سکينه رحيمی
شاعر معلول کوهبنانی: معلوليت پايان خط زندگی نيست
شاعر معلول کوهبنانی گفت: معلوليت پايان خط نيست چرا که خداوند در قبال گرفتن يک نعمت نعمات فراوان ديگری به انسان ارزانی میدهد.
سکينه رحيمی يکی از هزاران معلول جسمی و حرکتی است که توانسته در يکی از روستاهای دور افتاده کشور درشهرستان کوهبنان در اوج معلوليت با پشتکار فراوان بر مشکلات زندگی فائق آيد و تا پايان دوره دبيرستان در زمره بهترين دانشآموزان به تحصيلات خود ادامه دهد.
سکينه رحيمي بيان داشت: در سال 1354 در روستای رتک از توابع بخش مرکزی کوهبنان در خانوادهای کارگر اما متدين به دنيا آمدم، تا سن دو سالگی مانند ساير کودکان با پاهای خود به اين طرف و آن طرف میدويدم تا اينکه در اين سن به دليل بيماری من را نزد پزشکان هندی بردند و پس از معاينه و گرفتن دارو به اميد بهبودی قصد ترک بيمارستان را داشتم که با پای خودم وارد اتاق تزريقات اين مرکز شدم در حالی که فکر نمیکردم، پس از تزريق اين آمپول ديگر توان حرکت کردن و راه رفتن خود را از دست دادم.
معلوليت به دليل تزريق سرم آلوده
اين شاعره توانا بيان داشت: والدينم از خوشحالی در پوست خود نمیگنجيدند، چرا که فرزند خود را برای درمان به نزد پزشک معالج برده بودند، اما اين خوشحالی آنها دوام نداشت چون در گذشته به دليل اينکه يک سرم و سر سوزن را برای چند نفر استفاده میکردند، زمينه فلج برای بعضیها فراهم میشد که يکی از قربانيان من بودم.
وی ادامه داد: بالاخره به سن و سال مدرسه رسيدم، پنج سال دوران ابتدايی را در زادگاهم در کنار ساير دانشآموزان گذراندم، اما نگاههای تند و تيز همکلاسیها و بيانات ترحمآميز معلمان من را وادار کرد تا با جديت درس بخوانم و جزو بهترينها در کلاس باشم.
رحيمی گفت: دوران شيرين و به ياد ماندنی ابتدايی در حالی سپری شد که بيشتر اوقات بايد والدين من را با زحمت فراوان به مدرسه می بردند و من اکثر مواقع به ويژه در زنگهای ورزش ساعتها گريه و از خداوند استغاثه میکردم تا پاهايم توان حرکت پيدا کنند، اما خواست خداوند بر اين بود که من معلول باقی بمانم.
وی تصريح کرد: پس از اين به توصيه خانواده به جمع دانشآموزان مدرسه راهنمايی در دهستان خرمدشت رفتم و از اين جا تصميم گرفتم با جديت به درس خواندن خود ادامه دهم و تفکرات و خيالات خود را بر روی برگهای سفيد کاغذ بنگارم و در حقيقت جرقههای سرودن شعر از اين دوران در ذهن من زده شد و اولين شعرم را پيرامون آزادی خرمشهر سرودم.
وی افزود: تا پايان سال اول متوسطه در دهستان خرمدشت ماندم، به دليل اشتغال پدرم که کارگر معادن زغالسنگ بود به شهر پابدانا مرکز بخش طغرالجرد مهاجرت کرديم و در رشته ادبيات و علوم انسانی به تحصيلات خود ادامه دادم در نهايت موفق به اخذ ديپلم در اين رشته شدم.
رحيمی تاکيد کرد: بدون شک تشويق و ترغيب دبيران دوران راهنمايی و متوسطه زمينه را برای شکوفايی استعداد من در زمينه شعر و شاعری فراهم کرد و با توجه به معلوليت سعی کردم، اکثر اشعار خود را در رابطه با افکار و خواستههای درونی خود بيان کنم.
سرودن بيش از 1300 بيت شعر
اين شاعره ابراز داشت: در حال حاضر بيش از يک هزار و 300 بيت شعر در قالب مثنوی معنوی و دو بيتی در مورد 14 معصوم (ع)، طبيعت، مناسبتها و اشعار ولايی سرودم و در آخرين کار خود با بهره جستن از مناجات شعبانيه اشعاری گفتم.
وی ادامه داد: فرماندار کوهبنان با تشويقهای مکرر و سر زدن و جويا شدن از احوال من بارقه اميد را در وجودم زنده کرد تا دوباره دست به قلم شوم و پس از فراغت از تحصيل نيز به شعر و شاعری ادامه دهم.
رحيمی گفت: به همت اين انسان شعر دوست چندی مرتبه مسئولان استانی با جويا شدن احوال من زمينه را برای سرودن اشعار جديد با تشويق خود فراهم کردند.
اين شاعره توانا بيان داشت: معلوليت پايان خط نيست چرا که خداوند در قبال گرفتن يک نعمت نعمات فراوان ديگری به انسان ارزانی میدهد که گاهی در وجود انسانهای سالم ديگری ديده نمیشود.
وی در پايان با تشکر از مسئولان شهرستان درخواست تصحيح اشعار و چاپ مجموعه شعر خود را ابراز داشت و گفت: اميدوارم با همت فرماندار فرهنگی و پر تلاش شهرستان و مسئولان بهزيستی و ارشاد اسلامی کوهبنان بتوانم در آينده نزديک مجموعه اشعار خود را چاپ و در اختيار علاقمندان قرار دهم.
مادر اين شاعر معلول: نياز به تهيه کفش و اشتغال
مادر اين شاعره نيز در گفتوگو با خبرنگار فارس بيان داشت: خداوند با دادن هر فرزند شادی مضاعفی را به خانوادهها ارزانی میدهد، اما اين شادی ما عمر کوتاهی داشت چرا که پس از دو سال در اثر تزريق آمپول به يکباره تمام بدن دخترمان فلج شد و تمام پزشکان از درمان وی قطع اميد کردند تا اينکه ما تصميم گرفتيم او را نزد سيد پزشکان کشور علیبنموسیالرضا (ع) ببريم که الحمدالله از آن پس بسياری از اعضای بدن فرزندمان به حرکت درآمدند و در حقيقت زندگی دوباره به دخترمان بخشيده شد.
وی ادامه داد: پس از سالها رنج و سختی با توجه به معلوليت هر دو پای فرزندمان امروز تنها غصه و دغدغه ما تهيه کفشهای مخصوص اوست و با توجه به اينکه دختر معلولم زير نظر بهزيستی است، اما با مشکلات فراوان بايد در استان يزد به دنبال خريد کفش برويم و يکی از دلايل عدم حضور ما در شهر کرمان نداشتن آشنا و سر پناه است.
وی از مسئولان بهزيستی شهرستان درخواست کرد در زمينه تهيه کفشها و فراهم کردن زمينه کاری برای اين معلول اقدام شود زيرا اين مادر مدعی بود که دختر ما قبلا به دليل فعاليت در مخابرات روستا از لحاظ روحی و روانی نيز شرايط مطلوبتری داشت.
وی از زحمات تمام مسئولان شهرستان به ويژه فرماندار، مسئولان بهزيستی و ارشاد اسلامی شهرستان تشکر کرد و افزود: اميدوارم زمينه برای حضور اين شاعره در محافل و مجالس عمومی فراهم شود تا او بتواند اشعاری نابتر و گرانبهاتر خلق کند.
قول مساعد برای چاپ اشعار اين شاعره معلول
در اين ديدار علی احمدی سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی به خبرنگار فارس گفت: بنا به فرموده حضرت امام (ره) خدمت به معلولان خدمت به نبی مکرم اسلام (ص) است لذا من به عنوان خدمتگزاری کوچک در نظام مقدس جمهوری اسلامی بر خود فرض و واجب میدانم با توجه به توصيههای رهبر فرزانه و متفکر انقلاب از هيچ خدمت و کمکرسانی دريغ نکنم.
وی ادامه داد: در نخستين فرصت نسبت به منظم کردن اشعار و دستهبندی آن با همکاری انجمن شعر شهرستان اقدام میکنيم و اميدواريم با رايزنی زمينه را برای چاپ مجموعه اشعار اين شاعره فراهم کنيم.
احمدی قول مساعد داد از اين پس هر دو هفته يکبار ضمن هماهنگی با اداره بهزيستی زمينه را برای حضور اين شاعره توانا در جلسات انجن شعر و ادب شهرستان فراهم کند.
وی در پايان يک جلد کلامالله مجيد به همراه چند جلد ديوان اشعار شاعران کشور را تقديم اين شاعره توانا کرد و بهروزی و سلامتی اين معلول توانا را از خداوند مسئلت داشت.
منبع: علیاصغر نامجو کوهبنانی، سایت بال پرواز، 24 دی 1392
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.