصهای رفاهی معلولان در مقايسه با ساير افراد جامعه شديدتر است. عامل ديگر اين تشديد افت، محدوديت کسب درآمد معلولان در مقايسه با عموم جامعه است.
آمار بيکاری معلولان حدود 60 درصد است. هزينههای توانبخشی و محدوديت جسمی هم به مشکلات افزوده؛ اين يعنی درآمدهای کمتر و هزينههای بيشتر. خروج افراد از چرخه حمايتی سازمان بهزيستی (با همه انتقاداتی که به شاخصهای اين خروجیها مطرح میشود) تناسبی با ورودیهای جديد ندارد. خروجیها کم است و حجم پشت نوبتیها زياد. امسال 93 هزار خانوار با ابعاد بيش از 3.2 نفر وارد چرخه حمايتگری سازمان بهزيستی شدند؛ با اين حال تعداد پشتنوبتیها 300 هزار نفر است. به گفته هاشمی «بهزيستی در تلاش است از محل منابع دولتی و مشارکتهای مردمی با توجه به صحبتهای وزير رفاه اين تعداد را به صفر برساند»؛ مسالهای که مقداری بعيد به نظر میرسد. وضعيت مسکن معلولان هم تعريفی ندارد. مسکن مهر جوابگوی نياز معلولان نيست و دولت بايد راه حل ديگری را برای رفع مشکل مسکن اين افراد دنبال کند.
به علاوه اقساط ماهيانه و پرداخت پنج تا شش ميليون تومان وديعه مسکن مهر از توان معلولان خارج است. همچنين شواهد نشان میدهد که اين خانهها متناسب با دسترسی افراد دارای معلوليت طراحی نشدهاند. بسياری از معلولان از سال 1386 تا امروز منتظر دريافت مسکن مهر هستند. مسکن اجتماعی هم هنوز وارد فاز اجرايی خود درخصوص معلولان نشده است. تا کنون حدود 40 هزار واحد مسکن مهر برای افراد دارای معلوليت ساخته شده و 160 هزار نفر پشت نوبت هستند. مشکلات عبور و مرور هم به قوت خود باقی است. بیآرتی و مترو تقريبا برای معلولان غير قابل استفاده هستند. تعداد خودروهای سامانه حملونقل معلولان و جانبازان پايتخت هم هيچ تناسبی با تعداد معلولان شهر تهران ندارد. با کاهش کرايه اين سامانه از 7000 تومان به 1000 تومان طی ماههای اخير، حجم گسترده تقاضاها به خوبی ضعف اين سامانه را آشکار کرد. در حال حاضر 100 دستگاه خودروی ون در اين سامانه فعال است و معلولان شهر تهران بسيار بيش از اين ميزان هستند.
سعيد زارع مدير سامانه حملونقل جانبازان و معلولان شهرداری تهران در اين خصوص میگويد «ما به طور جدی در حال افزايش ظرفيت ناوگان حملونقل معلولان هستيم اما اجرای اين فرآيند نياز به صبر بيشتر عزيزان دارای معلوليت دارد». وضعيت فرهنگی و نگاه قالبی جامعه به معلوليت انصافا طی سالهای اخير تا حدودی بهتر شده اما رسانهها از جمله صدا و سيما درخصوص وظايف فرهنگی خود به معلولان بیتوجه هستند.
طبق ماده 12 قانون جامع «سازمان صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران موظف است حداقل دو ساعت از برنامههای خود را در هفته در زمان مناسب به برنامههای سازمان بهزيستی کشور و آشنايی مردم با توانمندیهای معلولين اختصاص دهد.» اما نه تنها اين اقدام صورت نمیگيرد بلکه پرداختهای کليشهای از معلوليت و نشاندن شخصيت منفی سريالها بر روی ويلچر در پايان اين مجموعهها بار فرهنگسازی غلط را به روی دوش معلولان میگذارد. سوق دادن نگرش ديگر افراد جامعه به سمت درک اين واقعيت که افراد دارای معلوليت با ديگر افراد جامعه برابر هستند و معلوليت نه به عنوان هويت فرد معلول و تماميت او بلکه بايد به عنوان يکی از خصوصيات و يا محدوديتهايی که فرع بر شخصيت انسانی او میباشد، بايد تعريف شود. البته شايد يکی از دلايل عدم موفقيت رسانهها در جهت ارتقای آگاهیهای دولتمردان، اتفاقی باشد که سال قبل رخ داد و در مجلس شورای اسلامی به کانديدا شدن نابينايان برای نمايندگی مجلس رای ندادند که اين مساله به عدم شناخت از توانايیهای اين افراد مربوط میشد.
قانون 16 مادهای حمايت از حقوق معلولان هم دارای نواقصی از جمله الزامآور نبودن است که قرار است اين مشکل در بازنگری آن تحت عنوان «لايحه حمايت از حقوق معلولان» اصلاح شود. در حال حاضر بهزيستی نمیتواند بر حسن اجرای قانون درخصوص معلولان نظارت کند؛ زيرا قاعدتا سازمانی که موازی ديگر سازمانها و زيرمجموعه وزارتخانههاست، شئون لازم برای اجرای مفاد قانون را ندارد. ايراد ديگر قانون 16 مادهای بحث ناسخ و منسوخهاست؛ بدين معنی که در اين قانون بندهايی وجود دارد که میتواند در روند اجرای بندهای ديگر خلل ايجاد يا يک بند به طور کلی همه قانون را ملغی کند که بايد اين نقص هم اصلاح شود.
متاسفانه افراد دارای معلوليت همواره در کشور در اقليت و حضورشان در مراجع تصميم گيری بسيار کمرنگ بوده است. اين در حالی است که خدماتدهی به اين قشر از جامعه بدون کار کارشناسی علمی، تخصصی و حضور آنان در ارگانهای تصميمگير امکانپذير نيست.استفاده از ظرفيتهای دانشگاهی، علمی و پژوهشی کشور برای ترسيم سياستهای کلان سازمان بهزيستی میتواند تا حد زيادی مانع از اجرای طرحهای خلقالساعه و بدون پشتوانه منطقی شود. با همه اين احوال شايد نتوان سازمان بهزيستی را مقصر تمام کاستیها دانست؛ زيرا افراد دارای معلوليت نيز همانند ساير شهروندان، دارای نيازهای متعددی هستند و بايد تمام ارگانها، دستگاهها و وزارتخانهها به وظايف خود درخصوص قانون جامع عمل کنند.اين سطور بخشی از ضعفهای سازمانی را نشان میدهد که شايد قسمتی از آن بر اساس اصل آزمون و خطا قابل توجيه باشد. نقدهای گفته شده با نگرش اصلاح يک ساختار نوشته شده و شخص خاصی را هدف قرار نداده است. تنها قصد دارد تذکر دهد تا مديران سازمان بهزيستی و مسوولان وزارت رفاه در برنامهريزیهای آينده خود دقت بيشتری صورت دهند.
ما غيرمعلولان و روز معلولان
نويسنده : حميدرضا شکوهي
نگاه افراد غيرمعلول به افراد دارای معلوليت، نگرش صحيحی نيست. اين را همه بارها و بارها شنيدهايم ولی کسی هم نتوانسته يا نخواسته اين مشکل را حل کند. نگاه من هم به معلولان نگرش صحيحی نبود. يادم نيست چه نگرشی داشتم. شايد معلولان را افراد ناتوانی میدانستم و شايد سزاوار ترحم… اما دوستی با يک معلول، در سالهايی که در دبيرستان درس میخواندم نگرش مرا تغيير داد. همکلاسی ما يک پسر معلول بود که خيلی زود با هم دوست شديم. يک دوستی بادوام که بيش از 15 سال از آن میگذرد. معلوليت جسمی – حرکتی داشت.
به ويلچر نيازی نداشت اما به زحمت راه میرفت. همان زمان هم شاعر بود. غزلهای خوبی میسرود و البته عاشق مثنوی مولانا بود. سالها گذشت… اکنون او دارای همسر است. فوقليسانس خود را در رشته ادبيات فارسی از يک دانشگاه معتبر دولتی در تهران گرفته و چند کتاب هم چاپ کرده. بگذريم از اينکه برخی شعرهايش برای چاپ، مجوز نگرفت! روزنامهنگار هم هست و تلاش زيادی برای انعکاس مشکلات معلولان در رسانهها دارد.
در روزنامههای همشهری و اطلاعات و «مردمسالاري» و … صفحه ويژه معلولان را راهاندازی کرد و در انجمن باور هم که ويژه افراد دارای معلوليت است فعاليتهای جدی دارد. همسرش – معصومه نوری – هم البته دست کمی از او ندارد. تحصيلکرده و توانمند و او هم روزنامه نگار. هنوز هم گاه گاهی برای روزنامه ما مینويسد و با هم ارتباط داريم. اسمش سيدمحسن حسينی است و تخلص او طاها. از معدود دوستان قديمی دوره دبيرستان که هنوز با او دوست هستم. او نگرش مرا به معلولان تغيير داد و وارد دنيای تازهای از درک نسبت به اجتماع کرد. درکی که حتی تحصيلم در دانشکده علوم اجتماعی هم تا اين حد نتوانست در ايجاد آن موثر باشد. از طريق او با تعداد بيشتری از دوستان دارای معلوليت آشنا شدم. سعيد ضروری يکی ديگر از آنها بود. برخلاف محسن که عشقش شعر و مطالعه است، سعيد عاشق ماجراجويی است. دوستی با سعيد، مرا با زاويه ای ديگر از زندگی معلولان آشنا کرد.
معلولانی که عاشق ماجراجويی هستند. غواصی، پرواز با پاراگلايدر و خيلی کارهای ديگر که من خودم خيلی به طرف اين تجربهها نمیروم! خيلی دوست دارم همه مردم هم مثل من به باور نسبتا صحيحی از زندگی افراد دارای معلوليت برسند. تنها کاری که میتوانم بکنم اين است که برای انعکاس مشکلاتشان تلاش کنم. ويژهنامه اجتماعی امروز «مردمسالاري» را با همين هدف به مناسبت روز جهانی افراد دارای معلوليت به آنها اختصاص دادم و بد نيست بدانيد که تقريبا تمام مطالب اين ويژهنامه را آنها تهيه کردهاند که طبيعتا بهتر از افراد غيرمعلول میتوانند درباره خودشان بنويسند. من، يکی بودن با افراد دارای معلوليت را تجربه کردم که تجربهای لذتبخش و مملو از حسهای تازه بود. ای کاش همه ما غيرمعلولان، درک صحيحی از زندگی معلولان پيدا کنيم و مرزی بين ما نباشد. دشوار است اما غيرممکن نيست… دوستانم! روزتان مبارک.
صبر معلولين تا چه حد؟
نويسنده : سعيد ضروري
نامگذاری روزهای سال به عناوين مختلف مجالی است برای گراميداشت و آگاهی بخشی در سطحی کلان و بسترسازی برای ايجاد تغييرات و بهبود شرايط موجود. افراد دارای معلوليت هم در تقويم ملی و جهانی روز 12 آذر (سوم دسامبر) را به خود اختصاص داده اند تا فرصتی باشد برای آگاهی بخشی نسبت به توانايیها، نيازها، چالشها و محدوديتهای تحميلی و همچنين يادآوری وجود 15 درصد از جمعيت که نيازهای متفاوتی از نظر دسترسی به امکانات شهری و زندگی اجتماعی دارند.
میتوان اين روز را فرصتی در نظر گرفت جهت يادآوری مسئوليت اجتماعی رسانهها، سازمانها و موسسات خصوصی و دولتی تا در برنامهها و تصميمات خود نيازهای افرادی را که با محدوديتهای مختلفی مواجه هستند و در برخی موارد بيگناه در حصر خانگی بسر میبرند در نظر گرفته و بی تفاوت از کنارشان نگذرند. در کنار موانع متعدد شهری، موانع اجتماعی همچون نگاه خيره به معلولين، عدم پذيرش و بزرگنمايی اقدامات و طرحهايی که شايد بتوانند تنها حقوق اوليه افراد دارای معلوليت را تامين کنند گوشه ای از مشکلات و چالشهايی است که میتوان نام برد. در نبود مسئوليت اجتماعی فردی و سازمانی، چماق قانون تنها گزينه در دسترس است که آن هم در بسياری از موارد به دليل کسری بودجه امکان اجرايی شدن ندارد. به عنوان مثال در ماده 8 قانون جامع حمايت از حقوق معلولان آمده است: «معلولان نيازمند واجد شرايط در سنين مختلف میتوانند با معرفی سازمان بهزيستی کشور از آموزش رايگان در واحدهای آموزشی تابعه وزارتخانههای آموزش و پرورش، علوم، تحقيقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و ديگر دستگاههای دولتی و نيز دانشگاه آزاد اسلامی، بهرهمند گردند.»
اما بعد از گذشت 10 سال از تصويب اين قانون تحصيل رايگان در عمل تنها پرداخت 50 تا 60 درصد از شهريه را پوشش میدهد و اين در حالی است که دانشجويان دارای معلوليت به علت دسترسی نداشتن به حمل و نقل عمومی با هزينههای سرسامآور حمل و نقل شهری و بين شهری و عدم مناسب سازی فضاهای آموزشی نيز مواجه هستند و داستان نخ نما شده خودروهای وارداتی ويژه معلولين و راهاندازی آسانسورهای مترو از ديگر مواردی است که هراز چند گاهی تيتر خبرها میشوند و مجدد به آرشيو منتقل میشوند. روز جهانی افراد دارای معلوليت در جامعه ما که به دنبال فراهم کردن حقوق اوليه افراد معلول است شايد فرصتی باشد برای يادآوری نابرابریهای اجتماعی، آمار بالای بيکاريشان، مسکن، نگاه پايين دستی جامعه به معلولان، وعدههای تکراری و يادآوری انتظار دو ساله برای تصويب لايحه اصلاحيه قانون جامع حمايت از حقوق معلولان که در پس موجهای سياسی و لوايح دو فوريتی در عمل فراموش شده است. حال اينکه اين لايحه اصلاحيه تا چه حد بتواند توسط دولت تدبير و اميد اجرايی شود از جمله مواردی است که مصرانه جامعه معلولين بدنبال پاسخ آن هستند. با توجه به جامعيت لايحه اصلاحيه که با نظر سه جانبه مجلس، دولت و سازمانهای مردم نهاد معلولان تهيه شده است اميد است تحولی در زندگی افراد دارای معلوليت صورت پذيرد و گوشه ای از مشکلاتی که کاسه صبرشان را لبريز کرده رفع شود. از اين جهت 12 آذر فرصتی مغتنم است جهت طرح کردن و تکرار ليست مشکلات معلولان، ارائه و پيگيری راه حلها و اصرار بر درخواستهای قانونی- انسانی از مسئولين، نهادها و تشکلات مختلف جهت رفع تبعيضهای اجتماعی از جامعه معلولان بدور از هرگونه نگاه خيريه و دلسوزانه به بزرگترين اقليت کشور.
منبع: سایت معلولین ایران، 12 آذر 1393
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.